ایران اسلامی و سرایی برای مداح نمایان و رقاصان(کارشناس:کاوه)
تبهای اولیه
با سلام
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم. البته قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی، و جایگاه مداحان و رقاصان در آن را نیز مورد توجه قرار دهم. به هر حال شاید نگاهی هم به ولنتاین در این مقال بشود. به شرط آنکه ...
منتظر باشید انشاء الله بزودی...
قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی،
سلام
اسلام ایرانی چه صیغه ای است دیگر ؟
مگر اسلام ایرانی و عربی دارد ؟
شما بعنوان کارشناس یک سایت دینی نباید این توهمات را تقویت بفرمایید
موفق در پناه حق
من که نفهمیدم موضوع این بحث چیه.
مداح کجا رقاص کجا
اینا چه ربطی داره به ولنتاین
اینا بازم چه ربطی داره به اسلام
بقول دوستمون اسلام ایرانی دیگه چیه؟ حالا آمریکایی بگی شنیدیم ولی ایرانیشو ندیده بودم.
سلام و درود :Gol:
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم
بهتر نیست یکم صبور باشیم تا استاد کاوه مطالب شان را بنویسند
بعد نقد و بررسی کنیم؟؟!!!
هنوز که توضیحاتشون را ننوشتن!!!!
علی یارتان:Gol:
با سلام
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم. البته قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی، و جایگاه مداحان و رقاصان در آن را نیز مورد توجه قرار دهم. به هر حال شاید نگاهی هم به ولنتاین در این مقال بشود. به شرط آنکه ...
منتظر باشید انشاء الله بزودی...
[=Verdana]با سلام
و تشکر از کاوه عزیز به خاطر این مطلب به جا و جالب .:Kaf:
[=Verdana]تا استاد عزیز کاوه تشریف بیاورند بنده با اجازه این بزرگوار مطالبی را ارائه میدهم
سلام
اسلام ایرانی چه صیغه ای است دیگر ؟
مگر اسلام ایرانی و عربی دارد ؟
شما بعنوان کارشناس یک سایت دینی نباید این توهمات را تقویت بفرمایید
موفق در پناه حق
[=Verdana]حامد گرامی
شما چه فکر می کنید؟
ایران اسلامی درست است یا اسلام ایرانی؟
دو مفهوم کلی اسلام و ایران دو دایره مساوی و یا کاملاً بی ارتباط با هم نیستند و رابطه بزرگی و کوچکی این دو دایره عموم و خصوص مطلق نیست به گونه ای که یکی به طور کامل در دیگری قرار گیرد.
وقتی می گوییم رابطه مسلمان و ایرانی عموم و خصوص من وجه هست یعنی این که نسبیت وجود دارد ولی آنچه که فراتر از این رابطه های منطقی باید مدنظر قرار دهیم چند واقعیت عمده است:
اول این که قرائت های اسلامی در جامعه ما متعددند و منافع ملی را تحت الشعاع خود قرار می دهند.
دوم این که مفهوم ایران و ایرانی با همه قومیت های آن تعریف واحدی دارد و با منافع ملی سازگارتر است.:Sham:
و سوم این که سخن از هویت ترکیبی ایرانیان با دو مولفه فرهنگ ایرانی و فرهنگ دینی و رابطه هرکدام با منافع ملی به محاسبات دقیق و بازمهندسی نیاز دارد.
آیات 198 و 199 سوره شعرا و سخن امام جعفر صادق(ع) درباره آن که فرمودند:اگر قرآن بر عجم نازل شده بود ، عرب به آن ایمان نمی آورد ولی قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این برای عجم فضیلتی است، موید این مطلب است که پذیرش اسلام از سوی ایرانیان نشانه بزرگی و بالندگی جامعه ایرانی است و نه ترک هویت و تمدن ایرانی.
[=Verdana]برقراری رابطه ای که این دو را به اهداف جهانی هر کدام برساند از وظایف سیاستمداران است.
جهان گرایی اسلامی وعده خداوند است ولی مسلمانان نگاه های متفاوتی به آن دارند.
آنچه که مسلمانان برسر آن اتفاق نظر دارند نمادهای مشترکی همچون کتاب خدا و پیامبر و آیین های مذهبی است و براین اساس ، پیمان نامه های فردی و اجتماعی نانوشته ای بین مسلمانان وجود دارد که به آنان هویت جهانی می دهد.
این هویت جهانی در صورت همگرایی بیشتر سازمان های مردم نهاد محلی و سازمان های بین المللی غیردولتی می تواند سرنوشت تاریخ را بسازد.
آنچه که ما ایرانیان در این حرکت بسوی آینده به آن نیاز داریم بیش از هر چیز بازمهندسی هویت ملی است.:Sham:
پیش از اسلام ایرانی ها سعی داشته اند تا یک تناسب منطقی بین هویت دینی و ملی خود بوجود آورند ، به گونه ای که آیین مزدک و نژاد آریایی برابر با هم درنظر گرفته می شدند.
چرا شیعه و ایرانی بودن نتوانند رابطه این همانی با یکدیگر داشته باشند.
:Sham:
مدل واتیکان در دنیای مسیحیت بی ارتباط با این نوشتار نیست.شیعه با این که در نقاط مختلف آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریکا و البته بیشتر در جغرافیای خاورمیانه دیده می شود اما فقط در ساختار نظام سیاسی ایران است که تعریف شده و دارای جایگاه حکومتی است.حکومت شیعه در ایران یک واقعیت است و می تواند رهبری معنوی شیعیان را در افق برنامه ریزی های بلندمدت کاملاً در پی داشته باشد.
اما این همانند هر پدیده سیاسی دیگری می تواند هم فرصت باشد و هم تهدید.از این رو ، با کمک محاسبات دقیق نباید اجازه داد بر جنبه های تهدیدزایی آن که فراوان نیز هستند افزوده شود.:Sham:
طرح مکتب ایرانی در این چند ماه اخیر بدون محاسبات دقیق ملی از سوی سیاستمداران کشورمان صورت گرفته است.
مگر می شود اسلامیت و ایرانیت را در شرایط موجود دو دایره مساوی در نظر گرفت.
شیعه به عنوان بخشی از اسلام و ایرانی بودن به این رابطه نزدیک تر هستند.:Sham:
افزایش جایگاه معنوی کشورمان در بین شیعیان جهان با استفاده از تمامی اقدامات ممکن فرهنگی راهبرد خوبی برای رسیدن به این هدف در آینده بلندمدت به نظر می رسد.
[=Verdana]درباره شهروندان اهل سنت و حتی قومیت های ایرانی که همواره در برهه های حساس تاریخی در راه وطن جانفشانی کرده اند و بیشتر در نواحی مرزی کشورمان زندگی می کنند معتقد است ایشان در ساختارهای محلی و بومی باید به نقش های بزرگ تری دست یابند.:Sham:
همانگونه که افزایش برد منافع ملی باید متناسب با امکانات و قدرت ملی باشد ، افزایش برد منافع ایدئولوژیک کشور و معرفی شیعه به عنوان آوانگارد جهان اسلام و نماینده تمامی ادیان اسلامی با همه تنوعی که دارند و با توجه به هزینه ها و محدودیت های ملی باید به زمان مناسب تری در آْینده درازمدت موکول شده و با برنامه ریزی استراتژیک در افق زمانی دورتری جستجو شود.
فرهنگ و هویت ایرانی از سه بخش مکمل یکدیگر تشکیل شده است ::Sham:
1-تاریخ و تمدن ایران ، کشوری که قدمت چند هزار ساله دارد با آمیزه ای از اسطوره ها ، افسانه ها ، شخصیت ها و سنت های اخلاقی و پسندیده در ایران باستان و پس از اسلام که بسیاری از آن ها همچون زبان پارسی ، آیین نوروز ، جشن های ایرانی ، شاهنامه و ده ها اثر ملی و نام آشنای دیگر برای جهانیان همچنان وحدت آفرین ، هویت بخش و در راه کمال جویی ملت ما نقش سازنده ای دارند و اگر مانند این سرمایه ها ، برخی بخش های مغفول و یا نادیده گرفته شده فرهنگ ایرانی نیز بازآفرینی و ترویج شوند به مهندسی فرهنگی جامعه برپایه تمامی ظرفیت های فرهنگی کشور و رسیدن به یک استراتژی جامع فرهنگی براساس آن کمک شایان توجهی می کند.
مفروض اساسی در این بازآفرینی باید این باشد که پارسیان همواره موحد بوده اند.:Sham:
[=Verdana]
2- مسلمان بودن است که همزمان با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان به افتخار ایرانی بودن ما ، وجهی متعالی تر داده است.:Sham:
ایرانی بودن و فرهنگ دینی ما از پیش از اسلام همراه یکدیگر بوده اند در مهندسی فرهنگی جامعه ایرانی یک دیدگاه مبتنی براین است که در یک رابطه هم نشینی ، فرهنگ اسلامی به صورت ایرانی درآمده و فرهنگ شیعه نمود بارز آن است.:Sham:
اسلام یک دین اجتماعی است و هر جامعه به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می برد و ایرانیان در این راه ، به گواه تاریخ موفق تر بوده اند و خدمات فراوانی به اسلام ارایه کرده اند.
پارسیان همواره از دو وجه دنیوی و اخروی دین همزمان کمال استفاده را برده اند.
توسعه بی بدیل دانش و فرهنگ بشری ازسوی ایرانیان در قبل و بعد از اسلام از افتخارات جامعه ایرانی است.
3-انقلاب سال 57 بخش سوم فرهنگ ایرانی است که بیش از سه دهه از حیات پربار آن می گذرد و اینک در دهه چهارم بیش از گذشته نیازمند توجه بیشتر به عناصر هویت ساز ایرانی درچارچوب یک استراتژی جامع فرهنگی است تا بتواند با سایر فرهنگ ها همکاری و ارتباط درون زا داشته باشد.
براساس آنچه گفته شد واژگان ایران اسلامی و اسلام ایرانی واژگان دقیقی نیستند و فراتر و دقیق تر از این تقسیم بندی باید منافع ملی کشورمان در سه سطح ملی ، منطقه ای و جهانی و با افق های زمانی متفاوت به گونه ای طراحی شود که در سطح ملی بیشتر در درون جغرافیای ایران و در افق برنامه ریزی های کوتاه مدت و میان مدت پیگیری شود.
در سطح منطقه ای بیشتر در افق برنامه ریزی های بلندمدت بیش از ده سال تلاش شود تا جهان گرایی ایران شیعی و مرکزیت شیعه در ایران تقویت شود و در سطح جهانی و در افق های زمانی بیش از بیست سال پس از تامین منافع ملی کشورمان در ابعاد داخلی و در سطح منطقه ای از دکترین ام القرای اسلامی که براساس آن ج.ا.ایران ، آوانگارد جهان اسلام خواهد بود می توان پیروی کرد.
[=Verdana]علیرضا سعیدآبادی
من که نفهمیدم موضوع این بحث چیه.
مداح کجا رقاص کجا
اینا چه ربطی داره به ولنتاین
اینا بازم چه ربطی داره به اسلامبقول دوستمون اسلام ایرانی دیگه چیه؟ حالا آمریکایی بگی شنیدیم ولی ایرانیشو ندیده بودم.
[=Verdana]با سلام
دوست گرامی اگر نگاه عمیقی به این گفتار کاوه گرامی بیاندازیم و کمی تحقیق کنیم متوجه میشویم که ربط آنها نه تنها بی دلیل نیست بلکه رابطه تنگا تنگی[=Verdana].پیدا کردند [=Verdana]!:Sham:
[=Verdana]و مهمتر ارتباط آنها با اسلام است![=Verdana]:Sham:
[=Verdana]
مداحان مطرب !!
مداحان که در طول تاريخ عزاداريهای مذهب شيعه، در واقع برای گرم کردن منابر و پس از وعظ روحانیان مردم را می گریاندند، در حال حاضر چنان قدرتی گرفته اند که منبر را تحت الشعاع قرار داده و میان جوانان مذهبی، شهرت و هواداران بیشتری نسبت به روحانیان به دست آورده اند.
[=Verdana]
البته شايان ذکر است سيد ذاکر چند سال پيش بخاطر ابتلاء به سرطان حنجره فوت نمود.
به شکارُ رفته بودي
تو که سگ نبرده بودي ؟
به شکار رفته بودي !!!
اعتراض مراجع :
[=Verdana]
نمونه :
[=Verdana]دیروز در تاپیک [=Verdana] جمهوری اسلامی [=Verdana]و [=Verdana]فراماسونها[=Verdana]سخنی به دوستی گفتم که سالهاست آنها دارند کار میکنند و ما بی خبریم !!!!!!!!
[=Verdana]یا علی ع
حامد گرامی شما چه فکر می کنید؟ ایران اسلامی درست است یا اسلام ایرانی؟
سلام
اول باید بفرمایید منظورتان از اسلام و ایران چیست ؟
اسلام آیین الهی است که توسط محمد ص برای تمام جهانیان آورده شده است و اختصاص به هیچ ملت یا مردم حتی فردی ندارد
اما منظورتان از ایران چیست ؟ اگر منظورتان ایران جغرافیایی است ( که مطمئنا نیست ) هیچ نسبتی بین مکتب اسلام و زمین و خاک وجود ندارد . اگر منظورتان ایران فرهنگی است منظور کدام دوره از فرهنگ ایران است . مطمئنا به هر دوره ای که بخواهید استناد کنید تفاوتهای زیادی بین فرهنگ ایران و اسلام وجود دارد که آنرا از مصداق تام بودن برای اسلام خارج می کند .
تنها می توان به ایران حکومتی تکیه ای کرد و آن ایران کنونی است که عزم و اراده اکثریت ملتش بر حاکم کردن فرهنگ اصیل اسلامی در قالب یک نظام حکومتی است .
برعکس شما بنده فکر می کنم دخیل کردن عنوان ایرانی در عنوان اسلامی با توجه به تاثیر پذیری دائم ملتها از افکار و اندیشه ها موجب حیرت افراد کم اطلاع از اسلام خواهد شد همانطور که فرهنگ کنونی ما موجب حیرت بسیاری از جوانان و با اصطلاح بحران هویتی شده است چرا که فرهنگ عمومی یک فرهنگ متلون و سیال است که قابل تکیه نیست .
تنها کلماتی که از بزرگانی همچون امام برای ما در این خصوص راهگشاست جملاتی مثل : "اسلام جمهوری اسلامی " است . جمهوری اسلامی هم بر مبنای قانون اساسی چیزی جز سعی و تلاش در اجرایی کردن اسلام در حد مقدور نیست .
بنده بیش از اینکه به اسلام قومیتی ( ایرانی ) قائل باشم به اسلام شخصیتی ( امام خمینی ) معتقدم چون شخصیت امام در شناسایی اسلام از فرهنگ عمومی که هر روز تحت تاثیر عاملی عوض و بدل می شود قابل اعتمادتر است .
مطلب آخر اینکه تشیع در بعضی کشورها از ایران نیز باسابقه تر است ( یمن ) و فراموش نکنیم که قرنها ایران تحت حکومت امویان و عباسیان و حکومتهای غیر شیعی بوده اند و نمی توان آن حکومتها را در فرهنگ این ملت بی تاثیر دانست .
نتیجه اینکه شعار اسلام ایرانی چیزی جز دوری ملتهای مسلمان از ایران و حکومت شیعی آن در بر نخواهد داشت چون اولین شعار هر مسلمانی نفی قومیتها و اعتبار آن در اسلام است .
بین واتیکان و ایران هم تفاوت این است که هیچکس واتیکان را یک کشور با ملیت خاص نمی داند .
پس عنوان ایران اسلامی مناسب است چه اینکه نشان می دهد این کشور و ملت می خواهند در تحت فرهنگ اسلام خود را ارتقاء دهند هرچند اکنون از آن فاصله داشته باشند .
موفق باشید
[="]«اجمالاً سکوت متمکّنين، سبب تجرّي و بيمبالاتي اين طايفه بيانصاف [ : از روضه دروغ خوانان] شده، حتّي در حرمهاي شريفه و روضات متبرّکه، خصوصاً حرم صاحب عزا حضرت سيّدالشهدا (ارواحنا وارواح العالمين له الفداء) در اغلب اوقات، سيّما در اسحار - که موسم گريه و ناله و استغفار است - به اقسام دروغهاي عجيبه و گاهي به آوازهاي مطربه، آن محضر انور را تاريک نمايند و افواج ملائکه رحمت را ... از آنجا بيرون کند و بندگان خدا را از حالت عبادت و انابه و تضرع بيندازند و در زمره «سادين عن سبيل اللَّه» داخل شوند. با اين حال، کسي ايشان را منعي نکند. و علاوه، گاهي تعجب کنند از عدم استجابت دعا تحت آن قبه ساميه و ندانند قبه اي نمانده؛ حرمي نمانده؛ مَلَکي نمانده؛ فيضي نمانده؛ بلکه ملعب بعضي است و مکسب بعضي؛ گاهي به سرمايه مال دنيا و گاهي به سرمايه امور دينيه؛ و خرابي آن جماعت، سرايت به ديگران کرده. نقّالها با قصص کاذبه طولاني، بساط نقّالي و کلّاشي را مدّتي است در صحن مقدس مياندازند و سه ساعت مشغول گفتن دروغهاي معلومه واضحه [ميشوند] و جمعي از اوباش و اراذل دورشان جمع شده. اگر اين محفل کثيف، محلّ لعن و سخط حضرت جبار منتقم (جلّ جلاله) در بيابان دور از آبادي منعقد ميشد، بر مسلمين لازم بود آن را متفرق کنند و از آن عمل قبيح، منع نمايند؛ چه رسد در صحن شريف - که در زير پا، قبور هزارها مؤمنين و اخيار، و محلّ عبرت و پند گرفتن و براي آنها دعا کردن و قرآن خواندن [است]؛ و بالا، معراج ملائکه و محلّ تردّد ايشان و اشتغال مجاورين ايشان به گريه و ناله و نماز و استغفار براي زوّار. امّا نه آن زوّار که خود مشغول آن منکر قبيح است يا معين و ياور اوست يا چنين قبحي را در چنان انجمن الهي ميبيند [امّا بيتفاوت] ميگذرد و اصلاً ملتفت به قبح آن نميشود. چه رسد به آنکه متأثّر و غمگين شود؛ چه رسد به آنکه در مقام منع درآيد. پس حال سزاوار است که ارباب دانش و بينش، مجالس مصائب جديده حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام را ترتيب ميدادند و صدماتي که بر آن وجود مبارک ميرسد، از [جانب] زائر و مجاور و خادم و حامل علوم آن حضرت و متعبّدين و ناسکين و مأمومين و غير ايشان، به انواع و اقسامش و در شب و روز، جمع کرده، به دست ديندار دل سوزي دهد که در مجالس اهل تقوا و ديانت و غيرت و مصيبت بخواند و بسوزند و بگريند و از خداي تعالي، تعجيل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و قامع کفر و نفاق و عدوان را بخواهند.[="][2]
[="]
[="]برگرفته از: کتاب «گزارشی اجمالی از عزاداری امام حسین در دوران قاجار»، محسن حسام ظاهری
این عده از مداحانی که شما فرمودین دو حالت داره
یا نیتشون خیره یا پول و مادیات رو هدف گرفتند
صورت دوم که معلومه تکلیفشون
دسته اول هم باید بدونن هدف وسیله رو توجیح نمی کنه