منبع جمله کجاست؟! مومن زیرک است
تبهای اولیه
سلام گرامی
کیس
نه کیض
حضرت علی درباره مختار فرمودند
وقتی مختار کوچیک بودند حضرت علی 3 بار دست بر روی سر ایشون میکشیدند هی میگفتند کیس کیس کیس
[="]سلام[/]
[="]این حدیث در کتاب صحیح بخاری که از اهل سنت است نقل شده و حداقل بنده منبع دیگه ای پیدا نکردم
[/]
[="]بخاری از پيامبر بزرگوار ما نقل کرده اند که ایشان فرموده است [/]:
« [="]المومن كيس فطن حذر » يعني [/]:
[="]انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است [/].
[="]منبع سطر پایین سایت تبیان:
منظور حضرت محمد(ص) اسلام دين هشياري و بيداري است [/]. [="]انسان مسلمان بايد زيرك و هشيار باشد بخصوص در اين عصر كه دشمنان دين ، اسلام و قرآن از طرق مختلف و با تاكتيك هاي متنوع براي مسلمانان كمين كرده اند و به همين دليل است پيامبر بزرگوار ما فرموده است [/]: « [="]المومن كيس فطن حذر » يعني : انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است . ما هم بايد اين چنين باشيم[/][="]در دين عاقل ، در زندگي زيرك و در برابر دشمن هشيار باشيم [/].
[="]مومن زیرک کیست؟[/][="]
[/]
[="]آنهایی که دنیا زده اند، به کسی زرنگ می گویند که دنیای بیشتری دارد.
اما جالب است که مومنین، زیرکی خاصی دارند که در ظاهر نمایان نیست.[/][="]شاید ظاهرشان ساده باشد، ولی خداوند، درهایی را به روی آنها می گشاید که از خیلی چیزها با خبرند بدون اینکه ما بدانیم[/][="].
روایات از کسانی که دنیا زده اند:[/]
[="]جناب حاج کمال امینی بابلی که از تاجران دین دار و از ارادتمندان نزدیک آیت الله کوهستانی است می گوید[/]:
[="]روزی با عده ای از دوستان ، از بابل برای زیارت و کسب فیض از محضر آقای کوهستانی روانه کوهستان شدیم، چون آقا کسالت داشتند، در اندرونی خدمتشان شرف یاب شدیم[/].
[="]یکی از همراهان که برای نخستین بار به محضر آقا رسیده بود و چندان باور و اعتقادی به معظم له نداشت نیز حضور داشت[/].
[="]مرحوم آقای کوهستانی، در حالی که به علت بیماری زیر کرسی دراز کشیده بودند، به ما لطف و محبت زیادی کردند، پس از لحظاتی که از محضرشان استفاده نمودیم، ایشان رو به من کرد و فرمود[/]:
« [="]مرا بلند کن من بنشینم [/]»
[="]و بعد دستور دادند در استکانش چای بریزم[/].
[="]عرض کردم: داخل قوری چای نیست. فرمود[/]:
« [="]به هر مقدار که هست، بریزید[/].»
[="]من قوری را گرفتم و نزدیک به یک استکان چای ریختم، آن گاه آقا چای را به آن دوست کم اعتقاد ما تعارف کرد[/].
[="]وی گفت: آقا من میل ندارم،معظم له اصرار ورزید که باید بگیری. می دانم شما میل داری[/]! [="]با اصرار آقا چای را گرفت و نوشید[/].
[="]هنگام خداحافظی از محضر ایشان دیدیم این دوست ما که نخست اعتقاد چندانی نداشت و از بوسیدن دست آقا نیز اکراه داشت، خم شد و چند مرتبه دست آقا را بوسید[/][="]و با سرافکندگی به ایشان گفت[/]:
[="]آقا من ادعای غبن و پشیمانی دارم[/].
[="]پس از بیرون آمدن از اتاق حالش منقلب و دگرگون شد. آن گاه به وی گفتم: آقای فلانی چه شده؟[/]
[="]گفت[/]: [="]وقتی که در محضر آقا نشسته بودیم، به ذهنم خطور کرد که این آقا در این دِه عده ای از مردم را فریفته و آنان را مشغول به خود ساخته است ؛ اگر این آقا چیزی می داند و اهل معنا و کرامت است[/]!
[="]یک استکان چای در استکان خودش برای من بریزد[/].
[="]همین که این مطلب در ذهنم گذشت، دیدم ایشان از جای خود بلند شد و به شما فرمود، یک استکان چای بریزی و آن را به من تعارف نمود[/].
[="]آن لحظه متوجه گشتم که از اندیشه ام آگاه شده و فهمیدم که او عالمی عارف و اهل معنا است، از این رو از کرده خود پشیمان و سر سپرده ایشان شدم[/].
[="]مرحوم حجت الاسلام سید حسن مدانی چنین تعریف کرده اند [/][="]: [/]
[="]ایامی که در کوهستان مشغول تحصیل بودم. روزی به خدمت آقا جان عرض کردم: مقداری پول به من بدهید، می خواهم زغال تهیه نمایم[/].
[="]آقا با مهربانی زیر گوش من گفت[/]:
« [="]شما یک تومان در جیب داری، آن را خرج کن بعد به شما می دهم[/]. »
[="]
[/]
[="]
[/]
المومن کیس تو بحار هم هست:
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :
اَلمُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ ؛
مؤمن زيرك ، هوشيار و بيمناك و پرهيزكننده است .
بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 307 (به نقل از قُضاعى) .
ولی ظاهرا روایت "المومن کیض" رو هم از امام صادق علیه السلام داریم ولی باید بیشتر دنبال منبعش بگردم...
المومن کیس تو بحار هم هست: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : اَلمُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ ؛ مؤمن زيرك ، هوشيار و بيمناك و پرهيزكننده است . بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 307 (به نقل از قُضاعى) .
طبق مطالعه بنده در بحار الأنوار ، ج 64
از این حدیث که شما بیان کردید اصلا گفته نشده
با سلام
و عرض تسلیت به عزیزان
«هَمّام» يكي از صحابه حضرت امير عليه السلام، شخصيتي پارسا، متهجّد و مجتهد بوده كه از حضرت درخواست ميكند، صفات «متقين» را، باز گويد و حضرت نيز با مقدماتي اجابت ميفرمايند.
بيانات آن بزرگوار معروف است به «خطبه همّام» و در نهج البلاغه (نسخه ی صبحي صالح، ص303، خطبه 193) نقل شده است. روايت، ديگري در اصول كافي (1) از حضرت نقل شده كه شبيه همان خطبه است.
در اينجا منقول در اصول كافي را شرح و بسط ميدهيم .
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: هنگامي كه علي عليه السلام خطبه ميخواندند، همّام بلند شد و عرض كرد:
"صِفْ لَنا صِفَةَ المُؤمِنِ كَانَََّّنا نَنْظُرُ اِلَيهِ"؛ براي ما توصيف بفرماييد مؤمن را، مانند آن كه او را ميبينيم .
"فَقالَ: يَا هَمّامُ! المُؤمِنُ هُوَ الكَيِّسُ الفِطن"؛ فرمودند اي همام! مؤمن، زيرك و باهوش است .
برخي «كيِّس» و «فطن» را به يك معنا گرفتهاند و فطن را تأكيد كيِّس دانستهاند. اما با مراجعه به كتب لغت، روشن ميشود ميان اين دو واژه تفاوت است. كيِّس در مقابل احمق است و به زيركي خدادادي اطلاق ميشود.
معني روايت اين ميشود، كه مؤمن عاقل و چيز فهم است. از اين رو ميتوان گفت كياست به ادراك كليات (عقل خدادادي)، و فطانت به هوشي كه حاصل تجربه است (ادراك جزييات) اطلاق ميشود. يكي از دلايل اختلاف فطانت و كياست روايتي از رسول الله صلي الله عليه و آله است كه نشان ميدهد فِطن تأكيد كيِّس نيست.
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: "المومن كيِّس الفِطن الحذر" (2)؛ مؤمن عاقل و چيز فهم و محتاط است .
در دنباله روايت علي عليه السلام فرمودند: «بشره في وجهه و حزنه في قلبه»؛ صورت مؤمن بشاش و باز است و حزنش در قلبش است.
در روايتي ديگر، روايت همّام به صورت تمثيلي پرداخته شده است:
"المُؤمِنُ لا يَلسَعُ مِنْ حَجَرٍ مَرَّتَين" (3)؛ مؤمن از روي يك سنگ دو بار نميلغزد و به زمين نميخورد.
متأسفانه در سابق، گاهي ساده لوحيها را علامت خوبي ميدانستند. كسي كه صابون را از پنير تشخيص نميداد، ستايش ميشد.
در صورتي كه بيشعوري هيچ گاه علامت "خوبي" نبوده، و اين نوع مدحها ترويج ناداني است.
در اينجا ذكر نكتهاي ضروري است كه ميان حيله زدن و حيله را درك كردن تفاوت است.
يكي از بزرگان ميفرمود: حقه نزن اما حقه را بفهم .
چرا؟
چون مؤمن كيس و فطن و حذر است يعني مؤمن هوشيار است و اوضاع را ميپايد. البته اين كلمه "حذر" معاني متفاوت دنيوي و اخروي دارد. يكي از معاني آن هوشياري مؤمن در نفروختن آخرت به دنيا است. از اين روايت در مييابيم كه اسلام دين شعور است، حتي، در وصول به مقامات معنوي به كار انداختن شعور را شرط ميداند.
در دنباله ی روايت، علي عليه السلام فرمودند: «بُشْرُهُ فِي وَجهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِهِ»؛ صورت مؤمن بشاش و باز است و حزنش در قلبش است.
پينوشتها:
1ـ اصول كافي، ج 2، كتاب ايمان و كفر، باب مؤمن و نشانهها و صفات او / بحارالانوار، ج 67، ص 367.
سند و مطلع روايت چنين است: محمد بن جعفر عن محمد بن اسماعيل، عن عبدالله بن داهر، عن الحسن بي يحيي، عن قثم بن ابي قتاده الحراني بن عبدالله من يونس، عن ابي عبدالله، قال: قام رجل يقال همّام ـ كان عبادا، تاركا، مجتهدا ـ الي اميرالمؤمنين عليه السلام و هو يخطب، فقال: يا اميرالمؤمنين! صف لنا صفة المؤمن كاننا ننظر اليه ... الي آخره .
2ـ دعوات راوندي، ص 39.
3ـ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 305 .
منبع:برگرفته از كتاب «كيش پارسايان»، درسهايي از آية الله مجتبي تهرانی
طبق مطالعه بنده در بحار الأنوار ، ج 64
از این حدیث که شما بیان کردید اصلا گفته نشده
من خودم نگاه نکردم،تو سایت حدیث سیتی نوشته شده بود...
مطمئنید که نیست؟
مطمئنید که نیست؟
دوست گرامی برای اینکه خودتان هم مطمئن شوید بروید بحار الانوار جلد 64 صفحه 307 رو مطالعه کنید
و تا جایی که بنده حقیر اطلاع دارم چه در صفحه307 و چه در کل صفحات دیگر جلد64 همچین حدیثی ذکر نشده
یا علی
:Gol:
با سلام
علي بن إبراهيم، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، عن إسحاق ابن عمار، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: المؤمن حسن المعونة، خفيف المؤونة، جيد التدبير لمعيشته، لا يلسع من جحر مرتين .کافی
حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ حَدَّثَنَا اللَّيْثُ عَنْ عُقَيْلٍ عَنْ الزُّهْرِيِّ عَنْ ابْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ .بخاری
واما کیض وکیز بی معنی هستند و کیز یا کیج:
فلُورِيدَا كِيِز مجموعة جزر صغيرة أو سلاسل صخرية تشكل جزءًا من فلُورِيدَا الجنوبية بالولايات المتحدة الأمريكية.
روایت رسول اکرم ص که مومن را صاحب زیرکی وکیاست ذکر کرده دربحار ج 64 ص307 باب 14 ازعلامات مومن وکتاب جامع الاخبارص 85 فصل 41
روایت رسول اکرم ص که مومن را صاحب زیرکی وکیاست ذکر کرده دربحار ج 64 ص307 باب 14 ازعلامات مومن وکتاب جامع الاخبارص 85 فصل 41
با لفظ کیس آمده تو اون روایت؟لطفا متن عربی رو بنویسید.ممنون:Gol: