جمع بندی اگر حضرت موسی(ع) با خدا صحبت کرده، من هم شک ندارم روزی خدا را با چشم خواهم دید!!!
تبهای اولیه
بسم الله المنان الکریم....با سلام...ما در قرآن آیه ای داریم که هیچ کس را توانایی صحبت با خدا نیست....احدی یارای حرف زدن با خدا را ندارد...از طرفی حضرت موسی(ع) کلیم الله است...وفراوان هم در قرآن یاد شده مستقیم با خدا صحبت کرده....از سویی دیگر در روایات دیدم که حضرت علی(ع) فرموده که آن آتشی که در درخت بود و با موسی(ع) هم کلام شد آن من بودم!!!!! عجایب این موارد چگونه بهم مرتبط اند؟؟؟؟؟ از طرفی مگر اصلا خدا مستقیم هم حرف می زند؟ اگه حرف می زنه....پس دیده هم باید بشه....یعنی وقتی برای حرف زدن حضرت علی(ع) و کلا صوت که مخلوق اوست ضمیمه آتشی نمادین از وجود او می شود...پس قطعا خدا می شود در جسمی کاملا جدید و ناشناخته نفوذ کند موجودی تک باشد که هیچ شباهتی و جفتی در خلقت نداشته باشد و همه می دانیم فقط خدا برای نزدیک شدن بما در چنین یگانه مخلوقی منحصر بفرد نفوذ کرده وگرنه خدا جسم ندارد در مکان و زمان نیست...در این حالت هم کلام ما شود براحتی احساسش کنیم ببینیمش در اوج نزدیکی .... شک ندارم روزی در بهشت چنین اتفاقی خواهد افتاد.... چرا؟ چون قبله ای میشه که هرکسی آرزوی ارتباط با او رو می کنه.... و در سطح ما مخلوقات پایین میاد و ما براحتی باهاش در اوج عشق ارتباط برقرار می کنیم....
بسم الله المنان الکریم....با سلام...ما در قرآن آیه ای داریم که هیچ کس را توانایی صحبت با خدا نیست....احدی یارای حرف زدن با خدا را ندارد...از طرفی حضرت موسی(ع) کلیم الله است...وفراوان هم در قرآن یاد شده مستقیم با خدا صحبت کرده....از سویی دیگر در روایات دیدم که حضرت علی(ع) فرموده که آن آتشی که در درخت بود و با موسی(ع) هم کلام شد آن من بودم!!!!! عجایب این موارد چگونه بهم مرتبط اند؟؟؟؟؟ از طرفی مگر اصلا خدا مستقیم هم حرف می زند؟ اگه حرف می زنه....پس دیده هم باید بشه....یعنی وقتی برای حرف زدن حضرت علی(ع) و کلا صوت که مخلوق اوست ضمیمه آتشی نمادین از وجود او می شود...پس قطعا خدا می شود در جسمی کاملا جدید و ناشناخته نفوذ کند موجودی تک باشد که هیچ شباهتی و جفتی در خلقت نداشته باشد و همه می دانیم فقط خدا برای نزدیک شدن بما در چنین یگانه مخلوقی منحصر بفرد نفوذ کرده وگرنه خدا جسم ندارد در مکان و زمان نیست...در این حالت هم کلام ما شود براحتی احساسش کنیم ببینیمش در اوج نزدیکی .... شک ندارم روزی در بهشت چنین اتفاقی خواهد افتاد.... چرا؟ چون قبله ای میشه که هرکسی آرزوی ارتباط با او رو می کنه.... و در سطح ما مخلوقات پایین میاد و ما براحتی باهاش در اوج عشق ارتباط برقرار می کنیم....
باسلام وتشکر از شما .
پاسخ در چند محور بیان می شود :
الف_ قرآنمجید راهارتباط پیامبران با خدا را سه امر میداند: "شایسته هیچ انسانی نیست کهخدا با او سخنبگوید مگر از طریق وحی و الهام به قلب یا شنیدن سخنان پروردگار از پشت حجاب و یا از طریق فرستادنرسولی کهپیام الهی را بهاو ابلاغکند".[1]
قسم دوم و سوموحی با واسطه است، قسم اول بدون واسطه است که وحی از طریق القای به قلب در بیداری و خواب و رؤیای صادقهانجاممیگرفت.
این نمونه برای بسیاری از انبیا از جملهپیامبر اسلام(ص) بوده اما قسم دوم مانند تکلم خدا با موسی در کوه طور است. قرآنمجید فرموده: "همین کهنزدیک آندرخت آمد، از کرانة وادی ایمن کهدر بقعة مبارکهواقع است، از درختندا شد".[2]
قسم سوم وحی توسط فرشته انجاممیشود. چنانکهقرآنکریم میفرماید: "روحالامین آنرا بر قلبتو نازلکرد".[3]
بنابراین خداوند بی واسطهبا موسی (ع) سخننگفته است.این واسطه از طریق خارج شدن صدایی از درخت ، یا امواجی بود که خداوند ایجاد کرد.
علامه طباطبایی در مورد معنای تکلمخدا با موسی (ع) میگوید: خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالمغیب برقرار نمود کهبا دیدن بعضی از مخلوقاتبه آن معنایی که مراد او استمنتقلمیشد، البتهممکناست انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بودهکهخداوند آنرا در خارج و یا در گوشاو ایجاد کردهاست.[4]
ب_ در باره مفهوم رویت خدا و ملاقات او باید توجه داشت که مراد درک حسی او نیست چون همان که رویت حسی خدا ناممکن است هرگونه درک حسی او نیز محال است بنابراین حال باید دید که مراد از لقاء خدا چیست ؟ گرچه در این باره جای سخن بسیار است. ولی به اختصار باید گفت لقاء الله به معنای فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن. (5)
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند، اصل ملاقات حقیقتاً وجود دارد و در آن شکی نیست ولی باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل میشود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل میشود، و این رؤیت با چشم دل صورت میگیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند.
امیر مؤمنان در حدیث ذعلب جمله زیبای دارد و گفته است : «لم تَره العیون بمشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقایق الایمان؛ (6 ) خدا را هیچ چشمی سر نمیتوانند ببیند لکن قلب با حقایق ایمان او را مشاهده میتواند».
از این کلام نورانی به روشنی بدست میآید که اولاً خداوند قابل رؤیت است،ثانیاً رؤیت خدا با چشم ظاهر امکان پذیر نیست. بلکه با حقایق ایمان و چشم دل مشاهده میشود. پس بنابر این مراد از لقاء الله رؤیت قلبی و ایمان حق تعالی است که نصیب مردمان پاک میشود و هر کسی توفیق لقاء الله را ندارد. گفتنی است که
موضوع دیدن (رؤیت) خداوند، یکی از بحث انگیزترین موضوعات کلامی است و در باره آن اختلاف شدیدی بین فرقههای مختلف اسلامی وجود دارد. متکلمان امامیه و معتزله معتقدند که خداوند، نه در دنیا و نه در آخرت، قابل رؤیت حسی نیست.
فرقه مجسمه، خداوند را جسم و دارای جهت میشمارند. از این ور، رؤیت حسی او را به طور مطلق، چه در دنیا و چه در آخرت، ممکن میدانند.
اهل حدیث و اشاعره نیز رأی میانهای را برگزیده اند. آن ها بر این باورند که در آخرت، مؤمنان میتوانند خداوند را با چشم مشاهده کنند. اشعری در این باره میگوید: خداوند در آخرت با چشم دیده میشود؛ چنان که قرص کامل ماه در شب بدر دیده میشود و مؤمنان او را میبینند.
اشعری ها بر این اعتقادند که مردم در قیامت خدا را با چشم ظاهری میبینند و معمولا به این آیه شریفه استناد می کنند: «وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظره؛ (7) صورتهایی در آن روز، شاداب است و به سوی پروردگارش مینگرد».
اما باید گفت که آیه مذکور در مورد پاداش های روحانی و معنوی بندگان است که تنها به ذات پاک پروردگار امید دارند؛ یعنی با نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطنی، آن کمال و جمال مطلق را مشاهده میکنند و مجذوب ذات بیمثالش میشوند.
همچنین آیات دیگر مانند این آیه بر مطلب ما دلالت دارند: «لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار؛ (8) چشم های ظاهری و حسی، او را نمیبینند و او چشم ها را میبیند».
با توجه به این که هر یک از فرقههای یاد شده، کوشیده اند علاوه بر آوردن دلایل عقلی و نقلی بر ادعای خود، به نقد دلایل گروه مخالفت بپردازند، بحث «رؤیت» به مبحثی مفصل و گسترده تبدیل شده
است. گفتنی است که رؤیت با چشم، خواه به همین کیفیتی باشد که امروز است و یا با تحول به شکل دیگر، به هر حال، یک امر مادی و طبیعی است که با اندازه و شکل و رنگ و عمق سروکار دارد و اینها همه اموری مادی و طبیعی هستند و محال است بهذات پاک پروردگار، چه در دنیا و چه در آخرت،ارتباطی پیدا کند. (9) محل اختلاف در این بحث، دیدن حسی خداوند به مدد قوه بینایی و عضو حسی آن، یعنی چشم است.
اما اگر مقصود از رؤیت، نوعی شهود قلبی و ادراک باطنی باشد، هیچ بحث و گفتگویی در امکان آن نیست. وقوع چنین مشاهده ای که از آن به «رؤیت قلبی» در مقابل «رؤیت حسی» تعبیر میکنیم ، هم در دنیا و هم در آخرت، ممکن خواهد بود.
پینوشتها:
1 شوری (42) آیة 51.
2 قصص (28) آیة 30.
3 شعراء (26) آیة 194.
4 ترجمة المیزان، ج 8، ص 352.
5. میرزا جواد ملکی تبریزی،رساله لقاء الله، ص 7 ـ 6، نشر آل علی قم 1382 ش.
6. صدوق، التوحید، ص 305، نشر جامعة مدرسین، قم 1416ق.
7. قیامت (75)، آیه 22-23.
8. انعام (6)، آیه 103.
9. ناصر مکارم پیام قرآن، ج 4، ص 233، نشر مدرسه امیر المؤمنین، قم 1378 ش.
در روایات دیدم که حضرت علی(ع) فرموده که آن آتشی که در درخت بود و با موسی(ع) هم کلام شد آن من بودم!!!!!
از کارشناسان میخواهم راجع به صحت این روایت توضیحی بدن و کلن این حدیث یعنی چی؟
باسلام وتشکر از شما .
پاسخ در چند محور بیان می شود
[="RoyalBlue"]فکر می کنم با توجه به اینکه وحی سه نوع هست و دونوعش با واسطه هستند منظور از این روایات (اگر درست باشند) اینه که صدایی که حضرت موسی شنیده یا آتشی که دیده و ... نه خدا (نعوذ بالله) که در واقع تجلی حضرت علی بوده یعنی صدای حضرت علی رو حضرت موسی شنیده یا کسی که در آتش صحبت کرده حضرت علی (ع) بوده چون نمیشه گفت که حضرت موسی صدای خدا رو شنیده!!
در ضمن حضرت علی (ع) مطمئنا سالها قبل از دنیا رفته اند و اونایی که میگفتن حضرت علی زنده است فکر کنم علی اللهی ها بودند که میخواستند اثبات الوهیت حضرت رو بکنند این حرف احمقانه رو می زدند چون وقتی آیه قرآن داره خطاب به پیامبر میگه که تو هم مثل بقیه مردم خواهی مُرد! حضرت علی که به لحاظ درجه و مقام بعد از پیامبر قرار دارند! هرگز از این اصل مستنثنا نخواهند بود!
بعد هم حضرت علی چند سال پیش بدنیا آمدند؟! زمان پیامبر اونوقت از زمان حضرت پیامبر تا حالا چند سال گذشته؟! فکر نکنم چند میلیارد سال گذشته باشه!!!:Gig:[/]
[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله المنان الکریم....با سلام...ما در قرآن آیه ای داریم که هیچ کس را توانایی صحبت با خدا نیست....احدی یارای حرف زدن با خدا را ندارد...از طرفی حضرت موسی(ع) کلیم الله است...وفراوان هم در قرآن یاد شده مستقیم با خدا صحبت کرده....از سویی دیگر در روایات دیدم که حضرت علی(ع) فرموده که آن آتشی که در درخت بود و با موسی(ع) هم کلام شد آن من بودم!!!!! عجایب این موارد چگونه بهم مرتبط اند؟؟؟؟؟ از طرفی مگر اصلا خدا مستقیم هم حرف می زند؟ اگه حرف می زنه....پس دیده هم باید بشه....یعنی وقتی برای حرف زدن حضرت علی(ع) و کلا صوت که مخلوق اوست ضمیمه آتشی نمادین از وجود او می شود...پس قطعا خدا می شود در جسمی کاملا جدید و ناشناخته نفوذ کند موجودی تک باشد که هیچ شباهتی و جفتی در خلقت نداشته باشد و همه می دانیم فقط خدا برای نزدیک شدن بما در چنین یگانه مخلوقی منحصر بفرد نفوذ کرده وگرنه خدا جسم ندارد در مکان و زمان نیست...در این حالت هم کلام ما شود براحتی احساسش کنیم ببینیمش در اوج نزدیکی .... شک ندارم روزی در بهشت چنین اتفاقی خواهد افتاد.... چرا؟ چون قبله ای میشه که هرکسی آرزوی ارتباط با او رو می کنه.... و در سطح ما مخلوقات پایین میاد و ما براحتی باهاش در اوج عشق ارتباط برقرار می کنیم....
سلام
در جایی از قرآن نفرموده که نمی توان با خدای تعالی سخن گفت بلکه او همیشه شنونده گفتار و حاجات بندگان است
امکان سخن گفتن با خدا به معنای امکان دیدن او با چشم سر نیست بلکه به تصریح تعالیم دین خدارا فقط با چشم دل می توان مشاهده کرد
اینکه امیر مومنان ع فرمود موسی نور مرا دیده منظور نور حقیقت معنوی اوست که حضرت در سیر صعودی او بدان نائل شده و با او متحد گشته است و آن تجلی نوری حق تعالی است
یا علیم[/]
حرف احمقانه رو می زدند
اگه حرف می زنه....پس دیده هم باید بشه....یعنی وقتی برای حرف زدن حضرت علی(ع) و کلا صوت که مخلوق اوست ضمیمه آتشی نمادین از وجود او می شود...پس قطعا خدا می شود در جسمی کاملا جدید و ناشناخته نفوذ کند
سلام امکان دیدن خدا وجود ندارد.
برای توضیح فایل زیر را ببینید....خیلی جالب هستش
از طرفی به دقتی که در یافتن سرعت نور وجود دارد دقت بفرمائید!
[ATTACH=CONFIG]3006467037[/ATTACH]
مراقب حرف زدنت باش....چرا بچیزی که علم نداری توهین میکنی....حضرت علی با پیامبر قبل از تمام مخلوقات بوده و الانم هست ...وهروقت بخواهد هم درجسم هم در این دنیا می تواند نفوذ کند و با مردم حرف بزند.....
عجب! از تمام حرفایی که نوشتم فقط همین یه کلمه رو دیدی؟! مگر من به شما گفتم!
به نظر من کسی که خدا را با آن عظمت رها می کنه و میاد یه بشر ولو فوق العاده و برترین از تمامی انسانها رو خدا میدونه یه احمقه!
حالا چرا به شما برخورد؟! و الان اعتراضتون کاملا به خود شما هم بر می گرده که کاملا مستقیم منو مورد خطاب قرار دادین!
با این حال اگر علی اللهی نیستید ازتون عذر میخوام اگر ناراحت شدید از این کلمه!
در ضمن این جمله الانتون با جمله قبلیتون زمین تا آسمون فرق می کنه! اینکه میلیاردها سال زنده باشن با این که روحشون نفود داره در دنیا و اینکه قبل از خلقت سایر موجودات روحشون خلق شده باشه!
قَالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ«البقرة/33»
فرمود ای آدم ایشان را از اسامی آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را میدانم و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید میدانم
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ«البقرة/34»
و چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند
سلام
دقت کنید آدمی که مسجود ملائکه میگردد ادمی است که همه علوم به او اموزش داده شده و سجده خاص خداست و کعبه از خاک است ولی به امر خدا سجده بسوی اوست . و خدا همه جا هست و قابل رویت نیست پس باید سوئی باشد تا همه هم جهت گردند .
عجب! از تمام حرفایی که نوشتم فقط همین یه کلمه رو دیدی؟! مگر من به شما گفتم!
به نظر من کسی که خدا را با آن عظمت رها می کنه و میاد یه بشر ولو فوق العاده و برترین از تمامی انسانها رو خدا میدونه یه احمقه!
حالا چرا به شما برخورد؟! و الان اعتراضتون کاملا به خود شما هم بر می گرده که کاملا مستقیم منو مورد خطاب قرار دادین!
با این حال اگر علی اللهی نیستید ازتون عذر میخوام اگر ناراحت شدید از این کلمه!در ضمن این جمله الانتون با جمله قبلیتون زمین تا آسمون فرق می کنه! اینکه میلیاردها سال زنده باشن با این که روحشون نفود داره در دنیا و اینکه قبل از خلقت سایر موجودات روحشون خلق شده باشه!
[="RoyalBlue"]
اگه منظورت به کساییه که حضرت علی(ع) رو خدا گرفتند درسته اونا جاهل اند....اما من فکر کردم منظورت با کسانی که مثل من اعتقاد دارن که حضرت علی(ع) همین الان هم هست و خواهد بود....حضرت علی مرگ رو تجربه کرده اما بخواد در همین جسم خودش و هزار جسم دیگه وارد میشه در هر زمانی
پس از این به بعد با دقت متنا رو بخونید تا متوجه بشید نویسنده چی میخواد بگه! عذر خواهیتونم که ندیدم!!
در ضمن هیچ دلیلی وجود نداره که حضرت علی بخواد تو جسم شخص دیگه ای بیاد به این دنیا![/]
[="#006400"]هوالعالم
درک کردن بهتر و کامل تر از دیدن بوده
مشاهده مادی توسط یکی از هزاران ابزار درک
یعنی چشم صورت میگیره و شاید در عالم بالا یا بالاتر چیزی به اسم یا شکل چشم وجود نداشته باشه و
فقط حسه دیدن از طریق درک, جذب یا انتقال داده بشه .
دیدن خدا فقط یک اصطلاح بوده ولی درک خدا به معنای واقعی حقیقت داره و ممکن خواهد بود .
نمیتونیم بگیم که اگر نعوذبالله موسی علیه السلام ناشنوا می بود توان همصحبتی با خدا رو نداشت !
وقتی میگن خدا از رگ گردن به شما نزدیکتره یعنی برای درک اون که شاید حس دیدن هم به شما منتقل کنه
باید به عمق درونت بری و به چشم و گوش و بینی و زبانی که میبینی خودت رو محدود نکنی ...
کسی که خودش رو به جسم محدود کرده در اصل حقیقت و قابلیت های خودش رو در درونش محسور یا مسدود کرده ...[/]
با سلام...اگر امکان داره این احادیثی که در مورد حضرت علی (ع) است رو هم توضیح بدید که حضرت می فرماید آن آتش من بودم....که با موسی(ع) صحبت کرد...ویا جایی دیگر شنیدم که فرمودند که آنکه بر روح حضرت آدم دمید من علی بودم!!! آیا حضرت علی(ع) نماد قدرت خداست؟ از طرفی من شنیدم عمر حضرت علی(ع) چند میلیارد سال است و هنوز هم زنده هستند....
باسلام وتشکر از شما .
در ابتدا باید گفت : جای تردید نیست که علی ع آن آندازه عمر نداشته وهنوز زنده نمی باشد. چون آن حضرت در سیزده ماه رجب به دنیا آمد مورخان چنین روزی را روز تولد حضرت نقل کرده اند. مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمد. (1) ودر 19 ماه رمضان با ضرب شمشیر زهراگین ابن ملجم به شهادت رسید .
نکته دیگر در باره وجود نوری امر مومنان است در این باب باید گفت : در روایت رسول فرمود: «خداوند مرا از حضرت نور خود آفرید . از نور من علی را خلق کرد. از نور علی فاطمه را خلق نمود . از من و علی و فاطمه، حسن و حسین را آفرید، آن گاه از صلب حسین نُه امام دیگر خلق کرد . همه پیش ازاین که خداوند آسمان و زمین و فرشتگان و آدمیان را بیافریند ،در مقام علم الهی به صورت نوری بودیم و او را تسبیح مینمودیم».(2)
اما در باره مفهوم آن گونه روایات باید گفت به فرض صحت آن روایات مراد این است که ممکن است خداوند بوسله نور بهترین مخلوقات خود بعد از ختمی مرتبت که علی ع است بر موسی کلیم تجلی کرده باشد . واین محذوری ندارد چون خداوند بدون واسطه بر کسی تجلی نمی کند در مسله مورد بحث نیز ممکن است از طریق نور وجود امیر مومنان بر موسی جلوه نموده باشد .
پی نوشت:
1.ارشاد مفید، ص 2؛
2. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 202، مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش.
پس از این به بعد با دقت متنا رو بخونید تا متوجه بشید نویسنده چی میخواد بگه! عذر خواهیتونم که ندیدم!!
در ضمن هیچ دلیلی وجود نداره که حضرت علی بخواد تو جسم شخص دیگه ای بیاد به این دنیا!
درک خدا به معنای واقعی حقیقت داره و ممکن خواهد بود
بسم الله الرحمن الرحیم
اولن منبع حدیث؟
دومن بدون شک کسی که با موسی(ع) سخن گفت خود ذات مقدس خداوند بوده و طبق تفسیر المیزان: وقتى هيچ واسطه اى نبود موسی(ع) كسى را جز خدا همكلام خود نمیيابد، و در وهمش خطور نمیكند، و غير كلام او كلامى نمىیشنود، زيرا اگر احتمال دهد متكلم غير خدا باشد، و يا كلام كلام غير او باشد، ديگر" كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً" ، صادق نمیشود" و همانطور که میدونید قرآن نه دروغ داره و نه تناقض...الله به صراحت میگه من بودم که با موسی(ع) سخن گفتم و شما میگید علی(ع)بود؟الله اکبر. و تازه اگر علی(ع)بوده چطور گفته ای موسی منم پروردگار جهانیان؟؟بعد موسی(ع) با چشم دل با الله دیدار کرد نه با چشم جسم!!همانطور که امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: « لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان»،چشم های ظاهر او را درک نمی کنند اما قلوب و دل ها او را درک می کنند.[ نهج البلاغه، خطبه 179]
این اسلام هم عجب داستان جالبی داره
یه مدت که میپرسیدیم چرا هرچی امامه و قران و خود دین اسلام و ... همه از اعراب هستند جواب میدادند چون اگر بر غیر عرب نازل میشد احتمالا عرب جاهلی دیگه هیچ وقت این مساءل رو و دین اسلام رو نمیپذیرفت این یه طرف و حالا یه همچین حدیث های خیلی خفنی مثل اینکه من علی بودم که با موسی صحبت کردم هم یه طرف دیگه.اگه عرب اینقدر جاهل بوده که واجبه دین اسلام تو عربستتان نازل بشه ، چجوری اینقدر باهوش بوده که این حدیث ها رو بدون توضیح حالیشون میشده
بسم الله الرحمن الرحیم
اولن منبع حدیث؟
دومن بدون شک کسی که با موسی(ع) سخن گفت خود ذات مقدس خداوند بوده و طبق تفسیر المیزان: وقتى هيچ واسطه اى نبود موسی(ع) كسى را جز خدا همكلام خود نمیيابد، و در وهمش خطور نمیكند، و غير كلام او كلامى نمىیشنود، زيرا اگر احتمال دهد متكلم غير خدا باشد، و يا كلام كلام غير او باشد، ديگر" كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً" ، صادق نمیشود" و همانطور که میدونید قرآن نه دروغ داره و نه تناقض...الله به صراحت میگه من بودم که با موسی(ع) سخن گفتم و شما میگید علی(ع)بود؟الله اکبر. و تازه اگر علی(ع)بوده چطور گفته ای موسی منم پروردگار جهانیان؟؟بعد موسی(ع) با چشم دل با الله دیدار کرد نه با چشم جسم!!همانطور که امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: « لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان»،چشم های ظاهر او را درک نمی کنند اما قلوب و دل ها او را درک می کنند.[ نهج البلاغه، خطبه 179]
[="RoyalBlue"]
بله معذرت می خوام ولی متن شما بد جور بود که بد برداشت شد....ولی دلیل فراوانه که بیاد و هرثانیه هم میاد چشم بصیرت می خواد...تمام پیامبران و امامان آن آن ثانیه به ثانیه در میان تمام انسان ها حضور دارند هم ظاهری هم باطنی...
اونوقت جوک برای عذرخواهی خانما در میارن که : «معذرت میخوام اما تقصیر خودت بود» :ghash: واقعا که! احتمالا شما رو ندیده بودن شاید هم خیال کردن خانمید!!:Nishkhand:
شما از اون فراوان دلایل سه تا محکم و خوبشو (نه اصلا سه تاشو) بیار! ما بدون چشم بصیرت قبول می کنیم!
منظورم حضور معنوی و نفوذ باطنیشون نیست! منظورم دلیل برای حضور ظاهری (مادی و جسمانیه)!![/]
[="Tahoma"][="Navy"]این اسلام هم عجب داستان جالبی داره
یه مدت که میپرسیدیم چرا هرچی امامه و قران و خود دین اسلام و ... همه از اعراب هستند جواب میدادند چون اگر بر غیر عرب نازل میشد احتمالا عرب جاهلی دیگه هیچ وقت این مساءل رو و دین اسلام رو نمیپذیرفت این یه طرف و حالا یه همچین حدیث های خیلی خفنی مثل اینکه من علی بودم که با موسی صحبت کردم هم یه طرف دیگه.اگه عرب اینقدر جاهل بوده که واجبه دین اسلام تو عربستتان نازل بشه ، چجوری اینقدر باهوش بوده که این حدیث ها رو بدون توضیح حالیشون میشده
سلام
عرب و عجم برای ما مطرح است نه برای خدای جهان . او که به ما فرمود این اختلاف رنگ و نژاد صرفا برای تمایز و شناخت است
و اما حضرت امثال این روایات را به خواص اصحاب خود فرموده اند نه به عوام
این خواص کسانی بوده اند که تحت تعلیم ویژه حضرات بوده و به مقامات عالیه شناخت رسیده بوده اند
یا علیم[/]
منظورم دلیل برای حضور ظاهری (مادی و جسمانیه)!!
قرآن پر از کنایه و استعاره است...لذا خدا خودش در حدیث قدسی داره که وقتی بنده ای واجبات رو انجام داد و مستحباتی هم انجام داد و گناهان رو ترک کرد من دست و پا و تمام اعضا و جوارح او می شوم هر چه او بگوید می شود....و کاملا با او یکی می شوم لذا حضرت علی(ع) خدا در اوست از این رو با خدا اشتباه گرفته می شوند کسانی که خدا در آنهاست
[=arial black]ب[=arial]سم رب الکعبه
با سلام و رحمت الهی بر شما باشه ان شاءالله
دوست عزیز اولن حدیث قدسی که فرمودید سندش کجاست؟دومن سند حدیث امام الموحدین کجاست؟سومن گیرم که الله،عزوجل،چنین چیزی گفته باشند مقصود این است که شخص با تمام وجود خود ذات مقدس الله را حس میکنند نه این که آن ها خدا هستند یا خدا در آنها میره...اینطور که باشه خداوند در تمام انسان هاست چون از روح خود در ما دمیده!خب از فردا نعوذ بالله بگویید لا اله الاعلی !! زیرا میگویید صفات الهی در علی ظهور کرده و صفات با ذات یکی هست پس میشه این جمله شرک الود را گفت کما اینکه بعضی میگویند ! میشه بگید در آیه استعاره از خدا چیه؟ مگه الله استعاره داره؟ بس کنید این جملات شرک آلود رو علی انسان بزرگی بود امام بزرگی بود بلاشک و هیچکس نمیتواند منکرش بشود اما نه این که تا مقام خدایی بالا ببرینش و بگید کارایی که خدا کرده رو در اصل علی کرده تو قرآن استعاره از علی بود!!! باشد که ایمان آورید،باشد که متذکر شوید
لا اله الا الله
اما من شک ندارم خدا هرگز درک نخواهد شد....
[="#006400"]هوالعالم
انسان جایزالخطاست و صلاحیت درک خداوند بطور کامل پیدا نکرده ..
و شاید نباید پیدا کنه ... چون برتر از خداوند نیست .
اما درک تا حد و حدودش جایز و واجب بوده و هست .[/]
قرآن پر از کنایه و استعاره است...لذا خدا خودش در حدیث قدسی داره که وقتی بنده ای واجبات رو انجام داد و مستحباتی هم انجام داد و گناهان رو ترک کرد من دست و پا و تمام اعضا و جوارح او می شوم هر چه او بگوید می شود....و کاملا با او یکی می شوم لذا حضرت علی(ع) خدا در اوست از این رو با خدا اشتباه گرفته می شوند کسانی که خدا در آنهاست
[="#006400"]منظور تجلی خداست در وجود رحمانی
و خدایی شدن !!
وقتی میگن خلیفه الله
یعنی میتونی یک نشانه از خدا باشی ...
مشکل خیلی از دوستان مثل شما اینه که بجای پیگیری بحث
در جستجوی ضعف کلمات دیگران هستید . برای همین به نتیجه مطلوب نمیرسید .
حرف از دیدن به معنای واقعی بود که به درک واقعی تشبیه شد . درک واقعی به منظور دیدن یا فقط دیدن نیست .
قبل از ارسال حتما به موضوع , حیطه و حوصله بحث نظر کنید .
[/]
مشکل خیلی از دوستان مثل شما اینه که بجای پیگیری بحث
در جستجوی ضعف کلمات دیگران هستید . برای همین به نتیجه مطلوب نمیرسید .
حرف از دیدن به معنای واقعی بود که به درک واقعی تشبیه شد . درک واقعی به منظور دیدن یا فقط دیدن نیست .
قبل از ارسال حتما به موضوع , حیطه و حوصله بحث نظر کنید .
ببخشید منظورتون بنده هستم یا آقای ناثینگ؟ آخه نوتیفیکیشن اومده شما مطلب من رو نقل قول کردین اما اینجا مطلب آقای ناثینگ نقل قول شده...مخاطب کیست؟
بسم رب الکعبه
با سلام و رحمت الهی بر شما باشه ان شاءالله
دوست عزیز اولن حدیث قدسی که فرمودید سندش کجاست؟دومن سند حدیث امام الموحدین کجاست؟سومن گیرم که الله،عزوجل،چنین چیزی گفته باشند مقصود این است که شخص با تمام وجود خود ذات مقدس الله را حس میکنند نه این که آن ها خدا هستند یا خدا در آنها میره...اینطور که باشه خداوند در تمام انسان هاست چون از روح خود در ما دمیده!خب از فردا نعوذ بالله بگویید لا اله الاعلی !! زیرا میگویید صفات الهی در علی ظهور کرده و صفات با ذات یکی هست پس میشه این جمله شرک الود را گفت کما اینکه بعضی میگویند ! میشه بگید در آیه استعاره از خدا چیه؟ مگه الله استعاره داره؟ بس کنید این جملات شرک آلود رو علی انسان بزرگی بود امام بزرگی بود بلاشک و هیچکس نمیتواند منکرش بشود اما نه این که تا مقام خدایی بالا ببرینش و بگید کارایی که خدا کرده رو در اصل علی کرده تو قرآن استعاره از علی بود!!! باشد که ایمان آورید،باشد که متذکر شوید
لا اله الا الله
ای فرزند آدم!
من بی نیازی هستم كه نیازمند نمی شوم ، مرا در آنچه به تو امر كرده ام اطاعت كن؛
تا تو را انچنان بی نیاز كنم كه نیازمند نشوی
ای فرزند آدم!
من زنده ای هستم كه نمی میرم ، مرا در انچه به تو امر كرده ام اطاعت كن
تا تو را زندگی جاویدان بخشم
ای فرزند آدم!
من به هر چه میگویم "باش",پس میشود ، مرا در آنچه به تو امر كرده ام اطاعت كن
تا تو را آنگونه قرار دهم كه به هر چه بگویی باش بشود
وآنجاست که وجود بنده تجلی گر حق می شود... اما در مورد استعارات در قرآن که شما می گید نیست...ما در قرآن داریم که خدا به تمام بندگانش می گوید جانشین من در زمین هستید... جانشین یعنی اوج ضعف برای کسی....یعنی مدتی نیستم تو بجام بشین و اداره کن...اما چون برای امتحان در دنیاست و طرف ماجرا خداست ضعف نیست...از طرفی یکی از صفات خدا عشق است...و صدا زدن انسان به عنوان جانشین خودش اوج استعاره رو می رسونه که ای انسان تو با من باشی عاشق من باشی با من خدایی می کنی بر عالم وگرنه تو که جای منه خدا نیستی که بهت می گم جانشین یعنی این.ما در قرآن داریم که خدا گناهان عظیم گذشته و آینده پیامبر(ص) رو بخشیده...خب یک طفل هم می دونه پیامبر گناه نکرده چه برسه عظیم چه برسه گذشته و آینده...از طرفی در قرآن داریم آنها که در دنیا کور هستند در آخرت هم کورند...که استعاره به کوری دل داره نه اینکه نابینا باشی در اون دنیا هم نابینای چشم هستی....در قرآن داریم دست خدا بالا دست همست...دست استعاره از قدرت خداست....خدا دست رو برای نشان دادن قدرت خودش استعاره مثل زده اونوقت می خوای عظمت حضرت علی و حضرت محمد و سایرین رو تجلی وجود خودش نکنه؟.... و حتی اون جمله ای که نوشتید لا اله الا علی....نوشتنش حرام و شرک و گناه کبیره است چون نیتش معلوم نیست اما اگر نیت آدم این باشه که مراد از اله خلیفه و تجلی خاص بی باطل خدا در عبد هست ایرادی ندارد و ثواب هم هست...بازم در این مثال می گم خدا دست بی ارزش رو بر خودش مثل زده خلیفه و اله هم میشه...
سلام...گویا شما هستید که حضرت علی(ع) رو خدا گرفتید...من که گفتم خدا در حضرت علی(ع) یا حضرت محمد(ص) یا حضرت عیسی(ع) و غیره نفوذ داره و با آنها در مسیر مستقیم بی خطا و بی باطل قرار داره...وگرنه خدا در ما هم هست ولی هم در مسیر باطل هم در مسیر حق یعنی بریم سمت باطل خدا مارو گمراه می کنه(یضل من یشاء) اما برای درک یک حدیث انسان باید بیش از هر چیزی به عقل و قلب خود گوش کند...من که ذره ای بشخصه به سند احادیث اعتقاد ندارم....سند صد در صد درست فقط قرآن است....حدیث قدسی اینه که حتی انسان به قدرت کن فیکون خدا دست پیدا می کنه.... بگرد سندش رو خودت پیدا کن خداوند به بنده اش خطاب می کند که:ای فرزند آدم!
من بی نیازی هستم كه نیازمند نمی شوم ، مرا در آنچه به تو امر كرده ام اطاعت كن؛
تا تو را انچنان بی نیاز كنم كه نیازمند نشوی
ای فرزند آدم!
من زنده ای هستم كه نمی میرم ، مرا در انچه به تو امر كرده ام اطاعت كن
تا تو را زندگی جاویدان بخشم
ای فرزند آدم!
من به هر چه میگویم "باش",پس میشود ، مرا در آنچه به تو امر كرده ام اطاعت كن
تا تو را آنگونه قرار دهم كه به هر چه بگویی باش بشود
وآنجاست که وجود بنده تجلی گر حق می شود... اما در مورد استعارات در قرآن که شما می گید نیست...ما در قرآن داریم که خدا به تمام بندگانش می گوید جانشین من در زمین هستید... جانشین یعنی اوج ضعف برای کسی....یعنی مدتی نیستم تو بجام بشین و اداره کن...اما چون برای امتحان در دنیاست و طرف ماجرا خداست ضعف نیست...از طرفی یکی از صفات خدا عشق است...و صدا زدن انسان به عنوان جانشین خودش اوج استعاره رو می رسونه که ای انسان تو با من باشی عاشق من باشی با من خدایی می کنی بر عالم وگرنه تو که جای منه خدا نیستی که بهت می گم جانشین یعنی این.ما در قرآن داریم که خدا گناهان عظیم گذشته و آینده پیامبر(ص) رو بخشیده...خب یک طفل هم می دونه پیامبر گناه نکرده چه برسه عظیم چه برسه گذشته و آینده...از طرفی در قرآن داریم آنها که در دنیا کور هستند در آخرت هم کورند...که استعاره به کوری دل داره نه اینکه نابینا باشی در اون دنیا هم نابینای چشم هستی....در قرآن داریم دست خدا بالا دست همست...دست استعاره از قدرت خداست....خدا دست رو برای نشان دادن قدرت خودش استعاره مثل زده اونوقت می خوای عظمت حضرت علی و حضرت محمد و سایرین رو تجلی وجود خودش نکنه؟.... و حتی اون جمله ای که نوشتید لا اله الا علی....نوشتنش حرام و شرک و گناه کبیره است چون نیتش معلوم نیست اما اگر نیت آدم این باشه که مراد از اله خلیفه و تجلی خاص بی باطل خدا در عبد هست ایرادی ندارد و ثواب هم هست...بازم در این مثال می گم خدا دست بی ارزش رو بر خودش مثل زده خلیفه و اله هم میشه...
اولن حدیث قدسی رو شما برای اثبات حرف خود آوردید و من نیازی به سندش ندارم..شما نیاز دارید سند بیائرید تا صحتش معلوم شه...
دومن من هیچوقت علی رو خدا ندونستم.
سومن شما میگید در قرآ« استعاره هست این قبول ولی در آیه ی كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً چه استعاره ای بکار رفته شده؟
و این که تجلی صفات الله در بندگان مخلص خدا هست که شکی نیست اما این که بگید علی بود که با موسی سخن گفت یه چیز چرت و بی اساسه چون چند هزار سال قبل تولد علی بوده و قضیه ی فنا فی الله اصلن صدق نمیکنه که بگوییم چون تجلیات خدا در علی بوده پس میشود که علی با موسی سخن بگوید...
طبق قرآن تجلی خداوند بصورت آتشی بوده که فقط موسی(ع) آن را دیده نه اطرافیان و سخن گفت الله با موسی چیزی دلی بوده نه جسمی یعنی سخنان الله همانند وحی بر قلب موسی (ع) مینشسته و این که بگیم آن شخص علی (ع) بود که با موسی (ع)سخن گفت خلاف قرآن هست و طبق فرمایش پیامبر هر حدیث که مخالف قرآن باشه باطله و قرآن صریحن فرموده که الله با موسی(ع) سخن گفته نه کس دیگر و نه با واسطه ای
یه چیز چرت و بی اساسه
[=arial black][=arial]گیرم که الله،عزوجل،چنین چیزی گفته باشند مقصود این است که شخص با تمام وجود خود ذات مقدس الله را حس میکنند نه این که آن ها خدا هستند یا خدا در آنها میره ... اینطور که باشه خداوند در تمام انسان هاست چون از روح خود در ما دمیده!
سلام علیکم مؤمن،
ذات خداوند با تمام وجود یا بیش از تمام وجود هم قابل درک نیست. ذات خداوند ورای درک است ... تنها تجلی خداوند به جهان آفرینش قابل درک است، لطفاً روی الفاظ بیشتر دقت کنید، تمام عالم هم تجلی خداوند است، منتها هر کدام در مرتبهای از وجود قرار دارند. خداوند هم مفهومی بسیط است و مرکب نیست و عبارت «روح خدا» وقتی مانند جزئی از خدا تصور میشود کفرآمیز خواهد بود، این مفهوم هم باید تأویل شود ...
[=arial black][=arial]خب از فردا نعوذ بالله بگویید لا اله الاعلی !! زیرا میگویید صفات الهی در علی ظهور کرده و صفات با ذات یکی هست
خود عبارت «صفات با ذات یکی هست» طبق حدیث حضرت امیر علیهالسلام در نهجالبلاغه و حدیث امام رضا علیهالسلام در مناظره با عمران صائبی (اگر درست خاطرم باشد) کفر و شرک است، قائل شدن صفت برای خداوند آن هم با اینکه «لم یکن له کفواً أحد» شرک واضح است، خود صفات خداوند مخلوقات خداوند هستند و اهل بیت علیهمالسلام لااقل از بسیاری از این صفات جایگاه بالاتری دارند، آنها هم بندگان خداوند هستند البته و خدا نیستند و وجودشان محدود به این جهان آفرینش است ولی خداوند بجز این جهان آفرینش بسیار آفرینشهای دیگری هم دارد که تعدادش را جز خودش نمیداند.
برای اینکه خدایتان را بزرگ بشمارید اهل بیت علیهمالسلام را کوچک نکنید، ایشان را در جای خودشان بشناسید و بعد به یاد آورید که «الله اکبر»، آنها هر چه هستند خداوند بزرگتر است، یعنی خدایتان را بزرگتر کنید که خداوند شایستهی تسبیح و تکبیر است.
اینها اگرچه مشتمل بر تأویل آیات هستند اما مفاهیم خیلی سطح بالای در دین نیستند که درکشان سخت باشد، مفاهیم بسیار بزرگتری در دین خداوند هست که با این انکارهایتان هرگز به آنها دست نخواهید یافت.
مؤمن به خدا، از به کار بردن کلمات در غیر جای آنها خودداری کنید و روی الفاظی که به کار میبرید بیشتر دقت نمایید، اینکه بگویید این جمله یعنی این و آن جمله یعنی آن با اینکه بین این و آن فواصل بعیده هست کار درستی نیست و تنها حدود درک شما از مفاهیم را پایین میآورد.
با احترام
این که بگیم آن شخص علی (ع) بود که با موسی (ع)سخن گفت خلاف قرآن هست
با توجه به توهینات شما جنبه ی دریافت و گیرایی پاسخ رو در شما نمی بینم...و صلاح نمیبینم ادامه رو....یکی از دوستان در پیام خصوصی بمن راست گفت این مطالب سنگینه نباید میاوردم....هرچیزی رو قرار نیست همه بدونن....در پناه قرآن الله
شما هنوز اثبات نکردید اصلن همچین حدیثی وجود دارد...اول بگویید از کجا همچین حدیثی آوردید بعد بگویید سنگین است و فلان
از طرفی خداوند در قرآن بیش از اینکه برای خودش از کلمه من استفاده کند از کلمه ی ما استفاده کرده چون تمام امامان و پیامبران با او قرآن را نازل کردند(انا انزلنا ما نازل کردیم) پس خدا که قرآن رو با کمک عاشقانهی اهل بیت و پیامبران نازل کرده...چیزی بسیار ساده است که در جایی دیگر با حضرت موسی هم کلام شده باشد و آن جلوه ی او حضرت علی باشد....از طرفی آتش شده جایی برای شنان دادن خدا...یا مکه شده خانه خدا...اونوقت حضرت علی نشه زبون خدا یا جای اون آتش(چون حضرت علی نور هم هست) بهتر است کمی تفکر کنید قبل از پاسخ و با عصبانیت پاسخ ندهید که منجر به اهانت شود....
اولن خداوند صریح بیان کرده من با موسی حرف زدم...نفرموده ما...دومن منظور از ما فرشتگان است نه ائمه عصمت و طهارت(ص)...اگر به تفسیر به رای باشد که اهل سنت میگویند منظور از ما خدا و خلفای راشدین بودند...لطفن مستند صحبت کنید
بزرگتری در دین خداوند هست که با این انکارهایتان هرگز به آنها دست نخواهید یافت.
مؤمن به خدا، از به کار بردن کلمات در غیر جای آنها خودداری کنید و روی الفاظی که به کار میبرید بیشتر دقت نمایید، اینکه بگویید این جمله یعنی این و آن جمله یعنی آن با اینکه بین این و آن فواصل بعیده هست کار درستی نیست و تنها حدود درک شما از مفاهیم را پایین میآورد.
با سلام خدمت دوست عزیز
سو تفاهم نشود من درجه و جایگاه ائمه رو پایین نیاوردم اما از حدشان بزرگتر هم نمیکنم...این که میگویند علی بود که با موسی سخن گفت نه در هیچ تفسیری هست و نه سندیتی دارد...لذا اصل فنا فی الله و ظاهر شدن تجلیات خدا بر موسی که بگوییم این تجلی علی(ع)بود درست نیست...اما منکر وجود تجلیات الله در ائمه و اولیا نیستم فقط با این حدیث که معلوم نیست مستند باشه مخالفم
شما میگید در قرآ« استعاره هست این قبول ولی در آیه ی كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً چه استعاره ای بکار رفته شده؟
سلام علیکم مؤمن،
اگر بگم خداوند شما را آفریده دروغ گفتم؟ اگر راست گفتم و قبول دارید که خداوند شما را خلق کرده بگویید پس پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و اجداد شما و غذایی که مادرتان زمانی که جنین در سه ظلمت بودید میخوردند چرا از زمین آمده و ...؟ اگر خداوند فرموده که با موسی صحبت کرده است شما بفرمایید که از کجا متوجه شدهاید که خداوند بدون واسطه با این فرستادهاشان صحبت کرده باشد؟ تازه خودش صحبت از درخت و آتش به میان آورده است که کسی نگوید خداوند بدون واسطه صحبت کرده است. درخت واسطه باشد برایتان عجیب نیست نور اهل بیت علیهمالسلام برایتان عجیب است؟ در تفکر شیعه اولین خلقت خدا نور اهل بیت علیهمالسلام بوده است، این بزرگواران شروع بحث «وحدت وجود» در جهان آفرینش هستند: «کلهم نور واحد». بعد کثرت از ایشان آغاز میشود که البته توضیح آن پیشنیازی لازم دارد که در اینجا مجال گفتنش نیست. همچنین رجوع نمایید به این پست.
و این که تجلی صفات الله در بندگان مخلص خدا هست که شکی نیست اما این که بگید علی بود که با موسی سخن گفت یه چیز چرت و بی اساسه چون چند هزار سال قبل تولد علی بوده و قضیه ی فنا فی الله اصلن صدق نمیکنه که بگوییم چون تجلیات خدا در علی بوده پس میشود که علی با موسی سخن بگوید...
طبق قرآن تجلی خداوند بصورت آتشی بوده که فقط موسی(ع) آن را دیده نه اطرافیان و سخن گفت الله با موسی چیزی دلی بوده نه جسمی یعنی سخنان الله همانند وحی بر قلب موسی (ع) مینشسته و این که بگیم آن شخص علی (ع) بود که با موسی (ع)سخن گفت خلاف قرآن هست و طبق فرمایش پیامبر هر حدیث که مخالف قرآن باشه باطله و قرآن صریحن فرموده که الله با موسی(ع) سخن گفته نه کس دیگر و نه با واسطه ای
اگر روزی متوجه شوید که امروز اشتباه میکردهاید آیا اولین باری خواهد بود در زندگیاتان که متوجه شدهاید قبلاً اشتباه کردهاید؟ پس این همه قاطعیت که شما را به توهین واداشته است از کجا آمده است؟ (یه چیز چرت و بی اساسه). تولد یک انسان آغاز خلقت او نیست بلکه آغاز خلقت جسم و ملحق شدن روح به جسم است، تولد در ۱۳ رجب سال ۳۰ عامالفیل به معنای اینکه حضرت علی علیهالسلام تازه ۹ ماه قبل از هیچ خلق شده باشند نیست. با این وجود درک میکنم که ایمانتان به خداوند محکم است و از انجراف در دین خداوند ترس دارید و این ترس شما مقدس است، ولی این جبهه گیریتان درست نیست، نظری از برادر کوچکتان.
یا علی
با سلام خدمت دوست عزیز
سو تفاهم نشود من درجه و جایگاه ائمه رو پایین نیاوردم اما از حدشان بزرگتر هم نمیکنم
سلام علیکم
در کتاب اصول کافی که معتبرترین کتاب حدیث شیعه است چندین حدیث آمده که اهل بیت علیهمالسلام فرمودهاند ما را بندهی خدا بدانید و دیگر هر چیزی که دربارهی ما بگویید کم گفتهاید و به کنه وجود ما نخواهید رسید.
شما حدّ اهل بیت علیهمالسلام را کجا تشخیص دادهاید که بزرگتر از آن را انکار میکنید. تنها چیزی که در مورد ایشان باید انکار شود ادعای خداوندی آنهاست، نه حتی ربانیت ایشان را که در معنای فنای فی الله وارد شده است «العبودیة جوهر کنهه ربوبیة»، یعنی اینقدر در بندگی خداوند از خود خالی شدهاند که مظهر ارادهی خداوند و ربانیت خداوند هم شدهاند. ربّ خودش یعنی مربی و ذات خداوند بریء است که در تعامل با تغییرات زمانی باشد ... اما اینها مفاهیمی سنگین است وقتی از بچگی هر چه که به ما گفتهاند به خود خداوند تعبیر شده است. کسی که ذات خداوند را رب به شمار آورد گمراه شده است، کسی که ذات خداوند را رحمن به شمار آورد گمراه شده است و ... ذات خداوند در عالم آفرینش هیچ مثل و مثالی ندارد و تنها تعبیری که میشود از او کرد توسط ضمیر لایتعین «هو» است، اشاره به غایب مجهول ... او که نمیشناسیمش مگر از روی آثار وجودیاش در عالم آفرینش ... و بزرگترین این آثار وجود مبارک اهل بیت علیهمالسلام هستند.
پس این همه قاطعیت که شما را به توهین واداشته است از کجا آمده است؟ (یه چیز چرت و بی اساسه). تولد یک انسان آغاز خلقت او نیست بلکه آغاز خلقت جسم و ملحق شدن روح به جسم است، تولد در ۱۳ رجب سال ۳۰ عامالفیل به معنای اینکه حضرت علی علیهالسلام تازه ۹ ماه قبل از هیچ خلق شده باشند نیست. با این وجود درک میکنم که ایمانتان به خداوند محکم است و از انجراف در دین خداوند ترس دارید و این ترس شما مقدس است، ولی این جبهه گیریتان درست نیست، نظری از برادر کوچکتان.
هیچ توهینی نمیبینم...چون علی رقم خواسته ی مکرر هنوز سند حدیث ارائه نشده و معلوم نیست سخن معصوم باشد اگر بود که سند می آوردند و این که با قرآ« در تناقض است. در تفسیر المیزان میخوانیم:
وقتى هيچ واسطهاى نبود شخص مورد وحى كسى را جز خدا همكلام خود نمىيابد، و در وهمش خطور نمیكند، و غير كلام او كلامى نمیشنود، زيرا اگر احتمال دهد متكلم غير خدا باشد، و يا كلام كلام غير او باشد، ديگر" كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً" به طورى كه واسطه اى باشد، صادق نمیشود.
ترجمه الميزان، ج14، ص: 191
دوست عزیز شما منو هرچی میخوای خطاب بده ضد اهل بیت و بی ایمان یا هرچی میخوای چون ایمان من به الله و اهل بیت رو باید خدا تایید کنه و بس...
شما حدّ اهل بیت علیهمالسلام را کجا تشخیص دادهاید که بزرگتر از آن را انکار میکنید.
از آنجایی که قرآن گفته خدا با موسی(ع) حرف زد و شما بدون سند اصرار دارید که علی(ع)سخن گفت...سند معتبر بیارید همچی حله
از آنجایی که قرآن گفته خدا با موسی(ع) حرف زد و شما بدون سند اصرار دارید که علی(ع)سخن گفت...سند معتبر بیارید همچی حله
سلام علیکم،
اولاً که تا جایی که دیدم گفتم ایمانتان محکم است و ترستان مقدس، از کجا برداشت کردید که شما را ضد اهل بیت علیهمآلسلام معرفی کرده باشم یا گمان کرده باشم؟
ثانیاً اگر واسطه حضرت علی علیهالسلام باشند همچنان منبع فیض خود خداوند است، حضرت علی علیهالسلام که ید الله هستند یعنی فعل خداوند که نتیجهی مشیت اوست به واسطهی حضرت امیر علیهالسلام (حقیقتشان نه آن ویترینی از ایشان که چند صباحی را بین مردمان راه میرفتند و از غذایشان میخوردند و از آن تعبیر به بشر میشود، بشر از بشره میآید که به معنای ظاهر است و پیامبران بشرهایی مثل ما بودند نه حتی انسانهایی مثل ما، ظاهرا شبیه هستیم ولی مگر مؤمن و کافر شبیه هم میشوند؟ پیامبر خدا با ناقصی مثل حقیر یکی باشد؟ حاشا و کلا) اجرا میشود. سایر امور عالم هم به واسطهی ایشان انجام میشود و این عالم را خداوند عالم اسباب و علل قرار داده است که در رأس این اسباب هم آن ذوات مقدسهاند. حقیر مطمئن نیستم که حدیثی که برای شما نقل شده است را دیده باشم ولی از آنجا که حدیثی دیدهام که فرموده باشد هیچ خیری خداوند به هیچ یک از بندگانش نمیرساند مگر به واسطهی ما و این کلیمالله شدنی حضرت موسی علیهالسلام را فضل خداوند بر آن مؤمن بزرگوار میدانم مسأله برایم حل است. ان شاء الله حقیر یا دیگران اگر اصل حدیثی که دنبالش هستید را دیدم اینجا میآوریم.
در پناه خداوند باشید و از ما نرنجید
یا علی
[="RoyalBlue"]
یک دلیل مهم و اساسیش اینه که عاشقانی مثل من لحظه شماری می کنه برای دیدنشون و حضرت نیز دست رد نمی زنه....دلایل دیگرش رو هم صلاح نمیبینم بشما بگم چون هنوز دلیل اول رو هم..........
بله بله! شما به مقامات عالیه رسیدید و ما از درک اونا عاجزیم! پس نباید بگید!
جه دلیل موجه و عقل پسندی!
موفق باشید جناب![/]
بله بله! شما به مقامات عالیه رسیدید و ما از درک اونا عاجزیم! پس نباید بگید!
جه دلیل موجه و عقل پسندی!
موفق باشید جناب!
بله بله! شما به مقامات عالیه رسیدید و ما از درک اونا عاجزیم! پس نباید بگید!
جه دلیل موجه و عقل پسندی!
موفق باشید جناب!
سلام علیکم،
اولاً که تا جایی که دیدم گفتم ایمانتان محکم است و ترستان مقدس، از کجا برداشت کردید که شما را ضد اهل بیت علیهمآلسلام معرفی کرده باشم یا گمان کرده باشم؟
ثانیاً اگر واسطه حضرت علی علیهالسلام باشند همچنان منبع فیض خود خداوند است، حضرت علی علیهالسلام که ید الله هستند یعنی فعل خداوند که نتیجهی مشیت اوست به واسطهی حضرت امیر علیهالسلام (حقیقتشان نه آن ویترینی از ایشان که چند صباحی را بین مردمان راه میرفتند و از غذایشان میخوردند و از آن تعبیر به بشر میشود، بشر از بشره میآید که به معنای ظاهر است و پیامبران بشرهایی مثل ما بودند نه حتی انسانهایی مثل ما، ظاهرا شبیه هستیم ولی مگر مؤمن و کافر شبیه هم میشوند؟ پیامبر خدا با ناقصی مثل حقیر یکی باشد؟ حاشا و کلا) اجرا میشود. سایر امور عالم هم به واسطهی ایشان انجام میشود و این عالم را خداوند عالم اسباب و علل قرار داده است که در رأس این اسباب هم آن ذوات مقدسهاند. حقیر مطمئن نیستم که حدیثی که برای شما نقل شده است را دیده باشم ولی از آنجا که حدیثی دیدهام که فرموده باشد هیچ خیری خداوند به هیچ یک از بندگانش نمیرساند مگر به واسطهی ما و این کلیمالله شدنی حضرت موسی علیهالسلام را فضل خداوند بر آن مؤمن بزرگوار میدانم مسأله برایم حل است. ان شاء الله حقیر یا دیگران اگر اصل حدیثی که دنبالش هستید را دیدم اینجا میآوریم.
در پناه خداوند باشید و از ما نرنجید
یا علی
آقای عزیز..اینها را خودم میدانم و بلدم...ولی فعلم هیچ سند و دلیلی از معصوم نیست که گفته بتشند من با موسی حرف زدم...اگر حدیث را همراه منبع ذکر کنید تمام حرفا مقبول اند و من خودم ثابت میکنم میشه...اما کو حدیث؟ وقتی اصلن معلوم نیست این حرف را خود امام الموحدین زده باشد این مسأله مقبول نیست.
یا الله
بسم الله المنان الکریم....با سلام...ما در قرآن آیه ای داریم که هیچ کس را توانایی صحبت با خدا نیست....احدی یارای حرف زدن با خدا را ندارد...از طرفی حضرت موسی(ع) کلیم الله است...وفراوان هم در قرآن یاد شده مستقیم با خدا صحبت کرده....از سویی دیگر در روایات دیدم که حضرت علی(ع) فرموده که آن آتشی که در درخت بود و با موسی(ع) هم کلام شد آن من بودم!!!!! عجایب این موارد چگونه بهم مرتبط اند؟؟؟؟؟ از طرفی مگر اصلا خدا مستقیم هم حرف می زند؟ اگه حرف می زنه....پس دیده هم باید بشه....یعنی وقتی برای حرف زدن حضرت علی(ع) و کلا صوت که مخلوق اوست ضمیمه آتشی نمادین از وجود او می شود...پس قطعا خدا می شود در جسمی کاملا جدید و ناشناخته نفوذ کند موجودی تک باشد که هیچ شباهتی و جفتی در خلقت نداشته باشد و همه می دانیم فقط خدا برای نزدیک شدن بما در چنین یگانه مخلوقی منحصر بفرد نفوذ کرده وگرنه خدا جسم ندارد در مکان و زمان نیست...در این حالت هم کلام ما شود براحتی احساسش کنیم ببینیمش در اوج نزدیکی .... شک ندارم روزی در بهشت چنین اتفاقی خواهد افتاد.... چرا؟ چون قبله ای میشه که هرکسی آرزوی ارتباط با او رو می کنه.... و در سطح ما مخلوقات پایین میاد و ما براحتی باهاش در اوج عشق ارتباط برقرار می کنیم....
جناب کاربر محترم! شما برای بحث بر سر موضوعی باید به اصولی متوسل شوی که هیچ شکی در ان نیست نه به احادیث ضعیف و قابل تامل ! تنها کسی که طبق فرموده قران کریم با خداوند به صراحت و بدون واسطه سخن گفه است حضرت موسی بن عمران علیه السلام است و لا غیر ! و کلم الله موسی تکلیما 164 النسا
ولی خداوند را هرگز نه جناب موسی علیه السلام و نه هیچ کس دیگر نخواهد دید و شنیدن با دیدن متفاوت است ! باد هم صدا دارد ولی ایا جرم و جسم دارد ؟؟؟ خداوند چنین اراده فرمود که بر خود صدایی وضع کند و بوسیله ان با موسی علیه السلام سخن بگوید ولی این دلیل این نیست که پس خداوند جسم است ! او برتر از این هاست که به فکر من و شما و یا هر کس دیگری بیاد ! و ان گاه که موسی علیه السلام از خداوند خواست او را با چشم سر ببیند چنان شد که ایه میفرماید :
وَلَمَّا جَاء مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَـکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَی صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ
و هنگامی که موسی برای میعاد ما آمد و پروردگارش با او تکلّم کرد گفت: پروردگارا، خود را به من نشان بده تا به تو نظر کنم. گفت هرگز مرا نخواهی دید، ولی به این کوه نظر کن، پس اگر در جای خود ثابت ماند مرا خواهی دید. پس چون پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را درهم کوبید و متلاشی ساخت و موسی به هوش افتاد، پس چون به هوش آمد گفت: تو منزّهی از ان که دیده شوی، به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنم.
سوره اعراف – آیه ١٤٣
در قیامت قضیه متفاوت است ! ممکن است دران جا خداوند ابزارهایی به هستی ما ببخشد که بتوانیم نه با چشم مادی بلکه با ابزار خاص دیگر خداوند را ملاقات کنیم ! ولی اینکه خداوند به صورت ماده دیده شود اولا او منزه هست ثانیا غیر عقلانی هست ثالثا چنین وعده ای به این صورت داده نشده ....
ولی این دلیل این نیست که پس خداوند جسم است ! او برتر از این هاست که به فکر من و شما و یا هر کس دیگری بیاد ! و ان گاه که موسی علیه السلام از خداوند خواست او را با چشم سر ببیند چنان شد که ایه میفرماید :
سلام بر تمامی دوستان
برادران با هم دوست باشیم ، والا به خدا قرار نیست توی این سایت ثابت کنیم از بقیه برتریم و بهتریم و بیشتر چیز میدونیم.
اگر علی(ع) با موسی صحبت کرده اولا سندش دقیقا کجاست؟
دوما چه علتی داره که علی (ع) با موسی صحبت کنه؟چرا خود خدا صحبت نکرده؟
تنها کسی که طبق فرموده قران کریم با خداوند به صراحت و بدون واسطه سخن گفه است حضرت موسی بن عمران علیه السلام است و لا غیر
اون طور که کارشناس محترم در پست سوم تاپیک فرمودند ، بی واسطه نبوده
اون طور که کارشناس محترم در پست سوم تاپیک فرمودند ، بی واسطه نبوده
منظور از بی واسطه بودن بدون وجود فرشته ی وحی بوده که معمولن واسطه فرشته ی وحی است در سخن گفتن خدا با رسولان...اینجا خدا با استفاده از تجلی خودش با موسی سخن گفته یعنی بی واسطه (جبرئیل)
ببخشید منظورتون بنده هستم یا آقای ناثینگ؟ آخه نوتیفیکیشن اومده شما مطلب من رو نقل قول کردین اما اینجا مطلب آقای ناثینگ نقل قول شده...مخاطب کیست؟
باید ببخشید
چون مطلب رو از پست شما نقل قول کردم
دفعه اول تصادفا نام شما ثبت شده بود که ویرایش کردم .
روی صحبتم با خودم و همه عزیزانی که مایلند تا یک شور یا یک بحث بدون فوت وقت به نتیجه برسه
ولی راهش رو نمیدونن ...
نقل قول جناب ناثینگ بهانه خوبی شد که اون حرفو بزنم .[/]
[="#006400"]هوالعالم
در خصوص واسطه
شاید شنیده باشید
مثلا طرف هر قدر بزرگ و عزیز باشه فرشته بزرگتری برای استقبال یا گرفتن جانش مامور میشه یعنی واسطه ای از جانب خدا و عزراییل
تا جایی که ممکنه به اصطلاح خود حضرت عزراییل شخصا (اصطلاحا) در کنار شخص حاضر بشند یا با دقت بیشتری بر این امر ناظر باشند ...
در مورد ارتباط با خدا هم میتونه به همین شکل باشه
و بنا بر مصلحت یا ظرفیت و حتی ماموریت موجود , واسطه ای بزرگتر یا فرستنده فرستاده ارتباط برقرار کنه
چیزی که شنیدیم و درک کردیم اینه که تا امروز فقط موسی ع مورد چنین عنایتی قرار گرفته
اما نشنیده ها و ندیده ها حاکی بر این نیست که دیگر پیامبران ظرفیت یا صلاحیت چنین ارتباطی رو نداشتند
شاید مصلحت یا ماموریت چنین حکمی داشته که ارتباط با واسطه صورت بگیره ...[/]
من فقط شانس آوردم در توضیحات توضیح دادم که همه می دونیم خدا جسم ندارد و در مکان و زمان نیست...اونوقت شما داری دوباره بمن می گی؟ از طرفی گویا اصلا متوجه نشدید...مثلای بزنم....کعبه خانه ی خداست....تمام عالم می دانند برای ارتباط و احساس نزدیکی و همبستگی خانه برای خدا قرار گرفته است...لذا منم گفتم جسمی تک خلق کند گویی خود اوست مثل خانه مثالی از جسم او باشد که راحت باشیم...چون خیلی زیبا می شه خدا در سطح مخلوقات دارای جسم شود و پایین بیایید درجه ی او و براحتی در وصف ما با او حرف بزنیم....مثل یک قبله ی واحد
پس شما کاملا بحث احساسی و رویایی به راه انداختید ! بنده گمان کردم به دنبال بحث منطقی و مستند هستید ! خالی از لطف نیست که عرض کنم اینکه خانه کعبه به بیت الله ملقب شده است فقط برای یک نشان بین موحدین عالم خلقت میباشد ! و الا کرسی اسمان ها و زمین همه بیت الله هست .... اگر قرار بود خداوند به زیبایی رویایی که در سر دارید در این دنیا تحقق میبخشید دیگر ایمان بی معنا میشد و زیبایی عشق از کار می افتاد ! همه زیبایی ان جاست که میفرماید : الذین یومنون بالغیبببببببببببببببببب : سوره البقره ایه 3
لذا عالم دنیا اصلا صلاحیت تحقق بخشیدن به رویای شما را ندارد ولی رویای شما در عالم باقی تحقق میبخشد زیرا در ان فضا روح انسان بوسیله ابزار و وسعتی از وجود که دارد با خدای خویش ملاقات خواهد کرد