انقلاب اسلامی، تعالی معرفت
تبهای اولیه
انقلاب اسلامی ایران تنها برای بهبود وضع معاش مردم شكل نگرفت، بلكه فراتر از این، یك ماهیت ارزشی و دینی دارد و از این رو، اساسی ترین وصف انقلاب ایران، «اسلامی» بودن آن است. در این نوشتار، به راههای جهانی سازی انقلاب اسلامی ایران برای رسیدن به یك تمدّن اسلامی اشاره شده است.
احیای معنویت اندیشی
دستاوردهای انقلاب در زمینههای گوناگونی قابل پژوهش و بررسی هستند. اما با توجه به ماهیت دینی انقلاب اسلامی، آثار تربیتی و فكری آن بیش از همه اهمیت پیدا می كند. اگر انقلاب اسلامی فقط موجب ارتقای وضع معاش مردم شده و نوع حكومت را از استبدادی به نوعی دیگر، كه قابل تحمل باشد تغییر می داد، چندان نمی شد بر كام یابی آن اصرار ورزید؛ زیرا از انقلابی كه وصف لازم آن «اسلامی» است، انتظاراتی فراتر از این مدّنظر هستند.
[=arial narrow]این انقلاب با بازگشت به حقایق فراموش شده فطری، دین را در منظر اندیشه بشری پررنگ و برجسته نمود و در دو سطح «ملّی» و «جهانی» چاره ای باقی نگذاشت، جز اینكه رویكردی نوین به دین، معنویت، انسان و جهان پدید آید.
[=arial narrow]انقلاب اسلامی در حقیقت، نوعی اندیشه بر مبنای جهان بینی معنوی و متفاوت با علم و فناوری رایج بر پایه جهان بینی مادی از مغرب تاریخ حقیقت و مشرق جغرافیای گیتی به طلوع كشاند و انسان، جهان، جامعه و تاریخ را با روی و نمای الهی، موضوع دانش و اندیشه قرار داد. نتیجه این رویكرد تأمین مبانی تازه ای برای دانش و فضاها و شیوههای دست نخورده ای برای اندیشه بوده است.
[=arial narrow]انقلاب اسلامی نمودار اندیشه ای معنوی است كه می تواند رنجوری و ناتوانی علم و فناوری را در ساختن تمدن طلایی برای انسانها برطرف كند. اندیشه معنوی و پاكی كه از طریق انقلاب اسلامی در قلب تاریخ رسوخ كرد، منظری سبز و روشن به روی حیات بشری گشود كه در چشم انداز آن، ظهور منجی جهانی بسیار نزدیك به چشم می آید.
[=arial narrow]بنابراین، پرسش از چیستی و چرایی دستاوردهای انقلاب اسلامی در قلمرو اندیشه، دو پیامد ارجمند به دنبال دارد: یكم. پاسخ به چیستی آن، گستره اثرگذاری انقلاب اسلامی در راستای اهداف اصیل و اولیه آن را تبیین می كند. دوم. پاسخ به چرایی، راه شكوفایی و توسعه ثمربرداری در این عرصه را فراخ می سازد.
[=arial narrow]انقلاب اسلامی كاستیها و ناراستیهای بسیاری از نظریات را در حوزه علوم اجتماعی و علوم سیاسی آشكار نمود كه در ادامه، به مواردی از آن ها، فهرستوار اشاره می شود:
[=arial narrow]1. نظریههای ماركسیستی انقلاب، با انقلاب اسلامی ایران زیر سؤال رفتند؛ زیرا تاریخچه محتومی كه در این نظریات برای انقلابها نوشته شده بود، در انقلاب اسلامی رخ نداد. ماركسیسم سیر جوامع را از كشاورزی به سرمایه داری و پس از انقلاب، رسیدن به جامعه كمونیستی می دانست. انقلاب اسلامی ایران بر خلاف این سیر، از بافت سنّتی به انقلاب غیركمونیستی رسید.[1] همچنین اعتقاد به اینكه «دین افیون ملت هاست»، با خروش دینی مردم انقلابی ایران، تهی و تباه گردید. حتی نظریه پردازان ماركسیسم ساختارگرا، كه می كوشیدند نظریه ماركسیستی انقلاب را بازسازی و اصلاح كنند، در برابر انقلاب ایران به ضعف تحلیلهای خود اعتراف كردند.[2]
[=arial narrow]2. نظریه پردازانی كه انقلابها را بر اساس نظام «اقتصاد جهانی» تحلیل می كردند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عناصری همچون فرهنگ، ایدئولوژی، رهبری و دین را بیشتر مورد توجه قرار دادند.[4]
[=arial narrow]3. نظریه «ولایت فقیه» با انقلاب اسلامی، وارد عرصه اندیشههای سیاسی شد و پژوهشهای گسترده ای را در این وادی رقم زد، تا جایی كه امروز، مطالعه نظریههای دولت، بدون شناخت نظریه ولایت فقیه ناقص می ماند.
[=arial narrow]4. تأثیر بسزای انقلاب اسلامی بر نظریههای جامعه شناسی دین، اهمیت فراوانی دارد. پیش از این، دین را در فرایند افسون زدایی از جامعه و تحقق عقلانیت و بلوغ عقلی در سیر تكامل خطی جامعه، رو به كاهش می دیدند.[5] ولی انقلاب اسلامی تكاپویی كامیاب بر خلاف همه این اندیشههای خام بود.
[=arial narrow]از مهم ترین پیامدهای تاریخ ساز انقلاب اسلامی، اقبال مردم جهان به اسلام و دین به معنای عام است. رواج اندیشههای اسلام خواهی در بین مسلمانان، تقویت و تعمیق بیداری اسلامی، پدید آمدن جنبشهای اسلامی در كشورهای عربی و خاورمیانه[6] و رشد اسلام گرایی در غرب و شرق دور، همه از كاركردها و رهاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه و تحوّلاتی است كه در تفكرات مردمان و فراتر از جغرافیای سیاسی این انقلاب رخ داده اند. انقلاب اسلامی حتی سبب شد كه پیروان ادیان دیگر به دین خود رویكردی تازه داشته باشند و با ایمان هر چه بیشتر به دین خود اقبال ورزند.
[=arial narrow]جان نیزبیت و باتریشیا آبردین در كتاب دنیای 2000 می نویسند: «در آمریكا، نسلی كه در طی دهه 1970 هرگونه مذهب سازمان یافته را مردود می شمرد، امروز همراه با فرزندان خود به نیایشگاهها بازمی گردد... یهودیان تجدیدنظر طلب، كه پنجاه سال پیش هرگونه اشاره به رویدادهای ماورای طبیعی را از كتابهای دعا حذف كرده بودند، اینك ارجاع مجدّد به معجزات، اسطورهها و ظهور مسیح را در دستور كار خود قرار داده اند. مورمونها (mormon) سال 1987 را به دلیل جذب 27400 گرونده جدید بهترین سال تاریخ 158 ساله خود اعلام كردند. جشنوارههای محلی و ناحیه ای مذهب «شینتو» (shinto) در ژاپن همزمان با مراسم آیینی چرخههای زندگی و بازگشت به معابد، رونقی تازه یافته است.
[=arial narrow]هارود رو كوكسی، یكی از مدرّسان الهیات دانشگاه «هاروارد»، می گوید: «پیشگویان سه دهه پیش تر، كه خبر از عقب نشینی مذهب در برابر تجدّد می دادند، به هیچ وجه نمی توانستند روند احیای مجدّد مذاهب را پیش بینی كنند.»[8]
[=arial narrow]شلوغ شدن كلیساها، برگزاری همایش هایی در باب «رابطه علم و دین»، نظرسنجی هایی كه نشان دهنده انفجار معنویت گرایی در متن تمدن غرب هستند،[9] علاقه والدین به افزایش آموزشهای دینی در مدارس، توسعه انجمنهای مذهبی و حتی ابراز دین داری و یاد خدا در نطقهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریكا و رشد شاخص تولید و استقبال از فیلم هایی با موضوعات دینی و افزایش 20 درصدی چاپ كتابهای مذهبی در برابر رشد 6 درصدی سایر كتابها در آمریكا[10] همه حاكی از رویاوری جهانی دین هستند. هفته نامه فرانسوی آبزرواتر از قول آندره مالرو می نویسد: «قرن 21 یا وجود نخواهد داشت و یا قرن مذهب خواهد بود.» سپس می افزاید: «پیش بینی مالرو به حقیقت پیوسته است.»[11]
[=arial narrow]پس از انقلاب اسلامی، با كانونی شدن اسلام در داخل كشور، به طور طبیعی و منطقی، توجه و تفكر اندیشمندان به اسلام افزایش یافت و بحثهای علمی در این باره، امروز ما را به جایی رسانده است كه از «جنبش نرم افزاری» و نظریه پردازی بر اساس مبانی دینی در حوزه علوم انسانی سخن می گوییم و طرحهای جدید و پویا به منظور تولید دانش، مطرح شده اند و این اساسی ترین مرحله تمدن سازی و تحوّل تاریخ است كه انقلاب اسلامی آن را پدید آورده و می رود تا بر تمامی اندیشههای كفرآمیز و دانشهای برآمده از آن خط بطلان بكشد.
[=arial narrow]انقلاب اسلامی واقعه ای بود كه علوم انسانی را در دو بُعد اثباتی و آرمانی به جهش رساند و روح تازه ای در آنها دمید. پس از انقلاب اسلامی، می توان از حكومت اسلامی و ساز و كارها و نهادها و روابط قدرت در آن سخن گفت و حكومت آرمانی اسلام را نیز به عنوان آرزویی دست یافتنی ترسیم كرد.
[=arial narrow]پس از انقلاب، می توان جامعه ای را مطالعه كرد كه به طور نسبی ساختارها و روابط اجتماعی آن بر مبانی دین استوارند و كاركرد ساختارها و عناصر گوناگون اجتماعی آن با انگیزههای معنوی و در چارچوب احكام اسلامی تحقق می یابند؛ جامعه ای كه مردم سالاری در آن تعریفی دینی پیدا می كند و همه چیز بر پایه اراده مردمی است كه با ایمان و عمل دینی زندگی می كنند. همچنین وضعیت آرمانی چنین جامعه ای با جامعه آرمانی كمونیستی و لیبرالیستی كاملا متفاوت است.
[=arial narrow]نظریههای جدید در فلسفه هنر، كه از سوی اندیشمندان مسلمان، به ویژه شهید آوینی مطرح شدند؛[1] تلاش هایی كه برای طرّاحی «نظام اقتصاد اسلامی» در سطح خرد و كلان صورت می گیرند؛[2] طرح نظریات و پژوهشهای نوین در روان شناسی كه به جای مطالعه رفتار و ذهن یك نوع حیوان مترقّی، به پژوهش در ژرفای هستی انسانی، كه مقام خلیفه الهی دارد، می پردازند؛[3] طرح دیدگاههای معنوی درباره درمان و سلامت و روشهای پزشكی با تكیه بر ابعاد معنوی و روحانی وجود انسان؛[4] و كتاب هایی كه در حوزه مدیریت اسلامی نگاشته شده اند،[5] همه در پرتو تحوّلی مبارك به وجود آمده اند كه ارزشهای الهی و دینی را به جای ارزشهای موهوم مادی نشانده اند.
[=arial narrow]انقلاب اسلامی افزون بر پرتوافشانی در علوم، با رساندن امواج اندیشههای معنوی به كویر خشكیده فلسفه و علم معاصر، آثار بسزایی بر جای نهاد. در چند قرن گذشته، این پندار به وجود آمده بود كه اندیشیدن و پژوهش، با مبانی مادی و روش تجربی، دانش را بی طرف می كند و جهانی به پیش می برد.[6] اما نظریات جدید در فلسفه علم نشان می دهند كه تجربهها و استنتاجات برآمده از آن ها، به ناچار تابع مبانی و ارزش هایی هستند كه زیرساخت فرضیههای علمی را تشكیل می دهند.[7]
[=arial narrow]انقلاب اسلامی ایران در روزگاری، كه بحران بازنمایی و كاشفیت علوم جدید را گرفتار كرده بود، با طرح ارزشهای معنوی به گونه ای جذّاب و تأثیرگذار، مبانی و منظرهای نوینی را به اندیشمندان معرفی كرد كه با آن می توانند علم راستین را از علوم پندارین جدا سازند و علم حقیقی را به پیش برند.[9]
[=arial narrow]هم از این روست كه حضرت امام خمینی(قدس سره) در نامه ای كه به سران ابر قدرت رو به زوال شرق نوشتند، آنان را دعوت كردند تا نخبگانشان را به قم بفرستند و آثار بزرگان حكمت و عرفان اسلامی را مطالعه كنند.
[=arial narrow]ثمرات و اثرات انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه و تفكر، مرهون درخشندگی ارزشهای معنوی و دینی است. دگرگونی ارزشها موجب شد تا در سطح ملّی و جهانی،[11] اندیشهها تحوّل یابند و منوّر گردند و از این انفجار نور، در هر نقطه ای از جهان پرتوی افتد.
[=arial narrow]اگر این ارزشها به درستی كشف و تبیین و ترویج شده، رابطه منطقی آنها با علوم و شیوههای اندیشیدن بر اساس آنها مهندسی شود، تولید دانش و اندیشه به عنوان نرم افزار تمدن اسلامی، راه رشد و بالندگی خواهد پیمود و دیگر اندیشههای پراكنده معنوی، كه در پرتو انقلاب به وجود آمدند، مورد تهدید هضم و افول در نظریات رایج و مشهور قرار نمی گیرد.
[=arial narrow]پس از انقلاب، اندیشههای معنوی بر اثر درخشش ارزشهای معنوی به وجود آمدند. اما اگر این ارزشها كم رنگ شوند، این اندیشهها نیز رنگ باخته، از معنا تهی می گردند. بدین روی، حفظ و رشد و نهادینه شدن اندیشه و دانش معنوی باید با ارزشهای معنوی پشتیبانی شود و با آن ربط مستقیم دارد.
[=arial narrow]1. شناخت اندیشههای مرجع و مرجعهای اندیشه در حوزه تفكر معنوی: به جای آنكه ذهن خود را در نظریات دانشمندان غیردینی، كه با مبانی مادی اندیشه، نظریاتی را پدید آورده اند، غرق سازیم، می توانیم به ژرف كاوی در آثار و آراء بزرگانی همچون علّامه جعفری، علّامه طباطبائی و حضرت امام خمینی(قدس سره)بپردازیم. و به تبیین و تحلیل و نقد آنها بپردازیم و خود را با اندیشه هایی كه سرچشمه معنوی دارند، درگیر كنیم و پژوهش در شاخصههای گوناگون علوم انسانی، فلسفه و هنر و ادبیات را بر اساس این نظریهها سامان دهیم.
[=arial narrow]2. آشنایی با اندیشههای رایج در جهان علمی امروز: بی تردید، اگر بخواهیم نظریه ای ارائه دهیم كه جهانی باشد، باید در جهت حل مشكلات علمی و به زبان رایج علمی بیان شود. همین امر، ضرورت آشنایی با محصولات تفكر بشری را بدیهی می سازد.
[=arial narrow]3. كشف نیازهای فكری و پیرایش و شفاف كردن پرسشهای بی پاسخ علمی: طرح پرسش، نطفه تولید اندیشه است و این پرسشها باید از نوعی باشند كه بیشتر دانشمندان با آنها درگیر هستند نه پرسشهای شخصی.
[=arial narrow]4. رجوع به اندیشههای مرجع معنوی و یافتن پاسخهای مناسب و تولید نظریه برای گشودن گرههای علمی: شهید مطهّری پس از شناخت مسئله و شفاف كردن آن، با رجوع به آراء معنوی بزرگانی همچون علّامه طباطبائی و ملّاصدرا، پاسخ مناسب را از لابه لای تحلیل و تبیین و نقد و تعدیل و تكمیل آن نظریات بیرون می كشید.
[=arial narrow]5. طرّاحی و تولید نظریات معنوی به زبان علمی كه مناسب با فضای حوزههای گوناگون علمی باشد و با حوزه مربوط، ارتباط مؤثری برقرار كند: در این روند، علوم و دانشهای جدید بر مبنای آموزههای دینی بازخوانی و اصلاح و تزكیه می شوند و با نوشیدن از سرچشمههای وحی و ولایت می بالند و نرم افزار تمدن اسلامی به دست می دهند؛ دانش هایی كه بتوان با در كار آوردن آنها مطابق ارزشهای غایی دین و در راستای اهداف معنوی زندگی كرد.
[=arial narrow]بدین سان، ارزشهای معنوی از طریق اندیشههای معنوی به شهر آشفته دانش بشری راه یافته، با رشد و كمال علمی و معنوی انسان، بنای بی بنیاد علوم سكولار فرو ریخته و دانش و اندیشه، رنگ و بوی معنوی می گیرند و با دگرگونی دانش و نگرش انسان، حیات فردی و جمعی تحوّل یافته، انقلاب اسلامی به كمال تحقق و تمدن سازی می رسد.
[=arial narrow]نتیجه آنكه انقلاب اسلامی و دانش و اندیشه مبتنی بر ارزشهای معنوی و دینی دست در دست هم، یكدیگر را بالا می كشند.
[/HR][1]. عبدالوهاب فراتی، ابعاد ناشناخته انقلاب، دبیرخانه مجمع گروه های معارف اسلامی، 1377، ص 7.
[2]. ر.ك: تدا اسكاچپول، دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران.
[3]. همو، دولت ها و انقلاب های اجتماعی، ترجمه سیدمجید روئین تن، تهران، سروش، 1376.
[4]. عبدالوهاب فراتی، انقلاب اسلامی و بازتاب آن، انجمن معارف اسلامی ایران، 1381، ص 22.
[5]. مقصود فراستخواه، دین و جامعه، شركت سهامی انتشار، 1377، ص 131ـ157.
[6]. منوچهر محمّدی، انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها، دفتر نشر و پخش معارف، 1380، ص 225ـ255.
[7]. جان نیزبیت و پاتریشیا آبردین، دنیای 2000، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، 1378، ص 418 و 419.
[8]. همان، ص 419.
[9]. بیش از 80 درصد مردم آمریكا خود را افرادی دینی معرفی می كنند. (میراحمدرضا حاجتی، عصر امام خمینی، قم، بوستان كتاب، 1381، ص 75.)
[10]. همان، ص 85ـ97.
[11]. همان، ص 84.
[/HR][1]. گروه مطالعاتی شهید آوینی، مبانی نظری هنر شهید آوینی، تهران، نبوی، 1374.
[2]. برای نمونه می توان آثار گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را ذكر كرد.
[3]. نگارنده، خودشناسی عرفانی، قم نشاط، 1381، ص 166.
[4]. همو، مبانی انسان شناختی تأثیر معنویت در سلامت (چكیده مقالات همایش «گفتوگوی علم و دین»)، مركز تحقیقات علوم پزشكی كشور، 1384، ص 202.
[5]. محمّد محمّدی ری شهری، مدیریت اسلامی، و چند اثر دیگر در این باره كه از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم انتشار یافته اند.
[6]. حمید پارسانیا، علم و فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، بخش اول، فصل دوم.
[7]. آلن چالمرز، چیستی علم، ترجمه سعید زیباكلام، فصل سوم، تهران، سمت، 1378، ص 47.
[8]. پاولی فایرابند، بر ضد روش، ترجمه مهدی قوام صفری، فكر روز، 1375، ص 39ـ47.
[9]. حمید پارسانیا، پیشین، بخش دوم.
[10]. ر.ك: لیاواتسن، فوق طبیعت، ترجمه شهریار بحرانی و احمد ارزمند، چ چهارم، تهران، امیركبیر، 1377.
[11]. ثریا مكنون، جرعه جاری، به كوشش علی ذو علم، نقش انقلاب اسلامی در تحوّل ارزش ها، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، ص 344.
منبع انديشه قم