اجتماع گرايى و انزواطلبى در روايات اسلامى

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اجتماع گرايى و انزواطلبى در روايات اسلامى

اجتماع گرايى و انزواطلبى در روايات اسلامى


يك نگاه اجمالى به تعليمات اسلام در زمينه هاى مختلف به خوبى نشان مى دهد كه همه جا اسلام طرفدار جماعت و اجتماع است، و حتّى عبادات اسلامى كه رابطه ميان خلق و خالق است و به صورت دسته جمعى انجام مى شود.
اذان و اقامه دعوت عام به سوى نماز و فلاح و رستگارى است (حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ، حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ) ضميرها در سوره حمد، همه به صورت جمعى است، و در شكل متكلم مع الغير، و در پايان نماز سلامى است عام بر همه مؤمنان و نمازگزاران.
نماز جماعت و از آن فراتر نماز جمعه و از همه فراتر حج، عباداتى مى باشند كه به طور كامل جنبه اجتماعى دارند.
در روايات اسلامى تأكيد فراوان بر لزوم جماعت و همراهى و همگامى با آن شده است از جمله:
در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «اَيُّها النّاسُ عَلَيْكُمْ بِالْجَماعَةِ وَ اِيّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ; اى مردم! بر شما است كه از جماعت جدا نشويد، و از جدايى و پراكندگى بپرهيزيد»(2)
در حديث ديگرى از همان بزرگوار مى خوانيم: «اَلْجَماعَةُ رَحْمَةٌ، وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ; اجتماع رحمت است، و پراكندگى عذاب.»

1.كنز العمال، جلد 1، حديث 1028، صفحه 206.
2. ميزان الحكمة، جلد اوّل، حديث 2438، صفحه 406.

با تشکر از شما به طور کلی انسان موجودی اجتماعی است و زمانی انزواجو و انزوا طلب می شود که از مسیر زندگی عادی خارج شود که معمولا در افراد افسرده این صفات و ویژگی ها وجود دارد اما در بعضی از عرفا هم کناره گیری از جامعه وجود دارد که به نظر می رسد که در دین ما این کناره گیری ها مذموم است

...دنباله

3ـ در حديث ديگرى باز از همان حضرت آمده است: «يَدُاللّهِ عَلَى الْجَماعَةِ فَاِذَا اشْتَدَّ
(شَدَّ) الشّاذَّمِنْهُمْ اِخْتَطَفَهُ الشَّيْطانُ كَما يَختَطِفُ الذِّئْبُ الشّات الشّاذَّةَ مِنَ النِّعَمِ; دست خدا بر سر جماعت است، هنگامى كه يكى از آنها از جمعيت جدا شود (و به انزوا روى آورد) شيطان او را مى ربايد، همان گونه كه گرگ گوسفند جدا شده از گلّه را مى ربايد».(1)
همين مضمون را به تعبير ديگرى از مولاى متّقيان على(عليه السلام) در نهج البلاغة مى خوانيم فرمود: «وَ اَلْزَمُوا السَّوادَ الاَْعْظَمَ فَاِنَّ يَدَاللّهِ مَعَ الْجَماعَةِ، وَ اِيّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَاِنَّ الشّاذَ مِنَ النّاسِ لِلشَّيْطانِ، كَما اَنَّ الشّاذَ مِنَ الْغَنَمِ لِلذّئْبِ، اَلا مَنْ دَعا اِلى هذَا لِشّعارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كانَ تَحْتَ عِما مَتى هذِهِ; همواره با سواد اعظم (اكثريت طرفداران حق) باشيد كه دست خدا با جماعت است، و از پراكندگى بپرهيزيد كه انسانِ تنها بهره شيطان است، چنانچه گوسفند تك رو بهره گرگ. آگاه باشيد، هر كس به اين شعار دعوت كند (اشاره به شعار تفرقه اندازى مملو از فتنه و فساد خوارج است) وى را بكشيد، گرچه زير اين عمامه من باشد».(2)
با توجه به اهمّيت تعبير فوق به روايت ديگرى كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در همين زمينه نقل شده توجه كنيد، مى فرمايد: «اِنَّ الشَّيْطانَ ذِئْبُ الاِْنْسانِ كَذِئْبِ الْغَنَمِ يَاْخُذُ الْقاصِيَةَ وَ النّاحِيَةَ وَ الشّارِدَةَ، اِيّاكُمْ وَ الشِّعابَ، وَ عَلَيْكُمْ بِالْعامَّةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْمَساجِدِ; شيطان گرگ انسان ها است مانند گرگ براى گوسفند كه گوسفندانى را كه از گله دور مى شوند يا در كنار قرار مى گيرند يا فرار مى كنند، مى گيرد. از جدايى و فرقه فرقه شدن بپرهيزيد و بر شما باد كه همراه مردم و جماعت و مساجد باشيد.»(3)
در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است: «لا يَحِلُّ لِمُسْلِم اَنْ يَهْجُرَ اَخاهُ فَوْقَ ثَلاثَةِ (اَيّام)، وَ السّابِقُ بِالصُّلْحِ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ; براى هيچ مسلمانى جايز نيست، بيش از سه روز از برادر مسلمانش دورى (و قهر) كند، و آن كس كه پيش قدم در صلح مى شود، داخل در بهشت خواهد شد.»(4)
همين مضمون را با تعبير ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «لا يَحِلُّ لِمُسْلِم اَنْ يَهْجُرَ اَخاهُ فَوْقَ ثَلاثَةِ اَيّام اِلاّ اَنْ يَكُونَ مِمَّنْ لا يُؤمِنُ بَوائِقَهُ; براى هيچ مسلمانى سزاوار نيست بيش از سه روز از برادر مسلمانش دورى كند، مگر اين كه كسى بوده باشد كه انسان از اخلاق در قرآنخطرات او ايمن نباشد.»(5) حتى در بعضى از احاديث آمده است: «اگر دو نفر از يكديگر قهر كنند و از دنيا بروند مسلمان از دنيا نمى ميرند.»(6)
درست است كه اين احاديث درباره جدايى به معنى قهر كردن از يكديگر است، ولى به هر حال نشان مى دهد كه اسلام همواره طرفدار اجتماع و پيوستن دل ها است و به يقين عزلت و گوشه گيرى با روح اين دستورها نمى سازد.

1.كنزالعمّال، جلد 1، صفحه 206، حديث 1032.
2. نهج البلاغة، خطبه 127.
3.المحجّة البيضاء، جلد 4، صفحه 8.
4. همان، صفحه 7.
5. همان مدرك.
6. سفينة البحار، ماده هجر.

ادامه ...

8ـ در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه به مردى كه مى خواست به كوه برود و گوشه گيرى كند تا عبادت خدا بجا آورد، فرمود: «لَصَبْرُ اَحَدِكُمْ ساعَةً عَلى ما يَكْرَهُ فِى بَعْضِ مَواطِنِ الاِْسْلامِ خَيْرٌ مِنْ عِبادَتِهِ خالِياً اَرْبَعِينَ سَنَةً; صبر كردن يكى از شما به اندازه يك ساعت در برابر ناملايمات در ميان مسلمانان بهتر از عبادت چهل سال در انزوا است.»(1)
روايات متعددى داريم كه در اسلام از رهبانيت كه نوعى انزوا و گوشه گيرى است به شدّت نهى شده از جمله در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «لَيْسَ فِى اُمَّتِى رَهْبانيَّةٌ وَ لا سِياحَةٌ; در امت من رهبانيت و سياحت نيست.» (منظور از رهبانيت، گوشه گيرى و ترك دنيا براى عبادت است. و منظور از سياحت انزواطلبى سيّار است، زيرا در زمان قديم بعضى به كلى ترك خانه و لانه مى كردند و دائماً به صورت سيّاح در گردش بودند، و آن را نوعى عبادت و ترك دنيا مى پنداشتند، بنابراين در اسلام نه گوشه گيرى ثابت و نه انزواطلبى سيّار وجود ندارد).(2)
10ـ در حديث پرمعنايى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين مى خوانيم كه در عصر آن حضرت، فرزند «عثمان بن مظعون» يكى از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) از دنيا رفت، او شديداً اندوهگين شد، تا آنجا كه گوشه اى از خانه اش را به عنوان مسجد برگزيد و مشغول عبادت شد (و همه كار را ترك كرد و منزوى گرديد) اين خبر به رسول خدا(صلى الله عليه وآله)رسيد. او را صدا زد و به او فرمود: «يا عُثْمانُ اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنا الرَّهْبانيَّةَ، اِنَّما رَهْبانِيَّةُ اُمَّتِّى الْجِهادُ فى سَبيلِ اللّهِ; اى عثمان! خداوند متعال وظيفه ما را رهبانيت قرار نداده، رهبانيت امّت من جهاد در راه خدا است» (اشاره به اين كه اگر مى خواهى ترك دنيا كنى، از يك طريق مثبت مانند جهاد در راه خدا و شهادت فى سبيل اللّه ترك دنيا كن، نه به صورت منفى و منزوى شدن).
سپس درباره مرگ فرزندش به او دلدارى داد و فرمود: «آيا شادمان نمى شوى كه روز قيامت به هر درى از درهاى بهشت برسى فرزندت را در آنجا ببينى كه دامان تو را مى گيرد و نزد خدا تو را شفاعت مى كند»(3)
1.ميزان الحكمة، جلد 3، صفحه 1966، حديث 12914
2.بحار الانوار، جلد 67، صفحه 115.

3.بحار الانوار، جلد 67، صفحه 114.

عرفان;32449 نوشت:
اى مردم! بر شما است كه از جماعت جدا نشويد، و از جدايى و پراكندگى بپرهيزيد

عرفان;32449 نوشت:
جتماع رحمت است، و پراكندگى عذاب.

عرفان;32621 نوشت:
براى هيچ مسلمانى جايز نيست، بيش از سه روز از برادر مسلمانش دورى (و قهر) كند، و آن كس كه پيش قدم در صلح مى شود، داخل در بهشت خواهد شد

عرفان;32828 نوشت:
صبر كردن يكى از شما به اندازه يك ساعت در برابر ناملايمات در ميان مسلمانان بهتر از عبادت چهل سال در انزوا است.

عرفان;32621 نوشت:
اگر دو نفر از يكديگر قهر كنند و از دنيا بروند مسلمان از دنيا نمى ميرند


ببخشید این صحبتها کاملا صحیح ولی آیا برای خانم ها همین طور هست؟
آخه توی دین زیاد دیده میشه که بیشتر برای خانم ها سفارش به پنهان بودن شده تا در جمع بودن.

سلام

به نظرم فرمايشات دوستانم را با يه نكته ميشه تكميل كرد.
اسلام دين اعتدال است و ديني است كه در آن جمع‌گرايي در ابعاد مختلف دين مورد تأكيد است:
1- اصول دين
( نبوت و امامت)
2- احكام (حج
، امر به معروف و نهي از منكر، در نماز جماعت، در تولي، در زكات و خمس و..)،
3- اخلاق (تعاون، تواضع، مقابله با تكبر، صله رحم و...)مورد تأكيد است. در بسياري از اين موارد هم خانم ها مشترك اند البته با حفظ حريم ها كه اين حريم ها براي آقايون هم مطرح است.

اسلام با برنامه اي اعتدال بخش خود به شخصيت ها برون گرا و دورن گرا هم خط مي دهد
اسلام به برون گرا برنامه هايي مي دهد كه از تفكر و محاسبه نفس و تهجد در شب غافل نشود و از اين جهت مانند درون گرا بايد برنامه تهذيب نفس داشته باشد
از سويي هم به درون گرا مي گويد برنامه اي اجتماعي دين در سه بعد عقايد و احكام و اخلاق را رعايت كن.
خلاصه: اسلام بر جمع گرايي تأييد دارد و در كنار آن بر خلوت داشتن براي تهجد و محاسبه نفس و حتي بررسي مسائل روزانه اجتماعي و اصلاح عيب هاي كه در اجتماع بروز كرده مانند تكبر و....تأكيد دارد.

موضوع قفل شده است