***** این دهان بستی دهان باز شد *****
تبهای اولیه
. سرّ روزه
روزه همانند ساير عبادات اسرار و آثار فراوان دارد و فاطمه زهرا سلاماللهعليها تمام آن اسرار و آثار را در يك جمله خلاصه نموده و فرمود:«و جعل الله ... و الصيام تثبيتا للاخلاص»[1] و نظير اين سخن از همتا و همسرش اميرمؤمنان نيز نقل شده كه فرمود:«و فرض الله ... و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[2] حال بايد ديد كه تفسير و پيام اين دو كلام نوراني چيست؟ در اين رابطه ممكن است مطالب بسياري مطرح باشد، ولي به اختصار به چند نكته اشاره ميشود:
الف) ممكن است معناي سخن حضرت اين باشد كه دين باوران اهل ايمان كه پيوسته در مسير بندگي خالصانه و تأمين رضاي حضرت دوست تلاش ميكنند، روزه گرفتن اخلاص آنها را محكم و خلوصشان را تثبيت ميكند، چون روزه عبادتي است كه هيچ يكي از عبادات با آن قابل مقايسه نيست از اين روست كه در روايتي آمده «كل حسنة بعشر امثالها الي سبعمائة ضعف الّا الصيام، فانّه لي و انا اجري به»[3] معناي اين حديث نوراني آن است كه روزه در واقع وصال دوست و شهود جمال محبوب است و اين وصال و لقاء معنوي پاداش روزه است. از اين رو هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش دارد، ولي پاداش روزه خود خدا و وصال و شهود جمال اوست لذا برخي از عارفان ميگويد:«گرسنگي را ثمره مشاهدت بود، و مشاهده معركه گاه مردان است»[4] چه اين كه صاحب فتوحات در معناي فراز حديث حديث ياد شده كه فرمود:«الا الصيام فانه لي» گفته است: روزه و صوم صفت صمداني است از اين رو خداوند با تعبير «فانّه لي» آن را توصيف كرده. و چون صوم صفت صمداني است پس اگر بنده به آن صفت يعني تنزيه از غذا توصيف شده به اعتبار تقييد است، زيرا تنزيه از تغذيه و صمدانيت به صورت مطلق وصف خداوند است، و به صورت مقيد بندة صائم به آن متصف ميشود. از اين روست كه فرمود:«انا اجزي به» حق تعالي جزاء صوم براي صائم است.[5] چه اين كه به گفته حكيم متأله استاد جوادي آملي، هيچ يكي از مشركان بتپرست، براي بت شان روزه نميگرفته است، گرچه ساير اعمال و عبادات را به نحوي در برابر بتهاشان انجام ميداده اند، از اين رو روزه تنها عبادتي است كه خالص براي معبود حقيقي بجا آورده شده و ميشود.[6]
ب) روزه انسان را به صفت صمديت متصف ميكند و انسان از طريق روزه مظهر اسم «الصمد» ميشود، زيرا چنان كه اشاره شد صمد كسي است كه منزّه از تغذيه و غذا خوردن است.[7] و امام حسين درباره معناي صمد فرمود:«الصمد الذي لاجوف له، الصمد الذي لايأكل و لايشرب الصمد الذي لاينام»[8] براساس اين حديث نوراني روزه زمينه ظهور و تجلي اسم الصمد را در وجود انسان فراهم ميسازد، و انسان را فرشته منش ميسازد يعني همان طور كه فرشتگان به عنوان مظاهر اسم الصمد منزه از جوف، خوردن، آشاميدن و خواباند، انسان روزه دار نيز به مشرب فرشتگان تلاش ميكند كه با روزه خود زمينه تجلي صفت صمديت را در خود بوجود آورد. و با اين رويكرد است كه معناي دقيق از سخن فاطمهزهرا(س) بدست ميآيد كه روزه چگونه موجب تثبيت خلوص انسان ميگردد انسان با روزه به گونهاي خالص ميشود كه چون فرشتگان مظهر اسم الصمد شده و از تغذيه تنزيه و پاك ميشود. و در اين رابطه كلام نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right | |
---|---|
گر تو اين انبان زنان خالي كني | |
طفل جان از شير شيطان باز كن | |
تا تو تاريك و ملول و تيرهاي | |
پر ز گوهرهاي اجلال كني | |
بعد از آنش با ملك انباز كن | |
دان كه با ديو لعين همشيرهاي[9] | |
بنابراين روزه يكي از راههاي خالي كردن انبان شكم از نان و و تنزيه جان از تيرگيهاست كه آدمي را انباز و مشابه فرشته ساخته و زمينة ظهور صفت صمديت را در او بوجود ميآورد و اين زيباترين معنا تثبيت خلوص و ايجاد اخلاص در انسان است كه در كلام فاطمي اشاره گرديده است. و گويا حافظ از اين گونه آموزههاي متعالي الهام گرفته و گفته است:
align: right | |
---|---|
خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد | |
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد[10] | |
ج) نكته ديگر در تبيين كلام فاطمهزهرا(س) در باب اسرار روزه اين است كه روزه نمودار بلندترين و زيباترين جلوه دلدادگي و سرسپردگي عاشق به معشوق است كه در راه وصل او و تأمين خواست او نه تنها از حرامها بلكه از حلالها، مباحها نيز امساك ميكند چون در اين كار خواست و رضاي محبوبش به كاملترين صورت تأمين ميشود. و فراتر از اين مرتبه، در يك مرتبه بالاتر، تمام قواي اداركي خود را در دو ساحة ظاهر و باطن (حواس ظاهري و باطني) تنها در جهت رضا و خواست حضرت محبوبش به كار گرفته و از هرگونه ادراك و معرفتي كه مورد رضا او نباشد امساك و خودداري مينمايد. بدين بيان كه زبانش را از گفتن حرفهاي غيرضروري نگاه ميدارد و اين آموزه وحياني را كه قرآن از جناب مريم نقل كرده تجربه ميكند كه گفت:«اني نذرت للرحمن صوما فلن اكليم اليوم انسيا»[11] اين چنين صوم سكوت زمينهساز آن همه كرامت ميشود كه نصيب مريم شد، چه اين كه نتيجه آن صوم سكوت نطق كودكش عيسي مسيح گرديد كه در گهواره به سخن آمد و گفت:«اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبيا»[12] بيترديد تجربه صوم سكوت نتائج قطعي بسياري در پي داد كه تفصيل آن رادر جاي خود بايد ملاحظه كرد.[13] و يا چشم خود را نه تنها از ديدن مناظر حرام بلكه از هرگونه مشاهدات غيرضروري حفظ كند، و گوش خود را نه تنها از شنيدن صداهاي حرام بلكه از استماع حرفهاي غيرلازم حفظ نموده و تنها در ديدن و شنيدن حقايق الهي متمركز سازد. و نيز قوه شامه، ذائقه، لامسه خويش را در مواردي به كار بگيرد كه بويدن، چشيدن، و لمس كردن آنها ضروري و مفيد و حياتش بخش باشد. و هم چنين قواي ادراك باطني خود را نظير مفكره، حافظه، متخيله، واهمه و مانند آن را در مسير انديشيدن در حقايق الهي، حفظ معارف و علوم رباني، و تصور مظاهر جلال و جمال حضرت حق تعالي و شناخت آيات توحيدي، قرار دهد، و از هرگونه فكر و تصور ناصواب پرهيز نمايد.
تا از اين رهگذر به مرتبه برين توحيدي باريابد. و اين مرتبه با امساك و خودداري از مشاهده غيرحقتعالي حاصل ميشود، و در اين مرتبه است كه انسان روزهدار هرچه در نظام هستي مشاهده ميكند مظاهر و تجليات و آيات حضرت حق است.[14] در اين رابطه اين سخن نغز بسيار گويا و شنيدني است:
align: right | |
---|---|
برو تو خانه دل را فرو روب | |
چو تو بيرون شوي او اندر آيد | |
موانع تا نگرداني ز خود دور | |
مهيا كن مقام و جاي محبوب | |
بتو بي تو جمال خود نمايد | |
درون خانه دل نايدت نور[15] | |
و بدين ترتيب بخوبي روشن ميگردد اين كه فاطمهزهرا(س) روزه را جان مايه اخلاص خوانده سرّش چه بوده است. چه اين كه اگر در كلام اميرمؤمنان در باب آثار روزه آمده:«والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[16] در اين كلام حضرت نيز از روزه به عنوان زكات بدن خوانده شده.[17] و در مجموع براساس آموزههاي ياد شده اين نكته بدست آمد كه روزه نقش بيبديل در تأمين خلوص و تثبيت اخلاص انسان دارد و از همين روست كه در كلام فاطمه زهرا سلاماللهعليها برهمين نكته تصريح گرديده است و از باب تمثيل همان طور كه احجار كريمه بر اثر قرار گرفتن در مجاورت آتش تمام ناخالصيهاي آن زدوده شده و طلاي خالص و تمام عيار از آن بدست ميآيد، در پي سوخت و سوزهايي كه در جسم و روح انسان بر اثر روزه صورت ميگيرد، زنگارهاي گوناگون از وجود او پاك شده و انسان به خلوص كامل بار مييابد.
د) و بالاخره براي درك ژرفاي كلام فاطمه در باب اسرار روزه اين سخن نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right | |
---|---|
اين دهان بستي دهاني باز شد | |
اندكي زين شرب كم كن بهر خويش | |
لب فرو بند از طعام و از شراب | |
از طعام الله و قوت خوشگوار | |
باش در روزه شكيبا و مصر | |
كان خدا خوب كار بردبار | |
كاو خوراندة لقمههاي راز شد[18] | |
تا كه حوض كوثري يابي به پيش[19] | |
سوي خوان آسماني كن شتاب[20] | |
بر چنان دريا چو كشتي شو سوار | |
دم به دم قوت خدا را منتظر | |
هديهها را ميدهد در انتظار[21] | |
گفتني است كه گاهي تصور ميشود روزه از يك سلسله سلبها تشكيل شده و حتي يكي از بزرگان اهل سلوك و عرفان تصريح نموده كه روزه وصف سلبي، و آن ترك مضطرات است.[22] و يا ابن سينا آن را امر عدمي و سلبي خوانده در عين حال تصريح نموده كه روزه سبب توجه انسان و تحرك و سير او به قرب الهي ميشود.[23] ولي حقيقت آن است چنان كه در كلام مولوي اشاره گرديده روزه به حسب ظاهر يك سلسله سلبها و ترك مفطرات است، اما به حسب باطن و حقيقت اين سلبها مقدمه و ظاهر و زمينهساز يك سلسله ايجابها است، زيرا ظاهر روزه نخوردن، ننوشيدن، نديدن، نشنيدن، نگفتن و مانند آن است، ولي باطن آن خوردن، نوشيدن، شنيدن، ديدن امور معنوي و امثال آن است و روزه واقعي مركب از اين سلبهاي ظاهري و آن ايجابهاي باطني است و نه تنها سلبها، و اين همان نكتة فاخر است كه در كلام نوراني فاطمه زهرا(س) از آن به تثبيت اخلاص و تحكيم خلوص ياد شده وقتي انسان خالص شد و اخلاص او تثبيت گرديد روزه او مركب از ترك تغذيه و مفطرات مادي و جسماني و آغاز تغذيه معنوي و روحي است و به گفته مولوي وقتي دهن ظاهر را از خوردن و نوشيدن بست، لقمهها راز معنويت و كوثر زلال معرفت نصيب او ميشود، لذا در اين شعار و اشعار پيش گفتة او، در مصراع اولي به وصف سلبي و ظاهري روزه، و در مصراعهاي دوم به وصف ايجابي و باطني آن اشاره گرديده است.
[/HR][1]. خداوند روزه را براي تثبيت اخلاص بندگان قرار داده است. الاحتجاج، ج1، ص258.
[2]. خداوند روزه را به عنوان آزموني براي امتحان مردم واجب نموده است. نهجالبلاغه، حكمت136.
[3]. براي هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش مقرر شده مگر روزه، زيرا روزه براي من است و من جزاء و پاداش روزه هستم. محجة البيضاء، ج2، ص121.
[4]. كشف المحجوب، ص278.
[5]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص103. (با تحقيق عثمان يحيي)
[6]. ر،ك: حكمت عبادات، ص134.
[7]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص102. (با تحقيق عثمان يحيي)
[8]. صمد موجودي است كه جوف و ميان تهي نيست، صمد موجودي است نميخورد و نميآشامد، صمد موجودي است كه خواب ندارد. بحارالانوار، ج3، ص223.
[9]. مثنوي معنوي، دفتر اول، ص76. (كلمه انباز به معناي شريك و همسان است.)
[10]. ديوان حافظ، ص234.
[11]. من براي [خداي] رحمان روزه نذر كردم، و امروزه مطلق با انساني سخن نخواهم گفت. مريم، آيه26.
[12]. [كودك] گفت منم بندة خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. مريم، آيه30.
[13]. سيد حيدر آملي، اسرار الشريعه، ص202.
[14]. همان، ص200 تا ص211.
[15]. شيخ محمود شبستري، نقل از: مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، ص742.
[16]. خدوند با آزمون روزه مردم را خالص ميكند. نهجالبلاغه، حكمت252.
[17]. لكل شيء زكات و زكات البدن الصيام. نهجالبلاغه، حكمت136.
[18]. مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص501.
[19]. همان، دفتر پنجم، ص764.
[20]. همان، ص797.
[21]. همان، ص798.
[22]. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، ج9، ص100. (با تحقيق عثمان يحيي)
[23]. الهيات شفاء، مقاله دهم، فصل3، ص444.
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى کن مرا در آن روز هوش و خودآگاهى را و دور بدار در آن روز از نادانى و گمراهى و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزى که فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشندهترین بخشندگان.
این دهان بستی دهانی باز شدتا خورندهء لقمههای راز شد
هنگامیکه این دهانت را ببندی، دهان دیگری باز میکنی که لقمههایش لقمههای راز است.
عرفا روزهداری را به چند دسته تقسیم میکنند. یکی روزهء عوام است که با خودداری از مبطلات فقهی تحقق می یابد. دوم روزهء خواص است که علاوه بر خودداری از مبطلات فقهی خودداری اعضاء بدن از گناه را در بر دارد. و سوم روزهء خواص خواص است که با خودداریهای انواع قبل بعلاوهء پرهیز از اموری که انسان را از حقیقت درونیاش(خداوند) دور میکند، متحقق می شود.
نیز تقسیمبندیئی از نیت روزهداران ارائه دادهاند:
1. به نیت رضایت غیر خدا. مثلاً برای ترس از اطرافیان یا برای رسیدن به نفعی یا فقط برای اینکه عادت جامعه است که روزه بگیرند.
2. نیتی که در آن موارد فوق است بعلاوهء کمی ترس از مجازات خدا و امید به پاداش.
3. نیتی که صرفاً بخاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه است.
4. نیتی که بخاطر رهایی از مجازات و رسیدن به پاداش است بعلاوهء قصد نزدیکی و رضایت الهی.
5. نیت برای صرفاً رضایت، نزدیکی و وصل به حق.
پس "روزه" یک تعریف واحد ندارد و بسته به نیت و منظور فرد روزهگیرنده معنی پیدا میکند. مردم در تداول عامه لفظ "روزه" را بکار می برند اما چه بسا منظورهایشان از این کلمه بسیار متفاوت از هم باشد.
امام علی (ع) نیز میفرمایند: "بسا روزهداری که بهرهای جز گرسنگی و تشنگی از روزهداری خود ندارد، و بسا شبزندهداری که از شبزندهداری چیزی جز رنج و بیخوابی به دست نیاورد! خوشا خواب زیرکان، و افطارشان!"
رمضان، ماه روزه و ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال است، رمضان در لغتبه معنای تابش گرما و شدت تابش خورشید است. بعضی گویند رمضان به معنی سنگ گرم است که از سنگ گرم، پای روندگان میسوزد و شاید ماخوذ از «رمض» باشد که به معنی سوختن است چون ماه صیام گناهان را میسوزاند به این خاطر، بدین اسم موسوم شده است زیرا ماه رمضان موجب سوختگی و تکلیف نفس است. اما صوم و روزه که در این ماه تکلیف شرعی مسلمانان است عبارت است از احتراز از خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر از طلوع صبح تا غروب.
در قرآن مجید یک بار «رمضان» و چهارده بار صوم و صیام و صائمین و صائمات ... آمده است.
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ... ماه رمضان است که در آن فرو فرستاده شد قرآن ... دستور روزه در آیه 179 سوره بقره طرح شده است: یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.
مبارک باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد، ای همراه روزه
شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه
نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن شاه روزه
مسلمانان، سرم مست است از آن روز
زهی اقبال و بخت و جاه روزه
بجز این ماه، ماهی هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه
بدان مه ره برد آن کس که آید
درین مه خوش به خرمنگان روزه
رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباه روزه
دعاها اندرین مه مستجاب است
فلکها را بدرد آه روزه
چو یوسف ملک مصر عشق گیرد
کسی کو صبر کرد در چاه روزه
سحوری کم زن ای نطق و خمش آن
ز روزه خود شوند آگاه روزه
(کلیات شمس، جزء و پنجم، ص 137)
بسمه العلیم
بجز این ماه، ماهی هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه
بدان مه ره برد آن کس که آید
درین مه خوش به خرمنگان روزه
رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباه روزه
عرض سلام و ادب و آروزی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی
استاد گرامی مقصود از ابیات فوق چیست و به چه کسی اشاره دارد؟
با تشکر
بسمه العلیمعرض سلام و ادب و آروزی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی
استاد گرامی مقصود از ابیات فوق چیست و به چه کسی اشاره دارد؟
با تشکر
باسلام وتقبل الله.
شرح این گونه متن ها بر عهده جناب عالی است
شرح این گونه متن ها بر عهده جناب عالی است
مدتی در محضر حضرتعالی در تاپیک"برداشت شما چیست" شاگردی کردیم
و چیزهایی آموختیم و ظاهرا هم شاگرد خوبی نبودیم و نتیجه این شد که کلاس
و درس و بحث تعطیل شد.
بنابراین اگر یافتن شرح این چند بیت مقدمه ی باز گشایی آن تاپیک باشد با اشتیاق
فراوان اطاعت امر خواهم نمود ان شاالله.
مدتی در محضر حضرتعالی در تاپیک"برداشت شما چیست" شاگردی کردیمو چیزهایی آموختیم و ظاهرا هم شاگرد خوبی نبودیم و نتیجه این شد که کلاس
و درس و بحث تعطیل شد.
بنابراین اگر یافتن شرح این چند بیت مقدمه ی باز گشایی آن تاپیک باشد با اشتیاق
فراوان اطاعت امر خواهم نمود ان شاالله.
باسلام وسپاس .
در این ساعات وایام سراسر خیر و برکت که دعای اهل ایمان و نیایش اهل عرفان قرین اجابت است
دعا بفرمایید که همگان در نشر معارف بلند توحیدی بیش از پیش موفق باشیم
آن تاپیک برای بتده هم مفید بود که از شرح وتوضیحات علمی ونکته های معرفتی شما بزرگواران بهره علمی و معرفتی می بردم
امید است که با دعای قدسیان و قدیسان این سایت پر معنویت توفیق مجدد برای تداوم بحث تاپیک یاد شده فراهم آید .
شکر شکن شود همه طوطیان هند
ازقند پارسی که به بنگاله می رود
مدتی در محضر حضرتعالی در تاپیک"برداشت شما چیست" شاگردی کردیمو چیزهایی آموختیم و ظاهرا هم شاگرد خوبی نبودیم و نتیجه این شد که کلاس
و درس و بحث تعطیل شد.
بنابراین اگر یافتن شرح این چند بیت مقدمه ی باز گشایی آن تاپیک باشد با اشتیاق
فراوان اطاعت امر خواهم نمود ان شاالله.
باسلام وسپاس .
در این ساعات وایام سراسر خیر و برکت که دعای اهل ایمان و نیایش اهل عرفان قرین اجابت است
دعا بفرمایید که همگان در نشر معارف بلند توحیدی بیش از پیش موفق باشیم
آن تاپیک برای بتده هم مفید بود که از شرح وتوضیحات علمی ونکته های معرفتی شما بزرگواران بهره علمی و معرفتی می بردم
امید است که با دعای قدسیان و قدیسان این سایت پر معنویت توفیق مجدد برای تداوم بحث تاپیک یاد شده فراهم آید .
شکر شکن شود همه طوطیان هند
ازقند پارسی که به بنگاله می رود
بسمه الشکور
باسلام وسپاس .
در این ساعات وایام سراسر خیر و برکت که دعای اهل ایمان و نیایش اهل عرفان قرین اجابت است
دعا بفرمایید که همگان در نشر معارف بلند توحیدی بیش از پیش موفق باشیم
آن تاپیک برای بتده هم مفید بود که از شرح وتوضیحات علمی ونکته های معرفتی شما بزرگواران بهره علمی و معرفتی می بردم
امید است که با دعای قدسیان و قدیسان این سایت پر معنویت توفیق مجدد برای تداوم بحث تاپیک یاد شده فراهم آید .
شکر شکن شود همه طوطیان هند
ازقند پارسی که به بنگاله می رود
سلام علیکم و رحمة الله
از حسن ظنّ و تواضع حضرتعالی متشکرم.
حقیر و سایر بزرگواران همراه هم منتظر ادامه ی بحثهای بسیار خوب و مفید تاپیک مذکور هستیم.
اين دهان بستي دهاني باز شد
به نام خدا
با سلام و عرض ادب
من خیلی نسبت به صحبت کردن حریصم و ازین خلقم اصلا خوشم نمیاد ..چند بار سنگ گذاشتم تو دهنم با تقلید از یکی از مشایخ باز حرف زدم حتی روزه گرفتن هم جلوشو نمیگیره
ممکنه چند راهکار برای کنترل زبان بگید؟ دارم خراب میکنم با فاش کردن اسرارهام
من مشکلم اینه که یکم زیادی جسورم به طور احمقانه و از دیگران ترسی ندارم درحالی که بین مردم افراد خیلی حسود و رذیلی هستند که کافیه فقط یه کلمه بشنوند حتی دوستان صادق هم برا ادم دشمن میشن
و من ساده ....
به نام خدابا سلام و عرض ادب
من خیلی نسبت به صحبت کردن حریصم و ازین خلقم اصلا خوشم نمیاد ..چند بار سنگ گذاشتم تو دهنم با تقلید از یکی از مشایخ باز حرف زدم حتی روزه گرفتن هم جلوشو نمیگیره
ممکنه چند راهکار برای کنترل زبان بگید؟ دارم خراب میکنم با فاش کردن اسرارهام
من مشکلم اینه که یکم زیادی جسورم به طور احمقانه و از دیگران ترسی ندارم درحالی که بین مردم افراد خیلی حسود و رذیلی هستند که کافیه فقط یه کلمه بشنوند حتی دوستان صادق هم برا ادم دشمن میشن
و من ساده ....
باسلام وتشکر .
راهکارعملی برای کنترل زبان چيست؟
زبان مهم ترين كليد دانش و فرهنگ و عقيده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقي، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است.
زبان ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت و مهم ترين دريچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش مي بندد. قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در لابلاي گفته هاي او ظاهر مي شود. زبان در عين اينكه يكي از شگفت انگيزترين آفريدهاي پروردگار و از بزرگترين نعمتهاي او است ، مي تواند بسيار خطرناك و سرچشمه گناهان بيشماري باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بكشد.
پيامبر مکرم اسلام زيبايي انسان را در زبان او مي داند. «الجمال في اللسان»( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسيار بزرگي است که عامل تفهيم در زندگي اجتماعي آدمي است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نياز به خوب صبحت کردن و مقيد به آداب گفتگو شدن بيشتر مي شود. در جامعه کساني موفق ترند که بهتر مي توانند خواسته ها و نظريات خود را بيان کنند و يا خوب و فصيح و زيبا سخن گويند، و از آنجا که زبان مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يکديگر و اطلاع رساني و مبادله افکار و انديشهها است، ميتوان آن را از فعالترين عضو بدن ياد کرد، زبان بيش از هر چيز ديگر بر انسان حاکميت دارد، و هميشه در اختيار انسان است از اين رو اگر افسار گسيخته باشد، خطرات آن با خطرات هيچ يک از اعضاء ديگر قابل قياس نيست، آفات و گناهان کبيرهاي که از زبان برميخيزد، بسيار است که ميتوان آن را به گفته بعضي به صدها رسانيد مانند: تهمت، دروغ، غيبت، سخن چيني، گواهي به باطل، خودستايي،اشاعه فحشاء و نشر اکاذيب، بيهوده گفتن، ناسزا گويي، خشونت با زبان، اصرار بيجا، تکدي گري و چاپلوسي با زبان، مسخره کردن، و آزار رساني به ديگران با زبان، نکوهش ديگران، کفران نعمت با زبان، تبليغ باطل و تشويق به گناه، وعده دروغ، بدزباني، نهي از معروف و امر به منکر با زبان و...
و بعضي از گناهان نيز به طور غيرمستقيم از زبان سرچشمه ميگيرد و ميتواند رابطهاي با زبان داشته باشد، مانند: ريا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همين اساس از رسول خدا(ص) روايت شده فرمود: «انّ اکثر خطايا ابن آدم في لسانه؛ قطعاً بسياري از گناهان انسان از ناحيه زبان او است.» و نيز فرمود:
«نجاة المؤمن في حفظ اللسان (نجات و رستگاري انسان با ايمان در کنترل زبان است
پس زبان مهم ترين كليد دانش و فرهنگ و عقيده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقي، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. زبان ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت و مهم ترين دريچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش مي بندد. قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در لابلاي گفته هاي او ظاهر مي شود. زبان در عين اينكه يكي از شگفت انگيزترين آفريدهاي پروردگار و از بزرگترين نعمتهاي او است ، مي تواند بسيار خطرناك و سرچشمه گناهان بيشماري باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بكشد.از اين رو لازم است هر فردي براي كنترل و استفاده صحيح از زبان برنامه اي داشته باشد .
مهمترين اموري كه مي تواند ما را در كنترل زبان و پرگويي ياري كند عبارتند از:
1. توجه جدي به خطرات زبان:
براي پرهيز آسيبهاي زبان قبل از هر چيز توجه كامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح كه انسان از خواب بيدار مي شود بايد به خود توصيه كند كه بايد مراقب خطرات زبانش باشد. زيرا اين عضو مي تواند انسان را به اوج سعادت يا خاك ذلت و شقاوت بكشاند. در حديثي از پيامبر اسلام(ص) چنين آمده است: هنگامي كه فرزندان آدم صبح مي كنند تمام اعضاي بدن به زبان هشدار مي دهند و مي گويند تقواي الهي را در مورد ما رعايت كن، چرا كه اگر تو به راه راست بروي، ما نيز به راه راست مي رويم و اگر تو به راه كج بروي ما نيز به راه كج مي رويم. [اخلاق در قرآن، آيه ا... مكارم شيرازي، ج 1، ص 319]
در ادامه برخي از احاديث هشدار دهنده را متذكر مي شويم
-حديثي از اميرالمومنان عليه السلام : كسي كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مي شود و كسي كه خطا و لغزشش فراوان گردد حياء او كم مي شود و كسي كه حيائش كم شود، پرهيزگاري اش كم مي شود و كسي كه پرهيزگاريش كم شود، قلبش مي ميرد و كسي كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مي شود. [نهج البلاغه، كلمات قصار 349]
- الكلام كالدواء قليله ينفع و كثيره قاتل سخن مانند داروست، اندكش مفيد زيادش كشنده است غرر الحكم، شماره 2182
2.سكوت:
از طرف ديگر توجه به اهميت و آثار سكوت در روايات پيشوايان دين و طبيبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگويي نگه مي دارد. هر قدر انسان كمتر سخن بگويد، لغزش هاي او كمتر است و هر قدر بيشتر سكوت كند، سلامت او بيشتر است. علاوه بر اين تمرين و تجربه سكوت سبب مي شود كه انسان زبانش را در اختيار خود بگيرد و از طغيان و سركشي آن بكاهد. بايد توجه داشت كه مراد سكوت مطلق نيست چون بسياري از مسائل مهم زندگي اعم از معنويات و ماديات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضايل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است، بلكه منظور كم سخن گفتن، يا به تعبير ديگر خاموشي در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بي محتوا و مانند آن است.
رواياتي كه ارزش و آثار سکوت را بيان مي كند ر.ک: (ميزان الحکمه، ج 5، ص 435):
1. سکوت طولاني را رعايت کن چون شيطان را از تو مي راند و در امر دين ياور و مددکار توست.
2. سکوت دري از درهاي حکمت است؛ سکوت محبت مي آورد و راهنما به هر کار خير است.
3. انسان ساکت هيبتش زياد است.
4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوري است در سکوت سلامت و ايمني از لغزش است.
5. هيچ نگهباني چون سکوت نيست.
در حديثي جامع و جالب از اميرمومنان(ع) مي خوانيم: اگر دوست داري از سلامت نفس برخوردار شوي و عيب ها و كاستي هايت پوشيده بماند، كمتر سخن بگوي و بيشتر خاموش باش تا فكرت قوي و قلبت نوراني گردد. [تصنيف غررالحكم، ص 216، ش 4252 ]البته سكوت همواره امر مطلوبى نيست؛ چنانچه سخن گفتن نيز اين طور است. پس بايستى سخنان را طبقهبندى كرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غيرضرورى نيز از سخن باز ايستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدايت كسى يا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسيار نيكو است. همچنين احوالپرسى از ديگران و...؛ ولى اگر سخن لغو و بيهوده و يا خداى ناكرده مشتمل بر گناه باشد، در اين صورت بايستى از آن پرهيز كرد.
سعدي نيز در اين باب سروده است:
و نيز گفته است:
3.مراقبه :
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ويژه گفتار و فعاليت هايي كه توسط زبان انجام مي گيرد و محاسبه و حسابرسي در هنگام خواب و در پايان فعاليت هاي روزانه عاملي مهم در كنترل زبان و بازداشتن آن از پرگويي است. كنترل دايم بر گفتار و سخنان هم چون پاسباني كه با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعاليت هاي آنها را شديدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسي و رسيدگي به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب مي گردد كه به تدريج گفتار انسان تحت كنترل درآيد و پرگويي انسان مهار گردد.
4.زمان بر بودن :
بايد توجه داشت كه منع زبان از پرگويي كاري تدريجي و طولاني است. انساني كه سالها به پرگويي و كنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و اين عمل در او به صورت ملكه درآمده است، نمي تواند يك روزه بر خلاف آن عمل كند، بلكه بايد قرار بر اين بگذارد كه هر روز مقداري از پرگويي اش را كم كند تا به تدريج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروري از زبانش استفاده كند و سخن بگويد.
توصيهها و راهكارهاي زير مىتواند به شما كمك كند:
1.هر روز صبح با خود شرط كنيد كه زبان خود را به كنترل خود درآوريد و كمتر سخن بگوييد در طول روز نيز در موقعيتهايى كه احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است اين شرط را به ياد آوريد.
2.در پايان روز نيز به حسابرسي عملكرد روزانه خود بپردازيد تا به تدريج تسلط كافى و كاملى بر سخن گفتن خود پيدا كنيد
3.براي خود پاداشها و جريمه هائي را در نظر بگيريد و در پايان هر روز وقتي حسابرسي مي كنيد اگر در رسيدن به اهداف(كمتر حرف زدن)موفق بوديد به خود پاداش دهيد و اگر اهداف آن روز بدست نيامد نفس خود را تنبيه كنيد تا كنترل آنرا بدست خود بگيريد مثلا در ابتداي روز شرط كنيد كه اگر زياد روي در حرف زدن داشتيد يك روز روزه بگيريد .
4. دوستان متين و كمحرف را به عنوان رفقاى صميمى خود انتخاب كرده و با آنها بيشتر رفت و آمد كنيد.
5. در صورت امكان، هماتاقىهاى حليم و كمحرف را انتخاب كنيد.
6. با اساتيد، بزرگان و افراد باتجربهاى كه قابل اعتماد و احترام شما هستند بيشتر رفت و آمد كنيد و از آنها الگو بگيريد.
7. ارزش و اهميت سكوت و كمحرف زدن را در لابهلاى كتب علمى، اخلاقى و روايات ائمه معصومين(ع) مطالعه كنيد و درباره آنها بيانديشيد.
8. رفتارهايي را که مغاير با زياد سخن گفتن است، تقويت کنيد. مثل گوش كردن فعال ، توجه نمودن به گفته هاي ديگران و تفكر وتامل كردن نسبت صحبتهاي كه صورت گرفته
9. خود را با موقعيتهاي که کمتر در آنها صحبت مي کنيد آشنا نمائيد مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه
در پايان نامه اي از حضرت امام خميني رحمه الله عليه را كه براي عروس خود( خانم فاطمه طباطبائي )در اين زمينه آمده بيان مي كنيم متن نامه
دخترم! به بعض آفات اين عنصر کوچک و اين زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از اين دشمن بزرگ انسانيت و معنويت غافل مشو.
گاهي که در جلسات أنس با دوستان هستي. خطاهاي بزرگ اين عضو کوچک را آن قدر که ميتواني شمارش کن و ببين با يک ساعت عمر تو که بايد صرف جلب رضاي دوست شود، چه ميکند و چه مصيبتها به بار ميآورد که يکي از آنها غيبت برادران و خواهران است.
ببين با آبروي چه کسي بازي ميکني و چه اسراري را از مسلمانان روي دايره ميريزي و چه حيثيّاتي را خدشهدار ميکني و چه شخصيتهايي را ميشکني؟
آن گاه اين جلسه شيطاني، مقياس بگير و ملاحظه کن که در يک سال در همين امر پيشپا افتاده چه کردي و در پنجاه، شست سال ديگر چه خواهي کرد و چه مصيبتها براي خود به بار خواهي آورد و در عين حال آن را کوچک ميشماري و اين کوچک شمردن از حيلههاي ابليس است که خداوند به لطف خود، ما را همگي از آن مصون دارد.
منبع نامه: شيرواني، علي، برنامه سلوک در برنامههاي سالکان.
حکمت و فلسفه رمضان ؟
این امور مسابل تعبدی است.اسرار آن ها برای کسی به خوبی مشخص نیست.به طور کلی در مورد فلسفه احکام باید اشاره شود :
یکى از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، یعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است. هر نهى شرعى ناشى از مفسدهاى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده و براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاى کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهى. مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر حکمتها به گونهاى است که اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، همان حکم را مىکند که شرع کرده است. (1) منتهى عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهى نیست.
به دیگر سخن: عقل انسان حکم کلى را (که هر حکم الهى و شرعى داراى ملاک و معیاری است) درک مىکند، ولى در همه موارد حکم جزئى را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعى چیست، نمىتواند درک کند، یعنى مىداند آن حکم فلسفهاى دارد، ولى نمىداند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً مىپذیرد.
اصولا گاهی خداوند دستوری به بشر می دهد که ریشه و فلسفه اش برای بشر کاملا روشن و معلوم نیست. گاهی چون برای فهم آن ها به گذشت زمان و پیشرفت علم بشری نیاز است، یا نمیتواند علت و فلسفه محدود در امور خاصی باشد، یا چون اهداف معنوی در آن ها وجود دارد که انسان نتواند همه را درک نماید، یا ممکن است با بیان فلسفه واقعی، انسانها دست به تشبیهات و توجیهاتی برای خود زده و از اهداف واقعی دور شوند و در احکام الهی تغییر ایجاد کنند. گاهی اصلا برای آزمایش انسان ها و میزان تعبد و تسلیم آن ها در مقابل پروردگار است. امیر مومنان علی (ع)فرمود:
ابتلی خلقه ببعض ما یجهلون اصله تمییزا بالاختبار لهم؛
خدا مخلوقاتش را با بعضی از اموری که به اصل آن جاهلند، یعنی فلسفه اش را نمیدانند، و به حکمت و نکته هایش توجه ندارند، آزمایش میکند، برای این که خوبها از بدها، اطاعت کنندگان از معصیت کاران جدا شوند.(2)
این حکم بر اساس حکم قرآن است،چون در قرآن هم زمان روزه گرفتن با صراحت بیان شده(3) و هم زمان و تعداد روزهایی که باید روزه گرفته شود :
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْه؛ ( 4)
ماه رمضان ماهی است که قرآن که دارای آیات هدایت و دلایل روشن است، برای هدایت در آن نازل شده ،پس با رویت آن ماه، روزه بگیرد .
در آیه زمان روزه گرفتن را ماه رمضان و تعداد روزهای آن را یک ماه تمام بیان میکند.
غیر از اسرار نهفته در این باب ، فلسفه وجوب روزه در اسلام این است که ماه رمضان ماه نزول قرآن است که از با برکت ترین ماه های سال است .خداوند امت اسلام را در چنین ماهی به مهمانی خود دعوت نموده است. افتخار داده که در برترین ماه ، مهمان خدا باشند .
پىنوشتها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، نشر صدرا، 1380 ،ج 2، ص 52.
2. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم، 1370 ش ،خطبه 192.
3. بقره (2) آیه 183.
4.همان، آیه 185 .