سرزنش مولانا بخاطر روضه خوانی برای امام حسین( اشک مولوی بر حسین)

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سرزنش مولانا بخاطر روضه خوانی برای امام حسین( اشک مولوی بر حسین)

بنام خدا

با درود بر راستپذیران ارجمند

در عظمت مولوی هیچ انسان اندیشمندی شک ندارد اما همین شاعر بزرگ با برخی کارهای مردم

مخالف بوده است یکی از همین کارها روضه و نوحه خوانی برای امام حسین بوده است !

آن شاعر بزرگ در دفتر ششم داستانی در این باره می آورد که فشرده ی آن چنین است

در روز عاشورا در حلب عزاداری می کردند یک شاعر غریبی به آنجا رسید و از سروصدای عزاداری تعجب کرد پیش رفت وپرسید برای کدام بزرگ عزاداری میکنید بگوئید تا مرثیه برایش بسرایم که من شاعرم در جواب یک نفر به او گفت تو دیوانه ای وشیعه هم نیستی نمیدانی که این روز از طوفان نوح هم مشهورتر است شاعر( که لابد رنجیده خاطر شده بود) گفت آری ولی زمان یزید کجا وچه دور بگوش شما رسیده است آنها خسرو دین بودند وبسوی دولت تاختند از زندان رها شدند [="red"]شما بجای عزاداری برای امام حسین برو بحال دین خراب خودت گریه کن [/]

متن شعر ؟

غلامعلی نوری;67482 نوشت:
بنام خدا

با درود بر راستپذیران ارجمند

در عظمت مولوی هیچ انسان اندیشمندی شک ندارد اما همین شاعر بزرگ با برخی کارهای مردم

مخالف بوده است یکی از همین کارها روضه و نوحه خوانی برای امام حسین بوده است !

آن شاعر بزرگ در دفتر ششم داستانی در این باره می آورد که فشرده ی آن چنین است

در روز عاشورا در حلب عزاداری می کردند یک شاعر غریبی به آنجا رسید و از سروصدای عزاداری تعجب کرد پیش رفت وپرسید برای کدام بزرگ عزاداری میکنید بگوئید تا مرثیه برایش بسرایم که من شاعرم در جواب یک نفر به او گفت تو دیوانه ای وشیعه هم نیستی نمیدانی که این روز از طوفان نوح هم مشهورتر است شاعر( که لابد رنجیده خاطر شده بود) گفت آری ولی زمان یزید کجا وچه دور بگوش شما رسیده است آنها خسرو دین بودند وبسوی دولت تاختند از زندان رها شدند شما بجای عزاداری برای امام حسین برو بحال دین خراب خودت گریه کن



نسبت شیعه ی واقعی اباعبدالله(ع) به اباعبدالله(ع) به مراتب شریفتر از نسبت مولوی به شمسه،
ماجرای شمس هم به هیچ وجه با مصیبت اباعبدالله(ع) و اهل بیت و یاران او قابل مقایسه نیست، مولوی نباید انتظار داشته باشه که حال شیعه ی اباعبدالله(ع) در مصیبت آنچنانی او و اهل بیت و یارانش کمتر از حال مولوی در ماجرای شمس باشه...

سلامتی امیر علی صلوات

[="microsoft sans serif"]

ho.nomad;67485 نوشت:
متن شعر ؟

به نقل از مثنوی معنوی دفتر ششم

روز عاشورا همه اهل حلب ------------ باب انطاکيه اندر تا به شب

گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم ---------- ماتم آن خاندان دارد مقيم

ناله و نوحه کنند اندر بکا ------------ شيعه عاشورا براي کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان --------------- کز يزيد و شمر ديد آن خاندان

نعره‌هاشان مي‌رود در ويل و وشت --------------- پر همي‌گردد همه صحرا و دشت

يک غريبي شاعري از ره رسيد -------------- روز عاشورا و آن افغان شنيد

شهر را بگذاشت و آن سوي راي کرد -------------- قصد جست و جوي آن هيهاي کرد

پرس پرسان مي‌شد اندر افتقاد --------------- چيست اين غم بر که اين ماتم فتاد

اين رئيس زفت باشد که بمرد ---------------- اين چنين مجمع نباشد کار خرد

نام او و القاب او شرحم دهيد --------------- که غريبم من شما اهل ده ايد

چيست نام و پيشه و اوصاف او -------------- تا بگويم مرثيه ز الطاف او

مرثيه سازم که مرد شاعرم ------------------ تا ازينجا برگ و لالنگي برم

آن يکي گفتش که هي ديوانه‌اي ------------------ تو نه‌اي شيعه عدو خانه‌اي

روز عاشوار نمي‌داني که هست ---------------- ماتم جاني که از قرني به است

پيش مؤمن کي بود اين غصه خوار ---------------- قدر عشق گوش، عشق گوشوار

پيش مؤمن ماتم آن پاک‌روح ----------------- شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

[="red"]نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شيعه حلب[/]

گفت آري ليک کو دور يزيد --------------- کي بدست اين غم؟ چه دير اينجا رسيد!

چشم کوران آن خسارت را بديد ----------------- گوش کران آن حکايت را شنيد

خفته بودستيد تا اکنون شما ------------------- که کنون جامه دريديت از عزا

پس عزا بر خود کنيد اي خفتگان ---------------- زانک بد مرگيست اين خواب گران

روح سلطاني ز زنداني بجست ---------------------- جامه چه درانيم و چون خاييم دست

چونک ايشان خسرو دين بوده‌اند ------------------- وقت شادي شد چو بشکستند بند

سوي شادروان دولت تاختند ----------------- کنده و زنجير را انداختند

روز ملکست و گش و شاهنشهي -------------- گر تو يک ذره ازيشان آگهي

ور نه‌اي آگه برو بر خود گري -------------- زانک در انکار نقل و محشري

[="red"]بر دل و دين خرابت نوحه کن[/] --------------------- که نمي‌بيند جز اين خاک کهن

ور همي ‌بيند چرا نبود دلير ----------------- پشتدار و جانسپار و چشم‌سير

در رخت کو از مي دين فرخي ----------------------- گر بديدي بحر کو کف سخي

آنک جو ديد آب را نکند دريغ --------------------- خاصه آن کو ديد آن دريا و ميغ

[/]

سلام بر عزاداران حسین
غلام علی جان راست پذیرم در تایید فرمایشات جناب مولوی شهید مطهری هم در حماسه حسینی حرفهای خوبی زده اتفاقا اونجا استاد عزیز در تحریف معنوی کربلا هم اشارات بسیار مفیدی کرده که میشه گفت در تفسیر شما از این شعر تحریف معنوی در معنوی شده

سلام بر حسینیان

فکر کنم همین عزای بر حسین است که خواب را بر استکبار جهانی حرام کرده است.
پیامبر فرمودند
کسی که صبح کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد از ما نیست.
شیعیان حسینی مقابل زور می ایستند یا عرب های شکم پرور سنی؟ شیعیان به مظلومان اسیر در چنگ صهیونیسم کمک می کنند یا و..یا و...(مگر سنی بودم از خجالت آب می شدم).
راستی راست پذیران خوب پذیرفته اند که جدیدا برای خلفا دسته عزا راه می اندازند

من عاشقم مولوی هستم ولی مولوی بت من نیست تمام
ولی پیامبر همه چیز ماست
من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم

طرحى شوم علیه تشیع*
یکى از مقامات سابق سازمان اطلاعات و جاسوسى آمریکا (سیا) در اظهاراتى افشاگرانه تصریح کرد: سیا صدها میلیون دلار براى نابودى تشیّع اختصاص داده و هزینه کرده است.
به گزارش رجانیوز، اخیرا در آمریکا کتابى با عنوان «طرح تفرقه و منزوى کردن دین» به چاپ رسیده است. در بخشى از این کتاب، مصاحبه اى از دکتر مایکل برانت (Michael Brant) به چاپ رسیده است. وى در این مصاحبه از اقدامات سازمان سیا براى مبارزه با تشیّع پرده برداشته است. مایکل برانت از کارشناسان برجسته دفتر شیعه شناسى سازمان سیا و معاون باب وودوردز (Bob Woodwords) از مقامات سابق سیا است.
بر اساس گفته هاى مایکل برانت، سازمان سیا 900 میلیون دلار براى سازماندهى جریانهاى تخریب و نابودى تشیّع اختصاص داده است. گفتنى است سازمان سیا در اقدامى هدفمند، به فیلتر کردن مطالب بیان شده از سوى این کارشناس سابق خود مبادرت کرده است؛ به طورى که یافتن مطالب مصاحبه وى در شبکه جهانى اینترنت که غرب مدّعى جریان آزاد اطلاعات در آن است، بسیار دشوار مى باشد و با جستجوهاى گسترده و سنجیده در این خصوص، تنها مطالبى را به صورت پراکنده مى توان یافت. بخشهایى از این مصاحبه که از منابع مختلف در اینترنت جمع آورى شده، به قرار ذیل است:
پروژه شیعه ستیزى با اختصاص 40 میلیون دلار آغاز شد. در گردهمایى بزرگ مقامات سیا تصویب شد که براى مطالعه مذهب تشیّع در اسلام و برنامه ریزى براى هدف قرار دادن آن، گروهى ویژه با عنوان دفتر شیعه شناسى در این سازمان آغاز به کار کند و براى شروع کار این دفتر 40 میلیون دلار اختصاص یافت.
در بخش دیگرى از این مصاحبه آمده است: با ماجراى گروگان گیرى در سفارت آمریکا در ایران، حادثه طبس، رشد فزاینده انقلاب اسلامى و نمود آثار و پیامدهاى آن در کشورهایى از قبیل: عراق، کویت، لبنان و پاکستان، مقامات سیا به این نتیجه رسیدند که انقلاب اسلامى ایران فقط نتیجه واکنش طبیعى ایرانیها به سیاستهاى شاه نبوده است، بلکه عوامل و واقعیتهاى دیگرى نیز در این زمینه مطرح هستند. مهم ترین عواملى که در این میان ایفاى نقش مى کند، عنصر رهبرى سیاسى ایران و مرجعیت دینى و شهادت [امام] حسین، نوه پیامبر اسلام، در 1400 سال پیش است که شیعیان از قرنها پیش با اقامه عزا و ذکر مصیبت، با غم و اندوه یاد وى را گرامى داشته اند.
سازمان سیا پس از تحقیقات مفصّل به این نتیجه رسید که مرجعیّت شیعه، سرچشمه اصلى قدرت شیعه است که با پافشارى بر اصول و اعتقادات محکم، از دین و تفکّرات شیعى دفاع مى کند. شیعیان در طول تاریخ هیچ گاه با حاکمان غیراسلامى بیعت نکرده اند. انگلیس فقط با فتواى یک مرجع تقلید [یعنى آیت اللّه میرزاى شیرازى و فتواى تحریم استعمال تنباکو توسط ایشان[ نتوانست وارد ایران شود. در عراق نیز صدام حسین با تمام توان و سعى خود نتوانست مرکز علمى تشیّع و حوزه نجف را با خود همراه کند و مجبور شد این حوزه را تعطیل نماید، حال آنکه مراکز علمى جهان، همیشه با حاکمان وقت همراه شده اند. در قم نیز مرکز مرجعیت تشیّع، تاج و تخت نظام ستمشاهى را برچید و در برابر ابرقدرت آمریکا نیز قد علم کرد و به مبارزه برخاست.
در بخشى از این مصاحبه به تلاشهاى فرقه ضالّه بهائیت براى بدنام کردن روحانیت اشاره شده است. مایکل برانت مى گوید: پس از بررسیهاى مفصّل به این نتیجه رسیدیم که برخورد مستقیم و رو در رو باتشیّع، ضرر زیادى دارد و امکان پیروزى در آن کم است؛ به همین خاطر تصمیم بر آن شد که در این خصوص با رویکرد «پشت پرده» وارد عمل شویم. بر همین اساس، از اصل قدیمى انگلیسى یعنى «تفرقه بینداز و حکومت کن» بهره گرفتیم؛ یعنى به این نتیجه رسیدیم که باید بر ضدّ شیعه منظّم و مستحکم، از رویکرد تفرقه افکنى استفاده کنیم.
از اینرو تصمیم گرفته شد که شایعه کافر بودن شیعیان گسترش پیدا کند و با تبلیغات منفى بر ضدّ این گروه، تشیّع از دیگر جوامع اسلامى جدا شود. تصمیم گرفته شد که مطالب نفرت انگیز علیه شیعیان نوشته شود و افرادى براى این کار اجیر شوند. یکى دیگر از تصمیمات اتّخاذ شده این بود که افراد کم سواد و بى سواد بر ضدّ شیعه تقویت شوند. تصمیم دیگر، ایجاد و تقویت یک جبهه تمام عیار براى مقابله با مرجعیت شیعه بود تا با عنوان ستون پنجم، چهره شیعیان را مخدوش و در واقع مسخ کند. در برنامه ریزیهاى سازمان سیا، قرار بر آن شد که شیعیان به عنوان گروهى جاهل و خشونت طلب معرفى شوند که در میان توده هاى مردم مشکل آفرینى مى کنند. مبالغى براى از هم پاشیدن جریانهاى شیعى اختصاص یافت. افرادى اجیر شدند تا به گونه اى سخن بگویند که شیعه، دینى غیرمنطقى جلوه داده شود.
دکتر مایکل برانت در بخش دیگرى از اظهارات خود تصریح مى کند: پیروزى انقلاب ایران در سال 1979 م، به منزله زمین لرزه اى در مسیر تلاشهاى سازمان سیا بود که این طرح بلندمدت سیا را که از سالها پیش آغاز شده بود و هدف نهایى آن تسلّط بر کشورهاى اسلامى بود، از هم پاشید. غرب مى خواست بر جهان اسلام حاکمیت پیدا کند و ارزشهاى مدّنظر خود را بر این کشورها تحمیل نماید. در ابتداى امر تصوّر مى شد که انقلاب ایران به خاطر سرکوبگریهاى شاه است. ظاهرا افراد و شخصیتهاى مذهبى و دینى ایران؛ یعنى علما، از این وضعیت به نفع خود بهره بردارى مى کردند.
ادامه دارد..

با پیروزى انقلاب اسلامى، نفرت از غرب در کشورهاى مختلف از قبیل: لبنان و پاکستان افزایش یافت و شیعه قوى تر شد. انقلاب سال 1979 م، ضربه هاى اساسى به خطّ مشى مورد نظر آمریکا براى حاکمیت بر کشورهاى اسلامى وارد کرد. پس از ناکامى غرب در چند سال اوّل بعد از انقلاب، براى کنترل این انقلاب و جلوگیرى از رشد فزاینده بیدارى اسلامى و گسترش دامنه نفرت از غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابى در شیعیان کشورهاى مختلف به ویژه عراق، لبنان، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلندپایه سیا دور هم جمع شدند. در سال 1983 م، کنفرانسى تشکیل شد که در آن مقامات بلندپایه سیا شرکت داشتند. در این جلسات، نماینده دستگاه اطلاعات مخفى انگلیس مشهور به «ام آى 6» نیز شرکت داشت؛ زیرا انگلیس تجربه زیادى در مطالعه روى کشورهاى اسلامى داشت. در این نشستها بود که شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدند که انقلاب ایران فقط نتیجه طبیعى سیاستهاى شاه نبود؛ بلکه واقعیتهاى پشت پرده دیگرى نیز مطرح است که همان جایگاه مرجعیت شیعى و شهادت [امام] حسین است.
مایکل برانت در این مصاحبه مراحل مختلف اجراى طرح سازمان سیا براى نابودى تشیّع را در 3 مرحله «جمع آورى اطلاعات»، «اهداف کوتاه مدت» و «اهداف بلندمدت» توصیف مى کند.
در مرحله اوّل که جمع آورى اطلاعات بود، پژوهشگرانى براى جمع آورى اطلاعات به کشورهاى مختلف جهان فرستاده شدند. 6 نفر از این افراد به پاکستان رفتند. (نام این افراد در اصل مقاله ذکر شده است؛ اما در جستجوهاى اینترنتى به خاطر فیلترینگ سازمان سیا امکان یافتن اسامى همه آنها وجود نداشت.) از جمله این افراد، دکتر «ساموئل» بود. وى در خصوص عزاداریهاى شیعیان در پاکستان تحقیق مى کرد. او مدرک دکتراى خود را نیز در همین زمینه اخذ کرده است. یک خانم ژاپنى به نام «نکومه» هم در کویته پاکستان در باره قوم هزاره و شیعیان این خطّه تحقیقات مفصّلى انجام داد و رساله دکتراى خود را نیز در همین حوزه ارائه کرد. دکتر «شومى ویل» (Whale) تحقیقاتى در کراچى پاکستان انجام داد و رساله دکتراى خود را نیز در همین زمینه تکمیل کرد. وى براى انجام این تحقیق، در خانه یکى از شیعیان در مناطق شیعه نشین کراچى اقامت گزید.
در تحقیقات اوّلیه سؤالات اساسى ذیل با هدف تهیه نقشه جامع شیعیان جهان مطرح بود:
الف. شیعیان در چه نقاطى از جهان ساکن هستند و میزان تراکم جمعیتى آنها در نقاط مختلف چقدر است؟
ب. وضعیت اجتماعى و اقتصادى شیعیان چگونه است و چه تفاوتهایى میان آنها وجود دارد؟
ج. با چه شیوه هایى مى توان منازعات داخلى و اختلافهاى موجود میان شیعیان را تشدید کرد؟
د. چگونه مى توان به اختلافات موجود میان دو فرقه اساسى اسلام، یعنى تشیّع و تسنّن دامن زد و آن را تقویت کرد؟
در بخش دیگرى از این مصاحبه آمده است: اهداف کوتاه مدت، با تبلیغات بر ضدّ تشیّع، راه اندازى آشوب و ایجاد تفرقه میان شیعه و سنّى آغاز شد. هدف از این تفرقه افکنى این بود که اکثریت سنّى با اقلیت شیعه درگیر شود تا توجه آنها از آمریکا منحرف گردد. مرحله سوم نیز پایان کار تشیّع بر اساس اهداف درازمدت بود.
سازمان سیا پس از تحقیقات مفصّل به این نتیجه رسید که مرجعیّت شیعه، سرچشمه اصلى قدرت شیعه است که با پافشارى بر اصول و اعتقادات محکم، از دین و تفکّرات شیعى دفاع مى کند
پس از جمع آورى اطلاعات و تحقیقات میدانى در باره شیعیان جهان در کشورهاى مختلف، نتایج زیر به دست آمد:
مرجعیت شیعى قدرت واقعى مکتب شیعه جعفرى است که از تشیّع در همه شرایط و به هر قیمتى که باشد، پاسدارى مى کند. مراجع شیعه در اعتقاد به اصول و باورهاى خود بسیار قوى هستند. در طول تاریخ تشیّع، مراجع هرگز با حاکمانى که به فرامین اسلامى عمل نمى کنند، بیعت نکرده اند.
در ایران مرجعیت شیعه با آمریکاى ابرقدرت به زورآزمایى پرداخت و در برابر آن قد علم کرد. در لبنان نیز آیت اللّه موسى صدر نیروهاى نظامى آمریکا، فرانسه و انگلیس را وادار کرد که از این کشور عقب نشینى کنند و خارج شوند. از زمانى که اسرائیل موجودیت پیدا کرد، آیت اللّه موسى صدر بزرگ ترین تهدید براى اسرائیل بود. در حال حاضر نیز حزب اللّه مانع بزرگى در برابر اسرائیل است.
مایکل برانت در ادامه، برنامه هاى سازمان جاسوسى و اطلاعات آمریکا را براى براندازى تشیّع به شرح ذیل بیان مى کند:

مایکل برانت در بخش دیگرى از این گفتگو به اهمیت موضوع عزادارى براى امام حسین علیه السلام و عاشورا در تعالیم شیعى پرداخته است. به گفته این مقام سابق سازمان سیا، عزادارى براى امام حسین علیه السلام احساسات شیعیان را به شدّت تحریک مى کند. شیعیان گرد هم جمع مى شوند تا یاد امام حسین علیه السلام را گرامى بدارند و به یاد واقعه کربلا باشند. در این تجمّع، یک نفر در باره این فاجعه سخنرانى مى کند و چهره اى روشن از واقعه کربلا ارائه مى نماید. در این مراسم، همه مردم اعمّ از پیر و جوان براى امام حسین علیه السلام و خاندان وى عزادارى و گریه مى کنند. سخنران این مراسم و کسانى که در آن حضور پیدا مى کنند، اهمیت خاصى دارند و باید به آنها توجه شود. به خاطر همین تجمّع و سخنرانى، احساسات شیعیان به گونه اى تحریک مى شود که آنها را آماده قیام براى دفاع از حقّ و راستى بر ضدّ ناراستى و بدى مى کند. حتى اگر این اقدام به بهاى از دست رفتن زندگى شان تمام شود؛ بنابراین، باید میلیاردها دلار هزینه شود تا نه تنها این سخنرانان، بلکه توده هاى شیعى ربوده شوند!
1. بهره گیرى از کسانى که بر ضدّ شیعه خصومت و نگرشهاى تعصّبى دارند؛
2. حمایت و ستودن افراد فوق به منظور تقویت آنها در جریان سازى بر ضدّ شیعیان؛
3. استفاده از تبلیغات منفى بر ضدّ شیعیان براى منزوى کردن آنها در جهان اسلام؛
4. انتشار مطالبى که ترویج کننده خصومت با شیعیان است؛
5. به موازات افزایش شمار افراد متعصّب مذکور، باید از آنها به عنوان حربه اى بر ضدّ شیعیان استفاده شود. طالبان و سپاه صحابه از جمله این گروهها هستند؛
6. ترویج اطلاعات غلط علیه علماى شیعى؛ این اقدام سبب باز شدن باب دیگرى براى توطئه مى شود. بدین ترتیب ستون پنجمى در میان شیعیان ایجاد مى گردد تا محبوبیت مراجع شیعى در میان شیعیان از بین برود و شیعیان از علماى خود متنفّر شوند.

مایکل برانت در ادامه مى گوید: در این راستا طرحهاى ذیل مطرح شد:
1. در وهله نخست باید شیعیانى که مادّى گراتر هستند و عقایدشان ضعیف تر است، شناسایى شوند. این افراد باید کسانى باشند که تا حدودى مشهور باشند و بتوان از آنها به عنوان منبع مورد رجوع استفاده کرد. از این افراد براى تأثیرگذارى در شیعیان استفاده مى شود؛
2. شناسایى و حمایت از سخنرانانى که اطلاعات درستى در باره عاشورا و اسلام شیعى ندارند؛
3. جستجو براى یافتن و شناسایى شیعیانى که به کمکهاى مالى یا مادى نیاز دارند و استفاده از آنها براى مبارزه با مذهب تشیّع به منظور تضعیف پایه هاى آن و انداختن تقصیر این کار به گردن علما و مراجع شیعى؛
4. ترویج شیوه هایى در عزادارى براى [امام] حسین که با عقاید واقعى شیعى منطبق نیست و ترویج شیوه هاى جدید عزادارى که بر ضدّ آموزه هاى شیعى است؛
5. باید عزاداریهاى شیعیان به گونه اى مطرح شود که تصور گردد شیعیان افرادى جاهل و خشونت طلب هستند که مى خواهند میان توده هاى مردم، ناآرامى و هرج و مرج به وجود بیاورند.
6. مبالغ هنگفتى براى حمایت از این جریانها هزینه شود و از سخنرانهایى حمایت گردد که به گونه اى سخن مى گویند که شیعیان را افرادى غیرمنطقى جلوه مى دهند. با این اقدامات، تشیّع به گونه اى مطرح مى شود که فاقد منطق و خرافاتى است. این اقدامات سبب مى شود میان شیعیان ناآرامى و هرج و مرج به وجود بیاید و شیعه از درون خالى شود؛
7. در نهایت با اقدامى ضعیف به شیعیان حمله شود.
این مقام سابق سازمان سیا در بخش دیگرى از اظهاراتش به کارهاى فکرى بر ضدّ جریان تشیّع مى پردازد و تصریح مى کند که براى نیل به این اهداف باید اقدامات ذیل صورت پذیرد:
1. تحقیق و جمع آورى اطلاعات بر ضدّ علماى شیعه و ارائه این اطلاعات به نویسندگان ناشناس؛
هزینه کردن مبالغ هنگفتى براى تبلیغ این اطلاعات انحرافى؛
3. ترویج مطالب [خرافى و تحریفى] میان مردم و سخنرانان مذکور.
در این راستا، در مرحله نهایى اقدامات بر ضدّ شیعیان، ضربه نهایى پیروزى انقلاب ایران در سال 1979 م، به منزله زمین لرزه اى در مسیر تلاشهاى سازمان سیا بود که این طرح بلندمدت سیا را که از سالها پیش آغاز شده بود و هدف نهایى آن تسلّط بر کشورهاى اسلامى بود، از هم پاشید
براى نابودى تشیّع وارد مى شود که از هم پاشیدن قدرت مرکزى آن؛ یعنى مرجعیت است که شیعیان فتاواى خود را از آن مى گیرند. بدین ترتیب، قدرت علماى اسلامى که مى توانند بر ضدّ حاکمان غیرمتعهد به اسلام قیام کنند، تضعیف مى شود و شیعیان خودشان قدرت علماى اسلامى را نابود مى کنند.
در بخشى از این مصاحبه تصریح شده است که براى انجام این مأموریتهاى محرمانه، مبالغ حاصل از قاچاق مواد مخدّر در کلمبیا و افغانستان در نظر گرفته شد.
دکتر مایکل برانت در انتهاى این مصاحبه افشاگرانه مى افزاید: بخشى از این برنامه ها اجرا شده و برنامه هاى دیگرى باقیمانده است که باید در آینده عملیاتى شود.
گفتنى است کانونهاى اندیشه آمریکا از قبیل اینترپرایز و مؤسسه مطالعالت خاور نزدیک، تحقیقات گسترده اى را در باره شناسایى مرجعیت شیعى و باورهاى تشیّع صورت داده اند که نمونه آن پژوهشى است به قلم مهدى خلجى که سال گذشته با عنوان «آخرین مرجع: آیت اللّه سیستانى و قدرت دینى سنّتى تشیّع» در آمریکا از سوى مؤسسه تحقیقاتى سیاستهاى خاور نزدیک واشنگتن منتشر شد. اخیرا نیز مؤسسه کارنگى براى صلح جهانى، پژوهشى را با عنوان «واکاوى شخصیت آیت اللّه خامنه اى» به قلم کریم سجادپور منتشر نمود.

غلامعلی نوری;67482 نوشت:
شما بجای عزاداری برای امام حسین برو بحال دین خراب خودت گریه کن

عزای بر حسین -ع- اگر شکم و زیر شکم پروری بود حق با شما بود ولی
راستی
من اصبح و لم یتهم بامور.......فلیس بمسلم

اگر عزا بر حسین در جا زدن بود خواب استعمارگر را نمی ربود و
سنی های عزیز و دوست داشتنی( راست پذیر) من را به فکر برپایی مراسم بر خلفا نمی انداخت
راستی
من اصبح و ....

حامی;67506 نوشت:
سنی های عزیز و دوست داشتنی( راست پذیر) من را به فکر برپایی مراسم بر خلفا نمی انداخت


شاعر میگه
قربون برم خدا رو یک بوم دو هوا رو

حامی;67507 نوشت:
شاعر میگه قربون برم خدا رو یک بوم دو هوا رو

راستی مولوی هم شعر بالا رو قبول داره میگه تا سند بیارم

من اصبح و.... چی؟
همه بفرمایید؟
بلند
نشنیدم آفرین درس ما همین جا تمام
اونایی که درس را نگرفتند
کلاس جبرانی شرکت کنند

کرب و بـــلا درس وفـــا می دهــــد
تربت عشق است و شفا می دهد
:Sham:
کشتی ایمان زطوفان ایمن است
تا حسینش نــاخــــدایی می کند

حامی;67508 نوشت:
راستی مولوی هم شعر بالا رو قبول داره میگه تا سند بیارم

این هم اشک مولوی در عزای حسین( ع)

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده​تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی​نوایی
درین بحرید کین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد زن نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر زمانی
برآی ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل هر ضیایی

حامی;67511 نوشت:
این هم اشک مولوی در عزای حسین( ع) کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده​تر ز مرغان هوایی کجایید ای شهان آسمانی

مولوی جان تو رو خدا منو ببخش اگه فردا شعرت در چاپ های جدید تحریف یا حذف شد

من گفتم اگر به جای اهل تسنن بودم آب می شدم
انگاری جدی جدی غلامعلی آب شد سر و کله اش پیدا نیست که نیست

غلامعلی نوری;67482 نوشت:
بنام خدا

با درود بر راستپذیران ارجمند

در عظمت مولوی هیچ انسان اندیشمندی شک ندارد اما همین شاعر بزرگ با برخی کارهای مردم

مخالف بوده است یکی از همین کارها روضه و نوحه خوانی برای امام حسین بوده است !

آن شاعر بزرگ در دفتر ششم داستانی در این باره می آورد که فشرده ی آن چنین است

در روز عاشورا در حلب عزاداری می کردند یک شاعر غریبی به آنجا رسید و از سروصدای عزاداری تعجب کرد پیش رفت وپرسید برای کدام بزرگ عزاداری میکنید بگوئید تا مرثیه برایش بسرایم که من شاعرم در جواب یک نفر به او گفت تو دیوانه ای وشیعه هم نیستی نمیدانی که این روز از طوفان نوح هم مشهورتر است شاعر( که لابد رنجیده خاطر شده بود) گفت آری ولی زمان یزید کجا وچه دور بگوش شما رسیده است آنها خسرو دین بودند وبسوی دولت تاختند از زندان رها شدند شما بجای عزاداری برای امام حسین برو بحال دین خراب خودت گریه کن

[=Century Gothic]با سلام
جناب نوری یا مثنوی خوان نیستی ؟و یا مولوی را بدرستی نمیشناسی!
با اینکه ارادت خاصی به مولوی دارم نقد بر مولوی وجود دارد جناب نوری !
بگذریم!
[=Century Gothic]جا دارد نقل از ابوعلی کنم :بوعلى در اشارات درباره اين مسئله كه گاهى يك چيز درد هست ، ولى در عين اينكه درد است لذيذ است ، مثال مى آورد.
مى گويد اين نوع درد نظير خارش بدن است كه بدن خارش مى كند و سوزش دارد و انسان وقتى خارش مى دهد، محل خارش درد ميكند و در عين اينكه درد مى كند، خوشش مى آيد، اين درد، درد تلخى نيست .
اين درد، دردى است كه جان را مى سوزاند، اشك را جارى مى كند اما غم محبوب است ، غم مطلوب است ، غم مطلوب است .
انسان از يك سلسله غمها هميشه فرار مى كند، ولى چطور مى شود كه اگر به ما بگويند: مجلس ‍ ذكر مصيبت امام حسين عليه السلام برقرار است و مجلس خيلى با حالى است مى خواهيم به آنجا برويم ؟ :Sham:
انسان تا دلش مى خواهد به اين مجلس با حال بود، اين درد را احساس كند و اين اشك را بريزد، وقتى اين قطرات اشك مى ريزد، انسان صفايى را احساس ميكند كه آندرد، ديگر در مقابل اين چيزى نيست ، اين است درد انسانيت !:Sham:
[=Century Gothic]جناب نوری اگر در دنيا كسى را پيدا كنيد كه نگذاشت يك ذره از شخصيتش هدر برود، حسين بن على است .[=Century Gothic]
حسين بن على كسى است كه : ان لك درجه عند الله ، لن تنالها الا بالشهاده آيا حسين بن على عليه السلام كه آرزوى شهادت مى كرد
[=Century Gothic]جای برای سوگواری ندارد؟[=Century Gothic]:Sham:
[=Century Gothic]اگر اشكى كه ما براى او مى ريزيم ، در مسير هماهنگى روح ما باشد، پرواز كوچكى است كه روح ما با روح حسينى مى كند.
اگر ذره اى از همت او، ذره اى از غيرت او، ذره اى از حريت او، ذره اى از ايمان او، ذره اى از تقواى او، ذره اى توحيد او در ما بيابد و چنين اشكى از چشم ما جارى شود، آن اشك بى نهايت قيمت دارد.:Sokhan:
اگر گفتند: به اندازه بال مگس هم باشد يك دنيا ارزش دارد، باور كنيد!! اما نه اشكى كه براى از بین رفتن حسين ع باشد، بلكه اشكى كه براى عظمت حسين ع باشد، براى شخصيت حسين ع باشد.
اشكى كه نشانه اى از هماهنگى با حسين بن على و پيروى كردن از او باشد
:Sham:
[=Century Gothic]بسيارى از سلاطين مايل بودند كه نامشان و سخنشان و پيامشان (هر چند پيامى براى انسانها نداشته اند، اظهار خود خواهى بوده است و بس ) باقى بماند، لذا آنرا بر لوحه هاى سنگى يا فلزى حك مى كرده اند، مثلا منم شاه شاهان ، به ، ايزد نژاد، از نژاد خدايان !!! ولى هرگز اين نوشته ها در دلها و سينه هاى مردم ثبت نشده و در آنجا نقش نگرفته است .
اما پيامهايى مانند پيام امام حسين بدون آنكه در صفحه سنگى يا لوحه فلزى حك شود، چون با خون خودشان و با اينكه صرفا روى صفحه لرزان هوا ثبت شد، در دلها و سينه ها حك شد و مانند خطوط نورانى وحى در دل انبياء، براى هميشه باقى ماند ان الحسين محبه مكنونه فى قلوب المؤ منين در عالى ترين مقامات و مراكز روح ها ثبت شده تا آنجا كه دلهاى كانونى شد از احساسات او، و بردن نامش اشكها را جارى مى سازد، و خدا مى داند كه در طول هزار و سيصد سال چند هزار تن اشك مانند گلاب از گل گرفته است چرا؟
چون ان الذين آمنوا و عملوا الصالحاب سيجعل لهم الرحمن ودا چون پيام رسان حقيقت رسان حقيقت بودند، چون پيام آنها دل آشنا و فطرت آشنا بود، چون سخن من و ما نبود، سخن خدا و مردم در كار بود.
بر سر تربت ما چون گذرى همت خواه
كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود

حامی;67515 نوشت:
من گفتم اگر به جای اهل تسنن بودم آب می شدم
انگاری جدی جدی غلامعلی آب شد سر و کله اش پیدا نیست که نیست

اما شعرشهیدان خدایی

بله درسته مولوی این را گفته است ولی شما سفسطه می کنید

مولوی یک شعری با توجه به واقعییت ها سروده است و نه اینکه دسته های توسرزن و عزاداری و علم و کتل و

زنجیر زنی را در خیابانها راه بیندازد

یعنی شما دسته های تو سر زن و خود را به گل مال را با شعر سرودن یکی می دانید

مولوی یک متفکر بوده است و با تفکر برای او سروده است آیا او را با یک عده آدم بیسوادی که فقط مغز

خود را سرکوب کرده و بر مغز خود می کوبند و نسبت به جهان و فلسفه ی هستی شناختی ندارند یکسان می دانید ؟

من خود در وصف حسین هم شعر سروده ام اما کاملا مخالف خود را به گریه انداختن !!!!!!عزاداری و توسرو سینه زدن و

تشکیل هیئت و عزاداری هستم

در ضمن بیت آخر همان شعر شهیدان خدایی را که خطاب به شمس تبریز است چرا قرمز نکرده اید

غلامعلی نوری;67530 نوشت:

نه من هستم و خواهم بود ولی این شمایید که خواهید رفت

سلام ، خیلی مطمئن حرف می زنید، یه کم دیگه بگذره استغفرالله ادعای خدایی می کنید. جناب غلامعلی شما بازیچه دست استعمار شدی ، استعمار همین رو می خواد که یکی یا عده ای از مسلمانان شبه افکنی کنه ، بقیه به شبهاتش پاسخ بدن ، اینجوری دیگه وقتی برای تفکر در مورد روشهای مبارزه با کفر و استعمار و وحدت مسلمانان وجود نخواهد داشت.

سلام
بزرگوار جناب آقای حامی
دوست عزیز
در کل سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن که سیاست اصلی استعمار پیر بوده و این سیاست هم مبتکرش بریتانیای کبیر هم نبوده و هر فاتحی و هر کشور گشایی در طول تاریخ از آن بهره میبرد و برد این سیاست هم در جهالت عوام است و داشتن زمینه های قومیتی و تعصبهای دینی است که خوشبختانه خاورمیانه هر سه را با هم دارد
در دو تاپست قبلی اشاره به کتابی به نام طرح تفرقه و منزوی کردن دین کردی به نام A Plan to Divide and Desolate Theology ولی اینجانب با جستجوی قلیل خود به منبع اصلی کتاب دست پیدا نکردم لطفا منبع اصلی کتاب را آدرس بدهید

غلامعلی نوری;67530 نوشت:

من خود در وصف حسین هم شعر سروده ام اما کاملا مخالف خود را به گریه انداختن !!!!!!

شما هنوز حسین (ع) رو نشناختی اگر می شناختید خودبخود اشکتون جاری می شد.

نیایش سبز;67536 نوشت:
شما هنوز حسین (ع) رو نشناختی اگر می شناختید خودبخود اشکتون جاری می شد.
امضاء » نیایش سبز

پس به تعریف شما شناخت حسین یعنی خود را به طور مصنوعی ودروغ هم که شده به گریه زدن ؟؟؟

یعنی ترویج ریا کاری دیگه !!!!!

ای دل غافل من تا حالا نمی دونستم که ریا کاری هم جزو اصول مذهبه!!!!!

برای همینه که هیچ کس افکار منوتحویل نمی گیره

اما بگذار چیزی بگم

بخدا قسم راست می گم

سالها پیش من نفر اول مسابقات تفسیر استانی و جزو نفرات برتر قرئت بودم و در زمان جنگ هم در اثر موشک پرانی صدام ملعون زخمی شدم ...

اگر ریا کار ی می کردم و خود را از راه این سرنخها به این و آن می چسباندم و یقه بسته در عزاداریها

تو فرق سر خودم می کوبیدم و خود را با صدای بلند به گریه کردن می زدم و دور و ور فلان حاج آقا می پلکیدم

بخدا قسم الان یکی از ارکان مملکت بودم چرا که می بینم الان همسن و سالان اون موقع من

با ریا کاری و چاپلوسی و با ابزار ظاهری دینداری تا کجا پیش رفته اند

اما هیهات منا الذله

از من ریاکاری و مصلحت طلبی و نان دنیا را با زبان دین خوردن مجویید

هیهات هیهات

غلامعلی نوری;67537 نوشت:

بازیجه ی کدام استعمار عزیز من چرا فرافکنی می کنی ؟؟؟؟

خواب دیدی خیر باشه

استعمار ......کی باشه که در من تاثیر بگذاره

من خودم هستم و نیازی به تقلید و تحریک از طرف هیچ فرقه و کشور و ایده ای ندارم

همون استعماری که تاثیرش رو میذاره بدون اینکه طرف خودش متوجه بشه .

غلامعلی نوری;67539 نوشت:
پس به تعریف شما شناخت حسین یعنی خود را به طور مصنوعی ودروغ هم که شده به گریه زدن ؟؟؟

خیر ، این تعریف و ذهنیت شماست که به همه نسبت می دهید.

غلامعلی نوری;67539 نوشت:

از من ریاکاری و مصلحت طلبی و نان دنیا را با زبان دین خوردن مجویید

خودبرتر بینی هم دست کمی از ریاکاری نداره.

نیایش سبز;67540 نوشت:
همون استعماری که تاثیرش رو میذاره بدون اینکه طرف خودش متوجه بشه .

آی گفتی آفرین خوب اعتراف کردی

پس شما هم تحت نفوذ و تاثیر استعمار پیر عرب 1400 سال قبل قرار گرفته اید

آن موقعی که حضرت عمر کشور گشا و زیاده خواه با سربازان ترمز بریده و هیجان زده ی

پشمینه پوش بو گرفته ی خود به این کشور متمدن حمله کرد و آن را مستعمره ی فرهنگی خود کرد دیگه

آری افکار شما هم مستعمره ی جاودانی قوم عرب شده است و خود نمی دانید !!!!

من قبلا فکر می کردم شما جزو وهابیون هستی ،ولی الان دیگه مطمئنم که جزو کفار هستی ، فقط لطفا نگید برچسب می زنی!

نیایش سبز;67547 نوشت:
نیایش سبز;67547 نوشت:
من قبلا فکر می کردم شما جزو وهابیون هستی ،ولی الان دیگه مطمئنم که جزو کفار هستی ، فقط لطفا نگید برچسب می زنی!

هورا بالاخره یک نفر پیدا شد که کشف کند که من کافرم

آفرین

خوب خودمونیم نیایش سبز حالا از کجا دانستی من واقعا کافرم ؟؟؟

حتما بخاطر اینکه به حضرت عمر بی احترامی کردم !!!!!

غلامعلی نوری;67530 نوشت:
مولوی یک متفکر بوده است و با تفکر برای او سروده است آیا او را با یک عده آدم بیسوادی که فقط مغز خود را سرکوب کرده و بر مغز خود می کوبند و نسبت به جهان و فلسفه ی هستی شناختی ندارند یکسان می دانید ؟

جناب نوري فكر كنم توهين به عزاداران آقا ابا عبدلله حسين (ع)درست نباشد و در شأن شما هم نيست و مطمئن هستم امام حسين (ع)هم از شما بخاطر اين حرفتون رنجيده شدند.ما حق نداريم با عزاداران آقا اينگونه صحبت كنيم.اگر شما متفكر بوديد چون مولوي اين حرف بي فكر رو نمي زديد.آيا شما مي دانيد در اين عزاداران چه شخصيت هايي ديده شدند كه به سر وصورت ميزدند.مثل سيد بحرالعلوم كه داخل دسته عزاداري مي رود و به سر و سينه ميزند و مي گويد ديدم امام زمان هم داخل عزاداران است و به سر وسينه ميزند.وامروزه هم مراجع بزرگ ما پا برهنه در دسته هاي عزاداري شركت مي كنند.
خدا همه ما رو هدايت كند انشاءالله.

غلامعلی نوری;67530 نوشت:
من خود در وصف حسین هم شعر سروده ام اما کاملا مخالف خود را به گریه انداختن !!!!!!عزاداری و توسرو سینه زدن و تشکیل هیئت و عزاداری هستم

سلام مجدد
جناب نوري پس شما اصلا عزاداري و فلسفه آن را نمي دانيد كه خدمتون عرض مي كنم:
در بيان اهداف و فلسفه عزاداري بايد گفت؛ اگر درميان شيعيان، عزاداري يك سنت رايج شده است انگيزه هاي گوناگوني دارد كه به طور اختصار عبارت است از :
1.شناساندن مقام پيشوايان بزرگ اسلام كه سراسر زندگي آنان براي جامعه اسلامي الگو و سرمشق است، چه در مبارزه با طاغوتيان و چه در مسايل اخلاقي و روحي و ...
2. افزايش عشق و محبت اهل بيت كه پاداش رسالت پيامبر( است؛ چون در قرآن خداوند امر فرمود به حضرت رسول( كه چنين بگويد: "قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي"(1) بگو : من در برابر تبليغ دين اجر و مزدي از شما نمي خواهم، مگر دوستي و تبعيّت از اهل بيتم.
3. كمال خواهي و فضيلت طلبي.
4. دعوت به دين و آگاه شدن از حقايق آن و فراخواني مردم به صلاح و اصلاح و دوري از انحراف و فساد.
5. حقانيّت نهضت حسيني بر ضد طاغوتيان و آشنا كردن مردم با ويژگيهاي قيام امام حسين(
6. اطعام عده اي از گرسنگان در پرتو مجالس عزا كه از دستورات مؤكد قرآن و اسلام است.
7. ياد مصيبت اهل بيت( كه موحب آسان شدن مصايب و سختيهاي دوستداران آنان است.
8. همدردي با رسول خدا( و حضرت زهرا( و ساير ائمه(.
9. فراموش نشدن خاطره عاشورا؛ چرا كه اگر اين عزاداريها نبود نسلهاي آينده نمي دانستند امام حسين( را يزيد كشته است؛ و چرا كشته است.
10. افشاگري جنايات ستمگران به ويژه بني اميه و بني عباس.

11. رشد فضايل و كرامتهاي انساني و الهي و پرورش روحيه شهادت طلبي؛ هر قطره اشك پيامي است كه شهادت را چون پيامي به مردم ابلاغ مي كند و گريه نشانه آن است كه فاجعه اي روي داده و ظلمي صورت گرفته است. عزاداري نه يك روز، نه ده روز، نه يك ماه بلكه در تمام سال براي اين است كه ملتي كه در شهادت زندگي مي كند بايد عزادار باشد و در مجالس عزا با بيان فلسفه شهادت و با يادآوري از شهيدانش، روحية شهادت طلبي را همچنان تازه نگه دارد. بي شك به خاطر نشر فلسفه شهادت و ايثار و كرامتهاي انساني است كه شيعه به بهانه مرگ برادر، عمو، دايي و ... جلسه برگزار مي كند و يك باره به كربلا گريز مي زند و از حسين سخن مي گويد.
12. زنده نگه داشتن اسلام با استفاده از ابزار عزاداري، عزاداري اسلام را زنده كرد و اگر امام حسين( قيام نمي كرد اثري از اسلام باقي نمي ماند. اساس شكل گيري انقلاب اسلامي،‌نيز نهضت امام حسين( است. امام خميني( دربارة تجديد و تكرار عزاداريها مي فرمايند : "... اصلاً نمي فهمند مكتب سيدالشهدا چه بوده و نمي دانند اين منبرها، گريه ها، و سينه زنيها حدود 1400 سال است كه ما و مكتب را حفظ كرده و تا حالا اسلام را آورده، اين عده از جوان ها اينطور نيست كه سوء نيت داشته باشند؛ آنها ـ خيال مي كنند كه ما بايد حرف روز بزنيم. حرف سيدالشهدا حرف روز، و هميشه حرف روز است؛ اصلاً حرف روز را سيدالشهدا آورده است و دست ما داده است و سيدالشهدا را اين گريه ها، و مكتب وي را اين مصيبتها، داد و قالها و اين سينه زنيها و اين دستجات،‌حفظ كرده است ـ اگر فقط مقدسي بود و توي اتاق و توي خانه مي نشست و براي خودش هي زيارت عاشورا مي خواند و تسبيح مي گرداند، چيزي نمانده بود... همينهاست كه اين نهضت را پيش برده، اگر سيدالشهدا نبود اين نهضت را ـ كسي ـ پيش نمي برد."(2)
بنابراين عزاداري حسين بن علي و ساير ائمه اطهار( يك حركت است، يك موج است، يك مبارزه اجتماعي است.(3) روضه هاي خانگي و دسته هاي عزاداري و هيأتهاي زنجيرزني، پوشيدن لباس مشكي و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپايي مجالس و نوحه خواني و سينه زني و ... هر يك به نوعي سربازگيري براي جبهه حسيني است.(4) اين پيوند قلبي را عمق و غنا مي بخشد. اين موارد، انگيزه هاي برگزاري مجالس سوگواري و عزاداري است و آنچه در اين ميان وجود ندارد گريه كردن براي ضعف و ذلت ائمه است چون نفوس آنها، عزيزترين نفوس در ميان موجودات عالم است.

منابع و مآخذ :
1. سوره مباركه شوري / آيه 23
2. قيام عاشورا در كلام و پيام امام، ص16
3. نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، مرتضي مطهري، ص89
4. فرهنگ عاشورا، ص314
پاسخ به شبهات عزاداري، حسين رجبي، ص25

غلامعلی نوری;67549 نوشت:
هورا بالاخره یک نفر پیدا شد که کشف کند که من کافرم

آفرین

خوب خودمونیم نیایش سبز حالا از کجا دانستی من واقعا کافرم ؟؟؟

حتما بخاطر اینکه به حضرت عمر بی احترامی کردم !!!!!

کاربر گرامی
کافر نه شاخ داره و نه دم
هر کس حقایق را انکار کند و با کمال بی خیالی و بی عاری از کنار آنها بگذره کافره چون روی حقایق سر پوش گذاشته
هر کس از سر لجاجت و غرور و تکبر با حقایق برخورد کند و مانند ابولهب و ابوجهل با حقایق لجوجانه رفتار کند در واقع بر سر حقیقت سر پوش گذاشته و کافر است
عزاداری برای حسین بن علی تعظیم شعائر الهی است «ومَن يُعَظِّم شَعـئِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب (حج، 32)
ما با تعظیم شعائر و زنده نگهداشتن نام و یاد حسین بن علی و عزاداری برای اون عزیز در واقع مبارزه با ظلم و ستم را تمرین میکنیم آزادگی و مردانگی و ایثار و از خود گذشتگی و شهادت را آموزش می دهیم البته حساب یک سری افراط کاری ها و زیاده روی ها و حواشی که ما هم قبول نداریم از حساب این تعظیم جداست
حسین بن علی مروج فرهنگ آزادگی، مکتب شهادت ؛ عزت ، افتخار و مبارزه با ظلم و ظالمان است همان که مردم این مرز و بوم سال ها با الگو گیری از این مکتب همه ظالمان را سرکوب کردند و درست همون موقعی که امثال شما در مخفیگاه های امن از ترس پناه گرفته بودید جوانان و مردم این مرز و بوم با الهام از مکتب حسینی در برابر ظلم و ظالمان ایستادند و سر بلند از آب بیرون آمدند
همان طور که حامی عزیز اشاره کردند من هم مولوی را دوست دارم ولی مولوی بت و الگوی سالم و کامل من نمی تواند باشد .

حکیم;67552 نوشت:
عزاداری برای حسین بن علی تعظیم شعائر الهی است «ومَن يُعَظِّم شَعـئِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب (حج، 32)

حکیم دست از تفسیر به رای بدار از شما علمای اعلام بعیده !!!!

این آیه ای که آورده ای کی کوچکترین ربطی به عزاداری داره نکنه فکر می کنی گفتی و پذیرفته شد ؟؟؟

شان نزول آن به قول خودتون چیه ؟؟ این آیه درمورد مراسم حج صفاو مروه و طواف و نظافت و حمامه حکیم گرامی

نه خود را با گل کثیف کردن و زیر علم رفتن و خود زنی

برای رسیدن به ذهنیات خود و جا انداختن آنها به آیه های قرآن هم رحم نمی کنید ؟؟؟

از کی تو سر زدن و علم بلند کردن و تبکیه ( گریه ساختگی) جزو شعائر الهی شده اند ؟؟؟

غلامعلی نوری;67537 نوشت:
سالها پیش من نفر اول مسابقات تفسیر استانی و جزو نفرات برتر قرئت بودم و در زمان جنگ هم در اثر موشک پرانی صدام ملعون زخمی شدم ...

باسلام خدمت دوستان

از اول این بحث را خواندم قبلا هم ارسالهای شما اقای نوری را میخواندم با افکار منحرف شما آشنا هستم

اما بذار بگم اگر شما قرائت قران اول شدی خوارجین هم حافظ کل قران بودند

اگر شما مجروح شدی و............... الانش مهمه من شنیدم شمر هم تو جنگ های اولیه اسلام مجروح شده بود و....

به هر حال عاقبت به خیری مهم است

و یادتان باشد اگر شما با این افکار تان به جامانده از ایران متمدن هستین من این ایرانی بودن را نمیخواهم

..........

آسمان هفتم;67559 نوشت:
باسلام خدمت دوستان

از اول این بحث را خواندم قبلا هم ارسالهای شما اقای نوری را میخواندم با افکار منحرف شما آشنا هستم

اما بذار بگم اگر شما قرائت قران اول شدی خوارجین هم حافظ کل قران بودند

اگر شما مجروح شدی و............... الانش مهمه من شنیدم شمر هم تو جنگ های اولیه اسلام مجروح شده بود و....

به هر حال عاقبت به خیری مهم است

و یادتان باشد اگر شما با این افکار تان به جامانده از ایران متمدن هستین من این ایرانی بودن را نمیخواهم

..........

[="microsoft sans serif"]اتفاقا الان پی می برم که چقدر قبلا در اشتباه بودم خدامنو ببخشه که چقدر در گذشته افکارم اشتباه بوده است

تفسیر چیه ؟؟؟ قرائت کدومه ؟؟؟

اینها همه اش مشغولیات و نقشه های استعمار عرب و خود باختگان فرهنگ عربه که ما رو از خودی خودمون دور کنه

خدا را صد هزار مرتبه سپاس که از بند تفکرات عربی رستگار بیرون آمده ام

در ضمن از تبلیغات حکومت اسلامی تشکر می کنم که امثال مرا با قرآن و فرهنگ عربی آشنا کرد تا پی به بسیاری از اسرار ببرم

امیدوارم که همیشه ومداوم برای آشنایی جوانان ایران قرآن خوانی و تفسیر و این جور چیزها را بیشتر تبلیغ کنه

عالیه متشکرم حکومت اسلامی

[="red"] اگر دوره ی شاه بود که من نمی توانستم به ماهیت قرآن و فرهنگ عرب پی ببرم [/][/]

غلامعلی نوری;67558 نوشت:
حکیم دست از تفسیر به رای بدار از شما علمای اعلام بعیده !!!! این آیه ای که آورده ای کی کوچکترین ربطی به عزاداری داره نکنه فکر می کنی گفتی و پذیرفته شد ؟؟؟

"شعائر" جمع شعيره به معناى علامت و نشانه است. "شعائر اللّه" يعنى نشانه هاى خدا كه شامل سرفصل هاى آيين الهى، برنامه هاى كلى و آن چه در نخستين برخورد با اين آيين چشم گير است. تمام آن چه در برنامه هاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آيين او مى اندازد، شعاير الهى است و بزرگ داشت آن، نشانه تقواى دل ها است.

ر.ک : مفردات الفاظ قرآن ، راغب اصفهانی

واقعا تو کجای این دنیا زندگی میکنی ؟؟؟؟!!!!!

غلامعلی نوری;67549 نوشت:
هورا بالاخره یک نفر پیدا شد که کشف کند که من کافرم

آفرین

خوب خودمونیم نیایش سبز حالا از کجا دانستی من واقعا کافرم ؟؟؟

حتما بخاطر اینکه به حضرت عمر بی احترامی کردم !!!!!

می بینم که اونقدر دچار استیصال شدی که متوسل به عمر شدی ، عمری که خودت هم به آن ایمان نداری !

میدونی از چیه کفار متنفرم ؟ از اینکه عزت نفس ندارند ، از اینکه به خاطر اینکه افراد رو دو خودشون جمع کنن به هر حیله ای متوسل می شن ، دروغ ، ریا ، فریبکاری و .....

غلامعلی نوری;67561 نوشت:

خدا را صد هزار مرتبه سپاس

کدام خدا رو شکر می کنی؟ خوب بلدی از عقاید مردم سوء استفاده کنی.

کاربر گرامی غلامعلی با سلام

لطفا به جای طرح مباحث سطحی و ایجاد جو فرار از پاسخ های داده شده حاشیه پردازی نکنید و سعی کنید پاسخ های خود را متقن و مستند به منابع مورد اعتماد و معتبر نمایید و قوانین سایت را رعایت کنید .

حکیم;67563 نوشت:
. تمام آن چه در برنامه هاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آيين او مى اندازد، شعاير الهى است و بزرگ داشت آن، نشانه تقواى دل ها است.

بله عجب استدلالی کردی حکیم الحکماء

هیچ معلومه حواست کجاست ؟؟؟

این عزا داریها کی انسان را بیاد عظمت خدا می اندازه که شعائر باشه ؟؟؟!!!!!

این عزاداریها و گریه کردنها آدم ها را بیاد حسین میندازه نه خدا ؟؟؟

اگر از هزار نفر در عزاداریهای ده اول محرم بپرسی برای چی و بیاد کی عزارداری می کنی و گریه می کنی ؟

اگر یک نفرشون گفت برای خدا عزا داری می کنم انوقت من اسمم رو عوض می کنم

غلامعلی نوری;67602 نوشت:
این عزا داریها کی انسان را بیاد عظمت خدا می اندازه که شعائر باشه ؟؟؟!!!!! این عزاداریها و گریه کردنها آدم ها را بیاد حسین میندازه نه خدا ؟؟؟

متاسفم خیلی سطحی نگری مگه امام حسین قیامش بخاطر خدا و زنده كردن دین خدا و سنت های فراموش شده جدش پیامبر نبود ؟؟؟؟!!!!

البته این تفكر انحرافی ناشی از تفسیرهای غلط از حادثه عاشوراست این شبهات گر چه جدید نیستند و لی ممكنه با بیان و زبانی جدید مطرح شود
در باره نهضت عاشورا و عظمت آن كسی حتی دشمنان هم تردیدی ندارند و همه آزادیخواهان جهان از این قیام تمجید می كنند منتهی برخی از ترس فراگیری این فرهنگ و نهضت در میان مردم وحشت دارند و همواره سعی كرده اند كه با توجیهات عرفانی مانند مولوی و گاهی مقدس مابانه مانند فخر رازی ابعاد گسترده این نهضت را كم رنگ كنند تا مبادا مردم آزادی خواه بفهمند و چشم و گوششان باز شود و منافع استعمارگران و ظالمان بخطر بیفتد

اول سلام بر همگان

دوم اگر دلیل این سخنان معنای این شعر است که ظاهرا گفته شیعیان برید دینتان را درست کنید ( البته طبق تفسیر غلامعلی نوری ) باید عرض کنم که معنای آن ابیات این نبود که بیان گردید.

در این ابیات مولانا شور حسینی را در جهت شعور حسینی برای تمام مسلمین و نه فقط شیعه طلب می کند والبته دست آویز بیان این مطلب شیعیان هستند که حسین علیه السلامرا بر ولایت خود دارند.

آنک جو ديد آب را نکند دريغ --------------------- خاصه آن کو ديد آن دريا و ميغ


در این ابیان منظور تبلور شعور حسینی به همان اندازه که شور حسینی هست طلب میشود.

فکر کنم این هم (مانند کلام مولانا که بدنبال بهانه برای طرح حق طلبی بود) دستاویزی شد که بعضیها حرفهاشونو بزنن.

یاحق

اي كساني كه به داغ دل ما مي خنديد
ما زجان مونس درديم و شما مي خنديد

ملت گريه نگوئيد به عشّاق حسين
خبر از عشق نداريد چرا مي خنديد

اين سيه جامه به تن خلعت آزادي ماست
به چه دينيد كه بر اهل عزا مي خنديد

كور باد آن كه نگريد بر غم ثارالله
به خود آئيد كه بر خون خدا مي خنديد

غلامعلی نوری;67602 نوشت:
بله عجب استدلالی کردی حکیم الحکماء

هیچ معلومه حواست کجاست ؟؟؟

این عزا داریها کی انسان را بیاد عظمت خدا می اندازه که شعائر باشه ؟؟؟!!!!!

این عزاداریها و گریه کردنها آدم ها را بیاد حسین میندازه نه خدا ؟؟؟

اگر از هزار نفر در عزاداریهای ده اول محرم بپرسی برای چی و بیاد کی عزارداری می کنی و گریه می کنی ؟

اگر یک نفرشون گفت برای خدا عزا داری می کنم انوقت من اسمم رو عوض می کنم


سلام بر عزا داران حسینی
البته که یاد حسین یاد خداست یاد پیغمبر است یاد علی و زهراست یاد همه انبیاست اشکالش چیه راستپذیر گرامی نکنه از این که حسین ما این همه مقامش بلنده حسادت میکنی؟ یا حسین جان ای خون خدا به فریاد ما هم برس

راستی اسمتو چی میزاری یعنی دوست داری چی صدات کنیم ؟ میرزا پشم الدین خوبه؟ البته اگه ناراحت شدی تا عوضش کنم؟

کرب و بـــلا درس وفـــا می دهــــد
تربت عشق است و شفا می دهد
:Sham:
کشتی ایمان زطوفان ایمن است
تا حسینش نــاخــــدایی می کند

بشارت;67666 نوشت:
انوقت من اسمم رو عوض می کنم[/quote]

salam bar shoma
غلام جون من ترجیح می دهم همون غلام علی -ع - باشید
ما همه کارهای عزاداران را تأیید نمی کنیم همانگونه که مولوی ها همه کار مردم عوام را.
هیچ جای دنیا نگید که گریه که امر فیزیولوژیکی و روان شناختی است اشکال دارد و گرنه عزیزم ممکن است روان پزشکان نسخه بپیچند که چند شوک دریافت کنید من دوست دارم.
گریه اقسامی دارد که لینک می دم یه سری بزنید.
شما لایی سرتان می شود و از حضرت عمر دم می زنید شما عزیزم سنگ خدا رو به سینه بزنید شاید روح عمر هم از شما شاد شود.


see pote1084

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3422&page=109
see post16-17
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9224&p=67497

بشارت;67666 نوشت:
ین عزاداریها و گریه کردنها آدم ها را بیاد حسین میندازه نه خدا ؟؟؟


متأسفم
که شما با ادبیات عرفانی قهری
پس چه طوری ادعا دارید سر سفره مولوی نشسته اید
حتما خوانده اید
من کیم لیلی لیلی کسیت من
عزیزم بار خودتو سنگین نکن مولوی عاقت می کنه ها:Cheshmak:

غلامعلی نوری;67546 نوشت:

آی گفتی آفرین خوب اعتراف کردی

پس شما هم تحت نفوذ و تاثیر استعمار پیر عرب 1400 سال قبل قرار گرفته اید

آن موقعی که حضرت عمر کشور گشا و زیاده خواه با سربازان ترمز بریده و هیجان زده ی

پشمینه پوش بو گرفته ی خود به این کشور متمدن حمله کرد و آن را مستعمره ی فرهنگی خود کرد دیگه

آری افکار شما هم مستعمره ی جاودانی قوم عرب شده است و خود نمی دانید !!!!

واقعا کوته فکری و ساده لوحی که فکر کنی ایران با حمله و زور عمر مسلمان شد ایرانی ها با اسلام حال کردند چون تمدنشون می پسندید !

مگر نه این که مغول با اون همه وحشی گری به ایران حمله کرد ولی بعد از 70 سال هیچ نشونه ای از مغولها در ایران نموند ؛ ایران هنوز تمدنشو داره .

محبت ائمه در دلها چیزی است که تنها در بین این 6 میلیارد جمعیت کره زمین در دل عده ای افتاده ، تار کور شود هر آنکه نتواند دید (منظورم شما نیستی ، به خودت نگیر !)

موضوع قفل شده است