چطور شد که مردم برای رضای خدا در قتل حضرت امام حسین شرکت می کردند؟
تبهای اولیه
درهم های منسوب به دوران زمامداری معاویة
در جواب و تحلیل این سوال علاوه بر شرایط اجتماعی باید به حاکمان و چگونگی تاثیر آنان در تحولات اجتماعی هم توجه کرد. در ابتدا به زندگی معاویه و عملکرد او می پردازیم و بعد به سایر نکات توجه خواهیم کرد.
معاویه 15 سال پیش از هجرت در مكه متولد شد[="].[="]او[="] انسانی زیرك، دوراندیش و سیاستمدار بود. در حل و فصل مشكلات، روش خاصی داشت. در برابر رقبای سیاسی با حیله یا زهدنمائی، خود را از مهلكه نجات میداد چنانكه برای از بین بردن حسن به علی(ع) و سعد وقاص از همین شیوه استفاده كرد. او همچنین مالك اشتر را با عسل زهرآلود كشت.
[="] سیاست کشورداری او بر مبنای تهدید، فشار، اختناق، گرسنه نگهداشتن مردم، زنده كردن تعصبهای قبیلهای و نژادی،دامن زدن به اختلافات در میان مخالفان و تخدیر افكار عمومی بنام دین و رنگ دینی دادن به حكومت خود، بود.
[="] زندگی او در زمان پیامبر دستاورد خاصی را در برنداشته جز اینكه بعدها او در تبلیغاتش به مردم شام گفته بود كه او «کاتب وحی» بوده است و كسانی از راویان حدیث را واداشت تا دهها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.
معاویة بن ابوسفیان
[="] [="] معاویه ،پسر ابوسفیان، بنیانگذار دولت اموی، از نوادگان امیة بن عبد شمس بود. نسب دقیق وی اینگونه است:معاویة بن ابوسفیان بن حرب بن امیة بن عبدالشمس بن عبدمناف بن قصی.[="]معاویه 15 سال پیش از هجرت در مكه متولد شد[="].[="]او[="] انسانی زیرك، دوراندیش و سیاستمدار بود. در حل و فصل مشكلات، روش خاصی داشت. در برابر رقبای سیاسی با حیله یا زهدنمائی، خود را از مهلكه نجات میداد چنانكه برای از بین بردن حسن به علی(ع) و سعد وقاص از همین شیوه استفاده كرد. او همچنین مالك اشتر را با عسل زهرآلود كشت.
[="] سیاست کشورداری او بر مبنای تهدید، فشار، اختناق، گرسنه نگهداشتن مردم، زنده كردن تعصبهای قبیلهای و نژادی،دامن زدن به اختلافات در میان مخالفان و تخدیر افكار عمومی بنام دین و رنگ دینی دادن به حكومت خود، بود.
[="] زندگی او در زمان پیامبر دستاورد خاصی را در برنداشته جز اینكه بعدها او در تبلیغاتش به مردم شام گفته بود كه او «کاتب وحی» بوده است و كسانی از راویان حدیث را واداشت تا دهها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.
[="] پس از رحلت پیامبر، ابوبكر سپاهی را برای جنگ با رومیان، به سوی سرزمین شام فرستاد، فرماندهی یكی از لشكرهای این سپاه را یزید بن ابیسفیان بر عهده داشت[="].[="] پدر و برادرش (معاویه) هم در آن شركت داشتند. در سال 14 دمشق فتح شد و یزید بن ابیسفیان فرمانروایی آن را به عهده گرفت و سپس در زمان عمر فلسطین و نواحی آن نیز به قلمرو فرمانروایی یزید افزوده شد. در سال 18 ق. پس از مرگ یزید، برادرش معاویه جای او را گرفت و در زمان عمر، فرمانروایی همه سرزمین شام را به دست آورد. [="]
[="] [="] از این زمان تا آغاز حکومت امویان و شهادت حضرت علی(ع)، معاویه به مدت 22 سال بر نواحی شامات حکومت می کرد.[="] پس از این او از سال 40 تا [="]رجب سال 60 که از دنیا رفت بر تمام قلمرو جهان اسلام حکومت کرد و این مدت که خود 20 سال بود به معاویه اجازه داد تا در طول 42 سال کلیه این مناطق و خصوصا مناطق شامات را در برداشت دیدگاه های دینی که جامعه تازه و نوپا در برداشت و پذیرش مبانی دینی بود؛ به انحرافات فکری بسیاری آلوده نماید.
[="]معاویه اینگونه به اثبات خلافتش می پرداخت که: «فرمانروایی شام، جایگاهی است كه عمر مرا در آن قرار داده و از زمانی كه مرا نصب كرد، عزل نكرد، در حالی كه هیچ امیری را به كار نگرفت. جز آنكه او را عوض كرد و لااقل او را برای بازخواست نزد خود فرا خواند. اما من را نه عزل كرد، و نه بر من غضب كرد، او همه سرزمین شام را به من سپرد و پس از او عثمان مرا تقویت كرد.»[="]
[="] [="] حكومت معاویه بر شام در زمان عثمان كه خود از بنی امیه بود، استوارتر گردید تا آنجا كه شام، منطقهای امن برای عثمان تلقی میگردید.[="]
[="] [="]در محاصره عثمان توسط مسلمانان، با اینكه عثمان از وی کمک خواسته بود، ولی معاویه برای بهرهبرداری از مرگ عثمان صبر كرد تا عثمان كشته شد. زمانی كه علی (ع) به خلافت رسید به مخالفت با علی پرداخت و با استفاده از پیراهن خونآلود عثمان و انگشتان قطع شده نائله ،همسر عثمان، در شام[="] [="] تبلیغ میكرد که عثمان به ستم كشته شده است و من ولی دم او هستم و سزاوار این هستم كه از قاتلین عثمان قصاص به عمل آورم. و از مردم شام به عنوان خلیفه برای خود بیعت گرفت و عازم جنگ با علی (ع) شد.[="] [="]
[="]
[="]تثبیت دلائل النبوة، ص 593 حسن بصری می گوید: معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده می کرد [لقد تصنع معاویة للخلافة فی ولایة عمر بن خطاب ]، مختصر تاریخ دمشق، ج 25، ص24
گلبرگ;164865 نوشت: چطور شد که مردم برای رضای خدا در قتل حضرت امام حسین شرکت می کردند؟
با سلام
قاتلين امام حسين نه خدا شناس بودند و نه براي رضاي خدا امام حسين را به شهادت رساندند.
اگر هم چنين عقيده اي داشته باشيم كه برخي براي رضاي خدا و از روي جهل و ناداني به كربلا آمده بودند لازم است در ادامه گفته شود كه در كربلا حجت براي همه تمام شد و هيچكس را نمي توان جاهل غير مقصر دانست.
با مراجعه به كتب تاريخي و منابع معتبر پي مي بريم كه بسياري از آنان از دشمنان سرسخت اهل بيت (ع) بودند،كساني مانند:شمر،عمر سعد،سنان و...
از سخنان اين گروه مي توان به اوج كينه آن ها پي برد:
اين جنگ و قتال ما با تو از روي دشمني و عداوت با پدرت علي بن ابي طالب است.«إنما نقاتلك بغضاً لأبيك» يعني: ما از روي بغض و كينهاي كه با پدرت علي بن ابي طالب داريم با تو به جنگ و نبرد برخاستهايم. ينابيع المودة، قندوزي حنفي، ص 346.
و يا بعضي ديگر را ميبينيم كه اين تعبير را خطاب به امام حسين عليه السلام دارند:
يا حسين، يا كذّاب ابن الكذّاب.
اي حسين اي دروغگوي فرزند دروغگو!
الكامل، ابن أثير، ج 4، ص 67.
امام حسين عليه السلام در روز عاشوراء آنان را با تعبير شيعه آل أبي سفيان معرفي ميفرمايد:
ويحكم يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين، وكنتم لا تخافون المعاد، فكونوا أحراراً في دنياكم هذه، وارجعوا إلى أحسابكم إن كنتم عُرُباً كما تزعمون.
واي بر شما اي پيروان أبو سفيان! اگر دين نداريد و از روز معاد نميهراسيد، لا اقل در دنيا آزاد مرد باشيد و آنگونه كه ميپنداريد به حسب و نسب خود كه عرب هستيد باز گرديد.
مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 38 ـ بحار الأنوار، ج 45، ص 51 ـ اللهوف في قتلى الطفوف، ص 45.
بسياري از لشكريان كوفه افراد ابن الوقت و شكم پرست بودند كه هدفي جز رسيدن به ماديات نداشتند و زماني كه حضرت مسلم(ع) به كوفه آمدند با ايشان بيعت كرده و با تهديد و وعده هاي ابن زياد حضرت مسلم را بي پناه گذاشتند و ضربه بزرگي به نهضت حسيني وارد كردند.
و اینها همان افرادی بودند که فرزدق در ملاقات با امام حسین علیهالسلام آنها را چنین توصیف نموده بود:
«قلبهای آنان با تو است و شمشیرهایشان علیه تو کشیده شده است».
طبرى نيز مى نويسد: اصحاب عمر سعد نوعاً افرادى فاسق، فاجر و با سوء سابقه بودند(تاريخ طبرى، ج5، ص412)