اتفاقاتي كه هنگام ولادت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) رخ داد!!.
تبهای اولیه
با سلام
1. بسته شدن درهاي آسمان بر ابليس
مرحوم إبن شهر آشوب كه از مورخان نامي و استوانههاي علمي شيعه است، در كتاب مناقب آل أبي طالب، جلد 1، صفحه 31 و علامه مجلسي (ره) در بحار الأنوار، جلد 15، صفحه 257 از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكنند:
ابليس به 7 آسمان ميرفت و أخبار 7 آسمان را شنود ميكرد.
وقتي حضرت عيسي (عليه السلام) به دنيا آمد، 3 آسمان از اين 7 آسمان به روي ابليس بسته شد و وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) متولد شد، تمام درهاي آسمان به روي ابليس مسدود شد.
ابليس، به دستاندركارانش دستور داد كه بروند به كره زمين و ببينند كه چه اتفاقي رخ داده كه از ورود به آسمانها محروم شده است.
رفتند و گشتند و آمدند و گفتند خبري نيست.
خودش بلند شد آمد و وقتي به مكه رسيد، ديد نوري از مكه به طرف آسمان تلألو ميكند.
از جبرئيل سؤال كرد:
چه خبر است؟
جبرئيل هم فرمود:
امشب محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمده است.
ابليس گفت:
آيا من ميتوانم در او هم نفوذ كنم.
جبرئيل فرمود:
حاشا.
ابليس گفت:
آيا به امت او ميتوانم نفوذ كنم؟
جبرئيل فرمود:
بله.
ابليس گفت:
همين براي من بس است.
2. فرو ريختن ايوان كسري و خاموش شدن آتشكده فارس و خشك شدن درياچه ساوه
إبن كثير دمشقي سلفي (متوفاي 774 هجري) كه از علماء أهل سنت و شاگرد ذهبي (متوفاي 748 هجري) و معاصر إبن تيميه (متوفاي 728 هجري) است، در كتاب البداية و النهاية، جلد 2، صفحه 327 مفصل بحث ميكند كه وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد:
ايوان كسري كه بزرگترين سلطنت و كاخ پادشاهي كره زمين بود، لرزيد و 14 كنگرهاش فرو ريخت و آتشكده فارس كه هزار سال و اندي برافروخته بود، خاموش شد و يكي از علماء بزرگ مجوسي در آن شب خواب ديد كه شتراني بودند كه يك شخص عرب بر آن سوار شد و از دجله گذشت و به طرف بلاد ايران و فارس وارد شد.
بحار الأنوار للعلامة المجلسي، جلد 15، صفحه 257
إبن كثير دمشقي اضافه ميكند:
طاق كسري دو نيم شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جاري شد و نوري از طرف حجاز ظاهر شد و سراسر كره زمين را فرا گرفت و هر بتي كه در سراسر عالم بود، بر رو افتاد و درياچه ساوه براي هميشه خشكيد و وادي سماوه كه سالها به خود آب نديده بود، آب در آن جاري شد.
البداية و النهاية لإبن كثير الدمشقي، ج 2، ص 328 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، جلد 15، صفحه 257
3. گفتن شهادتين توسط پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)
إبن هشام كه از مورخان بنام أهل سنت است و تاريخش سرچشمهاي بود براي مورخان بعد از خودش، در السيره النبوية، جلد 1، صفحه 103 تا 107 نقل ميكند كه وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از مادرش به دنيا آمد، مادرش حضرت آمنه (سلام الله عليها) ميفرمايد:
فرزندم دست به طرف آسمان بلند كرد و شهادتين را بر زبان جاري كرد و به اطرافش نگاه كرد و نوري از او ساطع شد و همه جا را فرا گرفت و ديدم از آن نور صدايي خطاب به من بلند شد و گفت: اي آمنه! فرزندي را به دنيا آوردي كه بهترين انسان است و نام او را محمد بگذار.
4. افتادن بتهاي كعبه
آقاي إبن شهر آشوب در مناقب آل أبي طالب، جلد 1، صفحه 31 از أمير المؤمنين (عليه السلام) نقل ميكند:
وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) متولد شد، تمام بتهايي كه در كعبه آويزان بود، بر زمين افتادند و مردم اين صدا را بدون منادي شنيدند:
وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
سوره إسراء / آيه 81