جمع بندی چرا به ابلیس مهلت داده شد؟
تبهای اولیه
به نام خدا
سوالی که برایم پیش آمده این است که چرا خدا به ابلیس تا قیامت مهلت داد؟
درست که او شش هزار سوال عبادت کرده بود، و آیا این پاداش عبادت او بود؟
پس چرا وقتی ما خواسته ای داریم و اجابت نمی شود می گوییم حکمت این طور بوده.
یا اینکه خدا در قران می فرماید بسیار چیزهایی که شما می خواهید و به ضررتان است و..
پس خدا که می دانست او قصد گمراه کردن انسانها را دارد ، چرا به او فرصت داد؟
حتی با این فرصت خود ابلیس هم به گناهانش افزوده می شود...
خدا که نسبت به همه ی مخلوقات (حتی خود ابلیس) رحمت عام دارد،پس چرا به او مهلت داد؟
حال می توان گفت که او عبادتهایش خالصانه نبوده و با این فرصت پاداش اعمالش در دنیا به او داده میشود؟
و اگر چنین بود پس چرا هم نشین ملایکه بوده است؟
به نام خدا
سوالی که برایم پیش آمده این است که چرا خدا به ابلیس تا قیامت مهلت داد؟
درست که او شش هزار سوال عبادت کرده بود، و آیا این پاداش عبادت او بود؟
با سلام
حال ممکن است این سوال پیش آید که چرا خداوند مانع او نشد و این درخواست را اجابت نمود با اینکه در ظاهر اجابت این درخواست مخالف مصلحت بندگان است
پاسخ این سوال نیز مشخص است
نتيجه اينكه شيطان گرچه به حكم آزادى اراده در برابر اعمال خلاف خود مسئول است، ولى وسوسه هاى او، زيانى براى بندگان خدا و آنهايى كه مى خواهند در راه حق گام بردارند نخواهد داشت، بلكه به طور غير مستقيم براى آنها ثمربخش خواهد بود.
پس چرا وقتی ما خواسته ای داریم و اجابت نمی شود می گوییم حکمت این طور بوده.
یا اینکه خدا در قران می فرماید بسیار چیزهایی که شما می خواهید و به ضررتان است و..
پس خدا که می دانست او قصد گمراه کردن انسانها را دارد ، چرا به او فرصت داد؟
پاسخ این سوال نیز با توجه به مطالب قبل مشخص شد که فرصت دادن به شیطان در مسیر کمال بندگان موثر و مفید بود.
خدا که نسبت به همه ی مخلوقات (حتی خود ابلیس) رحمت عام دارد،پس چرا به او مهلت داد؟
حال می توان گفت که او عبادتهایش خالصانه نبوده و با این فرصت پاداش اعمالش در دنیا به او داده میشود؟
و اگر چنین بود پس چرا هم نشین ملایکه بوده است؟
خداوند در کنار رحمت، عدالت نیز دارد زمانی که شیطان تمرد نمود و حاضر به مطیع بودن نشد عذاب را در برابر خود دید و لذا او در خواست خود را اینگونه ارائه داد.
خداوند نیز از در رحمت و عدالت، به او مهلت داد تا علاوه بر اینکه رحمت الهی را تجربه کند -یعنی تاخیر در عذاب- عدالت نیز در مورد او انجام شده باشد.[/]
شيطان بعد از انجام آن گناه، سعادت و نجات خود را در جهان ديگر به كلى به خطر انداخت و دانست که راه جز جهنم ندارد
به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
آیا گناه ابلیس از بخشش خدا بزرگتر بود (نعوذبالله)؟ پس چرا خدا به انسانها مهلت برگشت و توبه میدهد؟
آیا او قبلا هم دچار گناه شده بود و این آخرین حجت خدا بر او بود؟
هر انسانی هم دچار گناه میشود ولی ناامیدی از رحمت خدا خود از بزرگترین گناهان است.
مگر نه اینکه او هر گناهکاری را که توبه کند میبخشد؟
خداوند نیز از در رحمت و عدالت، به او مهلت داد تا علاوه بر اینکه رحمت الهی را تجربه کند -یعنی تاخیر در عذاب- عدالت نیز در مورد او انجام شده باشد.
به نام خدا
من شنیده ام که اگر مرتکب گناه شویم ولی توبه نکنیم، در عوض خدا نعمتش را گسترده تر کند باید بترسیم.
این مهلت خود باعث افزایش گناه و در نتیجه افزایش عذاب میشود.
خدا مهربان است چون وقتی ما چیزی را که به ضرر ماست از او طلب کنیم به ما نمی دهد.این از رحمت خداست.
به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
آیا گناه ابلیس از بخشش خدا بزرگتر بود (نعوذبالله)؟ پس چرا خدا به انسانها مهلت برگشت و توبه میدهد؟
آیا او قبلا هم دچار گناه شده بود و این آخرین حجت خدا بر او بود؟
هر انسانی هم دچار گناه میشود ولی ناامیدی از رحمت خدا خود از بزرگترین گناهان است.
مگر نه اینکه او هر گناهکاری را که توبه کند میبخشد؟
با سلام
با این حال قبول داریم که رحمت الهی بسیار است اما ابلیس، حاضر به توبه و درخواست عفو نشد (حال چه رحمت الهی را آنقدرنمی دانست یا آنکه غرور و کبر او اجازه نمی داد در خواست بخشش کند کما اینکه در برخی روایات به آن اشاره شده است) و راه مقابله با خدا را انتخاب کرد و چه بسا اگر طلب عفو می کرد و عبادات شش هزار ساله را وسیله برای بخشش خود قرار می داد بخشیده می شد ولی او حاضر به این امر نشد و به جای بازگشت، تصمیم به مقابله با خدا را گرفت.
به نام خدا
من شنیده ام که اگر مرتکب گناه شویم ولی توبه نکنیم، در عوض خدا نعمتش را گسترده تر کند باید بترسیم.
این مهلت خود باعث افزایش گناه و در نتیجه افزایش عذاب میشود.
خدا مهربان است چون وقتی ما چیزی را که به ضرر ماست از او طلب کنیم به ما نمی دهد.این از رحمت خداست.
بله، گاه انسان با ارتکاب گناهان به مرحله ای می رسد که مستحق مجازات استدارج می گردد البته یک طرف مجازات استدراج، افزایش عذاب است اما طرف دیگر آن امید تنبه و بیداری برای فرد است. لذا در بحث استدارج نیز رحمت الهی نهفته است.
به عبارت دیگر خداوند گناهكاران و طغيانگران جسور و زورمند را طبق يك سنت، فورا گرفتار مجازات نمى كند، بلكه درهاى نعمت ها را به روى آنها مى گشايد، هر چه بيشتر در مسير طغيان گام بر مى دارند، نعمت خود را بيشتر مى كند، و اين از دو حال خارج نيست، يا اين نعمت ها باعث تنبه و بيداريشان مى شود، كه در اين حال برنامه" هدايت الهى" عملى شده، و يا اينكه بر غرور و بى خبريشان مى افزايد در اين صورت مجازاتشان به هنگام رسيدن به آخرين مرحله، دردناكتر است، زيرا به هنگامى كه غرق انواع ناز و نعمتها مى شوند خداوند همه را از آنها مى گيرد و طومار زندگانى آنها را در هم مى پيچد و اين گونه مجازات بسيار سخت تر است.
دقت داشته باشید که مجازات استدراج چیزی جز نتیجه ی عمل خود انسان نیست و خود اوست که بر مرحله ای می رسد که در این سنت الهی قرار می گیرد.
لذا در بحث استدارج نیز رحمت الهی نهفته است.
به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
پس اینکه [="#800080"][="#FF0000"]ذات خدا از صفات خدا جدا نیست[/][/]، یعنی همین.
یعنی در هر فعل خدا ، همه ی صفاتش وجود دارد. همزمان که رحمت اوهست ، حکمت او، قدرت او ، علم او و...نیز هست.
این ما هستیم که با انتخاب مسیرمون دچار عذاب یا پاداش می شویم.
با تشکر
به نام خدا
با سلام و عرض سپاس
پس اینکه ذات خدا از صفات خدا جدا نیست، یعنی همین.
یعنی در هر فعل خدا ، همه ی صفاتش وجود دارد. همزمان که رحمت اوهست ، حکمت او، قدرت او ، علم او و...نیز هست.
این ما هستیم که با انتخاب مسیرمون دچار عذاب یا پاداش می شویم.
با تشکر
با سلام و خسته نباشید
اگر در یک زمان خداوند نسبت به یک موجود رحمت محض داشت (و ما از فعل خداوند نسبت به آن موجود صفت رحمت را انتزاع کردیم) معنای آن این نیست که خداوند نسبت به همان موجود در همان لحظه نیز غضب هم کرده است (و ما صفت غضب را نیز انتزاع کنیم) هر چند رحمت و غضب به یک حقیقت باز می گردد و این دو جدای از ذات و حقیقت خدا نیستند.
به نام خدا
با سلام و عرض تشکر از پاسخگویی شما
آیا غضب جزو صفات سلبی محسوب نمی شود؟
آیا غضب جزو صفات سلبی محسوب نمی شود؟
با سلام
مراد از صفات سلبی، صفاتی است که ما خداوند را بریّ و منزه از آنها می دانیم و قائل هستیم در خداوند وجود ندارد مثل جسم بودن.
اما غضب نمی تواند یک صفت سلبی باشد چون می بینیم خداوند در چند جای قرآن این صفت را برای خود مطرح ساخته است :
[=2 Badr]وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ [=2 Badr]غَضِبَ [=2 Badr]اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً (93)
البته این نکته را [=2 Badr]مد نظر داشته باشید که غضب در خداوند با غضب[=2 Badr] در مخلوقات او تفاوت دارد
[=2 Badr] مثلًا مى گوئيم خداوند، گنهكاران را «[=2 Badr]غضب» مى كند، يعنى همچون يك شخص غضبناك با آنها رفتار مى نمايد، وگرنه خشم و غضب كه به معنى هيجان و برآشفتگى نفس آدمى است، در مورد [=2 Badr][=2 Badr]خدا [=2 Badr]هرگز صادق نيست.
پرسش:
حال ممکن است این سوال پیش آید که چرا خداوند مانع او نشد و این درخواست را اجابت نمود با اینکه در ظاهر اجابت این درخواست مخالف مصلحت بندگان است؟
پاسخ این سوال نیز مشخص است