جمع بندی کنتــرل عصَبانیَــت
تبهای اولیه
سلاممم
مَــن تو زندگیــم از همــون کودَکی حساس بودَم و اگــر ظلمی در حقَم میشد نمیتونستَم از خودَم دفاع کنَم تو خودَم میریختَم
این باعــث شده الان تو دوران جوانی هستَم عصبی به نظــر برسَم و نمیتونَم به اعصابَم مسلط باشَم
اگر کسی حــرفی به من میزنه حتی دوستَم باشه با رفتارَم باعث رنجش او میشَم و بعد عذاب وُجدان میگیرَم
دستام میلرزهـ و تا مدت ها تمرکزَم رو از دست میدَم...به خــاطر مشکلم هم نمیتونَم ارتباط خوبــی با خدام داشته باشَم
لطفا راهنماییــم کنید:hey:
سلاممممَــن تو زندگیــم از همــون کودَکی حساس بودَم و اگــر ظلمی در حقَم میشد نمیتونستَم از خودَم دفاع کنَم تو خودَم میریختَم
این باعــث شده الان تو دوران جوانی هستَم عصبی به نظــر برسَم و نمیتونَم به اعصابَم مسلط باشَم
اگر کسی حــرفی به من میزنه حتی دوستَم باشه با رفتارَم باعث رنجش او میشَم و بعد عذاب وُجدان میگیرَم
دستام میلرزهـ و تا مدت ها تمرکزَم رو از دست میدَم...به خــاطر مشکلم هم نمیتونَم ارتباط خوبــی با خدام داشته باشَم
لطفا راهنماییــم کنید:hey:
سلام علیکم
ابتدا لازم می دانم که خدمت شما کاربر گرامی عرض کنم،لازم است شما مشکل خود را با یک روانشناس حاذق مانند استاد حامی و استاد امیدوار در انجمن مشاوره در میان بگذارید.
مشکل شما در حیطه اخلاق یکی بحث عصبانیت و قوه ی غضبیه است که با طرح مشکل خود با اساتید یاد شده،إن شاء الله راهکارهایی برای آن خواهید یافت.و دیگری بحث عدم مدارا با اطرافیان است.
به احادیثی که ذکر می شود دقت بفرمائید:
[h=5]رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
[/h]
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.(من لايحضره الفقيه ج4، ص395، ح5840)
[h=5]رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
[/h]
مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا و َالآخِرَةِ؛
هر كس را كه بهره اى از مدارا داده اند، بدون شك بهره اش را از خير دنيا و آخرت داده اند.(نهج الفصاحه ص738 ، ح2838)
[h=5]رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
[/h]
إنَّ اللّه يُحِبُّ الرِّفقَ وَ يُعينُ عَلَيهِ؛
خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن يارى مى كند.(كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص120، ح12)
حضرات معصومین علیهم السلام مدارا كردن با مردم را براي خود وظيفة الهي مي دانند و آن را دستوري از جانب خدا دانسته و بدان عمل مي كردند.به هر حال كسي كه وظيفة هدايت و پيشوايي مردم را بر عهده دارد، براي موفقيت در اين راه بدون مدارا و سازگاري با مردم نمي تواند به وظيفه اش عمل نمايد. مدارا يكي از فضائل اخلاقي اجتماعي پیشوایان دین بود. قرآن در وصف پيامبر مي فرمايد: "فبما رحمة من الله لنتَ لهم ولو كنتَ فظّاً غليظ القلب لانفضّوا من حولك؛ از لطف و رحمت الهي به تو اين بود كه نرمخو و مهربان بودي. اگر بد اخلاق و تندخو بودي، مردم از اطراف تو پراكنده مي شدند. در جاي ديگر در وصف حضرت آمده: "انّك لعلي خلق عظيم؛ تو بر خُلق و خوي عظيم هستي".
از اصول روانشناسي تربيتي و مديريتي، اخلاق خوب، مدارا كردن با مردم است.
در مقابل مدارا، ناسازگاري و بد اخلاقي است. بديهي است کسی که از مدارا بی بهره باشد، با بد اخلاقي و ناسازگاري با مردم نمي تواند به وظيفه اش خوب عمل كند.
اميرالمؤمنين(علیه السلام) در عهد نامه و فرمان خود به مالك اشتر فرموده است: "قلب خويش را نسبت به ملّت خود مملوّ از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درنده اي نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شماري، زيرا آنان دو گروه بيش نيستند: يا برادران ديني تواند يا انساني مانند تو هستند".
در اين عهدنامه حضرت به مدارا و محبت با مردم به مالك اشتر براي اداره مصر سفارش مي كند و مي فرمايد: نسبت به مردم مانند حيوان درنده اي كه مدام به اين و آن حمله مي كند نباشد.
با تأمل در این مطالب و سعی در بکار بردن آنها به مرور خواهید توانست اخلاق خود را عوض کنید.
موفق باشید.
ببخشــید اُستاد حامی و اُستاد امیدوار مشاور همیــن سایت هستَند (؟)
کجـا باید برَم ازشون راهنمایی بخوام (؟)
ببخشــید اُستاد حامی و اُستاد امیدوار مشاور همیــن سایت هستَند (؟)کجـا باید برَم ازشون راهنمایی بخوام (؟)
سلام و عرض ادب
با اجازه ی جناب استاد بزرگوار
بله استاد حامی و استاد امیدوار از اساتید همین سایت و انجمن مشاوره هستند.
برای پرسیدن سوالتون میتونید توی انجمن مشاوره مطرح کنید http://www.askdin.com/forum33.html یا اینکه به وسیله ی پیام خصوصی از اساتید بپرسید.
ازاینجا میتونید آیدی کارشناسان رو ببینید و بهشون پیام خصوصی بدید. http://www.askdin.com/showgroups.php
ان شاءالله که موفق باشید.
تند خویی و رنجوندن بقیه یکی از بدترین اخلاقاست که ادم میتونه داشته باشه....
متاسفانه منم درگیرشم.... همه رو از خودم میرنجونم.... کاش بشه هم من ، هم شما رو رفتارمون کنترل داشته باشیم...:hey:
رنجوندَن یه مسئلــه هست و رنجیدَن و حساس بودنَــم باعث عذاب و فشار روحــی میشه متاسفانه:hey:ان شاءالله:Gol:
یکی از راه های نهادینه کردن یک صفت در وجود انسان و یا از بین بردن یک صفت رذیله کسب دانش در مورد عواقب و نتایج ان صفت می باشد. در قسمت زیر یک لینک مجموعه سخنرانی در مورد کنترل غضب برای شما می گزارم امیدوارم که به دردتون بخوره. من خودم از این سخنرانی ها استفاده کردم و چند بار هم به سایر دوستان دادم و الحمد الله خودم و تمامی دوستانم موفق به کنترل غضب شدن. شما هم می تونید استفاده کنید.
در بخش اخلاق اسلامی 10 جلسه سخنرانی در مورد غضب هست به اونجا مراجعه بکنید. التماس دعا
[=arial] مَــن تو زندگیــم از همــون کودَکی حساس بودَم و اگــر ظلمی در حقَم میشد نمیتونستَم از خودَم دفاع کنَم تو خودَم میریختَم این باعــث شده الان تو دوران جوانی هستَم عصبی به نظــر برسَم و نمیتونَم به اعصابَم مسلط باشَم اگر کسی حــرفی به من میزنه حتی دوستَم باشه با رفتارَم باعث رنجش او میشَم و بعد عذاب وُجدان میگیرَم دستام میلرزهـ و تا مدت ها تمرکزَم رو از دست میدَم...به خــاطر مشکلم هم نمیتونَم ارتباط خوبــی با خدام داشته باشَم لطفا راهنماییــم کنیدسلاممم
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن بسیار سپاسگذارم و از اینکه با مسئله خشم و عصبلانیت و عدم توانایی در کنترل آن مواجهیدمتاسفم عمل به راهکارهای زیر شما را در کنترل آن موفق می دارد.
عصبانیت به خودی خود بد نیست لذا لازم است در برخی موارد ما عصبانی شویم البته دقت نمایید این عصبانیت و نحوه بروز آن نیز باید مدیریت شده باشد و با برنامه ریزی و هدف مناسب صورت پذیرد.
بحث عصبانیت منفی به دو حوزه برمی گردد :
زودرنجی
پرخاشگری
لذا شما باید روی هر دو مورد کار کنید هم زودرنجی خود را کم نموده و سازگاری خود را بیشتر نمایید و هم هنگامی که ناراحت شدید سعی نمایید این حس ناراحتی خود را کنترل نموده و به بهترین شکل پاسخ دهید.
در باب درمان زودرنجی :
[=1]
[=arial][=arial][=Traditional Arabic][=arial]
ادامه دارد ...
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
[=arial]
باسمه الحلیم
عرض سلام و ادب و تشکر از مطالب خوب حضرتعالی
یافتن خطاهای شناختی
استاد گرامی،ممکن است زحمت کشیده مورد فوق را توضیح دهید و راهکارهای عملی یافتن "خطاهای شناختی" را هم بیان بفرمائید؟
با تشکر
با عرض سلام و ادب
توجه به هیجانهایی که با خشم همراه هستند که عبارتند از :
عصبانیت ،خشونت،خصومت،کینه توزی،غضب،تنفر،تحریک،حسادت،رنجش،غرض،تحقیر و ناراحتی
نشان از ضررهای فراوان و مشکلات احتمالی بعدی آن دارد که این توجه می تواند ما را نسبت به کنترل خشم فعال تر نماید.
مهارتهای کنترل خشم:
- مهارت خود آرام سازی:
نفس عمیق (تنفس شکمی)
فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه در محیط دیگر(البته برون ریزی در این حالت انتخابی است نه نتیجه خشم غیر قابل کنترل)
قبل از مواجهه با موقعیت خشم برانگیز از مهارت خود آرام سازی استفاده نمایید می توانید با مرور ذهنی نحوه واکنش خود در موقعیت مزبور ،خود را حساسیت زدایی نماییدتصور کنید در موقعیت رفتار بدی قرار گرفته اید خشم خود را درجه بندی نمایید 0 تا 100 و با استفاده از مهارتهای خودآرام سازی خشم خود را مهار نمایید.
- مهارت ایمن سازی در مقابل فشار روانی و استرس
این مسئله مرا ناراحت می کند اما می دانم که چگونه از عهده اش برآیم
مثل اینکه مسئله جدی است باید خود را آماده کنم
می توانم از مهارتهای مقابله ای خود برای حفظ کنترل استفاده نمایم
زیادسخت نگیر این می تواند تجربه یادگیری خوبی باشد
هر وقت احساس خشم کردم خود را رآرام می کنم و خونسردی خود را حفظ می کنم
- مهارت مواجهه با رویداد:
هر قدر بیشتر آرام باشم و از مهارتهای مقابله ای استفاده نمایم بیشتر می توان موقعیت را کنترل کنم
نفس عمیق بکش ،آرام باش و از نیروی فکرت استفاده کن
حق دارم ناراحت باشم اما باید بر اهداف خود متمرکز بشوم
نباید اجازه بدهم خشم دیگران بر من اثر بگذارد باید خویشتن دار باشم
- مهارت پاداش:
آنقدرها هم که فکر می کردم سخت نبود
در همه مواقع خوب ظاهر شدم
این موقعیتها آسان نیست اما به هر حال بخشی از زندگی است
وقتی از مهارتهای مقابله خوبی استفاده می کنم احساس بهتری نسبت به خودم دارم.
- مهارت تخلیه انرژی:
- رها ساختن تنش و برانگیختگی از سیستم
- مسئله گشایی
از کتاب مهارتهای زندگی دکتر حسین خنیفر
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
راهکارهای دیگر :
- اولین گام در کنترل خشم این است که باور کنید که می توانید.
- انجام مهارتهای مقابله با زودرنجی
- توجه به مضرات و مشکلات فردی و اجتماعی خشم
- شناخت خطاهای شناختی و اصلاح آنان
- کسب مهارت جرئت ورزی و مذاکره
- یافتن دلیل خشم: (نشان دادن اقتدار و استقلال،تقویت رابطه با فرد ،خشم برانگیز و آزار دهنده و تحت تاثیر قرار دادن آن فرد برای تغییر رفتار،انتقام گرفتن ،تخلیه انرژی یا ...)
- ورزش
- تغییر مکان و موقعیت
- انتخاب بهترین راه مقابله: (پرخاشگری ،خودخوری،بی خیالی ،برخورد مقتدرانه و...)
- توجه به معنویت
- دعا و توسل به اهل بیت
- وضو گرفتن
- تنظیم خواب شبانه
- تغذیه و تفریح مناسب
- همواره انتظار بدترین برخورد و رفتار را از دیگران داشتن
- محاسبه ،مراقبه و مشارطه
- معاشرت با افراد خوشرو و خوش خلق
- خود را بردباری و صبوری زدن:(إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم؛ اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، حكمت 207)
درپناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
استاد گرامی،ممکن است زحمت کشیده مورد فوق را توضیح دهید و راهکارهای عملی یافتن "خطاهای شناختی" را هم بیان بفرمائید؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
روش تفکر فرد درباره زندگی خود تاثیر عمیق و فراگیر بر روی نوع رفتار و احساس او دارد .شناخت شامل تفکرات فرد از جمله باورها،فرضیات ،انتظارات،اسنادها و نگرشهای او است
در صورتی که در این موارد ما دچار خطا شویم دچار مسائلی چون افسردگی اضطراب بدبینی پرخاشگری و...می شویم که البته شدت و ضعف دارند.
برخی از این خطاهای شناختی عبارتند از :
- ذهنخواني: به اين جملهها توجه كنيد: "حالا آنها فكر ميكنند كه من آدم پرمدّعايي هستم"؛ "حتماً از من بدشان آمده"؛ "از دست من رنجيده است"؛ "سر و وضع من به نظرش خندهدار است"؛ "حتماً عصباني است"؛ "دلش نميخواهد كسي متوجه شود". آيا شما تا به حال از اين جملات استفاده نكردهايد؟ به نظر ميرسد در تمام اين موارد داريم ذهن ديگران را ميخوانيم يا سعي ميكنيم افكار، احساسات يا عقايد ديگران را حدس بزنيم و از سويي به حدس خود اعتقاد كامل داريم. ولي آيا ما واقعاً توانايي خواندن افكار ديگران را داريم؟ مسلماً پاسخ منفي است.
- بيتوجهي به امر مثبت: همة زندگيام پر از شكست است"؛ "هيچوقت نتوانستهام كاري را درست انجام دهم"؛ "مادر خوبي نيستم"؛ "اصلاً بلد نيستم". آيا تمام مواردي كه گفته شده، كاملاً درست است؟ مثلاً آيا اين فرد واقعاً نتوانسته حتّي يك كار را درست انجام دهد؟ مسلماً اينطور نيست و در مثالهاي گفته شده حتماً مواردي از موفقيت، درست انجام دادن كارها يا بلد بودن وجود دارد. بهنظر ميرسد در اين موارد به نكات مثبت توجهي نشده است.
- تفكر همه يا هيچچيز: اين خطاي شناختي گوياي اين است كه اگر فرد به كاملترين و بالاترين سطح موردنظر خود نرسد، گويي هيچ مؤفقيتي به دست نياورده است. براي مثال، دانشجويي براي يك امتحان تلاش زيادي كرده و نمرهاش نسبت به امتحان قبلي خيلي بيشتر ميشود، ولي به حدّ ايدهال خود نميرسد. وي فكر ميكند: "تلاشهايم هيچ فايدهاي نداشته و هيچ چيز نسبت به سابق تغييري نكرده است".
- تعميم مبالغهآميز: حال اگر اين دانشجو فكر كند كه "من آدم شكستخوردهاي هستم و تمام تلاشها و تمام زندگيام بيحاصل بوده!" ميتوان از خطاي شناختي ديگري به نام "تعميم مبالغهآميز" نام برد.
و برخی دیگر عبارتند از : فيلتر ذهني ،بایدها،شخصی سازی،برچسب زدن،پيشگويي،درشتنمايي،استدلال احساسي
درپناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
باسمه الربّ
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
روش تفکر فرد درباره زندگی خود تاثیر عمیق و فراگیر بر روی نوع رفتار و احساس او دارد .شناخت شامل تفکرات فرد از جمله باورها،فرضیات ،انتظارات،اسنادها و نگرشهای او است
در صورتی که در این موارد ما دچار خطا شویم دچار مسائلی چون افسردگی اضطراب بدبینی پرخاشگری و...می شویم که البته شدت و ضعف دارند.
برخی از این خطاهای شناختی عبارتند از :
- ذهنخواني: به اين جملهها توجه كنيد: "حالا آنها فكر ميكنند كه من آدم پرمدّعايي هستم"؛ "حتماً از من بدشان آمده"؛ "از دست من رنجيده است"؛ "سر و وضع من به نظرش خندهدار است"؛ "حتماً عصباني است"؛ "دلش نميخواهد كسي متوجه شود". آيا شما تا به حال از اين جملات استفاده نكردهايد؟ به نظر ميرسد در تمام اين موارد داريم ذهن ديگران را ميخوانيم يا سعي ميكنيم افكار، احساسات يا عقايد ديگران را حدس بزنيم و از سويي به حدس خود اعتقاد كامل داريم. ولي آيا ما واقعاً توانايي خواندن افكار ديگران را داريم؟ مسلماً پاسخ منفي است.
- بيتوجهي به امر مثبت: همة زندگيام پر از شكست است"؛ "هيچوقت نتوانستهام كاري را درست انجام دهم"؛ "مادر خوبي نيستم"؛ "اصلاً بلد نيستم". آيا تمام مواردي كه گفته شده، كاملاً درست است؟ مثلاً آيا اين فرد واقعاً نتوانسته حتّي يك كار را درست انجام دهد؟ مسلماً اينطور نيست و در مثالهاي گفته شده حتماً مواردي از موفقيت، درست انجام دادن كارها يا بلد بودن وجود دارد. بهنظر ميرسد در اين موارد به نكات مثبت توجهي نشده است.
- تفكر همه يا هيچچيز: اين خطاي شناختي گوياي اين است كه اگر فرد به كاملترين و بالاترين سطح موردنظر خود نرسد، گويي هيچ مؤفقيتي به دست نياورده است. براي مثال، دانشجويي براي يك امتحان تلاش زيادي كرده و نمرهاش نسبت به امتحان قبلي خيلي بيشتر ميشود، ولي به حدّ ايدهال خود نميرسد. وي فكر ميكند: "تلاشهايم هيچ فايدهاي نداشته و هيچ چيز نسبت به سابق تغييري نكرده است".
- تعميم مبالغهآميز: حال اگر اين دانشجو فكر كند كه "من آدم شكستخوردهاي هستم و تمام تلاشها و تمام زندگيام بيحاصل بوده!" ميتوان از خطاي شناختي ديگري به نام "تعميم مبالغهآميز" نام برد.
و برخی دیگر عبارتند از : فيلتر ذهني ،بایدها،شخصی سازی،برچسب زدن،پيشگويي،درشتنمايي،استدلال احساسيدرپناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
موارد فوق بعضا تبدیل به باور فرد می شوند حال اگر فردی دچار همه یا بعضی از خطاهای شناختی فوق شده باشد راه یا راههای اصلاح آن چیست؟
سؤال دیگر اینکه خطای شناختی "همه یا هیچ چیز" چه ارتباط و یا تفاوتی با "کمال گرایی"دارد؟
آیا تفاوتش در نتایجی است که هر کدام دارند؟
با تشکر
موارد فوق بعضا تبدیل به باور فرد می شوند حال اگر فردی دچار همه یا بعضی از خطاهای شناختی فوق شده باشد راه یا راههای اصلاح آن چیست؟
استفاده از اصول شناخت درمانی برای داشتن زندگی مشترک بهتر مستلزم طی مراحل 9 گانة زیر است:
لازم به ذکر است که برای عبور از هر مرحله به تمرین و ممارست احتیاج دارید.
مرحله 1: واکنشهای احساسی خود را با افکار خود انگیخته ارتباط دهید.
هدف اصلی در این مرحله این است که واکنش احساسی ناخوشایند، ارتباط دادن آن احساس به یک حادثه و آنگاه یافتن رابطهای(همان افکار انسان که ممکن است درست یا غلط باشند) که آنها را به هم مرتبط میسازد را بشناسیم.
مرحله 2: از قدرت تصور خود برای شناخت افکار استفاده کنید.
میتوانید احساسات و افکار خود انگیخته را نه تنها پس از بروز حادثه، بلکه در تصور و تخیل تجربه کنید.
مرحله 3: شناخت افکار خود انگیخته را تمرین کنید
با مرور تفکرات خود میتوانید افکار خود انگیختهای را که از افق آگاهی شما عبور میکند پیدا کنید. این افکار و پیامهای درونی واکنشهای احساسی مانند عصبانیت، اندوه و یا امیالی نظیر میل تنفر و... را در شما ایجاد میکند. آنگاه در ظاهر آرامشی برقرار میشود، در حالیکه احساس یا میل همچنان به قوت خود باقی است.
مهارت شناسائی افکار خود انگیخته را میتوان آموخت، هر چند رسیدن به کارآئی در آن مستلزم تمرین و ممارست است. اما در صورت احاطه به آن پاداش نیکو میگیرید.
مرحله 4: بازبینی کنید
اگر در حالت ناراحتی و بحران نمیتوانید افکار خود انگیخته خود را پیدا کنید میتوانید کمی دیرتر و با جان بخشیدن به حادثهای که اتفاق افتاده به وجود آن پیببرید.
مرحله 5: افکار خود انگیخته خود را مورد سؤال قرار دهید.
در این مرحله، ممکن است تعجب کنید که چگونه شناخت افکار منفی ناشی از رفتار به ظاهر توهینآمیز دوستتان میتواند رابطه شما را بهتر کند. چون اغلب واکنشهای احساسی ما با حادثة مربوطه تناسبی ندارند.
با آنکه ممکن است افکار خود انگیخته شما به ظاهر موجه به نظر برسند، اما به احتمال زیاد در برخود با واقعیت مورد تأئید قرار نمیگیرد. بنابراین برای اطمینان از اعتبار آنها از خود بپرسید:
1 ـ چه دلیلی دارم؟
2 ـ چه دلایلی برخلاف نظریه من وجود دارد؟
3 ـ آیا میتوانم با استناد به رفتار دوستم درباره نیت او قضاوت کنم؟
4 ـ آیا دلیل دیگری برای توضیح وجود ندارد؟
مرحله 6: استفاده از واکنشهای منطقی
مرحله 7: پیشبینیهای خود را بیازمائید
مرحله 8: قالب جدید
همانطوریکه که میدانیم وقتی در روابط زن و شوهر اختلالی بوجود میآید آنها یکدیگر را به چشم منفی نگاه میکنند («شوهرم بدجنس و سلطه جوست» «زنم همسر مسئولی نیست») انگار از ورای یک عینک رنگی به تماشا نشستهاند: رفتارهای منفی مورد مبالغه قرار میگیرند و رفتارهای عادی، منفی به نظر میآیند. حتی ممکن است رفتارهای مثبت نیز رنگ منفی به خود بگیرند.
منظور از قالب جدید این است که این کیفیات منفی را با نگرش تازهای تماشا کنیم.
ممکن است خصوصیاتی که زمانی زن و شوهر را به هم جذب میکردند، کمی دیرتر به صورت صفاتی منفی ظاهر شوند. صفاتی که زمانی از آن لذت میبردید و آن را تحسین میکردید هنوز هم میتوانند لذت بخش و تحسین برانگیز باشند.
نکته مهم اینجاست که در برخورد شما و همسرتان جنبههای منفی شخصیت شما شدت میگیرند و دایره بستهای ایجاد میکنند که در آن کیفیات تاکنون خوشایند منفی جلوهگر شوند.
لازم نیست که شما یا همسرتان برای رسیدن به روابط هماهنگتر شخصیت خود را تغییر دهید چون اغلب یک تغییر کوچک هم برای پاره کردن این دایره بسته کافی است.
اما حتی این تغییر کوچک نیز به یک باره و در یک شبانه روز اتفاق نمیافتد، بلکه وقتی زن و شوهر با چشمانداز تازهای به مسائل نگاه میکنند بسیاری از احساسات خوش گذشته را باز نمییابند از آن گذشته نگرش جدید با ایجاد دوستی و صمیمّیت بیشتر چشماندازهای مثبت را تقویت میکند.
زن و شوهر با برداشت خوب از رفتارهای یکدیگر میتوانند روابط بهتری داشته باشند.
مرحله 9: برچسب زدن به خطاهای شناختی:
نام گذاری برای آنها
نتیجهگیری:
- برای دستیابی به یک زندگی سرشار از عشق و علاقه و موفقیت
- ـ شناخت خود یعنی اندیشه و درک خود و تفسیرهایمان باشیم و دچار تحریفهای شناختی نشویم.
- ـ سعی کنیم به مسائل منطقی نگاه کنیم و دیدگاه طرف مقابل را در نظر بگیریم و با اصلاح اندیشه خود و برقراری ارتباط بهتر از بروز سوء تفاهم جلوگیری کنیم.
- لازم است زمینهها و کانونهای بروز ناراحتی و... را از میان ببریم.
- نادیده نگرفتن تفاوتهای فردی
- ـ توجه کردن، گوش دادن، سوال کردن، گسترش فرهنگ صراحت و مبادله اطلاعات صحیح، مؤثرترین راه مقابله با سوء تفاهم هستند.
- ـ از نشان دادن واکنشهای غیرمنطقی در برابر دیگران بپرهیزید. این واکنشها عبارتند از:
تلافی کردن، موضع تدافعی گرفتن، قهر کردن، لب فرو بستن و گوشه انزوا گزیدن
ادامه دارد...
سلاممممَــن تو زندگیــم از همــون کودَکی حساس بودَم و اگــر ظلمی در حقَم میشد نمیتونستَم از خودَم دفاع کنَم تو خودَم میریختَم
این باعــث شده الان تو دوران جوانی هستَم عصبی به نظــر برسَم و نمیتونَم به اعصابَم مسلط باشَم
اگر کسی حــرفی به من میزنه حتی دوستَم باشه با رفتارَم باعث رنجش او میشَم و بعد عذاب وُجدان میگیرَم
دستام میلرزهـ و تا مدت ها تمرکزَم رو از دست میدَم...به خــاطر مشکلم هم نمیتونَم ارتباط خوبــی با خدام داشته باشَم
لطفا راهنماییــم کنید:hey:
سلام ...
اگر دستهاتون در حالت عادی هم لرزش دارن ... حتما باید به دکتر روانپزشک مراجعه کنین ...
میتونه نوعی پارکینسون باشه که در زمان عصبانیتتون ... حالت حاد تری به خودش میگیره ...
پرسش: من از کودکی اگر مورد ظلم واقع می شدم، نمی توانستم از خودم دفاع کنم و از درون رنجیده می شدم؛ الان در سن جوانی هستم. به اعصابم مسلط نیستم و نسبت به رفتار دوستانم سریع و بد واکنش نشان می دهم و آنها را می رنجانم و بعد عذاب وجدان می گیرم. ارتباط خوبی هم با خدا ندارم. لطفا من را راهنمائی بفرمایید که چطور عصبانیتم را کنترل کنم؟
پاسخ از منظر اخلاق: مشکل شما در حیطه اخلاق یکی بحث عصبانیت و قوه ی غضبیه است و دیگری بحث عدم مدارا با اطرافیان است. حضرات معصومین علیهم السلام مدارا كردن با مردم را برای خود وظيفه الهی و دستوری از جانب خدا دانسته و بدان عمل می كردند. به هر حال كسی كه وظيفه هدايت و پيشوايی مردم را بر عهده دارد، برای موفقيت در اين راه، بدون مدارا و سازگاری با مردم نمی تواند به وظيفه اش عمل نمايد. مدارا يكی از فضائل اخلاقی اجتماعی پیشوایان دین است.
قرآن در وصف پيامبر می فرمايد: " فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ...» (1)؛ از لطف و رحمت الهی به تو اين بود كه نرمخو و مهربان بودی، اگر بد اخلاق و تندخو بودی، مردم از اطراف تو پراكنده می شدند. و در جای ديگر در وصف حضرت آمده: " وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ تو بر خُلق و خوی عظيم هستي» (2)
از اصول روانشناسی تربيتی و مديريتی، اخلاق خوب، مدارا كردن با مردم، و در مقابل آن، ناسازگاری و بد اخلاقی است. بديهی است کسی که از مدارا بی بهره باشد، با بد اخلاقی و ناسازگاری با مردم نمی تواند به وظيفه اش خوب عمل كند. اميرالمؤمنين (علیه السلام) در عهد نامه و فرمان خود به مالك اشتر فرموده است: «قلب خويش را نسبت به ملت خود مملوّ از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حيوان درنده ای نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شماری، زيرا آنان دو گروه بيش نيستند: يا برادران دينی تواند يا انسانی مانند تو هستند.» (3) در اين عهدنامه، حضرت به مدارا و محبت با مردم به مالك اشتر برای اداره مصر سفارش می کند.
در این مورد به احادیثی که ذکر می شود دقت بفرمائید:
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراه لِلنّاسِ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.» (4)
و نیز فرموده اند: «مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا و َالآخِرَه؛ هر كس را كه بهره اى از مدارا داده اند، بدون شك بهره اش را از خير دنيا و آخرت داده اند.» (5)
همچنین از ایشان روایت شده: «إنَّ اللّه يُحِبُّ الرِّفقَ وَ يُعينُ عَلَيهِ؛ خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن يارى مى كند.» (6)
با تأمل در این مطالب و سعی در بکار بردن آنها، به مرور خواهید توانست اخلاق خود را عوض کنید.
پی نوشت ها:
1. سوره آل عمران، 159
2. سوره قلم، 4
3. نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۰۳
4. من لايحضره الفقيه ج4، ص395، ح5840
5. نهج الفصاحه ص738 ، ح2838
6. كافى (ط-الاسلامیه) ج2، ص120، ح12
پرسش: من از کودکی اگر مورد ظلم واقع می شدم، نمی توانستم از خودم دفاع کنم و از درون رنجیده می شدم؛ الان در سن جوانی هستم. به اعصابم مسلط نیستم و نسبت به رفتار دوستانم سریع و بد واکنش نشان می دهم و آنها را می رنجانم و بعد عذاب وجدان می گیرم. ارتباط خوبی هم با خدا ندارم. لطفا من را راهنمائی بفرمایید که چطور عصبانیتم را کنترل کنم؟
پاسخ از منظر روانشناسی: عصبانیت به خودی خود بد نیست. در برخی موارد، لازم است ما عصبانی شویم. مهم اینست که این عصبانیت و نحوه بروز آن باید مدیریت شده و با برنامه ریزی و هدف مناسب صورت پذیرد.
بحث عصبانیت منفی به دو حوزه برمی گردد. زودرنجی و پرخاشگری. لذا شما باید روی هر دو مورد کار کنید. هم زودرنجی خود را کم نموده و سازگاری خود را بیشتر نمایید؛ و هم هنگامی که ناراحت شدید، سعی نمایید این حس ناراحتی خود را کنترل نموده و به بهترین شکل پاسخ دهید.
در باب درمان زودرنجی :
- توجه به آفات زودرنجی
- پایین آوردن انتظارات
- در نظر گرفتن شرایط طرف مقابل
- در نظر گرفتن و یافتن افکاری که سبب ناراحتی می شوند
- یافتن خطاهای شناختی
- در نظر گرفتن راهکارهای مقابله ای مناسب جایگزین
- استفاده از راهکارهای تقویت اراده
- توجه به معنویت
- ورزش و نرمش
- تلقین مثبت
- پرهیز از حساسیت نشان دادن
- استفاده از راهکارهای کنترل فکر
- انتظار بدترین برخورد از دیگران
- تعیین جریمه برای خود در صورت ناراحتی
- تفریحات سالم و آرامش بخش
- پرهیز از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده؛ و مشورت با افراد عاقل و پخته در تصمیم گیری ها
- معاشرت با افراد خوش خلق و غير عصبى
- اجتناب از موقعيتهايى كه زمينه تندخويى در آن فراوان است؛ و حضور در موقعيتهايى كه رفتار پرخاشگرانه در آنجا ديده نمى شود؛ ودوری از شرايطى كه شما را به رفتارهاى تند دعوت مى كند
- اندیشیدن در مورد پیامدها، قبل از هر اقدام عملی.
با تمرين اين راهكار در تمام امور، اندك اندك كنترل خويش را بر تمام رفتارها توسعه بخشيد.
توجه به هیجانهایی که با خشم همراه هستند که عبارتند از: عصبانیت، خشونت، خصومت، کینه توزی، غضب، تنفر، تحریک، حسادت، رنجش، غرض، تحقیر و ناراحتی، نشان از ضررهای فراوان و مشکلات احتمالی بعدی آن دارد؛ که این توجه می تواند ما را نسبت به کنترل خشم فعال تر نماید.
مهارتهای کنترل خشم:
- مهارت خود آرام سازی:
نفس عمیق (تنفس شکمی) داشته باشید.
در محیط دیگری فریاد بزنید یا عمل پرخاشگرانه انجام دهید. (البته برون ریزی در این حالت انتخابی است، نه نتیجه خشم غیر قابل کنترل)
قبل از مواجهه با موقعیت خشم برانگیز، از مهارت خود آرام سازی استفاده نمایید. می توانید با مرور ذهنیِ نحوه واکنش خود در موقعیت مزبور، خود را حساسیت زدایی نمایید. تصور کنید در موقعیت رفتار بدی قرار گرفته اید؛ خشم خود را درجه بندی نمایید، 0 تا 100 ، و با استفاده از مهارتهای خودآرام سازی، خشم خود را مهار نمایید.
- مهارت ایمن سازی در مقابل فشار روانی و استرس
این مسئله مرا ناراحت می کند، اما می دانم که چگونه از عهده اش برآیم.
مثل اینکه مسئله جدی است، باید خود را آماده کنم.
می توانم از مهارتهای مقابله ای خود برای حفظ کنترل استفاده نمایم.
زیاد سخت نگیر، این می تواند تجربه یادگیری خوبی باشد.
هر وقت احساس خشم کردم، خود را آرام می کنم و خونسردی خود را حفظ می کنم.
- مهارت مواجهه با رویداد:
هر قدر بیشتر آرام باشم و از مهارتهای مقابله ای استفاده نمایم، بیشتر می توانم موقعیت را کنترل کنم.
نفس عمیق بکش، آرام باش و از نیروی فکرت استفاده کن.
حق دارم ناراحت باشم، اما باید بر اهداف خود متمرکز بشوم.
نباید اجازه بدهم خشم دیگران بر من اثر بگذارد؛ باید خویشتن دار باشم.
- مهارت پاداش:
آنقدرها هم که فکر می کردم سخت نبود.
در همه مواقع خوب ظاهر شدم.
این موقعیتها آسان نیست، اما به هر حال بخشی از زندگی است.
وقتی از مهارتهای مقابله خوبی استفاده می کنم، احساس بهتری نسبت به خودم دارم.
- مهارت تخلیه انرژی:
- رها ساختن تنش و برانگیختگی از سیستم
- مسئله گشایی
(از کتاب مهارتهای زندگی دکتر حسین خنیفر) راهکارهای دیگر:
- اولین گام در کنترل خشم این است که باور کنید که می توانید.
- انجام مهارتهای مقابله با زودرنجی
- توجه به مضرات و مشکلات فردی و اجتماعی خشم
- شناخت خطاهای شناختی و اصلاح آنان
- کسب مهارت جرئت ورزی و مذاکره
- یافتن دلیل خشم: (نشان دادن اقتدار و استقلال،تقویت رابطه با فرد ،خشم برانگیز و آزار دهنده و تحت تاثیر قرار دادن آن فرد برای تغییر رفتار،انتقام گرفتن ،تخلیه انرژی یا ...)
- ورزش
- تغییر مکان و موقعیت
- انتخاب بهترین راه مقابله (پرخاشگری ،خودخوری،بی خیالی ،برخورد مقتدرانه و...)
- توجه به معنویت
- دعا و توسل به اهل بیت
- وضو گرفتن
- تنظیم خواب شبانه
- تغذیه و تفریح مناسب
- همواره انتظار بدترین برخورد و رفتار را از دیگران داشتن
- محاسبه ،مراقبه و مشارطه
- معاشرت با افراد خوشرو و خوش خلق
- خود را بردباری و صبوری زدن:(إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم؛ اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، حكمت 207)
روش تفکر فرد درباره زندگی، تاثیر عمیق و فراگیری بر روی نوع رفتار و احساس او دارد. شناخت شامل تفکرات فرد از جمله باورها، فرضیات، انتظارات، اسنادها و نگرشهای اوست. در صورتی که گرفتار خطا شویم، مسائلی چون افسردگی اضطراب بدبینی پرخاشگری و... برایمان به وجود می آید که البته شدت و ضعف دارند. برخی خطاهای شناختی:
- ذهنخواني: به اين جملهها توجه كنيد: "حالا آنها فكر ميكنند كه من آدم پرمدّعايي هستم"؛ "حتماً از من بدشان آمده"؛ "از دست من رنجيده است"؛ "سر و وضع من به نظرش خندهدار است"؛ "حتماً عصباني است"؛ "دلش نميخواهد كسي متوجه شود". آيا شما تا به حال از اين جملات استفاده نكردهايد؟ به نظر ميرسد در تمام اين موارد داريم ذهن ديگران را ميخوانيم يا سعي ميكنيم افكار، احساسات يا عقايد ديگران را حدس بزنيم و از سويي به حدس خود اعتقاد كامل داريم. ولي آيا ما واقعاً توانايي خواندن افكار ديگران را داريم؟ مسلماً پاسخ منفي است.
- بيتوجهي به امر مثبت: همة زندگيام پر از شكست است"؛ "هيچوقت نتوانستهام كاري را درست انجام دهم"؛ "مادر خوبي نيستم"؛ "اصلاً بلد نيستم". آيا تمام مواردي كه گفته شده، كاملاً درست است؟ مثلاً آيا اين فرد واقعاً نتوانسته حتّي يك كار را درست انجام دهد؟ مسلماً اينطور نيست و در مثالهاي گفته شده حتماً مواردي از موفقيت، درست انجام دادن كارها يا بلد بودن وجود دارد. بهنظر ميرسد در اين موارد به نكات مثبت توجهي نشده است.
- تفكر همه يا هيچ: اين خطاي شناختي گوياي اين است كه اگر فرد به كاملترين و بالاترين سطح موردنظر خود نرسد، گويي هيچ مؤفقيتي به دست نياورده است. براي مثال، دانشجويي براي يك امتحان تلاش زيادي كرده و نمرهاش نسبت به امتحان قبلي، خيلي بيشتر ميشود؛ ولي به حدّ ايدهال خود نميرسد. وی فكر ميكند: "تلاشهايم هيچ فايدهاي نداشته و هيچ چيز نسبت به سابق تغييري نكرده است".
- تعميم مبالغهآميز: حال اگر اين دانشجو فكر كند كه "من آدم شكستخوردهاي هستم و تمام تلاشها و تمام زندگيام بيحاصل بوده!" ميتوان از خطاي شناختي ديگري به نام "تعميم مبالغهآميز" نام برد.
و برخی خطاهای شناختی دیگر عبارتند از : فيلتر ذهني، بایدها، شخصی سازی، برچسب زدن، پيشگويي، درشتنمايي، استدلال احساسی و ..
راهکارهای اصلاح خطاهای شناختی:
استفاده از اصول شناخت درمانی برای داشتن زندگی مشترک بهتر مستلزم طی مراحل 9 گانه زیر است؛ و لازم به ذکر است که برای عبور از هر مرحله به تمرین و ممارست احتیاج دارید.
مرحله 1: واکنشهای احساسی خود را با افکار خود انگیخته ارتباط دهید.
هدف اصلی در این مرحله این است که واکنش احساسی ناخوشایند، ارتباط دادن آن احساس به یک حادثه و آنگاه یافتن رابطهای(همان افکار انسان که ممکن است درست یا غلط باشند) که آنها را به هم مرتبط میسازد را بشناسیم.
مرحله 2: از قدرت تصور خود برای شناخت افکار استفاده کنید.
میتوانید احساسات و افکار خود انگیخته را نه تنها پس از بروز حادثه، بلکه در تصور و تخیل تجربه کنید.
مرحله 3: شناخت افکارِ خود انگیخته را تمرین کنید.
با مرور تفکرات خود میتوانید افکار خود انگیختهای را که از افق آگاهی شما عبور میکند پیدا کنید. این افکار و پیامهای درونی واکنشهای احساسی مانند عصبانیت، اندوه و یا امیالی نظیر میل تنفر و... را در شما ایجاد میکند. آنگاه در ظاهر آرامشی برقرار میشود، در حالیکه احساس یا میل همچنان به قوت خود باقی است. مهارت شناسائی افکار خود انگیخته را میتوان آموخت، هر چند رسیدن به کارائی در آن مستلزم تمرین و ممارست است. اما در صورت احاطه به آن پاداش نیکو میگیرید.
مرحله 4: بازبینی کنید
اگر در حالت ناراحتی و بحران نمیتوانید افکار خود انگیخته خود را پیدا کنید، میتوانید کمی دیرتر و با جان بخشیدن به حادثهای که اتفاق افتاده، به وجود آن پیببرید.
مرحله 5: افکار خود انگیخته خود را مورد سؤال قرار دهید.
در این مرحله، ممکن است تعجب کنید که چگونه شناخت افکار منفی ناشی از رفتار به ظاهر توهینآمیز دوستتان، میتواند رابطه شما را بهتر کند. چون اغلب واکنشهای احساسی ما با حادثه مربوطه تناسبی ندارند. با آنکه ممکن است افکار خود انگیخته شما به ظاهر موجه به نظر برسند، اما به احتمال زیاد در برخود با واقعیت مورد تأئید قرار نمیگیرد. بنابراین برای اطمینان از اعتبار آنها از خود بپرسید:
1 ـ چه دلیلی دارم؟
2 ـ چه دلایلی برخلاف نظریه من وجود دارد؟
3 ـ آیا میتوانم با استناد به رفتار دوستم، درباره نیت او قضاوت کنم؟
4 ـ آیا دلیل دیگری برای توضیح وجود ندارد؟
مرحله 6: استفاده از واکنشهای منطقی
مرحله 7: پیشبینیهای خود را بیازمائید.
مرحله 8: قالب جدید
همانطور که که میدانیم، وقتی در روابط زن و شوهر اختلالی بوجود میآید، آنها یکدیگر را به چشم منفی نگاه میکنند. («شوهرم بدجنس و سلطه جوست» «زنم همسر مسئولی نیست») انگار از ورای یک عینک رنگی به تماشا نشستهاند: رفتارهای منفی مورد مبالغه قرار میگیرند و رفتارهای عادی، منفی به نظر میآیند. حتی ممکن است رفتارهای مثبت نیز رنگ منفی به خود بگیرند. منظور از قالب جدید این است که این کیفیات منفی را با نگرش تازهای تماشا کنیم. ممکن است خصوصیاتی که زمانی زن و شوهر را به هم جذب میکردند، کمی دیرتر به صورت صفاتی منفی ظاهر شوند. صفاتی که زمانی از آن لذت میبردید و آن را تحسین میکردید، هنوز هم میتوانند لذت بخش و تحسین برانگیز باشند. نکته مهم اینجاست که در برخورد شما و همسرتان، جنبههای منفی شخصیت شما شدت میگیرند و دایره بستهای ایجاد میکنند که در آن کیفیات تاکنون خوشایند منفی جلوهگر شوند. لازم نیست که شما یا همسرتان، برای رسیدن به روابط هماهنگتر شخصیت خود را تغییر دهید؛ چون اغلب یک تغییر کوچک هم برای پاره کردن این دایره بسته کافی است. اما حتی این تغییر کوچک نیز به یکباره و در یک شبانه روز اتفاق نمیافتد؛ بلکه وقتی زن و شوهر با چشمانداز تازهای به مسائل نگاه میکنند، بسیاری از احساسات خوش گذشته را باز نمییابند. از آن گذشته، نگرش جدید با ایجاد دوستی و صمیمّیت بیشتر، چشماندازهای مثبت را تقویت میکند. زن و شوهر با برداشت خوب از رفتارهای یکدیگر میتوانند روابط بهتری داشته باشند.
مرحله 9: برچسب زدن به خطاهای شناختی:
نام گذاری برای آنها
نتیجهگیری:
- برای دستیابی به یک زندگی سرشار از عشق و علاقه و موفقیت
- شناخت خود یعنی اندیشه و درک خود و تفسیرهایمان باشیم و دچار تحریفهای شناختی نشویم.
- سعی کنیم به مسائل منطقی نگاه کنیم و دیدگاه طرف مقابل را در نظر بگیریم و با اصلاح اندیشه خود و برقراری ارتباط بهتر از بروز سوء تفاهم جلوگیری کنیم.
- لازم است زمینهها و کانونهای بروز ناراحتی و... را از میان ببریم.
- نادیده نگرفتن تفاوتهای فردی
- توجه کردن، گوش دادن، سوال کردن، گسترش فرهنگ صراحت و مبادله اطلاعات صحیح، مؤثرترین راه مقابله با سوء تفاهم هستند.
- از نشان دادن واکنشهای غیرمنطقی در برابر دیگران بپرهیزید.