اینها از اعتقادات کدام ادیان است؟

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اینها از اعتقادات کدام ادیان است؟

با سلام
ببخشید این مطالب جز عقاید کدام ادیان هستند؟
1-(مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد و کسی که کافر است و ذات و سرشت او کافر است امکان مومن شدن او وجود ندارد )
2-((مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد اما کسی که کافر است می تواند بر سرنوشت شوم خود غلبه کند و مومن شود))
لطفا دقت کنید که آخر دو گزینه با هم متفاوت است.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

مهران احمدی;595325 نوشت:
با سلام
ببخشید این مطالب جز عقاید کدام ادیان هستند؟
1-(مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد و کسی که کافر است و ذات و سرشت او کافر است امکان مومن شدن او وجود ندارد )
2-((مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد اما کسی که کافر است می تواند بر سرنوشت شوم خود غلبه کند و مومن شود))
لطفا دقت کنید که آخر دو گزینه با هم متفاوت است.

باسلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود هیچ کس کافر بدنیا نمی آید و آن دو گزینه هیچ کدام قایل مشخص ندارد .
اما حثیقت مسله را از این قرار است که از آموزه‌های دینی به دست می‌آید، همه آدمیان بر فطرت توحیدی و خداشناسی فطری آفریده می‌شوند، یعنی فطرتاً گرایش توحیدی دارند و خدا را با فطرت و قلب خود می‌شناسد و باور دارند، در این باره روایات متعدد قابل طرح است که به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:
در روایتی آمده:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطره؛ (1) همه بچه‌ها بر فطرت توحیدی زاده می‌شوند».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على التوحید؛ (2) خداوند آن ها را بر فطرت توحید قرار داده است».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على معرفته أنّه ربّهم؛ (3) خدا بشر را بر شناخت فطری پروردگارشان آفریده است»نیز از رسول خدا نقل شده وقتی کودکی گریه می کند ،گریه او تا هفت سالگی ذکر لا اله الا الله است. (4)
از این گونه روایات معلوم می‌شود که همه آدمیان با معرفت فطری و خداشناسی فطری به دنیا می‌آیند .متناسب با درک آن مقطع از حیات خود درکی نسبت به خالق خود دارد .کودکان نیز به نوعی از درک شعور نسبت به خالق خود بر خوردار اند، ولی بر اثر عوامل گوناگون نظیر پدر و مادر، محیط خانواده، جامعه، مراکز تحصیلی و ..... فطرت توحیدی ممکن است شکوفا نشود. ممکن است بی‌تأثیر و یا کم تأثیر و یا زیر ظلمت گناه پوشیده و مستور شود.
دو نوع شناخت فطری ممکن است مطرح باشد،
یکی شناخت حضوری و شهودی، یعنی ارتباط دل با خدا و
یکی شناخت حصولی و ذهنی و عقلی.
منظور از خداشناسی فطری به معنای شناخت حضوری این است که انسان آن گونه آفریده شده است که در اعماق قلبش رابطه وجودی با خدا دارد.
اگر در دل خودش درست کند و کاو کند و به عمق قلب خود توجه کافی بنماید، این رابطه را می‌یابد و شهود می‌کند.
مراد از شناخت عقلی و فطری این است که انسان با عقل و فطرت خدادادی که دارد ، به آسانی پی به وجود خدا می‌برد. شناخت‌های ذهنی فطری عبارت است از شناخت‌های بدیهی یا قریب به بداهت که احتیاج به کسب و استدلال نیست، بلکه به آمادگی فطری و خدادای می‌تواند این مطلب را درک کند.
همه آدمیان فطرتاً خداشناس آفریده می‌شوند . هیچ فردی نیست که فطرت او گواه بر یگانگی خدا ندهد،‌ ولی شرایط و عوامل گوناگون باعث گمراهی او و خاموش شدن نور فطرت می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج 1، ص 35،نشر مطبعه سید الشهدا ،قم،1405 ق.
2. کافی، ج 2، ص 11 ـ 12،نشر درالکتب الاسلامیه ،تهران، 1388 ق.
3. بحار، ج 3، ص 279،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
4.اصول کافی، ج6، ص53 ،نشر پیشین.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
منم با نظر کارشناس محترم موا
فق هستم
حالا این شکل نظریه پردازی از کجا میاد باید بگم از ذهن معیوب انسانهایی که دوست ندارن نمونه های بارز نقیض این ادعا رو ببینن
میشه یه سوال هم من بپرسم؟
شما گفتین تمام فرزندانی که به دنیا میان تا هفت سالگی گریه اشون ذکر لااله الا الله
میخواستم بدونم این در مورد فرزندانی که از نطفه مشکل دارن و یه جورایی حلال زاده نیستن و اصلا بخواست خودشون نبوده
حالا اگر بر حسب اتفاق سپرده بشن به یه خانواده مذهبی آیا تربیت پذیر هستن ؟
اصلا آیا مسلمان و شیعه میشن
دینشون درسته

یعنی اون ها هم در انتخاب مسیر مختار هستن
و خداوند اجازه میده به مسیر درست برسن یا بخاطر همون نطفه تمام اعمال انسانی اون ها به مخاطره میافته؟؟؟

اهورانی;599020 نوشت:
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
منم با نظر کارشناس محترم موا
فق هستم
حالا این شکل نظریه پردازی از کجا میاد باید بگم از ذهن معیوب انسانهایی که دوست ندارن نمونه های بارز نقیض این ادعا رو ببینن
میشه یه سوال هم من بپرسم؟
شما گفتین تمام فرزندانی که به دنیا میان تا هفت سالگی گریه اشون ذکر لااله الا الله
میخواستم بدونم این در مورد فرزندانی که از نطفه مشکل دارن و یه جورایی حلال زاده نیستن و اصلا بخواست خودشون نبوده
حالا اگر بر حسب اتفاق سپرده بشن به یه خانواده مذهبی آیا تربیت پذیر هستن ؟
اصلا آیا مسلمان و شیعه میشن
دینشون درسته

یعنی اون ها هم در انتخاب مسیر مختار هستن
و خداوند اجازه میده به مسیر درست برسن یا بخاطر همون نطفه تمام اعمال انسانی اون ها به مخاطره میافته؟؟؟

باسلام وتشکر .
فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعی و قانونی در انتخاب راه سعادت و یاشقاوت آزادند؛ آنها نـیـز می‌تـوانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت رابرگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. ایـن طـور نـیست که آنها شریر وجانی بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چـنـگـال ناپاکی وگناه رهایی بخشند؛ بلکه همان طوری که حضرت صادق علیه السلام فرموده اسـت : ان ولـد الزنا یستعمل ان عمل خیرا جزی به و ان عمل شرا جزی به (1) فرزند نامشروع از راه تـربـیـت بـه کـار و انـجام وظیفه وادار می‌شود؛ اگر اعمالش نیکو و خیر بود ،پاداش خوب داده می‌شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانی خود راخواهد دید. گـرچـه ممکن است طـبـع سـرکـش، وظـیـفـه فـرزندان نامشروع را که علاقه بیشتری به گناه و قانون شـکنی دارند در پیکار با معاصی دشوارتر می‌سازد؛ اما در صورتی که بر خلاف میل باطنی خود از فـرمان خدا و دستورات صحیح زندگی پیروی نمایند، به حکم افضل الاعمال احمزها (2) بهترین کارها آنهایی است که با رنج و مشقت بیشتر توام باشد پاداشی بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد.
بنابر این، نکوهش و توبیخی که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظوراین است که به آنها هشدار دهد که در موقعیت خطرناکی قرار دارند و بایستی حداکثرمراقبت را از خود در انجام وظـایـف و دوری از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها موثر نبوده و حتما از اهل دوزخ خواهند بود. بـه عـبـارت دیگر : فرزندانی که از روابط نامشروع به وجود می‌آیند، مانند کودکانی هستند که از پـدران و مـادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتی و نظایراینها متولد می‌شوند؛ چنین کودکانی آمادگی بیشتری برای ابتلا به آن امراض دارندکه هرگاه به معالجه آنها اقدام نشود، به زودی مـمکن است آنها را بیمار و مبتلاسازد؛ و به همین جهت باید برای رعایت مصالح عمومی و جـلـب اعـتـمـاد مردم، این گونه کودکان آماده ابتلا به سل را مثلا از تصدی امور مربوط به مواد غذایی و مانندآن، جلوگیری کرد. فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگی برای قانون شکنی و گناه و عصیان دارند؛ هرگاه تعلیم و تـربـیـت صحیح، محیط سالم، اراده و پایداری آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند. روی ایـن جـهات، مصالح عمومی ایجاب می‌کند که برای رعایت پیشگیری‌های لازم اجتماعی، از تصدی پاره ای از مقامات خودداری کنند. اما این که بعضی پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتما روی سعادت و نجات نخواهنددید، کاملا اشتباه است؛ بلکه آنها همانند دیگران می‌توانند افرادی خوشبخت وسعادتمند گردند؛ ولی همان طـور کـه گـفـتـیم چون زمینه روحی آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تـربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتما مسلول گردد، بلکه می‌تواند با مراعات اموربهداشتی او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیماری نجات داد.
خـلاصـه ،آمادگی زمینه، دلیل قطعی بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت می‌تواندآن را جبران نماید. جـالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایداری کنند ،مقامی ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنهامجاهده بیشتری کرده‌اند .

پی‌نوشت‌ها:
1. کافی ج8، ص238؛ وسائل الشیعه، ج20، ص442، طبع جدید؛ بحارالانوار، ج5، ص287.
2. مفتاح الفلاح، ص45؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج19، ص83.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

ببخشید که اومدم وسط این تایپیک این سولارو میپرسم
میخوام بدونم آیا اگر این کودکان در سن ازدواج ،ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند آیا ممکنه فرزندانشون هم اون بیماری رو به ارث ببرن و آیا در نسل اختلال ایجاد میکنه
و باز هم میگم این کودکان خودشون پدر مادر انتخاب نکردن آیا از عدالت بی حصر خداوند به دور نیست این اتفاق که خیلی چیزها رو از اون ها میگیره:Gig:
پس بی گناهی اولیه چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!:

سلام علیکم

فکر میکنم چنین اعتقادی برخاسته از روایاتی است که میگوید خداوند گل کفار را از جهنم و گل مومنین را از بهشت گرفته است.

اهورانی;599061 نوشت:
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

ببخشید که اومدم وسط این تایپیک این سولارو میپرسم
میخوام بدونم آیا اگر این کودکان در سن ازدواج ،ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند آیا ممکنه فرزندانشون هم اون بیماری رو به ارث ببرن و آیا در نسل اختلال ایجاد میکنه
و باز هم میگم این کودکان خودشون پدر مادر انتخاب نکردن آیا از عدالت بی حصر خداوند به دور نیست این اتفاق که خیلی چیزها رو از اون ها میگیره:Gig:
پس بی گناهی اولیه چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!:

باسلام وتشکر .
گناه برای آن بچه و نسل های بعدی که از او بدنیا می آید نیست ولی اثار وضعی آن ممکن است وجود داشته باشد
ولی با تربیت درست وعمل صحیح آن آثار نیز قابل رفع ودفع است وهر گز موجب سلب موفقیت به صورت جبری از او نخواهد شد .
باید توجه داشت فرزندان نامشروع، غالبا روح طغیان وتجرى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است؛ آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند؛ و لـذا بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را کـه مـانـنـد آتش زیر خاکستر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند.
بنابر این، نکوهش و توبیخى که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفا به منظوراین است که به آنها هشدار دهد که در موقعیت خطرناکى قرار دارند و بایستى حداکثرمراقبت را از خود در انجام وظـایـف و دورى از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها موثر نبوده و حتماً از اهل دوزخ خواهند بود.
بـه عـبـارت دیگر : فرزندانى که از روابط نامشروع به وجود مى آیند، مانند کودکانى هستند که از پـدران و مـادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتى و نظایر این­ها متولد مى شوند؛ چنین
فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگى براى قانون شکنى و گناه و عصیان دارند؛ هرگاه تعلیم و تـربـیـت صحیح، محیط سالم، اراده و پایدارى آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند. . اما این که بعضى پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتما روى سعادت و نجات نخواهند دید، کاملا اشتباه است؛ بلکه آنها همانند دیگران مى توانند افرادى خوشبخت وسعادتمند گردند؛ ولى همان طـور کـه گـفـتـیم چون زمینه روحى آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تـربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتما مسلول گردد، بلکه مى­تواند با مراعات اموربهداشتى او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیمارى نجات داد.
خـلاصـه، آمادگى زمینه، دلیل قطعى بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت مى تواندآن را جبران نماید. جـالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایدارى کنند، مقامى ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنها مجاهده بیشترى کرده اند.
بنا براین در مسئله فرزندان نامشروع با دو موضوع رو به رو هستیم: از نظر فردی و جایگاه آنان نزد خداوند و بحث ایمان و اعتقاد و جزا و پاداش که کاملاً متناسب با انسان­های دیگر رفتار می شود و اگر کمبودهایی در این جهت دارند، هم در مقام تکلیف و هم در مقام جزا و پاداش و نزد خداوند مراعات می­شود.

صادق;599052 نوشت:
بنابر این، نکوهش و توبیخی که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظوراین است که به آنها هشدار دهد که در موقعیت خطرناکی قرار دارند و بایستی حداکثرمراقبت را از خود در انجام وظـایـف و دوری از گناه به عمل آورند

سلام
ولي از نكوهش ها و توبيخ ها اصلاً اينطور برداشت نميشه. در روايات مدام گفته ضده كه دشمن اهل بيت زنا زاده ها هستند ، دشمنان علي زنا زاده ها هستند و......
ولي در برابر اين سخنان ، تا حالا نديدم جايي صحبت از امكان خوب بودن براي حرام زادگان بشه. اگر هم بوده ، درمقابل روايات قبل ، خيلي خيلي خيلي كمتره

مگر نه اينكه خوف و رجا بايد در كنار هم باشه؟!

ميدونم كه هر گردويي گرده ولي هر گردي گردو نيست ، اما اين نميتونه من رو قانع كنه

چرا؟ چون الان اروپا و آمريكا هم دارن همين رو ميگن:
ميگن هر مسلماني تروريست نيست ، ولي هر تروريستي مسلمانه (كه حرف درستي نيست)
حالا ما بيايم بگيم اروپا و آمريكا هدفشون از اين نكوهش و توبيخ اينه كه به مسلمون ها هشدار بدن كه درموقعيت خطرناكي قرار دارند؟!

اين يك سوال. سوال ديگه اي هم دارم. آيا نمونه هاي شناخته شده اي در تاريخ هستند كه حرام زاده باشند ولي در جبههء حق قرار گرفته باشند و عاقبت بخير شده باشند؟
اگر هست ممنون ميشم توضيحي بفرماييد

Reza-D;599522 نوشت:
سلام
ولي از نكوهش ها و توبيخ ها اصلاً اينطور برداشت نميشه. در روايات مدام گفته ضده كه دشمن اهل بيت زنا زاده ها هستند ، دشمنان علي زنا زاده ها هستند و......
ولي در برابر اين سخنان ، تا حالا نديدم جايي صحبت از امكان خوب بودن براي حرام زادگان بشه. اگر هم بوده ، درمقابل روايات قبل ، خيلي خيلي خيلي كمتره

مگر نه اينكه خوف و رجا بايد در كنار هم باشه؟!

ميدونم كه هر گردويي گرده ولي هر گردي گردو نيست ، اما اين نميتونه من رو قانع كنه

چرا؟ چون الان اروپا و آمريكا هم دارن همين رو ميگن:
ميگن هر مسلماني تروريست نيست ، ولي هر تروريستي مسلمانه (كه حرف درستي نيست)
حالا ما بيايم بگيم اروپا و آمريكا هدفشون از اين نكوهش و توبيخ اينه كه به مسلمون ها هشدار بدن كه درموقعيت خطرناكي قرار دارند؟!

اين يك سوال. سوال ديگه اي هم دارم. آيا نمونه هاي شناخته شده اي در تاريخ هستند كه حرام زاده باشند ولي در جبههء حق قرار گرفته باشند و عاقبت بخير شده باشند؟
اگر هست ممنون ميشم توضيحي بفرماييد

باسلام وتشکر .
کاربر محترم روایات نمی فرماید هر کس زنازاده باشد، لزوما دشمن اهل بیت است تا شما اشکال کنید که تقصیر او چیست؟ بلکه می فرماید دشمن اهل بیت یا زنا زاده است یا فرزند حیض است (هر كس دشمن اهل بيت است يكي از اين سه خصوصيت را دارد. اما معلوم نيست هر كس زنا زاده شده حتما دشمن اهل بيت مي شود).
لا يبغضنا إلا من خبثت ولادته أو حملت به أمه في حيضها (1)
کسی که نتیجه یک رابطه نامشروع باشد، به طور طبیعی زمینه بیشتری برای گناه و ظلم و انحراف دارد و علت ناقصه شقاوت در او هست. ولی تا انتخاب خودش زمینه نشود، علت تمام نمی شود و شقی نمی گردد. وجود این علت ناقصه در او ، ظلمی است که پدر و مادرش در حق وی کرده اند و فردای قیامت به خاطر این ظلم، علیه آنها شکایت خواهد داشت و به اندازه تاثیر این زمینه، از گناهانش بر عهده آنها خواهد بود. اما این فرزند وقتی دشمن اهل بیت می شود، مجبور به دشمنی نبوده بلکه اختیار و اراده خودش هم تاثیر نهایی را داشته و با این انتخاب علت ناقص را کامل کرده و شقی شده است و به همین جهت خودش گناهکار است چون می توانسته ایمان بیاورد و محب و تابع اهل بیت شود ولی نشده است.
این قانون اسباب و مسببات است که خدا در جهان قرار داده که هر کاری تاثیر و نتایجی دارد و اگر سببی ایجاد شد ، مسبب هم ایجاد می شود. رابطه حرام زنا سبب ایجاد زمینه شقاوت است. اما زمینه و علت ناقص نه علت کامل که فرد مجبور گردد.
فرزندی که نتیجه یک رابطه مشروع و حلال باشد و نطفه اش از لقمه حلال بسته شده باشد و در زمانی نطفه اش منعقد شده باشد که رحم پاک بوده و مهیای پذیرش او باشد و پدر و مادر در دوران بارداری از لقمه حلال تغذیه کنند و همیشه به یاد خدا باشند و با یاد خدا او را به دنیا بیاورند و به خدا بسپارند و لقمه حلال بدهد و مادر با وضو و با یاد خدا شیر حلال به او بدهد و ... ، چنین کسی زمینه بسیاری برای ایمان آوردن و خدایی شدن دارد و اگر کفر ورزد و دشمنی اهل بیت پیشه کند، گناهش بسیار بزرگتر از کسی است که نتیجه یک آمیزش حرام بوده یا نطفه اش از لقمه حرام منعقد شده و پدر و مادر رعایت حلال و حرام را در زمان بارداری نمی کنند و با ناپاکی جسمی و لقمه حلال او را شیر داده و بزرگ کرده اند و ...
برای روشن شدن مطلب، بیانی از سید مرتضی را ارائه می دهیم. از ایشان در مرد عبادت ولد الزنا می پرسند:
نماز و روزه و شب زنده داری ولد زنا چه حکمی دارد با توجه به این که روایت داریم که ولد الزنا جهنمی است و هرگز بهشتی نمی شود؟
ایشان در جواب می نویسد: گر چه این روایت در کتب روایی ما آمده ولی اولا قطعی نیست و ثانیا اگر صحیح باشد و امام فرموده باشد ،معنا و توجیهش این است که خداوند می داند که زنازاده عاقبت به انتخاب بد خودش کافر شده و بر کفر می میرد و برای ابد جهنمی می شود و هرگز با ایمان از دنیا نمی رود و ولد الزنا بودنش گناه او نیست که به آن جهنمی شده باشد زیرا این گناه پدر و مادرش است بلکه به خاطر گناهانش و به خاطر کفری که خدا از وی سراغ دارد و بر آن آگاه است ، جهنمی شده و خدا از این سوء انتخاب او خبر داده است.
با توجه به توضیح بالا این سؤال مطرح می شود که وقتی می دانید ولد الزنا قطعا و بالاخره با کفر خود جهنمی می شود و اطاعت و امتثال امر برایش مفید نخواهد بود ، چرا او را امر و نهی می کنید؟
گوییم : اولا این که ولد الزنا حتما جهنمی می شود، یقینی نیست، بله با توجه به روایات موجود چنین گمانی هست. ولی چون یقینی نیست، پس مکلف دانستن او قبیح نیست. اگر هم بگویی ما بسیاری از اولاد زنا را می شناسیم که بسیار به عبادات و شرعیات پایبند هستند و چگونه آنان جهنمی خواهند بود؟ گوییم اولا باید تا آخر بر این طریقه ماند و اگر کافر شوند ، همه گذشته نیکو حبط و نابود می شود و ثانیا ما ظاهر افراد را می بینیم و ملاک در عقاب و ثواب واقع است نه ظاهر ثالثا چه بسا ما کسی را فرزند زنا بدانیم در حالی که او در واقع نتیجه یک ازدواج حلال باشد. (2)
در مورد فراز اخر پرسش باید گفت :
اولا _ چنان که اشاره شد فرزندان زنا کمتر توفیق محبت اهلبیت را پیدا می کنند .
ثانیا_ آیا چنین کار ممکن ومعقول است که در میان محبان کسی را پیدا نمایم ومحکوم به آن حکم کنیم وآن گاه ..... این چه فرمایشی است ؟؟؟!!!!!!
ثالثا_ چنین چیزی امکانش منتفی نیست اما آیا جستجو واثبات وبیان آن معقول است ؟؟

پی نوشت ها:
1. صدوق، فقیه، قم، انتشارات اسلامی، ج 1، ص 96 و ...
2. سید مرتضی، رسائل، قم، سید الشهداء، 1405 ق، ج 3، ص 131-132.

صادق;599532 نوشت:
باسلام وتشکر .
کاربر محترم روایات نمی فرماید هر کس زنازاده باشد، لزوما دشمن اهل بیت است تا شما اشکال کنید که تقصیر او چیست؟ بلکه می فرماید دشمن اهل بیت یا زنا زاده است یا فرزند حیض است (هر كس دشمن اهل بيت است يكي از اين سه خصوصيت را دارد. اما معلوم نيست هر كس زنا زاده شده حتما دشمن اهل بيت مي شود).
لا يبغضنا إلا من خبثت ولادته أو حملت به أمه في حيضها (1)
کسی که نتیجه یک رابطه نامشروع باشد، به طور طبیعی زمینه بیشتری برای گناه و ظلم و انحراف دارد و علت ناقصه شقاوت در او هست. ولی تا انتخاب خودش زمینه نشود، علت تمام نمی شود و شقی نمی گردد. وجود این علت ناقصه در او ، ظلمی است که پدر و مادرش در حق وی کرده اند و فردای قیامت به خاطر این ظلم، علیه آنها شکایت خواهد داشت و به اندازه تاثیر این زمینه، از گناهانش بر عهده آنها خواهد بود. اما این فرزند وقتی دشمن اهل بیت می شود، مجبور به دشمنی نبوده بلکه اختیار و اراده خودش هم تاثیر نهایی را داشته و با این انتخاب علت ناقص را کامل کرده و شقی شده است و به همین جهت خودش گناهکار است چون می توانسته ایمان بیاورد و محب و تابع اهل بیت شود ولی نشده است.
این قانون اسباب و مسببات است که خدا در جهان قرار داده که هر کاری تاثیر و نتایجی دارد و اگر سببی ایجاد شد ، مسبب هم ایجاد می شود. رابطه حرام زنا سبب ایجاد زمینه شقاوت است. اما زمینه و علت ناقص نه علت کامل که فرد مجبور گردد.
فرزندی که نتیجه یک رابطه مشروع و حلال باشد و نطفه اش از لقمه حلال بسته شده باشد و در زمانی نطفه اش منعقد شده باشد که رحم پاک بوده و مهیای پذیرش او باشد و پدر و مادر در دوران بارداری از لقمه حلال تغذیه کنند و همیشه به یاد خدا باشند و با یاد خدا او را به دنیا بیاورند و به خدا بسپارند و لقمه حلال بدهد و مادر با وضو و با یاد خدا شیر حلال به او بدهد و ... ، چنین کسی زمینه بسیاری برای ایمان آوردن و خدایی شدن دارد و اگر کفر ورزد و دشمنی اهل بیت پیشه کند، گناهش بسیار بزرگتر از کسی است که نتیجه یک آمیزش حرام بوده یا نطفه اش از لقمه حرام منعقد شده و پدر و مادر رعایت حلال و حرام را در زمان بارداری نمی کنند و با ناپاکی جسمی و لقمه حلال او را شیر داده و بزرگ کرده اند و ...
برای روشن شدن مطلب، بیانی از سید مرتضی را ارائه می دهیم. از ایشان در مرد عبادت ولد الزنا می پرسند:
نماز و روزه و شب زنده داری ولد زنا چه حکمی دارد با توجه به این که روایت داریم که ولد الزنا جهنمی است و هرگز بهشتی نمی شود؟
ایشان در جواب می نویسد: گر چه این روایت در کتب روایی ما آمده ولی اولا قطعی نیست و ثانیا اگر صحیح باشد و امام فرموده باشد ،معنا و توجیهش این است که خداوند می داند که زنازاده عاقبت به انتخاب بد خودش کافر شده و بر کفر می میرد و برای ابد جهنمی می شود و هرگز با ایمان از دنیا نمی رود و ولد الزنا بودنش گناه او نیست که به آن جهنمی شده باشد زیرا این گناه پدر و مادرش است بلکه به خاطر گناهانش و به خاطر کفری که خدا از وی سراغ دارد و بر آن آگاه است ، جهنمی شده و خدا از این سوء انتخاب او خبر داده است.
با توجه به توضیح بالا این سؤال مطرح می شود که وقتی می دانید ولد الزنا قطعا و بالاخره با کفر خود جهنمی می شود و اطاعت و امتثال امر برایش مفید نخواهد بود ، چرا او را امر و نهی می کنید؟
گوییم : اولا این که ولد الزنا حتما جهنمی می شود، یقینی نیست، بله با توجه به روایات موجود چنین گمانی هست. ولی چون یقینی نیست، پس مکلف دانستن او قبیح نیست. اگر هم بگویی ما بسیاری از اولاد زنا را می شناسیم که بسیار به عبادات و شرعیات پایبند هستند و چگونه آنان جهنمی خواهند بود؟ گوییم اولا باید تا آخر بر این طریقه ماند و اگر کافر شوند ، همه گذشته نیکو حبط و نابود می شود و ثانیا ما ظاهر افراد را می بینیم و ملاک در عقاب و ثواب واقع است نه ظاهر ثالثا چه بسا ما کسی را فرزند زنا بدانیم در حالی که او در واقع نتیجه یک ازدواج حلال باشد. (2)
در مورد فراز اخر پرسش باید گفت :
اولا _ چنان که اشاره شد فرزندان زنا کمتر توفیق محبت اهلبیت را پیدا می کنند .
ثانیا_ آیا چنین کار ممکن ومعقول است که در میان محبان کسی را پیدا نمایم ومحکوم به آن حکم کنیم وآن گاه ..... این چه فرمایشی است ؟؟؟!!!!!!
ثالثا_ چنین چیزی امکانش منتفی نیست اما آیا جستجو واثبات وبیان آن معقول است ؟؟

پی نوشت ها:
1. صدوق، فقیه، قم، انتشارات اسلامی، ج 1، ص 96 و ...
2. سید مرتضی، رسائل، قم، سید الشهداء، 1405 ق، ج 3، ص 131-132.

استاد عزيز ، اين پاسخ پرسش من نبودا :Gig:

دقت بفرماييد:

Reza-D;599522 نوشت:
ولي از نكوهش ها و توبيخ ها اصلاً اينطور برداشت نميشه. در روايات مدام گفته شده كه دشمن اهل بيت زنا زاده ها هستند ، دشمنان علي زنا زاده ها هستند و......
ولي در برابر اين سخنان ، تا حالا نديدم جايي صحبت از امكان خوب بودن براي حرام زادگان بشه. اگر هم بوده ، درمقابل روايات قبل ، خيلي خيلي خيلي كمتره
مگر نه اينكه خوف و رجا بايد در كنار هم باشه؟!

پرسش من اين بود كه از روايات نتونستم هشدار رو برداشت كنم چون انتظار دارم خوف و رجا توأم باشه

ولي شما در جواب پرسش من توضيحي فرموديد كه خودم قبلش اشاره كرده بودم. باز هم لطفاً دقت بفرماييد:

Reza-D;599522 نوشت:
ميدونم كه هر گردويي گرده ولي هر گردي گردو نيست ، اما اين نميتونه من رو قانع كنه

چرا؟ چون الان اروپا و آمريكا هم دارن همين رو ميگن:
ميگن هر مسلماني تروريست نيست ، ولي هر تروريستي مسلمانه (كه حرف درستي نيست)
حالا ما بيايم بگيم اروپا و آمريكا هدفشون از اين نكوهش و توبيخ اينه كه به مسلمون ها هشدار بدن كه درموقعيت خطرناكي قرار دارند؟!


و شما اينطور پاسخ داديد:

صادق;599532 نوشت:
کاربر محترم روایات نمی فرماید هر کس زنازاده باشد، لزوما دشمن اهل بیت است تا شما اشکال کنید که تقصیر او چیست؟ بلکه می فرماید دشمن اهل بیت یا زنا زاده است یا فرزند حیض است (هر كس دشمن اهل بيت است يكي از اين سه خصوصيت را دارد. اما معلوم نيست هر كس زنا زاده شده حتما دشمن اهل بيت مي شود)

خب برادر اينكه حرف خودم بود!

ممنون ميشم پرسشي كه مد نظر بنده بود رو جواب بديد

Reza-D;599562 نوشت:
استاد عزيز ، اين پاسخ پرسش من نبودا :Gig:
باسلام مجدد.
اگر آن گرامی در همه مطالب پاسخ دقت می نمود جواب خود را به آسانی دریافت می کرد .
در عین حال حسب لالامر مجددا نکته های تقدیم محضر می شود :

دقت بفرماييد:

چشم .

پرسش من اين بود كه از روايات نتونستم هشدار رو برداشت كنم چون انتظار دارم خوف و رجا توأم باشه

اگر کاربر بزرگوار نتوانسته است که از روایات مسله هشدار را بر داشت نماید
بنده خدمت شان روایات را تبیین نمودم خوب به عرض حقیر دقت می نمودید تا مسله برای تان روشن می شد .
بنده قبلا عرض کردم که مسله خوف ورجا وهمه امور تکلیفی ومانند آن که برای دیگران است برای آن فرد( حرامی) هم مطرح است در این گونه امور تفاوتی بین او ودیگران نیست .
گرچه او ( حرامی )بدلیل مشکل خاص که تقصیر مادر ش است بگونه ی گرفتار دشواری است که توفیق طی مسیر سعادت برایش کمی دشوار تر از دیگران است اگر بتواند این مسیر دشوار را طی کند دیگر مشکلی ندارد واهل بهشت خواهد بود وگناه مادرش دامن گیر او نمی شود .

ولي شما در جواب پرسش من توضيحي فرموديد كه خودم قبلش اشاره كرده بودم. باز هم لطفاً دقت بفرماييد:


و شما اينطور پاسخ داديد:

خب برادر اينكه حرف خودم بود!
از این که حرف خود تان تلقی نموده اید عیب ندارد مهم این که پاسخ تان را دریافت کرده باشید .
ممنون ميشم پرسشي كه مد نظر بنده بود رو جواب بديد


با توجه به عرض مجدد اگر باز هم فرمایش داشتید بفرماید تا جواب تقدیم شود .

صادق;599532 نوشت:
هر كس دشمن اهل بيت است يكي از اين سه خصوصيت را دارد

[=arial]فرزند حیض بودن و زنازاده بودن و دیگه چی؟ سومیش چیه؟

بانوی برفی;599657 نوشت:
فرزند حیض بودن و زنازاده بودن و دیگه چی؟ سومیش چیه؟

سلام
سومین ویژگی نفاق است
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْقُرَشِيِّ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَقَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ لِعَلِيٍّ ع‏ لَا يُبْغِضُكُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَ مُنَافِقٌ وَ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَ هِيَ حَائِضٌ.


امام علی(ع) فرمود: «سه تن مرا دوست نمی‌دارند؛ زنازاده، منافق و فرزند حیض».
ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 3، ص 208.

ام سلمه گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که به على(ع) می‌فرمود: «تنها سه گروه تو را دشمن دارند: ولد زنا، منافق‏ و کسى که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد».
شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 142.

[=arial]حالا منافق کیه؟

[="Navy"]

بانوی برفی;599669 نوشت:
حالا منافق کیه؟

مؤمن كسی است كه واقعاً از عمق دل خودش به حقیقت و اسلام ایمان دارد و اقرار و اعتراف هم دارد؛ در دل مؤمن است، در زبان و در عمل هم مؤمن است؛ در احساسات مؤمن است، در تظاهرات ظاهری هم مؤمن است؛ در عمل مؤمن است، در قول مؤمن است.
اما كافر كسی است كه مخالف است؛ در باطن مخالف است، در ظاهر هم مخالف است. می گوید من خدا را قبول ندارم. خدا را قبول ندارد و می گوید هم خدا را قبول ندارم. پیغمبر را قبول ندارد، می گوید هم پیغمبر را قبول ندارم. قرآن را قبول ندارد، می گوید قبول ندارم. صریح است. كافر است و یك كافر صریح، یعنی یك رو؛ یك رو بیشتر ندارد. ظاهرش همان را می گوید كه باطنش می گوید و باطنش همان را می گوید كه ظاهرش می گوید.
و اما منافق. منافق كسی است كه فكر و اندیشه اش یك جور می گوید زبانش جور دیگری، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یك جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستی است؛ پیغمبر را قبول ندارد متظاهر به احترام به پیغمبر است؛ قرآن را قبول ندارد متظاهر به احترام به قرآن است؛ علی را قبول ندارد متظاهر به احترام به علی است؛ و همین طور همه ی مقدسات دین. پرده ای بر روی كفر خودش كشیده است. بنابراین نفاق یعنی كفرِ در زیر پرده، منافق یعنی كافری كه كفر خودش را در پشت پرده مخفی نگه داشته است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 207[/]

صادق;599599 نوشت:
با توجه به عرض مجدد اگر باز هم فرمایش داشتید بفرماید تا جواب تقدیم شود .

با توجه به لطف شما برای فرمایش مجدد ، بله سوال دارم

ببینید استاد گرامی ، حرف من اینه که در روایات خوف دیدم ولی رجا نه
و این رو از روی برداشت شخصی نمیگم ، بلکه منظورم اینه که یک زنازاده چطوری میتونه از این روایات امید رو هم برداشت کنه؟
و مثال زدم که مثلاً گفته میشه که دشمنان حضرت علی(ع) زنازاده هستن

کاملاً متوجه این هستم که معنای این گفتار این نیست که:
هر کسی زنازاده باشد جبراً دشمن اهل بیت میشود
بلکه منظور این است که اگر کسی دشمن اهل بیت شد شامل یکی از اون سه دسته خواهد بود

اما دونستن این موضوع که عرض کردم و شما هم اشاره فرمودید ، ارتباطی با این نداره که ما باید امید رو در این روایت برداشت کنیم

حالا نه این روایت ، روایات دیگه....

مثل روایتی که در ابتدا آورده شد که میفرمود زنازاده هم میتونه نجات پیدا کنه (توی پست ها پیداش نکردم ، فکر میکنم از امام صادق(ع) بود)
از این روایات خیلی خیلی کمه (یا من ندیدم)

امیدوارم الان مقصودم رو بهتر بیان کرده باشم

Reza-D;599700 نوشت:
با توجه به لطف شما برای فرمایش مجدد ، بله سوال دارم

ببینید استاد گرامی ، حرف من اینه که در روایات

خوف دیدم ولی رجا نه
و این رو از روی برداشت شخصی نمیگم ، بلکه منظورم اینه که یک زنازاده چطوری میتونه از این روایات امید رو هم برداشت کنه؟
و مثال زدم که مثلاً گفته میشه که دشمنان حضرت علی(ع) زنازاده هستن

باسلام وتشکر .
مطلب روشن است ومسله رجامندی هم مستند قرانی و روایی دارد

زیرا بر اساس آموزه‌های دینی، آن فرزند گناه و جرمی متوجه‌اش نیست؛ زیرا هیچ تقصیری ندارد. عمل خلاف پدر و مادرش، مسؤلیتی را متوجه او نمی‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ولا تزر وازرة وزر اُخری؛ (1) گناه هیچ کسی به گردن دیگری نیست».
در روایتی نیز آمده: «لیس علی ولد الزنا وزر أبویه شیء؛ (2) به فرزند زنا چیزی از گناه پدر و مادرش نیست».
حرام زاده به دليل عمل حرام و گناه آلودی که پدر و مادر انجام داده اند، گناهکار نیست. همان گونه که در آیات قرآن آمده، کسی گناه دیگری را بر دوش نمی کشد. حرام‌ زاده هم می‌تواند با داشتن اعتقاد درست و انجام اعمال و دستورهای دینی به بهشت برود؛ همان گونه که در فرمایش امام صادق(ع) آمده است:
"زنازاده اگر اعمال خوب انجام بدهد، به او پاداش داده می‌شود. اگر کار بد از وی سر زند، مجازات می‌گردد". (3) یعنی زنازاده مانند سایر مردم است.
او نیز مانند دیگران مکلف به وظایف شرعی و عقلی است و می تواند به پاکی و تقوا روی آورد؛ همان طور که می تواند به فساد و گناه کشیده شود. چه بسا افراد حلال زاده ای هستند که از شمر بدترند. چه افراد زنازاده ای که خود را از گناه و آلودگی نگاه داشته و اهل بهشت شده اند.

پی‌نوشت‌‌ها:
1. فاطر (35)، آیه 18.
2. محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 244، نشر دار الحدیث، قم، 1407 ق.
3. همان.

کاملاً متوجه این هستم که معنای این گفتار این نیست که:
هر کسی زنازاده باشد جبراً دشمن اهل بیت میشود
بلکه منظور این است که اگر کسی دشمن اهل بیت شد شامل یکی از اون سه دسته خواهد بود

اما دونستن این موضوع که عرض کردم و شما هم اشاره فرمودید ، ارتباطی با این نداره که ما باید امید رو در این روایت برداشت کنیم

حالا نه این روایت ، روایات دیگه....

مثل روایتی که در ابتدا آورده شد که میفرمود زنازاده هم میتونه نجات پیدا کنه (توی پست ها پیداش نکردم ، فکر میکنم از امام صادق(ع) بود)
از این روایات خیلی خیلی کمه (یا من ندیدم)

امیدوارم الان مقصودم رو بهتر بیان کرده باشم

امید است مطلب روشنتر شده باشد .
وگرنه سوال تان را مطرح نماید .

صادق;599898 نوشت:
در روایتی نیز آمده: «لیس علی ولد الزنا وزر أبویه شیء؛ (2) به فرزند زنا چیزی از گناه پدر و مادرش نیست»

خدا جايگاهت رو كنار امام حسين(ع) قرار بده برادر

همين روايت... تموم. همين رو ميخواستم كه چه اشارات و رواياتي هست كه براي زِنازاده اميد بخش باشه. مثل همين كه آورديد

اگر چند نمونه ديگه هم بنويسيد ممنون ميشم و عرض ديگه اي ندارم

Reza-D;599902 نوشت:
خدا جايگاهت رو كنار امام حسين(ع) قرار بده برادر
الهی امین .
همراه با دوستان . انشا ءالله .
...... ان تجعلنی معکم فی الدنیا والاخره وان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والاخره ....

همين روايت... تموم. همين رو ميخواستم كه چه اشارات و رواياتي هست كه براي زِنازاده اميد بخش باشه. مثل همين كه آورديد

اگر چند نمونه ديگه هم بنويسيد ممنون ميشم و عرض ديگه اي ندارم

باسلام وتشکر .
از این که انلاین اید از شما تقدیر می شود .
صفحه مشخصات تان را نگاه کردم معلوم شد اهل اهواز وعلاقه مند به شعر هستید .
هر دو آن امتیاز است .
لذا جوابت این سخن سعدی است که گفته است :
دل گفت مرا علم لدني هوس است

تعليمم کن اگر ترا دست رس است

گفتم که: الف،گفت: دگر، گفتم: هيچ

در خانه اگر کس است، يک حرف بس است

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:


.امین.;599073 نوشت:
فکر میکنم چنین اعتقادی برخاسته از روایاتی است که میگوید خداوند گل کفار را از جهنم و گل مومنین را از بهشت گرفته است.

بله درسته منظور از این روایات دقیقا چیه ؟ ایا این روایات صحیح اند یا به طور جعلی و از ادیان دیگر وارد دین شده اند؟

مهران احمدی;603684 نوشت:
بله درسته منظور از این روایات دقیقا چیه ؟ ایا این روایات صحیح اند یا به طور جعلی و از ادیان دیگر وارد دین شده اند؟

سلام علیکم

ظاهرا این روایات سندیت ندارد و علما درموردشان اظهار نظری نکرده اند.

.امین.;603688 نوشت:
سلام علیکم

ظاهرا این روایات سندیت ندارد و علما درموردشان اظهار نظری نکرده اند.


با تشکر از شما
پس این سند هایی که شیخ صدوق به طور مکرر در بعضی از کتب خود از جمله شیخ صدوق اورده چی میشن؟

مهران احمدی;603692 نوشت:
با تشکر از شما
پس این سند هایی که شیخ صدوق به طور مکرر در بعضی از کتب خود از جمله شیخ صدوق اورده چی میشن؟

شیخ صدوق سند قطعی و صحیح آورده؟

.امین.;603697 نوشت:
شیخ صدوق سند قطعی و صحیح آورده؟

برای مثال نمونه اش در کتاب علل الشرایع:
حدثنا محمد بن علی ماجیلویه قال حدثنی محمد بن یحیی العطار قال حدثنی الحسین بن الحسن بن ابان عن محمد بن اورمه عن عمروبن عثمان عن امنقری عن عمروبن ثابت عن ابیه عن حبه العرنی عن علی علیه السلام

سوال :
ببخشید این مطالب جز عقاید کدام ادیان هستند؟
1-(مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد و کسی که کافر است و ذات و سرشت او کافر است امکان مومن شدن او وجود ندارد )
2-((مردم یا مومن بدنیا می آیند یا کافر واین کافر و مومن بودن جز ذات و سرشت انهاست بنحوی که کسی که مومن افریده شده امکان کافر شدن آن وجود ندارد اما کسی که کافر است می تواند بر سرنوشت شوم خود غلبه کند و مومن شود))
لطفا دقت کنید که آخر دو گزینه با هم متفاوت است.

پاسخ :
در ابتدا باید اشاره شود هیچ کس کافر بدنیا نمی آید و آن دو گزینه هیچ کدام قایل مشخص ندارد .
اما حثیقت مسله را از این قرار است که از آموزه‌های دینی به دست می‌آید، همه آدمیان بر فطرت توحیدی و خداشناسی فطری آفریده می‌شوند، یعنی فطرتاً گرایش توحیدی دارند و خدا را با فطرت و قلب خود می‌شناسد و باور دارند، در این باره روایات متعدد قابل طرح است که به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:
در روایتی آمده:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطره؛ (1) همه بچه‌ها بر فطرت توحیدی زاده می‌شوند».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على التوحید؛ (2) خداوند آن ها را بر فطرت توحید قرار داده است».
در روایت دیگر آمده:
«فطرهم على معرفته أنّه ربّهم؛ (3) خدا بشر را بر شناخت فطری پروردگارشان آفریده است»نیز از رسول خدا نقل شده وقتی کودکی گریه می کند ،گریه او تا هفت سالگی ذکر لا اله الا الله است. (4)
از این گونه روایات معلوم می‌شود که همه آدمیان با معرفت فطری و خداشناسی فطری به دنیا می‌آیند .متناسب با درک آن مقطع از حیات خود درکی نسبت به خالق خود دارد .کودکان نیز به نوعی از درک شعور نسبت به خالق خود بر خوردار اند، ولی بر اثر عوامل گوناگون نظیر پدر و مادر، محیط خانواده، جامعه، مراکز تحصیلی و ..... فطرت توحیدی ممکن است شکوفا نشود. ممکن است بی‌تأثیر و یا کم تأثیر و یا زیر ظلمت گناه پوشیده و مستور شود.
دو نوع شناخت فطری ممکن است مطرح باشد،
یکی شناخت حضوری و شهودی، یعنی ارتباط دل با خدا و
یکی شناخت حصولی و ذهنی و عقلی.
منظور از خداشناسی فطری به معنای شناخت حضوری این است که انسان آن گونه آفریده شده است که در اعماق قلبش رابطه وجودی با خدا دارد.
اگر در دل خودش درست کند و کاو کند و به عمق قلب خود توجه کافی بنماید، این رابطه را می‌یابد و شهود می‌کند.
مراد از شناخت عقلی و فطری این است که انسان با عقل و فطرت خدادادی که دارد ، به آسانی پی به وجود خدا می‌برد. شناخت‌های ذهنی فطری عبارت است از شناخت‌های بدیهی یا قریب به بداهت که احتیاج به کسب و استدلال نیست، بلکه به آمادگی فطری و خدادای می‌تواند این مطلب را درک کند.
همه آدمیان فطرتاً خداشناس آفریده می‌شوند . هیچ فردی نیست که فطرت او گواه بر یگانگی خدا ندهد،‌ ولی شرایط و عوامل گوناگون باعث گمراهی او و خاموش شدن نور فطرت می‌گردد.
پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج 1، ص 35،نشر مطبعه سید الشهدا ،قم،1405 ق.
2. کافی، ج 2، ص 11 ـ 12،نشر درالکتب الاسلامیه ،تهران، 1388 ق.
3. بحار، ج 3، ص 279،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
4.اصول کافی، ج6، ص53 ،نشر پیشین.

سوال :
شما گفتین تمام فرزندانی که به دنیا میان تا هفت سالگی گریه اشون ذکر لااله الا الله
میخواستم بدونم این در مورد فرزندانی که از نطفه مشکل دارن و یه جورایی حلال زاده نیستن و اصلا بخواست خودشون نبوده
حالا اگر بر حسب اتفاق سپرده بشن به یه خانواده مذهبی آیا تربیت پذیر هستن ؟
اصلا آیا مسلمان و شیعه میشن
دینشون درسته

یعنی اون ها هم در انتخاب مسیر مختار هستن
و خداوند اجازه میده به مسیر درست برسن یا بخاطر همون نطفه تمام اعمال انسانی اون ها به مخاطره میافته؟؟؟

پاسخ :
فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعی و قانونی در انتخاب راه سعادت و یاشقاوت آزادند؛ آنها نـیـز می‌تـوانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت رابرگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. ایـن طـور نـیست که آنها شریر وجانی بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چـنـگـال ناپاکی وگناه رهایی بخشند؛ بلکه همان طوری که حضرت صادق علیه السلام فرموده اسـت : ان ولـد الزنا یستعمل ان عمل خیرا جزی به و ان عمل شرا جزی به (1) فرزند نامشروع از راه تـربـیـت بـه کـار و انـجام وظیفه وادار می‌شود؛ اگر اعمالش نیکو و خیر بود ،پاداش خوب داده می‌شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانی خود راخواهد دید. گـرچـه ممکن است طـبـع سـرکـش، وظـیـفـه فـرزندان نامشروع را که علاقه بیشتری به گناه و قانون شـکنی دارند در پیکار با معاصی دشوارتر می‌سازد؛ اما در صورتی که بر خلاف میل باطنی خود از فـرمان خدا و دستورات صحیح زندگی پیروی نمایند، به حکم افضل الاعمال احمزها (2) بهترین کارها آنهایی است که با رنج و مشقت بیشتر توام باشد پاداشی بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد.
بنابر این، نکوهش و توبیخی که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظوراین است که به آنها هشدار دهد که در موقعیت خطرناکی قرار دارند و بایستی حداکثرمراقبت را از خود در انجام وظـایـف و دوری از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها موثر نبوده و حتما از اهل دوزخ خواهند بود. بـه عـبـارت دیگر : فرزندانی که از روابط نامشروع به وجود می‌آیند، مانند کودکانی هستند که از پـدران و مـادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتی و نظایراینها متولد می‌شوند؛ چنین کودکانی آمادگی بیشتری برای ابتلا به آن امراض دارندکه هرگاه به معالجه آنها اقدام نشود، به زودی مـمکن است آنها را بیمار و مبتلاسازد؛ و به همین جهت باید برای رعایت مصالح عمومی و جـلـب اعـتـمـاد مردم، این گونه کودکان آماده ابتلا به سل را مثلا از تصدی امور مربوط به مواد غذایی و مانندآن، جلوگیری کرد. فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگی برای قانون شکنی و گناه و عصیان دارند؛ هرگاه تعلیم و تـربـیـت صحیح، محیط سالم، اراده و پایداری آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند. روی ایـن جـهات، مصالح عمومی ایجاب می‌کند که برای رعایت پیشگیری‌های لازم اجتماعی، از تصدی پاره ای از مقامات خودداری کنند. اما این که بعضی پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتما روی سعادت و نجات نخواهنددید، کاملا اشتباه است؛ بلکه آنها همانند دیگران می‌توانند افرادی خوشبخت وسعادتمند گردند؛ ولی همان طـور کـه گـفـتـیم چون زمینه روحی آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تـربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتما مسلول گردد، بلکه می‌تواند با مراعات اموربهداشتی او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیماری نجات داد.
خـلاصـه ،آمادگی زمینه، دلیل قطعی بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت می‌تواندآن را جبران نماید. جـالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایداری کنند ،مقامی ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنهامجاهده بیشتری کرده‌اند .

پی‌نوشت‌ها:
1. کافی ج8، ص238؛ وسائل الشیعه، ج20، ص442، طبع جدید؛ بحارالانوار، ج5، ص287.
2. مفتاح الفلاح، ص45؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج19، ص83.

موضوع قفل شده است