مفهوم اصطلاحي امامت چيست؟
تبهای اولیه
مقصود از امامت، در اصطلاح و در هنگامي كه بدون قرينهاي ذكر شود، در لسان قرآن و نهج البلاغه و ساير احاديث و روايات، منصب و مقامي است كه خدا به افرادي از خواص بندگان شايستة خود، كه انسان مافوق اند، عطا ميكند و دارندگان آن منصب، كارگزاران خدا و نگهبان امر و شرع خدا و گواهان بر خلق خدا و دست پروردگان خدا و در قيامت مدافع پيروان خود و شفعاء آنها ميباشند و وارد بهشت نشود، مگر كسي كه آنها را بشناسند و آنها او را بشناسند. و وارد آتش نشود، مگر كسي كه آنها را انكار كند و آنها او را انكار نمايند.
كتاب خدا و سنت پيغمبر(ص) فقط توسط آنان شرح و تفسير ميشود، و هر كس تند رفته باشد بايد به سوي آنها باز گردد و آنان كه كند ميروند بايد خود را به امام برسانند.
امامان مانند نجوم آسمانند، كه هر زمان يكي از آنان از دنيا برود، ديگري قائم مقام او ميشود. اگر سخن بگويند حق و راست ميگويند و اگر سكوت كنند، كسي بر آنان پيشي نميگيرد، درهاي حكم و حكمتهاي خدا در اختيار امام است.
امام حيات علم و مرگِ جهل است، بردباريش از دانائيش آگاهي ميدهد و ظاهرش از باطنش.
امام از حق و قرآن جدا نميشود و قرآن و حق از امام جدا نميشوند.
امامان اركان اسلام و پناهگاه مردم ميباشند، حق به واسطة آنها به نصاب و معيار خود قرار ميگيرد و آنان راسخان در علم هستند. خدا آنان را برگزيده و بلند گردانيده، هر كس به امام تمسك جويد و در كشتي ولايت و ايمان او بنشيند، نجات مييابد.
آيات كريمة قرآن در شأن آنها نازل شده و گنجهاي علم خدا به آنها عطا شده. زمين از وجود امام خالي نخواهد ماند، يا امام ظاهر و آشكار است، يا غايب و پنهان از انظار.
امام رهبر سياسي و فكري و خليفة خدا و حاكم و ولي امر است. يعني همة اين مقامات از شؤون او است. او از جانب خدا ولي امر و حاكم و خليفه است و اولويت به اموال و نفوس مردم دارد و بر ادارة امور و كارها و احقاق حقوق و دفع و رفع ظلم و اجراي احكام و سياسات و بر قرار كردن عدالت در بين مردم و حفظ نظام و تأمين امنيت و آسايش خلق و عمران زمين و فراهم ساختن وسائل ترقي و تعالي براي همگان، ولايت دارد، امر، امر او و فرمان ، فرمان اوست.
علماي كلام، «امامت» را تعريف فرمودهاند كه: رياست بر كلية امور دين و دنياي مردم است، به واسطة پيغمبر. نواحي شخصيت امام متعدد است و به اعتبار اين نواحي، امام لقب خاص دارد. مثلاَ يكي از القاب امام، خليفة الله است. وقتي از سوي خدا در نظر گرفته ميشود. وقتي ولي الله خوانده ميشود، بيشتر نظر به وسعت و گسترش اختيارات و توسعة منطقة نفوذ امر او و اولويّتش بر اموال و انفس و جهات ديگر است. وقتي او را وصي ميگويند، جنبه اختصاص او به پيغمبر و انتخاب او براي امور مربوط به پيغمبر و امام سابق و محرميّت او به اسرار و مأموريتهاي خاص، و پاسداري از امانات مهمّ الهي در نظر گرفته ميشود.