شیعیان خاص آستان ولایت (حتما تا آخرش بخونید ضرر نمی کنید)
تبهای اولیه
برگرفته از کتاب "انسان کامل مرآت خفیه" نوشته یعقوب قمری شریف آبادی
اشاره
شیعه در لسان اهل بیت(ع) به مشایعتکننده و پیرو امیرالمومنین(ع) تعبیر و تفسیر شده است؛ آنجا که میفرمایند: «الشیعه من شایع علیا». شیعه یک مکتب پویا و یک حقیقت همیشه زنده جاری و ساری در کالبد زمان بوده و هست. رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به عنوان یگانه و نماد شیعهء خاص در عصر حاضر، بیانگر حقیقت تشیع چه در اعتقادات و چه در سیرهء عملی است و الگوی ارادتمندان و متوسلان به طریق نورانی حضرات(ع) میباشد.
امروزه که سالیانی است، خورشید فروزان حضرتش به غروب نشسته، پیرو خاص و شاگرد صدیق و ارادتمند حقیقی ایشان حضرت آیت الله خامنهای (مد ظله العالی) سکاندار کشتی تشیع در عصر حاضر گشته و با شجاعت، تدبیر، صداقت، درایت و تیزبینی خاصی که از مواهب الهی به ایشان رسیده، در دریای متلاطم کنونی، امت اسلامی را به سرمنزل مقصود رهنمود گشتهاند.
در تلألؤ جلوه گشایی حضرت معشوق و در هنگامهء تجلی هستی، صلای قدسی «کنت کنزاً مخفیاً؛ من گنجی پنهان بودم» در ذره ذره وجود طنین افکن شد و حقیقت سرّ «فأحببت أن اعرف؛ پس دوست داشتم که شناخته شوم» در روایت پر رمز و راز «إن الله خلق آدم علی صورته»(1) متجلی گشت. از این رو، مقصود از «فخلقت الخلق؛ پس خلقت را آفریدم» در مقصد والای «لکی اعرف؛(2) برای آنکه شناخته شوم» خلاصه گردید. و با ظهور صورت تام انسانی که مبارکترین جلوهء وجود در میان مخلوقات است، بنیان هستی بر توحید و معرفت حق استوار شد. سیمای انسانی پس از آذین به کمال روحانی «ثم أنشأناه خلقاً آخر» نوای جمیل «فتبارک الله احسن الخالقین»(3) را به گوش جان شنید و بدین سان پرتو افشان دُرّ پنهان صدف هستی گشته و متصف به مقام معنوی «وجه الله» و محقق به حقیقت «خلیفه الله» شد.
مفتاح قاموس معرفت رحمانی، شناخت نفس انسانی قرار گرفته و روزنهء اسرار مکتوم غیب، در رخسارهء جامع انسان کامل به ظهور رسیده است. انسانی که مخاطب به خطاب ربّانی «خلقت الأشیاء لأجلک؛ همه چیز را به خاطر تو آفریدم» و مقرّب به سراپردهء انسِ «خلقتک لأجلی؛(4) ای انسان! تو را برای خودم آفریدم» میباشد. حقیقت شأن و منزلت انسان کامل به صراحت «اولیائی تحت قبائی؛ اولیای من زیر پوشش من پنهاناند»، در قبای رحمانی نهفته است و این وجود آراسته به زیورِ «احسن تقویم» است که مرآت خفیّة هدایت رهجویان طریقت معنوی میباشد.
ضیای تابناک خورشید و انوار تابان ماه، تنها در صورتی به رؤیت میرسد که بر پیکر وجود و صورت آفرینش بتابد؛ زیرا صفحهء طبیعت بسان مرآت، مایهء مشاهدهء نور را فراهم میآورد و این ذرّات هستی هستند که به وضوح نمایانگر روشنایی آفتاب و نور مهتاب میباشند. این تمثیل حکایتگر شکوهمندی و فرازمندی معنوی صورت تام انسان کامل است؛ زیرا انسانی که درجات والای کمال را پیموده و در سایهء پیروی عارفانه و اتصال عاشقانه به شجرهء طیّبه ولایت در حرم امن جمال مطلق ره یافته، یگانه صورتی است که در عالم وجود، انوار حقیقت محمدی(ص) و فروغ ولایت علوی و لمعهء عشق و معرفت فاطمی(س) را به روشنی مینمایاند. انسان کامل مرآت تمامنمای حق و حقیقت است و سیمای معنویاش قلوب خفته و تاریک را روزنهء بصیرت و نورانیّت میباشد، مدارج رفیع ایمان را طی نموده و به اشارهء مسرّتبخش «علیٌ و شیعته هم الفائزون»(5) سفینهء نجات در عصر سردرگمی و تحیّر است. قلب سلیم انسان کامل عرش خدای رحمان بوده و خاستگاه حقیقی علم لدنّی و ارادهء رحمانی است. به همین خاطر، جان لبریز از عرفان و ایمان و روح مشحون از مهابت و عزّت انسان کامل، حقیقت آفرین واقعی کلام زرّینفام امام صادق(ع) گشته است: «المؤمن اعظم حرمه من الکعبه؛(6) حرمت و ارجمندی مؤمن از کعبه برتر است».
محرمان خلوت انس رحمانی، مفتاح اسرار و کرامات و رمز نقطهء عطف راز حیات را در «تسلیم وجه» یافتهاند و از صدف گوهربار کلام نبی اکرم(ص) دُرّ درخشان «تسلیم و پیروی» را سرمایهء طریقت کمال و رهتوشهء وصلت جمال نمودهاند: «إن شیعتنا مَن شیّعنا و تبعنا فی اعمالنا؛(7) به درستی که پیرو ما کسی است که ما را همراهی نماید و در عمل ما را تبعیّت کند».
مخلَصین پویندهء طریقت کمال و مقرّبین جویندهء شوکت جمال، پیروان راستین ائمهء معصومین(ع) خاصه پیروان دلباخته ابوالأئمه، علی(ع) را مینامند که مشایعت آن حضرات را میکنند و ظاهرشان به نور اتباع و تسلیم روشن است و باطنشان از فروغ عشق و ارادت به پیشگاه ولایت آکنده است و قلبشان از چشمهء حیات معارف خفیهء قرآن و اسرار مکنون روح و روان میجوشد و دیدهء بصیرت روحشان به رؤیت جمال بیمثال حق سرمه آذین گشته و سرّ درونشان با خوی فتوّت، موحّدانه به هویّت غیبیّهء لاهوت اتصالی ژرف و پیوندی عمیق دارد. آری، انسان کامل وارث خاص اختران سعادت و کرامت بشریّت میباشد که در هدایت و راهنمایی تسلیم شدگان و بندگان خدای رحمان همچون رسول ختمی مرتبت(ص) حریص و مشتاق است؛ آنگونه که برای ایمان آورندگان محفل ولایت چون شمع تابان میسوزد و دلهای خموش و ظلمانی را به نور شناخت و هدایت بر میافروزد: «... عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم؛(8) ... سخت است بر او رنج کشیدنتان و حریص است بر هدایت شما و نسبت به مؤمنان دلسوز و رحیم است».
چنانچه دردمندان و آشفتهحالان، بدین طبیبان معنوی نفس و روح انسان توجّه و ارادتی نورزند و در کنف سراج عقل الهی بر طریقهء فلاح و صلاح واقعی ره نپیمایند، در دام آفات روحانی گرفتار آلام و آمال نفسانی میشوند و از صعود و عروج آسمانی محروم میمانند. و زبان حال سوزناک این پیروان کامل آل طهارت(ع) و هادیان عصر ظلمت و حیرت و میراثبران دُرّ صدف عصمت(ع) این چنین مترنّم میگردد: «فإن تولّوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم؛(9) اگر اعراض کردند، پس بگو: کافی است مرا خدایی که هیچ خدایی جز او نیست. بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش عظیم». بدیهی است که این مرآت نهفته از دیدهء ظاهربینان تنها برای کسانی جلوه مینمایدکه چشمهایشان با داروی کیمیاگر «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»(10) شفا یافته و در پرتو مصباح عقل الهی مرآت صاف و صیقل یافتة انسان کامل را رؤیت میکنند و از درون آن حقایق انفس و اسرار آفاق ورای خویشتن را به نظاره مینشینند و همچون پروانگان شیدا، در بحبوحهء عصر حیرانی و آشفتگی، جستجوگر شهد مصفای ریحانهء انسان کاملاند و به بوستان شورانگیز ولایت بار یافتهاند و وجه خویشتن را تسلیم قدرت یداللهی و سلطهء رحمانی نمودهاند و از رهگذر این تسلیم راستین، دل را از زنگار غرور و غفلت زدوده و پردهء خودبینی را از رمز مکتومِ «و نفخت فیه من روحی»(11) گشودهاند و سرّ مستور انسان کامل را از ورای پوشش رحمانی به نظاره نشستهاند.
گفتنی است که وجود مبارک انسانهای کامل به عنوان مربّیان معنوی در هر عصر و زمانی و هر شهر و دیاری جلوه دارد و هیچگاه پهنهء زمین از چشمهء کرامت و انوار هدایت ایشان خالی نمیباشد. هر چند منقبت و منزلت انسان کامل از منظر ظاهربینان و کوتهنظران مخفی است، اما برای آنها که از سر صدق و صفای دل جویای شعور و کمال انسانی و خواهان شهود و جمال رحمانی هستند، در هر زمان و مکانی و در هر شهر و بلدی رخ مینماید.
فرازی دلنشین از سورة نور، طرّهای زیبا از سیمای مناقب انسان کامل را میگشاید: «الله نور السموات و الارض؛(12) خداوند نور آسمانها و زمین است». ذیل این آیهء معنوی روایت است که «و هم و الله نور الله فی السموات و الارض؛(13) ائمه(ع) به خدا سوگند نور خدا در آسمانها و زمیناند». نور هدایت حضرات اولیای معصومین(ع) به واقع رهانندهء متحیّران ظلمت نفس و جهالت دل به مأوای نور مطلق میباشد. از این روست که تبعیّت کنندگان و مؤمنان خاص الخاص مهتاب ولا که به نور ابتهاج و هدایت ائمهء هدی(ع) منوّرند، هادیان حقیقی طریق کمال مطلق در عصر پریشانحالی و درمانگی میباشند و به واسطهء آذرنگ عشق و معرفت از هر گونه خوف و هراس به دورند و مأمن ارتیاح و آرامش معنوی بشریت هستند: «فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛(14)
پس آنانکه هدایت مرا تبعیّت کنند، هیچ خوف و حزنی بر ایشان نیست». زهی انسان کامل که به عطیّهء هدایت انوار رحمانی متنعّم است و بر سریر لاهوتی «اولیاء الله» تکیه زده و از هر نوع ارتیاب و ارتعابی رهیده است: «ألا إن اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛(15) آگاه باشید که اولیای الهی هیچ خوف و اندوهی بر آنها نیست».
پایگاه اینترنتی نویسنده: www.foroughemahtab.com,net,org
نشانی پست الکترونیکی: