چرا انسانها رنج میبرند ؟
تبهای اولیه
سه پرسش اساسی وجود دارد
؛ نخست این که چرا انسانها رنج میبرند و چرا بدون رنج، نمی توان زندگی کرد؟
دوم این که چرا همة انسانها به طور یکسان رنج نمی برند؟
سوم این که چرا رنجها بی پاداش میمانند؟
ادیان با این که منکر رنج زندگی نیستند، ولی با پاسخ دادن به پرسشهای سه گانه، روان آدمی را برای تحمل رنجها آماده تر میسازند. انبیا نسبت به پرسش نخست که چرا آدمیان رنج میبرند، این گونه پاسخ میدهند:
1- بسیاری از رنج ها، زاییدة دست بشر است یعنی رنج هایی وجود دارد که قابل رفع هستند؛ ولی انسان با اختیار خود، مقدمات آنها را فراهم میآورد.
2- پارهای از رنجها و شرور، اقتضای ذاتی، تکوینی و طبیعی این جهانند و عمومیت دارند مانند پیری، که ریشه کَن شدنی نیست؛ اما با دستورالعملهای ادیان، کاهش پذیر و قابل تحمل تر است.
3- رنجها و مشکلات، برای آزمایش انسانها و برای تکامل و تقویت آنها ظاهر میشوند. پاسخ ادیان نسبت به پرسش دوم، یعنی عدم تساوی رنج، این است که رنجهای اختیاری از آن کسانی است که مقدمات آنها را فراهم آورده اند و بدین جهت، تعمیم پذیر نیستند و رنجهای طبیعی و تکوینی نیز برای همة انسانها به صورت مساوی وجود دارند و اقتضای زندگی این جهانند. رنجهای آزمایشی نیز گرچه به طور یکسان نصیب آدمیان نمی شوند، ولی اعتقاد به آنها در کاهش رنج مؤثر است. آموزههای دینی، پرسش سوم - یعنی بی پاداش بودن رنجها - را با پذیرش پاداشهای دنیوی و اخروی رنج ها، پاسخ میدهند. نکتة قابل توجه دیگر، این است که رنج، زمانی پدید میآید که انسان به دنبال به دست آوردن تمام امور لذت بخش باشد و با این غایت طلبی، دچار سرگشتگی شده، همیشه ناراضی میشود؛ اما اگر آدمی تلاش کند تا اصول و قواعد اخلاقی بر زندگی شخصی او حاکم شود و یا به معشوق الهی سر سپرَد و عشق برای او فراهم شود، رنج، زدوده میشود و عشق، زندگی او را فرا میگیرد. در قرآن آمده است:
«وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ
4- چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید؛ حال آن که خیر شما در آن است».
«وَ لَنَبْلُوَنکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثمَراتِ وَ بَشرِ الصابِرِینَ
5- هر آیینه شما را با اندکی از ترس، گرسنگی و آفت در مالها و جانها و میوهها میآزماییم و مردان صبور و بااستقامت را مژده بده».
«وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
6- ما به ایشان ستم روا نداشتیم؛ اما خودشان به خودشان ستم نمودند». قرآن کریم بین سختیها و آسایشها تلازم قائل است و میفرماید:
«فَإِن مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِن مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً
7- پس حتماً با سختی، آسانی است. حتماً با سختی، آسانی است».
خداوند سبحان به جهت لطف خاصی که به بندگان سالک و اولیا دارد، آنها را گرفتار بلا میکند. امام صادق علیه السلام میفرماید: «اِن اللهَ اِذا اَحَب عَبْداً غَتهُ بِالْبَلاءِ غَتاً؛8- خدا زمانی که بندهای را دوست بدارد، او را در دریای شداید غوطهور میسازد.»
استاد عزیز برای رنجهایی که صرفا برای آزمایش توسط خداوند ایجاد می شود مثال بزنند! به نظر می رسد خداوند رنجی را به انسان تحمیل نمی کند بلکه رنجهایی که به انسان از طرف خود او و یا دیگران می رسد، زمینه آزمون او را آماده می سازد.
همچنین طبیعت نیز رنجی را به انسان تحمیل نمی کند. زیرا انسان عقل دارد می تواند با پیشگیری دچار رنجی نشود. مثال پیری را هم که زدید، لزوما انسانهای پیر رنج نمی کشند، ضعف بدنی هم لزوما به معنای زجر کشیدن نیست. دیگر عوارض بد پیری نیز قابل پیش گیری است!
ظاهرا انسانها جز آنچه خود سر خود می آورند و از دیگران آسیب می بینند، خداوند و طبیعت آفریده شده توسط خداوند برای او زحمتی را ایجاد نمی کنند.
همچنین فرمودید دستور العملهای ادیان رنجهای طبیعی را کاهش داده و تحمل پذیر می کند؛ اولا بفرمایید اسلام، زیرا دیگر ادیان دستخورده هستند و هیچ دستور العمل قابل اعتنایی ندارند. ثانیا علوم بشری سهم غیر قابل انکاری را در کاهس بلکه از بین رفتن رنجهای بشری بر عهده دارند.
با تشکر