انشای شهیده ۱۴ساله
تبهای اولیه
شهیده طاهره هاشمی در انشای خود نوشته است:
ملتی که برای هر قطعه از این میهن خونها را فدا کرد،
دیگر سازش با نوکران آمریکا، این دشمنان اسلام را جایز نمیداند؛
نگرانی ما این است که مبادا سازشی صورت گیرد
اما هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت.
[="Tahoma"][="Blue"]
از سوی سازمان بسیج مستضعفین به عنوان شهید شاخص سال 1392 معرفی شد؛
این شهیده در پی درگیریهای خونین میان گروهکهای کمونیستی
علیه مردم و انقلاب، به شهادت رسید.
شهیده «سیده طاهره هاشمی» در نخستین روز از خرداد ماه سال 1346 در روستای شهیدآباد شهرستان آمل به دنیا آمد؛ او در خانوادهای طرفدار انقلاب و تحت تربیت پدر و مادری که هر دو از سادات منطقه هزار جریب ساری بودند، رشد و پرورش یافت.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
از کودکی با قرآن، نهجالبلاغه و سایر کتب روایی شیعی انس و الفت پیدا کرد و به دلیل جو فرهنگی و مذهبی خانواده روح تشنهاش با عمیقترین مفاهیم دینی و معنوی سیراب شد.
او دختری مهربان، دلسوز و دانشآموزی نمونه و موفق و درسخوان بود؛ هرگز در ادای تکالیف واجب دینی، کوتاهی نمیکرد و مستحبات را تا جایی که میتوانست، به جا میآورد.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]طاهره در کارهای هنری چون خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله، تهیه روزنامه دیواری و نیز اداره برنامههای فرهنگی مدرسه بسیار موفق بود و بسیاری از برنامههای فرهنگی، اجتماعی و حرکتهای سیاسی مدرسه بر عهده او بود؛ در برخورد با دانشآموزانی که تحت تأثیر تبلیغات گروهکهای منحرف قرار گرفته بودند، بسیار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستی، آنها را به خود جذب میکرد.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]و سرانجام در غروب روز ششم بهمن سال 1360 در حالی که 14 بهار بیشتر از عمر کوتاهش نمیگذشت، در حالی به کمک نیروهای مدافع شهر رفته بود، در درگیری خونین گروهکهای معاند انقلاب با نیروهای بسیجی و مردمی، با اصابت دو گلوله به فیض شهادت نایل آمد.
این سیده بزرگوار با اینکه موقع شهادت 14 سال بیشتر نداشت اما با توجه به نبوغ و ذوق سرشار خود آثاری قلمی و تجسمی به یادگار گذاشته است. در زیر، انشایی را از این بانوی شهیده میخوانیم که به پیشنهاد معلم باید خطاب به یک دوست نوشته میشد. انشای شهیده سیده طاهره هاشمی در طرحی ابتکاری در قالب نامهای به یک دوست امدادگر و رزمنده فرضی نگاشته شده است. او در این نامه پیامی را نیز خطاب به رئیس جمهور وقت ایالات متحده گوشزد کرده است:[/]
[="Tahoma"][="Blue"]به نام خدا
نامهای مینویسم برای تو دوست در جنگم، ای دوست جان بر کفم، ای دوست شریفم.
نامهای که شاید از آن کوه مشکلات که بر سرت فرود آمده است، بکاهد. هر چند که این نامه برایت سودی ندارد، برای تویی که در سنگر به مداوای مجروحان جنگ اعم از ایرانی و یا غیر ایرانی میپردازی.
من این نامه را در حقیقت برای دوستانم میبایست مینوشتم اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیفکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]ای کاش میتوانستم با تو به جبهه آیم و مسلسلها را در آغوش گیرم، اما میدانم که چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبههای. شاید بر من عیب بگیری که چرا به آگاهی دوستان و همشهریانم نمیپردازم. میدانم اما آگاهی دادن به کدامین مردم؟ به مردم جان بر کف شهرم! نه میدانم که نمیگویی! زیرا باید به اشخاصی آگاهی داد که چشمها را بسته و گوشها را پنبه نموده و به شعار دادن در سر چهار راهها مشغولند.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]شعار مرگ بر آمریکایی که معنی آن سازش با آمریکاست! میگویند که باید در این جنگ، حق با باطل سازش کند؛ باید میانجیگری را پذیرفت و ملتی را که بیست سال زیر ستم بعثیان بود تنها گذاشت.
آنها با شایعهسازی میخواهند مردم را گول بزنند، اما قرآن دستور داد برای شایعهسازان قتل و اسیری و لعنت است. میدانم که تو تنها برای ملت ایران نمیجنگی بلکه برای ملت عراق هم میجنگی و ملت جان بر کف و شهید داده ما و عراق پشتیبان تو هستند. اگر تو شهید بشوی صدها نفر بعد از تو میآیند و سنگرت را حفظ خواهند کرد.[/]