فرق بین عجب و تکبر چیست؟
تبهای اولیه
برای بخش دوم سؤالتان به تاپیک های زیر مراجعه کنید:
عجب چیست ؟راهای تشخیص عجب چیست؟
*بياييدبا هم ريشه ي كبر را از وجودمان پاك كنيم وتواضع راملكه ي ذهنمان*
آیا تکبر نسبت به شخص گناهکار و فاسق و کافر جایز است ؟
[=Times New Roman]
انشاءالله پاسخ بخش اول رو هم استاد سینا خواهند داد.
[=Times New Roman]موفق باشید.:Gol:
عجب به اين معنااست كه آدمى به جهت كمالى كه در خود مى بيند خود را بزرگ بشمارد، خواه آن كمال را داشته باشد و خواه نداشته باشد، و خواه آن صفت در واقع كمال باشد يا نباشد.
در مفهوم عجب (خودبينى) اين شرط معتبر نيست كه كسى خود را در اين كمال و اين نعمت فوق ديگرى ببيند. و به خاطر همين ، عجب از كبر متمايز مى شود. زيرا كبر اين است كه آدمى براى خود مزيّتى در صفت كمال، بر غير خود ببيند، و به عبارت ديگر فرق عجب و كبر اين است كه متكبّر خود را بالاتر از غير بداند و مرتبه خود را برتر شمارد. و خلاصه كبر دو طرف دارد: متكبّر و كسى كه بر او تكبّر مى شود. ولى در عجب پاى غير در ميان نيست بلكه اگر تنها يك فرد انسان خلق شده بود تصوّر مى رفت كه همو معجب (خودبين) باشد، و حال آنكه متكبّرنمى شود مگر اينكه با غير باشد و خود را در صفت كمال بالاتر از او در نظر بگیرد.
حاصل آنكه عجب و خودبينى عبارت است از اينكه كسى به جهت كمال يا نعمتى خود را بزرگ شمارد، و يا خود كمال و نعمت را همراه با ميل و تكيه به آنها بزرگ شمارد و فراموش كند كه آن دو (نعمت و كمال) از خداست. امّا اگر بر آنها تكيه و اعتماد نكند و از زوال نعمت يا دگرگونى آن ترسان باشد، يا اينكه شادى او از اين حيث باشد كه اين نعمتى است خداداد و آن را به خود نسبت ندهد چنين شخصى معجب نخواهد بود.
با سلام
در رابطه با موضوع کبر و عجب توصیه می شود که حتما کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) را مطالعه فرمایید(برای دانلود رجوع کنید به:http://www.askdin.com/thread5582.html)
امام تفاوت کبر و عجب را چنین شرح می دهد:
كبر عبارت است از يك حـالت نفسانيه كه انسان ترفع كند و بزرگى كند و بزرگى فروشد بر غير خود. و اثـر آن اعمالى است كه از انسان صادر مى شود و آثارى است كه در خارج بروز كند كه گويند تكبر كرد. و اين صفت غير از عجب است .
بـلكـه بـه طورى كه سابق ذكر شد، اين صفت زشت و اين رذيله خبيثه وليده و ثمره عجب است ، زيرا كه عجب خودپسندى است ، و كبر بزرگى كردن بر غير و عظمت فروشى است .
انسان كه در خود كمالى ديد، يك حالتى به او دست مى دهد كه آن عبارت از سرور و غنج و تـدلل و غـيـر آن اسـت ، و آن حـالت را عـجـب گـويـنـد، و چـون غـيـر خـود را فـاقـد آن كـمـال متوهم گمان كرد، در او حالت ديگرى دست دهد كه آن رؤيت تفوق و تقدم است و از اين رؤ يت يك حالت بزرگى فروشى و ترفع و تعظمى دست دهد كه آن را كبر گـويـنـد.
و ايـنـهـا تـمـام در قـلب و باطن است و اثر آن در ظاهر، چه در هيئت بدن و چه در افـعـال و اقـوال بـاشـد تـكـبـر اسـت . و بـالجـمـله ، انـسـان خودبين خودخواه شود، و چون خودخواهى افزايد، خودپسند گردد، و چون خودپسندى لبريز آيد، خودفروشى كند.(چهل حدیث،حدیث 4 ص79)