خانمها و خودشناسی

تب‌های اولیه

102 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خانمها و خودشناسی


آيا تزكيه نفس را خانم ها هم مي توانند انجام دهند و آيا بدون استاد اين كار موفقيت آميز هست و يا نه؟ آيا تزكية نفس امكان پذيراست؟
پاسخ
:


پرسش دارای سه بخش امكان تزكيه‌ نفس ، امكان خودسازی برای خانم ها و موفقيت آميز بودن تزكيه بدون استاد می باشد اما لازم است قبل از پاسخ تعريفی از تزكيه نفس و هدف از آن را بيان كنيم.
تعريف:

منظور از تزكيه يا خودسازی شكل دادن و جهت بخشيدن به فعاليت های حياتی و تصحيح انگيزه ها و در نظر گرفتن مقصد نهايی و سوگيری فعاليت ها برای خداوند است[1] و به عبارتی روشن تر تزكيه يعنی پاكيزه نگه داشتن نفس برای رشد و سعادت ابدی.
هدف:
از عبارت های بالا دانسته شد كه هدف از تزكيه نفس رسيدن به فوز و فلاح ابدی است. چنانچه حضرت حق درسوره شمس آيه 11 بعد از 11 قسم می فرمايد: قد افلح من زكيها: به تحقيق هر كس[2] (مرد يا زن) كه تزكيه كند رستگار شد. البته رستگاری و فلاح فقط دور شدن از عذاب الهی و يا رسيدن به بهشت موعود نيست بلكه فلاح و رستگاری واقعی رضايت حق تعالی از انسان و عبوديت كامل انسان در برابر خداوند است.
امكان تزكية نفس:
امر خداوند به تزكيه: يكي از محكمترين دلايل امكان تزكيه امر خداوند و خطابات قرآنی است. در اينكه قدرت و توانايی انسان محدود است شكی نيست ولی هيچگاه خداوند به چيز محال و نشدنی و خارج از قدرت انسان امر نمی كند. آيه 11 سوره شمس هم اين نكته را می رساند كه تزكيه نفس چيز محال، نشدنی و غير قابل دسترسی نيست چون اگر اين طور بود قطعاً خداوند به آن امر نمی كرد. «قد افلح من زكيّها» يعنی اين كه هر كسی(چه زن وچه مرد) كه بخواهد می تواند تزكيه كند و رستگارشود. فلاح و رستگار شدن كه هدف نهايی و غرض از خلقت انسان است با تزكيه و خودسازی ميسّر است و اگر قدرت بر تزكيه برای انسان وجود نداشت نقض غرض حاصل شده و رسيدن به هدف خلقت ابتر مي ماند.ادامه دارد...

[=&quot]...ادامه
وقوع تزكيه
بهترين دليل براي امكان هر چيزي وقوع آن است پس بهترين دليل براي امكان تزكيه ‌نفس هم وقوع آن در موارد متعدد و بي شمار است. از صدر اسلام تاكنون زنان بسياري بوده اند كه موفق به تزكيه نفس گشته اند و گاه حتيبه مقامات و آخرين درجات خودسازي و تزكيه نفس نائل آمده اند. مي توان به آسيه همسرفرعون و يا بانو مجتهده امين اشاره كرد.
[=&quot][=&quot][[=&quot]3[=&quot]][=&quot]

[=&quot]زنان نيز مي توانند به تزكيه نفس بپردازند؟

[=&quot] الف) انسان از دو بخش روح و بدن تشكيل يافته است. خداوند در قرآن بدن را كه فرع بوده و مادي،به طبيعت و خاك و گل نسبت مي دهد و روح را كه اصل بوده و مجرد به خودش نسبت مي دهدو مي فرمايد: «قل الروح من امر ربي» (سورة اسراء، آية 85). قهراً روح انسان كهمنسوب به خداست منزه از ذكوريت (مرد بودن) و انوثت (زن بودن) خواهد بود. حال باتوجه به اين مقدمه بايد گفت: كه زن بودن و يا مرد بودن مربوط به پيكر است نه جان وروح ثانياً تعليم و تربيت و تزكيه از آن نفس است و ثالثاً نفس از غير بدن است و بدن غير از نفس و اصولاً آنكه در كلاس درس قرآن و مكتب پيامبران ـ عليهم السّلام ـ مينشيند بدن نيست، بلكه نفس و روح انسان است (كه آن هم نه زن است و نه مرد) به همين خاطر در آیه 8 ـ 7 سورة شمس الهام گنه كاري و تقوا را به نفس نسبت داده كه هر دوجنس مرد و زن به صورت يكسان از آن برخوردارند.

[=&quot]...ادامه
ب) مادي نبودن رجوع الي الله: درآيه 6 سورة انشقاق مي فرمايد: «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه
[=&quot]» [=&quot]يعني انسان (چه زن و چه مرد) سالك الي الله است نه بدن تا بگوييم سالكان دو صنف اندبعضي زن و بعضي مرد به تعبير ديگر سالك الي الله روح است كه نه مذكر و نه مونث است. قرآن در جائي ديگر وقتي سخن از رجوع الي الله مي كند از نفس مطمئنه ياد مي نمايد.[=&quot][=&quot][[=&quot]4[=&quot]][=&quot] چون اگر رجوع جسمي و مادي مي بود محلرجوع و مرجع هم (ذات حق تعالي) معاذ الله بايد يك امر مادي باشد. چرا كه وقتي تن نزديك مي شود قرب مادي است و قرب مادي از آن شي مادي است اما ذات باري تعالي منزه از قرب و بعد مادي است. عبادتها و نماز ها كه موجب قرب هر پرهيزگار است (الصلاةقربان كل تقي) مي باشد معنوي بوده و قرب معنوي نه مذكر است و نه مونث. پس آنكه مقربالي الله است نه مذكر است و نه مونث. [=&quot]
[=&quot]ج) «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هومومن فلنحيينه حياة طبية[=&quot]»[=&quot]:[=&quot][=&quot][[=&quot]5[=&quot]][=&quot] قرآن كريم در اين آيه به صراحت حجت را بر همگان تمام كرده و مي فرمايد: هر كس كه عمل صالحي انجام دهد خواه مرد باشد يا زن و در حاليكه مومن باشد زندگي خوش و پاكيزه اي بدو خواهيم داد. از آيه استفاده مي شود كه عمل صالح و ايمان رمز رسيدن به حيات طيبه مي باشد و براي رسيدن به اين هدف فرقي ميان مرد و زن وجود ندارد. همچنين خداوند درآية 95 سورة آل عمران مي فرمايد: «همانا من عمل هيچكس از زنان و مردان را ضايع نمي كنم. در اين موارد قرآن كريم با صراحت از زن و مرد نام مي برد تا افكار جاهلي پيشاز اسلام را تخطئه كند زماني كه بين زن و مرد فرق گذاشته و عبادات و فضايل را براي مردها منحصر مي داشتند لذا قرآن كريم هم با صراحت و هم با ظرافت [=Arial Narrow]مي فرمايد: آن كه بايد كامل شود نفس و روح است كه مذكر و مونث ندارد.

[=&quot]وجود استاد و نقش آن درموفقيت تزكيه: [=&quot]
[=&quot]معمولاً همة سالكين الي الله وجود استادي كامل را در طي اين طريق لازم مي دانند و چنانچه از مرحوم آية الله سيد علي قاضي نقل شده كه فرمودند: «اهم آن چه در اين راه لازم است استاد خبير و از هوا بيرون آمده و انسان كامل است،چنانچه كسي طالب راه و سلوك طريق خدا باشد و براي پيدا كردن استاد اين راه نصف، عمرخود را در جستجو و تفحص بگذراند تا پيدا كند ارزش دارد. كسي كه به استاد رسيده نصف راه را طي كرده است.[=&quot]»[=&quot][=&quot][[=&quot]6[=&quot]][=&quot] استاد جوادي آملي در كتاب زن در آيينة جلال و جمال مي فرمايند: از عارفي پرسيدند ابدال چند نفرند؟ گفت: چهل تن. گفتند: چرا نگفتيد؟ چهل مرد. گفت: چون بين اين بزرگان زناني نيز وجود دارند. ثانياً كسي كه به مقام ابدال نايل مي آيد انسان است و انسان بودن اختصاص به زن و مرد ندارد. ابدال در اصطلاح به كساني گفته مي شود كه تحت تدبير شخص معيني نيستند. اينها راه را به تنهايي طي مي كنند گر چه سخت است ولي رفتني است واگر به پيشرفت انسان تحت نظر مدير و مدبر بيشتر است لكن به تنهايي هم مي توان طي طريق كرد. (ره چنان رو كه رهروان رفته اند.) [=&quot]
[=&quot]حال با توجه به عبارت هاي بالا به نظر مي رسد انسان در ابتداء امر بايد خود شروع كند. بدين معني كه انسان كه مي تواند راه تزكيه را از انجام واجبات و پرهيز از محرمات شروع كرده[=&quot][=&quot] [[=&quot]7[=&quot]][=&quot] و به آنچه كه مي داند عمل كند بالطبع در اين مورد كمتر به استاد نياز است ولي در مراتب بالاتر خداوند دست انسان را در دست استادي كامل مي گذارد و يا خود به گونه اي او را تربيت مي كند چنانچه در مورد حضرت آية الله شيخ جواد همداني انصاري اتفاق افتاده. نماز در اول وقت، قرآن خواندن،مواظبت از چشم و گوش و زبان و دل و پرهيز از معاشرتهاي غير ضروري از نامحرم. دراوايل كار لازم و از ضروريات طي طريق است.ادامه دارد..

با سلام و تشكر از مطلب خوب شما.
من مدتهاست دنبال استاد مي گردم. خودم نزديك يك ساله كه تزكيه رو شروع كردم اما هنوز استادم رو پيدا نكردم.
شما رو به خدا راهنمايي كنيد كه چطور مي شود اين استاد را پيدا كرد.
حاضرم تمام زندگيم رو بگذارم و استاد راه را پيدا كنم.
حاضرم هر كاري كه استاد ميگن بكنم حاضر كنيزي استادم رو بكنم كه فقط يك كلمه يا يك اشاره به من بياموزد.
واقعا رفتن اين مسير به تنهايي خيلي سخته و سختيهاي زيادي را بايد تحمل كرد.يا حق.

سلام استاد عرفان حسته نباشید:Gol:
لطفاً اگر امکان دارد بفرمایید که جنابعالی استاد مد نظرتون رو پیدا کردید یانه؟

یا حق:Gol:

با سلام و خدا قوت
بله خداوند به بنده لطف نموده است واستاد اخلاق دارم.من زندگی و هست و نیستم رو مدیون این استاد ام.

عرفان;27374 نوشت:


[=&quot]1-آيا تزكيه نفس را خانم ها هم مي توانند انجام دهند؟ 2- آيا بدون استاد اين كار موفقيت آميز هست و يا نه؟3- آيا تزكية نفس امكان پذيراست؟[=&quot]پاسخ [=&quot]:


[=&quot][=&quot]
[=&quot]تعريف[=&quot]:
[=&quot]منظور از تزكيه يا خودسازي شكل دادن و جهت بخشيدن به فعاليت هاي حياتي و تصحيح انگيزه ها و در نظر گرفتن مقصد نهايي و سوگيري فعاليت ها براي خداوند است[=&quot][=&quot][1][=&quot]و به عبارتي روشن تر تزكيه يعني پاكيزه نگه داشتن نفس براي رشد و سعادت ابدي[=&quot].
[=&quot]


سلام بر جناب مستطاب استاد عرفان:Gol:
سئوال جنابعالی سه بخش دارد حقیر به آنها خواهم پرداخت و در صورت اشتباه اصلاح بفرمایید.

1-تزکیه نفس را خانم ها می توانند انجام دهند. به دلیل داشتن اختیار با توجه به تعریف جنابعالی از تزکیه نفس واضح و روشن و مبرهن است که خانم ها می توانند چنین کاری انجام دهند.البته با مصداق هایی که در تاریخ وجود دارد نیز می توان این مسئله را تأیید نمود.

2-باز هم با توجه به تعریف جنابعالی از تزکیه نفس و این آیه ی شریفه قرآن کریم(یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و رسوله و اولاامر منکم) می توان استنتاج نمود که اگر این کار بدون استاد امکان پذیر بود خداوند 124 هزار پیامبر و 14 معصوم را مآمور هدایت انسان در این مسیر نمی نمود.
البته تأیید لزوم داشتن مرجع تقلید و التزام به ولی فقیه نیز می تواند پاسخ مناسبی به بخش دوم سئوال جنابعالی باشد.

3-امّا در پاسخ به بخش آخر سئوال جنابعالی (آیا تزکیه نفس امکان پذیر است) پاسخ هایی که حقیر در موارد 1 و 2 ذکر نمودم را می توان برای این بخش نیز به کار برد .

یا حق:Gol:

با تشکر از مطالب مفید دوستان
سوالی که برای من پیش اومده اینه که پس چرا بیشتر عرفا و علما مرد هستند؟ آیا راه تزکیه برای زنان سخت تر است؟ یا استعدادشان کمتر است؟

راه تزکیه آسان یا سخت؟
به نظر بنده عرفای خانم خیلی کمتر از عرفای مرد نیستند و در تاریخ نامی هم از آنها آمده مثل مادر بزرگ علامه مجلسی و ...
اما مسئله این است چون مردها بیشتر در عرصه جامعه حاضرند،خیلی بیشتر ذکر شده اند که حتما توجه دارید که گوشه ازلت برای عرفا بهتر.
و بدانید مادران و همسران یقینا در سیر عرفائی آن عارف شریکند به شرط هم کاری و کمک.
و قسمت دوم سوالتان: خانمها نه استعداد کمتری دارند و نه سخت تر از مردها به عرفان میرسند،بلکه برنامه ریزی ندارند و سعی و تلاش کمتری می کنند.
اتفاقا در حال حاضر به نظر میرسه خود سازی برای مردها با این وضع جامعه سختر از گذشته شده.

سلام

یک تصوّر غلطی که از عرفا و کلاً عارف بودن در میان عوام وجود دارد .
این است که شهرت را نیز از الزامات آن می دانند.
یعنی عارف باید شهرت داشته باشد و گرنه عارف نیست.
ولی اگر اندکی در زندگینامه و احوالات عرفا بنگریم چیز دیگری مشاهده می کنیم .
که از استاد عرفان خواهشمندم بیشتر مسئله رو توضیح بفرمایند:

با تشکر:Gol:

[=&quot]اگر دوستان اجازه بدهند قسمت آخر بحث گذشته را تقدیم کنم و بعد به سوالات و پرورش مطلب بپردازم:
[=&quot]در آخر به يك نكته اشاره مي كنم و آن اين است كه: [=&quot]
[=&quot]هيچگاه تزكيه نفس مغاير با وظايف و تكاليف فردي نيست. تزكيه اي مورد قبول است كه در چارچوب شرع بوده و انسان را از انجام وظايف فرزندي، همسري ومادري باز ندارد چه اينكه انجام اين وظايف نه تنها با تزكيه مغاير نيست بلكه انجام اين وظايف با قصد قربت، خود از راه هاي ميانبر براي تزكيه محسوب مي شود. [=&quot]
[=&quot]منبع براي مطالعه بيشتر [=&quot]
[=&quot]زن در آيينة جلال و جمال، آية الله جوادي آملي، نشر اسراء،چاپ سوم. [=&quot]
[=&quot]قال رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ : [=&quot]
«
[=&quot]بتزكية النفس يحصل الصفاء[=&quot]»
«
[=&quot]صفاي باطن به وسيلة تزكية نفس بدست مي آيد.[=&quot]»
«
[=&quot]ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، چاپ بيروت، ج 4، ص 1427[=&quot]» [=&quot]
[=&quot][[=&quot]1[=&quot]][=&quot] . [=&quot]به سوي خود سازي. مصباح يزدي،ناشر موسسه حضرت امام، چاپ اول، پاييز 1380، ص 21. [=&quot]
[=&quot][[=&quot]2[=&quot]][=&quot] . در قواعد ادبيات عرب مي خوانيم كه من مخصوصمرد و زن است، پس در آيه به هر دو جنس اشاره دارد. (من زكيها). [=&quot]
[=&quot][[=&quot]3[=&quot]][=&quot] . مرقد مطهر ايشان در قبرستان تخت فولاداصفهان است كه زائران زيادي به گرد آن جمع مي شوند. [=&quot]
[=&quot][[=&quot]4[=&quot]][=&quot] . سورة نحل، آية 97. [=&quot]
[=&quot][[=&quot]5[=&quot]][=&quot] . سورة فجر، آية 27. [=&quot]
[=&quot][[=&quot]6[=&quot]][=&quot] . كيمياي محبت، محمدي ري شهري، چاپ و انتشاراتدارالحديث، چاپ اول، 1378، ص 136. [=&quot]
[=&quot][[=&quot]7[=&quot]]
[=&quot] . ترك محرمات و انجام واجبات از جمله دستورالعمل هايي است كههمة عرفا و اساتيد اخلاق بدون استثناء اولين گام رشد و تعالي شمرده اند.




سوال اصلی
اگر کسی سوال کند: من که یک خانم هستم و دسترسی به استاد ندارم و اطرافیان من هم در این وادی نیستند و راه بر من سخت شده چه کنم؟
واقعا این خانم چطور مسیر را طی کند؟

با سلام.

در مرحله اول ترك محرمات و انجام واجبات است.

بعد مطالعه كتابهاي اساتيد اخلاق و عرفان و آشنايي با مراحل تزكيه نفس و شرايط آن.

در مرحله بعد جستجوي استاد. البته در اين مرحله بايد از خدا خواست تا كمك كند و كسي را مورد رضاي خودش و صاحب الزمان است سر راه ما قرار دهد.

سلام مجدد :Gol:
یک سئوال از استاد عرفان :
اگر شخصی از شما بپرسد که درمان فلان بیماری چیست؟
مطمئناً می فرمایید به پزشک مراجعه بفرمایید.
امّا وقتی سئوال در زمینه ی دینی باشد همه ی ما کارشناس می شویم .و مطمئن باشید از هر کس در زمینه ی دینی سئوالی بپرسید به ندرت کلمه ی نمی دانم را می شنوید .و حتماً پاسخ شما را هر طور شده حتی به غلط هم خواهد داد.
همانطور که فرمودید طی مراحل عرفان بدون استاد بسیار دشوار و احتمال گمراهی و منحرف شدن از مسیر حق بسیار است. کما اینکه تاریخ هم گواه همین نکته است.

و امّا پاسخ آن خانم بزرگوار از نظر حقیر :

به خدا توکل کند و از خداوند یاری بخواهد و خداوند برهمه چیز آگاه است .

یا حق:Gol:

مسیر و راه برای بانوان
سوال این بود که:
............ اگر خانمی قصد تزکیه نفس و پیمودن راه عرفان را داشت،اما نمی توانست به استاد این راه دست پیدا کند چه انجام دهد؟
جواب:
مقدمه: ما میدانیم که عرفان و راه تزکیه نفس مراتب و درجات مختلفی دارد.
نقل قول: استاد بزرگوار اخلاق بنده میفرمود: عرفان تیغ دو لب است و اگر قدری اشتباه کنیم صدمه فراوانی دارد و سود کم.
1- کسی که دست رسی به استاد ندارد،باید به اقل و کم در این راه اکتفا کند(چه از جنبه مطالعه کتب و چه اجراء دستورهای این راه)؛
ره رو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود *** ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود
و در این راه جانب احتیاط را رعایت کند و جلو نرود.
2- کسب معرفت کند و دین را بشناسداز طریق مطالعه و تفکر وپرسش از اهل فن و عالم دینی و حداقل از آگاه ترها(مثلا این سایت و یا مراکز رسمی و مورد تائید کشوری)اگر چنین شود؛افراط و تفریط ، سوء استفاده افراد سود جو و.... از بین میرود؛ مثلا: خانمی با بنده مشاور میکرد که از جهل و تبعا از افراط و تفریطش به بیماری روانی وسواس فکری شدید و افسردگی دچار شده بود.
3- هر آنچه از دین یاد گرفته در حد توان و بدون فشار و اجبار انجام دهد که عملا همان انجام واجب و ترک حرام می باشد.
نکته قابل توجه:همانطوری که فشار و به سختی انداختن مضر است سستی و تنبلی هم مضر میباشد و باید توجه داشت که با برنامه ریزی از این آفت دور شویم.

4- همراه خوب پیدا کردن.یکی از دوستانش که با اراده و مصمم است را رقیب خود قرار دهد.
5- توکل به خداوند عالم و توسل به معصومین علیهم السلام از اهم مسائل این راه است.
همراهی
اگر کسی سوال کند چه چیزی باعث موفقیت در این راه میشود؟
جواب میدهم:الف) به خاطر خدا و رسیدن به بهشت او کار کردن. ب) یاد قیامت و باز خواست و مکافات عمل.
ادامه دارد...


منبع
1- برای مطالعه در این مسیر و تشکیل یک دانشگاه مجازی برای خود شناسی و بعد از آن، خودسازی این کتابها سفارش میشود:
* سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری البته اگر بشود همخوانی با دوستان داشته باشیم بسیار مفید تر است.
* کتاب انتظار بشر ازدین از استاد خسروپناه.
* کتاب نقطه های آغاز در اخلاق عملی از آیت الله مهدوی کنی.
* اخلاق معاشرت استاد جواد محدثی(البته کتبی از ایشان که موضوع اخلاقی دارند همه مفید میباشند)
* دروس فلسفه اخلاق آیت الله مصباح یزدی
* رابطه انسان با خدا موسسه در راه حق
*
[=&quot]عوامل کنترل غرايز در زندگی از [=&quot]آيت الله مظاهری


2- تقوی تقوی تقوی(به معنای پرهیز از گناه است و انجام واجب)

" فان التقوی فی الیوم الحرز و الجنهٔ و فی غد الطریق الی الجنهٔ .
همانا تقوا در امروز دنیا برای انسان به منزله یک حصار و به منزله یک سپر است و در فردای آخرت راه به سوی بهشت است."{نهج البلاغه}

● تقوا مصونیت است نه محدودیت
از نظر نهج البلاغه تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدس و متعالی که منشأ کشش ها و گریزهایی است، کشش به سوی ارزش های معنوی و فوق حیوانی و گریز از پستی ها و آلودگی های مادی. از نظر نهج البلاغه تقوا حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدرت می‏دهد و آدمی را مسلط به خویشتن و مالک "خود" می کند .
" فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرهٔ معاد و عتق من کل ملکهٔ و نجاهٔ من کل هلکهٔ. همانا تقوا کلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است."

نقل قول:
کسی که دست رسی به استاد ندارد،باید به اقل و کم در این راه اکتفا کند(چه از جنبه مطالعه کتب و چه اجراء دستورهای این راه) و در این راه جانب احتیاط را رعایت کند و جلو نرود


با عرض سلام و خداقوت
من متوجه این قسمت نشدم. از کجا باید فهمید که کجای راه هستیم و باید تا کجا پیش برویم؟
اصلا چرا پیدا کردن استاد برای خانمها اینقدر سخت است؟ با توجه به اهمیت استاد که می گویند هرکس استاد خوب پیدا کند، نصف راه را رفته...
آیا عرفان تنها راه رسیدن به خداست؟ (خیلی ها این را می گویند و بنده هم با اندک مطالعه و شرکت در جلسات مذهبی واقعا دیدم که خیلی زیباست...) و اگر این طور است چرا اینقدر راهش سخت و بسته است؟

با تشکر

منیب;29421 نوشت:

با عرض سلام و خداقوت
من متوجه این قسمت نشدم. از کجا باید فهمید که کجای راه هستیم و باید تا کجا پیش برویم؟
اصلا چرا پیدا کردن استاد برای خانمها اینقدر سخت است؟ با توجه به اهمیت استاد که می گویند هرکس استاد خوب پیدا کند، نصف راه را رفته...
آیا عرفان تنها راه رسیدن به خداست؟ (خیلی ها این را می گویند و بنده هم با اندک مطالعه و شرکت در جلسات مذهبی واقعا دیدم که خیلی زیباست...) و اگر این طور است چرا اینقدر راهش سخت و بسته است؟

با تشکر


با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و عذر خواهی از اینکه دیر پاسخ میدم:
لزومی ندارد برای مبتدی بداند که کجاست(در واقع چاره ای نیست)،همین قدر هر چه از بندگی یاد داریم و از کم شروع کنیم و با یک شیب کم و ملایم اما مداوم و مستمر جلو برویم،فعلا کافیست.اما حدّ ندارد و باید جلو رفت که رفت.فقط برای خانمها سخت نیست الان دیگر برای همه سخت است.عرفان یعنی شناخت خدا ولی عرفان معروف که یک راه و مسلک خاص است و به علامه ها و عرفا و استادان شناخته میشود نه.مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

توضیح
برای توضیح بیشتر و تکمیل بحث باید بگم از اول تایپیک بخونید و این نکات رو اضافه کنید:
تذکر: باید توجه داشت که طی مسیر نباید با عجله و جهل و مشورت با غیر عالم و خود سری همراه بشه.
بطور اجمال: قدم اول در رسیدن به خدای متعال شناخت و معرفت است.شناخت ربّ العالمین.کسی به بنده میگفت: با خدا قهرم و دیگه عبادت نمیکنم.پرسیدم: چرا؟ گفت: دعا کردم مستجاب نکرده.به نظر شما کسی که اینقدر آسان و به دلیل واهی بندگی خدا رو رها میکنه،معرفت داره؟ اصلا میدونه بندگی و عبد بودن یعنی چه تا اطاعت سر لوحه کارش بشه و به خدا برسه؟!
سوال مهم اینه که چطور خدا رو بشناسیم؟در جواب حدیث معروف نبوی رو نقل میکنم: من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛هرکه خود را شناخت خدای خودش را شناخته.
دو نکته مهم اینه که:1- خود رو از جهت انسان بودن بشناس که چه قابلیت هائی داری و چه فرصت هائی رو خداوند مهربان در اختیارت گذاشته؟
2- خود فردی و نقاط قوت و ضعفم رو بشناسم.
ادامه دارد..

واقعا عالی بود دستتون درد نکنه
در جواب جناب منییب من احساس میکنم که
زنها نه استعدادشون کمتره نه راه تزکیه براشون سخت تره مهم ترین دلیلش اینه که زنها بیشتر توی خفا کار می کنند و برای اینکه هرچی هم بالاتر باشن کمتر ظاهر می شن واسه همین از علما اکثرا مرد هستند
یا اینکه اصلا کیفیت و امکانات تحصیلی اونقدری که برای آقایون هست واسه خانم ها نیست
چون که می گن خانم ها همین که بتونن خانواده ی خوبی رو تحویل بدن خیلی بهترهست تا اینکه بخوان یه عالم دینی باشن:Gig: نمی دونم درسته یا نه از بزرگان می خوایم که لطف کنند بفرمایند که درسته یا نه؟

sayehe khorshid;63230 نوشت:
واقعا عالی بود دستتون درد نکنه
در جواب جناب منییب من احساس میکنم که
زنها نه استعدادشون کمتره نه راه تزکیه براشون سخت تره مهم ترین دلیلش اینه که زنها بیشتر توی خفا کار می کنند و برای اینکه هرچی هم بالاتر باشن کمتر ظاهر می شن واسه همین از علما اکثرا مرد هستند
یا اینکه اصلا کیفیت و امکانات تحصیلی اونقدری که برای آقایون هست واسه خانم ها نیست
چون که می گن خانم ها همین که بتونن خانواده ی خوبی رو تحویل بدن خیلی بهترهست تا اینکه بخوان یه عالم دینی باشن:gig: نمی دونم درسته یا نه از بزرگان می خوایم که لطف کنند بفرمایند که درسته یا نه؟

با سلام وتشکر
تاریخ زنان مسلمان نشان می دهد ،زنانی هم بوده اند که هم خانواده سالم وعالی را پی ریزی نموده و عالم و عارف بوده اند .حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)وحضرت زینب و....
واز بانوان معاصر بانو امین را می توان نام برد وبانوان دیگر نیز کم نبوده ودر میان ما حضور دارند که در امر خانواده بسیار موفق اند وعالم وعارف هم می باشند واین نشان می دهد نه تنها بین تحویل خانواده خوب وعالم دینی بودن منافاتی نیست بلکه یک رابطه مستقیم نیز وجود دارد.

سوال اصلي
چرا خانمها با اينكه توانائيهاي فراواني دارند و در طول تاريخ نشان دادند كه يك پايه موثر جامعه اند، بيشتر از اين تلاش نمي كنند؟

چرا تعداد زيادي از آنها فضاي فكري خودشون رو محدود به آشپزخانه و مبل و پرده و به تبع اون خيلي از رذائل اخلاقي ميكنند؟

عرفان;63276 نوشت:
سوال اصلي
چرا خانمها با اينكه توانائيهاي فراواني دارند و در طول تاريخ نشان دادند كه يك پايه موثر جامعه اند، بيشتر از اين تلاش نمي كنند؟

چرا تعداد زيادي از آنها فضاي فكري خودشون رو محدود به آشپزخانه و مبل و پرده و به تبع اون خيلي از رذائل اخلاقي ميكنند؟

سلام .
من فكر ميكنم زنان از آنجایی كه به طور طبیعی و غریزی خواهان آن هستند كه خودنمایی كنند و تظاهر به برتری برای جلب رضایت دیگران نمایند به مسئله چشم و هم چشمی گرایش نشان ميدهند كه خود چشم و هم چشمي هم ريشه در تكبر و حسادت و تظاهر و تكاثر و دیگر رذایل اخلاقی داره.در حالي كه در قرآن تنها در امور خیر است كه به مسئله سبقت گیری از هم و یا به تعبیری چشم و هم چشمی مثبت و سازنده تأكید شده است.

خلق را تقليدشان بر باد داد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد!

نقل قول:
- خود فردی و نقاط قوت و ضعفم رو بشناسم
با سلام. در تكميل مطالب استاد عرفان ، چون دوستان خواسته بودند ادامه مطلب گفته شود با اجازه استاد مطلب خودسازي را بيشتر روشن ميكنم:

خودسازی به عنوان یک فریضه عقلی در همه ادوار زندگی واجب است و در هیچ لحظه ای از عمر نباید آن را ترک گفت؛ زیرا وعید پروردگار وحشتناک و وعده های نعیم او بسیار بزرگ است. سهولت خودسازی، در همه دورانهای زندگی به یک اندازه نیست. کسی که دوران جوانی را سپری کرده و در میانسالی به گناهِ غفلت خو کرده، به دشواری می تواند کام خود را از لذات حرام محروم سازد. دشوارتر اینکه، خروج او از غفلت کار آسانی نیست و چون غافل است درد خود را نمی داند تا به درمان آن روی آورد. حتی اگر غفلت او را رها کند، توان او در ساختن حال و آینده اندک شده و نمی تواند به راحتی با گذشته خود وداع نماید.
این دشواری را هم عقل گواهی می دهد و هم تجارب مربیان اخلاق و هادیان طریق رستگاری آن را تأیید می کند. روایات نیز به ما اطمینان می دهند که دوره نوجوانی و جوانی بهترین سالهای خودسازی است.

تجارب مربیان اخلاق و مهذّبان نفوس را از زبان نفس مهذّب و روح قدسی امام خمینی ـ قدس سرّه ـ می شنویم:
شما تا جوان هستید می توانید کاری انجام دهید، تا نیرو و اراده جوانی دارید می توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید؛ ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید کاری کنید. نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.[5]
از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
مَنْ تَعَلَّمَ فی شَبابِهِ کان بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبیرٌ کانَ بِمَنْزِلَةِ الکِتابِ علی وَجْهِ الْماءِ؛[6]
کسی که در جوانی بیاموزد )علم او( همچون نقش زده بر سنگ )ماندگار( است و کسی که در حالی که پیر است بیاموزد )علم او( همچون نوشته بر آب است.
این روایت بیان می کند که کسب معارف در جوانی آسانتر و ماندگارتر است. از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ روایت شده است:
اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ. ثم قرأ: «فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛
شما را به نیکی درباره جوانان سفارش می کنم، زیرا آنان قلب نرمتری دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را نوید و انذار دهم پس جوانان با من پیمان بستند، ولی پیران با من مخالفت کردند. سپس این آیه را قرائت فرمود: زمان طولانی بر آنها گذشت و دلهایشان سخت گردید.
این روایت به نرمی دل جوانان تأکید می کند، هر چه قلب نرمتر باشد، پذیرش ایمان سهل تر است. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده است:
مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمهِ؛[7]
کسی که قرآن را در جوانی قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود.
این تأثیر ناشی از آمادگی روحی و صفای دل جوان است.
امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ خطاب به فرزند خود می فرمایند:
و انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبُّک؛
و دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهای دیگر شود.[8]
امام علی ـ علیه السّلام ـ در این نامه پذیرندگی و صفای دل جوان و آمادگی عقل او را مورد توجه قرار داده و اقدام به تربیت را در این سنین مؤثرتر دانسته است.
پی نوشت :
[1] . وسائل الشیعة، ج 11، ص 123.
[2] . همان.
[3] . بحار الانوار، کتاب الایمان و الکفر، باب مراتب النفس عدم الاعتماد علیها، حدیث 1.
[4] . نهج البلاغه، الخطبه 83.
[5] . مبارزه بانفس یا جهاد اکبر، ص 85.
[6] . سفینة البحار، مادة شبب.
[7] . الحیاة، ج 2، ص 164.
[8] . نهج البلاغه، الرسائل، 31.

حالا سوال اينجاست كه چطور مي توان براي خود سازي شروع كرد؟

راهکار دین توحیدی اسلام برای خدایی شدن انسان و خودسازی, غفلت زدایی و انس دادن و آشنا نمودن انسان با خداوند و ایجاد وحدت میان این دو است, به گونه ای که خدای متعال تمام فکر و ذکر و اندیشه و عمل انسان را اشغال کند و قلب انسان عرش خداوند گردد. قلب المومن عرش الرحمان. (بحار الانوار ج 55, ص 29) قلب مومن عرش خدا است و به تعبیر قرآن کریم رنگ خدایی بگیرد و خدایی شود, صبغه الله و من احسن من الله صبغه. ( بقره, 138) رنگ خدا و چه کسی بهتر از آن است که رنگ خدایی به خود گرفته است.
قرآن کریم هدف زندگی را عبادت معرفی می کند. و ما خلقت الجن و الان الا لیعبدون. ( ذاریات, 56) جن و انسان را نیافریدم مگر برای عبادت. در روایت از معصومین هست که معنای عبادت, معرفت است, یعنی در حقیقت هدف خلقت انسان معرفت خدا است و ادیان الهی و پیامبران خداوند همگی آمده اند تا خداوند را به انسان بیاموزند. اگر در سیره و سخنان انبیای الهی دقت کنیم, مشاهده خواهیم کرد که آنها کاری جز آموزش خدا به خلق خدا نداشتند. خودشان هم در تمام زندگی خود مشغول خدا بودند. تمام فکر و ذکر انبیای الهی هم همین بوده است. آنها تنها به خداوند می اندیشیده اند و تنها مردم را به خداوند دعوت می کردند و گفتگوهای شان از خدا و رفتارشان برای خدا بوده است. ما هم در زندگی خود از این منظر کاری جز خدا شناسی و خداپرستی نداریم.

به عبارتی می توان گفت: خودسازی یعنی تمرکز کردن روی خداوند. اینکه تمام زندگی انسان بر محور خدا و معرفت خدا سامان دهی شود.

منتهی معرفت توحیدی خداوند دو مرحله دارد, معرفت نظری و معرفت عملی. یا به عبارتی توحید و عرفان نظری و عملی. معرفت گاهی از طریق شناخت و فعالیت های ذهنی و معرفتی حاصل می شود و گاهی از طریق عملکرد و تجربه عملی به نتیجه می رسد. انسان گاهی از طریق توصیف عسل به مزه و خواص و کیفیت آن شناخت پیدا می کند و گاهی از طریق چشیدن خود عسل به این نوع شناخت معرفت عمیق پیدا می کند. عبادت همان معرفت خداوند است که از طریق تجربه عملی انجام می شود و در نهایت نیز به معرفت نظری خواهد انجامید.

سادات;66306 نوشت:
به عبارتی می توان گفت: خودسازی یعنی تمرکز کردن روی خداوند. اینکه تمام زندگی انسان بر محور خدا و معرفت خدا سامان دهی شود.

اگر من خواستم تمرکز کنم و جامعه فرصتشو بهم نداد؟

yaali;66340 نوشت:
اگر من خواستم تمرکز کنم و جامعه فرصتشو بهم نداد؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
بزرگوار این ماییم که باید فرصتها را بسازیم زیرا این حق ما است وحق هم گرفتنی است
یکی ازشاخص ترین راه های موفقیت انسان مدیریت رفتاری است .
در این نوع از مدیریت انسان باید بکوشد که اولا" مصالح و معایب افکار خود را که نمود ان ؛ نوع رفتار شخص و برخوردهای اجتماعی شخص می باشد را ساماندهی کند .

این نیز به وسیله ی مطالعه به شکلهای گوناگون(کتاب -مجلات -
حضور در سخرانی ها -دقت در اطلاع رسانی رسانه های عمومی-
استفاده از نرم افزارهای اموزشی -و.....) ممکن خواهد شد.

زمانی که اطلاعات عمومی ذهن شما افزایش پیدا کند قطعا"کنترل بر این افکار قوی تر خواهد شد زیرا اعتماد بیشتری به توانایی خود در این زمینه پیدا خواهید کرد.

وهمین افزایش اعتماد به داشته ها و دانسته های خودتان سبب میشود که قادر باشید بر رفتار خود کنترل و مدیریت داشته باشید .

از این مرحله است که شما به جای اینکه تحت تاثیر جریان(بخصوص جریانات منفی) جامعه باشیدحتی اگر نخواهید جریان ساز هم باشید
حداقل بر زندگی اجتماعی خود مسلط شده و در امور شخصی خود مدیریت مستقلی را با خیالی آسوده ایجاد میکنید و مطمئن از بایدها ونبایدها به صلاح شخصی خود می پردازید .

و جامعه هم قطعا" به چنین انتخابی به طور ذاتی الزام به احترام دارد.
وشما هم میتوانید از میان فرصتها بهترینها را انتخاب کنید :Gol:

............................................................................ حق یارتان :roz:.............................................................................

••ostad••;66396 نوشت:

از این مرحله است که شما به جای اینکه تحت تاثیر جریان(بخصوص جریانات منفی) جامعه باشیدحتی اگر نخواهید جریان ساز هم باشید
حداقل بر زندگی اجتماعی خود مسلط شده و در امور شخصی خود مدیریت مستقلی را با خیالی آسوده ایجاد میکنید و مطمئن از بایدها ونبایدها به صلاح شخصی خود می پردازید ..............................................................................

سوال:

راه کار های عملی و اجرائی تاثیر گذار بودن چه میتونه باشه؟

عرفان;66524 نوشت:
سوال:

راه کار های عملی و اجرائی تاثیر گذار بودن چه میتونه باشه؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از شما بزرگوار:Gol:

راه کارهای عملی تأثیر گذار بودن در دوبعد تعریف میشوند :

1- بعد فردی
شامل : خود سازی - محیط سازی - هماهنگ سازی
2- بعد اجتماعی
که این بعد خود نیز به ابعاد دیگر قابل قسمت است :
الف) خانواده
ب) محیط آموزشی
ج)محیط کاری
د) محیطهای عمومی
ه) محافل خصوصی

اولین رسالت انسان در این موردکنترل تأثیرات مختلف پیرامونش بر نفسش میباشد .که شخصیت انسانی اورا رقم میزند.

انسانها از لحاظ بعد قردی وشخصی دارای دوخصیصه ی ذاتی هستند.اول اینکه منیتی منحصر به فرد دارند که نوعی خودخواهی است .که در صورت کنترل نشدن و انحراف به صفتی بد وپست به نام خودخواهی تبدیل میشود .
و این در حالی است که اگر این منیت در مسیر اصیل خود جریان پیدا کند به عوض خودخواهی به حفظ کرامت انسانی مبدل شده ویکی از زیبا ترین صفات منحصر به فرد بشر خواهد بود .که اولین گام در جهت خود سازی نیز میتواند باشد

کنترل وحفظ این منیت از طرق مختلف به دست میاید . اما مهمترین مسئله این است که ما راه بدست آوردن دستور العمل کرامت انسانی را بتوانیم تشخیص بدهیم . وشیطانهای مختلف زینتهای گوناگون دنیایی ناقابل را بر شخصیت ما به عنوان کرامت قالب نکنند.
در گوشه وکنار دنیا چه از لحاظ محیط وجغرافیا وچه از لحاظ زمان وتاریخ مدعیان شرح این ماجرا بسیارند.
اما مسلم آن است که کاملترین شرح براین مطلب را باید از جایی انتظار داشت که جایگاهش مافوق تر از بقیه باشد .
وگر نه حاصل اگر پوچی وبیهودگی نباشد حداقل به همان خودخواهی و خود برتر بینی تبدیل خواهد شد.

امثال این ماجرا واتفاق را هم که در پیرامون خود بسیار شاهدیم .
مطمئنا" خود شما با کمی دقت در اطرافتان میتوانید مطلب بنده را با شواهد تکمیل نمایید .

واما منابع اصیل شرح ( کرامت انسانی ) :
قرآن کریم - احادیث - سیره وسنت رسول خدا(ص) و معصومین(ع) - روش و شیوه ی زندگی بزرگان وفرزانگان دینی وفرهنگی - عرف وفرهنگ اصیل حاکم بر اجتماع
به نظر شما کرامت انسانی چگونه تعریف میشود؟

............................................................................ حق یارتان :roz:...............................................................................

سلام بر بقيةالله الاعظم ومنتظرانش

در گام اول برای تأثیر گذاری و تأثیر پذیری در اجتماع قبل از ورود به مبحث خودسازی باید این نکته را نیز یاد آور شوم که تأثیر گذاری وتأثیر پذیری معمولا" از دوجنبه ی تأثیر گذاری مثبت و تأثیر گذاری منفی قابل بررسی میباشد که هر کدام از اهمیت ویژه ای بر خوردار می باشد .

راستی کرامت انسانی در قبال این دونوع تأثیر گذاری وتأثیر پذیری چه جایگاهی دارد ؟

...................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

••ostad••;66559 نوشت:

به نظر شما کرامت انسانی چگونه تعریف میشود؟

.


با سلام و تشكر از استاد بزرگوار.

در دين اسلام دو نوع كرامت براي انسان ها ثابت شده كه عبارتند از:

1- كرامت ذاتي (طبيعي)

2- كرامت ارزشي (اكتسابي.)
همين كرامت اكتسابي و اختياري است كه ارزش نهايي و عالي انسان ها مربوط به همين كرامت است.

اين كرامت غيراختياري (غيراكتسابي) است كه خداوند خالق به همه انسان ها عنايت فرموده است. چنانكه در قرآن مي فرمايد:

منشاء اين رابطه بسيار مهم و با ارزش خداوند با انسان ها است كه قرآن مي فرمايد:

افراد انساني بايد اين كرامت و حيثيت را براي همديگر به عنوان يك حق بشناسند و خود را در برابر آن مكلف ببينند.

همه اديان حقه الهي و عده زيادي از نظام هاي حقوقي و مكتب هاي اخلاقي اين را براي همه انسان ها مي پذيرند و همه را به مراعات اين حق مكلف مي دانند

ولي متاسفانه بعضي از نظام هاي حقوقي دنيا و از جمله حقوق جهاني بشر، كرامت انساني را در همين منحصر كرده و از كرامت بالاتري كه ما آن را مي ناميم سخني به ميان نمي آورند و بدين وسيله حركت كمالي انسان ها در مسير را متوقف مي سازند. كرامت ارزش عالي بالاتر از كه همه انسان ها آن را دارا هستند، كرامت ارزش عالي است كه ملاك امتياز را بر پايه تقوي استوار مي سازد. چنانكه قرآن مي گويد:

اين كرامت انساني الهي عبارت از شرف و حيثيت و ارزشي است كه انسان با كوشش اختياري در مسير تزكيه نفس و تحصيل معرفت و هستي يابي و تقرب به خداوند به دست مي آورد.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

وباتشکر ازتوضیحات ارزنده ی سرکار سادات:Gol:

واما در تکمیل مطالب ایشان مختصرا" بیان کنم که:

كرامت انسان در قرآن:
قرآن در ارتباط با كرامت انساني دو گونه تعبير دارد: در بخشي از آيات قرآن، از كرامت و ارجمندي انسان و برتري او بر ديگر موجودات سخن به ميان آمده و در برخي، انسان، نكوهش و حتّي بحث فروتر بودن او از حيوانات مطرح شده است.[1]در آيه ذيل، تكريم خداوند نسبت به بني آدم و برتري آنها بر بسياري از مخلوقات مطرح مي شود«:و لقد كرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقناهم من الطّيبات و فضّلنا هم علي كثيرٍ ممّن خلقنا تفضيلا»[2] فرزندان آدم را حقيقتاً گرامي داشتيم و آنان را در خشكي و دريا نشانديم و از چيزهاي پاك به ايشان روزي داديم و بر بسياري از آفريده هاي خود، آنان را به گونه اي برجسته برتري داديم. ودر جاي ديگر نيز از اين كه انسان در بهترين نوع خلق شده، سخن به ميان آمده است.مي فرمايد:«لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم»[3] حقيقتاً ما انسان را در بهترين بنيان آفريديم. «فتبارك الله احسن الخالقين»[4]خجسته و پر بركت باد بر خداوند كه بهترين آفريننده است.
همچنين در آيات ديگري بر اين مسئله تأكيد شده كه آن چه در آسمان و زمين است، براي انسان مسخر گشته و يا اين كه براي او خلق شده است«الم تروا ان الله سخر لكم ما في السموات و ما في الارض و اسبغَ عليكم نعَمَهُ ظاهرهً و باطنه»[5] آيا مشاهده نكرده و نينديشيدند كه به راستي خداوند آن چه را در آسمان ها و زمين است براي شما مسخر ساخته و نعمت هاي آشكار و پنهان خود را به طور كامل بر شما فرو ريخت.وآيات ديگر.
البته اين كه انسان داراي مقام خلافت الهي و مقامات عالي در نزد پروردگار است.همه بيانگر كرامت، شرافت و برتري انسان بر ساير موجودات و مخلوقات هستي است.اكنون به بحث از دو نوع كرامت انساني از ديدگاه قرآن مي پردازيم.
كرامت تكويني:
با توجه به مطالب گذشته، به اين نتيجه رسيديم كه قرآن براي حضرت آدم به منزله نمونه يك انسان كامل، منزلت ها و برتري هايي را قرار داده است. و اين امتيازات اختصاص به آدم نخستين ندارد، بلكه هر يك از انسان ها و فرزندان آدم كه بتوانند به مقام انسان كامل برسند، شايسته اين امتياز و مقام برتر در نزد پروردگار مي شوند.
در حقيقت، مراد از كرامت تكويني (ذاتي) اين است كه خداوند انسان را به گونه اي خلق كرده كه در مقايسه با ساير موجودات داراي مزاياي بيشتري است.در واقع اين نوع كرامت ناشي از توجه ويژه خداوند به انسان است و تمام انسان ها از اين مقام برخوردارند، يعني انسان چه بخواهد و چه نخواهد داراي كرامت تكويني است.
البته در موارد متعددي، قرآن، انسان را شايسته كرامت و فضيلت برتر از اين مقدار نيز مي داند و آنرا در سايه ي مبارزه پيوسته با نفس اماره و شيطان وسوسه گر مي داند. چنان كه در مطالب پيشين نيز گذشت بعضي از آيات قرآن بر كرامت تكويني انسان دلالت دارند از جمله آيات 4 از سوره ي تين، آيه ي 14 سوره ي مؤمنون و آيه ي70 سوره اسراء.
نتيجه اين كه كرامت تكويني به آن دسته از شايستگي هاي ذاتي و استعدادهاي انساني اطلاق مي گردد كه مي تواند در معرض هدايت و تربيت تعاليم آسماني پيامبران قرار گيرد و باعث رشد و صعود انسان به مراتب كمال و مقامات والاي انساني شود و انسان را تا سر حدّ فرشته شدن و بالاتر از آن تعالي بخشد، بنابراين مي توان گفت كه كرامت تكويني عبارت است از؛ برخورداري از شرافت وجودي نشأت گرفته از روح مقدس خدايي.
تفاوت كرامت با فضيلت:
البته در مورد تفاوت كرامت با فضيلت، علامه طباطبايي، مي فرمايد:هر يك از دو كلمه تفضيل و تكريم، ناظر به يك دسته از موهبت هاي الهي است كه به انسان داده شده است؛ تكريمش به دادن عقل است كه به هيچ موجود ديگري داده نشد، و انسان به وسيله ي آن خيررا از شر و نافع را از مضر و نيك را از بد تميز مي دهد... تفضيل انسان بر ساير موجودات به اين است كه از آن چه كه به آنها داده، سهم بيشتري به انسان داده است.[6]
اما در مورداين كه كرامت انساني ناشي از چيست؟ و مظاهر كرامت تكويني چه مواردي هستند، گفته اند كه مظاهر كرامت انسان در قوه، عقل، آزادي اراده و ساير ويژگي هاي متمايز او از موجودات ديگر است.
در واقع بزرگ ترين ويژگي انسان در دو مورد است: عقل و اختيار. و انسان با كمك قوه عقل و اراده ي خود مي تواند به درجات بالاتر نايل آيد.

......................................................................حق یارتان :roz:....................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

كرامت اكتسابي:
در قرآن بعد از ذكر آياتي كه دلالت بر كرامت تكويني انسان مي كردند، به آياتي نيز درباره ي كرامت اكتسابي(اختياري) انسان نيز اشاره مي شود.
منظور از كرامت اختياري، دست يابي انسان به كمالات و ويژگي هايي است كه با اختيار و اراده ي انسان حاصل مي شود. بر خلاف كرامت تكويني كه در وجود انسان ها نهفته بود، در اين جا تلاش و سعي انسان به منزله پلي براي رسيدن به درجات بالاتر ايفاي نقش مي كند. در حقيقت انسان ها استعداد رسيدن به كمالات را دارند، ولي برخي با اختيار و اراده ي خود به آن دست مي يابند وبرخي ديگر راه مقابل را طي مي كنند كه به اسفل السافلين[7] چارپايان [8]منجر مي گردد. در اين دو تعبير، به سبب آن كه آنها (برخي انسان ها) عقل و انديشه خود را به كار نبسته اند به اين راه ختم شده اند.
اما آياتي كه دالّ بر كرامت اكتسابي مي كنند، عبارتند از؛«ان اكرمكم عند الله اتقيكم»[9] به راستي،گرامي ترين شما در پيشگاه خداوند، با تقواترين شماست.
و يا آياتي كه بعد از نفي كرامت اكتسابي، برخي از انسان ها را از آن استثنا مي نمايد:[10]«ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا»[11]ان الانسان خلق هلوعا... الا المصلين»[12]
از آن جا كه تنها معيار كرامت در نزد خداوند، تقواست و راه رسيدن به او همان تقوا پيشه كردن است؛ در نتيجه بايد گفت كه كرامت انسان داراي حد و حدودي نيست؛ چرا كه تقوا كه پايه و اساس كرامت است، محدود نيست. همچنين با توجه به اين كه خداوند تقوا را به خودش نسبت داده است، و بر اساس آيات قرآن، هر چه در نزد خداست، زوال ناپذير است؛ بنابراين با توجه به ثبات خدا، كرامت انسان نيز پايدار و ثابت است، ولي براي رسيدن به كرامت اكتسابي بايد تلاش كند و تقوا پيشه نمايد.
تفاوت كرامت تكويني واكتسابي:
در خاتمه ي بحث، خوب است به برخي از تفاوت هاي كرامت تكويني و كرامت اكتسابي اشاره شود.
الف) كرامت تكويني:
كمال انسان به حساب مي آيد، ولي ارزش اخلاقي ندارد، اما كرامت اكتسابي جزء كمالات انسان بوده و ارزش اخلاقي محسوب مي شود.
ب) كرامت تكويني:
مقدمه اي براي رسيدن به كرامت اكتسابي به شمار مي رود؛ بنابراين ارزش كرامت اكتسابي بيشتر است و ... كه مي توان با مقايسه آيات كرامت تكويني و اكتسابي بدان دست يافت.
نتيجه گيري:
با توجه به اهميت موضوع انسان و بحث انسان شناسي در دنياي معاصر، و نيز جامع الجوانب بودن انسان، كمتر كسي توانسته به تمام ابعاد وجودي انسان دست يابد. اما قرآن كه كامل ترين كتاب آسماني به شمار مي رود، از انسان به گونه اي ويژه ياد كرده است.
در اين نوشتار به دو بعد كرامت انساني در قرآن اشاره گشت.وآيات قرآن از دو نوع كرامت ذيل درباره ي انسان سخن به ميان آورده است.
الف) كرامت تكويني
ب)كرامت اكتسابي (اختيار)
همچنين با مرور آيات متعددي كه درباره ي انواع كرامت انساني ذكر شد، به اين نتيجه رسيديم كه تمام انسان ها در قياس با ساير موجودات از تكريم بيشتري برخوردار گشته اند كه همان كرامت تكويني است و برخي با تقوا و اختيار و تلاش خود به كرامت اكتسابي دست يافته اند كه از ارزش بالاتري نسبت به كرامت نوع اول برخوردار است.

[1] - رجبي، محمود، انسان شناسي ، ص ، 154، مركز انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1385.
[2] - اسرا، آيه 70.
[3] - تين، آيه 4.
[4] - مومنون، آيه 14.
[5] - لقمان، آيه 20.
[6] - طباطبايي ، محمد حسين، الميزان، ذيل تفسير آيه 70 سوره ي اسراء، انتشارات جامعه مدرسين.
[7] - تين، آيه 5.
[8] - اعراف، آيه 179.
[9] - حجرات، آيه 13.
[10] - رجبي، محمود، پيشين، ص 158.
[11] - عصر ، آيات 2 و 3.
[12] - معارج ،آيه 19.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بعد از بحث کرامت انسانی و روشن شدن معنای این فضیلت بر انسان می توان یک نتیجه ی کلی در مورد این بحث دریافت نمود:

خانمها اولا" باید باور کنند که جزئی از انسانها نیستند بلکه خود در عالم حق و حقیقت ابتداء"یک قرد از کلی انسان هستند وبه عنوان یک فرد از افراد ،با دیدگاه انسانیت دارای دونوع از کرامت میباشند (کرامت ذاتی -کرامت اکتسابی)
توضیح آن که : معمولا" در مورد یک زن در جامعه باور های غلطی وجود دارد که گاها" این باورها را خود خانمها پذیرفته وبه آن دامن هم میزنند .

مطالبی از قبیل ایکه عقل خانمها نسبت به اقایان دچار نقصان است .
که برخی ازخانمها با رفتار و اعمال اجتماعی خود به این باور دامن میزنند
اگر با دقت به مطلب بنگریم میبینیم که برای این گفته سند ارایه میدهند وخانمها را تابع مطلق و محض احساسات خود معرفی میکنند .
پس با تأمل در بیان مطالب ایشان دریافت میشود که اولین وظیفه ی یک خانم مدیریت وکنترل بر احساسات خود میباشد .
این مدیریت از لوازم اصلی آغاز خودسازی برای خانمها است .

احساس محبت وعشق - احساس عطوفت ورأفت - احساس دلبستگی که عموما" منجر به وابستگی میشود - احساس غم مفرط - احساس شادی های زودگذر که گاها" خانم را از مرز عفاف(حتی به حداقل) منحرف کرده وباعث بروز رفتارهای ناهنجار اخلاقی و خصوصی فردمیگردد .

البته در این که این خصوصیت ویژه یخانمها است شکی نداریم اما تأکید بنده بر مدیریت وکنترل این احساسات برای حضور پر رنگ یک خانم به عنوان انسانی با کرامت در اجتماع میباشد .
مادری که در محبت به فرزند افراط میکند و از تنبیه تربیتی او غافل میشود .

همسری که در ابراز محبت به شوهرش دجار اختلال است و با افراط وتفریط موجب سر در گمی او میگردد .

خانمی که به دنبال کسب رضایت اطرافیان وجلب محبت وتحسین ایشان است وبرای رسیدن به این منظور از هر کار دور از کرامت انسانی دریغ نمیکند (مثلا" برای جلب نظر ظاهر خود را می آراید ودر معرض دید عموم قرار میدهد) از مهارت مدیریت بر احساسات خود که یک نعمت وهدیه ی الهی است عاجز مانده! وهمین عجز اوست که به توهین بر کرامت انسانی وتحقیرش در عرصه ی انسانیت می انجامد .

ادامه دارد انشاءالله .....

.................................................. ....................حق یارتان :roz:..................................................................................

کلمه رفتن در راه عرفان کلمه ای است گمراه کننده وخواهران بسی بسی در این کلمه گمراهترواقایان هم سبب گمراهی انان
مساله جوردیگری است ...ادامه دارد

سلام

جناب استاد عرفان ، از مطالب جالب شما ممنونم.

بله اسلام براي خانمها ارزش فراواني قائل است.كه اگر خانم ها به اين جايگاه توجه كنند رشد واقعي را خواهند داشت.

نریمان;113319 نوشت:
سلام

جناب استاد عرفان ، از مطالب جالب شما ممنونم.

بله اسلام براي خانمها ارزش فراواني قائل است.كه اگر خانم ها به اين جايگاه توجه كنند رشد واقعي را خواهند داشت.

یک نکته اساسی
سوالی که خیلی از بنده پرسیده میشود و مهمترین سوال در این زمینه است این سوال می باشد:
چرا با اینکه میدانیم اما عمل نمی کنیم و لنگان لنگان راه می رویم؟
تا جایی که می بینیم؛ موانع برطرف و مشکلات مرتفع و راه برای اجراء دستورات باز پس چرا .....؟؟؟!!!
اولین جواب به این سوال غفلت است.
غفلت از این مطالب باعث میشود انسان تا جایی برود که گم شود.
به نظر شما لازم است تاپیکی مجزاء برای این بحث باز کنیم؟

با سلام و تشکر :Gol:

بله استاد ممنون میشیم اگه بهتر و کاملتر در مورد این مباحث صحبت کنید.:Gol:

باید انچه گفته می شود مطابق با واقع باشد نه حرفهای کلیشه ای که بیشتران در کتابها امده کلمه (راه عرفان) را نه باید ازلحاط لغت ریشه یابی کرد نه ازلحاظ اصطلاح بلکه باید تااین زمان انرااسیب شناسی کردورود خانمها واقایان در این راه به چه سبب بوده است وبه کجا انجامیده است تعداد جلسات خانها را پیرامون این مساله دید وبعد با اندرون مطابقت داد

راه برای انان بسته است وبسیار دقیق اگر کسی را سراغ دارید که به معنای دقیق کلمه رفته باشد نه اینکه شنیده باشید بفرمایید تا بدانیم

زیرا ملاکهایی برای این راه است که به ان اشاره می شودسعی می کنم تا انجا که امکان باشد اسیب شناسی شود

سایه خورشید;113832 نوشت:
با سلام و تشکر :Gol:

بله استاد ممنون میشیم اگه بهتر و کاملتر در مورد این مباحث صحبت کنید.:Gol:

برای شروع بحث از شما سوال می کنم:
س: به نظر شما چه چیزی میتونه باعث غفلت خانم ها شود تا از خودشناسی دور و امتیاز را از دست بدهد؟

:Gol:


با سلام

غفلت از چی؟

به نظر من باید ریشه یابی کرد . غفلت از چه چیزی مانع پیشرفت ما می شود ؟
غفلت از دانسته های خود در مورد خدا و دین درسته؟
خوب چرا ما از چیزی که می دونیم غافل میشیم؟
چونکه فقط می دونیم بهش ایمان نداریم.
چون ما تشنه ی این مسیر نیستیم اگر انسان تشنه شد لحظه ای دست از تلاش بر نمیدارد .یعنی نمی تونه برداره.

چطور باید تشنه شد؟
باید اول بدانیم بعد به دانسته های خود ایمان داشته باشیم.
و اگر کسی خدا را بشناسد ( شناخت حقیقی ) و به او ایمان داشته باشد . عاشق او می شود و لحظه ای از او غافل نمی شود . و لحظه ای هم دست از تلاش برای رسیدن به او بر نمی دارد.

سایه خورشید;114523 نوشت:

با سلام

غفلت از چی؟

به نظر من باید ریشه یابی کرد . غفلت از چه چیزی مانع پیشرفت ما می شود ؟
غفلت از دانسته های خود در مورد خدا و دین درسته؟
خوب چرا ما از چیزی که می دونیم غافل میشیم؟
چونکه فقط می دونیم بهش ایمان نداریم.
چون ما تشنه ی این مسیر نیستیم اگر انسان تشنه شد لحظه ای دست از تلاش بر نمیدارد .یعنی نمی تونه برداره.

چطور باید تشنه شد؟
باید اول بدانیم بعد به دانسته های خود ایمان داشته باشیم.
و اگر کسی خدا را بشناسد ( شناخت حقیقی ) و به او ایمان داشته باشد . عاشق او می شود و لحظه ای از او غافل نمی شود . و لحظه ای هم دست از تلاش برای رسیدن به او بر نمی دارد.


موضوع خودشناسی خانمها چیه؟
از سایه خورشید به خاطر نکته خوبی که فرمودند تشکر میکنم فقط ازشون درخواست دارم حرفشون رو روی خودشناسی خانمها (نه عموم مردم) پیاده کنند.
یعنی چی که باید علم و اطمینان به خدا با هم همراه شوند؟
چطور یه خانم با توجه به شرائط کنونی این کا رو انجام بده؟


یکی از مسائل مهمی که برای خانمها مطرح میشه رعایت حجاب است.
دستور پروردگار عالم برای رعایت حجاب از سوی زنان به خاطر حفظ شأن، کرامت و عزت زنان است که هر یک از بانوان با خودشناسی و تحقیق در باب فضیلت رعایت حجاب، به فلسفه وجودی آن پی خواهند برد.
اگر خانمها به هویت وشخصیت واقعی خودشون پی ببرند ،اون موقع رعایت حجاب براشون یه فضیلت محسوب میشه وبه چشم یه ارزش بهش نگاه میکنندورسیدن به این حقیقت مستلزم امر خودشناسیه.

نکته ای که به زنان کمک می کند تا ارزشمندی های روح زنانه را درک کنند،و با زنانگی آشتی نماینداین است که کمتر خود را برای موفقیت با معیارهای مردانه بسنجند،چرا که آنان زن هستند ودارای خصوصیات خاص زنانه،

که البته هریک از آن ویژگیها به نوعی ارزش تلقی میشود.

نریمان;113319 نوشت:
سلام

جناب استاد عرفان ، از مطالب جالب شما ممنونم.

بله اسلام براي خانمها ارزش فراواني قائل است.كه اگر خانم ها به اين جايگاه توجه كنند رشد واقعي را خواهند داشت.



سلام
من هم با نریمان موافقم :Kaf: :Gol:
به قول استاد عرفان اگر خانمها قدر خودشون رو بدونند خیلی از مسائل حل میشه Lol
اما بیاین ببینید چه خبره:read:
از دست بعضیهاشون بهتر بگم خیلی هاشون خیلی اذیت میکنند :hey:
تو دانشگاه با سر و وضعشون تو ... خدایا اینجوریاشون رو ....:kharej: نمیدونم چی بگم.
آخه این درسته که ما مردا نتونیم راحت تو خیابون راه بریم؟:god:
چرا باید به خاطر هوس بازی اینجور زنا آفت بخوریم؟:geryeh:


عرفان;114227 نوشت:
برای شروع بحث از شما سوال می کنم:
س: به نظر شما چه چیزی میتونه باعث غفلت خانم ها شود تا از خودشناسی دور و امتیاز را از دست بدهد؟

:gol:



خودت را بشناس!

اگر خانمی خودش را نشناسد و از عیوب و ضعف های خویش و توانمندی های بالقوّه نفس خویش آگاهی نداشته باشد ، هرگز در جهت رفع عیبها و تقویت نقاط قوت پیروز نخواهد بود و به دنبال خودسازی ، تهذیب اخلاق و کسب کمالات انسانی نخواهد رفت.
2 امام علی(علیه السلام) در اهمیت
خودشناسی فرموده : «بهترین شناخت ، خودشناسی است3 و خودشناسی ، سودمندترینِ شناخت هاست».4
سقراط نیز (که حدود دو هزار و پانصد سال پیش می زیسته است) در این زمینه می گوید : «بیهوده در شناخت موجودات خشک و بی روح ، رنج مبر؛ بلکه خود را بشناس که شناخت نفس ، بالاتر از شناخت اسرار طبیعت است».5
گاندی در کتاب «این است مذهب من» می گوید : «من از مطالعه او پانیشادها (قدیمی ترین کتاب مذهبی و عرفانی هند) به سه اصل ، پی بردم که این سه اصل ، برای من ، یک عمر دستورالعمل بوده است :
اوّل . در این عالم ، برای رسیدن به حقیقت ، تنها یک راه وجود دارد و آن ، شناخت نفس است.
حال از خانمها سوال میکنم:
تا به حال چند بار به بررسی نقاط ضعف و قوت خود پرداخته اید؟
مهربانی ، ادب ، وفا ، نظم و شاید زیاد حرف زدن ، حسادت ، مقایسه نابه جا و ... می تواند جزء مواردی باشد که ما برای خود در نظر میگیریم.

1. خودسازی یا تزکیه و تهذیب نفس ، ابراهیم امینی ، ص 17 .
2. خودسازی ، تهذیب نفس ، سید جعفر حسینی ، ص 16.
3. غررالحکم ، ح 4631.
4. همان ، ح 4640 و 4665.
5. معرفت نفس ، استاد حسن زاده آملی ، ج 2، ص 302.

[="Purple"]سلام به همه دوستان :Gol:[/]

[="Indigo"]براي من واقعا جاي تعجب و تاسفه كه چطور يه كاربر به ديگران توهين ميكنه و از الفاظ ناشايست استفاده ميكنه ولي تذكري بهش داده نميشه . [/]

yaali;116574 نوشت:
حرفای منتقد و بقیه رو که از خانما دفاع میکنند خوندم همش صد من یه غاز بود.
اگر زنا ناقص العقل هم نباشن با این کاراشون اثبات میکنند که اینطوری شدن.

[="Indigo"]شما هم با اين نحوه صحبت كردنتون ميزان عقلتونو نشون ميديد پس يه كم با دقت بيشتري صحبت كنيد . [/]

[="DarkOrchid"]جناب yaali واقعا متاسفم كه به اين راحتي به ديگران توهين ميكنيد و بيشتر متاسفم كه چرا بايد اين پست باقي باشه و سوالا و شبهات و مباحث علمي بشه نشانه ناقص العقل بودن و گاها بسته يا حذف بشه !!!!!!!
[/]

[="Indigo"]اينكه شما نميتونيد حرف دوست گرامي منتقد يا بقيه خانومارو متوجه بشيد بايد علتشو در خودتون جستجو كنيد نه اينكه اگه نميتونيد متوجه بشيد ديگرانو متهم كنيد اگه تو اون تاپيكا حرف و پاسخ منطقي داشتيد مطرح كنيد نه اينكه درتاپيك ديگه توهين كنيد . [/]

yaali;116574 نوشت:
از دست بعضیهاشون بهتر بگم خیلی هاشون خیلی اذیت میکنند
تو دانشگاه با سر و وضعشون تو ... خدایا اینجوریاشون رو .... نمیدونم چی بگم.
آخه این درسته که ما مردا نتونیم راحت تو خیابون راه بریم؟
چرا باید به خاطر هوس بازی اینجور زنا آفت بخوریم؟

[="Indigo"]مردا وظيفه حفظ نگاه دارن به جاي اينكه دائم دنبال انداختن تقصير گردن ديگران باشيد يه كم ايمانتونو قوي كنيد و حضرت يوسفو الگو قرار بديد[="DarkRed"] نميگم راحته[/] ولي [="DarkRed"]اينكه با استناد به وضعيت برخي خانوماي بد حجاب و .. به زنا و حرفايي كه ميزنن توهين كنيد كار اشتباهيه[/] در ضمن همين وضعيت حجاب خانوما هم به بسياري از اعتقادات و رفتاراي اشتباه اقايون برميگرده .[/]

صحبت در مورد بدحجابي برخي زنان چه ربطي به اين مطلب داره

yaali;116574 نوشت:
حرفای منتقد و بقیه رو که از خانما دفاع میکنند خوندم همش صد من یه غاز بود.
اگر زنا ناقص العقل هم نباشن با این کاراشون اثبات میکنند که اینطوری شدن.

[="Indigo"]اگه با استناد به بي حجابي برخي بانوان اين مطالبو كه ازتون نقل كردم نگفتيد اين توهين چه ربطي به اين تاپيك و اين موضوع داشت !!![/]

[="Indigo"]جناب يا علي كم خانوما تو جامعه از دست آقايون اذيت نميشن كم نيستن خانومايي كه به خاطر [="Indigo"]هوسراني برخي اقايون[/] اذيت شدن و بدبخت شدن حتي زنان محجبه پس[="Indigo"] اگه با ديدن چندين نمونه ميشه در مورد يه جنسيت نتيجه گيري كرد [/][="DarkRed"]آقايون از خيلي وقت پيش بايد ناقص العقل محسوب ميشدن .[/]
[/]
[="DarkRed"]همونطور كه پست جناب يا علي با وجود توهين حذف نشده اميدوارم پست اين بنده حقير هم سر جاش بمونه !!!!!![/]

[="Indigo"]من مدتيه مشاركتي در مباحث سايت نداشتم و در اينده هم نخواهم داشت ولي اينجا سكوت جايز نبود. [/]

[="Plum"]خدانگهدار[/]
[="Plum"]التماس دعا [/]

موضوع قفل شده است