سئوال-يكي كور است ويكي بينا...
تبهای اولیه
[="]سياهى [/][="]و سفيدى ، كورى و بينايى ، زشتى و زيبايى ، عاقلى و ديوانگى ، خلاف[/][="] عدالت وا نمود مى كند؛ زيرا زشت يا كور از اغلب تمنيات دنيا بى بهره و[/][="]ازاعمال خير، كمتر بهره و نصيب دارد، آيا در آخرت جبران اين محروميتها[/][="] خواهد شد و اگركافر بميرد، در آخرت هم معذب خواهد بود[/][="] .[/][="]
[/][="]
[/][="]اختلاف [/][="]در خلقت بنى آدم از حيث زشتى و زيبايى و تماميت در خلقت و نقص آن و[/][="]سايرعوارضات از قبيل فقر و غنا، صحت و سلامت هر يك را حكمتهاست كه به بعض[/][="]ی از آنها اشاره مى شود[/][="]:
[/][="]یک:[/][="] چيزها به ضدشان شناخته مى گردند[/][="]، اگر زشتى نباشد كجا جمال و زيبايى ظاهر مى گردد، اگر نقص نباشد تماميت شناخته نمى شود وغیره[/][="].
[/][="]دوم[/][="]: [/][="]براى اظهار عموم قدرت و اينكه حق تعالى شناخته شود به [/][="]،[/][="]اِنَّهُ عَلى كُلِّ[/][="]شَىْءٍقَديرٌ[/][="]، [/][="]و در بعضى از موارد براى اظهار دو صفت لطف و قهر است[/][="] .
[/][="]سوم[/][="]: [/][="]بعضى از افراد بشر صلاحشان در زشتى يا كورى يا مثلا فقر و مرض وغيراينهاست[/][="] كه اگر متوجه مى شدند، آنچه خداوند قرارداده اختيار مى نمودند[/][="].
[/][="]مروى [/][="]است كه روزى يكى از انبيا در كنار شط آب ، عبور مى فرمود، عده اى بچه [/][="]مشاهده كرد كه در بين آنان بچه كورى بود و او را اذيت مى كردند و گاهى او را[/][="]زير آب مى نمودند، آن پيغمبر متاءثر شد و دعا كرد كه خداوند او را بينا [/][="]بفرمايد، پس دعاى اومستجاب شد و آن بچه چشم دار شد، وقتى خوب شد، بچه ها را[/][="]مى گرفت و زير آب مى كرد و نمى گذاشت بيرون بيايند تا هلاك شوند و چند بچه [/][="]را بدين منوال هلاك نمود، پس پيغمبر عرض كرد خدايا[/][="]! [/][="]تو بهتر مى دانى ، او را[/][="]به حالت اوليه برگردان ، شواهد اين موضوع بسيار است[/][="] .
[/]
[="]چهارم: [="]اختلافات[="] [="]بين بشر، براى امتحان عباد و ظهور سعادت و شقاوت است ؛ زيرامبتلايان به صبر[="] [="]و تسليم امتحان مى شوند و از مقامات صابرين بهره مند مى گردند ومعافها[="] [="]امتحان مى شوند به شكر و اداى تكاليف الهيه نسبت به آنها درباره[="] [="]مبتلايان چنانچه مى فرمايد[="]:
[="]... [="]وَجَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً اَتَصْبِرُونَ[="] [="][="][="]
[="]و اما سؤ ال از تلافى شدن اين محروميتها[="]:[="]
[="]شكى نيست كه تماما به احسن وجه تلافى خواهد شد و يكى از اسماى الهى جبار است ؛يعنى[="] ،[="]جبران كننده[="] ، [="]و در علم كلام ثابت گرديده كه بر خداوند تبارك و تعالى است كه در مقابل[="] [="]آلام و شدايد و مصايب و محروميتها، عوض مرحمت فرمايد به مقدارى كه[="] [="]بنده راضى شود، ولى البته نسبت به امورى كه فقط از طرف حق تعالى باشد و[="] [="]اختيار عبد مدخليت نداشته باشد[="].
[="]در كافى باب[="] ،[="]شدة ابتلاء المؤ منين[="] ، [="]روايت كرده است كه[="] -[="]ابن ابى يعفور[="]- [="]مى گويد[="]: [="]شكايت كردم به امام صادق [="] [="]عليه السّلام [="]، [="]از دردها كه مى كشيدم[="] ،[="]و او مرد پُردردى بود [="][="]، امام[="] [="]عليه السّلام [="]، [="]در پاسخ فرمود[="]: [="]اى عبداللّه [="]! [="]اگر مؤ من مى دانست درمصيبت چه اجرى دارد، آرزو مى كرد كه با مقراض ، قطعه قطعه شود[="] [="]
[="]و در جلد يازدهم بحار مروى است كه جناب[="] [="]ابوبصير[="] [="]كه از چشم محروم بود، برحضرت باقر [="] [="]عليه السّلام [="]، [="]وارد شد و عرض كرد شما[="] [="]مى توانيد مرده را زنده كنيد وابرص را شفا دهيد؟ حضرت فرمود[="]: [="]بلى باذن اللّه[="] ، [="]و غرضش اين بود كه آن حضرت چشم او را بينا گرداند[="].
[="]حضرت فرمود[="]: [="]نزديك بيا پس دست مبارك را بر چشم او كشيد و بينا شد و عرض كرد همه چيز را مى بينم [="]. [="]حضرت فرمود[="]:
[="][="]اتحب ان تكون هكذا و لك ما للناس و عليك ما عليهم يوم القيمة او تعود كما كنت ولك الجنة خالصا[="] .[="]
[="]آيا[="] [="]دوست مى دارى با چشم باشى و براى تو باشد آنچه براى خلق از منافع است وبر[="] [="]تو باشد آنچه بر خلق از مضار و شدايد در قيامت يا اين كه برگردى به[="] [="]حالت كورى كه قبلا داشتى تا بهشت بدون حساب نصيب تو شود؟[="] .
[="]عرض كرد[="]: [="]همان كورى را اختيار نمودم پس او را به حالت اوليه برگردانيد[="].
[="]از اين حديث مستفاد مى شود كه در عوض زحمت كورى در دنيا، از مشقت موقف حساب در روز جزادر امان خواهد بود[="].
[="]در[/][="] [/][="]روايات كثيره وارد گرديده كه در روز قيامت خداوند منان از آنهايى كه در[/][="] [/][="]دنيا مبتلا بودند و بعضى حوايج و دعاهاى آنها به واسطه مصلحت برآورده[/][="] [/][="]نگرديده ، عذرخواهى فرموده و مى فرمايد امروز هر چه بخواهيد به شما مى دهم و[/][="] [/][="]چنان تلافى مى فرمايد كه هر كس آرزو مى كند كه اى كاش هيچ حاجت من در دنيا[/][="] [/][="]برآورده نشده بود[/][="].
[/][="]و اما سؤ ال[/][="] : [/][="]
[/][="]از آنهايى كه در دنيا به واسطه مصلحت عامه نظام عالم يا مصلحت خاصه مبتلا بودند وبى ايمان هم از دنيا رفتند مصداق حقيقى[/][="] ،[/][="]ليس له الدنيا و الاخرة[/][="] ، [/][="]هستند؟[/][="]
[/][="]در[/][="] [/][="]جواب گوييم چون محروميت از جبران الهى در سراى آخرت نسبت به اين طايفه در[/][="] [/][="]اثرسوء اختيار و كفر خود ايشان است ؛ زيرا كافر را در آخرت نصيبى نيست پس[/][="] [/][="]جاى سؤال نيست[/][="] .
[/][="][/][="]اِنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئا وَ لكِنَّ النّاسَ اَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[/]
[="]دو[/][="]نفر صالح يكى سى سال و ديگرى شصت سال عمر مى كنند چنانچه نفر اول به درگاه[/][="] خداوند اعتراض كند كه چرامثل برادر خود عمر نكردم تا عبادتم زيادتر واجر و[/][="]درجه ام فزونتر گردد، چه جوابى دارد؟[/][="]
[/]
[="]جواب [="]اوّل[="] : [="]زيادى و كمى عمل يا از جهت كميت [="] [="] [="]است مثل اينكه يك سال شبها را[="] [="]به نماز و ذكر بيدار باشد و روزها را روزه دار بوده و از تمام دارايى به[="] [="]مقدار ضرورت مصرف نموده و تتمه را در راه خدا انفاق نمايد و يا از جهت[="] [="]كيفيت[="] [="][="]است كه از حيث شرايط صحت و قبول جامع تر يا ناقص تر باشد مثل[="] [="]اينكه شخصى نماز مغرب و عشاى واجب را بخواند در حالى كه با حضور قلب و[="] [="]خشوع و حالت هيبت و حيا و تعظيم باشد، بعد تا صبح بخوابد البته افضل است از[="] [="]كسى كه نمازش داراى اين حالات نباشد و ازاول شب تا صبح مشغول خواندن نماز[="] [="]باشد؛ چنانچه از حضرت رسول [="] [="]صلّى اللّه عليه و آله [="]، [="]در بحارالا نوارنقل[="] [="]نموده[="] :
[="][="]صلوة ركعتين خفيفتين فى تمكن خير من قيام ليلة[="] [="][="][="]
[="]و نيز عمل كننده اى كه ورع و تقواى او بيشتر باشد،عمل او به حسب كيفيت مقبول تر و اجر او عظيم تر و شواهد مطلب بسيار است[="] .
[="]پس[="] [="]از دانستن اين مقدمه ، مى گوييم ممكن است كسى كه سى سال عمرش در عبادت[="] [="]بوده و از دنيا برود، خداوند متعال او را در اين مدت كم ، توفيقاتى مرحمت[="] [="]فرموده باشد كه اعمال سى ساله او به حسب كيفيت مطابق يا زيادتر باشد ازاعمال[="] [="]كسى كه شصت سال در عبادت عمر نموده است ، بنابراين ، جاى سؤ الى باقى[="] [="]نيست[="].
[="]جواب دوم[/][="] : [/][="]
[/][="]ممكن است آن كسى كه[/][="] [/][="]سى سال در عبادت عمر نموده و خداوند او را قبض روح فرموده ،حال او طورى[/][="] [/][="]بوده كه اگر بيشتر در دنيا مى ماند در اثر ابتلاآت و امتحانات و[/][="] [/][="]تغييراتاوضاع معيشت ، موفق به عمل بيشترى نمى شد بلكه ممكن بود آن مقدار از[/][="] [/][="]سعادتى كه كسب نموده از دست بدهد و در قيامت مى فهمد كه مرگ او در آن سن ،[/][="] [/][="]لطفى خاص بوده است وجايى براى سؤ ال مذكور نمى ماند كه بگويد چرا بيشتر مرا[/][="] [/][="]عمر ندادى[/][="] .
[/]
[="]جواب سوم[/][="] : [/][="]
[/][="]ممكن است آن[/][="] [/][="]كسى كه سى سال بيشتر عمر ننموده ، در اثر سوء اختيار خودش و ارتكاب بعضى[/][="] [/][="]محرمات الهيه از قبيل قطع رحم يا قسم دروغ ، مرگ خود را نزديك نموده[/][="] [/][="]باشد؛چنانچه كسى كه شصت سال عمر نموده ، در اثر حسن عمل و بجا آوردن اعمال[/][="] [/][="]صالحه كه موجب طول عمر مى گردد باشد؛ چنانچه از حضرت صادق [/][="] [/][="]عليه السّلام[/][="] ، [/][="]مروى است[/][="] : [/][="]كسانى كه به سبب گناهان مى ميرند، از[/][="] [/][="]كسانى كه به سبب اجل و تمام شدن مدت عمرشان مى ميرند، بيشترند و كسانى كه به[/][="] [/][="]سبب نيكى كردن زندگى كرده در دنيا مى مانند بيشترند از كسانى كه به سبب عمر[/][="] [/][="]داشتن ، زنده اند[/][="] [/][="].
[/][="]در قيامت كه حقايق مكشوف مى شود جايى براى سؤال مزبور باقى نماند[/][="].
[/]
بابا ای ولا، خودت سوال می کنی خودت جواب میدی؟ پس ما کشکیم دیگه:Gig::Gig::Gig::Gig::Gig::offlow:
ولی به هر حال عالی بود:Nishkhand:
دوست دارم:hamdel:
یا حق
سياهى و سفيدى ، كورى و بينايى ، زشتى و زيبايى ، عاقلى و ديوانگى ، خلاف عدالت وا نمود مى كند؛ زيرا زشت يا كور از اغلب تمنيات دنيا بى بهره وازاعمال خير، كمتر بهره و نصيب دارد، آيا در آخرت جبران اين محروميتها خواهد شد و اگركافر بميرد، در آخرت هم معذب خواهد بود .
سلام.
جهت اطلاع دوستان؛ این بحث به علم کلام مربوط می شود. جهت دانستن نظر علمای اسلام در این زمینه همراه با استدلالهای مربوطه و بحث تفصیلی، ، می توانید به کتب مربوط به علم کلام (دانشمندانی چون خواجه نصیر الدین طوسی و ... ) مراجعه نمایید.