جمع بندی آیا در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه وجود داشته باشد؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه وجود داشته باشد؟

با سلام
من چند وقتی هست که با تمام مشکلاتم تصمیم گرفتم متاهل بشم و دو بارم خواستگاری رفتم –و آشنایان هم چند نفری رو معرفی کردن و من عکساشون دیدم ولی واقعیت من چند سال پیش عاشق شدم و با این که دو سالی میشه اصلا اون خانم ندیدم و ایشون ازدواج کردن ولی من هنوز نتونستم فراموشش کنم به همین خاطر هر دختری رو که میبینم به دلم نمیشینه و اصلا برا من جذابیت ندارن و اگه قرار باشه انتخاب کنم فقط انتخابی هست که از روی منطق ولی من میترسم فردا که ازدواج کردم بازم به همسرم علاقه ای نداشته باشم و تو زندگی به مشکل بخورم
سوالم اینه که در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاد یا اینکه نیازی نیست
و اینکه چه راه کار هایی وجود داره تا اون خانم از ذهن من بره

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

وجود علاقه حداقلی برای ازدواج لازم و ضروری است. حداقلی بودن آن هم به این معناست که طرف به دل شما بنشیند و بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید. وگرنه اگر قبل از ازدواج چنین احساسی نداشته باشید، ممکن است بعد از ازدواج هم علاقه ای شکل نگیرد و زندگی شما با مشکل مواجه شود.

منتها لزومی برای ایجاد چنین علاقه ای در همان جلسه اول خواستگاری یا اولین دیدار با دختر یا دیدن عکس او نیست. ممکن است شما در جلسه اول یا حتی جلسات اول هیچ احساسی نسبت به طرف نداشته باشید؛ ولی اگر مراودات شما کمی بیشتر شود و شناحت بیشتری نسبت به طرف پیدا کنید احساستان تغییر کند؛ چون علاقه طرفینی زمانی ایجاد می شود که طرفین به وجوه مشترک همدیگر پی ببرند و تفاهماتی را کشف کنند. بله برای تدام این علاقه، تناسب های طرفینی و به عبارتی انتخاب عاقلانه شرطی ضروری است.

بنابراین یک راهکار این است که اگر شما با دیدن عکس یا دیدن خود دختر یا جلسه اول خواستگاری علاقه حداقلی به طرف پیدا نکردید و به دل شما ننشست، می توانید تعداد جلسات خواستگاری و نشست و برخواست ها را کمی کش دهید تا بتوانید تصمیم بگیرید. البته این منحصر در پسر نیست بلکه برای دخترها هم ممکن است چنین مشکلی پیش بیاید که همین راهکار قابل اجراست.

برای فراموش کردن فرد قبلی، بهترین گزینه در کنار توکل و توسل، پیدا کردن یک جایگزین برای ایشان است. لذا شما از همان روشی که عرض کردم استفاده کنید تا بتوانید فرد جایگزین را پیدا کرده و کم کم فرد قبلی را کاملا از ذهن خود پاک کنید. البته فراموش کردن ایشان ملزومات دیگری هم دارد که می توانید در این تاپیک ها مطالعه کنید:
http://www.askdin.com/thread30250.html
http://www.askdin.com/thread36175.html
http://www.askdin.com/thread44095.html

پیروز و سربلند

علاقه که با یه بار دیدن به وجود نمیاد بهتره بگیم به دل نشستن البته برای اقایون این به دلنشستن خیلی فرق داره تا خانما
مثلا اقایون باید از هر جهت ظاهر دختر براشون جذابیت داشته باشه مثل صورت واندام قد و رنگ پوست وچاقی ولاغری و.... که این نسبیه وبرای هر پسری فرق داره ولی در کل
اکثر پسرا جزئیات هم براشون مهمه ولی خانمها یه به دل نشستن کلی بیشتر مدنظرشونه دیگه خیلی به جزئیات اهمیت نمیدن همون که طرف در یک جلسه یا چند جلسه به دلشون نشست براشون کافیه
من موردهای زیادی دیدم از اقایون که چون قبل ازدواج به این مسئله توجه نکرده بودن وفکر کردن بعد از ازدواج اون جذابیت یا علاقه به وجوود میاد انتخاب کرده بودن بعد ازدواج متاسفانه پشیمون شدن
واکثرا شکایت داشتن که همسرشون براشون هیچ جذابیت ظاهری یا جسمی نداره در حالی که از جهات دیگه راضی بودن مثل اخلاق وبرخورد.
پس من توصیه خواهرانه دارم هم به شما وهم به بقیه اقایون تا دختری واقعا براتون جذابیت نداشته باشه یا به دلتون ننشسته صرف به خاطر اخلاق یا شخصیت خوبش انتخابش نکنید!!!
چون بعد از ازدواج هم اون جذابیت به وجود نمیاد من زندگی های مشترک زیادی دیدم به خاطر همین مسئله شکست خورده و به جدایی رسیده فقط هم نارضایتی از طرف اقایون بوده چون فکر میکردن بعد ازدواج همچی عوض میشه وعلاقه وجذابیت بوجوود میاد.

در مورد فراموش کردن اون خانم هم شما یه بار منطقی فکر کنید اون خانم الان همسر به فرد دیگه ای وشما نباید این حق رو به خودتون بدید وبه ذهنتون اجازه بدین که در موردش خیالپردازی کنه
یا بخواد اون رو تصور کنه ! اگه فرد مناسبی پیدا کنید مطمئن باشین زود فراموش میشه فقط هر موقع ذهنتون میره طرف اون خانم یه ایست بدین به تفکراتتون زود منحرفش کنید.
هیچ وقت هم موردهای جدید رو با اون خانم مقایسه نکنید که اینجوری هیچ وقت نمیتونید فرد مناسبی پیدا کنید!

ممنون استاد از راهنمایی

امین;618992 نوشت:
برای فراموش کردن فرد قبلی، بهترین گزینه در کنار توکل و توسل، پیدا کردن یک جایگزین برای ایشان است

فکر کنم این بهترین راه باشه ولی باید کپی برابر اصل باشه
امین;618992 نوشت:
ملزومات دیگری هم دارد که می توانید در این تاپیک ها مطالعه کنید:

واقعیت اینا هم کمک زیادی نکردن

*آبی بیکران*;619012 نوشت:
علاقه که با یه بار دیدن به وجود نمیاد

البته علاقه با یه بار دیدنم بدست میاد من خودم یه بار نگاه کردم چند سال بدبخت شدم

*آبی بیکران*;619012 نوشت:
اکثر پسرا جزئیات هم براشون مهمه ولی خانمها یه به دل نشستن کلی بیشتر مدنظرشونه دیگه خیلی به جزئیات اهمیت نمیدن

من زیاد رو جزییات چهره نیستم الان به من بگید فلان دختری که رفتی خواستگاری چه شکلی بود ریزش نمیتونم بگم ( اونو باید از مادرم بپرسی ) فقط میتونم بگم خوب بود یا بد این که میگید مردا به تمام جزیات دقت میکنن اینطوری نیست ضمن اینکه مردا کل نگرن بر خلاف زنا که جزء نگر حالا تو خواستگاری چه اتفاقی میوفته که دخترا کل نگر میشن برام عجیبه

*آبی بیکران*;619012 نوشت:
به ذهنتون اجازه بدین که در موردش خیالپردازی کنه یا بخواد اون رو تصور کنه

خیال پردازی نمیکنم ولی نمیتونم فراموشش کنم یه خصوص الان که میخوام متاهل بشم

*آبی بیکران*;619012 نوشت:
هیچ وقت هم موردهای جدید رو با اون خانم مقایسه نکنید که اینجوری هیچ وقت نمیتونید فرد مناسبی پیدا کنید

مشکل منم دقیقا همینه سنگ ترازوی من شده اون خانم

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
با سلام
من چند وقتی هست که با تمام مشکلاتم تصمیم گرفتم متاهل بشم و دو بارم خواستگاری رفتم –و آشنایان هم چند نفری رو معرفی کردن و من عکساشون دیدم ولی واقعیت من چند سال پیش عاشق شدم و با این که دو سالی میشه اصلا اون خانم ندیدم و ایشون ازدواج کردن ولی من هنوز نتونستم فراموشش کنم به همین خاطر هر دختری رو که میبینم به دلم نمیشینه و اصلا برا من جذابیت ندارن و اگه قرار باشه انتخاب کنم فقط انتخابی هست که از روی منطق ولی من میترسم فردا که ازدواج کردم بازم به همسرم علاقه ای نداشته باشم و تو زندگی به مشکل بخورم
سوالم اینه که در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاد یا اینکه نیازی نیست
و اینکه چه راه کار هایی وجود داره تا اون خانم از ذهن من بره

ﺧﺐ ﭼﺮا ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺧﺎﻧﻮﻡ اﺯﺩﻭاﺝ ﻧﻜﺮﺩﻳﻦ?
ﻫﻌﻌﻌﻌﻌﻲ ﻣﻨﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺩاﺭﻡ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﺭﻛﺘﻮﻥ ﻣﻴﻜﻨﻢ
[emoji17]

سلام
به نظر من شما هر وقت ميخواي به اون خانوم فكر كنيد در كنارش به همسرش هم فكر كنيد اين بهترين راه براي فراموش كردن ايشون هست
در رابطه با علاقه تو خواستگاري دوستان گفتن همون به دل نشستن كافيه قبل ازدواج غلبه عقل بر احساس اولويت داره وقت براي إيجاد علاقه زياده:ok:

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;619107 نوشت:
ﺧﺐ ﭼﺮا ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺧﺎﻧﻮﻡ اﺯﺩﻭاﺝ ﻧﻜﺮﺩﻳﻦ?

نشد دیگه عقلم یه چی می گفت دلم یه چی دیگه
موقعیتشو نداشتم درس میخوندم- وضع مالیم اصلا خوب نبود- پدرم نداشتم که بتونم روش حساب باز کنم -خرج خونه هم تا حدودی با من بود- نمیتونستم دوتا خانواده رو اداره کنم- اون خانم شهرستانی بود و...
دلیل زیاد بود که نمیتونستم
از همه مهمتر یه حاجاقایی بود خدا ازش بگذره من هروقت گفتم حاجاقا یه استخاره بگیر این گفت بده یعنی یه بار نشد بگه خوبه خدا ازش بگذره:ghati:
به این خاطر حتی نرفتم ازش خواستگاری کنم حالا نخندید تو این چند سال یه سلامم باهاش نکردم :Nishkhand:
دیگه کارم شده بود دعا و کار که وضعم بهتر شه... که دیر شد:Ghamgin:

Romisa;619122 نوشت:
به نظر من شما هر وقت ميخواي به اون خانوم فكر كنيد در كنارش به همسرش هم فكر كنيد

Romisa;619122 نوشت:
ر رابطه با علاقه تو خواستگاري دوستان گفتن همون به دل نشستن كافيه

بابا اینگار شماها تا حالا عاشق نشدید؟ بیکار نیستم که بعد دو سال بشینم بهش فکر کنم حالا شما میگید به همسرشم فکر کنم:Gig:
یه مثال بزنم دیدید این دختر بچه ها رو که مادرشون فوت میکنه پدرش میخواد یه زن دیگه بگیره دختره مخالفت میکنه میگه من نمیتونم مامان دیگه ای داشته باشم- قلب و دل اون دختره کسی دیگه ای رو نمیتونه قبول کنه
الان عقل منم شده اون باباهه دل منم شده اون دختر بچه هه دیگه هرکی رو میبینم به دلم نمیشینه

آقای سوار بر کشتی شما چقدر شناخت در مورد اون خانم داشتی که عاشقش بودین؟
اون خانم چی به شما علاقه داشت؟ اصلا در مورد علاقه شما به خودش خبر داشت؟
چقدر یا ایشون در ارتباط بودین؟

البته اونطور که من متوجه شدم از حرفاتون انگار عشق با یک نگاه بوده یا یه برخورد کوتاه بیشتر نبوده .پس میشه بگین از کجا مطمئن هستین اگه با اون خانم ازدواج میکردین خوشبخت میشدین؟
یا از کجا معلوم اون خانم اصلا به شما فکر میکرده یا علاقه ای داشته یا اگه میرفتین خواستگاری واقعا همونی بوده که میخواستین؟
اگه واقعا یه عشق واحساس یک طرفه بدون شناخت وارتباط بوده پس یه توهم بیشتر نبوده ودیگه به تخیلتون پروبال ندین فراموش کنید!
همینکه هی در موردش صحبت کنید ومقایسه کنید یعنی خودتون نمیخواید فراموش کنید وتا اون خانم از ذهنتون بیرون نرفته خواهشن سراغ کسی نرین بخصوص دنبال فردی نباشین که مشابه اون باشه
این بدترین ظلمی که به همسر ایندتون میکنید چون به خاطر شباهت به عشق قبلیتون انتخابش میکنید نه خود خودش!

سوار بر کشتی;619102 نوشت:
ممنون استاد از راهنمایی

فکر کنم این بهترین راه باشه ولی باید کپی برابر اصل باشه

سلام

خواهش میکنم

نه لزومی برای کپی برابر اصل بودن وجود ندارد چون اگر با این نگاه اقدام کنید هیچ وقت چنین فردی را پیدا نخواهید کرد چون هیچ فردی با فرد دیگر تناسب صد درصد ندارد و قطعا اختلاف هایی خواهند داشت. بله در مجموع باید کسی را پیدا کنید که نمره خوبی هایش بیشتر از فرد قبلی بوده و یا حداقل به اندازه همان فرد باشد تا قدرت جایگزینی داشته باشد.

سوار بر کشتی;619102 نوشت:
واقعیت اینا هم کمک زیادی نکردن

موارد گفته شده زمانی به شما کمک می کند که آنها را عملی کنید وگرنه اینکه انتظار داشته باشید اینها معجزه کنند و به صرف خواندن آنها فرد قبلی را کاملا فراموش کنید انتظار بجایی نیست. البته با این حال طبیعی است که فراموش کردن صد در صد هم امکان پذیر نیست؛ چون ذهن انسان هیچ چیز را فراموش نمی کند و تنها کاری که از دست شما بر می آید این است که با قوی کردن اراده، به ذهن خود اجازه یادآوری و در نتیجه مقایسه ندهید. لذا به همین خاطر است که نگاه به نامحرم تیری است از شیطان بر قلب مومن چون آنچه او با چشم می بیند پاک شدنی نیست و در هر لحظه و هر مکانی امکان بازیابی آن وجود دارد.

بنابراین شما تا زمانی که رسما اقدام نکنید و با چندین مورد صحبت نکرده و آشنا نشوید، این تفکرات رهایتان نمی کند. هر دختری جذابیت های خاص خودش را دارد و نمی شود صرفا با دیدن یک عکس در مورد او قضاوت کرد. ممکن است کسی در نگاه اول به دل شما ننشیند ولی بعد از اشنایی بیشتر به این نتیجه برسید که او همانی است که دنبالش هستید. البته این به این معنا نیست که قیافه را اصلا ملاک قرار ندهید بلکه منظور بنده این است که مثلا اگر عکس دختری به شما نشان داده شد و شما در مورد او نه نظر مثبت داشتی و نه منفی، اقدام کن و تصمیم نهایی را به بعد از آشنایی موکول کن؛ وگرنه اگر با دیدن همان عکس نظر شما نسبت به او منفی بود، بهتر است به سراغ فردی دیگری بروید.

پیروز و سربلند

سلام به همه و سلام به استارتر تاپيك
خب كشتي سوار عزيز! من هم عاشق شدم ، اونم 3 بار :Nishkhand: و هر 3 بار هم به طرف نرسيدم....
پس دردت رو ميفهمم

چند نكته خدمت شما عرض ميكنم

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
آقای سوار بر کشتی شما چقدر شناخت در مورد اون خانم داشتی که عاشقش بودین؟

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
چقدر یا ایشون در ارتباط بودین؟

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
از کجا مطمئن هستین اگه با اون خانم ازدواج میکردین خوشبخت میشدین؟

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
تا اون خانم از ذهنتون بیرون نرفته خواهشن سراغ کسی نرین بخصوص دنبال فردی نباشین که مشابه اون باشه

تمامش درسته ، بخصوص جملهء آخر
من هم ميگم به هيييييييييييييييچ عنوان تا نفر اول در ذهنتون كمرنگ نشده ، وارد زندگي با كسي ديگه نشيد

اما معناي اين حرف اين نيست كه دنبال گزينهء ديگه اي نباشيد. چه اينكه ممكنه با ورود شخصي جديد ، قبلي در ذهن شما كمرنگ تر بشه
فقط نبايد وارد تبادل احساسات يا زندگي بشيد


سوار بر کشتی;618356 نوشت:
چه راه کار هایی وجود داره تا اون خانم از ذهن من بره
هيچ راهي وجود نداره
مهمترين چيزي كه بهت كمك ميكنه همينه كه بپذيري اون خانم كه عاشقش بودي ، بخشي از زندگي شماست. اتفاقي بود كه افتاد و شما نميتوني برگردي چيزي رو تغيير بدي. اصلاً قرار نيست شما فراموش كنيد ، چون امكانش نيست. فقط بايد باهاش كنار بياين. خاطرات اون خانم هميشه خواهد بود ، همونطور كه خاطرهء رفتن به مدرسه ، خاطرهء دوستاي كودكي و.... همه همراه شما هستن. فقط بايد اين اتفاق رو بپذيريد ، همين. وقتي پذيرفتيد ، بهتر ميتونيد اون رو توي ذهنتون كمرنگ كنيد

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
میترسم فردا که ازدواج کردم بازم به همسرم علاقه ای نداشته باشم و تو زندگی به مشکل بخورم
بله احتمالش زياده. حرف هايي كه استاد "امين" و خانم "آبي بيكران" گفتند رو كامل مد نظر قرار بديد

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
سوالم اینه که در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاد یا اینکه نیازی نیست

بله حتماً لازمه. شما ناهارت رو تا دوست نداشته باشي نميخوريد ، اون وقت چطور ميشه همسر رو بدون علاقه انتخاب كنيد؟!

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
آشنایان هم چند نفری رو معرفی کردن و من عکساشون رو دیدم ولی واقعیت من چند سال پیش عاشق شدم و با این که دو سالی میشه اصلا اون خانم ندیدم و ایشون ازدواج کردن ولی من هنوز نتونستم فراموشش کنم به همین خاطر هر دختری رو که میبینم به دلم نمیشینه و اصلا برا من جذابیت ندارن
امكان اينكه با ديدن عكسِ يه دختر بهش علاقه مند بشيد خيلي كمه. سعي كنيد حتماً خود طرف رو ببينيد و حتماً باهاش حرف بزنيد. اين هم كه ميفرماييد همه رو با اون عشق اول مقايسه ميكنيد چيز عجيبي نيست. اولين ها در اكثر موارد جذاب ترين هم هستن. پس طبيعيه براي شما حس و حال ديگه اي داشته باشه. اما بدونيد اينكه اولين عشق خيلي جذابه ، معناش اين نيست كه ديگه نميشه جذب كسي شد. شما كمي موضوع رو اشتباه برداشت كرديد. دقت بفرماييد:

فكر اشتباه: نميتونم عاشق هيچكي بشم

فكر درست:
نميتونم عاشق هر كسي بشم

بله ،

قرار نيست هر كسي رو ديديم عاشقش بشيم بخصوص براي شما كه قبلاً عاشق شديد ، علاقه مند شدن دوباره سخت تره ، ولي ابداً اينطور نيست كه بعد از نفر اول ، ديگه نتونيم عاشق كسي بشيم

شما درِ قلبت رو بستي ، چون ميترسي اوني كه توي قلبت هست بيرون بره. ميترسيد از اينكه يادش كمرنگ بشه ، احساس مسئوليت ميكنيد ، حس تعهد داريد. اشتباست ، تمامش اشتباست. هم باعث ميشه شما نتونيد به كسي دل ببنديد ، هم باعث ميشه كسي نتونه به شما دل ببنده (چون بسته بودن قلب شما رو حس ميكنه)

پس همونطور كه گفتم ، اول وجودش رو بپذيريد و باهاش كنار بيايد. بعد درِ قلبتون رو باز كنيد ، چون ديگه نگراني معنا نداره. اون موقع خواهيد ديد كه ديگري وارد قلب شما خواهد شد

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
من چند سال پیش عاشق شدم

سلام

یه سوال بپرسم؟

اینطور که من متوجه شدم شما عاشق ظاهر ایشون شده بودین درسته؟

اگه درسته که خب کارتون خیلی راحتتره از کسایی که کلا عاشق شخصیت یه نفر می شن

شما به خواستگاری برین و با خانم ها صحبت کنید و از روی عکس دنبال این نباشید که کسی رو بپسندید

وقتی عاشق شخصیت یه نفر بشین و ظاهرشم به دلتون بشینه کلا اون خانم از ذهنتون پاک میشه، نه اینکه دیگه هیچ وقت یادش نیفتید و انگار اصلا وجود نداشته نه!

فقط عشقش از دلتون میره

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
آقای سوار بر کشتی شما چقدر شناخت در مورد اون خانم داشتی که عاشقش بودین؟
اون خانم چی به شما علاقه داشت؟ اصلا در مورد علاقه شما به خودش خبر داشت؟
چقدر یا ایشون در ارتباط بودین؟
البته اونطور که من متوجه شدم از حرفاتون انگار عشق با یک نگاه بوده یا یه برخورد کوتاه بیشتر نبوده .پس میشه بگین از کجا مطمئن هستین اگه با اون خانم ازدواج میکردین خوشبخت میشدین؟

Ṃᾄʀẓἷἔ;619329 نوشت:
اینطور که من متوجه شدم شما عاشق ظاهر ایشون شده بودین درسته؟

بله با یه نگاه شروع شد ولی ما 4 سال همکلاسی بودیم دیگه فکر کنم از پدرش بیشتر میشناختمش درسته باهاش حرف نزدم ولی ایمان و رفتار و منش و حجاب و حیا ایشون رو بار ها دیده بودم هر چند این خانم زیادی خوب به طوری که از خودش نور ساطع میکرد:ok:
احتمال اینکه میرفتم خواستگاری خودش قبول میکرد زیاد بود ولی اینکه پدرش قبول میکرد زیر یک درصد بود

*آبی بیکران*;619212 نوشت:
همینکه هی در موردش صحبت کنید ومقایسه کنید یعنی خودتون نمیخواید فراموش کنید

من راجب این موضوع حتی با بهترین دوستامم صحبت نکردم چون نمیخواستم به گوش اون دختر خانم برسه حتی بعد از اونم با کسی صحبت نکردم چون میترسیدم به گوش همسر ایندم برسه منم خیلی دوست دارم بره بیرون ولی نمیره که

Reza-D;619322 نوشت:
خب كشتي سوار عزيز! من هم عاشق شدم ، اونم 3 بار و هر 3 بار هم به طرف نرسيدم

باز وضعیت شما بهتر بوده شما عاشق سه نفر شدی پس ترکیبی از ویژگی های اونا هم مورد پسند شماست مثلا اگه ویژگی های صورت اونا رو در نظر بگیریم که شامل (چشم –ابرو- دماغ- دهن و فرم صورت) باشد شما به تعداد 3 به توان 5 =240 چهره رو میپسندی یعنی انتخاب شما 240 برابر انتخاب منه:Nishkhand:
Reza-D;619322 نوشت:
امكان اينكه با ديدن عكسِ يه دختر بهش علاقه مند بشيد خيلي كمه

درست میگید ولی واقعیت تا همسایه ها فهمیدن من میخوام زن بگیرم دیگه هرکی تو فامیلش یه دختر بوده به ما معرفی کرده (من نمیدونستم انقدر دختر دم بخت داریم پس این پسرا چیکار میکنن؟؟؟) اگه قرار باشه همه اونا رو برم خواستگاری که پیر میشم دیگه بهترین راه این بود که اول عکس ببنیم بعد بریم

Reza-D;619322 نوشت:
اصلاً قرار نيست شما فراموش كنيد ، چون امكانش نيست. فقط بايد باهاش كنار بياين. خاطرات اون خانم هميشه خواهد بود ، همونطور كه خاطرهء رفتن به مدرسه ، خاطرهء دوستاي كودكي و.... همه همراه شما هستن. فقط بايد اين اتفاق رو بپذيريد ، همين. وقتي پذيرفتيد ، بهتر ميتونيد اون رو توي ذهنتون كمرنگ كنيد

ممنون از پیشنهاد خوبتون باز خدا رو شکر نگفتی فراموشش کن انگار فراموش بشو نیست ولی به عنوان خاطره چیزه خوبی میتونم قبولش کنم:ok:

سوار بر کشتی;619728 نوشت:
منم خیلی دوست دارم بره بیرون ولی نمیره که

معلومه که هیچ وقت از ذهن بیرون نمیره کلا هیچ خاطره ای از ذهن انسان پاک نمیشه
فقط دست خودمونه که بخوایم هی یاد اوریش کنیم یا بخوایم بسپریمش به خاطرات گذشته در پس ذهنمون و برای همیشه اونجا بمونه.
شما هم پرونده اش رو ببندید بزارینش اون ته بایگانی مغزتون:ok:
به اندازه تمام انسانها موقعیت جدید وجود داره فکر نکنید توی همه زندگی شما فقط همین یک نفر بود که میتونستین باهاش خوشبخت بشین
هر موقعیتی نشد باز موقعیت وشانس جدید دیگه ای وجود داره پس این شانس رو از خودتون نگیرین اجازه بدین کسی که مال شماست وارد فکر و دل شما بشه!

خیلیا تا قبل از اینکه برن خواستگاری علاقه ای به طرفشون ندارن ولی همونجا فی المجلس عاشق طرف میشن.

امین;618992 نوشت:
برای فراموش کردن فرد قبلی، بهترین گزینه در کنار توکل و توسل، پیدا کردن یک جایگزین برای ایشان است. لذا شما از همان روشی که عرض کردم استفاده کنید تا بتوانید فرد جایگزین را پیدا کرده و کم کم فرد قبلی را کاملا از ذهن خود پاک کنید. البته فراموش کردن ایشان ملزومات دیگری هم دارد که می توانید در این تاپیک ها مطالعه کنید:

سلام علیکم
با تشکر از پرسشگر محترم و راهنمایی شما استاد بزرگوار

ببخشید استاد بنده با دیدن این پست ها کمی تعجب کردم و با توجه به این چند پست کاربر گرامی برایم سوالی ایجاد شده است

Reza-D;619322 نوشت:
هيچ راهي وجود نداره
مهمترين چيزي كه بهت كمك ميكنه همينه كه بپذيري اون خانم كه عاشقش بودي ، بخشي از زندگي شماست. اتفاقي بود كه افتاد و شما نميتوني برگردي چيزي رو تغيير بدي. اصلاً قرار نيست شما فراموش كنيد ، چون امكانش نيست. فقط بايد باهاش كنار بياين. خاطرات اون خانم هميشه خواهد بود ، همونطور كه خاطرهء رفتن به مدرسه ، خاطرهء دوستاي كودكي و.... همه همراه شما هستن. فقط بايد اين اتفاق رو بپذيريد ، همين. وقتي پذيرفتيد ، بهتر ميتونيد اون رو توي ذهنتون كمرنگ كنيد

سوال بنده از شما استاد گرامی این است ،آیا مطالبی که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟ یعنی واقعا آقایان اگر عاشق شوند نمیتوانند ان خانم را فراموش کنند؟! یعنی از بحث عاشق شدن تعجب نکردم چون ممکن است اتفاق بیفتد اما از اینکه نوشته اند اصلا نمیتواند فراموش کند خیلی تعجب کردم!!
خب اگر واقعا اینگونه باشد که استاد کمی این موضوع نگران کننده است،چون هرخانمی ممکن است در طول زندگیش بسته به تحصیل و فعالیت های اجتماعیش با آقایان برخورد داشته باشد،و ممکن است آقایان مختلفی عاشق این خانم شده باشند و حتی اقدام به خواستگاری هم کرده باشند اما خب به دلایلی واقعا دختر خانم نمیتوانسته پاسخ مثبت دهد،و آن آقایان هم ازدواج کردند،اگر قرار باشد هنوز آنها به فکر این دختر خانم باشند و فراموش نکرده باشند که خیلی بد است و حتی بنده احساس میکنم ممکن است اثرات وضعی برزندگی این خانم داشته باشد،! این خیلی بد است که قرض به عنوان یک خانم در ذهن مردان نامحرم باشی!!و واقعا این موضوع نگران کننده است!!
آیا واقعا این مطلب که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟! و آیا ممکن است این عاشق شدنها در مسیر رسیدن به کمال یک خانم تاثیر غیرمستقیم داشته باشد؟ یعنی درحالی که خانم اصلا به فکر این موضوع نیست و دارد زندگیش را میکند اما چون مردان نامحرم به فکر او هستند باعث شود درمسیر الهی خانم اثر نامطلوب بگذارد ؟(اثرات وضعی)

از اینکه پاسخ بنده حقیر را بفرمایید سپاسگزار خواهم بود
یازهرا(س)

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
سوالم اینه که در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاد یا اینکه نیازی نیست
و اینکه چه راه کار هایی وجود داره تا اون خانم از ذهن من بره

عاقا، یه دوستی دارم که از کلاس اول دبیرسان عاشق یه خانوم شده بود که همون سال اون خانوم ازدواج کرد و این دوست ما نزدیک 7 هشت سال مثل شما همش تو فکرش بود. عشق های خورده پا و کوچولو داشت ولی همش :Ghamgin::Ghamgin: اینجوری بود کلا اعصاب برام نزاشته بود. هر وقت با هم خلوت می کردیم :Doaa::geryeh::Shekastan Del::Shekastan Del: اینجوری بود
البته منم اینجوری :vamonde::vamonde:
تا اینکه بعد از چند بار خواستگاری ناموفق بالاخره نیمه گم شدش رو پیدا کرد. حالا شده بود علامه برا من
ولی از تمام حرفاش یه چیزش بدرد بخور بود که براتون می گم انشا... به درد شمام بخوره
می گفت وقتی داشتن صیغه عقد رو می خوندن تمام موهای بدنم سیخ شده بود و خداوند مهری از خانومم تو دلم انداخت که اصلا طاقت یه لحظه دوریش رو نداشتم. شمام آخر و عاقبتت همینه دادا، ولی باید خودتم بی خیالش بشی و بری دنبال نیمه گم شدت
هرکی نیمه ی گم شده ای داره حتی خربزه ای که با دو چرخه ی 28 از وسطش رد شده باشن.:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

m.r226;620116 نوشت:
عاقا، یه دوستی دارم که از کلاس اول دبیرسان عاشق یه خانوم شده بود که همون سال اون خانوم ازدواج کرد و این دوست ما نزدیک 7 هشت سال مثل شما همش تو فکرش بود. عشق های خورده پا و کوچولو داشت ولی همش :Ghamgin::Ghamgin: اینجوری بود کلا اعصاب برام نزاشته بود. هر وقت با هم خلوت می کردیم :Doaa::geryeh::Shekastan Del::Shekastan Del: اینجوری بود
البته منم اینجوری :vamonde::vamonde:
تا اینکه بعد از چند بار خواستگاری ناموفق بالاخره نیمه گم شدش رو پیدا کرد. حالا شده بود علامه برا من
ولی از تمام حرفاش یه چیزش بدرد بخور بود که براتون می گم انشا... به درد شمام بخوره
می گفت وقتی داشتن صیغه عقد رو می خوندن تمام موهای بدنم سیخ شده بود و خداوند مهری از خانومم تو دلم انداخت که اصلا طاقت یه لحظه دوریش رو نداشتم. شمام آخر و عاقبتت همینه دادا، ولی باید خودتم بی خیالش بشی و بری دنبال نیمه گم شدت
هرکی نیمه ی گم شده ای داره حتی خربزه ای که با دو چرخه ی 28 از وسطش رد شده باشن.:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

ﻫﻤﻪ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻥ ﻳﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺜﺎﻝ اﺧﺮﺗﻮﻧﻢ ﻳﻪ ﻃﺮﻑ ﻛﻠﻲ ﺧﻨﺪﻳﺪﻡ ﺧﺪا ﻭاﺳﺘﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﺑﺨﻮاﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺷﺎﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﻝ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ ﻫﺴﺘﻴﻦ
[emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23]

[="Arial"][="DarkGreen"]

*آبی بیکران*;619012 نوشت:
علاقه که با یه بار دیدن به وجود نمیاد

[/]

یارب;619770 نوشت:
سلام علیکم
با تشکر از پرسشگر محترم و راهنمایی شما استاد بزرگوار

ببخشید استاد بنده با دیدن این پست ها کمی تعجب کردم و با توجه به این چند پست کاربر گرامی برایم سوالی ایجاد شده است

سوال بنده از شما استاد گرامی این است ،آیا مطالبی که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟ یعنی واقعا آقایان اگر عاشق شوند نمیتوانند ان خانم را فراموش کنند؟! یعنی از بحث عاشق شدن تعجب نکردم چون ممکن است اتفاق بیفتد اما از اینکه نوشته اند اصلا نمیتواند فراموش کند خیلی تعجب کردم!!
خب اگر واقعا اینگونه باشد که استاد کمی این موضوع نگران کننده است،چون هرخانمی ممکن است در طول زندگیش بسته به تحصیل و فعالیت های اجتماعیش با آقایان برخورد داشته باشد،و ممکن است آقایان مختلفی عاشق این خانم شده باشند و حتی اقدام به خواستگاری هم کرده باشند اما خب به دلایلی واقعا دختر خانم نمیتوانسته پاسخ مثبت دهد،و آن آقایان هم ازدواج کردند،اگر قرار باشد هنوز آنها به فکر این دختر خانم باشند و فراموش نکرده باشند که خیلی بد است و حتی بنده احساس میکنم ممکن است اثرات وضعی برزندگی این خانم داشته باشد،! این خیلی بد است که قرض به عنوان یک خانم در ذهن مردان نامحرم باشی!!و واقعا این موضوع نگران کننده است!!
آیا واقعا این مطلب که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟! و آیا ممکن است این عاشق شدنها در مسیر رسیدن به کمال یک خانم تاثیر غیرمستقیم داشته باشد؟ یعنی درحالی که خانم اصلا به فکر این موضوع نیست و دارد زندگیش را میکند اما چون مردان نامحرم به فکر او هستند باعث شود درمسیر الهی خانم اثر نامطلوب بگذارد ؟(اثرات وضعی)

از اینکه پاسخ بنده حقیر را بفرمایید سپاسگزار خواهم بود
یازهرا(س)

سلام

مسئله فراموش کردن عشق بستگی به عمق آن دارد. اگر این عشق و علاقه شدید باشد، طبیعی است که هم فراموش کردن نسبی آن به زمان بیشتری نیاز دارد و هم اینکه احتمال یادآوری آن بیشتر است. منتها عرض بنده در مورد اینکه امکان صد در صد برای فراموش کردن آن وجود ندارد به این معنا نیست که طرف هر روز به فکر عشق قبلی خود است بلکه منظورم این بود که عشق هم ماننده همه صورت های ذهنی دیگر در ذهن باقی می ماند و همانطور که هیچ تصویری از ذهن انسان پاک نمی شود، تصویر آن عشق هم همین خصوصیت را دارد. منتها پاک نشدن آن در ذهن با یادآوری فرق می کند. مثلا شما وقتی مطلبی را مطالعه می کنید این مسئله در ذهن شما ثبت شده است منتها سر جلسه امتحان یادتان نمی آید. این یاد نیامدن به معنای نبودن آن تصویر ذهنی نیست! لذا می بیند که در یک شرایطی یکدفعه آن مسئله یادآوری می شود. جدای از این مسئله، بر فرض اینکه فرد صد در صد فرد قبلی را فراموش نکند، باز هم به معنای مختل شدن زندگی جدید و عشق جدید نیست.

در مورد نقش دختر و اثر وضعی آن در کمال او هم باید کارشناس اخلاق پاسخ دهند؛ منتها آنچه به ذهن ناقص بنده می رسد این است که در رسیدن به کمال و عقب ماندن از آن، اختیار نقش تعیین کننده دارد. لذا به صرف عشق و علاقۀ پنهان یک پسر به یک دختری که از آن خبر هم ندارد، نمی شود گفت مانعی برای کمال اوست. بله اگر در شکل گیری آن عشق و علاقه دختر هم نقش فعال داشته باشد؛ مثلا حدود شرعی را رعایت نکرده و ... در این صورت فعل اول یعنی فراهم کردن شرایط ایجاد علاقه از باب اینکه معصیت است مانع کمال او خواهد شد.

پیروز و سربلند

m.r226;620116 نوشت:
هرکی نیمه ی گم شده ای داره

نیمه گمشده من که خیلی ولگرده. هنوز که هنوزه پیداش نشده. منم حوصله ام نمیشه برم ببینم کجاست و چرا نمیاد.

یارب;619770 نوشت:
سوال بنده از شما استاد گرامی این است ،آیا مطالبی که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟ یعنی واقعا آقایان اگر عاشق شوند نمیتوانند ان خانم را فراموش کنند؟! یعنی از بحث عاشق شدن تعجب نکردم چون ممکن است اتفاق بیفتد اما از اینکه نوشته اند اصلا نمیتواند فراموش کند خیلی تعجب کردم!!
خب اگر واقعا اینگونه باشد که استاد کمی این موضوع نگران کننده است،چون هرخانمی ممکن است در طول زندگیش بسته به تحصیل و فعالیت های اجتماعیش با آقایان برخورد داشته باشد،و ممکن است آقایان مختلفی عاشق این خانم شده باشند و حتی اقدام به خواستگاری هم کرده باشند اما خب به دلایلی واقعا دختر خانم نمیتوانسته پاسخ مثبت دهد،و آن آقایان هم ازدواج کردند،اگر قرار باشد هنوز آنها به فکر این دختر خانم باشند و فراموش نکرده باشند که خیلی بد است و حتی بنده احساس میکنم ممکن است اثرات وضعی برزندگی این خانم داشته باشد،! این خیلی بد است که قرض به عنوان یک خانم در ذهن مردان نامحرم باشی!!و واقعا این موضوع نگران کننده است!!
آیا واقعا این مطلب که این کاربر محترم فرمودند عمومیت دارد؟! و آیا ممکن است این عاشق شدنها در مسیر رسیدن به کمال یک خانم تاثیر غیرمستقیم داشته باشد؟ یعنی درحالی که خانم اصلا به فکر این موضوع نیست و دارد زندگیش را میکند اما چون مردان نامحرم به فکر او هستند باعث شود درمسیر الهی خانم اثر نامطلوب بگذارد ؟

از خواهرها و برادرهاي عزيز انتظار دارم مطالب رو با دقت بيشتري مطالعه بفرمايند. يه بار ديگه اين بخش از حرف من رو بخونيد:

Reza-D;619322 نوشت:
مهمترين چيزي كه بهت كمك ميكنه همينه كه بپذيري اون خانم كه عاشقش بودي ، بخشي از زندگي شماست. اتفاقي بود كه افتاد و شما نميتوني برگردي چيزي رو تغيير بدي. اصلاً قرار نيست شما فراموش كنيد ، چون امكانش نيست. فقط بايد باهاش كنار بياين. خاطرات اون خانم هميشه خواهد بود ، همونطور كه خاطرهء رفتن به مدرسه ، خاطرهء دوستاي كودكي و.... همه همراه شما هستن. فقط بايد اين اتفاق رو بپذيريد ، همين. وقتي پذيرفتيد ، بهتر ميتونيد اون رو توي ذهنتون كمرنگ كنيد
ابتدا چند نكته خدمت جناب "يا رب"

حرفهاي من ابداً مختص آقايون نيست. اگر يه خانم مخاطب بنده بودند هم همين رو ميگفتم. چون فراموش كردنِ خاطرات براي همه غيرممكنه. چه خانم و چه آقا. تعجب ميكنم شما چطور حرف از فراموش كردن ميزنيد؟! يه سوال از شما. فرموديد:

یارب;619770 نوشت:
هرخانمی ممکن است در طول زندگیش بسته به تحصیل و فعالیت های اجتماعیش با آقایان برخورد داشته باشد،و ممکن است آقایان مختلفی عاشق این خانم شده باشند و حتی اقدام به خواستگاری هم کرده باشند
اگر از همين خانم كه مثال زديد (و تقريباً شامل تمام خانمها ميشه) بپرسيم كه شما قبل از ازدواج خواستگار داشتيد ، آيا اين خانم پاسخ ميده: چي؟! خواستگار؟! يادم نمياد
مطمئناً خير ، چون اصلاً امكان فراموشي وجود نداره. اما احتمالش زياده كه اين پاسخ رو بده:
ديگه بهشون فكر نميكنم
اگر دقت بفرماييد ، خانم "آبي بيكران" دقيقاً همين مطلب رو توضيح دادن (كلاً ايشون هميشه مطالب خوبي ميگن):
*آبی بیکران*;619737 نوشت:
معلومه که هیچ وقت از ذهن بیرون نمیره
*آبی بیکران*;619737 نوشت:
کلا هیچ خاطره ای از ذهن انسان پاک نمیشه
فقط دست خودمونه که ((بخوایم هی یاد آوریش کنیم)) یا ((بخوایم بسپریمش به خاطرات گذشته در پس ذهنمون)) و برای همیشه اونجا بمونه.
شما هم پرونده اش رو ببندید بزارینش اون ته بایگانی مغزتون

بنابراين:

1 - عاشق شدن مختص آقايون نيست كه گويا شما اين رو فرض گرفتيد كه مختص آقايونه (شايدم اشتباه برداشت كردم)

2 - خاطرات چه براي مرد و چه زن هرگز قابل

فراموشي نيست. بخصوص اگر اتفاق مهمي مثل عاشق شدن باشه. اما ميشه اتفاقات رو در ذهن كمرنگ كرد و به خاطرات سپرد

3 - اينطور نيست كه اگر كسي (زن يا مرد) عاشق شد و بهش نرسيد ، الزاماً اين عشق در زندگيِ مشتركِ آيندش تاثير منفي بذاره. بلكه ممكنه بذاره و ممكنه نذاره (بايد بررسي يشه)

سوار بر کشتی;619731 نوشت:
ممنون از پیشنهاد خوبتون باز خدا رو شکر نگفتی فراموشش کن انگار فراموش بشو نیست ولی به عنوان خاطره چیزه خوبی میتونم قبولش کنم
البته نه به عنوان خاطره اي كه 24 ساعت بهش فكر كنيد! منظورم از اينكه نميشه فراموش كرد رو توضيح دادم. يعني شما نميتونيد بطور كامل از ياد ببريد چون در معزتون هست و كاريش نميشه كرد. اما معناش اين نيست كه اين خاطره به عنوان يه موضوع واضح كه مدام درگيرش هستيد ، در كنار همسر جديدتون قرار بگيره. قبلاً هم گفتم ، تا زماني كه اين مورد رو كاملاً در ذهنتون كمرنگ نكرديد ، به هيچ وجه وارد رابطهء احساسي مستقيم و يا شروع زندگي با خانم ديگه نشيد

m.r226;620116 نوشت:
می گفت وقتی داشتن صیغه عقد رو می خوندن تمام موهای بدنم سیخ شده بود و خداوند مهری از خانومم تو دلم انداخت که اصلا طاقت یه لحظه دوریش رو نداشتم

سلام برادر
تشكر از مطلب خوبتون. ولي افتادن اين اتفاق و پيش اومدن اين حالت براي همه قطعي نيست

سلام علیکم
باتشکر از شما

Reza-D;620758 نوشت:
از خواهرها و برادرهاي عزيز انتظار دارم مطالب رو با دقت بيشتري مطالعه بفرمايند.

بنده مطالبتان را بادقت مطالعه کرده بودم اما چون برایم نامفهوم بود سوال پرسیدم،ما در تاپیکها درمورد موضوعات مختلف مباجثه میکینم ،کلا مباحثه همین است که مباحثی که نامفهوم است پرسیده میشود و روی آن بحث و گفتگو میشود و این پرسش جزئی از مباجثه است ! و اگر همه افرادی که در آن مبحث شرکت مینمایند تمام جوانب آن بحث را به خوبی بدانند و هیچ سوال یا شبهه ای هم پیش نیاید که دیگر نیازی به مباحثه نیست!

پس از اینکه بنده حقیر را نسبت به آنچه به آن علم نداشتم آگاه نمودید سپاسگزارم

Reza-D;620758 نوشت:
مهمترين چيزي كه بهت كمك ميكنه همينه كه بپذيري اون خانم كه عاشقش بودي ، بخشي از زندگي شماست. اتفاقي بود كه افتاد و شما نميتوني برگردي چيزي رو تغيير بدي. اصلاً قرار نيست شما فراموش كنيد ، چون امكانش نيست. فقط بايد باهاش كنار بياين. خاطرات اون خانم هميشه خواهد بود ، همونطور كه خاطرهء رفتن به مدرسه ، خاطرهء دوستاي كودكي و.... همه همراه شما هستن. فقط بايد اين اتفاق رو بپذيريد ، همين. وقتي پذيرفتيد ، بهتر ميتونيد اون رو توي ذهنتون كمرنگ كنيد

اگر بنده آقایان را پرسیدم چون مبحث بر روی آقایان بود
خب بنده تا کنون فکر میکردم عشق های زمینی را میشود فراموش کرد که با توضیح شما و استاد متوجه شدم نمیشود کامل فراموش کرد اما میشود کمرنگش کرد،و بنده حقیر برداشتم از مباحث شمابزرگواران این بود که این آقایان در طول زندگی به این خانم در ذهنشان فکر میکنند که به نظرم این خیلی بد آمد(چون اگر یک آقا به یک خانم نامحرم در ذهنش فکر کند خیلی مشکلات ممکن است در ادامه اش داشته باشد و بنده از این جهت گفتم!) و از طرفی چون به نظرم آمد این که نمیشود فراموش کرد یک نوع توجیه هست برای فکر کردنشان وگرنه دلیلی ندارد انسان به یک نامحرم فکر کند ولو اینکه زمانی داشته برایش میمرده !! چرا انسان فکر با ارزش را درگیر یک موضوع بی ارزش کند؟! اصلا این خانم آنقدر ارزش دارد که این آقا بخواهد به آن فکر کند؟! درحالی که عشق های بالاتری در زندگی وجود دارد که انسان به آن فکر کند،حیف فکر و اندیشه اشان نیست؟! فرض یک نفر دارد برای خودش خوش زندگی میکند اصلا سر سوزنی هم به یاد ما نیست آنوقت ما نتوانیم او را فراموش کنیم و هردفعه یادمان به او باشد!
بنده اینگونه تصور میکردم که تا وقتی چیزی برای انسان اهمیت داشته باشد به آن فکر میکند اما اگر بی اهمیت شود اصلا به آن فکر هم نمیکند و کم کم به دست فراموشی سپرده میشود،یعنی یک مدت کوتاهی ذهن درگیر آن است وقتی به این نتیجه رسید فکر کردن به این موضوع بی اهمیت است اصلا دیگر دبه آن فکر نمیکند! یعنی به گونه ای میشود که شاید در طول سال یک بار هم یادش به آن موضوع نیاید!! شما مثال خاطرات مدرسه را زدید البته شاید هم این مشکل بنده است که حافظه خوبی ندارم اما خیلی از خاطرات دوران مدرسه را بنده اصلا یادم نمی آید ،گاهی دوستانم تعریف میکنند اما من یادم نمی آید ،اما مثلا پیش آمده یک خاطره از چهار سالگیم که برایم مهم بوده یادم است و دوست ندارم فراموشش کنم چون برایم مهم است!! ،کلا بنده مطالبی را که برایم سودی ندارد اصلا به آنها فکر نمیکنم،اما انهایی را که مهم است در ذهنم نگه میدارم!! براین اساس به این نتیجه رسیدم اگر بزرگواران دارند میگویند نمیشود فراموش کرد چون برایشان هنوز مهم است و هنوز خودشان نمیخواهند برایشان بی اهمیت شود!!
به همین دلیل برایم خیلی سوال شد که پرسیدم ،در هر صورت از پاسخ و توضیحی که دادید سپاسگزارم

یازهرا(س)

یارب;620778 نوشت:
چرا انسان فکر با ارزش را درگیر یک موضوع بی ارزش کند؟!
البته كمي نظر بنده با شمت متفاوته. اگر با اين ديد نگاه كنيم خب هر چيزي بجز خدا بي ارزش است پس چرا بايد به ياد پدر و مادرمان كه وفات كرده اند بيفتيم؟!!! به نظرم اين اختلاف نظر من و شما برميگرده به اولين بحثي كه با هم داشتيم (شايد يه تاپيك نياز باشه چون بحث مهمي هم هست) لذا فعلاً ازش صرف نظر ميكنم

یارب;620778 نوشت:
فرض یک نفر دارد برای خودش خوش زندگی میکند اصلا سر سوزنی هم به یاد ما نیست آنوقت ما نتوانیم او را فراموش کنیم و هردفعه یادمان به او باشد!
خب اين فرض شما هميشه صادق نيست. كم نيست مواردي كه طرف مقابل هم (چه خانم چه آقا) همين حس رو داره و به اون يكي فكر ميكنه. يعني هر دو نفر با اينكه از هم دور هستن ولي به هم فكر ميكنن

یارب;620778 نوشت:
بنده اینگونه تصور میکردم که تا وقتی چیزی برای انسان اهمیت داشته باشد به آن فکر میکند اما اگر بی اهمیت شود اصلا به آن فکر هم نمیکند و کم کم به دست فراموشی سپرده میشود
شما كاملاً درست فكر ميكرديد. بله ديگر به آن فكر نميكنيم ، اما فكر نكردن به معناي فراموشي نيست. حتي خود شما هم همينطور عمل ميكرديد. دقت كنيد:
یارب;620778 نوشت:
کلا بنده مطالبی را که برایم سودی ندارد اصلا به آنها فکر نمیکنم ، اما انهایی را که مهم است در ذهنم نگه میدارم!!
شما هم چون به بخشي فكر نكرده ايد كم كم در ذهن شما كمرنگ شده. اما هرگز پاك نشده و به قول استاد "امين" ممكنه با يه تلنگر يا يه اتفاق به ياد بياريد. ضمناً اهميت داشتن ، لزوماً به معناي دوست داشتن نيست. مثلاً خيلي از ما خاطراتي از جنگ با عراق رو در ذهن داريم. نه به اين دليل كه برامون با ارزش بوده يا دوست داشتيم. خير. به اين دليل كه اتفاقي خاص بود

یارب;620778 نوشت:
اگر بزرگواران دارند میگویند نمیشود فراموش کرد چون برایشان هنوز مهم است و هنوز خودشان نمیخواهند برایشان بی اهمیت شود!!
به همین دلیل برایم خیلی سوال شد که پرسیدم ،در هر صورت از پاسخ و توضیحی که دادید سپاسگزارم
خودم رو ميگم ، اگر پاسخي دادم وظيفه بود
ضمن اينكه خود شما هم از كاربراني هستيد كه هميشه نظرات با ارزشي داريد و به شخصه خيلي استفاده ميكنم

درمورد اين فرمايش شما (كه قرمز كردم) ، همونطور كه عرض كردم ، درسته احتمالش 100 در 100 نيست ، ولي 0 هم نيست
چه مرد و چه زن بايد دقت كنند كه طرفي كه براي ازدواج انتخاب ميكنن عشق كسي ديگه توي دلش نباشه

سلام علیکم
از توضیخاتتان سپاسگزارم

Reza-D;620799 نوشت:
البته كمي نظر بنده با شمت متفاوته. اگر با اين ديد نگاه كنيم خب هر چيزي بجز خدا بي ارزش است پس چرا بايد به ياد پدر و مادرمان كه وفات كرده اند بيفتيم؟!!!

به پدر مارمان فکر میکنیم چون کلا به فکر پدر مادر بودن و برایشان دعا کردن به نوعی عبادت است!(چه در حیات باشند چه نباشند) و در اسلام به آن سفارش شده است پس ارزشمند است و درمسیر رشد و کمال انسان است ،اما به نظر شما فکر کردن به یک نامحرم چه ارزشی دارد؟! از این باب بنده میگویم بی ارزش است

Reza-D;620799 نوشت:
خب اين فرض شما هميشه صادق نيست. كم نيست مواردي كه طرف مقابل هم (چه خانم چه آقا) همين حس رو داره و به اون يكي فكر ميكنه. يعني هر دو نفر با اينكه از هم دور هستن ولي به هم فكر ميكنن

بله کاملا درست است! اما به نظر بنده حقیر اگر آقا و خانم مجردی عاشق هم هستند خب بروند با هم ازدواج کنند! اما اگر مطمئنند قرار نیست بتوانند به هم برسن خصوصا اینکه خانم ازدواج کرده باشد دیگر این چه کاری است که به هم فکر کنند؟! وقتی قرار نیست بتوانند با هم محرم شوند به نظر شما ارزش فکر کردن دارد؟ آن خانم دارد با همسرش زندگی میکند حالا یک آقا بیاید فکر با ارزشش را درگیر آن خانم کند !حیف این آقا نیست؟! اصلا آیا شرعا درست است به خانم نامحرمی که همسر کس دیگری است حتی یک ثانیه هم فکر کرد؟( فرقی نمیکند ما خانمها هم همینطور، ارزشش را دارد یک لحظه به یک مرد نامحرم فکرکنیم؟ اصلا این کار درست است ؟حیف فکر و ذهنمان نیست صرف چیزهای بیهوده شود ؟! بهتر نیست نگه داریم برای همسر و فرزندان آینده امان؟! )

بنده کلا همیشه معتقد بودم تا به کسی محرم نباشیم نبایداجازه بدهیم به ذهن و دلمان که درگیر آن شود چون معتقدم نباید به نامحرم فکر کردچون اصلا آن فرد متعلق به ما نیست! (البته با لطف و عنایت الهی وگرنه وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ(يوسف،آیه 53) ) به نظر بنده عاشق شدن شاید لحظه اولش دست خود انسان نباشد اما ادامه دادنش که دست خود انسان است! میتواند دیگر به فکرش ادامه ندهد!

نکته :(خودتان متوجه میشوید منظورم چه نوع عشقی است وگرنه عشق به علمای دین و غیره با وجود اینکه نامحرمند نوع عشقش فرق میکند و مشکلی ندارد یعنی هیچگاه انسان به ذهنش هم خطور نمیکند با آنها ازدواج کند وکلا یک نوع ارادت است و کلا جنس عشقش متفاوت است )


Reza-D;620799 نوشت:
شما هم چون به بخشي فكر نكرده ايد كم كم در ذهن شما كمرنگ شده. اما هرگز پاك نشده و به قول استاد "امين" ممكنه با يه تلنگر يا يه اتفاق به ياد بياريد. ضمناً اهميت داشتن ، لزوماً به معناي دوست داشتن نيست. مثلاً خيلي از ما خاطراتي از جنگ با عراق رو در ذهن داريم. نه به اين دليل كه برامون با ارزش بوده يا دوست داشتيم. خير. به اين دليل كه اتفاقي خاص بود

بله درست است، اما بنده معتقدم انسان اراده دارد،اختیار فکرش هم دست خودش است ! پس باید با ارزش ها را نگه دارد بی ارزشها را بریزد دور و اصلا به آنها فکر نکند تا به مرور زمان فراموش شود،
خاطرات جنگ تحمیلی جزو خاطرات با ارزش است!

در کل به نظر بنده حقیر ما انسانها خیلی با ارزش هستیم!! اشرف مخلوقاتیم !! خداوند این همه نزد فرشتگان و کل عالم هستی برای ما کلاس گذاشته است و عاشق ترین هاییش را برای خودش از بین انسانها انتخاب کرده ،آنوقت حیف ما نیست با فکر یک نامحرم بخواهیم حتی لحظه ای از زندگی و ذهنمان را خراب کنیم؟! آنهایی که دارند از بالا مارا میبینند چه فکری درمورد ما ها میکنند...اصلا هیچگاه نشسته ایم فکر کنیم فلسفه عشق چیست و ما چرا باید عاشق شویم و قرار است از این عشق به کجا برسیم؟!

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
یازهرا(س)

یارب;620820 نوشت:
اما به نظر بنده حقیر اگر آقا و خانم مجردی عاشق هم هستند خب بروند با هم ازدواج کنند!

یارب;620820 نوشت:
اما به نظر شما فکر کردن به یک نامحرم چه ارزشی دارد؟! از این باب بنده میگویم بی ارزش است

خب شما فقط يك جنبهء موضوع رو مي بينيد. خيلي وقت ها ميخوان با هم ازدواج كنن ولي عواملي اجازه نميده. توضيحش خيلي مفصله و اگر مصاديق رو بدون توضيح مطرح كنم در ذهن اشتباه ميشه و سوال پيش مياد و......

لذا فقط يك نمونه رو كه شايع تر هست عرض ميكنم. خانواده ها

شما بياين اينطور نگاه كنيد. دختر و پسري نسبت به هم علاقه مند ميشن و ميخوان اقدام به ازدواجِ حلال كنن. اما پدر دختر به زور دخترش رو به مرد ديگه اي ميده. مردي كه اون دختر هيچ علاقه اي بهش نداره و از اون طرف هم خونوادهء پسر وادارش ميكنن كه با دختري ازدواج كنه كه اون پسر هم به دختره علاقه اي نداره. خب اينجا نميتونيم بريم راحت بگيم:
عيب نداره ، فراموش كنيد و....

خانمي رو ميشناسم كه پدرش به زور به مردي شوهرش داد درحاليكه مرد ديگه اي رو دوست داشت. الان بچه هاش دانشجو هستن. ولي همچنان ميگه من شوهرم رو دوست ندارم و نه از اون و نه از پدرم نميگذرم. و ميگه تنها آرزوم اينه كه در آخرت به همون مردي كه دوستش دارم برسم

براي افرادي مثل شما خواهر بزرگوار ، وجود همسر = رضاي خدا

براي برخي افراد مثل من هم ، با عشق ازدواج كردن = رضاي خدا

شما لزومي به وجود عشق اوليه نمي بينيد و اصل داشتن همسر رو كافي ميدونيد

ولي من اصل وجود همسر رو كافي نميدونم و وجود عشق رو لازم ميدونم

شما ميگيد ما بايد عاشق همسرمون باشيم

چون خدا گفته و اين يعني عشق به همسر در طول عشق به خداست

ولي من ميگم خودِ عاشق شدن ، به شرطي كه در عرضِ عشق به خدا نباشه ، يعني طولي بودن اين عشق با عشقِ به خدا

شايد اشتباه كنم.... ولي شايد هم درست بگم....

Reza-D;620828 نوشت:
خانمي رو ميشناسم كه پدرش به زور به مردي شوهرش داد درحاليكه مرد ديگه اي رو دوست داشت. الان بچه هاش دانشجو هستن. ولي همچنان ميگه من شوهرم رو دوست ندارم و نه از اون و نه از پدرم نميگذرم. و ميگه تنها آرزوم اينه كه در آخرت به همون مردي كه دوستش دارم برسم

بله بنده فراوان مصادیق را دیده ام و شنیده ام،اما به نظر شما این خانم این همه سال به فکر آن آقا بود سودی هم داشت؟!ارزشی هم داشت؟! اگر به جای این که به آن آقا فکر کند به دنبال راه حل بود و سعی میکرد عاشقانه زندگیش را صرف همسر و فرزندی کند که دیگر قرار است با آنها زندگی کند بهتر نبود؟ میدانید گذشتن از عشقی که به آن نرسیده میتوانست این خانم را به چه درجات بالایی از معنویت برساند؟! چه بسا خداوند بعد از یک مدت کوتاهی چنان عشقی از این همسر در دل خانم می انداخت که تصورش محال باشد!! ما گاهی فراموش میکنیم همه در حال امتحانیم ،یکی با عشق ،یکی با ثروت ،یکی با فقر و...و یادمان می رود خداوند دارد عاشقی ماها را محک میزند و یادمان میرود اگر عاشقیمان را به خدا ثابت کنیم آنوقت خداوند لذتی به ما میچشاند که حاضر نیستیم با هیچ چیزی در عالم عوض کنیم...

Reza-D;620828 نوشت:
براي افرادي مثل شما خواهر بزرگوار ، وجود همسر = رضاي خدا
براي برخي افراد مثل من هم ، با عشق ازدواج كردن = رضاي خدا
شما لزومي به وجود عشق اوليه نمي بينيد و اصل داشتن همسر رو كافي ميدونيد
ولي من اصل وجود همسر رو كافي نميدونم و وجود عشق رو لازم ميدونم

بنده کجا گفتم عشق به همسر نباشد؟! قطعا باید باشد! یک خانم باید عاشق همسرش باشد،آن هم واقعی و قلبی نه اینکه لقلقه زبانش باشد! ،باید از اینکه همسرش کنارش است لذت ببرد باید اگر همسرس سرما خورد آن خانم تب کند،اصلا بالاتر از نظر روحی با همسرش یکی شود اگر همسرش درفکرش غصه داشت خانم دلش غمناک شود...اما اما اما همه اینها در طول عشق خداوند است یعنی همین عاشق همسر بودن هم میشود عشق بازی با خداوند!!! این دو هیچ منافاتی با هم ندارد

Reza-D;620828 نوشت:
شما ميگيد ما بايد عاشق همسرمون باشيم چون خدا گفته و اين يعني عشق به همسر در طول عشق به خداست

Reza-D;620828 نوشت:
ولي من ميگم خودِ عاشق شدن ، به شرطي كه در عرضِ عشق به خدا نباشه ، يعني طولي بودن اين عشق با عشقِ به خدا

الان فرق این دو جمله در کجا بود؟!
به نظر بنده و همانگونه که شما هم اول عرایضتان فرمودید این بحث یک تاپیک جدا میطلبد و ممکن است کلا بحث را از موضوع اصلی خارج نماید،پس یا باید در پروفایل ادامه اش بدهیم تا به نتیجه برسیم یا اینکه یک تاپیک جدا در این مورد بزنید که به نظرم زدن تاپیک بهتر است چون از نظرات ارزشمند دیگر بزرگواران هم بهره مند میشویم

یازهرا(س)

یارب;620840 نوشت:
بنده کجا گفتم عشق به همسر نباشد؟!
نگفتم شما به عشقِ به همسر اعتقاد نداريد. عرض كردم عشق اوليه (قبل از ازدواج)

یارب;620840 نوشت:
به نظر بنده و همانگونه که شما هم اول عرایضتان فرمودید این بحث یک تاپیک جدا میطلبد و ممکن است کلا بحث را از موضوع اصلی خارج نماید،پس یا باید در پروفایل ادامه اش بدهیم تا به نتیجه برسیم یا اینکه یک تاپیک جدا در این مورد بزنید که به نظرم زدن تاپیک بهتر است چون از نظرات ارزشمند دیگر بزرگواران هم بهره مند میشویم
موافقم. مفصل بحث بشه بهتر منظور همديگه رو درك ميكنيم و به قول شما از فرمايش كارشناس ساير دوستان هم استفاده ميكنيم. فقط اگر اجازه بديد تاپيك رو بنده بزنم
پس فعلاً به بحث همين تاپيك ادامه ميديم

درضمن شما نظرتون رو درمورد سوال استارتر اين تاپيك نفرموديد

Reza-D;620853 نوشت:
[C عشق اوليه (قبل از ازدواج)
[/COLOR]
[/B][/B][/B]

عشق اوليه اگه با شناخت حاصل شده باشه با ارزشه
اما خيلي موقع ها عشق اوليه اي که با شناخت نبوده و فقط به خاطر موارد سطحي بوده تبديل شده به بي تفاوتي و بعضي مواقع نفرت
خيلي موقع ها هم شناخت اول منجر به عشق بعد از ازدواج ميشه و خيلي هم پايداره
بستگي داره اين علاقه چطور ايجاد شده باشه
اين هم بايد در نظر گرفت خيلي از عواطف به خاطر وجود دو نامحرم در يک محيط ايجاد ميشه و فقط احساسه و عشق و علاقه نيست فقط فريب شيطانه

shamime;620871 نوشت:
عشق اوليه اگه با شناخت حاصل شده باشه با ارزشه
اما خيلي موقع ها عشق اوليه اي که با شناخت نبوده و فقط به خاطر موارد سطحي بوده تبديل شده به بي تفاوتي و بعضي مواقع نفرت
خيلي موقع ها هم شناخت اول منجر به عشق بعد از ازدواج ميشه و خيلي هم پايداره
بستگي داره اين علاقه چطور ايجاد شده باشه
اين هم بايد در نظر گرفت خيلي از عواطف به خاطر وجود دو نامحرم در يک محيط ايجاد ميشه و فقط احساسه و عشق و علاقه نيست فقط فريب شيطانه

سلام به شما
اول بگم كه كليت حرف شما رو قبول دارم. اما....

shamime;620871 نوشت:
اما خيلي موقع ها عشق اوليه اي که با شناخت نبوده

shamime;620871 نوشت:
خيلي موقع ها هم شناخت اول منجر به عشق بعد از ازدواج ميشه و خيلي هم پايداره

1 - به نظرم كلمهء ((خيلي موقع ها)) ذهنيت خواننده رو به طرف مطلوب گوينده جهت ميده. حقيقت و درستش اينه كه بگيم ((گاهي موقع ها))

2 - اين قياس زماني ميتونه منصفانه باشه كه شخصي هر دو حالت رو تجربه كرده باشه و بعد بگه كه كدوم بهتر بوده
براي كسي كه عشق بعد از ازدواج رو تجربه نكرده ، عشق اوليه خوب به نظر ميرسه

و براي كسي كه عشق اوليه رو تجربه نكرده ، عشق بعد از ازدواج خوب به نظر ميرسه

3 -

shamime;620871 نوشت:
اين هم بايد در نظر گرفت خيلي از عواطف به خاطر وجود دو نامحرم در يک محيط ايجاد ميشه و فقط احساسه و عشق و علاقه نيست فقط فريب شيطانه
مگر توي زندگي مشترك اتفاقي غير از اين ميفته؟

اونهايي كه قبل از ازدواج عاشقِ همديگه ميشن ، معمولاً رابطهء جنسي ندارن
ولي توي زندگي مشترك ، زن و شوهر از روز اول با هم رابطهء جنسي دارن

مدت با هم بودنِ دو نفر كه عاشق هستن ، معمولاً كمه
اما مدتي كه زن و شوهر با هم هستن معمولاً خيلي بيشتره

يعني شرايط براي ايجاد عادت براي زن و شوهر بيشتره ، اون وقت چطوره كه علاقهء اوليه رو به احساسات و عادت نسبت ميدن ولي ازدواج رو نه؟

سلام علیکم

shamime;620871 نوشت:
عشق اوليه اگه با شناخت حاصل شده باشه با ارزشه

shamime;620871 نوشت:
خيلي موقع ها هم شناخت اول منجر به عشق بعد از ازدواج ميشه و خيلي هم پايداره

به نظرم این دو جمله یکی باشد!

به نظر بنده حقیر چیزی که خوب است تمایل و علاقه اولیه است که با شناخت حاصل شود نه عشق! که اگر اشنباه نکنم فکر کنم منظور شما هم همان تمایل و علاقه است که تعبیر به عشق فرمودید

یازهرا(س)

سلام علیکم

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
سوالم اینه که در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاد یا اینکه نیازی نیست

Reza-D;620853 نوشت:
نگفتم شما به عشقِ به همسر اعتقاد نداريد. عرض كردم عشق اوليه (قبل از ازدواج)

بنده معتقدم فرد باید به گونه ای باشد اگر به چیزی علاقه مند شد بتواند در صورتی که دارد نارضایتی خداوند را ایجاد میکند آن را کنار بگذارد!! یعنی یک آقا یا یک خانم نبایدقبل از ازدواج به خودشان اجازه دهند به حدی علاقه مند طرف مقابل شوند که اگر زمینه ازدواج به هر دلیلی فراهم نشد ضربه بخورند و نتوانند از آن بگذرند!!(به نظر شما آیا خداوند راضی است که یک آقا یا یک خانم سالها به یک نامحرم فکر کنند که قرار نیست برایشان سودی داشته باشد و از طرفی باعث میشود فرصت های زیادی را در زندگی از دست بدهند؟! ) به نظر بنده قبل از ازدواج علاقه ای که در اثر شناخت حاصل شود و منجر به ازدواج شود خوب است ،حال ممکن است این ایجاد علاقه قبل از رفتن به خواستگاری با دیدن یا شنیدن محاسن آن فرد ایجاد شود یا نه ممکن است در جلسات اول و دوم خواستگاری ایجاد گردد!
اصولا وقتی علاقه ایجاد میشود که طرف ملاکها را داشته باشد و ناخود آگاه این اتفاق بعد از چند جلسه خواستگاری و در اثر شناخت حاصل میشود ،اما فقط علاقه است نه عشق!!(عشق خیلی بالاتراز این حرفها است و بعد از ازدواج در متن زندگی باید ایجاد شود) از نظر بنده وقتی انسان دنبال رسیدن به عشق الهی باشد و عاشق خدا باشد هرچیزی که به آن عشق اصلیش شبیه تر باشد بیشتر دوست دارد پس حتی علاقه اش هم میشود در راستای عشق الهی !! یعنی این علاقه به گونه ای است که اگر به طرف مقابل نرسید چون میداند ادامه دادن این علاقه بعد از این، عشق اصلی اش (خدا) را ناراحت میکند دیگر ادامه اش نمیدهد
بنده با به وجو آمدن تمایل و علاقه قبل از ازدواج مخالف نیستم چون تا تمایلی به طرف مقابلت نداشته باشی که نمیتوانی با او ازدواج کنی!! اما با عاشق شدن قبل از ازواج خیلی مخالفم!!

سوار بر کشتی;618356 نوشت:
و اینکه چه راه کار هایی وجود داره تا اون خانم از ذهن من بره

مجموعه مباحثه ای که با کاربر محترم Reza-D داشتم پاسخ حقیر به این سوال است

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ،ان شاءالله
یازهرا(س)

پرسش:
چند وقتی هست که تصمیم گرفتم متاهل شوم و دو بار هم خواستگاری رفتم؛ ولی چون چند سال پیش عاشق خانمی شدم و الان دو سالی می‌شود که اصلا آن خانم را ندیدم و ایشان هم ازدواج کردند؛ ولی هنوز نتوانستم فراموشش کنم و می‌ترسم بعد از ازدواج باز هم به همسرم علاقه‌ای نداشته باشم و در زندگی به مشکل بخورم. سوال من این است که:
1. آیا در مرحله خواستگاری حتما باید کمی علاقه به وجود بیاید یا اینکه نیازی نیست؟
2. چه راه کار‌هایی وجود دارد تا آن خانم از ذهن من برود؟

پاسخ:
وجود علاقه حداقلی برای ازدواج لازم و ضروری است. حداقلی بودن آن هم به این معناست که طرف به دل شما بنشیند و بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید. وگرنه اگر قبل از ازدواج چنین احساسی نداشته باشید، ممکن است بعد از ازدواج هم علاقه‌ای شکل نگیرد و زندگی شما با مشکل مواجه شود.
منتها لزومی برای ایجاد چنین علاقه‌ای در همان جلسه اول خواستگاری یا اولین دیدار با دختر یا دیدن عکس او نیست. ممکن است شما در جلسه اول یا حتی جلسات اول هیچ احساسی نسبت به طرف نداشته باشید؛ ولی اگر مراودات شما کمی بیشتر شود و شناحت بیشتری نسبت به طرف پیدا کنید احساستان تغییر کند؛ چون علاقه طرفینی زمانی ایجاد می‌شود که طرفین به وجوه مشترک همدیگر پی ببرند و تفاهماتی را کشف کنند. بله برای تداوم این علاقه، تناسب‌های طرفینی و به عبارتی انتخاب عاقلانه شرطی ضروری است.

بنابراین یک راهکار این است که اگر شما با دیدن عکس یا دیدن خود دختر یا جلسه اول خواستگاری، هیچ علاقه‌ای به طرف پیدا نکردید و به دل شما ننشست، می‌توانید بعد از اینکه عقلاً ایشان مورد پذیرش شما واقع شد، تعداد جلسات خواستگاری و نشست و برخواست‌ها را کمی کش دهید تا بتوانید تصمیم بگیرید. البته این منحصر در پسر نیست؛ بلکه برای دخترها هم ممکن است چنین مشکلی پیش بیاید که همین راهکار قابل اجراست.

برای فراموش کردن فرد قبلی، بهترین گزینه در کنار توکل و توسل، پیدا کردن یک جایگزین برای ایشان است. لذا شما از همان روشی که عرض کردم استفاده کنید تا بتوانید فرد جایگزین را پیدا کرده و کم کم فرد قبلی را کاملا از ذهن خود پاک کنید.

البته فراموش کردن ایشان ملزومات دیگری هم دارد که می‌توانید در این تاپیک ها مطالعه کنید:
فراموش کردن خاطرات گذشته
آیا عشق اول فراموش شدنی نیست؟
چگونه فراموشش کنم؟

_ نتیجه:
وجود علاقه حداقلی برای ازدواج لازم و ضروری است. اگر این علاقه در جلسات اول ایجاد نشد می‌توان با ادامه دادن جلسات خواستگاری و نشست و برخواست‌ها، احتمال ایجاد علاقه را بیشتر کرد.

موضوع قفل شده است