چرا انسان براي انجام بدي ها شوق بيشتري دارد؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا انسان براي انجام بدي ها شوق بيشتري دارد؟

هر انساني، فطرتاً خواهان ايمان و پاكي و تقوا است و از كفر و گناه بيزار است. خدا مي خواهد همة انسان ها ، با ميل و ارادة خود راه حق را بپويند، از اين رو انبيا را با كتاب هاي آسماني مي فرستد. از سوي ديگر ، ايمان را محبوب انسان ها قرار مي دهد. چنان كه قرآن مجيد مي فرمايد:" خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هايتان زينت بخشيده و كفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است".(1) اما متأسفانه در مراحل بعد، آب زلالي كه از آسمان آفرينش در وجود انسان ها ريخته شده، بر اثر تماس با محيط هاي آلوده و زرق و برق هاي ظاهري دنيا صفاي خود را از دست مي دهد و بوي نفرت انگيز گناه و كفر و عصيان گيرد.(2)
قرآن مجيد دليل گرايش انسان به گناه را در گريز از مسئوليت و محدوديت مي داند و
مي فرمايد: "بل يريد الانسان ليفجر أمامه؛ انسان مي خواهد آزاد باشد و همه عمر را به گناه بگذراند".(1)
امور ناپسند با طبيعت غريزي و جسماني انسان موافقت دارد و نفس انسان خواهان انجام آن است. آدمي از غيبت كردن ، نگاه به نامحرم نمودن، دروغ گفتن ، مال حرام خوردن و غيره لذت مي برد، چون آن را آسان مي بيند و محدوديتي براي او ايجاد نمي كند اما تقوا و عمل صالح و پاكدامني، حفظ زبان و گوش و چشم و بالاخره گناه نكردن با رحمت توأم است. طبيعي است كه هر كس زير بار زحمت و رياضت نمي رود مگر افرادي كه ايمان به آخرت داشته باشند و به اميد ثواب اخروي و نعمت هاي بهشتي، از خوشي مقطعي و گذراي گناه صرف نظر نمايند.
به عبارت ديگر: گناهان و لذت هاي شهواني و نفساني، با جنبه جسماني و مادي انسان سر و كار دارد اما امور معنوي و خوبي ها با جنبه روحاني و بعد غير مادي انسان ارتباط دارد. جنبه مادي و جسماني وجود آدمي ، ملموس تر است و انسان ها غالباً با آن سر و كار دارند و راحت تر و نزديك تر است، اما جنبه روحاني و معنوي ، هميشه براي انسان محسوب و ملموس نيست، در عين حال براي رسيدن به لذت ها و امور معنوي ، بايد انسان از برخي امور و لذت هاي شهواني و مادي و خواهش هاي نفساني دست بكشد و آنها را از خود دور نمايد، براي انسان سخت تر و مشكل تر است. اما اگر انسان واقعاً به مراحل بالاي كمال دست يابد و لذت واقعي معنويات و با خدا بودن را احساس كند، و به فطرت پاك خود برگردد، به سوي گناهان و معاصي نمي رود و حتي براي او سخت خواهد بود كه به دنبال اين امور برود.
پي نوشت ها :
1 - حجرات (49) آيه 7.
2 - تفسير نمونه، ج22، ص 159.
3 - قيامت (75) آيه 5.

آدرس و راه نجات
خدمت دوستان بزرگوار عرض میکنم: جواب این سوال جناب محمد مطرح نموده اند در این فرازهای مناجات خمس عشر پیدا میشود:

اِلهى‏ اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً، وَاِلىَ الْخَطيئَةِ مُبادِرَةً

خدايا به سوى تو شكايت آورم از نفسى كه مرا همواره به بدى وادارد و به سوى گناه شتاب دارد

وَبِمَعاصيكَ مُولَعَةً، وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً، تَسْلُكُ بى‏ مَسالِكَ‏

و به نافرمانيهايت حريص است و به موجبات خشمت دست درازى كند مرا به راههايى كه

الْمَهالِكِ، وَتَجْعَلُنى‏ عِنْدَكَ اَهْوَنَ هالِكٍ، كَثيرَةَ الْعِلَلِ، طَويلَةَ الْأَمَلِ، اِنْ‏

منجر به هلاكت مى‏شود مى‏كشاند و بصورت پست‏ترين نابودشدگان درم آورد بيماريهايش بسيار و آرزويش دراز

مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَاِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ، مَيَّالَةً اِلَى اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ،

است اگر شرى به او رسد بى‏تاب شود و اگر خيرى نصيبش گردد سركشى كند به اسباب بازى و سرگرميهاى بيهوده

مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ، تُسْرِ عُ بى‏ اِلىَ الْحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُنى‏ بِالتَّوْبَةِ،

بسيار متمايل و از بى‏خبرى و فراموشى انباشته است مرا به سوى گناه شتاب دهد و به نوبت توبه به امروز و فردايم كند

اِلهى‏ اَشْكُو اِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّنى‏، وَشَيْطاناً يُغْوينى‏، قَدْ مَلَأَ

خدايا به تو شكايت آورم از دشمنى كه گمراهم كند و شيطانى كه مرا از راه بدر برد سينه‏ام را پر از

بِالْوَسْواسِ صَدْرى‏ وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبى‏، يُعاضِدُ لِىَ الْهَوى‏،

وسوسه كرده و تحريكات زهرآگينش قلبم را احاطه كرده به هوا و هواسم كمك كند

وَيُزَيِّنُ لى‏ حُبَّ الدُّنْيا وَيَحُولُ بَيْنى‏ وَبَيْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفى‏، ‏

و دوستى دنيا را پيش چشمم آرايش دهد ميان من و فرمانبردارى و تقرب به درگاهت حائل گردد

[=&quot]با سلام!
[=&quot]---
[=&quot]از نظر من اگر انسانها فطرتا از گناه بیزار بودند اصلا سراغ گناه نمی رفتند.بعبارت دیگر انسانها از لحاظ فطری می دانند گناه چیست و نیکی چیست و فرق بین آنها را تشخیص می دهد.و دانستن این موضوع راه را بر گناه نکردن نمی بندد.بنابراین وقتی گناهی انجام میدهد قوه وجدانیت او بکار می افتد و او را سرزنش کرده و احساس پشیمانی را در او سبب می گردد.صحبت از اینکه انسانها شوق بیشتری به گناه دارند از نظر من شاید بیهوده و نادرست آید.چرا؟ چرا که این موضوع این مطلب را می رساند که خداوند دانا جوری انسان را آفریده که او اول گناه کند و شوق او به گناه بیشتر از شوق او به نیکی باشد.این به نظر شما درست است؟یعنی اول انسان بنا بدلیل شوقی که دارد باید یکی را بکشد یا حق کسی را بخورد تا بفهمد کارش درست نیست؟ درست نیست.باز هم چرا که خداوند دانا و حکیم فرموده انسان را در نهایت اعتدال آفریده است مگر او احسن الخالقین نیست؟ اگر او اینگونه نبود باید حتما در مخلوقش از هر لحاظی که در نظر بگیرید نقصی پیدا میشد.مثل این می ماند که شما یک قوری درست کنی ولی یک سوراخ در زیر آنهم قرار دهی.شما اینکار رو می کنی؟
[=&quot]یک میل(به بدی و خوبی) است که صاحب میل را به اینور و آنور می کشاند.ای انسان بی بار، هر چه به سمت قطب منفی پیش بروید دارای بار منفی می گردی و هر چه به سمت قطب مثبت بروی دارای بار مثبت می گردی.اگر دارای بار گردی و آن وسط ها اینور و آنور بروی دارای بار مثبت و منفی باشی در خودت دائم فعل و انفعالات(درگیریهای درونی و ذهنی) الکتریکی روی می دهد.
[=&quot]---
[=&quot]اما این موضوعات ازکجا ناشی میشوند؟ از کجا؟ نظرمن اینست که انسان از بدو تولد(اصلا همین انسان امروزی) که چشمانش را باز میکند به چه دنیایی باز می کند؟او که خودش نمی داند؟میداند؟ نمی داند، من که متولد شدم یادم نمی آید که فهیمده باشم به چه دنیایی چشمانم را باز کرده ام؟ اما ماجرا از وقتی شروع می شود که قوه ادراک و تجربه اندوزی و لمس محیط اطراف و درک رفتارهای خوب و بد در من شروع به کار می کند.به بچه دقت کنید.هر چه بگویی و انجام دهی، نگاه می کند و یاد می گیرد.او ماشین جمع آوری اطلاعات و تجربیات ندانسته است.مثل یک هارد دیسک خام کامپیوتر که هر طور او را فرمت کنی و هر چی در او بریزی همان را ضبط می کند.حال این تجربیات و ادراکات در طول گذشت زمان در او شکل می گیرد و آگاهی های جدیدتر بر اساس همان ادراکات قبلی مورد استنتاج قرار می گیرد و نتایج جدیدتری حاصل میکند.این محیط و فضا از چه چیزهایی تشکیل شده است: والدین، اشیا اطراف(کتاب، قلیان، ماهواره، موبایل، کنسولهای بازی، همسایه، آدمهای بد دهن، خوش دهن، بی زبان، با زبان، چند زبان، دوستان ناباب، با باب، ...)حال هر چقدر این محیط سالمتر باشد این دریافتها بر روی بخش خوبی خواهی او انباشته می گردد، پدر و مادرش تگر عاقل تر و منطقی تر، خوش اخلاقتر باشند بر روی او هم تاثیر می گذارد.او در انجام کارهایش بیشتر تمرکز می کند و آنها را از زوایای خوبی و بدی بیشتری قیاس می کند.:Gig:
[=&quot]---
[=&quot]در کل هر چه بنیان ساختمان(از نظر ما عمله بناها "پی" ساختمان) راست تر و قویتر باشد ساختمان بهتری پدید می آید و دیرتر فرو می ریزد.آخه بچه ای که از همان چهار و پنج سالگی به دستش موبایل و بعدش کنسول بازی داده و انواع و اقسام برنامه های بی ربط تلویزیونی و ماهواره ای در برابر چشمانش قرار می گیرد چطوری می خواهد یا چطوری می خواهی پدرش را با آرنولد مقایسه نکند و یا ...!!! خب پس فردا بیشتر به تور رفیقهای هم نوع خودش می خورد و به دستش قلیان و چاقو، و بر لبانش بعد از فیلتر سیگار، حرفهای *** (بیب) نشسته و کلامش بعد از طعم سیگار مارلبورو، طعم بد بدهانی و خشونت می گیرد و چشمانش را بر روی جنیفر لوپز های ایرانی باز می کند و تخت گاز بر روی ماشین عادت و مد گازیده و بی ترمز می خواهد تا ته ماجرا برود.:Moteajeb!:
[=&quot]پدر من! هر چی بکاری همون رو درو می کنی.غیر از اینست؟ از نظر ما کشاورزان دهاتی که اینطوری است.اما یک معنای درونی هم دارد که مربوط به خود همان میوه می شود.گاهی موز میکاری ولی با توجه به نوع پرورش و نگهداریش و نوع خاک و آبی که پای آن میدهی ممکن است در نهایت به جای موز، خیار چمبل نصیبت شود(از لحاظ مزه و رنگ- از نظر ما میوه ها که اینطوری است) .:khaneh:
[=&quot]---
[=&quot]می دانی چه موقع رفتن به سوی نیکی و دوری از گناهان سخت می شود؟ وقتی معتاد به مواد مخدر شدی آنموقع دل کندن از آن سخت می شود و هر چه زمان بیشتری می گذرد و عادت بیشتری کنی، بسیار سخت تر می گردد.در مورد گناه هم همین است.هر چه بیشتر به آن سمت بروی از سمت دیگر دورتر می شوی.بجای دو ایستگاه ممکن است چند ایستگاه از خانه ات دورتر شوی.موقع برگشتن هم بیشتر ما ها پیاده و لنگان لنگان بر می گردیم.
[=&quot]وقتی جوانی کامپیوتری می خرد(جوانی که کمی دانشش را دارد) برای اینکه کامپیوترش ویروسی نشود اول یک آنتی ویروس در آن نصب می کند.باید در نزد جوانان و کلا انسانها این احساس پدید آید که برای اینکه به ویروس گناهان دچار نشوند باید یک آنتی گناه بر روی خودشان نصب کنند.باید بصورت یک "نیاز" در انسانها پدید آید.جوانی هم که از دانش کامپیوتر چیزی نمی داند بعد یا در هنگام خرید، باید کامپیوترش را به کسی که دانش اینکار را دارد سپرده تا تمامی نیازهایش را بر روی آن نصب کند.بعبارت دیگر جوان ناآگاه و کم تجربه را باید کمک کرد تا آن آنتی گناه را بر رویش نصب کند.:Cheshmak:
[=&quot]---
[=&quot]اما از تمامی دوستانی که آیات قرآن و احادیث را مثال می آورند می خواهم پاسخ دهند انسان عصر حجر چگونه به گناه یا نیکی فکر میکرد؟آنها که قرآن و مفاتیح الجنان نداشتند.آنها چگونه هدایت می شدند؟ آیا خداوند متعال تفاوتی بین آنها و انسانهای قرن بیست و یک قرار داده است؟ خیر! این جواب منست.آنها هم فرق بین خوبی و بدی را می دانستند.به یک حیوان مهربانی کنی می فهمد که مهربانی چیست چه برسد به یک انسان! انسان یک آفریده تمام عیار است.قلب و جهان اندیشه او دائم در حال پویایی و تکامل است.او آیات و نشانه ها را می بیند و از خود می پرسد این خورشید و ماه از کجا آمده اند؟ چرا شب می آید، روز می رود؟ چه کسی اینگونه طرح ریزی کرده است؟ و همیشه یک ندای درونی او را به جوابهایی رهنمون می سازد.حالا دیدی، خداوند همیشه با مخلوقاتش است حتی عمیقتر از این، نزدیکتر از این!
[=&quot]دوستان همسفر من! همیشه در نزد خود، حق را بخواهید! اگر با ایمانتر بودید از خداوند صاحب حق، حق را بخواهید.همیشه دو دو تا میشه چهار تا، تا بتوان بکمک آن معادلات دیگر را حل کرد.از غیر حق و غیر درستی بشدت بپرهیزید.تا ببینید نتیجه آنرا! همیشه دنبال هر چه که گفتند راه نیفتید.اگر سوال فیزیک دارید به پیش فیزیکدان می روید نه به سراغ آشپز! پس برای پاسخ گرفتن به پیش کسی بروید که همه دانشها از او سرچشمه می گیرد.افسار خود را به سالار کاروان بسپارید تا از این بیابانهای بی آب و علف شما را به خانه خود، کعبه برساند.:ok:
[=&quot]---
[=&quot]این دیدگاه من است که میتواند با اشتباه همراه بوده و نیازمند دیدگاه حق دیگران است.که در نهایت حق از خالقش که خالق همه هستی است نشات می گیرد.بنابراین دوستان همسفر عزیزم با تامل و تفکر بیشتری به دیدگاه من و دوستان دیگر اندیشیده تا گمراهی حاصل نگردد و خط راستی به حاشیه کشیده نشود.بنابراین در اینگونه موارد به خدواند هدایتگر متوسل شده تا اگر با گمراهی روبرو شده او شما را نجات بخشد.
[=&quot]اگر از نوشتار و دیدگاهم خوشتان آمد و موافقش بودید و قصد داشتید در جای دیگری از آن استفاده کنید نگارنده آنرا نیز فراموش ننمایید که همسفر شماست.:Cheshmak:
نوشته های دیگرم در تاپیک "آیا حضرت عیسی (ع) مرده است" و "با اینکه خدا هست چرا مردم سومالی و آفریقا می میرند."

[=&quot]با تشکر از همه دوستان همسفر!

با سلام
نظر من این است که علت گرایش غریزی انسان به گناهان و ضعف انسان در پرهیز از گناه این است که از زشتی و ضرر های گناه اطلاع ندارد و آن را احساس نمی کند. اگر انسان یقین کند که کاری که خداوند فرموده برایش ضرر دارد و به نفعش نیست، آن کار را نمی کند مثل سیگار کشیدن.
غریزه و تمایل جسمانی می گوید بکش ولی عقل و علم می گوید مضر است. این فقط بستگی به بینش انسان دارد.
از عارفی پرسیدند: اینکه شما شیعیان می گویید ائمه گناه نمی کنند، درست، امااینکه فکر گناه را هم نمی کنند خیلی بعید است.جواب داد: تو فکر می کنی یک روز بروی و مدفوع بخوری؟حس ائمه نسبت به گناه اینگونه است.
انسان می تواند به چنین جایی برسد.

موضوع قفل شده است