چرا اسلام؟ چرا تشیع
تبهای اولیه
سلام. من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟ هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه. مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم.من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم) :ok:
ممنون
سلام
با سلام
بزرگوار به اسک دین خوش امدید
انجمن اسک دین فضایی است مجازی برای دست یابی به چنین سوالاتی
ان شاء الله هم شما عزیز موفق باشید در رسیدن به سوالات خود
من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟
خداوند هدیه گرانمایه ای به نام عقل به انسان داده است در تعابیر اسلامی از عقل به عنوان رهبر درونی انسان یاد شده است
رهبری که اگر درست از ان استفاده شود و در مراتبی که دست عقل کوتاه است به وحی و عصمت چنگ زنیم
به راهی رهنمون می شویم که قطعا پشیمان نخواهیم شد
هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه
مطالعه کتب معتبر از اندیشمندان و عالمان دین و تفکر و تدبر و اندیشه در اموخته های کمک کارتان خواهد بود
مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم
خب بزرگوار انسانها در سطوح علمی مختلفی هستند که باید نیاز همه انها رفع شود
کتب اعتقادی استاد قرائتی به زبان ساده و برای جوانان است مراجعه نمایید
من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم)
بحث اصلی ما از این جا به بعد است
بنده در مورد دین و ضرورت دین داری و دین حق و اسلام چند تایپک از همین سایت خدمتتان معرفی می کنم
http://www.askdin.com/forumdisplay.php?f=123
مراجعه ومطالعه نمایید
باز اگر سوالی بود یا در ادامه همان تایپک ها و یا در این تایپک مطرح نمایید تا بیشتر به بحث بنشینیم
موفق و موید
یا علی
دوست گرامی و عزیز سلام
شما ابتدا ببینید که آیا انسان (بشریت) واقعا به دین نیاز دارد !؟
و مفهوم کلی دین چیست !؟ (یک تعریف از دین برای خود داشته باشید)
آیا داشتن دین و پذیرفتن دین (حال در ابتدا هردینی می تواند باشد ، البته ادیان الهی) باعث بوجود آمدن تغییرات اساسی در زندگی شخص متدین می شود !؟ و این تغییرات آیا برای شخص متدین سودمند است یا مضرر !؟
اگه شما به این نتیجه رسیدی که پذیرفتن دین و ایمان داشتن به آن ، سودمندی و سعادت دنیوی و آخروی را برای انسان به همراه خواهد داشت ، پذیرای دین باشید !
سپس در میان ادیان الهی بهترین و کاملترین و والاترین دین رو انتخاب کنید !؟
با طرح این چند سوال میشه ساده تر به نتیجه رسید
و اما در مورد مذهب :
شیعه یا سنی
شما می توانید خود برای این سوال بهترین پاسخ را پیدا کنید . زیرا اگر یک شخص شیعه یا سنی از مذهبش تعریف و تمجید کند ، ممکن است تعریف و تمجیدش عمل عکس آن رو ایجاد کند ، با اینکه واقعیات در تاریخ هرگز پاک نخواهند شد و انسان های بزرگ (ائمه مطهر علیهاالسلام) که نور الهی هستند با کوچکترین بصیرت میتوان به حقیقت آنها ایمان آورد و راهشان را انتخاب نمود و با ایمان به این بزرگواران و ایمان به خدا در راهشان قدم نهاد .
شما در مورد رهبران هریک از مذاهب شیعه و سنی تحقیق کنید و سیری که این مذاهب از ابتدای اسلام تا به الان طی نموده اند و خیلی از موارد کلیدی و تأثیر گذار را بررسی کنید .
و جداگانه در مورد هریک از مذاهب شیعه و سنی گزارشاتی تهیه کنید . مطمناً خودتان سریعتر و بهتر به نتیجه خواهید رسید .
ضمنا دوست گرامی سعی کنید خود را در شبهات اسیر نکنید . اگر هم شبهاتی در ذهنتان بوجود آمده بهتر است این شبهات را دسته بندی نموده و قدم به قدم به برطرف نمودن آنها و یافتن حقیقت بپردازید . زیرا در غیر این صورت تأثیرات سوء را با خود بهمراه خواهد داشت .
ان اشاءالله که به پاسخی حقیقی که رضایت خدا در آن باشد برسید و سعادتمند دنیا و آخرت شوید.
التماس دعا
سلام. من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟ هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه. مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم.من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم) :ok:
ممنون
بنام خدا
سلام
من دقیقا برعکس شمام
اسلام رو واقعی میدونم نه یک سری تخیلات
ولی نمیدونم کامله یا نه
بنام خداسلام
من دقیقا برعکس شمام
اسلام رو واقعی میدونم نه یک سری تخیلات
ولی نمیدونم کامله یا نه
دوست گرامی این واژه کامل در مورد دین رو میتونید توضیح بدید
منظورم اینه که چه کسورات و نقایص و کمبودهایی رو در دین اسلام متوجه شدید یا حس کردید !!!
کامل بودن یک دین رو در چه چیزی می بینید !؟
دوست گرامی این واژه کامل در مورد دین رو میتونید توضیح بدید
منظورم اینه که چه کسورات و نقایص و کمبودهایی رو در دین اسلام متوجه شدید یا حس کردید !!!
کامل بودن یک دین رو در چه چیزی می بینید !؟
بنام خدا
ممنون
اما این قصه سر دراز دارد
من بدنبال پاسخ سوالاتم نیستم
ممنون
سلام. من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟ هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه. مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم.من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم)
سلام
چند دین درست حسابی که بیشتر نداریم. یهودیت که تا جایی که من می دانم کسی را به خود راه نمی دهد. برای مسیحی شدن به سبک کنونی بسیاری از فرقه های این دین، شما بدون هیچ شوخی و تعارفی باید بگویی مسیح و روح القدس هم خدا هستند، اگر مایلید بفرمایید و مسیحی شوید. البته در کتابهایشان مطالب خوب هم هست که باید با دید باز بررسی شوند. عیسی (ع) را قبل از اینکه بتواند کار خود را کامل کند، قصد کشتنش را کردند.
جدا از ادیان واقعی بالا، بهایی ها هم که پیامبرشان معلوم نبوده بالاخره چه کسی است (اول نایب امام زمان و بعد خود امام زمان و بعد پیامبر) و هر کسی به راحتی می فهمد دستورهای این دین دست ساز است. همین الان به ویکیپدیا بروید، اسم اعظم خدا را در دین بهایی نشان می دهد که اسم بهاء الله را به شیوه ای خاص نوشته اند. کسی اگر بداند اسم اعظم چیست، خود همه چیز را درباره این دین می فهمد. ممکن است که پیروان کنونی آن این مطلب را پنهان کنند، ولی پیامبرشان می گفته باید همه کتابهای عالم را سوزاند و فقط کتاب مرا خواند. معجزه ای هم که ما ندیده ایم.
طبق قرآن قوم پیامبر به آن کافر شده اند:"و کذب به قومک". شنیده ام که کشورهای عربی قرآن را در حد یک کتاب تاریخی می دانند. سنی ها صحیح بخاری را برادر قرآن می دانند. من تا به حال کسی از سنی ها را ندیده ام با دلیلی درست سخنان شیعیان در مورد امامت امامان را رد کند. فقط می گویند این طور نیست و در واقع با دفاع کورکورانه از برخی!!! صحابه پیامبر (بالاخره امام علی اولین یار پیامبر بوده) سعی دارند بگویند آنها خوب بوده اند. تجربه و مطالعه های من هم می گوید مفاهیم و پیش بینی های موجود در سخنان امامان کاملا با حقایق موجود مطابقت دارد.
ممنون بزرگواران، پاسخ های همتون به دردم خورد و استفاده خواهم کرد. اما مثل اینکه سوال من رو متوجه نشدید. من میدونم که انسان نیاز به دین داره اما خب از کجا معلوم این دینا دین خدا باشه؟ شاید همشون ساختگی باشن!
راستی آقای hadijoon، من وقتی جمله آخر رو خوندم متوجه شدم سنی هستی. درسته؟ خب لابد درسته دیگه :Nishkhand:
سلام. من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟ هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه. مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم.من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم)
سلام
بنده فکر می کنم کسی که با خواندن مطالبی در اینترنت سرگردان می شود می تواند با خواندن مطالبی دیگر به اندیشه خود قوت و استحکام بخشد .
اسلام دین اولین و آخرین الهی در همه اعصار بوده است که در پایان تحت عنوان شریعت محمدی و بطور کامل به انسانها عرضه شده است .
یکی از شاخصه های مهم اسلام برخورداری از کتابی آسمانی است که مصون از تغییر و تحریف باقی مانده است و دسترسی هر انسانی را به یک متن اصیل آسمانی فراهم می کند.
و یکی از شاخصه های مهم تشیع اینستکه دین را مکتب تربیتی میداند نه صرفا یک پیام آمده از آسمان یعنی ایشان قائلند که دین برای تربیت آمده است لذا قائلند همیشه یک مربی الهی همراه متن دینی هست تا بطور صحیح این پیام را در اندیشه و عمل انسانها در سطح فرد و جامعه پیاده کند .
این اندیشه مختص تشیع است و در هیچ مذهب و مکتب دیگری چنین رابطه نزدیکی بین خدا و خلق تعریف نشده است . در تشیع انسانها همچنان مورد لطف و عنایت و تربیت و هدایت خدای متعال هستند نه یک گروه رها شده ای که دیانتشان به نوع فهمشان از پیام آسمانی بازگردد . مسلم است که اگر پیاده سازی پیام آسمانی به افراد بشری واگذار شود هرکسی آنرا به رای خود تفسیر می کند و به مسیر هوی و هوس و منفعت خود متمایل می سازد اما یک رهبر الهی مصون از هواپرستی و جهل ، انسانها را در مسیر هدایت نگاه می دارد و از تشتت و پراکندگی و گمراهی جلوگیری می کند .
تشیع بر وجود چنین مربی الهی دلیل عقلی و نقلی ( آیات و روایات ) دارد .
موفق باشید
ممنون بزرگواران، پاسخ های همتون به دردم خورد و استفاده خواهم کرد. اما مثل اینکه سوال من رو متوجه نشدید. من میدونم که انسان نیاز به دین داره اما خب از کجا معلوم این دینا دین خدا باشه؟ شاید همشون ساختگی باشن! راستی آقای hadijoon، من وقتی جمله آخر رو خوندم متوجه شدم سنی هستی. درسته؟ خب لابد درسته دیگه
سلام
اصلا یک سوال شما بگویید کجایش را شک کردید و می گویید ساختگی است تا بهتر بشه جواب داد
بسم الله الرحمن الرحیم اگه شما تنها به بسم الله الرحمن الرحین دقت کنی حقیقت را پی میبری که چرا خدا از بین همه ی صفات در 114 سوره قرآن کنار اسمش دو صفت رحمن و رحیم گذاشته (این همه صفت)و اما دلایل دیگر اولا تمام نماز ها نافله و نماز مسافر رکوع و سجده دارند به غیر از نماز میت تا انسان قبر و مرده را پرستش و تعظیم و سجده نکند حضرت آدم حضرت شیث حضرت ادریس نوح و ....رسول اکرم و حضرت علی و.....ازکدام قبر وغیره به جز خدا(حاجت روا:کسی است که هیچ حاجتی خودش نداشته باشدومشکل گشا :کسی است که واسه خودش هیچ مشکلی پیش نیایدمثل خدا فقط خدا) کمک گرفتند خدا در کل 104 کتاب و صحیفه فرستاده و همه را در 4 کتاب انجیل و تورات و زبور وقرآن خلاصه کرده واین 4 کتاب را در قرآن خلاصه کرده و کل قرآن در سوره فاتحه(مادر قرآن خلاصه شده و سوره فاتحه در آیه ی ایاک نعبد و ایاک نستعین خلاصه شده است) حضرت یونس در شکم ماهی حضرت یوسف در چاه حضرت ابراهیم در آتش اینها چه کسانی را واسطه خدا را قرار دادند و چه کسانی فریاد زدند به غیر رحمن و جبار مشکل گشای حضرت آدم که بود مشکل گشای یونس و یوسف و موسی و روسول الله (ص)وحضرت علی و غیره که بود الله فقط الله پس مشکل گشای ما کیست فقط الله مگه شما به عذاب قبر اعتقاد نداری مگه اعتقاد ندارین که قبر قطعه ای از بهشت است خوب اگه قطعه ای از بهشته آیه قرآن است بهشتی نه ناراحتی می بینه ونه حرف بیهوده میشنوه حال شما میری میگی فلان مشکل فلان مشکل . الله تعالی می فرمایند: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (آل عمران 170) آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشدهاند [= مجاهدان و شهيدان آينده ]، خوشوقتند؛ (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مىبينند؛ و مىدانند) که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت که یکی میگه من صدرصد بهشتی میگن چجوری میگه من راحت سوالای قبرو تقلبی می کنم میگن چجوری میگه به دوستام گفتم همین که مردم شما بیاین هی سوالات من دینک من ربک وغیره را به من یادآوری کنید(نعوذ بالله) اگه این شخص می رفت قرآن باز می کرد و آیه آیا امام حسین زنده است یا خیر ماکه می گوییم شهید شده است و نزد پروردگارش روزی می خورد اما اگر بعضی ها می گویند زنده است و از دنیا آگاه است(البته بنابر آیه ای که میارم این عقیده اشتباه است) خوب خلاصه اگه میگن زنده است عزاداری واسه چیه اصلا روز قیامت سوال میشه چرا سر قبر فلان شخص نرفتی ها چرا نشستی قرآن خوندی و نرفتی رو سرو صورتت نزدی چرا برای امامان گریه نکردی بالا خره روز قیامت از پرسیده می شود(از قرآن و ذکر) یا صورتی الله جمیل وکریم به ما داده چرا روش نزدیم!! وَلَوْ أَنَّ قُرآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْکُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَي بِل لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً ...رعد31 اگر بوسیله قرآن، کوه ها به حرکت درآیند یا زمین ها قطعه قطعه شوند، یا بوسیله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد.) ولی همه کارها در اختیار خداست.سوره الرعد پس با توجه به این آیات قرآن میشود استنباط کرد که مردگان صدای ما رانمی شنوند. پس نمیتوان به آنها توسل کرد و همچنین نمیشود از آنها شفاعت خواست. و نمیتوانند واسطه بین ما و خداوند باشند. وسلام
سلام به دوستان عزیز اما برادر گرامی
اولا : اين جواب شما چه ربطي به سوال تاپيک دارد
ثانيا :هم قاطبه اهل سنت وهم شيعه در طول تاريخ غير از ادعاي شما را دارند.
هم بزرگان اهل سنت بر سر مزار ها مي رفتند و هم بزرگان شيعه
طبق کدام مذهب بحث کنيم
الا وهابيت که ساخته و پرداخته استعار انگليس است و بر دور کردن مسلمانان از شعائر الله قيام نموده است مسلمانان با اين سخنان شما موافق نيستند
ممنون بزرگواران، پاسخ های همتون به دردم خورد و استفاده خواهم کرد. اما مثل اینکه سوال من رو متوجه نشدید. من میدونم که انسان نیاز به دین داره اما خب از کجا معلوم این دینا دین خدا باشه؟ شاید همشون ساختگی باشن!
به هر حال نشانه هایی در دستورهای دین مشخص است. مثلا وقتی زنا حرام شده، هیچ کس به طور دقیق، مضرات جسمی و روحی ارتباط جنسی بی قید و بند را نمی دانسته. ولی حالا خیلی مسایل معلوم شده.
راستی آقای hadijoon، من وقتی جمله آخر رو خوندم متوجه شدم سنی هستی. درسته؟ خب لابد درسته دیگه
ببخشید که وارد مطلبی شدم که به موضوع اصلی تاپیک ربط ندارد ولی چون این جمله را فرمودید وارد شدم
اهل سنت مثل شیعیان به مزارات می روند وعلمایشان در طول تاریخ کتاب مزارات دارند ساختن بقعه برای طلحه وزبیر از جمله آنان است که الان نیز روزانه زائرین از اهل تسنن به آن بقعه ها می روند
این وهابی ها هستند که با زیارت قبور مخالفند وشرک می دانند نه اهل تسنن ووهابیت از طرف انگلیس برای اختلاف افکنی بین شیعه وسنی درست شده است
1-اولين مسألهاي را كه ما در صدر اسلام با آن برخورد ميكنيم ، قبر نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم است .
جناب سمهودي در وفاء الوفاء ، ج 2 ، ص544 مي گويد :
لم يكن على بيت النبي حائط ، وكان أوّل من بنى عليه جداراً ، عمر بن الخطاب .
ان عائشة بَنَتْ حائطاً بينها وبين القبور وكانت تسكنها وتصلّي فيها قبل الحائط وبعده .
كانوا يأخذون من تراب القبر ، فأمرت عائشة بجدار فضربت عليهم وكانت في الجدار كوة ، فكانوا يأخذون منها ، فأمرت بالكوة فَسُدْتْ .
عايشه ام المؤمنين كه قبر نبي مكرم در حجرۀ او بود ، در كنار همان قبر نماز ميخواند ؛ چه قبل از آن كه ديواري بر قبر پيامبر گذاشته بشود يا گذاشته نشود .
اول كسي كه آمد و بر روي قبر نبي مكرم ديواري نهاد ؛ يعني سنگ بناي حرم و بارگاه را بر قبر نبي مكرم استوار كرد ، خيليفۀ دوم عمر بن الخطاب بود .
بعد از او عبد الله بن زبير آمد و بر روي قبر بناي ديگري نهاد تا زمان عمر بن عبد العزيز .
تا زمان ما كه حرم پيامبر به اين صورت درآمده و بر روي اين قبر مطهر گنبد خضرائي كه بيننده را از هر مذهب به شعف درميآورد و چشم هر انساني به آن گنبد سبز ميافتد علاقۀ خود را نسبت به نبي مكرم اظهار ميدارد .
2- باز هم سمهودي دارد كه وقتي فاطمۀ بنت اسد از دنيا رفت قبر او توسط نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم در جايي قرار گرفت كه مسجد بود .
فلما توفيت خرج رسول الله فأمر بقبرها فحفر في موضع المسجد الذي يقال له اليوم قبر فاطمة.
وفاء الوفاء : 2/517 .
3- حضرت صديقۀ طاهره ميروند در كنار قبر حضرت حمزه كه مسجد بود . متأسفانه در سال 1344 كه وهابيها قبرستان بقيع را خراب كردند ، قبر حضرت حمزه را در احد نيز ويران كردند . حاكم نيشابوري ميگويد :
كانت تزور قبر عمها حمزة كل جمعة فتصلي وتبكي عنده .
حضرت صديقۀ طاهره هر جمعه ميرفت كنار قبر حضرت حمزه كه مسجدي بود نماز ميخواند و گريه ميكرد .
المستدرك: 1/377، السنن الكبرى للبيهقي: 4/78، تلخيص الحبير لابن حجر: 5/248، نيل الأوطار: 4/166، سبل السلام للصنعاني: 2/115.
4- قبر خليفۀ اول و دوم در كنار قبر پيامبر است و ضريح همين دو قبر را هم پوشانده است و گنبد بالاي اين قبر ها هم هست
ادامه دارد
5- هارون الرشيد در قرن دوم هجري اولين كسي است كه حرم براي آقا امير المؤمنين عليه السلام بنا كرده است .
6- خطيب بغدادي كه متولد 392 و متوفاي 463 است ميگويد :
ان الكاظم(عليه السلام)دفن في مقابر الشونيز وقبره هناك مشهور يزار ، عليه مشهد عظيم فيه القناديل وأنواع الآلات والفرش.
وفيات الأعيان 5: 310.
بارگاهي براي قبر حضرت امام كاظم عليه السلام بنا كردند و قنديلها بر آن نهادند .
و حتي جالب اين است كه خطيب بغدادي ميگويد علي بن خلال ميگفت :
ما همّني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسّلت به إلاّ سهّل اللّه تعالى لي ما أحبّ .
علي بن خلال متوفاي 363 هـ است ميگويد : هر وقت من گرفتار ميشدم ، ميرفتم كنار قبر موسي بن جعفر عليهما السلام و در حرم امام هفتم متوسل ميشدم و خداي عالم به واسطۀ اين توسل مشكلات مرا حل ميكرد .
تاريخ بغداد: 1/133، بتحقيق مصطفى عبد القادر عطا، ط. دار الكتب العلمية ـ بيروت .
7- باز خطيب بغدادي ميگويد :
در ايوان كسري قبر سلمان فارسي است و گنبد و بارگاهي دارد و از زائرين پذيرائي ميشود .
قبره الآن ظاهر معروف بقرب أيوان كسرى عليه بناء وهناك خادم مقيم لحفظ الموضع وعمارته والنظر في أمر مصالحه .
تاريخ بغداد 1: 163 .
8- ابن بطوطه در رحلهاش ميگويد :
مشهد طلحة بن عبيد الله. وهو بداخل المدينة وعليه قبة ومسجد ، وزاوية فيها الطعام للوارد والصادر.
رحلة ابن بطوطة 1: 187 .
9- قبر زبير بنا بر نقل ابن جوزي در المنتظم ، ج 14 ، ص378 گنبد و بارگاه دارد .
10- ابو ايوب انصاري كه قبرش در تركيه است ، متوفاي 52 هجري است ، داراي گنبد و بارگاه خيلي مفصلي است . جالب اين است كه در زمان خطيب بغدادي اين بنا نهاده شده بوده .
11- قبر ابوحنيفه( از ائمۀ اربعۀ اهل سنت ) الآن در بغداد داراي گنبد و بارگاه است . ظاهراً اين گنبد و بارگاه مال الآن نيست ؛ بلكه مال زمان ابن جوزي در قرن چهارم و پنجم كه در المنتظم ، ج16 ، ص100 صراحت دارد .
حتي جالب اين است كه شافعي ميگويد :
من هر وقت گرفتار ميشدم ، ميرفتم كنار قبر ابوحنيفه و متوسل ميشدم و حاجت ميطلبيدم .
إنّي لأتبرّك بأبي حنيفة وأجيء إلى قبره في كلّ يوم يعني زائراً، فإذا عرضت لي حاجة صلّيت ركعتين وجئت إلى قبره وسألت اللّه تعالى الحاجة عنده فما تبعد عنّي حتّى تقضي .
تاريخ بغداد: 1/135 و الخوارزمي في مناقب ابي حنيفة: 2/199، وابن الجوزي في المنتظم: 16/1100.
12- قبر مالك بن أنس( از ائمۀ اربعۀ اهل سنت ) تا قبل از ويراني وهابيت در بقيع داراي گنبد كوچكي بوده است .
قبره ببقيع الغرقد في المدينة المنورة. عليه قبة صغيرة مختصرة البناء .
رحلة ابن جبير : ص173.
13- قبر شافعي( از ائمۀ اربعۀ اهل سنت ) در مصر الآن هم داراي تشكيلات و گنبد و بارگاه است .
14- احمد بن حنبل( از ائمۀ اربعۀ اهل سنت ) در بغداد الآن مورد توجه و زيارت حنبليها است .
تلخیصی از بیانات استاد دکتر قزوینی
سلام. من یه مدته که ذهنم خیلی مشغول شده و همش فکر میکنم. میگم اگه اسلام همش الکی باشه و این کارایی که ما میکنیم فایده نداشته باشه چی میشه؟ هرچی هم مطالعه میکنم قانع نمیشم که اسلام واقعاً دین خدا باشه. مقاله های اینترنتی که در این باره رو میخونم بعد از خوندن دو خط منصرف میشم، چون که خیلی سنگین نوشته. خب چرا اذیت میکنید یه جوری بنویسید ما هم بفهمیم.من که تا جایی که فهمیدم اسلام کامل ترین دینه اما هنوز قانع نشدم که واقعی باشه، بعدشم اگر اسلام واقعی باشه من بازم بین شیعه و سنی شک دارم، چون که مدت زیادی با اهل سنت بودم و توی سایت های اونا مطالعه میکردم شبهه های زیادی توی ذهنم به وجود اومده. ازتون میخوام راهنماییم بکنید (لطفاً با زبون ساده. آخه من از این حرفای سنگین هیچی نمیفهمم) :ok:
ممنون
پاسخ:
با سلام و تقدیر از تلاش تان برای درک حقانیت اسلام وشیعه . در ابتدا باید گفت چون موضوع مورد سوال شما نیاز مند تبیین علمی است لذا ناگزیربحث ممکن است قدری سنگین تلقی شود ودر عین حال تلاش شد که مطالب به طور روان تقدیم شود :
برای پى بردن به حقانیت اسلام و برترى آن بر سایر ادیان، راههایى وجود دارد که یکى از آنها بررسى ویژگىهاى اسلام در بُعد شناخت شناسی، جهان بینی، انسان شناسی، عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى با معیار عقل و خِرَد است. شهید مطهرى دربارة ویژگىهاى اسلام مىنویسد: دیدگاه اسلام از نظر شناخت شناسى چنین است:
1ـ بشر میتواند جهان و حقایق آن را بشناسد و خود مشوق آن است....
2ـ شناخت حقایق جهان از این راهها ممکن است: طبیعت یا آیات آفاقی، انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل....
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفکر و استدلال، تزکیه و تصفیة نفس و مطالعه آثار علمى دیگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
جهان بینى و انسانشناسى عبارت است از:
1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى تمام واقعیتش انتساب به حق است.
2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکى است.
3ـ این واقعیت متغیر و متحرک است.
4ـ واقعیتهاى این جهان درجة تنزل یافته و مرتبة نازلة واقعیات جهانى دیگر است که جهان غیب نامیده میشود.
5ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛ یعنى همان طور که از اوست ،به سوى او هم هست....
6ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى و سببى و مسببى است. فیض الهى و قضا و قدر او به هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مىیابد....
7ـ جهان یک واقعیت هدایت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبهاى که هستند ،از نور هدایت برخوردارند.
8ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است....
9ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است.
10ـ انسانها به حسب خلقت مساوى آفریده شدهاند. ملاک فضیلت، علم، جهاد و تقوا است.
11ـ انسانها به حسب اصل خلقت از استعدادهاى فطرى از جمله فطرت دینى و اخلاقی برخوردارند.
12ـ به حکم این که هر فردى بالفطره انسان متولد میشود، در هر انسانى استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست....
13ـ انسانها همواره در عمق جانشان یک تضاد درونى(تضاد بین عقل و هواى نفس) دارند و مختار و آزادند، از این رو مسئولیت دارند.
14ـ جهان زیر چتر اراده خداوند واحد است....
از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه، جامع و فراگیر است. در آن اجتهاد راه دارد. از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگىگرا است(نه زندگى گریز)، اجتماعى است و مقررات اجتماعى دارد. در عین اجتماعى بودن، حقوق و آزادى فردى را محترم مىشمارد....(1)
با نگاه به ویژگی هایی که از اسلام بیان شد. مىگوییم: این معارف را مىتوان با معارف دیگر مکاتب و مذاهب مقایسه کرد؛ زیرا مقایسه یکى از مهم ترین معیارهاى ارزیابى است. مىتوان در وهلة نخست مکاتب را بر دو قسم تقسیم نمود: مادى و الهى .
با بطلان مکاتب عادی، اعم از مکتب مادى میکانیک و دیالکتیک بحث در مکاتب الهى متمرکز میشود.
مکاتب الهى هم بر دو قسم است: توحیدى و غیر توحیدى(شرک)، عقل سلیم توحید را مى پذیرد، بنابراین بحث در ادیان توحیدى متمرکز میشود. در بین ادیان و مکاتب الهى و توحیدى سه دین مطرح است: اسلام، مسیحیت و یهود.
تبلور اسلام در قرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه کتاب به راحتى حقانیت و برترى قرآن بر دو کتاب دیگر را مى توان دریافت نمود.(2)
کوتاه سخن : با نگاه مقایسهاى بین اسلام و سایر ادیان و مکاتب مىگوییم: دین اسلام برترى دارد، به دلیل:
اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى که از خدا ارائه مى کنند، قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردى انسانها در دین هاى دیگر به صورتى که در اسلام شمولیت دارد، لحاظ نشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمودهاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستىاند، مثلاً عدم خشونت بودایىها و مسیحیان، در حالى که دنیا پُر است از خیر و شر و نیک و بد. از این رو در جای خودش باید خشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنى رهنمودش با واقعیتها همخوان است.
پنجم: اکثر دینها عهده دار زندگى اجتماعى انسانها نیستند، یا اگر هستند، تعادلى در آنها دیده نمىشود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق انسانها مىشود. این وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اکثر مذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخورد مى کنند. در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد که در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربودهاند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولى در اسلام(قرآن) تحریفى وجود ندارد.
در مجموع برای هر محقق منصفی این حقیقت یعنی برتری اسلام بر سایر ادیان آشکار می شود . اما چرا سایر ادیان را بر حق ندانیم ؟
پاسخ :همه این دین ها در متن تعالیم خود تنها خود را دین حق دانسته و همه انسان ها، حتی پیروان سایر ادیان را به سوی خود دعوت کرده اند ، در نتیجه از نظر خود این ادیان در هر زمان تنها یک دین ، حق و کامل است. پس نظریه برحق بودن همه ادیان با محتوای خود این ادیان منافات داشته و قابل قبول نیست .
آموزه های درون دینی این ادیان نیز در بسیاری موارد با هم در تضاد و تنافی است . ممکن نیست هر دو صحیح و حق باشند ؛ پس نمی توان همه ادیان را برحق دانست .
البته نباید فراموش کرد که اسلام همه آموزه های دیگر ادیان را نادرست نمی داند . معتقد است آن ها هم بهره ای از حقیقت را دارا هستند اما در سطوح پایین تر .
از نظر ما« اسلام»، دین تکامل یافتة شریعت آدم، نوح، ابراهیم، موسى و عیسی(ع) است، که با تکمیل رهنمودهاى وحیانی در سایر ادیان ، این دین به عنوان کامل ترین و جامع ترین و مناسب ترین برنامه زندگی و سعادت ،برای مردم آخرالزمان -که از بهره های عقلی بالاتری نسبت به گذشتگان شان برخوردارند - نازل شده ،به همین جهت پیام آور این شریعت را خاتم انبیا معرفى کرده است.(3)
پیامبران جملگى در یک مسیر در حرکتند . آخرین آنان، بهترین و پیامش بهترین پیامها است، که از آن به دین حق، در برابر ادیان باطل، یا دین برتر در برابر شرایع پیشین آسمانی، یاد مىشود.
استاد شهید مرتضى مطهرى با استناد به آیة «و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه» (4)مىفرماید : دین، تسلیم است، ولى حقیقت تسلیم در هر زمان، شکلى دارد .در این زمان، شکل آن، دین گران مایهاى است که به دست حضرت خاتم الانبیا ظهور یافته است. لازمه تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهاى او است.
روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد . آخرین دستور همان است که آخرین رسول آورده است(5) .با وجود دستور کامل تر چه در بعد عقائد ، چه اخلاق و چه احکام عملی ، توجه و اصرار در پیروی از تعالیم ناقص ، انحراف و دوری از حق و مانند اصرار یک دانشگاهی بر تحصیل در مقطع راهنمایی است. واضح است که این امر قابل قبول نخواهد بود .
به همین خاطر معتقدیم اگر کسی از درک اسلام و حقانیت آن عاجز بود، ولی به دین خود پایبند و معتقد بود، اهل رستگاری خواهد بود، زیرا اعتقاد به سایر ادیان را با توجه به وجود دین کامل تری چون اسلام و نسخ شریعت آن ها با آمدن شریعت بعدی باطل و کفر می دانیم ،نه اینکه این ادیان را الهی و آسمانی ندانیم .
در باره حقانیت شیعه دلایل بسیار وجود دارد که در ذیل تنها به بررسی برخی از دلایل که در آموزه های دینی آمده اشاره می شود :
دلایل شیعیان بر حقانیت مذهبشان و اینکه علی و یازده امام معصوم علیهم السلام امامان بر حقاند و اعتقاد بر امامت آن ها واجب است ،روایات فراوانی است که از رسول خدا نقل شده ، مثلاً ابن عباس از رسول خدا پرسید:امامان پس از شما چند نفرند؟فرمود: به عدد حواریان عیسی و اسباط موسی و برگزیدگان بنی اسرائیل، امامان پس از من دوازده نفرند. نخستین آنان علی ابن ابی طالب است . پس از او دو سبط من حسن و حسین. پس از وفات حسین فرزندش علی . پس از وفات علی، فرزندش محمد، پس از او فرزندش محمد، سپس جعفر، بعد موسی و پس از او فرزندش علی، پس از او فرزند محمد،سپس علی و پس از او فرزندش حسن و پس از او حجت.(6) در این باره یکی از عالمان بزرگ اهل سنت سخنی شنیدنی دارد:
احادیثی که دلالت میکند جانشینان پیامبر(ص) دوازده نفرند، از طریقهای مختلف نقل شده و به حد شهرت رسیده است. با گذشت زمان دانسته شد که مقصود رسول خدا(ص) از این سخن، امامان دوازدهگانه از اهل بیت و عترت اویند؛ زیرا نمیتوان این حدیث را بر جانشینان پس از او از اصحابش حمل کرد؛ چرا که تعداد آن ها از دوازده نفر کم تر است. همچنین نمیتوان آن را بر حکام اموی تطبیق کرد؛ چه این که آنان از دوازده نفر بیش ترند. غیر از عمر بن عبدالعزیز، همه آن ها مرتکب ظلم آشکار بودند. افرون بر این، آنان از بنیهاشم نیستند؛ در حالی که پیامبر(ص) فرمود: آنان همگی از بنی هاشم هستند، اما نمیتوان آن را به حکّام بنی عباس حمل نمود؛ زیرا تعداد آنان نیز از دوازده نفر بیش تر است. بنابراین، راهی جز این نیست که آن حدیث بر ائمه دوازدهگانه، یعنی اهل بیت حمل شود؛ به خصوص آن که آن ها داناترین، بزرگوارترین و با تقواترین مردم اهل زمان خود بودند. نَسَب آنان از همه برتر و نزد خدا گرامیتر بودند. (7)
اما برادران اهل سنت از قرآن و روایات، دلیل بر صحت باورهای شان ندارند. تنها به این مسئله تمسک میکنند که بر خلافت خلفا اجماع امت صورت گرفته است . مردم آن ها را به رهبری برگزیدهاند. این مهمترین دلیل آن هاست که یقینا قانع کننده برای افراد حقیقتجو نیست، زیرا از کجا معلوم امامت مثل نبوت و رسالت مقامی نباشد که باید از طرف خداوند تعیین گردد؟ چنان که این امر بدیهی به نظر می رسد چون امامت ادامه مسیر نبوت است . امام با درک عقلی بشر قابل فهم و انتصاب نیست.
اگر خلافت به انتخاب مردم است، پس چرا عمر از جانب ابوبکر و عثمان با انتخاب شورای شش نفره به خلافت رسید؟
البته جدای از این اصل کلی ، ده ها بلکه صدها دلیل دیگر از قرآن يا منابع اهل سنت داریم که به طور صریح یا غیر صریح بر امامت و برتری امام علی علیه السلام نسبت به دیگران گواهی می دهد . خلافت را متعلق به او دانسته ، صلاحیت هر فرد دیگر را در این زمینه نادرست قلمداد می نماید ؛ در نتیجه وقتی مذهب اهل سنت از ابتدا از مسیر صحیح مورد نظر خدا و رسول خارج شده ، معارف و مفاهیم دینی آن هم از مجرایی غیر صحیح تدوین شده ،می توان به روشنی نتیجه گرفت که كاستي هاي بسیار عقیدتی و عملی در این تفکر وجود دارد . به یقین تفکر شیعی تفکر بر حق است . بنابراین، عنوان اهل سنت و مذهب سنی، بعدا پدید آمد؛ در حالی که شیعه قبل از سنی و در زمان پیامبر اسلام (ص) پایه گذاری شد.در این مورد نیز مطالعه کتاب های " حق جو و جق شناس، ترجمه کتاب المراجعات سید شرف الدین عاملی؛
آن گاه که هدایت شدم از دکتر تیجانی سماوی" توصیه می شود.
پی نوشت ها:
1. مرتضى مطهری، مجموعةآثار، ج 2، ص 229 تا250،نشر صدرا ،1378 ش
2. دکتر بوکای، مقایسهاى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر. نشر علمی فرهنگی، تهران، 1375 ش.
3. احزاب (33) آیه 40 .
4. آل عمران (3) آیه 85.
5. مرتضى مطهری، عدل الهی، ص 329 تا334،نشر صدرا، 1370 ش.
6.محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 36، ص 286،حدیث 107،نشر دار الاحیاء لتراث العربی، بیروت، 1403ق.
7. حافظ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة،ص328 ، نشر مطبعة العلمیة، قم، بی تا.