حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟

سماعة بن مهران می‌گوید که نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم و گروهی از دوستداران آن حضرت به گردش جمع شده بودند. سخن از خرد و نادانی به میان آمد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «خرد و لشکریانش و نادانی و سپاهیانش را بشناسید تا هدایت یابید.» سماعه گوید که عرض کردم: جانم به فدایت! نمی‌دانیم جز آنچه شما ما را بر آن آگاه سازید. آنگاه امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیث مفصلی پس از آنکه از چگونگی آفرینش سپاهیان عقل و جهل سخن گفت, آنها را یک‌‌یک شمرد و در پایان فرمود: همه سربازان عقل جز در پیامبر یا جانشین وی یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده جمع نخواهد شد، اما در دیگر دوستداران ما برخی از سربازان عقل جای دارد تا آنکه به کمال رسیده از سپاهیان نادانی پاک گردند. در این هنگام رتبه‌ای عالی نزد پیامبر و جانشینانشان خواهند یافت. دستیابی به این مقام بلند به کمک عقل و سربازانش و دوری از جهل و سربازانش حاصل خواهد شد.
امام صادق (علیه‌السلام) هفتاد و پنج صفت ناپسند را سرباز جهل برشمرده است. سپاهیان عقل و خرد عبارت‌اند از: خیر, ایمان, امید, عدل, رضا, شکر, توکل, رأفت, مدارا, فهم, عفت, رحمت, علم, دوستی, صبر, بی‌نیازی, قناعت, وفا, خضوع, سلامت, پاکدامنی و ... و سربازان جهل و نادانی عبارت‌اند از: شر, کفر, یأس, ظلم, ناسپاسی, کفران, حرص, قساوت، غضب, جهل, پرده‌دری, شک, بی‌وفایی, بلا, دشمنی, عصیانگری, دنیاطلبی و....
حدیث جنود عقل و جهل را ثقة الاسلام کلینی در الکافی, شیخ صدوق در علل الشرائع و ابن‌شعبۀ حرانی در تحف العقول روایت نموده‌اند و ملا صالح مازندرانی در ضمن شرح اصول کافی به شرح و توضیح آن پرداخته است و امام خمینی قدس‌سره نیز در همین رابطه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را به رشتۀ تحریر درآورده است. همچنین این حدیث در فصل پنجم کتاب خردگرایی در قرآن و حدیث (العقل و الجهل فی الکتاب و السنة) نوشته حجة الاسلام و المسلمین ری‌ شهری نقل و ترجمه شده است.

رضا;18963 نوشت:

امام صادق (علیه‌السلام) هفتاد و پنج صفت ناپسند را سرباز جهل برشمرده است. سپاهیان عقل و خرد عبارت‌اند از: خیر, ایمان, امید, عدل, رضا, شکر, توکل, رأفت, مدارا, فهم, عفت, رحمت, علم, دوستی, صبر, بی‌نیازی, قناعت, وفا, خضوع, سلامت, پاکدامنی و ... و سربازان جهل و نادانی عبارت‌اند از: شر, کفر, یأس, ظلم, ناسپاسی, کفران, حرص, قساوت، غضب, جهل, پرده‌دری, شک, بی‌وفایی, بلا, دشمنی, عصیانگری, دنیاطلبی و....


با سلام
میشه لطفا تمام صفات رو کاملا نام ببرید؟
چه جنود جهل و چه جنود عقل

:Ghamgin:
چرا هیچ کس به این سوال پاسخ نمیده؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سماعه گويد خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم و جمعى از دوستانش هم حضور داشتند كه ذكر عقل و جهل به ميان آمد حضرت فرمود: عقل و لشكرش و جهل و لشكرش را بشناسيد، سماعه گويد من عرض كردم قربانت گردم غير از آنچه شما به ما فهمانيده‏ايد نميدانيم. حضرت فرمود خداى عز و جل عقل رااز نور خويش و از طرف راست عرش آفريد و آن مخلوق اول از روحانيين است. پس بدو فرمود پس رو او پس رفت سپس فرمود پيش آى پيش آمد خداى تبارك و تعالى فرمود: ترا با عظمت آفريدم و بر تمام آفريدگانم شرافت بخشيدم سپس جهل را تاريك و از درياى شور و تلخ آفريد باو فرمود پس رو پس رفت فرمود پيش بيا پيش نيامد فرمود: گردن‏كشى كردى؟ او را از رحمت خود دور ساخت سپس براى عقل هفتاد و پنج لشكر قرار داد. چون جهل مكرمت و عطاء. خدا را نسبت به عقل ديد دشمنى او را در دل گرفت و عرض كرد پروردگارا اين هم مخلوقى است مانند من. او را آفريدى و گراميش داشتى و تقويتش نمودى من ضد او هستم و براو توانائى ندارم آنچه از لشكر باو دادى بمن هم عطا كن فرمود بلى ميدهم ولى اگر بعد از آن نافرمانى كردى ترا و لشكر ترا از رحمت خود بيرون ميكنم عرض كرد خشنود شدم پس هفتاد و پنج لشكر به او عطا كرد. و هفتاد و پنج لشكرى كه به عقل عنايت كرد (و نيز هفتاد و پنج لشكر جهل) بدين قرار است:
1- نيكى و آن وزير عقل است و ضد او را بدى قرارداد، كه آن وزير جهل است؛
2- و ايمان و ضد آن كفر؛
3- و تصديق حق و ضد آن انكار حق؛
4- و اميدوارى و ضد آن نوميدى؛
5- و دادگرى و ضد آن ستم؛
6- و خشنودى و ضد آن قهر و خشم؛
7- و سپاسگزارى و ضد آن ناسپاسى؛
8- و چشم داشت رحمت خدا و ضد آن يأس از رحمتش؛
9- و توكل و اعتماد بخدا و ضد آن حرص و آز؛
10- و نرم دلى و ضد آن سخت دلى؛
11- و مهربانى و ضد آن كينه‏توزى؛
12- و دانش و فهم و ضد آن نادانى؛
13- و شعور و ضد آن حماقت؛
14- و پاكدامنى و ضد آن بى‏باكى و رسوائى؛
15- و پارسائى و ضد آن دنياپرستى؛
16- و خوشرفتارى و ضد آن بدرفتارى؛
17- پروا داشتن و ضد آن گستاخى؛
18- و فروتنى و ضد آن خودپسندى؛
19- و آرامى و ضد آن شتابزدگى؛
20- و خردمندى و ضد آن بي خردى؛
21- و خاموشى و ضد آن پرگوئى؛
22- و رام بودن و ضد آن گردنكشى؛
23- و تسليم حق شدن و ضد آن ترديد كردن؛
24- و شكيبائى و ضد آن بيتابى؛
25- و چشم‏پوشى و ضد آن انتقام‏جوئى؛
26- و بى‏نيازى و ضد آن نيازمندى؛
27- و بياد داشتن و ضد آن بى‏خبر بودن؛
28- و در خاطر نگه‏داشتن و ضد آن فراموشى؛
29- و مهرورزى و ضد آن دورى و كناره‏گيرى؛
30- و قناعت و ضد آن حرص و آز؛
31- و تشريك مساعى و ضد آن دريغ و خوددارى؛
32- و دوستى و ضد آن دشمنى؛
33- و پيمان دارى و ضد آن پيمان‏شكنى؛
34- و فرمانبرى و ضد آن نافرمانى؛
35- سرفرودى و ضد آن بلندى جستن؛
36- و سلامت و ضد آن مبتلا بودن؛
37- و دوستى و ضد آن تنفر و انزجار؛
38- و راستگوئى و ضد آن دروغگوئى؛
39- و حق و درستى و ضد آن باطل و نادرستى؛
40- و امانت و ضد آن خيانت؛
41- و پاكدلى و ضد آن ناپاكدلى؛
42- و چالاكى و ضد آن سستى؛
43- و زيركى و ضد آن كودنى؛
44- و شناسائى و ضد آن ناشناسائى؛
45- و مدارا و رازدارى و ضد آن راز فاش كردن؛
46- و يك روئى و ضد آن دغلى؛
47- و پرده‏پوشى و ضد آن فاش كردن؛
48- و نمازگزاردن و ضد آن تباه كردن نماز؛
49- و روزه گرفتن و ضد آن روزه خوردن؛
50- و جهاد كردن و ضد آن فرار از جهاد؛
51- و حج گزاردن و ضد آن پيمان حج شكستن
52- و سخن نگهدارى و ضد آن سخن چينى؛
53- و نيكى بپدر و مادر و ضد آن نافرمانى پدر و مادر؛
54- و با حقيقت بودن و ضد آن رياكارى؛
55- و نيكى و شايستگى و ضد آن زشتى و ناشايستگى؛
56- و خودپوشى و ضد آن خود آرائى؛
57- و تقيه و ضد آن بى‏پروائى؛
58- و انصاف و ضد آن جانبدارى باطل؛
59- و خودآرائى براى شوهر و ضد آن زنادادن؛
60- و پاكيزگى و ضد آن پليدى؛
61- و حيا و آزرم و ضد آن بى‏حيائى؛
62- و ميانه روى و ضد آن تجاوز از حد؛
63- و آسودگى و ضد آن خود را برنج انداختن؛
64- و آسان‏گيرى و ضد آن سخت‏گيرى؛
65- و بركت داشتن و ضد آن بى‏بركتى؛
66- و تندرستى و ضد آن گرفتارى؛
67- و اعتدال و ضد آن افزون‏طلبى؛
68- و موافقت با حق و ضد آن پيروى از هوس؛
69- و سنگينى و متانت و ضد آن سبكى و جلفى؛
70- و سعادت و ضد آن شقاوت؛
71- و توبه و ضد آن اصرار بر گناه؛
72- و طلب آمرزش و ضد آن بيهوده طمع بستن؛
73- و دقت و مراقبت و ضد آن سهل انگارى؛
74- دعا كردن و ضد آن سرباز زدن؛
75- و خرمى و شادابى و ضد آن سستى و كسالت؛
76- و خوشدلى و ضد آن اندوهگينى؛
77- مأنوس شدن و ضد آن كناره گرفتن؛
78- و سخاوت و ضد آن بخيل بودن.
پس تمام اين صفات (هفتاد و پنجگانه) كه لشكريان عقلند جز در پيغمبر و جانشين او و مؤمنى كه خدا دلش را بايمان آزموده جمع نشود اما دوستان ديگر ما برخى از اينها را دارند تا متدرجا همه را دريابند و از لشكريان جهل پاك شوند آنگاه با پيغمبران و اوصياءشان در مقام اعلى همراه شوند و اين سعادت جز با شناختن عقل و لشكريانش و دورى از جهل و لشكريانش بدست نيايد خدا ما و شما را بفرمانبرى و طلب ثوابش موفق دارد. [در متن جنود عقل و جهل را 75 ذكر كرده و در توضيح 78 و ظاهرا بعضى بعبارت ديگر تكرار شده‏].

اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 24

ممنونم از جناب رسا:Gol:

بابت پاسخ گوییشون به سوال حقیر:Gol:

موضوع قفل شده است