جمع بندی حالا که ازدواج نشد، بهم یک راه حل بدید

تب‌های اولیه

201 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حالا که ازدواج نشد، بهم یک راه حل بدید

سلام.
چندین بار در تاپیک های مختلف صحبت کردم راجع به مساله ازدواج که برای من تا الان هرکاری کردم ازدواج فراهم نشده و همش جواب منفی گرفتم ..
مساله ای که باهاش روبرو هستم، اینه که منم مثل همه پسرهای دیگه همسن خودم، قبل از اینکه یک پزشک باشم یه پسر 23 ساله مجرد هستم و مثل همه نیاز به جنس مخالف دارم.حالا در هنگامی که در بیمارستان هستیم و بعنوان پزشک کشیک بخش باید بیمارانی که در بخش بستری میشن رو معاینه کنم، گاهی ممکنه در حین معاینه یه خانوم جوون کمی تحریک بشم...
که فقط در همین حده و به هیچ فکر یا تصمیم یا گناهی منجر نمیشه اما همین حس خیلی من رو آزار میده...هرچی هم در تاپیک های مختلف راه حل خواستم کسی راه حل بهم نداد...
برای ما امکانش نیست که بگم یه همکار خانم بیاد بجای ما بیماران رو معاینه کنه به دلایل مختلف.
خواهشمندم یه راهنمایی بفرمایید و راه حل بدید خیلی اذیت میشم از اینکه این مساله برای من پیش اومده.و ناراحت میشم هم که هرچی پرسیدم راه حلی هم به جز کنار گذاشتن پزشکی و رفتن سراغ یه رشته تحصیلی و شغل دیگه بهم نگفتن

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

از اینکه مشکل شما تا به حال برطرف نشده است متاسفیم و امیدوارم هر چه زودتر حل شود. منتها همانطور که خودتان هم فرمودید در این باره قبلا بحث شده و کارشناسان و دوستان گرامی هر چه در ذهن داشتن خدمت شما گفته اند. بنابراین آنچه در پیش روی شما گذاشته شده تمام آن چیزی است که از عهده ما و دیگران بر می امده است و اگر با این موارد شما نتوانستید مشکل خودتان را حل کنید به نظرم بهتر است از کارشناسان دیگری در سایت ها و مراکز دیگر هم کمک بگیرید؛ چون قطعا هر فردی ایده و راهکار خاصی در ذهن دارد که می تواند ارائه دهد. انشاء الله که هر چه زودتر مشکل شما حل شود.

منتها من به طور مختصر راهکارهای ارائه شده را خدمت شما عرض می کنم تا برای بار آخر در مورد آن بیشتر فکر کنید.

وظیفه شما از لحاظ شرعی به ترتیب زیر است:

1- هر گونه تماس بدنی با نامحرم حرام است و باید از آن اجتناب کرد

2- در تماس های غیر بدنی اگر منجر به احساس گناه شود باید از آن اجتناب کرد

3- استثنای این مسئله یعنی تماس بدنی یا غیر بدنی در رشته شما فقط در جایی است که اجبار وجود داشته باشد و امکان اینکه یک زن این کار را انجام دهد وجود نداشته باشد. البته در مورد «اجبار» و «وجود پزشک زن» بحث مفصل است که در حیطه مباحث احکام است. مثلا باید ببینید شرایط شما مصداق اجبار هست یا خیر؟! و ...

بنابراین وظیفه شرعی شما در وهله اول ترک چنین روابطی است؛ مگر اینکه شرایط شما مصداق اجبار باشد که باید مسئله را پیگری کنید.

اما از لحاظ روانشناختی آنچه مسلم است این است که مرد با لمس یا حتی رابطه چشمی و ... با یک زن تحریک می شود مگر اینکه فرد بیمار باشد و نسبت به جس مخالف احساس نداشته باشد. لذا اینکه شما دنبال راهی بگردید که هم رابطه باشد و هم تحریک نباشد، آب در هاونگ کوبیدن است. این تفکر که با ازدواج آستانه تحریک شما کم می شود درست است؛ اما هیچ وقت به صفر نمی رسد و همیشه امکان تحریک و گناه وجود دارد. لذا با توجه به اینکه می گویید به هیچ وجه امکان مراعات کردن این مسئله یعنی معاینه نکردن زنان وجود ندارد، انتخاب مسیر زندگی شغلی شما کمی سخت خواهد شد. با این حال کار عاقلانه این است که فوائد و معایب هر راه احتمالی را بررسی کنید و در نهایت مسیری را انتخاب کنید که کمترین ضرر متحمل شما شود.

پیروز و سربلند

امین;622670 نوشت:
سلام

همانطور که خودتان هم فرمودید در این باره قبلا بحث شده و کارشناسان و دوستان گرامی هر چه در ذهن داشتن خدمت شما گفته اند. بنابراین آنچه در پیش روی شما گذاشته شده تمام آن چیزی است که از عهده ما و دیگران بر می امده است و اگر با این موارد شما نتوانستید مشکل خودتان را حل کنید بهتر است از کارشناسان دیگری در سایت ها و مراکز دیگر کمک بگیرید. انشاء الله که هر چه زودتر مشکل شما حل شود.

منتها من به طور مختصر راهکارهای ارائه شده را خدمت شما عرض می کنم تا برای بار آخر در مورد آن بیشتر فکر کنید.

وظیفه شما از لحاظ شرعی به ترتیب زیر است:

1- هر گونه تماس بدنی با نامحرم حرام است و باید از آن اجتناب کرد

2- در تماس های غیر بدنی اگر منجر به احساس گناه شود باید از آن اجتناب کرد

3- استثنای این مسئله یعنی تماس بدنی یا غیر بدنی در رشته شما فقط در جایی است که اجبار وجود داشته باشد و امکان اینکه یک زن این کار را انجام دهد وجود نداشته باشد. البته در مورد «اجبار» و «وجود پزشک زن» بحث مفصل است که در حیطه مباحث احکام است. مثلا باید ببینید شرایط شما مصداق اجبار هست یا خیر؟! و ...

بنابراین وظیفه شرعی شما در وهله اول ترک چنین روابطی است؛ مگر اینکه شرایط شما مصداق اجبار باشد که باید مسئله را پیگری کنید.

اما از لحاظ روانشناختی آنچه مسلم است این است که مرد با لمس یا حتی رابطه چشمی و ... با یک زن تحریک می شود مگر اینکه فرد بیمار باشد و نسبت به جس مخالف احساس نداشته باشد. لذا اینکه شما دنبال راهی بگردید که هم رابطه باشد و هم تحریک نباشد، آب در هاونگ کوبیدن است. این تفکر که با ازدواج آستانه تحریک شما کم می شود درست است؛ اما هیچ وقت به صفر نمی رسد و همیشه امکان تحریک و گناه وجود دارد. لذا با توجه به اینکه می گویید به هیچ وجه امکان مراعات کردن این مسئله یعنی معاینه نکردن زنان وجود ندارد، انتخاب مسیر زندگی شغلی شما کمی سخت خواهد شد. با این حال کار عاقلانه این است که فوائد و معایب هر راه احتمال را بررسی کنید و در نهایت مسیری را انتخاب کنید که کمترین ضرر متحمل شما شود.

پیروز و سربلند

سلام استاد.
آخه شرایط در بیمارستان اینطوری هست که انتخابی نداریم بر بیماران. ..
وقتی کشیک بخشهای بیمارستان هستیم که تمام بیماران بخش مسولیت شون با ما هست چه زن چه مرد
مثلا در بخشی که الان هستیم یه اتاق هفت تخته بیماران خانم هست یه اتاق دو تخته بیماران مرد و یه اتاق چهارتخته هم بیماران مرد یه اتاق ایزوله یک تخته هم میتونه مریض مرد باشه یا زن
وقتهایی هم که کشیک اتفاقات بیمارستان هستیم هم اتفاقات ورودی ببمارستانه دیگه، ممکنه هر مریضی مرد یا زن وارد بشه.بازم انتخابی نداریم
هیچکسی هم به جای ما نمیاد واسه معاینه
خلاصه اینکه شرایط بدیه
معاینات خیلی خاص مثل معاینات نواحی جنسی رو خانم دکتر ها انجام میدن
اما معاینات سایر اعضای بدن رو خیر
پرستارها هم وقتی ازشون کمک میخوام میگن ما بلد نیستیم و وظیفه ما هم نیست معاینه کنیم

الان به جایی رسیدم شدیدا متنفر و پشیمان هستم از اینکه این رشته پزشکی رو برای تحصیل و کار انتخاب کردم

سلام

شما ابتدا در مورد مسئله فقهیش پیگری کنید ببینید وظیفه دینی شما چیه؟

اگه از لحاظ دینی معذور بودید به نظرم یکی از افرادی که میتونید ازشون کمک بگیرید دکترهایی هستند که دغدغه شما را داشتن و دارن. ببینید اونها چه راهی رو پیش گرفتن.

mehrant;622682 نوشت:
الان به جایی رسیدم شدیدا متنفر و پشیمان هستم از اینکه این رشته پزشکی رو برای تحصیل و کار انتخاب کردم

بفرما! پیش‌بینیم درست از آب در اومد.
حاجی خودتو ناراحت نکن، توکل کن بر خدا تا همه مشکلاتت حل بشه، خدا وقتی می‌بینه اطاعت از دستوراتش برات اینقدر مهمه تنهات نمیذاره و خودش کمکت می‌کنه و حتما یه راهی جلو پات میذاره تا از این وضع در بیای. این وعده خدا تو قرآنه:
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا...
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ.

امین;622688 نوشت:
سلام

شما ابتدا در مورد مسئله فقهیش پیگری کنید ببینید وظیفه دینی شما چیه؟

اگه از لحاظ دینی معذور بودید به نظرم یکی از افرادی که میتونید ازشون کمک بگیرید دکترهایی هستند که دغدغه شما را داشتن و دارن. ببینید اونها چه راهی رو پیش گرفتن.

آیت الله مکارم که مقلد شون هستم که نظرشون اینه که در شرایطی که اجبار باشه یا در شرایطی که آموزش متوقف بر معاینه نامحرم باشه اشکالی نداره
اما در شرایطی که ما حق انتخاب بیمار نداریم نمیدونم ...
دوستان مذهبی از سال بالاتری هامون که داشتم متاهل بودن!
دوست مذهبی مجرد بالاتر از خودم ندارم ...

mehrant;622682 نوشت:
الان به جایی رسیدم شدیدا متنفر و پشیمان هستم از اینکه این رشته پزشکی رو برای تحصیل و کار انتخاب کردم

از یه طرف سختی های رشته که کشیکها و بیمارستان و حقوق کم بهمون وارد میکنه
از یه طرف این قضیه مسائل شرعی و ارتباط با بیماران نامحرم
از یه طرف قضیه تحقیر شدن در خواستگاری ها بواسطه پزشک بودن
از یه طرف هم گاهی سوالات پزشکی پدر و مادر از من...و در صورت بلد نبودن...شنیدن این جملات:تو هیچی بلد نبستی..7سال تو بیمارستان چیکار میکردی؟ پزشک بودنت به درد خودت میخوره...به هیچ جا نمیرسی...برو یه رشته دیگه تا آبرو خودت رو نبردی

نخواستیم این رشته رو
باید بذارمش کنار

mehrant;622705 نوشت:
از یه طرف سختی های رشته که کشیکها و بیمارستان و حقوق کم بهمون وارد میکنه
از یه طرف این قضیه مسائل شرعی و ارتباط با بیماران نامحرم
از یه طرف قضیه تحقیر شدن در خواستگاری ها بواسطه پزشک بودن
از یه طرف هم گاهی سوالات پزشکی پدر و مادر از من...و در صورت بلد نبودن...شنیدن این جملات:تو هیچی بلد نبستی..7سال تو بیمارستان چیکار میکردی؟ پزشک بودنت به درد خودت میخوره...به هیچ جا نمیرسی...برو یه رشته دیگه تا آبرو خودت رو نبردی

نخواستیم این رشته رو
باید بذارمش کنار

نزنید این حرفهارو به فرض که من برق خودندم یخجالمون خراب می شه خانواده انتظار دارن درست کنم درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟معلومه نه چون دانشگاه با تخصص و تجربه خیلی فرق داره .در ضمن خیلی دخترا سرو کله می شکنن برای خواستگار دکتر شما یکم سطحپایین تر از خودتونم بگردین دختر حتما پیدا می کنید .این همه ادم بیکار ... بدون شرایط که زن دارند دیگه بماند شما که پزشک مملکتی .اگر لمس بدن یک زن که طبق غریزه یکم براتون ایجاد مشکل می کنه خوب نجات یک مسلمان و دعای اونم خیلی خوب و خدا پسنده .ناامید نشید ناامیدی گناه بزرگیه .راهشو پیدا کنید .

بچه محله امام رضا;622708 نوشت:
[="Arial"]
:Moteajeb!:برای چی آخه؟

سه تا مثال میزنم که خانواده دخترها که خواستگاری شون رفتیم بعد از دونستن اینکه من پزشکم این حرف رو زدن:
1- پزشکها چون تو بیمارستانن و شیفت شب دارن و با پرستارها و همکاران نامحرم اونجا هستن معمولا سر و گوش شون می جنبه و آدمهای معتقدی نیستن. ..ما بنابراین خیلی موافق دادن دختر مون به یه پزشک نیستیم
2 - پزشکی که دیگه الان یه شغل معمولی و ساده جامعه است ...
3- دانشجوی سال آخر پزشکی هست؟ کارش چیه؟ ....مادرم:خوب تو بیمارستان کار میکنن و کشیک میدن و بیمارستان حقوق کمی بهشون میده...خانواده دختر:نه کارش چیه، یعنی کار نداره؟ ...مادرم:فارغ التحصيل بشه بعنوان پزشک عمومی کار میتونه بکنه....مادر دختر:که اینطور پس الان کار نداره

mehrant;622696 نوشت:
آیت الله مکارم که مقلد شون هستم که نظرشون اینه که در شرایطی که اجبار باشه یا در شرایطی که آموزش متوقف بر معاینه نامحرم باشه اشکالی نداره
اما در شرایطی که ما حق انتخاب بیمار نداریم نمیدونم ...

شما شرایط خودتون رو به دفتر مرجع یا کارشناسان احکام بگید ببنید مصداق اجبار هستید یا نه؟ ولی اون چیزی که به ذهن من میرسه اینه که اجباری در کار نیست چون نهایتش اینه که شغلتون رو تغییر میدید هر چند کار سختیه. منتها شاید مراجع به خاطر این سختی یعن سختی تغییر شغل، شما رو هم مصداق اجبار حساب کنن. لذا با سماجت بیشتر پیگری کنید:reading:

mehrant;622696 نوشت:

دوستان مذهبی از سال بالاتری هامون که داشتم متاهل بودن!
دوست مذهبی مجرد بالاتر از خودم ندارم ...

متاهل و مجرد نداره. به هر حال کسی که مثل شما دغدغه دینی داشته باشد این مسئله براش سوال بوده و حتما دنبالش گشته که به هر حال در شرایط فعلی باید چیکار کنه؟

بگردید اساتید مذهبی پزشکی رو پیدا کنید ببینید با این مشکلات چطور برخورد کردند و نتایج رو به عنوان یک تحقیق میدانی اینجا هم مطرح کنید. شاید همین مسئله جرقه ای باشه برای تصویب قانونی جدید مبنی بر اجبار بیمارستان ها برای گذاشتن کشیک مجزا برای زنان و مردان.:yes: البته باید قانونش باشه ولی ضمانت اجرا نداره که خب به هر حال پیگری مستمر میتونه این ضمانت رو هم ایجاد کنه.

در مورد تغییر شغل من سوال دارم.
به همین راحتی؟ایشون چندسال عمرش رو صرف کرده...

من خیلی سر در نمیارم شما از طریق اساتیدتون انتخاب میشین برای کشیک؟
مسئول کشیک شما هر شخصی هست بهتره باهاش در مورد مشکلتون صحبت کنید خیلی صادقانه! و بگید همزمان با کشیک شما یک پزشک خانم هم توی اون بخش باشه برای معاینه بیماران خانم.

mehrant;620311 نوشت:
سلام.
چندین بار در تاپیک های مختلف صحبت کردم راجع به مساله ازدواج که برای من تا الان هرکاری کردم ازدواج فراهم نشده و همش جواب منفی گرفتم ..
مساله ای که باهاش روبرو هستم، اینه که منم مثل همه پسرهای دیگه همسن خودم، قبل از اینکه یک پزشک باشم یه پسر 23 ساله مجرد هستم و مثل همه نیاز به جنس مخالف دارم.حالا در هنگامی که در بیمارستان هستیم و بعنوان پزشک کشیک بخش باید بیمارانی که در بخش بستری میشن رو معاینه کنم، گاهی ممکنه در حین معاینه یه خانوم جوون کمی تحریک بشم...
که فقط در همین حده و به هیچ فکر یا تصمیم یا گناهی منجر نمیشه اما همین حس خیلی من رو آزار میده...هرچی هم در تاپیک های مختلف راه حل خواستم کسی راه حل بهم نداد...
برای ما امکانش نیست که بگم یه همکار خانم بیاد بجای ما بیماران رو معاینه کنه به دلایل مختلف.
خواهشمندم یه راهنمایی بفرمایید و راه حل بدید خیلی اذیت میشم از اینکه این مساله برای من پیش اومده.و ناراحت میشم هم که هرچی پرسیدم راه حلی هم به جز کنار گذاشتن پزشکی و رفتن سراغ یه رشته تحصیلی و شغل دیگه بهم نگفتن

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته برادر عزیزم،

بنده‌ی خدایی بود که برای ازدواجش از طرف خانواده‌اش خیلی قید و بندهای زیادی گذاشته شده بود که خلاصه نتیجه‌اش برای آن بنده‌ی خدا این بود که ایشان حالاحالا‌ها قرار است پسر تو خونه بمانند، وقتی به جایی رسید که شما هم ظاهراً به آنجا رسیده‌اید یا نزدیک آن شده‌اید قید درس و بحثش را زد و گفت دیگر درس نمی‌خوانم و از این مواقع گناه باید به کوه و دشت و بیابان فرار کرد و بعدش هم رفت به دنبال خرید وسایل کوه برای سفرهای چند روزه و اینها ... یا خودش یکی را انتخاب کرد که از نظر قیافه و اینها خیلی از نظر خانواده‌اش پایین باشند ... بعد اصرار که من همین را می‌خواهم و دیگر برایم قیافه و اینها مهم نیست و فقط می‌خواهم به گناه بیفتم ... این چیزها را که گفت و ظاهراً واقعاً هم به این جا رسیده بود ناگهان من یتق‌الله‌یجعل‌له‌مخرجا را با تمام وجود چشید، ناگهان ورق برگشت و تفاوت مشهودی در طرز فکر والدینش دید، آنها که همه را راحت رد می‌کردند و به دنبال دختر شاه پریان می‌گشتند که توی سیبه ناگهان به خانم‌های اطرافشان هم نگاهی انداختند و ظرف یک دو روز با یکی از آنها قرار گذاشتند و رفتند خواستگاری و القصه آنها هم ازدواج کردند ... مرگ را که بگویید به تب راضی می‌شوند و البته آن خانم معمولی در اطراف ایشان هم به غایت خانم خوب و مؤمنی بودند که فقط در ابتدای امر به چشم آنها نیامده بودند ولی بعد فهمیدند که چه گوهری بوده استند ... شما هم تا هم خر را بخواهید و هم خرما والدینتان متوجه نمی‌شوند که چقدر در سختی هستید و اصولا حال گرسنه را گرسنه بهتر متوجه می‌شود ... آنهایی که به شما تغییر رشته و اینها را پیشنهاد کردند لابد چون حال گرسنه را بهتر درک می‌کردند این پیشنهاد را بهتان کرده‌اند ...

اما یک روحانی در قالب شوخی یک پیشنهادی یک بار به یک جمع کردند، ایشان فرمودند که پسر برای ازدواج نیاز به اذن ولی ندارد، برود ازدواج کند و بچه به بغل برود خانه‌ی پدرش و با احترام بگوید اینها زن و بچه‌ام هستند! شوخی بودها تو این دوره زمونه نمی‌شود این کار را کرد آن زمان‌ها هم که می‌شد مال این بود که می‌رفتند یک شهر دیگر زندگی می‌کردند و ارتباط‌ها به این راحتی‌ها نبود و از یک شهر به شهر دیگر مثلاً یک یا چند ماه طول می‌کشید که بروند ...

حالا بالأخره فکر می‌کنید دوستان و کارشناسان محترم چه پیشنهادی به شما بکنند شما می‌توانید قبول کنید؟
به هر حال راهش این است که ازدواج کنید ... با این نشد با بعدی ... با بعدی نشد با بعدی او ... با بعدی او نشد با نفر بعدی ... حالا اگر کسی از پیدا کردن غذا خسته شود که گرسنگی‌اش برطرف نمی‌شود و دردش هم تسکین پیدا نمی‌کند و پایان کارش هم مرگ است و نه سیر شدن، اگر گرسنه‌اتان هست به فکر رزق حلال باشید، اگر هم رزق حرام یا شبهه‌ناک در سفره‌اتان هست یک فکری به حالش بکنید که بلند شدن از سر آن سفره یکی از اولین کارهایی است که هر کسی ممکن است به ذهنش برسد ... به اساتید محترمتان محکم و روراست بگویید که من خانم‌های جوان را ویزیت نمی‌کنم و اگر بخاطر این کار نمره‌ام را هم ندهید باز خودم را به ورطه‌ی گناه نمی‌اندازم، ولی حاضرم آقایان بیشتری را به جایش ویزیت کنم اگر برای اساتیدتان موجه است، اضافه هم کنید که وقتی شماره‌ی نظام‌ پزشکی گرفتید و خواستید رسماً طبابت کنید هم فقط برای آقایان ویزیت می‌کنید یا چیزی شبیه آن (البته نه اینکه دروغ بگویید، اگر واقعاً چنین قصدی دارید یا می‌توانید توریه کنید) ... تنها راه حل دیگری که به ذهنم می‌رسد این است که مستقیماً دختر برای ازدواج بهتان معرفی کنم که خلاف مقررات سایت است و البته با وضع فعلی شما آن خانم‌های فرضی هم از طرف خانواده‌اتان رد خواهند شد،‌چون شاید و تنها شاید نسبت فامیلی ما با هم زیاد نزدیک نباشد اگرچه از نسلی به قبل حتماً اجدادمان با هم نسبت نزدیک‌تری داشته‌اند ...

یا علی علیه‌السلام

*آبی بیکران*;622736 نوشت:
من خیلی سر در نمیارم شما از طریق اساتیدتون انتخاب میشین برای کشیک؟
مسئول کشیک شما هر شخصی هست بهتره باهاش در مورد مشکلتون صحبت کنید خیلی صادقانه! و بگید همزمان با کشیک شما یک پزشک خانم هم توی اون بخش باشه برای معاینه بیماران خانم.

نه قانون دانشگاهه.
ببینید ما هرماه باید یه بخش رو بگذرونیم.
اول دوره بالینی یعنی ورود به بیمارستان گروه بندی میشیم.
تعداد کلمون حدود 97 نفره.همگروهی های خودمون رو انتخاب میکنیم گروه های شش یا هفت نفره.به دوازده گروه باید تقسیم بشیم.
بعد در دوسال اول بیمارستان دوازده تا ترتیب مختلف برای سپری کردن بخشها هست.مثلا ماه اول اطفال باشه ماه دوم زنان ماه سوم جراحی.یه گروه دیگه ماه اولش جراحیه ناه دوم اطفال ماه سوم زنان.یکی دیگه ماه اول زنانه بعد جراحی...
خلاصه ترتیب های مختلف.
در سال آخر بیمارستان که الان هستیم مجددا گروه بندی میشیم و این دفعه شونزده تا گروه میشیم.ما گروه 9 مثلا افتادیم و
سال 93 و 94 رو بخوام بگم به این ترتیبه
فروردین:پزشکی اجتماعی/ اردیبهشت:15 روزدرمانگاه زنان و 15روز درمانگاه جراحی/خرداد:بخش زنان و اتفاقات زنان/تیر:زنان و زایمان/مرداد:اطفال{ 15روز گوارش اطفال و 15روز اتفاقات اطفال }/شهریور:اطفال{ 15روز غدد اطفال و 15روز اورژانس نوزادان}/مهر:روانپزشکی/آبان:15روز درمانگاه اطفال و 15 روز درمانگاه داخلی/آذر:بخش داخلی{ 15روز ریه و 15روز گوارش بزرگسالان }/ دی:داخلی{بخش داخلی عمومی که الان هستم و یکماهه است }/بهمن:اتفاقات و اسکرین:15 روز اتفاقات عمومی و 15 روز اورژانس مسمومیت ها/اسفند:15روز اسکرین بیمارستان نمازی و 15روز اسکرین بیمارستان سعدی/فروردین 94: مرخصی پایان نامه/اردیبهشت:اتفاقات یورولوژی/خرداد:جراحی عمومی/تیر:15روز اتفاقات جراحی و 15 روز جراحی اعصاب
حالا تمام بخشها کشیکهاشون تک نفره است
تمام اتفاقات ها و اورژانس ها بجز نوزادان و زنان دونفره
اینکه در اونجا هایی که باید کشیک دو نفره بدیم هم با کی باشیم بسته به همگروهی ها داره، همون گروههای شش هفت نفره که گفتم
روز اول هرماه هم با توافق خودمون، خودمون برنامه کشیکها رو میریزیم

جناب باء. ..
به انتخاب اساتید مون نیست
مثلا باید در اورژانس جراحی بیمارستان کشیک بدیم.بیمار خانم اومد یا بیمار آقا باید ببینمیش چون تنها پزشک کشیک اون بخش ما هستیم...بنابراین متاسفانه حق انتخاب نداریم

مرسی اقای دکتر از توضیحات مفصلتون
پس این راه حل هم منتفی شد.

mehrant;622762 نوشت:
جناب باء. ..
به انتخاب اساتید مون نیست
مثلا باید در اورژانس جراحی بیمارستان کشیک بدیم.بیمار خانم اومد یا بیمار آقا باید ببینمیش چون تنها پزشک کشیک اون بخش ما هستیم...بنابراین متاسفانه حق انتخاب نداریم

سلام علیکم و رحمة الله،
پس سریعاً به فکر ازدواج باشید، هستید ولی جدی‌تر باشید، آن هم اگر می‌دانید که با ازدواج این احساسات منقضی می‌شوند، در این صورت یا باید پیگیرتر بشوید تا دختر خانمی پیدا شود که استانداردهای خانواده‌اتان را داشته باشند و یا اینکه استانداردهای خانواده‌اتان را تغییر دهید که در پست قبلی گفتم چطوری ...
اما اگر گمان می‌کنید که این حس نسبت به بیماران خانم حتی بعد از ازدواج هم در شما نسبت به بیمارانتان که خانم جوان هستند وجود خواهد داشت شاید باید در این مورد خاص فکر جدی‌‌تری کنید ... یعنی دیگر فقط ازدواج نباید دغدغه‌اتان باشد چون الآن دیگر شما دو تا مشکل دارید که ازدواج یکی و آینده‌ی شغلی مرضی خداوند دومی است ...
فقط به عنوان یک هم‌فکری، به نظرتان می‌رسد امکانش را داشته باشید که از دانشگاه شیراز مهمان شوید به یک دانشگاه دیگر یا به بیمارستان در یک منطقه‌ی محروم؟ از این نظر که زنان شهری سر وضعشان تحریک کننده‌تر هست تا دختران روستایی و ...، شاید هم خودتان در آنجا رغبتتان به دختران آنجا کمتر باشد (اگرچه اگر اینطور بشود هم شاید موقتی باشد چه آنکه این مسأله به نگاه اشخاص بر می‌گردد و بعد از یک مدت که دیدند آن دختران هم جاذبه‌های زنانگی خود را دارند ممکن است باز همین آش و همین کاسه بشود) ... خدا را چه دیدید یک وقت دیدید با یکی از همان روستا یا منطقه‌ی محروم هم ازدواج کردید یا همین باعث شد که خانواده‌اتان با استانداردهای سبک‌تری به دنبال مورد برای شما بگردند ...
یا علی علیه‌السلام

mehrant;622691 نوشت:
پشیمون که شدم دیگه...
جوابی که در پاسخ به حرف استاد امین نوشتم رو بخونید ...

سلام
وقتتون بخير

اقاي مهرانت نميخواستم كامنت بذارم ولي ديدم ميخواي با دنياي پزشكي خداحافظي كني اومدم شايد كامنت من يه كم نظرتو عوض كنه!!

آخه برادر من شما يكي از بهترين شغلاي دنيا رو داري چرا بذاري كنار!! خيلي عذر ميخوام خواهشا دلخور نشيد ولي برداشت من از كامنتاي شما اينه: شما خيلي دهن بين هستي بازم معذرت ميخوام اين جمله رو خيلي وقته ميخواستم بگم...[emoji16]
خب مگ اون موقع اي ك اين رشته رو انتخاب مي كردي ب اين مسائل فكر نمي كردي( من عاشق گرافيك بودم ولي ب خاطر كثيف كارياش بيخيالش شدم!!!)
شمام اول اينجوريه بذار يكم بگذره عادت ميكني،
بهت قول ميدم يه چند وقت ديگ ب تايپيكاي خودت& پستايي ك گذاشتي ميخندي[emoji1]

mehrant;620311 نوشت:
قبل از اینکه یک پزشک باشم یه پسر 23 ساله مجرد هستم و مثل همه نیاز به جنس مخالف دارم


به نام خدا
دوست من، شما تا الان با روش خودت تلقین می کردی ولی از این به بعد به این روش تلقین کن به خودت
شما قبل از اینکه یه پسر 23 ساله مجرد باشی، یه پزشکی.

mehrant;620311 نوشت:
و ناراحت میشم هم که هرچی پرسیدم راه حلی هم به جز کنار گذاشتن پزشکی و رفتن سراغ یه رشته تحصیلی و شغل دیگه بهم نگفتن

کنار گذاشتن این شغل رو بذار برای آخرین راه حل.
دوستان و اطرافیانت فقط می تونند نظرات خودشون رو بگن و تا جایی که از دستشون بر بیاد بهت راه حل بدن ولی این خود شما هستی که باید با تدبیر و اراده ی خودت خودت رو تغییر بدی
اینکه خودت بیان کردی که چنین مشکلی داری خودش می تونه برای شروع خوب باشه چون هرچی حس بدی که در آدم وجود داره رو آدم پنهان کنه، درمانش مشکلتره

دوستان سلام

یک بار دیگر واسطه هایی که تا به حال به آنها مراجعه کردید را بگویید.
منظور حقیر واسطه هایی که از طریق خانواده می شناسید، نیست.
شما در این مرحله باید شخصا به واسطه هایی مراجعه کنید که خودتان می شناسید، اگر نمی شناسید بگردید تا پیدا کنید

علی علی

باء;622779 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله،
پس سریعاً به فکر ازدواج باشید، هستید ولی جدی‌تر باشید، آن هم اگر می‌دانید که با ازدواج این احساسات منقضی می‌شوند، در این صورت یا باید پیگیرتر بشوید تا دختر خانمی پیدا شود که استانداردهای خانواده‌اتان را داشته باشند و یا اینکه استانداردهای خانواده‌اتان را تغییر دهید که در پست قبلی گفتم چطوری ...
اما اگر گمان می‌کنید که این حس نسبت به بیماران خانم حتی بعد از ازدواج هم در شما نسبت به بیمارانتان که خانم جوان هستند وجود خواهد داشت شاید باید در این مورد خاص فکر جدی‌‌تری کنید ... یعنی دیگر فقط ازدواج نباید دغدغه‌اتان باشد چون الآن دیگر شما دو تا مشکل دارید که ازدواج یکی و آینده‌ی شغلی مرضی خداوند دومی است ...
فقط به عنوان یک هم‌فکری، به نظرتان می‌رسد امکانش را داشته باشید که از دانشگاه شیراز مهمان شوید به یک دانشگاه دیگر یا به بیمارستان در یک منطقه‌ی محروم؟ از این نظر که زنان شهری سر وضعشان تحریک کننده‌تر هست تا دختران روستایی و ...، شاید هم خودتان در آنجا رغبتتان به دختران آنجا کمتر باشد (اگرچه اگر اینطور بشود هم شاید موقتی باشد چه آنکه این مسأله به نگاه اشخاص بر می‌گردد و بعد از یک مدت که دیدند آن دختران هم جاذبه‌های زنانگی خود را دارند ممکن است باز همین آش و همین کاسه بشود) ... خدا را چه دیدید یک وقت دیدید با یکی از همان روستا یا منطقه‌ی محروم هم ازدواج کردید یا همین باعث شد که خانواده‌اتان با استانداردهای سبک‌تری به دنبال مورد برای شما بگردند ...
یا علی علیه‌السلام

سلام.
من بیشتر تصور میکنم که این مشکلات مربوط به نبود همسر و ازدواج باشه. ..
یه مدت هست که احساس کردم واقعا نیاز دارم به ازدواج
تقریبا آخرای سال گذشته
و از اون به بعد بود که خانواده پیگیر شدن
حس میکنم صرف وجود یه همسر که بشه باهاش رابطه شرعی و قانونی داشت هم کلی از نیازم رو برطرف میکنه...همین که بشه با یه نفر از جنس مخالف ارتباط داشت حرف زد گاهی دستشو گرفت و اینا کلی از نیاز رو برطرف میکنه و صرف نیاز قطعی به برقراری رابطه جنسی نیست، در همین حدی که گفتم هم خیلی کمکم میکنه
اما خوب پیدا نشده تا به حال یه همسر
در مورد قسمت دوم صحبت تون هم، نه، در دوران اینترنی یعنی این یکسال و نیم آخر مهمانی و انتقالی نمیدن ....

مهتاب1368;622780 نوشت:
سلام
وقتتون بخير

اقاي مهرانت نميخواستم كامنت بذارم ولي ديدم ميخواي با دنياي پزشكي خداحافظي كني اومدم شايد كامنت من يه كم نظرتو عوض كنه!!

آخه برادر من شما يكي از بهترين شغلاي دنيا رو داري چرا بذاري كنار!! خيلي عذر ميخوام خواهشا دلخور نشيد ولي برداشت من از كامنتاي شما اينه: شما خيلي دهن بين هستي بازم معذرت ميخوام اين جمله رو خيلي وقته ميخواستم بگم...[emoji16]
خب مگ اون موقع اي ك اين رشته رو انتخاب مي كردي ب اين مسائل فكر نمي كردي( من عاشق گرافيك بودم ولي ب خاطر كثيف كارياش بيخيالش شدم!!!)
شمام اول اينجوريه بذار يكم بگذره عادت ميكني،
بهت قول ميدم يه چند وقت ديگ ب تايپيكاي خودت& پستايي ك گذاشتي ميخندي[emoji1] ان مع العسر يسرا باور نداري بازم خدا ميگه فان مع العسر يسرا

سعي كن هميشه وضو داشته باشي&وقتي ميخواي بري بيمارستان از زير قران رد شو از خدا بخواه ك امروزو حواسش بهت باشه ك خداي نكرده يه وقت خطا نري& صلوات زياد بفرست& سوره ناس غوغا ميكنه& خوندن ايت الكرسي ك جاي خود داره...

رشته شما مثل قرمه سبزي ميمونه(چون من همش تو آشپزخونه ام مثالام همه خوشمزه ان[emoji22] ) بايد جا بيفته، بذار يكم تو اين رشته جا بيفتي مطمئن باش خواستگارات(!!!) صف ميكشن، شك نكن( دايي&عموم انقد خواستگار داشتن ك نگووو!!!!!!!!)

براتون آرزوي سعادت&خوشبختي مي كنم.

صفحه 2 تاپیک گفتم. ..یه بار دیگه هم تکرارش کنم
1-مشکلات و سختیهای رشته،و مشکلات بیمارستان در زندگی ما و حقوق کم
2-تحقیر شدن در خواستگاری ها بواسطه پزشک بودن
3 - مسائل شرعی حاصله از مواجهه با بیماران نامحرم که ظاهرا طبق نظر کارشناس تاپیک و اکثر دوستان راه حل جز تغییر شغل وجود ندارد
4-خانواده مدام سوالات میپرسن و وقتی بلد نیستم میگن تو که هفت ماه دیگه قراره بعنوان پزشک عمومی طبابت کنی چطور بلد نیستی؟ بدرد پزشک بودن نمیخوری و هیچی نمیشی آخرش و میشی از این پزشکهای بیسواد که هیچی حالی شون نیست

mehrant;622796 نوشت:
صفحه 2 تاپیک گفتم. ..یه بار دیگه هم تکرارش کنم
1-مشکلات و سختیهای رشته،و مشکلات بیمارستان در زندگی ما و حقوق کم
2-تحقیر شدن در خواستگاری ها بواسطه پزشک بودن
3 - مسائل شرعی حاصله از مواجهه با بیماران نامحرم که ظاهرا طبق نظر کارشناس تاپیک و اکثر دوستان راه حل جز تغییر شغل وجود ندارد
4-خانواده مدام سوالات میپرسن و وقتی بلد نیستم میگن تو که هفت ماه دیگه قراره بعنوان پزشک عمومی طبابت کنی چطور بلد نیستی؟ بدرد پزشک بودن نمیخوری و هیچی نمیشی آخرش و میشی از این پزشکهای بیسواد که هیچی حالی شون نیست

خب همين ديگه( منظورم از دهن بيني دقيقا همينه، بازم عذر ميخوام[emoji55] )

چرا نظر افراد روي شما تاثير ميذاره؟!! نظرشون قابل احترامه ولي چرا واست مهمه؟!!

شما اول راهيد، اين حرفا كاملا طبيعيه، بذار بگن، بهشون بگو آره شما راست ميگي من هيچي بلد نيستم(!!) ولي تو دلت يه ذره هم به حرفاشون اهميت نده.
مسائل شرعي هم ك اشاره كرديدرو با همون طينت پاكتون باهش مقابله كنيد، شما رشتتون اينه چاره اي نداريد، بيمار شما محرم شماست، فك كن خواهرته

در پناه خدا
موفق باشيد.

مکلف;622786 نوشت:
دوستان سلام

یک بار دیگر واسطه هایی که تا به حال به آنها مراجعه کردید را بگویید.
منظور حقیر واسطه هایی که از طریق خانواده می شناسید، نیست.
شما در این مرحله باید شخصا به واسطه هایی مراجعه کنید که خودتان می شناسید، اگر نمی شناسید بگردید تا پیدا کنید

علی علی

سلام جناب مکلف.
یعنی نام ببرم واسطه ها رو؟خوب اینا هستن:
1- یک دوست پدرم که روحانی هستن و روحانی کاروان سفر تمتع شون بودن.ایشون گفته در شهرهای جنوب کشور میگرده برام ولی بعد از ده ماه هنوز میگه یه مورد هم پیدا نکرده.
2- یه دوست پدرم که آشنای خونوادگی مون هست.خادم یه مسجده و خودش واسطه ازدواجه و لیستهایی داره از پسران و دخترانی که خانواده ها بهش سپردن و هر خانواده ای که بخواد مورد مناسب رو بهش معرفی میکنه.منم یه بار رفتم سه ساعت تمام باهاش صحبت کردم و ملاکهای خودم و خصوصیات خودم رو توضیح دادم.تا الان شش مورد رو ایشون به ما معرفی کرده که دوتاش رو پدر و مادر رد کردن بقیه هم خانواده دختر جواب منفی دادن.
3- خانم این آقای خادم مسجد و دخترش هم به دنبال مورد هستن اما پیدا نکردن.
4- یکی از همرزمان دوران جنگ پدرم که در تهران زندگی میکنه و برای پسر خودش هم که طلبه است دنبال مورد میگرده برای منم گشت ولی دو مورو بیشتر پیدا نکرد که اونا هم اصلا حاضر نشدن با ما صحبت کنن حتی در حد تماس تلفنی و جواب رد دادن.
5-یه نفر دیگه ای از همرزمان پدرم در خوزستان. که اونم موردی پیدا نکرده.
6- زن دایی ام.که دو سه مورد معرفی کرد خانواده قبول نکردن.
7-دوست مادرم که خانم مذهبی هست و در حرم امامزادگان شیراز فعالیت داره.مورد داشت ولی چادری نبودن منم نخواستم
8 - دوست دیگر مادرم که خانم مداح و روضه خوان هست که هرسال برای مراسم عزاداری خانمها که در محرم در خونه مون داریم میاد بعنوان مداح مجلس. یک مورد معرفی کرد ک جواب منفی دادن.
9 - خاله ام در خوزستان که دو هفته میشه مادرم ازش خواسته دنبال مورد باشه اما ظرف این دو هفته پیدا نکرده.
درباره ادامه حرف تون هم، خانواده من هم پدر هم مادر فقط واسطه هایی که بشناسن و خودشون قبول داشته باشن رو می پذیرن.گفتن اگر خودت هم دختری رو بپسندی بهترین دختر هم باشه ما اون رو برات نخواهیم گرفت
من بهشون گفتم از نهاد رهبری دانشگاه کمک بگیرن...قبول نکردن گفتن نمیشماسبم و از اینجور جاها نمیخوایم
گفتم از حوزه علمیه خواهران برن بگیرن...قبول نکردن گفتن نمیشناسیم و مادرم گفت من نمیرم
گفتم یکی از دوستام گفته مادرش چند مورد میشناسه و گفته میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت باهاش تماس بگیره و اگه موردی باب میلش بود اقدام کنه...مادرم قبول نکرد
الان هم که گفتن فقط دختر از خوزستان باید بگیریم و این فکر رو از سرت بیرون کن که از جای دیگه بخوایم بریم خواستگاری

بچه محله امام رضا;622685 نوشت:

خب وقتی پزشک زن هست چرا خانم‌ها رو می‌فرستن پیش آقایون؟!!

خبر نداری ها، کلا تو سیستم بیمارستان هیچی رعایت نمیشه، تازه وضع آقای مهران خوبه، من یه رفیقی دارم تو اتاق عمله، یه چیزا می گه که اصلا نمی شه تعریف کرد، یه قانونی هست برای حفظ حریم بیمار که بعد از ضد عفونی با انداختن یه پارچه روی بدن رعایت می شه ولی تا قبل اینکه پارچه رو بندازن رو بیمار، وا مصیبتا،
من واقعا برام سواله که چرا تو این زمینه وزارت بهداشت قوانین سخت گیرانه نداره؟!!!

username;622803 نوشت:
خبر نداری ها، کلا تو سیستم بیمارستان هیچی رعایت نمیشه، تازه وضع آقای مهران خوبه، من یه رفیقی دارم تو اتاق عمله، یه چیزا می گه که اصلا نمی شه تعریف کرد، یه قانونی هست برای حفظ حریم بیمار که بعد از ضد عفونی با انداختن یه پارچه روی بدن رعایت می شه ولی تا قبل اینکه پارچه رو بندازن رو بیمار، وا مصیبتا،
من واقعا برام سواله که چرا تو این زمینه وزارت بهداشت قوانین سخت گیرانه نداره؟!!!

بله ما هم در بخش جراحی و در بخش بیهوشی اتاق عمل بودیم
همین مسئله که گفتید وجود داره
فقط یه چراغ لامپ قرمز بالای در هر اتاق عمل زدن که وقتی چراغ روشنه یعنی بیمار در حال آماده سازی هست و پوشش نداره لطفا وارد نشید

کسی دیگه نظر ی انتقادی چیزی نداره؟

دوستان سلام

mehrant;622801 نوشت:
سلام جناب مکلف.
درباره ادامه حرف تون هم، خانواده من هم پدر هم مادر فقط واسطه هایی که بشناسن و خودشون قبول داشته باشن رو می پذیرن.گفتن اگر خودت هم دختری رو بپسندی بهترین دختر هم باشه ما اون رو برات نخواهیم گرفت
من بهشون گفتم از نهاد رهبری دانشگاه کمک بگیرن...قبول نکردن گفتن نمیشماسبم و از اینجور جاها نمیخوایم
گفتم از حوزه علمیه خواهران برن بگیرن...قبول نکردن گفتن نمیشناسیم و مادرم گفت من نمیرم
گفتم یکی از دوستام گفته مادرش چند مورد میشناسه و گفته میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت باهاش تماس بگیره و اگه موردی باب میلش بود اقدام کنه...مادرم قبول نکرد
الان هم که گفتن فقط دختر از خوزستان باید بگیریم و این فکر رو از سرت بیرون کن که از جای دیگه بخوایم بریم خواستگاری

علیکم السلام

1- بنده واسطه هایی را می خواستم بگویید که شما شخصا به آنها مراجعه کردید.
شخصا به دنبال مورد بگردید. این مسئله هم جدیت شما را نشان می دهد و هم اینکه بالاخره راهی پیدا می شود.
حرکت کنید، صرفا خواهان نباشید که همین حرکت اثرات وضعی خوبی هم دارد.
2- آیا کسی هست که سخن وی بر والدین شما موثر باشد؟ پدربزرگ، مادربزرگ، عمو، عمه، خاله، دایی و ...؟
از آنها بخواهید تا با والدین شما صحبت کنند که والدین شما از طرق دیگری نیز به دنبال همسر برای شما باشند
3- شما حتما با برخی واسطه هایی که والدین شما آنها را قبول دارند، رابطه دارید و می توانید گفتگوی نسبتا صمیمانه ای داشته باشید. در فرصتی مناسب شرایط را برای آنها گفته و از آنها کمک بخواهید. مثلا شما موردی را پیدا کرده و با معرفی دختر خانم و خانواده اش به این واسطه، از ایشان بخواهید هم برای شما یک تحقیق ساده انجام داده و هم اینکه از طرف خود مورد را به خانواده شما معرفی کنند. این مسئله را نیز برای همیشه نزد خود نگاه دارید.
4- از واسطه ها بخواهید که در جایی مثل نهاد رهبری و حوزه نیز بگردند، اگر واسطه ای دلسوز باشد و شرایط شما را ببیند حتما تلاشی در این زمینه خواهد کرد
و ....

فکر کنید، از این دست راه حل ها بسیار است

علی علی

فقط جواب سوال 2 رو بدم: نه موقعی که مخالفت میکنن حرف هیچکس رو قبول نمیکنن حتی پدر و مادر خودشون یا برادر و خواهرشون

سلام
این مملکت فقط داره اسم اسلامی رو به زور دنبال خودش یدک میکشه
یک شرایطی شده دختر مذهبی یک جور مشکلات داره تو این جامعه پسر مذهبی یک جور دیگه
براتون واقعا ناراخت شدم
ان شا الله هر چه زودتر همسر خوبتون رو پیدا میکنید و مشکلتون حل خواهد شد
این کار رو نمیشه انجام بدید: با یکی از همکلاسهای خانومتون صحبت کنید بهشون بگید من از معاینه خانم ها خوشم نمییاد. ازشون بخواید شب هایی که شما شیفت هستید ایشون هم حضور داشته باشند معاینه خانم ها رو انجام بدن ...شب هایی هم که ایشون شیفت شب دارن شما حضور داشته باشید کمکشون کنید . اگر بهشون پیشنهاد بدید کمی از حقوقتون رو برای این کار بهشون خواهید داد فکر میکنید قبول نکنند؟

بهسا;622843 نوشت:
سلام
این مملکت فقط داره اسم اسلامی رو به زور دنبال خودش یدک میکشه
یک شرایطی شده دختر مذهبی یک جور مشکلات داره تو این جامعه پسر مذهبی یک جور دیگه
براتون واقعا ناراخت شدم
ان شا الله هر چه زودتر همسر خوبتون رو پیدا میکنید و مشکلتون حل خواهد شد
این کار رو نمیشه انجام بدید: با یکی از همکلاسهای خانومتون صحبت کنید بهشون بگید من از معاینه خانم ها خوشم نمییاد. ازشون بخواید شب هایی که شما شیفت هستید ایشون هم حضور داشته باشند معاینه خانم ها رو انجام بدن ...شب هایی هم که ایشون شیفت شب دارن شما حضور داشته باشید کمکشون کنید . اگر بهشون پیشنهاد بدید کمی از حقوقتون رو برای این کار بهشون خواهید داد فکر میکنید قبول نکنند؟

اینم یه پیشنهاده اما یه جورایی شاید غیر ممکن باشه. ..
مثلا یه خانم شاید شنبه کشیک باشه کشیک خودش اون موقع.
من یکشنبه کشیک باشم ارش بخوام اینکار رو بکنه مجبوره تمام کشیک من رو همزمان با من بمونه تا هر بیمار خانم بیاد معاینه کنه...که ننیشه اینطوری.چون کسی که 24 ساعت بیدار بوده و خسته کشیک نمیتونه روز بعد هم باز بمونه...
و در برعکسش برای من هم همینطور شاید من کشیکم تمام بشه اون دوشنبه کشیک باشه.در نتیجه این طوری هر روز هم من هم اون خانم باید در بیمارستان باشیم!

mehrant;622845 نوشت:
اینم یه پیشنهاده اما یه جورایی شاید غیر ممکن باشه. ..
مثلا یه خانم شاید شنبه کشیک باشه کشیک خودش اون موقع.
من یکشنبه کشیک باشم ارش بخوام اینکار رو بکنه مجبوره تمام کشیک من رو همزمان با من بمونه تا هر بیمار خانم بیاد معاینه کنه...که ننیشه اینطوری.چون کسی که 24 ساعت بیدار بوده و خسته کشیک نمیتونه روز بعد هم باز بمونه...
و در برعکسش برای من هم همینطور شاید من کشیکم تمام بشه اون دوشنبه کشیک باشه.در نتیجه این طوری هر روز هم من هم اون خانم باید در بیمارستان باشیم!

نمی دونم والا
خوب نمیشه یک همکاری رو پیدا کنید که روزههای کاریتون پشت سر هم نباشه؟
و اینکه البته با شغل شما زیاد اشنایی ندارم اما یکی از همکارهاتون میگفتن (البته چون گفتشون مال خیلی موقع پیش هست شاید خوب خاطرم نمونده باشه)زمانی که اونها هم شیفت شب داشتن شاید یکی دو مورد بیمار شب بیشتر مراجعه نمیکردن . بعد هم مگه بیمارستان برای شما مکانی برای استراحت یا خواب نداره خوب این خانم میتونن شیفت شب شما که هست کلا بخوابند مگر اینکه بیمار خانم مراجعه کنن یا برای شما هم همین طور
شما شیفت های شب همش رو بیدار هستید و مدام مریض دارید برای معاینه؟

بهسا;622847 نوشت:
نمی دونم والا
خوب نمیشه یک همکاری رو پیدا کنید که روزههای کاریتون پشت سر هم نباشه؟
و اینکه البته با شغل شما زیاد اشنایی ندارم اما یکی از همکارهاتون میگفتن (البته چون گفتشون مال خیلی موقع پیش هست شاید خوب خاطرم نمونده باشه)زمانی که اونها هم شیفت شب داشتن شاید یکی دو مورد بیمار شب بیشتر مراجعه نمیکردن . بعد هم مگه بیمارستان برای شما مکانی برای استراحت یا خواب نداره خوب این خانم میتونن شیفت شب شما که هست کلا بخوابند مگر اینکه بیمار خانم مراجعه کنن یا برای شما هم همین طور
شما شیفت های شب همش رو بیدار هستید و مدام مریض دارید برای معاینه؟

خوب هرکس رو بخوام پیدا کنیم خودشم یه بخشی داره کشیک میده دیگه ...
کشیکها هم تقریبا در اکثر بخشها دوروز در میونه
میزان مراجعه بیمار هم بستگی به بخش داره و شهرش
خوب شیراز مرکز استانه و بیمارستانهاش مرکز ارجاع از شهرها و استانهای همجوار و حتی از بیمارستانهای دیگه ی شهر.ما هم که باید در دو بیمارستان بزرگ شهر یعنی بیمارستان نمازی و سعدی کار کنیم که تو این دو بیمارستان فکر کنید میزان مراجعات در حدیه که تعداد بیمار بیشتر از تعداد تخته و خیلی وقتها مخصوصا بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت کلی بیمار نشستن در اتفاقات بیمارستان منتظر که یه تخت خالی بشه و روش بستری بشن...
خلاصه اینکه در این حد شلوغه بیمارستان
و با این وضع شبها نمیشه استراحت کرد
مگر کشیکهای بخشهای بستری که اونم باز بستگی به بخشش داره
بخشهای جراحی معمولا کارش سبکتره
اما بخشهای داخلی و بعد اطفال...نه...پرکارن و گاهی حتی پیش میاد فرصت غذا خوردن هم نداریم

سلام علیکم

کاربر گرامی و محترم
به نظر بنده حقیر شما باید محکم دربرابر این قضیه بایستید!! با تمام احترام که برای والدین گرامیتان دارید باید محکم در مورد ازدواجتان بایستید و نترسید!! به هیچ وجه بی احترامی نکنید،ممکن است آنها عصبانی شوند ،حتی داد بزنند شما فقط در آن هنگام سکوت کنید و وقتی آرام شدند مجدد بر روی حرف خود بایستید و بگویید تصمیم گرفته ام خودم به کمک واسطه ها به دنبال مورد باشم! زندگی آینده شما و از همه مهمتر حفظ ایمان شما شوخی بردار نیست که بخواهید در برابرش سکوت کنید و چیزی نگویید! پس باید تصمیم بگیرد در این قضیه محکم باشید
انتقال به روستاهای محروم هم که جناب آقای باء فرمودند نیز به نظرم میتواند کارساز باشد،میتوانید بروید روستاهای محروم خوزستان تا خانواده هم به نوعی با شما همراه شوند
مطلب بعدی هم که میخواستم بگویم این است که به نظر بنده اگر ان شاءالله تصمیم گرفتید در این پست شریف بمانید حتما بروید تخصص بگیرید ،آن هم تخصص بیماری هایی که بیشتر با آقایان سر و کار داشته باشید،چون شما علاوه برازدواج باید حتما درزمینه کاری خود نیز تدبیری بیاندیشید
و در آخر اینکه باید صبر پیشه کنید و تحمل نمایید تا خداوند گشایش امر را برایتان حاصل نماید و هرچه بیشتر در این زمینه بی تابی کنید برایتان تحملش سخت تر خواهد شد،! مطمئن باشید خداوندی که تا کنون شما را حفظ نموده بعد از این هم شمارا حفظ خواهد کرد،پس سعی کنید در کنار جدیت در اقدام برای ازدواج دیگر بی تابی نکنید

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛ «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع می کند و کار و کوشش را تضعیف می نماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل می شود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
یازهرا(س)

[="Tahoma"]

mehrant;622705 نوشت:
از یه طرف سختی های رشته که کشیکها و بیمارستان و حقوق کم بهمون وارد میکنه
از یه طرف این قضیه مسائل شرعی و ارتباط با بیماران نامحرم
از یه طرف قضیه تحقیر شدن در خواستگاری ها بواسطه پزشک بودن
از یه طرف هم گاهی سوالات پزشکی پدر و مادر از من...و در صورت بلد نبودن...شنیدن این جملات:تو هیچی بلد نبستی..7سال تو بیمارستان چیکار میکردی؟ پزشک بودنت به درد خودت میخوره...به هیچ جا نمیرسی...برو یه رشته دیگه تا آبرو خودت رو نبردی

نخواستیم این رشته رو
باید بذارمش کنار


بابا در ناامیدی بسی امید است...
شما از همه چی ناامید هستید، الانم چون به نتیجه ی مطلوب نرسیدید گیر دادید به رشته تون!!!

دختر با وقار;622869 نوشت:
[="Tahoma"]
بابا در ناامیدی بسی امید است...
شما از همه چی ناامید هستید، الانم چون به نتیجه ی مطلوب نرسیدید گیر دادید به رشته تون!!!

حوب آدم این همه سختی کشیده باشه تا در این رشته قبول شده باشه در طول تحصیل هم کلی سختیهای زیاد بعد که به یه مشکل برخورد میکنه هیچ راه حلی جز تغییر رشته نیست

همه رفیقام و خودم با اینکه داریم ارشدمکانیک یعنی یکی از تاپ ترین رشته های مهندسی را میخونیم.ارزو میکردیم میرفتیم پزشکی.بیا جامونو عوض کنیم.واقعا قدر این موقعیتو نمیدونی.خیلی ها ارزوشونو جای تو باشن یکیش خوده من.بهترین رشته را میخونی.من مطمئنم خاستگاری دختر مناسب و خونواده مناسبی نرفتی.که پیدا نکرده.به نظر من با یکی از همون پرستارها ازدواج کن.اینجوری همیشه پیشته.میتونی اینجور کارها را بهش بگی.

mohsen1990;622904 نوشت:
همه رفیقام و خودم با اینکه داریم ارشدمکانیک یعنی یکی از تاپ ترین رشته های مهندسی را میخونیم.ارزو میکردیم میرفتیم پزشکی.بیا جامونو عوض کنیم.واقعا قدر این موقعیتو نمیدونی.خیلی ها ارزوشونو جای تو باشن یکیش خوده من.بهترین رشته را میخونی.من مطمئنم خاستگاری دختر مناسب و خونواده مناسبی نرفتی.که پیدا نکرده.به نظر من با یکی از همون پرستارها ازدواج کن.اینجوری همیشه پیشته.میتونی اینجور کارها را بهش بگی.

شما فقط داری به کلاس و پرستیژ رشته نگاه میکنی
کلی مشکلات داره که نمیخوام بگم
چی توش هست که آرزوی شما باشه؟
به هر حال دید جامعه نسبت به پزشک اینطوریه
خودتون غیر از توضیحات من نمونه های دیگه اش رو تو همین سایت دیدید
بعد من میخوام همسری داشته باشم که وقتی سرکار نیستم و میرم خونه اونم خونه باشه یعنی اگر شاغل باشه هم شغلش طوری باشه که شب خونه باشه. بعد پرستار؟؟؟ پرستارها هم شیفت شب دارن.
بین پرستارها هم خانم معتقد و مذهبی خیلی کمه
من در ماه رمضان پرستار روزه دار ندیدم

دوستان دیگه هم نظر بدید لطفا
شاید کسی راه حلی به نظرش برسه

سلام و عرض ادب
به نظر من به رشته ی تحصیلیتون و شغلی که ان شاالله در آینده خواهید داشت افتخار کنید
و درسته یه تفاوت هایی هم وجود داره ولی وقتی چاره ای نیست باید ادامه بدید واینکه شغلتون یا رشتتون رو تغییر بدید بهش فکر نکید
تنها فقط
رضایت خدا براتون مهم باشه نه حرف دیگران آدم با حرف دیگران بخواد زندگیش رو بسازه نمیتونه چون مردم حرف زیاد میزنند
به نظر من
تقوا پیشه کنید و بطور جدی بفکر ازدواج باشید قبلنا مردا زرنگتر بودند نمیدونم چرا کل این فضا مشکل این شده که نمیتونم ازدواج کنم این حرف نمیتونم رو از زندگیتون پاک کنید باور کنید شدنی هست
خیلیا با دست خالی و
توکل و اعتماد به خدا زندگی هاشون رو شروع کردند و البته تلاش هم داشتند و الان قشنگترین زندگی هام دارند و این هم بدونید با یه زن خوب و عاقل این زندگی رو با دست خالی میشه پرش کرد.!
وقتی میبنید کسی نمیتونه براتون کاری کند خودتون دست بکار بشید بقولا خانواده رو توی عمل انجام شده قرار بدهید البته عاقلانه
با نظرات برخی از دوستان که اینجا نظر دادند هم موافق هستم
ان شاالله موفق باشید

نمی خوام از همه پزشکا بد بگم اما واقعا دید جامعه الان نسبت به خیلی پزشکا یه رباته پول سازه که تند تند مریض ببینه هر چی رو که بشه حذف کنه هر کاری که ازش بازخواست نمی شه انجام نده برای همه یه نسخه بنویسه چندتا چندتا مریضا رو با هم تو اتاق مطب ببینه تا پول بیشتری به جیب بزنه !!

خادم حرم;622928 نوشت:
نمی خوام از همه پزشکا بد بگم اما واقعا دید جامعه الان نسبت به خیلی پزشکا یه رباته پول سازه که تند تند مریض ببینه هر چی رو که بشه حذف کنه هر کاری که ازش بازخواست نمی شه انجام نده برای همه یه نسخه بنویسه چندتا چندتا مریضا رو با هم تو اتاق مطب ببینه تا پول بیشتری به جیب بزنه !!

ﻭاﻗﻌﺎ ﻫﻤﻴﻨﻪ ﺑﻨﻆﺮﻡ
اﻟﺒﺘﻪ ﺩﻛﺘﺮاﻱ ﻣﻨﺼﻔﻢ ﺩاﺭﻳﻢ
ﻭﻟﻲ ﻣﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺷﻴﺮاﺯ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﻳﺪﻡ
ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﭘﻮﻟﻜﻲ
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻳﻚ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻭﻳﺰﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﺧﺪا ﺗﻮﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﻣﻴﮕﺮﻥ
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﻗﺸﺮﻱ اﺩﻣﺎﻱ ﺑﺪ ﺯﻳﺎﺩ ﺩاﺭﻳﻢ
و ﻳﻜﻲ ﻛﻪ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ اﻭﻥ ﻗﺸﺮ ﺗﻌﻤﻴﻢ ﻣﻴﺪﻥ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﻛﺎﺭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻨﻆﺮﻡ
اﺯ ﻟﺤﺎﻅ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﮕﻦ
ﺩﻛﺘﺮا ﺳﺮ ﮔﻮﺷﺸﻮﻥ ﻣﻴﺠﻨﺒﻪ
ﻭاﻗﻌﺎ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﻮﻧﺶ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ
ﺩﻛﺘﺮ ﻓﻴﺰﻳﻮﺗﺮاﭘﻲ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ اﻳﻨﻮ ﻣﻴﮕﻢ ﻭﻟﻲ ﺣﺘﻲ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﻳﻲ اﺯ ﺑﺪﻥ ﻣﻦ ﻣﻴﺰﺩ ﻛﻪ اﺻﻼ ﻻﺯﻡ ﻧﺒﻮﺩ
و ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺸﻴﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺣﻮاﺳﺘﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎﺷﻪ اﻳﺸﻮﻥ اﺩﻡ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺘﻦ
ﻛﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﺬاﺷﺘﻦ اﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﻡ
ﺑﻨﻆﺮﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺭاﻩ ﺣﻞ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﺮﭼﻲ ﺯﻭﺩﺗﺮ
ﺣﺎﻻ اﺯ ﺭاﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﺸﻪ ﻣﺜﻼ ﺧﺎﻧﻮاﺩﺗﻮﻥ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻳﻢ ﺧﺐ ﺑﺮﻳﻦ اﺯ ﻫﻤﻮﻥ اﻫﻮاﺯ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ
اﻟﺒﺘﻪ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﭘﺸﻴﻤﻮﻧﻲ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﺗﻮﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﻻﻳﻠﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﭘﻴﻚ ﭼﺮا ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻗﺎ ﻭاﺳﻢ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﮔﻔﺘﻢ
اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻴﻦ
و ﻫﺮﭼﻲ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻴﻦ
ﻳﺎﻋﻠﻲ

من تاپیک های قبلی شما رو متاسفانه نخوندم ولی فکر میکنم خانواده تون روی همسر آینده تون خیلی حساس هستن و هر دختری رو قبول نمیکنن. به همین خاطر اونهایی که به خاستگاریشون رفتین جواب نه دادن. وگرنه با شرایط شما دخترهای خوب و البته مذهبی خیلی زیادن که حاضر به ازدواج با شما باشن. چرا با خانواده تون مشکل رو درمیون نمیذارید؟ بهشون توضیح بدید . شاید وقتی متوجه عمق موضوع بشن برای انتخاب و یا تایید همسر آینده تون کوتاه بیان و ساده تر بگیرن

mehrant;622682 نوشت:
الان به جایی رسیدم شدیدا متنفر و پشیمان هستم از اینکه این رشته پزشکی رو برای تحصیل و کار انتخاب کردم

سلام بر برادر مهرانت پایه همه مباحث ازدواج :khandeh!:
برادر دقیقا شما چن بار رفتی خواستگاری؟ ک دیگه کلا مایوس شدی از ازدواج؟بابا اینقد سوسول نباش و از دوستان متاهل ات بخواه ک واست یه خانوم مذهبی پیدا کنن معمولا خانواده ها شاید خیلی کیس مناسب دم دست نداشته باشن ولی خدا رفقایه مثبت رو واستون نگه داره و میتونن با دخترخانومم صحبت کنن اگه خودش شرایط تون رو پذیرفت بعد شما و خانواده وارد عمل بشین بابا یه ایمیل بده من خودم واست خانوم بفرستم :Khandidan!: آدم پزشک مملکت باشه و نتونه یه خانوم واسه خودش دست و پا کنه خداوکیلی باید بره خودشو عمل کنه ها :khandeh!:
و بعدشم در مورد کارتون باید اول ب قول اساتید از جنبه فقهی بپرسین و اگه مشکل نداشت یه راه حل از دوستان مذهبی تون ک هم رشته تون هستن بگیرین مثلا مشکل تون با دستکش دست کردن حل نمیشه؟؟ مثال عرض کردم یه راهکار همچین چیزی چون ما ک تخصصی نداریم ولی هستن کسایی ک ب جای فرار ب دنبال یه راهکار و ابتکار عمل گشتن ... و مساله بعد هرگز پزشکی رو رها نکنین و پشیمون هم نشین واقعا پزشک با اخلاق خیلی کم داریم یه کم تحمل کنین ان شاالله ظهور امام زمان قطعا شما بیشتر ب درد حضرت میخورین ... موفق باشین ...

خاتون عشق;622927 نوشت:
سلام و عرض ادب
به نظر من به رشته ی تحصیلیتون و شغلی که ان شاالله در آینده خواهید داشت افتخار کنید
و درسته یه تفاوت هایی هم وجود داره ولی وقتی چاره ای نیست باید ادامه بدید واینکه شغلتون یا رشتتون رو تغییر بدید بهش فکر نکید
تنها فقط
رضایت خدا براتون مهم باشه نه حرف دیگران آدم با حرف دیگران بخواد زندگیش رو بسازه نمیتونه چون مردم حرف زیاد میزنند
به نظر من
تقوا پیشه کنید و بطور جدی بفکر ازدواج باشید قبلنا مردا زرنگتر بودند نمیدونم چرا کل این فضا مشکل این شده که نمیتونم ازدواج کنم این حرف نمیتونم رو از زندگیتون پاک کنید باور کنید شدنی هست
خیلیا با دست خالی و
توکل و اعتماد به خدا زندگی هاشون رو شروع کردند و البته تلاش هم داشتند و الان قشنگترین زندگی هام دارند و این هم بدونید با یه زن خوب و عاقل این زندگی رو با دست خالی میشه پرش کرد.!
وقتی میبنید کسی نمیتونه براتون کاری کند خودتون دست بکار بشید بقولا خانواده رو توی عمل انجام شده قرار بدهید البته عاقلانه
با نظرات برخی از دوستان که اینجا نظر دادند هم موافق هستم
ان شاالله موفق باشید

اینا رو باید به خانواده ها و دختر خانم هایی که رفتیم خواستگاری شون بگید نه من
اونا جواب منفی دادن بهم نه اینکه من نخواستم شون
اونا بودن که گفتن پزشکی یه شغل معمولی جامعه است پزشکی کار نیست و از این حرفا
خانواده هم که گفتم فقط واسطه هایی که خودشون بشناسن رو قبول دارن بهشون مورد معرفی کنن وگرنه نه
بخوام هم باهاشون مخالفت کنم خوب اونا هم مخالفت مبکنن نمیان خواستگاری
بعد میشه تنهایی رفت خواستگاری؟
اختلاف با پدر و مادر از همین اول ازدواج که نمیشه

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;622934 نوشت:
ﻭاﻗﻌﺎ ﻫﻤﻴﻨﻪ ﺑﻨﻆﺮﻡ
اﻟﺒﺘﻪ ﺩﻛﺘﺮاﻱ ﻣﻨﺼﻔﻢ ﺩاﺭﻳﻢ
ﻭﻟﻲ ﻣﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺷﻴﺮاﺯ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﻳﺪﻡ
ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﭘﻮﻟﻜﻲ
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻳﻚ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻭﻳﺰﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﺧﺪا ﺗﻮﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﻣﻴﮕﺮﻥ
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﻗﺸﺮﻱ اﺩﻣﺎﻱ ﺑﺪ ﺯﻳﺎﺩ ﺩاﺭﻳﻢ
و ﻳﻜﻲ ﻛﻪ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ اﻭﻥ ﻗﺸﺮ ﺗﻌﻤﻴﻢ ﻣﻴﺪﻥ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﻛﺎﺭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻨﻆﺮﻡ
اﺯ ﻟﺤﺎﻅ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﮕﻦ
ﺩﻛﺘﺮا ﺳﺮ ﮔﻮﺷﺸﻮﻥ ﻣﻴﺠﻨﺒﻪ
ﻭاﻗﻌﺎ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﻮﻧﺶ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ
ﺩﻛﺘﺮ ﻓﻴﺰﻳﻮﺗﺮاﭘﻲ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ اﻳﻨﻮ ﻣﻴﮕﻢ ﻭﻟﻲ ﺣﺘﻲ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﻳﻲ اﺯ ﺑﺪﻥ ﻣﻦ ﻣﻴﺰﺩ ﻛﻪ اﺻﻼ ﻻﺯﻡ ﻧﺒﻮﺩ
و ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺸﻴﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺣﻮاﺳﺘﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎﺷﻪ اﻳﺸﻮﻥ اﺩﻡ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺘﻦ
ﻛﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﺬاﺷﺘﻦ اﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﻡ
ﺑﻨﻆﺮﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺭاﻩ ﺣﻞ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﺮﭼﻲ ﺯﻭﺩﺗﺮ
ﺣﺎﻻ اﺯ ﺭاﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﺸﻪ ﻣﺜﻼ ﺧﺎﻧﻮاﺩﺗﻮﻥ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻳﻢ ﺧﺐ ﺑﺮﻳﻦ اﺯ ﻫﻤﻮﻥ اﻫﻮاﺯ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ
اﻟﺒﺘﻪ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﭘﺸﻴﻤﻮﻧﻲ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﺗﻮﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﻻﻳﻠﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﭘﻴﻚ ﭼﺮا ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻗﺎ ﻭاﺳﻢ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﮔﻔﺘﻢ
اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻴﻦ
و ﻫﺮﭼﻲ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻴﻦ
ﻳﺎﻋﻠﻲ

خوب خودتون میگید یه حرف رو نباید به همه تعمیم داد ولی خودتون اینکار رو کردید و گفتید "همشون" پولکی هستن
اگه اون پزشکانی که میگید تند تند مریض میبینن و پول میگیرن مطبهای شخصی سطح شهر رو میگید که ما مدت چندساله دانشگاه فانون گذاشته که اساتید دانشگاه تا ده سال حق مطب زدن ندارن و باید در درمانگاههای دانشگاهی کار کنن.فقط اساتید پیر و قدیمی مون الان بیرون مطب دارن
اگه هم پزشکان درمانگاه مطهری و امام رضا رو میگید پزشکان اونجا بهترین و باسواد ترین استاد هامون هستن.حقوق اونها رو دانشگاه پرداخت میکنه چه بیست تا مریض داشته باشن چه دویست تا حقوق شون ثابته
پس اینطوری قضاوت نکنید
اگه هم تند تند بیمار میبینن درسته اشتباهه ولی علت زیاد بودن بیماره و قانونی که درمانگاه داره که مثلا یه پزشک فرصت داره در طول چهارساعت بیمارهاش رو ویزیت کنه.حتلا در این چهارساعت ممکنه هفتاد تا بیمار از قبل نوبت گرفته باشن که اون دیگه دست پزشک نیست.پس محبوزه همه رو ظرف چهارساعت ببینه پس فرصت به هر بیمار کم میرسه
در مورد مثالتون هم فیزیوتراپیست پزشک نیست اگر دکترا هم داشته باشه دکترای فیزیوتراپی داره نه پزشکی
اونی که فیزیوتراپی رو تجویز میکنه پزشکه مثل متخصص طب فیزیکی و توانبخشی
خوب باید بازم یه مورد رو یه نفر که میشناسند ش بهشون معرفی کنه
حالا کی پیدا بشه خدا عالمه
ممنون

خادم حرم;622928 نوشت:
نمی خوام از همه پزشکا بد بگم اما واقعا دید جامعه الان نسبت به خیلی پزشکا یه رباته پول سازه که تند تند مریض ببینه هر چی رو که بشه حذف کنه هر کاری که ازش بازخواست نمی شه انجام نده برای همه یه نسخه بنویسه چندتا چندتا مریضا رو با هم تو اتاق مطب ببینه تا پول بیشتری به جیب بزنه !!

چقدر ما بدبخت شدیم واقعا...

رنگ خدا;622954 نوشت:
من تاپیک های قبلی شما رو متاسفانه نخوندم ولی فکر میکنم خانواده تون روی همسر آینده تون خیلی حساس هستن و هر دختری رو قبول نمیکنن. به همین خاطر اونهایی که به خاستگاریشون رفتین جواب نه دادن. وگرنه با شرایط شما دخترهای خوب و البته مذهبی خیلی زیادن که حاضر به ازدواج با شما باشن. چرا با خانواده تون مشکل رو درمیون نمیذارید؟ بهشون توضیح بدید . شاید وقتی متوجه عمق موضوع بشن برای انتخاب و یا تایید همسر آینده تون کوتاه بیان و ساده تر بگیرن

خونواده ها جواب منفی دادن نه پدر و مادرم
اونا گفتن پزشکی کار نیست و از اینا یکیشون گفت قیافه منو نپسندیده یکی بعلت همسن بودن و اینا جواب منفی دادن
بارها به خونواده گفتم ولی قبول نمیکنن
میگن چطور دوستای همکلاسیت ازدواج نکردن؟ مگه همتون یه جا کار نمیکنید بعد فقط تو نیاز داری اونا نیاز ندارن؟ وقتی فلانی که سنش هم از تو بیشتره ازدواج نکرده تو که 23 سالته میخوای ازدواج کنی؟ زوده هنوز برات

جزیره مجنون;622960 نوشت:
سلام بر برادر مهرانت پایه همه مباحث ازدواج :khandeh!:
برادر دقیقا شما چن بار رفتی خواستگاری؟ ک دیگه کلا مایوس شدی از ازدواج؟بابا اینقد سوسول نباش و از دوستان متاهل ات بخواه ک واست یه خانوم مذهبی پیدا کنن معمولا خانواده ها شاید خیلی کیس مناسب دم دست نداشته باشن ولی خدا رفقایه مثبت رو واستون نگه داره و میتونن با دخترخانومم صحبت کنن اگه خودش شرایط تون رو پذیرفت بعد شما و خانواده وارد عمل بشین بابا یه ایمیل بده من خودم واست خانوم بفرستم :Khandidan!: آدم پزشک مملکت باشه و نتونه یه خانوم واسه خودش دست و پا کنه خداوکیلی باید بره خودشو عمل کنه ها :khandeh!:
و بعدشم در مورد کارتون باید اول ب قول اساتید از جنبه فقهی بپرسین و اگه مشکل نداشت یه راه حل از دوستان مذهبی تون ک هم رشته تون هستن بگیرین مثلا مشکل تون با دستکش دست کردن حل نمیشه؟؟ مثال عرض کردم یه راهکار همچین چیزی چون ما ک تخصصی نداریم ولی هستن کسایی ک ب جای فرار ب دنبال یه راهکار و ابتکار عمل گشتن ... و مساله بعد هرگز پزشکی رو رها نکنین و پشیمون هم نشین واقعا پزشک با اخلاق خیلی کم داریم یه کم تحمل کنین ان شاالله ظهور امام زمان قطعا شما بیشتر ب درد حضرت میخورین ... موفق باشین ...

سلام.
دقیقا پونزده بار.
اگه پست های قبلی همین تاپیک رو خونده باشید گفتم در اونها که خونوادم فقط واسطه هایی که خودشون بشناسن و قبولش داشته باشن اگه موردی معرفی کنن میپذیرن وگرنه میگن نه.مثال زدم یکی از دوستام گفته مادرش چند مورد میشناسه و گفته میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت باهاش تماس بگیره و موردی رو انتخاب کنه. اما مادرم گفتن نه.من حوزه علمیه و نهاد رهبری رو بهشون پیشنهاد دادم گفتن نه.
با دستکش خوب مساله تماسش حل میشه اما مسئله تحریک شدن که نه...

موضوع قفل شده است