معرفی حضرت رباب همسر امام حسین (علیه السلام)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معرفی حضرت رباب همسر امام حسین (علیه السلام)

سلام دوستان گرامی
چند روز پیش یه روضه در مورد حضرت رباب شنیدم.حالم خیلی عجیبه.
میخوام در موردشون بیشتر بدونم.لطفا اگه کسی میتونه کمکم کنه.
لطفا اگه کتابی میشناسین معرفی کنید.
اگه سخنرانی شنیدین برام بزارین.
لطفا کمکم کنید.
ممنونم از همه شما

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

پرسش:
لطفا مقداری از شخصیت حضرت رباب همسر امام حسین (علیه السلام) توضیح دهید.

پاسخ:
بنا به نقل مورخان حضرت رباب، دختر امرء القیس بن عدى، همسر سید الشهدا (علیه السلام) و مادر سکینه و على اصغر (عبد الله) است. او در سفر کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت، سپس به مدینه بازگشت و مدّت یک سال براى سید الشهدا (علیه السلام) عزادارى کرد و مرثیه ‏هایى هم در سوگ آن حضرت سرود. خواستگارانى از اشراف و بزرگان قریش را ردّ کرد و حاضر نشد با کسى ازدواج کند. در سوگ ابا عبد اللّه (علیه السلام) پیوسته گریان بود و زیر سایه نمى‏ رفت، از فرط گریه و اندوه بر شهادت حسین (علیه السلام) یک سال بعد (در سال 62 هجرى) جان باخت.(1)
از جمله سروده ‏هاى او در شهادت امام حسین (علیه السلام) ابیاتى است که این گونه شروع مى‏شود:
«انّ الذى کانَ نورا یُستَضاءُ به فى کَربلاء قتیل غیرُ مَدفونِ‏»؛ آن کس که نوری روشنی بخش بود، در کربلا کشته شد و به خاک سپرده نگردید.
«سِبطُ النبىّ جَزاکَ اللّه صالِحة عَنّا و جُنّبتَ خُسرانَ المَوازین...»؛ ای سبط پیامبر! خداوند از ما ترا جزای نیک دهد و دور گرداند از تو خسران را.(2)

برای امام حسین (علیه السلام) بعضی همسر دیگری نقل کرده اند که فرزند خود (به نام محسن) را نزدیک شهر حلب در مکانی به نام جوشن، که معدن مسی در آن بوده سقط کرده، و احتمال دارد که این همسر یکی از همان همسرانی باشد که بیان کردیم؛ حموی در معجم البلدان گفته است: جوشن کوهی است در طرف غربی حلب، وقتی اسرای اهل بیت (علیهم السلام) را از آن جا عبور دادند، همسر امام حسین که حامله بود از آنان طلب آب و غذا کرد ایشان او را ناسزا گفتند و از آب و نان منع کردند، پس آن زن آن ها را نفرین کرد و آن معدن از کار افتاد، و آن مکان معروف به مشهد السقط و مشهد الدکة شد.(3) در این رابطه به این آدرس(4) مراجعه کنید.

ابن عساکر دمشقی در کتاب تاریخ مدینه دمشق آورده است در زمان خلیفه دوم امرالقیس به مسجد مدینه آمد و اسلام آورد وی زمانی که از مسجد خارج میشد با حضرت علی
(علیه السلام) که همراه حسنین بودند مواجه شد که حضرت خطاب به او فرمود من علی بن ابیطالب پسر عموی پیامبر هستم و این دو حسن و حسین از فرزندان من هستند دوست دارم که پیوند خویشاوندی با تو داشته باشیم. امروء القیس دخترش محیاه را به حضرت علی و سلمی را به امام حسن (علیه السلام) و رباب را به امام حسین (علیه السلام) تزویج نمود.(5)؛ این مطلب نشان از بینش و معرفت امروء القیس به اسلام است که حضرت علی حاضر شد خود و فرزندانش با دختران او وصلت نمایند.
رباب علاقه زیادی به امام حسین (علیه السلام) داشت رباب در مجلس عبیدا... بن زیاد سر مقدس امام را در آغوش گرفت و شعری خواند بدین مضمون که: حسین جان فراموش نمی‌کنم آن نیزه‌هایی را که بر بدنت وارد ساختند و فراموش نمی‌کنم که دشمنان جنازه پاره‌ پاره تو را روی خاک گرم کربلا گذاشتند. البته این علاقه دو طرفه بوده امام (علیه‌السلام) هم در مورد رباب و سکینه فرموده‌اند:
لعمرک اننی لاحب دارا
تکون بها السکینه و الرباب
احبهما و ابذل جال مالی
و لیس لعاتب عندی عتاب

پس از شهادت امام و بازگشت اسرا به مدینه چندین نفر از بزرگان قریش از او خواستگاری کردند؛ ولی او با این جمله جواب آنان را داد که: «ما کنت لاتخذ حموا بعد رسول ا... (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله)»؛ پس از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله)، پدر شوهری نمی‌خواهم. که این جمله علاوه بر این که علاقه و معرفت او را نسبت به امام و خاندان نبوی می‌رساند، بیانگر زیرکی او نیز می‌باشد که امام را در مقام مقایسه با خواستگاران قرار نمی‌داد؛ بلکه با گفتن این جمله عظمت و جلال پیامبر را متذکر می‌شد که جای هیچ بحثی باقی نماند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ج 4، ص 88، دار صادر، بیروت، 1385 هـ ق.
(2) سید محسن امین، ج 6، ص 449، دار التعارف، بیروت، 1406 ه ق.
(3) (حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 186، دار صادر، بیروت، 1995 م.

(4) http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3992/4575/33121 .
(5) ابن عساکر تاریخ مدینه دمشق ج 69 ص 119؛ بلاذری انساب الاشراف ص 195.

موضوع قفل شده است