مناظره ای از امام صادق

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مناظره ای از امام صادق

سلام
ینده یه درخواست دارم

یه حدیث یا مناظره ای هست که از امام صادق نقل شده به این مضمون که کسی آمد و از امام پرسید که از کجا بدانیم آخرت راست است
امام جواب داد ( قریب به مضمون ) که اگر به کسی بگویند از زیر خانه ی در حال ریختن خارج شو احتیاط می کند وخارج می شود و تقریبا همه حتی کافران هم احتیاط را قبول دارند و کسی نمی گوید احتیاط نمی کنیم ...
پس ما احتیاط می کنیم و این اعمال را انجام می دهیم ،

در دنیا زندگی همه تقریبا شبیه به هم است گاهی مال و اولاد ما زیادتر است گاهی مال و اولاد شما ، گاهی همسر ما زیبا تر است گاهی همسر شما ، پس اگر آخرت نبود که ضرر نکرده ایم و فقط احتیاطی انجام داده ایم
ولی اگر راست بود ما با این احتیاط به سود بی نهایتی می رسیم ولی شما به ضرری می رسد که آن هم بی نهایت است

اصل این حدیث یا مناظره رو می خواستم برام گیر بیاورید ؟؟؟

با نام الله












سؤال:
مناظره‌ای هست که کسی آمد و از امام صادق (علیه السلام) پرسید که از کجا بدانیم آخرت راست است؟ امام جواب داد که اگر به کسی بگویند از زیر خانه در حال ریختن خارج شو، احتیاط کرده و خارج می‌شود و به طور تقریبی، همه حتی کافران هم احتیاط را قبول دارند و کسی نمی‌گوید احتیاط نمی‌کنیم ... پس ما احتیاط می‌کنیم و این اعمال را انجام می‌دهیم.

پاسخ:

مناظره و روایت مورد نظر را هنوز نیافته‌ام؛ ولی یکی از مناظرات نزدیک به آن، به خصوص در قسمت پایانی را آوردم.
ابن ابى العوجا تصميم گرفت به ميدان مناظره با امام صادق (علیه السلام) بيايد و آغاز سخن كند و به مناظره ادامه دهد،
- نزد امام (علیه السلام) آمد و گفت: امروز مى‌خواهى سؤال را من مطرح كنم.
هرچه مى‌خواهى بپرس.
- به چه دليل، جهان هستى، حادث است (قبلاً نبود و بعد به وجود آمده است؟).
هر چيز كوچک و بزرگ را تصور كنى، اگر چيزى مانندش را به آن ضميمه نمايى، آن چيز بزرگ‌تر مى‌شود، همين است انتقال از حالت اول (كوچك بودن ) به حالت دوم (بزرگ شدن ) (و معنى حادث شدن همين است ) اگر آن چيز، قديم بود (از اول بود) به صورت ديگر در نمى آمد، زيرا هر چيزى كه نابود يا متغير شود، قابل پيدا شدن و نابودى است، بنابراين با بود شدن پس از نيستى، شكل حادث شد (و همين بيانگر قديم نبودن اشيا است )، و يک چيز، نمى‌تواند هم ازل و عدم باشد و هم حادث و قديم.
- فرض در جريان حالت كوچكى و بزرگى در گذشته و آينده همان است كه شما تقرير نمودى، كه حاكى از حدوث جهان هستى است، ولى اگر همه چيز، به حالت كوچكى خود باقى بمانند، در اين صورت دليل شما بر حدوث آن‌ها چيست؟
محور بحث ما همين جهان موجود است كه در حال تغيير است حال اگر اين جهان را برداريم و جهان ديگرى را تصور كنيم و مورد بحث قرار دهيم، باز جهانى نابود شده و جهان ديگرى به جاى آن آمده، و اين همان معنى حادث شدن است، در عين حال به فرض تو (كه هر كوچكى به حال خود باقى بماند) جواب مى‌دهم، مى‌گوئيم فرضاً هر چيزى كوچكى به حال خود باقى باشد، در عالم فرض صحيح است كه هر چيز كوچكى را به چيز كوچك ديگرى مانند آنها ضميمه كرد، كه با ضميمه كردن آن، بزرگتر مى‌شود، و روا بودن چنين تصورى، كه همان روا بودن تغيير است بيانگر حادث بودن است، اى عبدالكريم ! در برابر اين سخن، ديگر سخنى نخواهى داشت.
مرگ ناگهانى ابن ابى العوجا
يك سال از ماجراى مناظرات ابن ابى العوجا با امام صادق (علیه السلام) در مكه گذشت، باز سال بعد ابن ابى العوجا كنار كعبه به حضور امام صادق (علیه السلام) آمد، يكى از شيعيان به امام عرض كرد: آيا ابن ابى العوجا مسلمان شده است؟
- قلب او نسبت به اسلام، كور است، او مسلمان نمى‌شود.
هنگامى كه چشم ابن ابى العوجا به چهره امام صادق (علیه السلام) افتاد، گفت: اى آقا و مولاى من.
- چرا اين جا آمده‌اى؟
به رسم و معمول آئين وطن، به اين جا آمده‌ام تا ديوانگى و سرتراشى و سنگ پرانى مردم را (كه در مراسم حج انجام مى‌دهند) بنگرم.
- تو هنوز به سركشى و گمراهى خود باقى هستى؟
ابن ابى العوجا همين كه خواست سخن بگويد، امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: مجادله و ستيز در مراسم حج روا نيست، آن گاه امام (علیه السلام) عبايش را تكان داد و فرمود: اگر حقيقت آن است كه ما به آن معتقد هستيم ـ چنانكه حقيقت همينّّ است ـ در اين صورت ما رستگار هستيم نه شما، و اگر حق با شما باشد ـ چنان كه چنين نيست ـ و ما و هم شما رستگار هستيم، بنابراين ما در هر حال رستگاريم، ولى شما در يكى از دو صورت، در هلاكت خواهيد بود، در اين هنگام حال ابن ابى العوجا منقلب شد، و به اطرافيان خود رو كرد و گفت : در قلبم احساس درد مى كنم، مرا برگردانيد وقتى كه او را باز گرداندند، از دنيا رفت، خدا او را نيامرزد. (1)

منبع:

[=arial] 1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 10، ص 220.

موضوع قفل شده است