چه كسي از زير پاي مريم به او گفت خداوند از زير پايت چشمه اي پديد آورده
تبهای اولیه
در آيه 24 مريم آمده كه از زير پاي مريم به او گفتند ناراحت نباش كه پروردگارت از زير پايت جوي آبي پديد آورده است. اين سخن را چه كسي گفته است.؟ فرشته بوده يا حضرت عيسي در شكم مادرش بوده ؟
[=Century Gothic]با سلام
كلمهى «سَريّا»، به معناى نهر كوچك است و «جنيّاً» به ميوهاى گفته مىشود كه رسيده و وقت چيدن آن باشد.
[=Century Gothic]بعضى گفته اند: ندا كننده[=Century Gothic]، جبرئيل بوده است، امّا سياق آيات نشان مىدهد كه منادى، عيسى بوده است تا مادر سخن او را بشنود و باور كند و بعد با خاطرى آسوده به مردم بگويد كه پاكدامنى مرا از نوزاد در گهواره بپرسيد. :Sham:
زنان هنگام زايمان و پس از آن نياز به آرامش، آب و غذاى مناسب دارند كه در اين آيات بدان اشاره شده است.
غذاى مورد سفارش قرآن و روايات براى زنى كه وضع حمل كرده است، خرماى تازه است.
چنانكه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: زنانى كه زايمان كردهاند، اوّلين غذايشان رطب باشد. و حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: بهترين غذاى زن باردار، خرماى تازه است و هيچ دارويى براى او بهتر از خرما مداوا نيست.
امان از امتحان الهى! آن روز كه مريم سالم بود، مائدهى آسمانى برايش نازل مىشد، امّا امروز كه باردار و بىكس است، بايد درخت خرما را تكان دهد تا غذايى بدست آورد.
1- الهامات غيبى، راهگشاى انسان در هنگام اضطراب است. «فناداها»
2- براى زن پاكدامن، غمى به اندازهى غم تهمت بىعفّتى نيست. «لا تحزنى»
3- براى زن باردار، هيجان و اضطراب مضر است. «لا تحزنى»
4- انسان در سختترين شرايط نيز بايد براى كسب روزى تلاش كند. «هزّى»
5 - آرامش، بر تغذيه مقدم است. «لا تحزنى، رُطبا جنيّا» زيرا انسان مضطرب، بهترين غذاها را نيز ميل ندارد.
تفسیر نور
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]كلمهى «سَريّا»، به معناى نهر كوچك است و «جنيّاً» به ميوهاى گفته مىشود كه رسيده و وقت چيدن آن باشد. [=Century Gothic]بعضى گفته اند: ندا كننده[=Century Gothic]، جبرئيل بوده است، امّا سياق آيات نشان مىدهد كه منادى، عيسى بوده است تا مادر سخن او را بشنود و باور كند و بعد با خاطرى آسوده به مردم بگويد كه پاكدامنى مرا از نوزاد در گهواره بپرسيد. :Sham: [=Century Gothic]چنانكه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: زنانى كه زايمان كردهاند، اوّلين غذايشان رطب باشد. و حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: بهترين غذاى زن باردار، خرماى تازه است و هيچ دارويى براى او بهتر از خرما مداوا نيست. [=Century Gothic]با سلام
[=Century Gothic]زنان هنگام زايمان و پس از آن نياز به آرامش، آب و غذاى مناسب دارند كه در اين آيات بدان اشاره شده است.
[=Century Gothic]غذاى مورد سفارش قرآن و روايات براى زنى كه وضع حمل كرده است، خرماى تازه است.
[=Century Gothic]امان از امتحان الهى! آن روز كه مريم سالم بود، مائدهى آسمانى برايش نازل مىشد، امّا امروز كه باردار و بىكس است، بايد درخت خرما را تكان دهد تا غذايى بدست آورد.
[=Century Gothic]1- الهامات غيبى، راهگشاى انسان در هنگام اضطراب است. «فناداها»
[=Century Gothic]2- براى زن پاكدامن، غمى به اندازهى غم تهمت بىعفّتى نيست. «لا تحزنى»
[=Century Gothic]3- براى زن باردار، هيجان و اضطراب مضر است. «لا تحزنى»
[=Century Gothic]4- انسان در سختترين شرايط نيز بايد براى كسب روزى تلاش كند. «هزّى»
[=Century Gothic]5 - آرامش، بر تغذيه مقدم است. «لا تحزنى، رُطبا جنيّا» زيرا انسان مضطرب، بهترين غذاها را نيز ميل ندارد.
تفسیر نور
ای دوستان آزاد من
اصلاً امکان نداره عیسی بوده باشد این خرافات چیه ؟
جنینی که در مایع بچه دان غرق و دهانش پر از مایع است چگونه می تواند حرف بزند ؟
حداقل اینکه که من با توجه به دانش روز این خیالپردازی را باور نمی کنم
آخر یک ذره ای از زتدگی این پیامبران و امامان را می توان یافت که مانند باقی بشرها معمولی باشه ؟؟؟؟؟
همه اش غیر عادی همه اش غیر ممکن همه اش ماورائی!!!!!
مگر اینکه بگوییم آنها بشر نبوده اند و موجودی دیگر بوده اند که در این صورت مشکل حله:Gig:
لا اله الا الله باز خرافات و بند و تبصره گذاری و توجیه خیالپردازی های شروع شد
الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيخْشَوْنَهُ وَلَا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا(الأحزاب/39)
همان کساني که پيامهاي خدا را ابلاغ ميکنند و از او ميترسند و از هيچ کس جز خدا بيم ندارند و خدا براي حسابرسي کفايت ميکند
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(الأعراف/62)
رسالات پروردگارم را به شما ميرسانم و اندرزتان ميدهم و چيزهايي از خدا ميدانم که [شما] نميدانيد
مرحوم علامۀ طباطبایی«رحمه الله» در ذیل آیۀ شریفه می فرمایند:
ظاهر سياق مىرساند كه ضمير فاعل در جمله" ناداها" به عيسى (ع) برگردد، نه به روح كه در سابق نامش به ميان آمده بود، و اين ظهور، قيد" مِنْ تَحْتِها" را تاييد مىكند، چون با حال مولود نسبت به مادرش در حين وضع حمل مناسبتر است،تا حال روح و مريم، و نيز برگشتن ضمير در جمله قبل و بعد به عيسى، مؤيد ديگرى است براى اينكه ضمير مورد بحث هم به آن جناب برگردد.
بعضى[1] گفتهاند ضمير به روح بر مىگردد، و چنين تصوير كردهاند كه مريم (ع) هنگام وضع حمل در بلندى قرار داشته و جبرئيل در پائين آن بوده و از آنجا وى را ندا داده «، و ليكن هيچ دليلى از لفظ آيه بر اين گفتار نيست[2].
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرمایند :
«فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي»
قال ابن عباس: فسمع جبرائيل كلامها و عرف جزعها «فَناداها مِنْ تَحْتِها» و كان أسفل منها تحت أكمة «أَلَّا تَحْزَنِي» و هو قول السدي و قتادة و الضحاك أن المنادي جبرائيل ناداها من سفح الجبل:
ابن عباس گويد: جبرئيل سخن او را شنيد و از زير آستينش به او ندا كرد كه محزون نباش. برخى گويند: جبرئيل از دامنه كوه به او ندا كرد. گروهى از مفسران گويند: اين ندا از عيسى بود كه او را آرامش مىبخشيد.[3]
[="][1] . تفسير فخر رازى، ج 21 ص 204
[="][2] . ترجمۀ تفسیر المیزان ،ج14ص55
[="][3] .مجمع البیان ،ج6ص790.
اصلاً امکان نداره عیسی بوده باشد این خرافات چیه ؟ جنینی که در مایع بچه دان غرق و دهانش پر از مایع است چگونه می تواند حرف بزند ؟ حداقل اینکه که من با توجه به دانش روز این خیالپردازی را باور نمی کنم آخر یک ذره ای از زتدگی این پیامبران و امامان را می توان یافت که مانند باقی بشرها معمولی باشه ؟؟؟؟؟ همه اش غیر عادی همه اش غیر ممکن همه اش ماورائی!!!!! مگر اینکه بگوییم آنها بشر نبوده اند و موجودی دیگر بوده اند که در این صورت مشکل حله لا اله الا الله باز خرافات و بند و تبصره گذاری و توجیه خیالپردازی های شروع شد الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيخْشَوْنَهُ وَلَا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا(الأحزاب/39) همان کساني که پيامهاي خدا را ابلاغ ميکنند و از او ميترسند و از هيچ کس جز خدا بيم ندارند و خدا براي حسابرسي کفايت ميکند أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(الأعراف/62) رسالات پروردگارم را به شما ميرسانم و اندرزتان ميدهم و چيزهايي از خدا ميدانم که [شما] نميدانيد
سلام
--- كدام بشر را سراغ داريد كه بدون پدر متولد شده باشد ؟؟
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿۴۷﴾ال عمران
[مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مىآفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مىگويد باش پس مىباشد
--- كدام بشر را سراغ داريد كه در كودكي سخن گفته باشد؟؟
وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿۴۶﴾ال عمران
و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مىگويد و از شايستگان است
غلام علي بزرگوار
منتظريم تا توضيحاتي در مورد اين مطالبي كه نوشتيد و گذشت بفرماييد
1- سمرقندی در تفسیرش می نویسد:
«ثم قال عز و جل: فَناداها مِنْ تَحْتِها قرأ حمزة و الكسائي و نافع و عاصم في رواية حفص مِنْ تَحْتِها بكسر الميم، يعني: الملك، و هكذا قرأ مجاهد و الحسن، و قرأ الباقون مِنْ تَحْتِها بالنصب يعني به عيسى عليه السلام و قال أبو عبيد: بالأولى نقرأ يعني: بالكسر، لأن قراءتها أكثر و المعنى فيها أعمّ، لأنه إذا قال: مِنْ تَحْتِها بالكسر فقد احتمل أن يكون الملك، و يكون عيسى. و إذا قرأ مِنْ تَحْتِها فإنما هو عيسى خاصة»[1].
2-شوکانی می گوید:
«فَناداها مِنْ تَحْتِها أي: جبريل لما سمع قولها، و كان أسفل منها تحت الأكمة، و قيل: تحت النخلة، و قيل: المنادي هو عيسی»[2].
3- ابن کثیر در تفسیرش می گوید:
وَقَالَ مُجَاهِد " فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتهَا " قَالَ عِيسَى اِبْن مَرْيَم وَكَذَا قَالَ عَبْد الرَّزَّاق عَنْ مَعْمَر عَنْ قَتَادَة قَالَ : قَالَ الْحَسَن هُوَ اِبْنهَا وَهُوَ إِحْدَى الرِّوَايَتَيْنِ عَنْ سَعِيد بْن جُبَيْر أَنَّهُ اِبْنهَا قَالَ أَوَلَمْ تَسْمَع اللَّه يَقُول " فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ " وَاخْتَارَهُ اِبْن زَيْد وَابْن جَرِير فِي تَفْسِيره[3].
لذا هر دو تفسیر در تفاسیز فریقین آمده .
اما استبعاد جناب غلام علی وجهی ندارد چه اینکه علم شما از چه نوع علمی است که به این قطع رسیده اید که تکلم عیسی «علیه السلام» از بطن مادرش خرافات باشد قرآن کریم می فرماید:« وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً»[4]
ظاهرا استبعاد شما همانند استبعاد مردم زمان حضرت مریم بود که گفتند:
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا؛ يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا؛ فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ؛قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا ؛ وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا؛وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا ؛وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا».
(مريم) او را در آغوش گرفته به سوى قومش آمد، گفتند: اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى! ؛ اى خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكارهاى! ؛ (مريم) اشاره به او كرد، گفتند ما چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوئيم ؛(ناگهان عيسى زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدايم به من كتاب (آسمانى) داده و مرا پيامبر قرار داده است.
و مرا وجودى پر بركت قرار داده در هر كجا باشم، و مرا توصيه به نماز و زكات ما دام كه زندهام كرده است.
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده، و جبار و شقى قرار نداده است. و سلام (خدا) بر من آن روز كه متولد شدم و آن روز كه ميميرم و آن روز كه زنده برانگيخته مىشوم.
آیا تکلم نوزاد در مهد طبق علم شما غریب نمی باشد. آیا اگر قرآن این مساله را بیان نمی کرد شما باور می کردید.پس هر چیزی را درک نکردید با جزم ویقین آنرا رد نکنید بزرگوار.
[="][1] .بحر العلوم ،ج2ص372.
[="][2] .فتح القدیر ،ج3ص388.
[="][3] تفسیر ابن کثیر.ج9ص233.
[="][4] .اسری /85.
سلام
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿۴۷﴾ال عمران
--- كدام بشر را سراغ داريد كه بدون پدر متولد شده باشد ؟؟
[مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مىآفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مىگويد باش پس مىباشد--- كدام بشر را سراغ داريد كه در كودكي سخن گفته باشد؟؟
وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿۴۶﴾ال عمران
و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مىگويد و از شايستگان است
غلام علي بزرگوار
منتظريم تا توضيحاتي در مورد اين مطالبي كه نوشتيد و گذشت بفرماييد
درود
در قرآن یک موضوع بنام نص و آیه های ی گویا داریم که مفهوم آنها کاملا آشکار است و فعلا موضوع مورد بحث ما نیست مثل ایاتی که خودتان آورده اید
ولی در مقابل مقوله ای مهم دیگر ی بنام[="red"] ارجاع ضمائر [/] داریم که باید با احتیاط و تدبرو تعقل با آن برخورد کرد
اگرنه ممکن است سهل انگاری ما را به بیراهه و خیالپردازی بکشاند !!
مانند این موردی که دوستمان هوریا اشاره کرده اند اینجا دیگر نص قرآن ساکت است و ما باید خرد گرایانه و با احتیاط ضمیر [="red"]فناداها [/] ارجاع دهیم اینجاست که میزان عقل و خرد مفسر روشن می شود !
اگر نه هر آدم معمولی هم به راحتی با توجه به مقامی که از عیسی در اذهان است ممکن است
ضمیر را به راحتی به او ارجاع دهد و قال قضیه را بکند
فرق مفسر و آدم معمولی در این چنین جاهایی معلوم می شود ( ارجاع ضمایر با توجه به عقل و تدبر )
اصلاً امکان نداره عیسی بوده باشد این خرافات چیه ؟ جنینی که در مایع بچه دان غرق و دهانش پر از مایع است چگونه می تواند حرف بزند ؟ حداقل اینکه که من با توجه به دانش روز این خیالپردازی را باور نمی کنم آخر یک ذره ای از زتدگی این پیامبران و امامان را می توان یافت که مانند باقی بشرها معمولی باشه ؟؟؟؟؟ همه اش غیر عادی همه اش غیر ممکن همه اش ماورائی!!!!!
دوست عزیزکارشناسان محترم جواب های خوبی را فرمودند اما علاوه برآن لازم است بدانید که گیر شما در فهم معجزه است اگر بحث اعجاز ورابطه آن با علوم طبیعی و دیگر مباحث اعجاز رو برای خودتان حل کنید این سخنان که شاید مورد غضب خدا باشد را نمی زنید.
[="]بسم الله الرحمان الرحیم[/]
[="][/]
[="]غلامعلی:[/] [="]اصلاً امکان نداره عیسی بوده باشد این خرافات چیه ؟[/] [="]جنینی که در مایع بچه دان غرق و دهانش پر از مایع است چگونه می تواند حرف بزند ؟[/] [="]حداقل اینکه که من با توجه به دانش روز این خیالپردازی را باور نمی کنم[/] [="]آخر یک ذره ای از زتدگی این پیامبران و امامان را می توان یافت که مانند باقی بشرها معمولی باشه ؟؟؟؟؟[/]
[="]1- محال ذاتی[/]
[="] امری است كه در ذات خویش بدون آنكه پای امر دیگری در میان باشد محال و ناشدنی است مانند اجتماع یا ارتقاع نقیضین كه از روشنترین مصادیق محال ذاتی است.[/]
[="]2- محال وقوعی[/]
[="] امری است كه فی حد نفسه و با نظر به ذات آن محال نیست ولی وقوع آن مستلزم محال ذاتی است مانند وجود معلول بدون علت كه محال وقوعی است، زیرا تحقق آن مستلزم تناقض خواهد بود چون باید در یك آن، یك شیء (معلول) هم به علت نیاز داشته باشد (چون معلول است) و هم نیاز نداشته باشد (بنابر فرض) و اجتماع نیاز و عدم نیاز، اجتماع نقیضین است. محال ذاتی و محال وقوعی را «محال عقلی» نیز میگویند.[/]
[="] 3- محال عادی[/]
[="] امری است كه وقوع آن با نظر به قوانین شناخته شده طبیعت ناممكن است لیكن تحقق آن نه ذاتاً ممتنع است و نه مستلزم محال ذاتی است[/]
[="]با توجه به تعاریف فوق صحبت کردن حضرت عیسی علیه السلام محال عادی است که عادتا تحقق آن ممکن نیست اما تحقق آن با اسباب غیر عادی محال نمی باشد.[/]
[="]همه اش غیر عادی همه اش غیر ممکن همه اش ماورائی!!!!![/] [="]مگر اینکه بگوییم آنها بشر نبوده اند و موجودی دیگر بوده اند که در این صورت مشکل حله[/] [="]لا اله الا الله باز خرافات و بند و تبصره گذاری و توجیه خیالپردازی های شروع شد[/]
[="]این حرف اغراقی بیش نیست چرا که بسیاری از امور زندگی حضرت عیسی علیه السلام و سایر انبیا همانند سایر مردم بود (وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ)"ما هيچيك از رسولان را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه همه آنها از جنس بشر بودند، غذا مى خوردند و در بازارها راه مىرفتند" (و با مردم حشر و نشر داشتند)[/]
در قرآن یک موضوع بنام نص و آیه های ی گویا داریم که مفهوم آنها کاملا آشکار است و فعلا موضوع مورد بحث ما نیست مثل ایاتی که خودتان آورده اید ولی در مقابل مقوله ای مهم دیگر ی بنام ارجاع ضمائر داریم که باید با احتیاط و تدبرو تعقل با آن برخورد کرد اگرنه ممکن است سهل انگاری ما را به بیراهه و خیالپردازی بکشاند !! مانند این موردی که دوستمان هوریا اشاره کرده اند اینجا دیگر نص قرآن ساکت است و ما باید خرد گرایانه و با احتیاط ضمیر فناداها ارجاع دهیم اینجاست که میزان عقل و خرد مفسر روشن می شود ! اگر نه هر آدم معمولی هم به راحتی با توجه به مقامی که از عیسی در اذهان است ممکن است ضمیر را به راحتی به او ارجاع دهد و قال قضیه را بکند فرق مفسر و آدم معمولی در این چنین جاهایی معلوم می شود ( ارجاع ضمایر با توجه به عقل و تدبر )
سلام
قرآن نیامده که معارف را تنها در حد عقول عادی مطرح کند بلکه آمده است عقول را به درک حقایقی بالاتر از آنچه می دانند راهنمایی نماید و از جمله این معارف شناخت مقامات انسانی است که در آیات قرآن بسیار دیده می شود .
این همه اعجاز دلیل بر وجود حقیقتی در انسان است که همه معیارهای عادی را به هم می زند . قرآن آمده تا ما را به آن حقایق برتر دعوت کند وگرنه ماندن در این ضیق فهمهای عرفی که هنری نیست . آدمها بطور طبیعی همانطور فکر می کنند که شما اصرار دارید از آیه بفهمند .
اتفاقا در ارجاع ضمایر همانطور که از علامه نقل شده است این ارجاع به حضرت عیسی ع مناسبتر است . حال چه چیز باعث می شود که شما فکر کنید عیسی ع نمی تواند در شکم مادر با او سخن بگوید ؟
چون سخن گفتن را همین سخن گفتن عادی تصور می کنید اما دلیلی نداریم که سخن گفتن منحصر در این مورد باشد بلکه اگر معیار قرآن باشد که او موارد متعدد دیگر سخن گفتن را به ما آموخت که از جمله آن وحی است .
موفق باشید