امام حسین علیه السلام بهترین الگو برای همه ( آرشیو )
تبهای اولیه
در دستگاه امام حسین حتی ریا هم ممدوح است. اگر جلو روی مردم برای امام حسین مالت رو بدی یا سینه بزنی خوب است. اصحاب به میدان می رفتند و رجز می خواندند و خودشان رو معرفی می کردند. تظاهر در دستگاه امام حسین جزا دارد. البته بهتر است کار خود را به خدا و امام حسین نشان بدی. بگوییی خدایا ببین من دارم این کار را می کنم,حسین جان ببین من دارم این کار را می کنم.
نقل از کتاب مصباح الاهدی ص307
در دستگاه امام حسین حتی ریا هم ممدوح است.
منظور از اين رياء را خودش بعدا توضيح مي دهد
بهتر است کار خود را به خدا و امام حسین نشان بدی
اين معناي درست عبارت اول است و نه هر ريائي كه در شرع مقدس نفس رياء محكوم شده است و اين طور نيست كه به خاطر مردم به امام حسين(ع) عزاداري كني و انتظار ثواب هم داشته باشي
اين نوع ريا اصلا قابل توجيه نيست و معنا ندارد
منظور از ريا خود نشان دادن به اهل بيت و خداست كه اين را علما اخلاق در هر عملي مجاز مي دانند و خود نشان دادن به خدا را خوب مي دانند و اين خود نشان دادن عين اخلاص است
امام حسين با همه فرق داره.
دستگاهش هم با همه فرق داره.
همه را تو صف شفاعتش قرار ميده حتي ته صف اما از صف بيرون نميندازه.
امام حسين با همه فرق داره. دستگاهش هم با همه فرق داره. همه را تو صف شفاعتش قرار ميده حتي ته صف اما از صف بيرون نميندازه.
با سلام
اين كه امام حسين(ع) با همه فرق دارد بحثي نيست ولي در مواجهه با اين دستگاه هم بايد رعايت شرع و قوانين دين را كرد
هستند برخي افراد كه مرتكب هر عمل خلاف دين و شرع مقدس مي شوند و انتظار دارند كه امام ايشان به خاطر برخي كارهايي كه در مورد امام حسين (ع) مي كنند شفيع ايشان باشند و منجي اين افراد
در اين كه عنايت امام بر همه بشريت است و هر كسي از هر كجا خسته مي شود رو به درگاه اين امام بزرگوار مي اورد شكي نيست
ولي بايد اين را مد نظر داشت كه امام حسين (ع) در چارچوب دين مقدس اسلام است و امام حسين(ع) امام دين اسلام است .
با سلام
منظور از اين رياء را خودش بعدا توضيح مي دهد
اين معناي درست عبارت اول است و نه هر ريائي كه در شرع مقدس نفس رياء محكوم شده است و اين طور نيست كه به خاطر مردم به امام حسين(ع) عزاداري كني و انتظار ثواب هم داشته باشي
اين نوع ريا اصلا قابل توجيه نيست و معنا ندارد
منظور از ريا خود نشان دادن به اهل بيت و خداست كه اين را علما اخلاق در هر عملي مجاز مي دانند و خود نشان دادن به خدا را خوب مي دانند و اين خود نشان دادن عين اخلاص است
سلام بر اساتید و کاربران بزرگوار
اگر به بنده اجازه بدهید نکاتی عرض کنم که اگر اشتباه فهمیده بودم،تصحیح بفرمائید.گرچه جای این بحث اینجا نیست و باید در کلام مطرح گردد.
حقیر ندیدم در منابع دینی علمی معتبر تشویق به ریا(به معنای بخاطر غیر خدا کار کردن)در رابطه با امام حسین علیه السلام و عزاداری ایشان بشود.
آنچه سفارش شده تبلیغ و شور ایجاد کردن و دعوت کردن دیگران است و نمایان نمودن حزن و اندوه(مثلا؛بلند گریه کردن)است،اما بخاطر خدا.
و این منافاتی با اخلاص در اعمال ندارد،چرا که با اخلاص دل سوخته را نشان میدهیم و دفاع از مظلوم را آشکارا مطرح مینمائیم.
مثلا یک مداح باید بخاطر خداوند متعال به مدح خوانی و روضه خوانی بپردازد اما طوری که مناسب مجلس باشد و مخاطبین درک کنند.برای جوانان در چهار چوب شرع یک نوع بخواند و برای مسن ترها،نوعی دیگر و....
البته میدانید که احادیثی داریم که سفارش میکند در عزای صدیقه اطهر هم بلند گریه کنید.
"این كه حسین فریاد مىزند - پس از این كه همه عزیزانش را در خون مىبیند و جز دشمن كینه توز و غارتگر در برابرش نمىبیند - فریاد مىزند كه: «آیا كسى هست كه مرا یارى كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمىداند كه كسى نیست كه او را یارى كند و انتقام گیرد؟
این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مىكند و دعوت شهادت او را به همه كسانى كه براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مىنماید."(1)
امام حسینعلیه السلام مظهر و سمبل حق است كه در همه عصرها، چون نمادى زنده و خروشان، ظهور پیدا مىكند و همه كسانى را كه از پاسدارى حقیقت زمان خود طفره مىروند، به یارى مىطلبد و در واقع یارى طلبیدن امامِ عشق در كربلا، انعكاس موج اندیشه اسلامى براى كمك به حق در همه زمانهاست.
«هل من ناصر ینصرنى»، یعنى آیا كمك كنندهاى هست كه حق را یارى كند؟
1. حسین وارث آدم، ص 203.
یارب
ارباب را سر بریدند چرا؟هر گناهی عقوبتی دارداما این امام است معصومیتی از حق و مبری از هر عیبی که انسان به ان دچار است و او مبری از ان است. جرمش چه بود؟ اخر هر مجرمی را هم به قضاوت می نشاند و بعد حکمی بر او می زنند . اما انگار حق پرستی در ان رو ز خاموش بود و چراغی در دل انسانی روشن نبود. یعنی این وسوسه ان لعنت شده خدا این همه هستی انسان را سیاه می کند او را در چاهی می برد. اگر در ان روز خدا را هم می دیدند باز هم بر عملشان بودند و اگر جهنم هم بر انها نمایان می شد باز هم این جهنم بر انها خوشگوارا بودو مصداق سخنی از قران (که عملهای نازیبایشان و یا همان عملهای ناحقیشان را در نظر انها زیبا جلوه دادیم ) بر ان سپاه سیاه خود فروخته به شیطان.
چشمانشان فقط این خاکهای بی مقدار را هستی خود می دانستند و ان را مایه فخر خود.هوشیاری بر انها نبود انها خود باخته کامل به شیطان بودند برای رسیدن به زقوم.
به ظاهر زبان در وقتی دچار گویش زیبای می شود اما در وقت عمل انگار هر چه گفته به یک سخره بوده و هیچ عمل در ان نیست.
اگر حجت زمان را می شناختن اینطور با ارباب خود به مقابله نمی کردند. اما دانسته به عملی غیر حق دست زدن جرمش و عذابش بیشتر است تا ندانسته.
مولا امام حسین علیه السلام به فهماند که زمین و زمینیان طاقت خدا رو ندارند.
طاقت عدل خدا
طاقت عشق خدا
طاقت طاعت خدا
طاقت امر خدا
طاقت بنده واقعی بودن خدا
طاقت چشم پوشی از زر و زیور دنیا
طاقت حکومت خاکی
طاقت یا ارحم الرحمین
طاقت از خود گذشتن و به خدا رسیدن
طاقت وسوسه شیطان
طاقت یک لحظه رها شدن از خدا
این مردمان اون روز هیچ طاقتی از هیچ حقی رو نداشتند تا به امروز و این ارباب را چه بی طاقتی های مردمان زمانش خواهد بود.
معلوم نیست به اخر زمان چه خواهد شد بر این بی طاقتان روزگار خاکی. خداوندا ما را از بی ظرفیتان این دنیا قرار مده .
یا علی
در دستگاه امام حسین حتی ریا هم ممدوح است.
چون بايد سخن بزرگان را توجيه كرد عرض مي كنم كه شايد علت گفتار فوق اين باشد :
1- تمام اعمال ما به نوعي آلوده به ريا و شرك است و اخلاص كامل در افعال ما يافت نمي شود حتي در عزاداري براي سيد الشهداء عليه السلام هم اينگونه ايم .
اما بخاطر اهميت زنده نگه داشتن ياد و نام امام حسين عليه السلام اينگونه ريا هاي ما كه ذاتا مذموم است عرضا بخاطر قاعده اهم و مهم ، از مذمت مي افتد و به نوعي ممدوح مي شود چرا كه اگر امر دائر باشد بين اَهم و مهم مسلما اهم مقدم است .
در اينجا مهم ترك ريا و اَهم (مهم تر) زنده نگه داشتن ياد و نام ابا عبدالله الحسين عليه السلام است .
2- ريا كار ، خود را در مقابل خداوند مطرح مي كند يعني با انگيزه رياكارانه اي كه دارد عمل خود را و خود را به نمايش مي گذارد نه عبادت خداوند و خداوند را لذا عمل او مذموم است
اما رياي در دستگاه امام حسين عليه السلام حكايتش متفاوت است چرا كه با وجود انگيزه مذموم ريا كار ، نتيجه جريان ياد و نام اباعبد الله (مظهر صفات جماليه و كماليه الهي ) ، در جامعه است لذا بخاطر اهميت اين جريان ، آن انگيزه ريايي مورد عفو قرار مي گيرد و كل عمل به بركت امام حسين عليه السلام پذيرفته شده و ممدوح مي گردد .
اعتراض
خدمت دوستان شرکت کننده در این تایپیک عرض میکنم: هدف ارائه الگوی اخلاقی عملی از زندگی سیدالشهداء و پیدا نمودن اضلاع محجور مانده زندگی ایشات است، نه مقتل خوانی یا درد دل با آقا به پست 10 و 11 و 12 بنده دقت کنید و یاری فرمائید.
و اینکه شبهات مربوط به سیره امام حسین و هیات و ... در بخش کلام مطرح خواهند شد لطفا بپرهیزید.
ضمنا به جناب عاشق عرض میکنم جوابهائی که شما فرمودید به نظر درست نمیآید و در پست شماره 14 جواب آمده است.
با تشکر و عذر خواهی :Ghamgin: :Gol:
در اينجا مهم ترك ريا و اَهم (مهم تر) زنده نگه داشتن ياد و نام ابا عبدالله الحسين عليه السلام است .
اما رياي در دستگاه امام حسين عليه السلام حكايتش متفاوت است چرا كه با وجود انگيزه مذموم ريا كار ، نتيجه جريان ياد و نام اباعبد الله (مظهر صفات جماليه و كماليه الهي ) ، در جامعه است لذا بخاطر اهميت اين جريان ، آن انگيزه ريايي مورد عفو قرار مي گيرد و كل عمل به بركت امام حسين عليه السلام پذيرفته شده و ممدوح مي گردد .
احسنت:Kaf:
بلاي امام حسين(ع) محور تهذيب تاريخ
بلاها گاهي كفارهاند، كه معمولاً در افراد معمولي اينطور است. در روايات دارد كه، پاي يكي از اصحاب، در هنگام ورود پيامبر(ص)، به چهارچوب در برخورد و به زمين افتاد، حضرت آية « ما أصابكم من مصيبةٍ فبما كسبت أيديكم» را تلاوت كردند، طرف سؤال كرد: مگر چكار كرده بودم؟! حضرت فرمودند: چرا بسمالله نگفتي و با حالت غفلت از خدا وارد شدي؟
در خواصّ اولياي خدا، بلاها فقط ترفيع درجه است، مثل بلايي كه براي سيّدالشّهدا(ع) پيش آمد. البته اين بلاها براي مؤمن رحمت و ابزار سير و سلوك است، ولي براي كافر تماماً عقوبت است.
ظرفيت بلاها نيز متفاوت است، بعضي فقط صاحب بلا را نجات ميدهد و بعضي، براي صاحب بلا ضيافت است و عامل نجات براي ديگران، بعضي نيز ظرفيت تهذيب تاريخي دارند. در كتاب شريف كافي نقل شده: «گاهي صبر مؤمن عامل نجات يك قوم ميشود، مثل تحمّل يوسف(ع) در مقابل آن بلاي بزرگ كه، نتيجه آن، نجات يك قوم از گرسنگي و مرگ و بتپرستي شد».3 زماني كه حضرت در چاه بود جبرئيل آمد و گفت: اينجا چه ميكني؟! فرمود: برادران مرا انداختهاند. جبرئيل گفت: ميخواهي نجاتت دهم؟ يوسف فرمود: تا خدا چه بخواهد. بعد هم ميتوانست به مردم بگويد: من برده نيستم، پيغمبر زادهام، مضاف بر اينكه، جاي يعقوب را ميدانست و ميتوانست برود، ولي تحمل كرد.
همينطور صبر مبلغان دين در بلاها، در ترك معصيت و در انجام طاعات، هم عامل رشد خودشان و هم عامل نجات يك ملت است، يعني انسان با صبر، مجراي عنايت حضرت حق ميشود.
مهمترين وسيله سلوك، بلاي اولياي خدا، مخصوصاً اعظم بلاها و ابتلائات؛ يعني ماجراي سيّدالشّهدا(ع) است، كه در حقيقت ابتلاي رسولالله(ص) ميباشد. اين ابتلا، اعظم وسايل سلوك به سمت خداي متعال و محور تهذيب همة جوامع و همة تاريخ است، حتي انبياي اولوالعزم از اين ابتلا بهرهمند شده، رشد كردند. سير و سلوك با بلاي اولياي الهي سريعالوصولتر و داراي منازل، مراحل و شرايط ديگري است.
در اينجا مهم ترك ريا و اَهم (مهم تر) زنده نگه داشتن ياد و نام ابا عبدالله الحسين عليه السلام است .
نوشته اصلی توسط : عاشق
اما رياي در دستگاه امام حسين عليه السلام حكايتش متفاوت است چرا كه با وجود انگيزه مذموم ريا كار ، نتيجه جريان ياد و نام اباعبد الله (مظهر صفات جماليه و كماليه الهي ) ، در جامعه است لذا بخاطر اهميت اين جريان ، آن انگيزه ريايي مورد عفو قرار مي گيرد و كل عمل به بركت امام حسين عليه السلام پذيرفته شده و ممدوح مي گردد .
احسنت:Kaf:
من نمیدونم این حرفهای غیر علمی و سطحی بدون مدرک معتبر ،مطرح بشه درسته یا نه؟
اما رياي در دستگاه امام حسين عليه السلام حكايتش متفاوت است چرا كه با وجود انگيزه مذموم ريا كار ، نتيجه جريان ياد و نام اباعبد الله (مظهر صفات جماليه و كماليه الهي ) ، در جامعه است لذا بخاطر اهميت اين جريان ، آن انگيزه ريايي مورد عفو قرار مي گيرد و كل عمل به بركت امام حسين عليه السلام پذيرفته شده و ممدوح مي گردد .
هرچند جناب استاد عرفان تايپك را براي اين گونه بحث هاي كلامي مناسب نمي دانند و موضوع تايپك را چيز ديگري مي دانند
ولي بايد عرض كنم خدمتتان -- دوستان عاشق و سادات-- كه بنده اصلا با اين نظرات موافق نيستم و براي ادامه بحث دوستان اگر مايل اند مي توانيم تايپكي جداگانه بزنيم
در صورت موافقت بفرماييد تا تايپك را كليد بزنيم
با سلام.
راستش اين مسئله ريا و تظاهر در عزاداري آقا رو من از كتاب مصباح الهدي نوشته : مهدي طيب صفحه 307 نوشتم. البته موارد ديگري رو هم ايشان مطرح كردند مثل اغراق در عزاداري و ...كه مذموم است كه در اينجا جاي بحث نيست.
من با پيشنهاد شما موافقم. هر چه شما صلاح مي دانيد.ياحق.
من نمیدونم این حرفهای غیر علمی و سطحی بدون مدرک معتبر ،مطرح بشه درسته یا نه؟
با سلام خدمت استاد عرفان
از شما انتظار نبود كه بجاي نقد علمي مسير انگ زدن را در پيش بگيريد آيا بهتر نمي دانيد بجاي اينگونه سخنان ، اين بي سواد را راهنمايي بفرماييد !
اگر پاسخ حقير علمي نبود لااقل اذعان مي فرماييد كه لباس يك بحث علمي را به تن داشت ، لذا مناسب بود كه با برهان علمي پاسخ حقير را مي داديد .
اما توضيح بيشتر :
ريا از گذشته در علوم مختلف اسلامي محل بحث و نظر علماء بوده است و بخاطر حساسيت فوق العاده بحث ، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است به عنوان مثال در علم فقه از اقسام ريا سخن به ميان آمده است و انواع باطل كننده عمل مانند ريا در عبادات و غير مبطل مانند ريا در غير عبادات مورد بحث قرار گرفته است.
اما در علم اخلاق و عرفان اسلامي كه خاستگاه اصلي بحث ما مي تواند باشد نيز انظار مختلفي در اين باب موجود است كه علماء گاهي به اقسام حتي ده گانه ريا در اعمال اشاره كرده اند (حضرت آيت الله مكارم در كتاب اخلاق در قرآن)
اما آنچه محل بحث ماست كه مورد اعجاب جناب عرفان واقع شده است وجود انواع ريا حتي رياي ممدوح است كه بايد عرض كنم اين مسئله بر خلاف تصور ايشان ، در كتب اخلاقي بيان شده است نمي خواهم خيلي بحث را اطاله دهم چون هدفم همانطور كه گفتم فقط توجيه كلام عارف بزرگوار آقاي دولابي بود لذا به نقل قسمت هايي از بحث مورد نظر در معتبر ترين كتاب اخلاقي شيعه يعني جامع السعادات مرحوم نراقي ره اكتفاء مي كنم :
ريا يا در عبادات است يا در غير عبادات. اوّلي مطلقا حرام است و صاحب آن مبغوض و مغضوب درگاه خداوند است و اصل عبادت را باطل مي كند زيرا كه اعمال به نيّات است. و قصد رياكار در عبادت فرمان بردن و امتثال امر خداوند نيست بلكه قصد و نيّت او رسيدن به مال يا جاه يا غرضي ديگر است پس مطيع امر خدا نيست و از عهده انجام تكليف بر نيامده است، و علاوه بر اينكه عبادتش باطل است و از عهده تكليف بيرون نيامده به سبب ريا گناه جداگانه به گردن اوست، چنانكه آيات و اخبار بر اين نكته دلالت دارد، و بنابراين از كسي كه عبادت را از اصل ترك مي كند بدحالتر است، و چرا چنين نباشد كه ريا كار در عبادت ميان استهزاء به خدا و تزوير و مكر جمع كرده ، زيرا اين تصوّر بيجا را در ذهن مردم انداخته كه از اهل ديانت و مطيع امر خداوند است و حال آنكه چنين نيست.
و امّا ريا در غير عبادات، گاهي مذموم و گاهي مباح و گاه مستحب و گاه واجب است،....
جامع السعادات ج 2 ص 503
همانطور كه ملاحظه نموديد حتي گاهي ريا واجب مي شود پس تصور اينكه ريا در دستگاه با عظمت اباعبدالله ممدوح باشد خيلي مشكل نيست
باز هم عرض مي كنم در جهت راهنمايي حقير از نقد علمي استفاده فرماييد .
موفق باشيد
با عرض سلام
اگر اساتید موافق باشند کمی در مورد هدفی که از حضرت علی با جنگ صفین شروع و به صحرای کربلا کشیده شد صحبت کنیم.
درباره معاویه بن هنده و بدعت گذاری در دین و توهین به پیامبر و تغئیر اداب مسلمانی
در ارتباط با اعتراض حسن بصری رضی الله عنه و تبعید شدنش
در ارتباط با جنگ امام حسن ع با معویه و فتنه گری فتانگان
.
.
تا صحرای نینوا در کربلا و رقص عشق
[=Arial Black]ما را ز سر بریده می ترسانی [=Arial Black]گر ما ز سر بریده می ترسیدیم
[=Arial Black]در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
یاحق:Gol:
با تشكر از پاسخ جناب عرفان
شما تاپيك را اينگونه آغاز كرديد
الگو بگیریم
با سلام به شما دوستان عزیز
ما در این تایپیک قصد داریم الگوئی بی عیب و نقص و کامل و مورد اعتماد برای تعالی اخلاقی و تهذیب نفس ارائه دهیم تا اگر کسی به دنبال استاد عرفان میگردد از سر در گمی آزاد شود.
آيا بحث از ريا در عزاداري ارتباطي با تعالي اخلاقي و تهذيب نفس در سايه سار معنويت امام حسين عليه السلام به عنوان يك الگوي كامل ندارد !
شما از ابتدا عنوان را كلي بيان كرديد و حقير هم پس از بحث دوستان وارد بحث شدم پس جا نداشت كه بفرماييد :
اگر نگاهی به موضوع تایپیک کنید متوجه خواهید شد که باعث انحراف کامل بحث شدید
....
ما هم عاجز از پاسخگوئی به شما نیستیم اما هر سخن جائی .... هر نکته مکانی دارد
ما كي گفتيم شما عاجز از پاسخگويي هستيد كسي شما را متهم نكرده است ،در ابتداي عرضم شما را استاد خطاب كردم ما منتظر پاسخ مستدل شما هستيم در هر جايي كه خودتان صلاح بدانيد .
آن عبارتی که آوردید تقطیع کرده ارائه دادید و این اشکال دارد، باید در نقل امین باشید و مطلب را تکه تکه نکنید بنده متن اصلی را بطور کامل تقدیم میکنم
متأسفانه نسبت عدم رعايت امانت را به حقير داديد و در اثبات امانتداري خود تمام متن را آورديد بدون اينكه اثبات كنيد در متني كه آورديد چه سخني خلاف استشهاد من وجود داشت و به كجاي اين متن كامل براي اثبات ممدوح نبودن ريا در دستگاه امام حسين عليه السلام استدلال مي كنيد .
روشن است اگر تمام كتاب را هم بياوريد ولي به قسمتي كه خلاف عرايض بنده است اشاره نكنيد مطلبي در رد حقير نياورده ايد .
با عرض سلام
جناب عرفان عزیز
برداشت عرفانی و معنوی ای که از واقعه قیام امام حسین که موضوع ایجاد تاپیک بود را لطفا شروع کنید.
من با این سئوال این مطلب را شروع می کنم.
در صحرای عرفات چه اتفاقی افتاد که امام حسین علیه السلام حج واجب را مستحب کرده و بسمت کربلا عزیمت کردند؟
البته منظور بنده تحولات خارجی نیست مساله تحولات عرفانی ای باعث این تصمیم شد است.
یاحق:Gol:
کمک به دیگران نقل شده است که در روز عاشورا اثری بر پشت مبارک امام حسین عليه السلام دیده شد ازامام زین العابدین عليه السلام پرسیدند(چون جای سنگ و تیروضرب وزخم نبود) فرمودند : این جای انبان است که پدرم برپشت می گرفت و به منازل بیوه زنان وایتام می برد.
با عرض سلام
جناب عرفان گرامی موضوع مبحثی که مطرح کردید
الگو بگیریم
با سلام به شما دوستان عزیز
ما در این تایپیک قصد داریم الگوئی بی عیب و نقص و کامل و مورد اعتماد برای تعالی اخلاقی و تهذیب نفس ارائه دهیم تا اگر کسی به دنبال استاد عرفان میگردد از سر در گمی آزاد شود.
قال رسول الله صل الله علیه و آله:حسین منّي و أنا من حسین؛حسین از من است و من از حسین.
*** به راستی ایشان چه کردند تا نبی خدا اینطور بگوید؟؟؟
این مطالب بود
ولی بجز پست آخر که مبحث اخلاقی ای را مطرح می نمود که جزو زوایای ناگفته بحساب نمی آمد متوجه ارتباط مابقی با مسئله اخلاقی و پذیرش استاد عرفانی و تهذیب نفس نشدم.
احتمالا به شروع بحث نرسیدیم.
بفرمائید.
یاحق:Gol:
...................................:gol:کمک به دیگران:gol:
نقل شده است که در روز عاشورا اثری بر پشت مبارک امام حسین عليه السلام دیده شد ازامام زین العابدین عليه السلام پرسیدند(چون جای سنگ و تیروضرب وزخم نبود) فرمودند : این جای انبان است که پدرم برپشت می گرفت و به منازل بیوه زنان وایتام می برد.
منبع: بحارج ۴۴ ص ۱۹۰
امام حسین علیه السلام بهترین الگو برای همه
دراینکه امام حسین وتمام ائمه الگو هستند هیچ شکی نیست ولی این مطلب هم مورد اتفاق همه بزرگان راه وصال رفته است که حرکت در مسیر عرفان استاد میخواهدیعنی یک پیرراه رفته ای لازم است
لذاست که موسی علیه السلام با کمال استعداد مرتبه ی نبوت و درجه ی رسالت و اولوالعزمی که داشت ده سال ملازمت خدمت شعیب کردتا استحقاق شرف مکالمه ی حق یافت و بعد از آن که به دولت کلیم اللهی رسیده بود و پیشوایی و مقتدایی دوازده سبط (بنی اسراییل) رایافته بود بار دیگر در دبیرستان حضرت خضر تعلّم علم لَدُنّی از معلم التماس کرد