اخلاق سکولار در سریالهای خارجی آری یا نه ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اخلاق سکولار در سریالهای خارجی آری یا نه ؟

سلام :Gol:
علامه طباطبایی می فرمایند :
مبنای اخلاق توحید است و اخلاق بدون توحید پایه و اساسی ندارد:Sham:
اما چندی است که در سریالهای خارجی از قبیل جومونگ و .... شاهد یک اخلاق غیر توحیدی هستیم نظر شما در مورد این اخلاق چیست ؟
قله های اخلاق اسلامی توحیدی چیست و چه تفاوتی با اخلاق سکولار سریالهای جدید دارند ؟
دوستان بحث کنند تا بجایی برسیم .
موفق در پناه حق

حامد;75992 نوشت:
سلام :Gol:
علامه طباطبایی می فرمایند :
مبنای اخلاق توحید است و اخلاق بدون توحید پایه و اساسی ندارد:Sham:
اما چندی است که در سریالهای خارجی از قبیل جومونگ و .... شاهد یک اخلاق غیر توحیدی هستیم نظر شما در مورد این اخلاق چیست ؟
قله های اخلاق اسلامی توحیدی چیست و چه تفاوتی با اخلاق سکولار سریالهای جدید دارند ؟
دوستان بحث کنند تا بجایی برسیم .
موفق در پناه حق

با سلام و درود :Gol:

تشکر از حامد عزیز:Gol: بخاطر طرح بحث خوب و مفیدشان، نکاتی را بعنوان توضیح و تکمیل بحث ارائه و در نهایت نیز نظر خود را ضمیمه می کنم:

اگر تعريف از دين صرفاً به رابطه فردي انسان با خداي خودش خلاصه شود و تعريف اخلاق به چگونگي روابط انسان ها با يکديگر محصور گردد، حاصلي جز «اخلاق سکولاري» يعني جدايي دين از اخلاق و معنویت به دست نخواهد داد. وضعیتی که جهان امروز در میان چنین باطلاقی گرفتار آمده و به صورتی انفعالی و در مسیر فرو رفتن بیشتر خود دست و پا می زند.

اما اگر «دين» به معناي حقيقي و جامع آن، يعني مجموعه اي از تعريف هستي (جهان بيني) و در نتيجه چه بايد کردها و چه نبايد کردها (ايدئولوژي) براي تعالي مرتبه وجودي تعريف گردد و هم چون دين اسلام حوزه هاي گوناگون فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، قضا، بين الملل و... را شامل شود و همه شوون زندگي انسان را به صورت هدفدار در بر گيرد و هدف نيز نيل به کمال و تقرب به کمال مطلق (خداوند متعال) تعريف گردد، مشخص مي شود که عقل به تنهايي قادر به شناخت همه حقايق، ارتباطات و تاثير آنها در يکديگر نيست(آنگونه که جوامع سکولاری به تأثیر استقلالی عقل معتقدند) و احکام اخلاقي نيز بايد در دين و توسط دین بيان گردد.

لذا در چنين حالتي «دين» مجموعه اي خواهد بود که شامل: اعتقادات - اخلاقيات و احکام مي باشد. اگر بخواهيم يک تعريف کوتاه و جامع از اخلاق ارائه دهيم، مي توانيم بيان کنيم که: «اخلاق يعني چگونگي موضع گيري» و البته اين موضع گيري در مقابل هر چيزي است و از موضع گيري انسان در مقابل خدا «ايمان - کفر - شرک» گرفته، تا موضع گيري در مقابل پيامبر و کتاب «ايمان - اطاعت و عمل و يا تکذيب»، تا موضع گيري در مقابل تمامي شوونات شخصي «روح، نفس، عقل، قلب، جسم، حوائج يا به تعبيري شهوت و غضب و...»، تا موضع گيري در مقابل ديگران، اعم از جمادات، حيوانات و انسان ها و ساير موضع گيري ها، مثلا در مباحث و مسائل اجتماعي، سياسي، و.... را شامل می شود.

در اين صورت مشخص مي شود که موضع گيري احسن، مستلزم شناخت احسن از حقيقت هر چيزي و چگونگي تاثير يا تاثر هر عامل و رفتار در عوامل و رفتارهاي ديگر است و چنين شناختي براي هيچ عقلي به تنهائی ميسر نيست، لذا به منبع وحي نيازمند است. با چنين تعاريفي معني فرمايش پيامبر اکرم (ص) مبني بر «اني بعثت لاتمم مکارم الاخلاق - من مبعوث شده ام براي به کمال رساندن اخلاق» نيز روشن تر مي گردد.

اخلاق کامل، يعني موضع گيري احسن و کامل -و موضع گيري احسن و کامل نيز مستلزم شناخت کامل است - و شناخت کامل نيز محتاج وحي و يا همان دين (حقيقي) است.

با این نگاه و بیان، پی می بریم که توحید مبنای همۀ امور عالم است و هر کاری که بدون مبنای توحیدی شکل بگیرد محکوم به شکست و هر قضیه ای که محقق شود عقیم و فاقد نتیجه خواهد بود.

از اینرو نظر حضرت علامه (ره) مبنی بر اینکه توحید مبنای اخلاق است و اخلاق بدون توحید پایه و اساسی ندارد نیز تأیید می شود.

اما در اینکه چه میزان اخلاق سکولاری و غیر توحیدی اینگونه فیلم ها و سریال ها بر جامعۀ دینی و متکی به اخلاق توحیدی ما تأثیر منفی و تقابلی می گذارد جای بحث و گفتگوی بسیار است.

بی شک، اصل تأثیر اینگونه فیلم ها منتفی نیست اما میزان تأثیر آن، نسبت به افراد جامعه دینی ما به سطح معرفت و شناخت و تعهد ایشان به اخلاق دینی وابسته است، هر قدر سطح معرفت و شناخت افراد نسبت به حقیقت اخلاق دینی که از جهان بینی و ایدئولوژی عمیق شان نشأت می گیرد بالاتر باشد، میزان تأثیر گذاری به حداقل ممکن رسیده و یا بطور کلی منتفی است.

چنانکه در تعریف اخلاق گفتیم: یعنی موضع گیری کامل و احسن، و یکی از شؤؤن موضع گیری در برابر دیگران و اقدامات ایشان است، اگر کسی به اخلاق کامل و احسن که برگرفته از شناخت متکی به وحی است برخوردار باشد، نباید جای نگرانی باشد، زیرا انسان در چنین مقامی حتی در مواجهه با اخلاق و رفتار و آثار به ظاهر فریبندۀ سکولاری، هیچگاه مقهور ظاهر پوشالی و فاقد مبنا و ملاک آن نمی شود بلکه با اتکاء به عقیدۀ کامل و سالم خویش که از یکسو متکی به مبانی وحیانی و از سوئی برخوردار از مبانی عقلانی است، آن مجموعه را با تجزیه و تحلیل دقیق و عمیق، مصادره به مطلوب می کند.

به قول معروف، همان مثل قدیمی که از لقمان پرسیدند: "ادب از که آموختی گفت: از بی ادبان"

گفتند: چگونه؟ گفت: وقتی رفتار زشت انها را دیدم، به نیکی و زیبائی عکس آن رفتار و حسن عمل خود پی برده و معتقد شدم."

و من می افزایم: که دیدن چنین فیلم هائی برای جامعۀ دینی ما اگر با شناخت کامل، اعتقاد راسخ و ایمان محکم به جهان بینی و ایدئولوژی الهی و اخلاق دینی توأم و همراه باشد، می تواند به آنجا ختم شود که مردم بیش از پیش به حقانیت اندیشه و اعتقاد خود پی خواهند برد. به عبارتی این یک مقایسه و تطبیق درونی است بین اعتقادات و اخلاق مبتنی بر مبانی و ملاکات توحیدی با اعتقادات و اخلاق فاقد مبانی و ملاکات توحیدی ...

البته چون چنین شناخت صد در صدی و مطمئنی را نمی توان برای جامعه دینی مان ثابت کنیم تا تضمینی باشد برای مقابله با آثار منفی چنین فیلم ها و سریال هائی، با پخش اینگونه سریال ها بدون تحلیل محتوائد توسط کارشناسان خبره موافق نیستم.

اگر چه تلاش رسانۀ ملی کشورمان در گزینش و انتخاب سریال های مناسب با فرهنگ و اخلاق دینی کشورمان بر کسی پوشیده نیست و جای تقدیر دارد، اما تا رسیدن به نقطۀ مطلوب، ناگزیر از پخش اینگونه سریال ها بدون تحلیل محتوائی هستیم، لکن مسئولیت این روشنگری و آگاهی بخشی از دوش مسئولان رسانه منتفی نیست، مسئولیتی که اکنون بر دوش خانواده ها سنگینی می کند و غفلت از این مسئولیت، آثار سوئی برای کل جامعه در بر خواهد داشت.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;76984 نوشت:
و من می افزایم: که دیدن چنین فیلم هائی برای جامعۀ دینی ما اگر با شناخت کامل، اعتقاد راسخ و ایمان محکم به جهان بینی و ایدئولوژی الهی و اخلاق دینی توأم و همراه باشد، می تواند به آنجا ختم شود که مردم بیش از پیش به حقانیت اندیشه و اعتقاد خود پی خواهند برد. به عبارتی این یک مقایسه و تطبیق درونی است بین اعتقادات و اخلاق مبتنی بر مبانی و ملاکات توحیدی با اعتقادات و اخلاق فاقد مبانی و ملاکات توحیدی ...

سلام
و با تشکر از صدیق عزیز بخاطر احیای این مبحث و مطالب ارزشمندی که ارائه فرمودند
بنده از این تاپیک به بعد مطالبی در قالب یک مقاله عرضه می کنم تا دوستان ببینند و نظر دهند
[=tahoma][=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم [/][/]
[=tahoma][=&quot]اخلاق توحیدی و اخلاق سکولار[/][/]
[=tahoma][=&quot]در عرصه فرهنگ جهانی آنچه که امروز بعنوان اخلاق ترویج می شود اخلاق سکولار است . اخلاق سکولار یعنی اخلاقی عاری از بنیانهای دینی و الهی ، اخلاقی که صرفا بر گرایشهای فطری و عادی انسانی تکیه دارد . بین این اخلاق و اخلاق دینی یا اخلاق توحیدی فاصله زیادی است . گرچه این دو اخلاق باهم بی نسبت نیستند اما فاصله آنها بسیار است . در یک تشبیه، اخلاق سکولار بمثابه خمیر بی شکل و رنگی است که دین آنرا پخته ، شکل و رنگ و بو می دهد و به آسمان توحید ارتقاء می بخشد . [/][/]
[=tahoma][=&quot]با وجود عدم تباین کلی بین اخلاق سکولار و اخلاق توحیدی لازم است اهل دین و اهل توحید با نقد شایسته اخلاق سکولار انسانها را به اخلاق مترقی توحیدی سوق دهند . متاسفانه اکنون این اخلاق سکولار اخلاق آرمانی دنیای بی اعتقاد غرب است . اساسی ترین اشکال وارده به این اخلاق بی پایه بودن از لحاظ نظری است . هرچند انسانها بطور معمول و بر اساس فطرت الهی خود به امور اخلاقی گرایش دارند ولی با فاصله گرفتن جوامع از آموزه های دینی روزبروز این اخلاق کمرنگتر شده و نقش خود را از دست می دهد بطوری که تربیت غیر اخلاقی در جوامع سکولار مفاهیم ارزشی اخلاق فطری را به فراموشی سپرده و آنها را با بحرانهای اخلاقی جدی روبرو ساخته است . همین ضعف بنیان اخلاقی باعث شده است که اکنون غرب بزرگترین مروج افکار ضد اخلاقی باشد . [/][/]
[=tahoma][=&quot]اما آنچه که باعث تاسف بیشتر است آنستکه این اخلاق سکولار در قالب ارتباطات فرهنگی غرب با کشورهای مسلمان و از جمله ایران بطور نامحسوسی ترویج و تبلیغ می شود و مورد پذیرش ناآگاهانه جامعه مسلمان مانیز قرار می گیرد . هرچند فعل اخلاقی ، مورد پسند فطرت پاک انسان مسلمان است اما این نوع اخلاق پائین ترین لایه اخلاقی انسان مسلمان محسوب می شود . ترویج این نوع اخلاق در قالب فیلمها و سریالهای جذاب انسان مسلمان را از توجه به آرمان بلند اخلاق توحیدی باز می دارد و توقع اورا از اخلاق درحدی نازل نگه می دارد . [/][/]
[=tahoma][=&quot]در این فیلمها و سریالها بر جنبه های اخلاقی تاکید می شود که برای یک انسان مسلمان موحد خیلی نازل است . مثلا محبت ورزی بخاطر دوستی همسر یا ایثار بخاطر اشک یتیم و فداکاری بخاطر رقت قلب چیزی جز تبعیت از فرمان اخلاقی فطرت نیست . [/][/]
[=tahoma][=&quot]در اخلاق توحیدی مبنای همه افعال اخلاقی، توحید است . در اینجا ما به مراتبی از این اخلاق اشاره می کنیم . در اخلاق توحیدی مسلمان عامی ، هر فعل اخلاقی برای رضایت و خشنودی حضرت رب العالمین انجام می شود حتی محبت به همسر و کمک به یتیم و امثال آن یعنی یک مسلمان عامی به این دلیل به همسر خود محبت می کند که رضایت پروزدگار را بدست آورد یا به این دلیل به یک یتیم کمک می کند که خدا از او خشنود گردد خلاصه اینکه همه افعال اخلاقی او برای کسب رضای خدای متعال است . اما فعل اخلاقی مسلمان عارف از این هم برتر و بالاتر است . مسلمان موحد عارف در فضایی الهی فعل اخلاقی را انجام میدهد . عارف موحد خود را در فضای حق و شوون نامتناهی آن می بیند و هر فعل اخلاقی او، ادای حق شانی از شوون حقیقت عالم است بعبارت دیگر فعل اخلاقی موحد عارف در ارتباط مستقیم با خود خداست . چرا که اثنینیت از پیش چشم مسلمان عارف برداشته شده و او جز با حق و شوونش خود را مواجه نمی بیند . این اوج بلند اخلاق اسلامی کجا و انجام فعل اخلاقی برمبنای فطرت مبهم در دنیای سکولار کجا . لذاست که حضرت علامه طباطبایی در بیان مبنای اخلاق اسلامی می فرماید مبنای اخلاق در اسلام توحید است و جز این هم نمی تواند باشد
ادامه دارد
[/]
[/]

[=&quot]بسیاری از افعال اخلاقی بلکه همه آنهاجز در فضای توحید قابل تفسیر نیست . اگر از یک انسان سکولار بپرسی چرا به یک فقیر کمک می کنی شاید بگوید چون از این کار احساس رضایت درونی می کنم اما او از بیان یک ارتباط عقلانی بین خود و نیاز فقیر عاجز است اما در فضای توحید هیچ موجودی با موجود دیگر بی ارتباط نیست . وجود حق وجه اشتراک تمام موجودات است . همه موجودات از جهت وجودی که حق است و خداست با هم مشترکند و همین اشتراک مبنای فعل اخلاقی موحد است . موحد در بیان ارتباط خود با فقیر هیچ مشکلی ندارد از نظر او خودش و آن فقیر هردو تجلی و ظهور یک حقیقت یعنی همان خدا هستند پس هردو به یک حقیقت بازمی گردند و بعبارت دیگر فقیر ظهور حقیقتی است که حقیقت خود موحد عارف نیز می باشد پس کمک کردن به او کمک به خودش است . این مبنایی ترین بنیان برای یک فعل اخلاقی می تواند باشد . هرچیزی جلوه ای از حقیقت خود توست و هر فعلی که در ارتباط با دیگری انجام دهی در ارتباط با حقیقت خود توست . البته این خودی که در نظرگاه موحد عارف ثابت می شود یک خود فانی شده در من خداست و جز جلوه ای از آن محسوب نمی شود لذا خودخواهی و خودبینی و خودپرستی موحد همه حقانی ، الهی و خدایی است و اصلا رنگ منیتهای محدود دنیایی ندارد . بعبارت دیگر همه افعال اخلاقی موحد عارف برای خودی انجام می شود که جز نورو بهاء و عظمت و معنویت نیست . پس فعل اخلاقی موحد عارف دارای ارزش برینی است که هیچ فعل اخلاقی دیگر با آن قابل قیاس نیست . [/]
[=&quot]این اوج والای اخلاق توحیدی کجا و فعل اخلاقی مبهم و گم شده و بی تفسیر سکولار کجا . در اخلاق سکولار فعل اخلاقی هیچ الزامی ندارد در حالیکه در فضای توحیدی نظرگاه موحد عارف فعل اخلاقی الزام نفسی دارد چه اینکه در ارتباط باحقیقت اوست . [/]
[=&quot]در ادامه این مقاله لازم است به دو نکته مهم دیگر اشاره شود :[/]
[=&quot]اول : نقش الفاظ در انتقال اخلاقیات [/]
[=&quot]شاید در نظر بسیاری از افراد ، الفاظ در مباحث اخلاقی نقش مهمی نداشته باشند. اما اگر به مقوله لفظ و زبان بعنوان یکی از عوامل انتقال فرهنگ و اخلاق نگاه کنیم مطمئنا الفاظ موضوع مهمی خواهند بود . [/]
[=&quot]در فرهنگ اسلامی به این مساله توجه کافی شده و از زبان و الفاظ خاص بعنوان نشانه های لفظی فرهنگ و اخلاق اسلامی استفاده شایسته ای شده است . چون بنای ما در این مقاله بر اختصار است با مثالی این موضوع را مطرح می کنیم . یکی از مسائل اخلاقی تعارفات روزانه افراد است . مثلا در هنگام دیدار با یک دوست یا جدا شدن از او در هر فرهنگی الفاظ خاصی بکار برده می شود . در زبان انگلیسی که اکنون بنوعی زبان بین المللی است الفاظ بکار برده شده در این خصوص بسیار عامیانه و خالی از مولفه های دینی و الهی است . در این زبان در مواجهه با افراد کلمه هِلَو بکار برده می شود که ظاهرا یک کلمه اختصاری بمعنای شما چطورید است یا در هنگام جدایی از کلمه گودبای استفاده می شود که به معنای آرزوی همراهی خوشی با فرد است . اما ببینیم در فرهنگ اسلامی چه کلماتی بکار می رود . در فرهنگ اسلامی مواجهه افراد همراه با بکار بردن نامی از نامهای الهی یعنی اسم سلام است . هر دو فرد این نام را با پسوندهایی که در آن طلب رحمت و مغفرت الهی برای طرف مقابل است بکار می برند و در هنگام جدایی نیز ازجمله فی امان الله یعنی در امان خدا باشید استفاده می شود . می بینیم که در تعارفات معمول افراد در فرهنگهای مختلف الفاظی متناسب با فرهنگ خودی بکار برده می شود و تفاوت این الفاظ با الفاظ مورد استفاده در فرهنگهای دیگر به میزان ارتقاء و عمق فرهنگ هر ملتی بستگی دارد . اما نکته اساسی در اینجا این است که در فرهنگ توحیدی اسلام ، تعمد بر آنستکه الفاظ بکار برده شده توسط مومنین حتی در تعارفات معمولیشان نشانی از معنویت و توحید داشته باشد . وجود اذکار مختلف برای کارهای گوناگون که مشحون از الفاظ و معانی توحیدی است خود راهی است برای هدایت افراد به فضای معنوی توحیدی که مقصد اسلام است . [/]
[=&quot]نکته دوم ، وجود مناسبات مختلف اخلاقی و ترتیبات و سازمان خاص اخلاقی اسلام است که به ظاهر با فضای توحیدی مورد ادعای ما در این مبحث تغایر دارد . یعنی وقتی ما گفتیم موحد عارف خود را در فضای توحیدی حق و شوونات او می یابد شاید این سوال به نظر برسد که پس چرا برخوردها و واکنشهای اخلاقی او متفاوت و متکثراست ؟ این بحث را در عنوانی از عناوین مباحث عرفانی بنام توقیفیت اسماء الهی باید پیگیری کرد . در این مبحث بیان می شود با وجود اینکه همه موجودات ، اسمای الهی و شوونات وجودی او محسوب می شوند هریک اقتضائات مختص به خود را دارند که باید مورد توجه قرار گیرد . لذا اهل معرفت برای مقام ظاهر یعنی زندگی دنیایی اصولی بر مبنای دین ثابت می کنند که مادام که عارف متوجه مقام ظاهر است موظف به رعایت آنهاست و عدول ازآن به منزله کفر است . پس عنوان فضای توحیدی نباید باعث شود که تصور کنیم برخوردهای موحد عارف با همه موجودات یکسان باشد . ظاهر شرع مقدس محمدی صلی الله علیه و آله متصدی بیان همین اقتضائات در قالب احکام و دستورات شرعی است . به عبارت دیگر واجبات و محرمات و عناوین دیگر شرعی جز بیان اقتضاءات اسماء الله نیست .[/]
[=&quot]و اما در پایان این مبحث بر این امر تاکید می شود که ترویج اخلاقیات در فیلمها و سریالهای خارجی که اغلب متاثر از فرهنگ و اخلاق سکولار غرب هستند کالبدی بی روح است که انسان موحد مسلمان را از توجه به اخلاقیات توحیدی اسلام عزیز باز می دارد . از سوی دیگر سینما و صدا وسیمای ما نیز با عنایت به فرهنگ اسلامی ضمن تبلیغ اخلاق اسلامی و توحیدی می بایست رعایت ظواهر آنرا نیز نموده چراکه این ظاهر در ترویج اخلاق توحیدی نقشی به سزا دارد . انشاء الله [/]

موضوع قفل شده است