آیا قراره ازمون خواسته بشه که نقاشی هامونو در قیامت زنده کنیم ؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا قراره ازمون خواسته بشه که نقاشی هامونو در قیامت زنده کنیم ؟

با سلام ،
میخواستم احادیثی که نقاشی رو حرام و غلط میدونن رو از نظر سندی بررسی کنید .
برای مثال اون حدیثی که مضمون زنده کردن اون چیزی رو داره که نقاش میکشه در قیامت و باقی احادیث .
متشکرم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[=&quot] صورتگري‌ در روايات‌


[=&quot]از روايات‌ فراواني‌ كه‌ در مورد صورتگري‌ (نقاشي‌ و مجسمه‌سازي) وارد شده‌ تعداد اندكي‌ از نظر سند معتبر مي‌باشند، ولي‌ با اين‌ حال، توجه‌ به‌ كثرت‌ رواياتي‌ كه‌ با مضامين‌ مختلف‌ درباره‌ صورتگري‌ به‌ دست‌ ما رسيده‌ ترديدي‌ باقي‌ نمي‌گذارد - همانطور كه‌ پيش‌ از اين‌ گفتيم- صورتگري‌ في‌ الجمله‌ حرام‌ است. ما به‌ منظور دستيابي‌ به‌ نظري‌ صحيح، روايات‌ معتبري‌ را كه‌ در اين‌ باب‌ وارد شده‌ نقل‌ و بررسي‌ مي‌كنيم.

[=&quot]رواياتي‌ كه‌ براي‌ اين‌ بحث‌ گزينش‌ شده‌ به‌ دو دسته‌ قابل‌ تقسيم‌اند:
1 - [=&quot]رواياتي‌ كه‌ عمل‌ صورتگري‌ را منع‌ مي‌كنند.
2 - [=&quot]رواياتي‌ كه‌ درباره‌ صورت‌ و تمثال‌ ساخته‌ شده، سخن‌ مي‌گويند.
[=&quot]دسته‌ اول‌
[=&quot]رواياتي‌ كه‌ عمل‌ صورتگري‌ را منع‌ مي‌كنند:
1 - [=&quot]برقي‌ از اميرالمومنين‌ علي‌ (ع) روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: .من‌ جدد قبر او مثل‌ مثالا فقد خرج‌ عن‌ الاسلام.(1)
[=&quot]يعني: كسي‌ كه‌ قبري‌ را نوسازي‌ كند يا تمثالي‌ بسازد از دين‌ اسلام‌ خارج‌ مي‌شود.
[=&quot]بدون‌ شك‌ هرعملي‌ موجب‌ خروج‌ فاعل‌ از حوزه‌ اسلام‌ شود حرام‌ است. بنابراين، اين‌ حديث‌ بر حرمت‌ موضوع‌ خود يعني‌ نوسازي‌ قبر و ساختن‌ تمثال‌ دلالت‌ دارد. ولي‌ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ بدانيم‌ منظور از اين‌ دو عنوان‌ چيست.
[=&quot]همانطور كه‌ مي‌دانيم‌ پاره‌اي‌ از افعال‌ در دين‌ اسلام‌ با شدت‌ و تاكيد تحريم‌ شده‌ ولي‌ هيچ‌ يك‌ از آنها موجب‌ خروج‌ انسان‌ از مسلماني‌ نيست، به‌ عنوان‌ مثال‌ قتل‌ نفس، سرقت، زنا و شرب‌ خمر گناهان‌ كبيره‌اي‌ هستند كه‌ اسلام‌ آنها را ممنوع‌ كرده‌ است، ولي‌ هيچ‌ كس‌ نگفته‌ كسي‌ كه‌ يكي‌ از اين‌ كارها را انجام‌ دهد مسلمان‌ نيست. پس‌ تجديد قبر و ساختن‌ تمثال‌ كه‌ موجب‌ خروج‌ از اسلام‌ مي‌شود شنيع‌تر از همه‌ اين‌ گناهان‌ است. و مي‌دانيم‌ كه‌ ساختن‌ مجسمه‌ و بازسازي‌ يك‌ قبر در چنين‌ حدي‌ از شناعت‌ نيست.
[=&quot]از اين‌ مقايسه‌ استفاده‌ مي‌شود كه‌ منظور از صورت‌ سازي‌ در اين‌ روايات‌ ساختن‌ مجسمه‌ يا كشيدن‌ نقاشي‌ معمولي‌ نيست، همانطور كه‌ منظور از تجديد قبر بازسازي‌ يك‌ قبر كهنه‌ نيست، بلكه‌ مراد از قبر و صورت‌ در اين‌ روايت‌ همان‌ قبور و صورتهايي‌ است‌ كه‌ در دوران‌ جاهليت‌ مورد پرستش‌ قرار مي‌گرفتند و اسلام‌ آنها را از بين‌ برده‌ پرستش‌ آنها را منسوخ‌ كرد. بنابراين، معني‌ اين‌ روايت‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر كسي‌ دوباره‌ زمينه‌ توجه‌ عبادي‌ مردم‌ به‌ قبور و صورتهاي‌ منسوخ‌ شده‌ زمان‌ جاهلي‌ را فراهم‌ نمايد از اسلام‌ خارج‌ مي‌شود. نتيجه‌ اينكه‌ موضوع‌ اين‌ روايت‌ با موضوع‌ بحث‌ ما كه‌ ساختن‌ مجسمه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فعاليت‌ هنري‌ است‌ متفاوت‌ است‌ و در اين‌ مسئله‌ نمي‌توان‌ به‌ آن‌ استناد كرد.
2 - [=&quot]مرحوم‌ كليني‌ از امام‌ صادق‌ (ع) نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ در تفسير آيه‌ شريفه‌ .يعملون‌ له‌ مايشاء من‌ محاريب‌ و تماثيل.(2) فرمود: .واللّه‌ ما هي‌ تماثيل‌ الرجال‌ و النساء و لكنه‌ لشجر و شبهه.(3)يعني‌ حضرت‌ امام‌ صادق‌ (ع) در تفسير آيه‌ .براي‌ سليمان‌ هرچه‌ ساختمان‌ و تمثال‌ مي‌خواست‌ مي‌ساختند.، فرمود: .به‌ خدا قسم‌ آنها تمثال‌ انسان‌ نمي‌ساختند، بلكه‌ تمثال‌ درخت‌ و امثال‌ آن‌ را مي‌ساختند..
[=&quot]آيه‌اي‌ كه‌ در اين‌ روايت‌ مورد بحث‌ قرار گرفته، در ضمن‌ داستان‌ حضرت‌ سليمان‌ در قرآن‌ كريم‌ آمده‌ و نشان‌ مي‌دهد كه‌ جنيان‌ براي‌ حضرت‌ سليمان‌ تمثال‌هايي‌ مي‌ساخته‌اند كه‌ آن‌ حضرت‌ از آنها مي‌خواسته، ولي‌ طبق‌ اين‌ روايت‌ حضرت‌ صادق‌ (ع) با قسم‌ تاكيد مي‌فرمايد كه‌ آنها تمثال‌ درخت‌ مي‌ساخته‌اند نه‌ تمثال‌ انسان.
[=&quot]از اين‌ بيان‌ معلوم‌ مي‌شود ساختن‌ تمثال‌ انسان‌ در دين‌ ممنوع‌ است‌ وگرنه‌ نفي‌ آن‌ از ساحت‌ حضرت‌ سليمان‌ وجهي‌ ندارد.
[=&quot]اشكالي‌ كه‌ بر دلالت‌ اين‌ حديث‌ وارد شده‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ حديث‌ در ارتباط‌ با يك‌ قضيه‌ خارجيه‌ صادر شده، موضوعي‌ كه‌ كم‌ و كيف‌ آن‌ براي‌ ما معلوم‌ نيست. از اين‌ رو براي‌ اثبات‌ حكم‌ شرعي‌ نمي‌توان‌ به‌ آن‌ استدلال‌ كرد.
3 - [=&quot]در متون‌ روايي‌ شيعه‌ و سني‌ روايات‌ زيادي‌ وارد شده‌ كه‌ دلالت‌ مي‌كنند هركس‌ صورتي‌ ايجاد كند روز قيامت‌ مكلف‌ مي‌شود در آن‌ روح‌ بدمد و چون‌ نمي‌تواند، عذاب‌ مي‌شود.(4)
[=&quot]به‌ عنوان‌ نمونه‌ برقي‌ از امام‌ باقر (ع) روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: .ان‌ الذين‌ يؤذون‌ الله‌ و رسوله‌ هم‌ المصوّرون‌ يكلفون‌ يوم‌ القيامه‌ ان‌ ينفخوا فيها الروح..(5)
[=&quot]يعني‌ آنان‌ كه‌ خدا و رسول‌ را آزار مي‌دهند همان‌ صورتگرانند در روز قيامت‌ مكلف‌ مي‌شوند در ساخته‌هاي‌ خود روح‌ بدمند.
[=&quot]اين‌ روايات‌ در عين‌ فراواني‌ همگي‌ از نظر سند ضعيف‌ و غيرقابل‌ اعتمادند؛ ولي‌ با اين‌ حال‌ به‌ خاطر كثرت، تعدد طريق‌ و نقل‌ در جوامع‌ روايي‌ شيعه‌ و سني‌ به‌ نظر مي‌آيد مضمون‌ آنها قابل‌ اعتماد باشد و همين‌ مقدار براي‌ اعتماد به‌ يك‌ مضمون‌ كافي‌ است.
[=&quot]نكته‌ اصلي‌ در تطبيق‌ اين‌ روايات، با مجسمه‌ و نقاشي‌ معمولي‌ است.
[=&quot]دقت‌ در سياق‌ اين‌ احاديث‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ موضوع‌ آنها مجسمه‌ و نقاشي‌ معمولي‌ نيست، زيرا برفرض‌ كه‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ حرام‌ باشد، در عداد محرمات‌ ديگر است، در حالي‌ كه‌ اين‌ روايات‌ درباره‌ حرامي‌ فوق‌العاده‌ بحث‌ مي‌كنند. چرا كه‌ اين‌ روايات‌ از عذاب‌ ابدي‌ صورت‌ ساز خبر مي‌دهند .
[=&quot]او را عذاب‌ مي‌كنند تا در آنها روح‌ بدمد و او نمي‌تواند.. منظور از اين‌ سخن‌ اين‌ است‌ كه‌ صورت‌ ساز تا ابد مورد عذاب‌ قرار مي‌گيرد.
[=&quot]مي‌دانيم‌ كه‌ عذاب‌ ابدي‌ مناسب‌ يك‌ حرام‌ معمولي‌ نيست‌ و همانطور كه‌ مي‌دانيم‌ مجسمه‌سازي‌ معمولي‌ در حدي‌ نيست‌ كه‌ موجب‌ آزار خدا و رسول‌ باشد. [=&quot]بنابراين‌ موضوع‌ اين‌ روايات‌ نقاشي‌ و مجسمه‌ سازي‌ معمولي‌ نيست‌ بلكه‌ نقاشي‌ و مجسمه‌اي‌ است‌ كه‌ براي‌ پرستش‌ ساخته‌ مي‌شوند.

[=&quot]دسته‌ دوم‌
[=&quot]رواياتي‌ كه‌ از صورت‌ و تمثال‌ ساخته‌ شده‌ سخن‌ مي‌گويند:
1 - [=&quot]برقي‌ از امام‌ صادق‌ از اميرالمومنين‌ (ع) نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: .[=&quot]بعثني‌ رسول‌ اللّه‌ (ص) الي‌ المدينه‌ فقال: لاتدع‌ صوره` الامحوتها و لاقبرا الاسويته‌ و لاكلبا الا قتلته..(6)
[=&quot]يعني: پيامبر اكرم‌ مرا به‌ مدينه‌ فرستاد و فرمود: همه‌ صورتها را نابود كن، همه‌ قبرها را هموار كن‌ و همه‌ سگها را بكش.
[=&quot]اين‌ روايت‌ دلالت‌ مي‌كند كه‌ از بين‌ بردن‌ صورت‌ و تمثال‌ واجب‌ و ابقاي‌ آن‌ حرام‌ است‌ و چون‌ حرمت‌ ابقاي‌ چيزي‌ بر مبغوضيت‌ وجود آن‌ دلالت‌ مي‌كند، معلوم‌ مي‌شود ايجاد آن‌ چيز هم‌ حرام‌ مي‌باشد. بنابراين‌ ايجاد صورت‌ و تمثال‌ حرام‌ است. ولي‌ به‌ نظر مي‌رسد اين‌ روايت‌ و روايات‌ مشابهي(7) كه‌ در اين‌ باب‌ وارد شده، ناظر به‌ قضاياي‌ خارجي‌ هستند. [=&quot]يعني‌ اين‌ روايات‌ درصدد هستند حكم‌ موضوعاتي‌ خاص‌ در شرايطي‌ ويژه‌ را بيان‌ كنند بنابراين‌ نمي‌توان‌ به‌ وسيله‌ اين‌ روايات‌ برحرمت‌ صورتگري‌ اعم‌ از نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ استدلال‌ كرد.
[=&quot]حضرت‌ امام‌ (قده) معتقد است‌ صورتهايي‌ كه‌ اميرالمومنين‌ مامور به‌ شكستن‌ آنها شده، با توجّه‌ به‌ تناسب‌ حكم‌ و موضوع، همان‌ هياكل‌ عبادت‌ و بت‌هاي‌ مورد پرستش‌ مشركان‌ بوده‌ است.(8)
[=&quot]براي‌ تاييد اين‌ نظريه‌ مي‌توان‌ به‌ چند وجه‌ استناد كرد:
1-1- [=&quot]در پاره‌اي‌ از رواياتي‌ كه‌ به‌ اين‌ مضمون‌ وارد شده‌ در كنار واژه‌ صورت، واژه‌ .وثن. به‌ معني‌ بت‌ نيز به‌كار گرفته‌ شده‌ است.(9)
2-1- [=&quot]سيره‌ پيامبر اكرم‌ (ص) در ارتباط‌ با اقوام‌ تازه‌ مسلمان‌ مبتني‌ بر سخت‌گيري‌ و دقت‌ در جزئيات‌ نبوده‌ است. آن‌ حضرت‌ همين‌ اندازه‌ كه‌ قومي‌ به‌ اصول‌ اعتقادات‌ اسلام‌ معتقد و به‌ اركان‌ عملي‌ دين‌ ملتزم‌ باشند، قناعت‌ مي‌كرد و به‌ مسائل‌ كوچكي‌ چون‌ شكل‌ قبور، ساختن‌ مجسمه‌ و نقاشي‌ و حال‌ سگهاي‌ يك‌ شهر نمي‌پرداخت.
3-1- [=&quot]اگر بپذيريم‌ كه‌ موضوع‌ ماموريت‌ حضرت‌ امير شكستن‌ مجسمه‌هاي‌ معمولي‌ بوده، بايد بپذيرم‌ كه‌ كشتن‌ سگهاي‌ معمولي‌ نيز واجب‌ است، در حالي‌ كه‌ هيچ‌ فقيهي‌ به‌ اين‌ امر ملتزم‌ نمي‌شود.
4-1- [=&quot]اگر موضوع‌ اين‌ ماموريت‌ شكستن‌ مجسمه‌هاي‌ معمولي‌ و كشتن‌ سگهاي‌ معمولي‌ بود، نياز به‌ شخصيت‌ برجسته‌اي‌ مثل‌ اميرالمؤمنين‌ كه‌ پيامبر اكرم‌ در مهم‌ترين‌ امور دين‌ به‌ او نياز داشت، نبود.
[=&quot]بنابراين‌ معلوم‌ مي‌شود اين‌ روايت‌ درصدد بيان‌ ماموريتي‌ است‌ كه‌ براي‌ مقابله‌ با مظاهر شرك‌ مثل‌ بت‌ها و قبوري‌ كه‌ مورد احترام‌ مشركان‌ بوده‌ انجام‌ شده‌ و منظور از سگ‌ در اين‌ حديث‌ سران‌ كفر است‌ كه‌ همانند سگ، بندگان‌ صالح‌ و اهل‌ ايمان‌ را هراسان‌ كرده، براي‌ ايشان‌ ايجاد مزاحمت‌ مي‌كرده‌اند. چنانكه‌ در روايتي‌ دشمنان‌ اهل‌ بيت‌ نيز سگ‌ ناميده‌ شده‌اند.
(10)
[=&quot]طبق‌ اين‌ توجيه‌ تمام‌ فقرات‌ روايت‌ هماهنگ‌ شده، ماموريتي‌ مهم‌ كه‌ در شان‌ بزرگمردي‌ چون‌ علي‌ (ع) باشد را بيان‌ مي‌كنند و هيچ‌ ربطي‌ به‌ موضوع‌ بحث‌ ما كه‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ معمولي‌ است‌ ندارد.
2 - [=&quot]از امام‌ صادق‌ (ع) روايت‌ شده‌ كه‌ فرمود: .لاتبنوا علي‌ القبور و لاتصوروا سقوف‌ البيوت، فانّ رسول‌ اللّه‌ (ص) كره‌ ذلك..
.(11)
[=&quot]يعني: بر روي‌ قبرها ساختمان‌ نسازيد و سقف‌ خانه‌ها را نقاشي‌ نكنيد زيرا رسول‌ خدا اين‌ كار را خوش‌ نداشت.
[=&quot]در اين‌ باب‌ يك‌ روايت‌ معتبر ديگر وارد شده‌ كه‌ نشان‌ مي‌دهد امام‌ صادق‌ ([=&quot]ع) نيز خوش‌ نداشت‌ در خانه‌ صورت‌ باشد(12) همچنين‌ به‌ اين‌ مضمون‌ دو روايت‌ ديگر وارد شده(13) كه‌ چون‌ سند معتبري‌ نداشتند از نقل‌ آنها صرف‌ نظر كرديم.
[=&quot]به‌ هرحال‌ اين‌ روايات‌ بر حرمت‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ دلالت‌ ندارند چون‌ نهايت‌ دلالت‌ آنها اين‌ است‌ كه‌ معصومين‌ وجود تمثال‌ و صورت‌ را در خانه‌ دوست‌ نداشته‌اند و مي‌دانيم‌ كه‌ آن‌ حضرات‌ تنها از محرمات‌ اكراه‌ نداشته‌اند بلكه‌ از مكروهات‌ و پاره‌اي‌ از مباحات‌ نيز اجتناب‌ مي‌كرده‌اند.
3 - [=&quot]در كتب‌ روايي‌ شيعه‌ و اهل‌ سنت‌ روايات‌ زيادي‌ وارد شده‌ كه‌ دلالت‌ مي‌كنند فرشتگان‌ از ورود به‌ محلي‌ كه‌ در آن‌ مجسمه‌اي‌ نصب‌ شده‌ باشد اجتناب‌ مي‌كنند ما براي‌ نمونه‌ يكي‌ از اين‌ روايات‌ را نقل‌ مي‌كنيم.
[=&quot]برقي‌ از امام‌ صادق‌ (ع) نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: .ان‌ جبرئيل‌ قال: انا لاندخل‌ بيتا فيه‌ كلب‌ و لاصوره` انسان‌ و لابيتا فيه‌ تماثيل..(14)
[=&quot]يعني: جبرئيل‌ گفت: ما به‌ خانه‌اي‌ كه‌ در آن‌ سگي‌ باشد يا صورتي‌ باشد يا در آن‌ تمثالهايي‌ باشد وارد نمي‌شويم.
[=&quot]مفاد رواياتي‌ كه‌ به‌ اين‌ مضمون‌ وارد شده‌ اين‌ است‌ كه‌ فرشتگان‌ به‌ خانه‌اي‌ كه‌ مجسمه‌ يا نقاشي‌ در آن‌ باشد وارد نمي‌شوند ولي‌ عدم‌ ورود فرشته‌ به‌ خاطر مجسمه‌ و نقاشي‌ برحرمت‌ نقاشي‌ و مجسمه‌ دلالت‌ نمي‌كند.
4 - [=&quot]برقي‌ از محمد بن‌ مسلم‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ گفت: .ساءلت‌ اباعبداللّه‌ (ع) عن‌ تماثيل‌ الشجر و الشمس‌ و القمر، فقال: لاباءس‌ مالم‌ يكن‌ شيئا من‌ الحيوان..(15)
[=&quot]يعني: از حضرت‌ صادق‌ (ع) درباره‌ تمثال‌ درخت، خورشيد و ماه‌ سئوال‌ كردم، فرمود هرچه‌ تمثال‌ حيوان‌ نباشد اشكال‌ ندارد.
[=&quot]اشكالاتي‌ كه‌ به‌ دلالت‌ اين‌ حديث‌ شده‌ به‌ طور خلاصه‌ به‌ شرح‌ زير است:
[=&quot]الف: [=&quot]موضوع‌ سئوال‌ در اين‌ حديث‌ معلوم‌ نيست. ما نمي‌دانيم‌ راوي‌ در اين‌ جمله‌ از چه‌ چيزي‌ پرسش‌ نموده، ساختن‌ تمثال‌ و صورت، نگهداري‌ مجسمه‌ و نقاشي، بازي‌ كردن‌ با آنها، نماز گزاردن‌ در مقابل‌ آنها يا تزئين‌ خانه‌ به‌ وسيله‌ آنها. چرا كه‌ همه‌ اين‌ مسائل‌ در روايات‌ مطرح‌ شده‌ و اين‌ جمله‌ ممكن‌ است‌ به‌ هريك‌ از معاني‌ فوق‌ حمل‌ شود. بنابراين، اين‌ حديث‌ مجمل‌ است‌ و معني‌ آن‌ روشن‌ نيست.
[=&quot]ب: در صورتي‌ اين‌ حديث‌ بر حرمت‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ دلالت‌ دارد كه‌ لفظ‌ .ما. در جملهِ جواب، شرطيه‌ باشد. در حالي‌كه‌ بعضي‌ آن‌ را موصوله‌ يا ظرفيه‌ دانسته‌اند و در هر دو صورت‌ مفهوم‌ آن‌ قابل‌ تمسك‌ نيست‌ چون‌ از قبيل‌ مفهوم‌ وصف‌ است.(16)
[=&quot]ج: در صورتي‌ كه‌ از دو اشكال‌ فوق‌ صرف‌نظر كنيم‌ اين‌ جمله‌ در صورتي‌ برحرمت‌ دلالت‌ مي‌كند كه‌ .باءس. در حرمت‌ ظهور داشته‌ باشد چون‌ امام‌ فرمود: هرچه‌ تمثال‌ حيوان‌ نباشد اشكال‌ (بأس) ندارد در حالي‌كه‌ بأس‌ به‌ معني‌ اشكال‌ است‌ و اشكال‌ اعم‌ از حرمت‌ و كراهت‌ است.(17)
[=&quot]نتيجه‌ اينكه‌ به‌ وسيله‌ اين‌ حديث‌ نمي‌توان‌ برحرمت‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ حتي‌ در خصوص‌ جانداران‌ استدلال‌ كرد.
5 - [=&quot]برقي‌ از امام‌ صادق‌ (ع) روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: .لاباس‌ بتماثيل‌ الشجر..(18)
[=&quot]يعني: ساختن‌ تمثال‌ درخت‌ اشكالي‌ ندارد.
[=&quot]از اينكه‌ امام‌ (ع) از تمثال‌ درخت‌ نفي‌ اشكال‌ فرموده‌ معلوم‌ مي‌شود كه‌ ساختن‌ تمثال‌ جانداران‌ جايز نيست.
[=&quot]به‌ دلالت‌ اين‌ روايت‌ دو اشكال‌ شده‌
[=&quot]الف: [=&quot]اينكه‌ اين‌ جمله‌ اصلا مفهوم‌ ندارد كه‌ بتوانيم‌ به‌ مفهوم‌ آن‌ استناد كنيم. بنابراين، اين‌ حديث‌ فقط‌ برجواز ساختن‌ تمثال‌ درخت‌ و امثال‌ آن‌ دلالت‌ دارد و هيچ‌ ارتباطي‌ با تمثال‌ موجود زنده‌ از قبيل‌ انسان‌ و حيوان‌ ندارد.
[=&quot]ب: بر فرض‌ كه‌ اين‌ جمله‌ مفهومي‌ داشته‌ باشد مفاد مفهوم‌ از منطوق‌ فراتر نخواهد رفت‌ و چون‌ باءس‌ به‌ معني‌ اشكال‌ و اعم‌ از حرمت‌ و كراهت‌ است‌ معلوم‌ مي‌شود كه‌ ساختن‌ تمثال‌ حيوانات‌ في‌الجمله‌ اشكال‌ دارد، ولي‌ معلوم‌ نيست‌ اين‌ اشكال‌ در حد حرمت‌ باشد. [=&quot]بنابراين، جمله‌ مجمل‌ است‌ و بايد به‌ قدر متيقن‌ آن، يعني‌ كراهت‌ عمل‌ كرد.
6 - [=&quot]برقي‌ از ابوبصير از امام‌ صادق‌ (ع) روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود:
.[=&quot]قال‌ رسول‌ اللّه‌ (ص): اتاني‌ جبرئيل، قال‌ يا محمد (ص) ان‌ ربك‌ يقرئك‌ السلام‌ و ينهي‌ عن‌ تزويق‌ البيوت. قال‌ ابوبصير: فقلت: و ما تزويق‌ البيوت؟ فقال‌ تصاوير التماثيل..(19)
[=&quot]يعني‌ پيامبر اكرم‌ (ص) فرمود: [=&quot]جبرئيل‌ نزد من‌ آمد و گفت: اي‌ محمد پروردگارت‌ سلام‌ مي‌رساند و از تزئين‌ خانه‌ نهي‌ مي‌كند. ابوبصير مي‌گويد پرسيدم: منظور از تزئين‌ خانه‌ها چيست؟ فرمود: منظور قراردادن‌ تمثال‌ در خانه‌ است.
[=&quot]اين‌ حديث‌ از نهادن‌ تمثال‌ درخانه‌ نهي‌ مي‌كند، از اين‌ جهت‌ نگهداري‌ تمثال‌ حرام‌ مي‌شود و چيزي‌ كه‌ نگهداري‌ آن‌ حرام‌ باشد ساختنش‌ نيز حرام‌ است. [=&quot]بنابراين، نقاشي‌ و ساختن‌ مجسمه‌ حرام‌ مي‌باشد.
[=&quot]اشكالي‌ كه‌ به‌ اين‌ استدلال‌ وارد است‌ اينكه:
[=&quot]اولا: [=&quot]معلوم‌ نيست‌ كه‌ نهي‌ به‌ اصل‌ نگهداري‌ تمثال‌ و صورت‌ تعلق‌ گرفته‌ باشد، چون‌ موضوع‌ حديث‌ تزئين‌ خانه‌ با تمثال‌ است‌ نه‌ نگهداري‌ تمثال، از اين‌ رو نمي‌توان‌ گفت‌ پس‌ ساختن‌ تمثال‌ هم‌ حرام‌ است. چون‌ ممكن‌ است‌ اين‌ نهي‌ براي‌ جلوگيري‌ از اسراف‌ و تجمل‌ باشد. اين‌ برداشت‌ را مي‌توان‌ با روايتي‌ كه‌ از طريق‌ اهل‌ سنت‌ وارد شده‌ تائيد كرد. در روايتي‌ از عايشه‌ نقل‌ شده‌ كه‌ پيامبر اكرم‌ از سفر مي‌آمد من‌ پرده‌اي‌ نصب‌ كردم(20) كه‌ با عكس‌ اسبهاي‌ بالدار مزين‌ بود(21) وقتي‌ حضرت‌ پرده‌ را ديد فرمود: آن‌ را بردار. خدا به‌ ما نفرموده‌ است‌ سنگ‌ و گل‌ را با پارچه‌ بپوشانيم(22).
[=&quot]و ممكن‌ است‌ اين‌ نهي‌ براي‌ جلوگيري‌ از شباهت‌ خانه‌ مسلمانان‌ به‌ خانه‌هاي‌ بت‌ پرستان‌ باشد. بنابراين‌ وجه، نهي‌ از تزئين‌ خانه‌ به‌ وسيله‌ تمثال، كنايه‌ از نهي‌ نماز گزاردن‌ در چنين‌ خانه‌هايي‌ است.(23)
[=&quot]و بر فرض‌ كه‌ نهي‌ به‌ نگهداري‌ تعلق‌ گرفته‌ باشد. اين‌ نهي‌ به‌ قرينه‌ رواياتي‌ كه‌ نگهداري‌ مجسمه‌ را تجويز مي‌كنند، نهي‌ تنزيهي‌ است‌ نه‌ تحريمي.
[=&quot]خلاصه‌ بحث‌
[=&quot]از مجموع‌ آنچه‌ گذشت‌ استفاده‌ مي‌شود هيچ‌ يك‌ از روايات‌ معتبري‌ كه‌ در اين‌ باب‌ وارد شده‌ به‌ طور مطلق‌ بر حرمت‌ صورتگري‌ اعم‌ از نقاشي‌ و مجسمه‌ سازي‌ دلالت‌ ندارند. چرا كه‌ اكثر اين‌ روايات‌ اصلا بر حرمت‌ دلالت‌ ندارند و تعداد اندكي‌ نيز كه‌ برحرمت‌ دلالت‌ مي‌كنند به‌ نقاشي‌ و مجسمه‌ سازي‌ معمولي‌ نظر ندارند، بلكه‌ از تمثالها و صورتهايي‌ سخن‌ مي‌گويند كه‌ به‌ قصد پرستش‌ ساخته‌ مي‌شوند.
[=&quot]بنابراين، ملاك‌ حرمت‌ صورتگري‌ اين‌ است‌ كه‌ اعراب‌ به‌ خاطر قرب‌ عهدي‌ كه‌ با زمان‌ جاهليت‌ داشتند با آنكه‌ به‌ اسلام‌ روي‌ آورده‌ بودند بازهم‌ به‌ بت‌ها علاقهِ قلبي‌ داشتند و براي‌ اينكه‌ آثار گذشتگان‌ خود را حفظ‌ كنند، امثال‌ آنها را مي‌ساختند. از اين‌ رو پيامبر اكرم‌ به‌ شدت‌ از ساختن‌ صورت‌ و تمثال‌ نهي‌ كرد تا كفر و زندقه‌ را ريشه‌ كن‌ و از حريم‌ توحيد دفاع‌ كرده‌ باشد.
(24)
[=&quot]براي‌ تاييد اين‌ مطلب‌ مي‌توان‌ به‌ روايتي‌ كه‌ از وجود مقدس‌ ولي‌ عصر (عج) به‌ دست‌ ما رسيده‌ استناد كرد.
[=&quot]صدوق‌ در اكمال‌الدين(25) از محمد بن‌ عثمان‌ عمروي‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ تعدادي‌ مسئله‌ از امام‌ (ع) پرسيده‌ و حضرت‌ جواب‌ آنها را برايش‌ نوشته‌ است‌ در جواب‌ يكي‌ از مسائل‌ محمد بن‌ عثمان‌ آمده‌ است: .اما اين‌ مسئله‌ كه‌ درباره‌ نمازگزاري‌ پرسيده‌اي‌ كه‌ آتش‌ يا صورت‌ يا چراغ‌ در مقابل‌ او باشد، اين‌ كار براي‌ كسي‌ جايز است‌ كه‌ پدر و مادرش‌ بت‌پرست‌ و يا آتش‌پرست‌ نبوده‌ باشد.. اين‌ حديث‌ شريف‌ ما را به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ مي‌دهد كه‌ شخص‌ تازه‌ مسلمان‌ كه‌ پدر و مادرش‌ را در حال‌ پرستش‌ بت‌ ديده، نمي‌تواند در حال‌ نماز مجسمه‌ را در مقابل‌ داشته‌ باشد هر چند به‌ بت‌ يا آتش‌ توجه‌ نكند و هيچ‌ حس‌ تقديس‌ و تجليلي‌ در او انگيخته‌ نشود. [=&quot]از اين‌ رو همان‌ بهتر كه‌ تا ريشه‌ كن‌ شدن‌ اين‌ گرايش‌ دروني، او را از ساختن‌ هرگونه‌ مجسمه‌ و صورتي‌ بازداشت.
[=&quot]از مباحث‌ گذشته‌ استفاده‌ كرديم‌ كه‌ نقاشي‌ و مجسمه‌ اگر به‌ قصد پرستش‌ و با گرايش‌ عبادي‌ ساخته‌ شود به‌ هر صورت‌ حرام‌ است. ولي‌ در صورتي‌كه‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از فعاليت‌هاي‌ جاري‌ زندگي‌ كه‌ فعاليت‌ هنري‌ نيز از آن‌ جمله‌ است، صورت‌ پذيرد جايز است. ادلهِ جواز صورتگري‌ حكم‌ به‌ جواز و اباحه‌ در هر موردي‌ مطابق‌ با اصل‌ است‌ و نياز به‌ اقامه‌ دليل‌ و اثبات‌ ندارد. آنچه‌ در شرع‌ مقدس‌ محتاج‌ اقامه‌ برهان‌ و اثبات‌ است‌ حكم‌ به‌ تحريم‌ چيزي‌ است. بنابراين‌ همين‌كه‌ براي‌ حرمت‌ نقاشي‌ و مجسمه‌سازي‌ دليلي‌ اقامه‌ نشود جواز آن‌ خود به‌ خود ثابت‌ مي‌شود و نياز به‌ هيچ‌ دليلي‌ ندارد .
[=&quot]نویسنده:محمد رضا جباران
[=&quot]منبع:حوزه هنری استان قم


[/HR]


1. [=&quot]محاسن، ج‌ 1، ص‌ 453، ب‌ 5 ح‌ 33.
2. [=&quot]سورهِ سباء، آيهِ 13.
3. [=&quot]وسائل‌ الشيعه، ج‌ 12، ص‌ 220، ب‌ 94، ج‌ 1.
4. [=&quot]رك؛ وسائل‌ الشيعه، ج‌ 3، ص‌ 560 و 561، ج‌ 2 و 5 و ج‌ 12، ص‌ 220 و 221، ح‌ 6 و 7 و 8 و صحيح‌ بخاري، ج‌ 7، ص‌ 307، ب‌ 508، ح‌ 836 و ص‌ 310، ب‌ 516[=&quot]، ح‌ 847.
5. [=&quot]وسائل‌ الشيعه، ج‌ 3. ص‌ 562، ب‌ 3، ح‌ 12.
6. [=&quot]محاسن، ج‌ 2، ض‌ 453، باب‌ 5، ح‌ 34.
7. [=&quot]رك؛ محاسن، ج‌ 2، ص‌ 453 ب5، ج‌ 35 و صحيح‌ مسلم، ج‌ 2، ص‌ 666، كتاب‌ الجنائز باب‌ 31 ح‌ 969.
8. [=&quot]مكاسب‌ محرمه، ج‌ 1، ص‌ 9 - 258.
9. [=&quot]فتح‌ الباري، ج‌ 10، ص‌ 470.
10. [=&quot]معاني‌ الاخبار، ص‌ 181.
11. [=&quot]وسائل‌ الشيعه، ج‌ 3، ص‌ 562، ب‌ 3، ح‌ 9.
12. [=&quot]محاسن‌ برقي، ج‌ 2، ص‌ 456، باب‌ 5، ح‌ 46.
13. [=&quot]همان‌ ص‌ 561، ح‌ 3 و ص‌ 563، ح‌ 14.
14. [=&quot]محاسن، ج‌ 2، ص‌ 454، ب‌ 5، ح‌ 38.
15. [=&quot]محاسن، ج‌ 2، ص‌ 458، ب‌ 5، ح‌ 54.
16. [=&quot]رك؛ سيد محمد صدر، ماوراء الفقه، ج‌ 1، ص‌ 138.
17. [=&quot]رك؛ محقق‌ ايراواني، حاشيهِ مكاسب، ج‌ 1، ص‌ 129، و 135.
18. [=&quot]محاسن، ج‌ 2، ص‌ 452، ب‌ 5، ح‌ 55.
19. [=&quot]محاسن، ج‌ 2، ص‌ 453، باب‌ 5، ح‌ 37.
20. [=&quot]صحيح‌ بخاري، ج‌ 7، ص‌ 308، ب‌ 510، ح‌ 840.
21. [=&quot]شرح‌ مسلم، ج‌ 13 و 14، ص‌ 332، ج‌ 90.
22. [=&quot]فتح‌ الباري، ج‌ 10، ص‌ 475.
23. [=&quot]هدايه` الطالب، ص‌ 23.
24. [=&quot]امام‌ خميني، مكاسب‌ محرمه، ج‌ 1، ص‌ 285.
25. [=&quot]وسائل‌ الشيعه، ج‌ 3، ص‌ 460و اكمال‌ الدين‌ ص‌ 521، باب‌ توفيقات.

نهی و کراهت در روایات به سقف خانه ها یا مطلق خانه ها مقید شده است و از آن عموم استفاده نمی شود.مگر بگوییم: مقصود مطلق نقاشی است و سقف و خانه خصوصیتی نداشته است . البته این ادعا که سقف و خانه هیچ دخالتی درحرمت نقاشی ندارند، محذور دیگری دارد و آن این که برخی از روایات دلالت داشت که ائمه(ع) به خاطر تحقیر و اهانت تندیسها و عکسها برروی آنها می نشستند، تا بدین وسیله با غیر عرب که چنین عکسها و تندیسها را برروی سقف یا دیوارخانه نقش یا نصب می کردند، مخالفت نموده باشند.« دراین روایات سقف و دیوارخانه ها دراصل نهی دخالت داشته اند.» به هرحال دسته ء سوم از روایات، حرمت ساختن مجسمه را اثبات نمی کنند، اما دو دسته ء نخست برای اثبات حرمت ساختن مجسمه ء موجودات دارای روح کفایت می کند. دربین این دو دسته از روایات، روایت دسته ء نخست ظهور دارد که مقصود تندیس موجودات دارای روح است، زیرا در آنها آمده است که مجسمه سازان روز قیامت مکلف می شوند که روح را درتندیس خود بدمند. اطلاق برخی از روایات دسته ء دوم که شامل موجودات ذی روح و غیر ذی روح می شود به قرینه ء روایات دیگر تقیید می خورند. «در نیتجه حرمت منحصر به موجودات ذی روح خواهد شد.» از جمله روایاتی که می تواند قرینه براین تقیید باشد دو روایت است: صحیحه ء ابوالعباس که درآن امام(ع) فرموده است: ولکنها تماثیل الشجر و شبهه، تندیسهایی که جنیان برای سلیمان(ع) می ساختند تندیس درخت و نظایر آن بوده است. روایت تحف العقولکه در آن آمده است: وصنعه صنوف التصاویر مالم یکن مثل الروحانی... فحلال فعله و تعلیمه، صنعت انواع نقاشی مادامی که تندیس موجودات ذی روح نباشد ساخت و تعلیم آن حلال است. از این دو روایت به دست می آید که نقاشی تصاویر موجودات بی روح مانعی ندارد. نتیجه ء مباحثی که دراین قسمت آوردیم این است که بلااشکال ساختن مجسمه ء موجودات ذی روح حرام است چنانکه بلااشکال ساختن مجسمه ءموجودات فاقد روح حلال می باشد.

در قرآن کریم چنین می‌خوانیم:

(وَ إِنَّ عَلَیْكُمْ لحَافِظِینَ • كِرَاماً كَاتِبِینَ • یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ) (۱).

یكی (۲) دیگر از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها، كتابت و نوشتن اعمال آنان به اذن و مشیت خداوند متعال است. آیه یاد شده به این شأن ملائكه اشاره می كند: «و قطعاً بر شما نگهبانانی ‍[گماشته شده] اند: ،[فرشتگان] بزرگوار و با كرامتی كه نویسندگان [اعمال شما] هستند، آنچه را می كنید، می دانند».
ملائكه «صورت‌دهنده»، حقایق گوناگون را روی مواد اولیه و ثانویه‌ی جهان مادی، تصویر كرده و این تصویر حقیقی و تكوینی است؛ نه نقاشی بر روی اجسام مادی. برای مثال فرشتگان «مصوّر»، حقیقت صورت نباتی را به خاك می دهند؛ نه آنكه صورت نباتی را بر روی خاك منقوش سازند

بر اساس این آیات، گروهی از ملائكه ی با كرامت - كه صفات ذاتی ایشان است - مأمور نوشتن اعمال انسان ها در عرصه های گوناگون هستند؛ چه در حوزه ی نیات و انگیزه ها، چه در ساحت اعمال باطنی و چه در قلمرو و اعمال ظاهری. اینان تمامی جزئیات اعمال را با تمام خصوصیاتش - چه ظاهری و باطنی - می فهمند و می دانند و آنها را به همان صورت حفظ و ثبت می كنند. از این رو ، هم حافظ اعمال اند و هم كاتب آنها و هر دو تعبیر صحیح است؛ یعنی، حفظ اعمال را با كتابت آنها محقق می سازند. این ملائكه دارای اصناف و درجات مختلف می باشند و هر كدام در خصوص ثبت و حفظ اعمال مأموریتهای ویژه ای دارند، این گروه از فرشتگان - كه در واقع از اعوان و جناحهای حضرت اسرافیل (علیه السلام) اند - حقایق و اسراری دارند كه بیان آنها در این مختصر نمی گنجد، از این رو، تنها به كیفیت نگاشتن آنها و سپس تذكر دو نكته بسنده می كنیم:
[h=2]كیفیت نوشتن فرشتگان
[/h]از آنجا كه فرشتگان موجودات نوری و مجردند، كتابت آنها تكوینی و بر اساس یك سلسله قوانین و سنن تغییر ناپذیر صورت می گیرد. این سنن - بنابراین حقیقت كه فرشتگان ورای قوانین هستند - از آثار وجودی همین ملائكه است.
به اجمال برای مثال، ملائكه «تصویرگر» یا «صورت دهنده»، از مظاهر و جلوه های اسم «مصوّر» خداوند متعال اند و آنچه كه در ماده ی اولیه و ثانویه خلقت باید صورت دهی شود، به طور متصل به وسیله همین فرشتگان صورت می گیرد. در حقیقت تصویر كننده خداوند است، ولی این تصویر از طریق ملائكه «مصور» محقق می شود. اما نكته قابل توجّه آن است كه آیا این تصویرگری و صورت دهی، مانند نقاشی های دنیوی و صورت سازی مادی بر روی اجسامی مانند كاغذ، بوم و دیوار است؟ یا این تصویری تكوینی، حقیقی و عینی است؟ با كمی دقت روشن می شود كه این «مصوّر» بودن، از نوع دوّم است نه اوّل؛ یعنی، فرشتگان «مصوّر» مثلاً حقیقت صورت انسانی را - حال چه در قالب دختر چه در قالب پسر - بر روی نطفه و در رحم تصویر و در واقع با این عمل خویش حقیقت انسانی را به نطفه اعطا می كنند. ملائكه «صورت دهنده» حقایق گوناگون و مختلف را روی مواد اولیه و ثانویه ی جهان مادی، تصویر كرده و این تصویر حقیقی و تكوینی است؛ نه نقاشی بر روی اجسام مادی. برای مثال فرشتگان «مصوّر» حقیقت صورت نباتی را به خاك می دهند؛ نه آنكه صورت نباتی را بر روی خاك منقوش سازند.
نگاشتن و كتابت اعمال به وسیله فرشتگان «كاتب» نیز به این معنا نیست كه در اینجا قلمی، صفحه ای و دواتی مادی باشد و ملائكه یادداشت برداری كنند؛ بلكه مقصود كتابت تكوینی است و آن بر اساس یك سلسله سنن و قوانین تغییر ناپذیر در جهان و نظام هستی است. اعمالی كه از ما سر می زند، یك حقیقت خارجی و عینی است و ملائكه «كاتب» این حقیقت خارجی را با قلم تكوینی و نامرئی بر روی صفحه ای تكوینی - كه در حدّ معرفت ما نیست -‌ ثبت تكوینی می كنند؛ نه آنكه صورت مادی اعمال انسان ها با قلم مادی در روی كاغذی مادی نگاشته شود! برای تقریب به ذهن كتابت اعمال، مانند دوربین فیلمبرداری است كه بر اساس یك سلسله فعل و انفعالات نوری، افعال ظاهری ما بر روی آن نقش می بندد و تمامی رفتارهای ظاهری - با همه جزئیات و خصوصیاتش - بر روی فیلم دوربین ثبت می شود. ملائكه «كاتب» نیز چنین می كنند، ولی با این تفاوت كه تمامی افعال را - چه در حوزه ی ظاهر و چه در باطن - با تمامی جوانب، دقایق ریزه كاری ها و اهداف در صحیفه ای نوری می نگارند و در این نگاشتن، هیچ چیزی را فروگذار نمی كنند. (3)
در این خصوص روایت ذیل قابل تدبر است:
عن خالد بن نجیح عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: اذا كان یوم القیامة دفع الی الانسان كتابه ثم قیل له اقرأ. قلت: فیعرف ما فیه؟ فقال: انه یذكره فما من لحظة و لا كلمة و لا نقل قدم و لا شیء فعله الا ذكره، كانه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا: (یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هذَا الْكِتَابِ لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَ لاَ كَبِیرَةً إِلاَّ أحْصَاهَا) (4).
«هنگامی كه روز قیامت شود، كتاب (نامه ی اعمال) انسان را به او دهند و گویند: بخوان، راوی از امام (علیه السلام) سؤال كرد: آیا آنچه را كه در نامه هست، می داند؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: خداوند متعال به یاد او می آورد و بنابراین هیچ برهم زدن، گام برداشتن، سخن گفتن و عملی نیست كه به یاد نیاورد؛ چنان كه گو در همان لحظه انجام داده است. از این رو می گویند: «وای بر ما این چگونه كتابی است اعمال كوچك و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنكه همه را احصا كرده است». (5).
دو نكته
در خصوص این فرشتگان دو نكته قابل تذكر است:
یكم.بر اساس برخی از روایات، به جهت مرتبت بالایی كه اولیای الهی - به خصوص حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومان (علیهم السلام) - دارند، فرشتگان كاتب، توان ثبت اعمال آنان را ندارند، معصومان به دلیل آنكه از ملائكه برترند و فرشتگان توان راه رفتن به رتبه ی وجودی بالاتر را ندارند؛ از نگاشتن افعال و اعمال صاحبان ولایت مطلقه عاجزند. همان گونه كه در شب معراج حضرت رسول به مدارج بالاتر صعود كرد، ولی جبرئیل نتوانست:
احمد ار بگشاید آن پر جلیل
تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
در دعای كمیل به این حقیقت اشاره شده است:
«و كل سیئة امرت باثباتها الكرام الكاتبین الذین وكلتهم بحفظ مایكون منی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و كنت انت الرقیب علیّ من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم...»
«و هر بدی را كه دستور دادی نویسندگان گرامی (فرشتگان)- كه آنها را برای حفظ و ضبط آنچه از من به وجود آید گماشتی - ثبت كنند و آنان را گواه بر من با جوارحم قرار دادی و تو خودت هم ورای آنان مراقب منی و گواه آنچه از آنان نهان و مخفی است».
تعبیر امیرمؤمنان به «كنت انت الرقیب...» نشانگر این نكته است كه ملائكه، به دلیل آنكه رتبه ی وجودیشان پایین تر از معصومان است، توان ثبت اعمال آنان را ندارند. از این رو، خود خداوند از ورا و پشت فرشتگان، كاتب و حافظ اعمال آنان بوده و چیزهایی از كردار و نیات آنان می داند كه بر ملائكه مخفی و پوشیده است.
دوّم.در صورتی كه ما اعمال خوب و نیكی داشته باشیم، این حافظان و كاتبان، مصاحبت ها و عنایت های خاصی پس از مرگ با ما خواهند داشت و اگر اعمال ما بد و قبیح باشد، خود آنان پس از مرگ با ما حساب و كتاب ها دارند! فرشتگان در عشق مفرط به خداوند غرق اند و فانی در او و مستغرق یاد اویند؛ از این رو اگر در حضور آنان خلاف و سرپیچی از فرمان خدا صورت گیرد، آنان در رنج و عذاب خواهند بود و از این نافرمانی به رنجش و تألم شدید می افتند و به جهت این ناراحتی ها - كه فرد گناهكار بر اثر گناه خود در آنان ایجاد كرده است - فرشتگان كاتب پس از مرگ حساب ها و كتاب هایی با گناه كار خواهند داشت؛ امّا اگر در محضر آنان طاعت و عبودیت خداوند باشد - به جهت آنكه این طاعت ها و فرمانبری ها مطابق با خواست آنان است - پس از مرگ عنایت ها و لطف های ویژه ای نسبت به مؤمنان خواهند داشت. در روایتی آمده است:
«...فاذا حضر اجله، قالا للرجل الصالح جزاك الله من صاحب عنا خیرا و كم من عمل صالح اریتناه و كم من قول حسن اسمعتناه و كم من مجلس حسن احضرتناه و نحن لك الیوم علی ما تحبه و شفعاء الی ربك و ان كان عاصیا قالا له جزاك الله من صاحب عنا شرا و لقد كنت تؤذینا و كم من عمل سیئی اریتناه و كم من قول سیئی اسمعتناه و كم من مجلس سوء احضرتناه و نحن الیوم علی ما تكره و شهیدان عند ربك ...» (6).
«زمانی كه هنگام وفات شخصی رسید و دو فرشته - كه یكی در روز مامور ثبت اعمال بود و دیگری در شب - به شخص دارای عمل صالح و نیك، می گویند: خداوند به تو جزای خیر دهد، خوب همدم و مصاحبی بودی چه مقدار اعمال صالح به ما نشان دادی، چه مقدار گفتار نیك به ما شنواندی و چه مقدار مجالس نیكی كه ما را در آن حاضر كردی. ما امروز برای تو هستیم، بر آنچه كه تو دوست داری و شافعان تو در محضر پروردگارت هستیم. اما اگر آن [مرده] گناه كار باشد، این دو ملك به او می گویند: خداوند به تو - كه مصاحب و همراه ما بودی - جزای شرّ دهد! تو ما را اذیت و ناراحت می كردی، چه بسیار اعمال بدی كه به ما نشان دادی، چه گفتارهای بدی كه به ما شنواندی، چه مجلس های بدی كه ما را در آنجا حاضر كردی! امروز ما برای تو آن گونه هستیم كه دوست نداشته و بد می داری، علیه تو در نزد پروردگار شهات می دهیم».
براین اساس ملائكه كاتب پس از مرگ با آدمی مواجه می شوند و به جهت اعمال نیك او در نزد خداوند، دعا می كنند كه خداوند به وی جزای خیر دهد. این دعا مانند برخی از دعاهای دنیوی، دعای خشك و خالی نیست؛ بلكه بر اثر آن، عنایات خاصی برای او نازل می شود. همان طور كه به جهت اعمال زشت انسان، آرزوی شرّ می كنند و به دنبال این خواسته، چه عذاب ها كه برای فرد گناهكار پدیدار می شود! فرشتگان نویسنده اعمال، به دلیل آنكه فرد صالح عمل نیك انجام داده است و از این جهت خوبی ها و حسنات نصیب فرشتگان كرده، او را در نزد پروردگار شفاعت می كنند و از آن جهت كه فرد گناهكار، عمل ناپسند انجام داده و موجب رنجش فرشتگان شده، علیه او نزد پروردگار شهادت می دهند و جزای شرّ برای او می خواهند.
توجه داشته باشید، برای ثبت اعمال فردی دو دسته ملك هست: یك گروه مأمور ثبت اعمال در روز و دسته ی دیگر در شب. در روایت وارد شده كه انسان در روز دو ملك دارد و در شب نیز دو ملك دیگر. ملائكه روز از اوّل فجر تا غروب مأمور كتابت هستند و پس از آن تحویل مأموران شب می دهند و آنها از غروب تا مقطع اوّل فجر، موظّف به ثبت اعمال می باشند. در مقطع اوّل فجر - كه هنگامه ی مخصوصی است - هم ملك شب و هم ملك روز هستند و بدین جهت اعمال خاصی برای این وقت وارده شده است كه هم ملك حافظ و كاتب روز آن را ثبت می كند و هم فرشته حافظ و كاتب شب.(7)
بر اساس این روایت، این حقیقت دقیق و ظریف روشن می شود كه باطن معصیّت، چه عواقب شومی دارد! هم بر نفس عمل، كیفری سخت مترتب می شود و هم ملائكه، از انجام دادن این فعل ناپسند شاكی آدمی اند. البته تنها فرشتگان مدعی انسان گناهكار نخواهند بود؛ بلكه هر مؤمن و عاشق حقیقی حضرت حق، بر نافرمانی دیگران معترض اند. حضرت علی (علیه السلام) در خطبه جهاد، به دلیل عشق مفرط به خداوند متعال و محو در جمال یار، علاوه بر آنكه معصیت گناه كاران را بر نمی تابد، به مدعیان ایمان نیز این حقیقت را خاطر نشان می سازد كه چگونه تاب و تحمّل نافرمانی و گناه كاری معاویه و یاران او را دارند:
«ویعصی الله و ترضون»؛ (8) «خدا را معصیت می كنند و شما راضی هستید»!! اگر ما مؤمن حقیقی و دوستدار راستین امام علی (علیه السلام) هستیم، همواره در برابر سستی و چشم پوشی از لغزش ها و آلودگی های خود و دیگران، باید این عبارت تكان دهنده را با جان دل به یاد آوریم و نسبت به گناهان فردی و اجتماعی تا این حدّ بی تفاوت نباشیم و بدانیم هنگامی كه پرده ها بالا رود و باطن امر روشن شود، دیگر این تعارفات ظاهری و اغماض از خطاها، سودی نداشته و اعتراض ها و ایرادهای محبّان حقیقی حضرت حق را به دنبال خواهد شد.
با توجه به مطالب پیشین باید بیش از گذشته، نسبت به اعمال خویش مراقب بود و برانگیزه ها و نیات قلبی، اندیشه ها و واردات ذهنی و اعمال ظاهری و جوانحی دقت و مواظبت كرد؛ چه اینكه هر لغزش، انحراف، خطا، اشتباه وآلودگی - هر چند كم - به وسیله ی فرشتگان «كاتب» ثبت و حفظ می شود و بر اساس آن، جزاها، عذاب ها و سختی های وصف ناكردنی متوجّه انسان است.

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

[/HR]پی‌نوشت‌ها:
(۱) - انفطار (82)، آیات 10-12
(۲) - 72/10/6(مصادف با ولادت حضرت علی (علیه السلام))
(3) - برای فهم بهتر كتابت عمل نگا: مواقف حشر، از همین قلم، صص 29 - 39، و تجسم عمل و شفاعت، از همین قلم، صص 46-73.[ك]
(4) - تفسیر عیاشی، ج2، ص 328، ح34.[ك]
(۵) - كهف (18)، آیه ی 49
(۶) - نگا: بحارالانوار، ج 5، باب هفدهم، ص325.[ك]
(۷) - نگا: همان، باب چهارم، ص 140، ح 8 و باب هفدهم، ص 321، ح2 و 5 و 21.[ك]
(۸) - نهج البلاغه، خطبه ی 27.[ك]

با سلام و درود ؛
اول اینکه من خیلی تشکر میکنم از شما بابت پاسخگویی جامع .
راستش من متوجه نشدم که آخر سر ، فقط گل و گیاه کشیدن جایزه یا کلا مانعی نداره نقاشی کشیدن چیزای (موجودات) روح دار :-" :Gig:
کامل ترین مقاله ای که دیدم که صحت حدیث های مرتبط با نقاشی رو از نظر علم رجال بررسی کرده ، رو همینجا (اولین مطلب) دیدم ولی عرضم به حضورتون من که از وقتی دندون نداشتم ، کلاس نقاشی میرفتم ، انقد که در این مقاله از خوب و پاک بودن نقاشی حرف زده شده بود ، نمیتونم حرف بزنم . راستش من فکر میکنم که وقتی در تکست اول گفتین که این مجازات ها نمیتونه برای نقاشی مناسب باشه چونکه در قیاس با گناهان دیگه خیلی کوچیک ( کوچک :-؟ ) تره ، اینجا ما واقعا از واقعیت نقاشی خبر نداریم . نقاشی چیزیه که میتونه چیزایی که با چشم دیده میشنو مدح کنه و این یعنی میتونه خیلی خوب آدمای دیگه رو به سمت دنیا و خواسته های دنیایی هدایت کنه . من حداقل اینو خیلی خوب میدونم . پس آیا میشه با توجه به دلایلی که آورده شده ، از کثرت احادیث و ندونستن واقعیت نقاشی ، چشم پوشید ؟
من دو یا سه ساله که دیگه نقاشی نمیکشم . چون وقت این کارو ندارم ، و حالا دارم به پیشنهاد یکی از دوستان روی نقاشی دیجیتال کار میکنم ولی از وقتی این حدیث ها رو دیدم ، دنبال اینم که واقعا چی درسته ... راستش من انقدر نظرای متفاوت راجه به خوب بودن یا بد بودن نقاشی خوندم که دیگه نمیدونم چیکار میشه کرد و اینکه واقعا چی درسته Lol بیش ترم میخوام مطمئن شم راجع به اینکه دارم کار درستی انجام مدیم یا نه :}
و راستش ربط مطلب سوم به سوال خودمو درست متوجه نشدم :-" :khandeh!:
با تشکر

پیام;565155 نوشت:
ادلهِ جواز صورتگري‌ حكم‌ به‌ جواز و اباحه‌ در هر موردي‌ مطابق‌ با اصل‌ است‌ و نياز به‌ اقامه‌ دليل‌ و اثبات‌ ندارد.

سلام

پس چرا من شنیدم و البته از پاسخگوی احکام هم پرسیدم که حتی شکل دادن به غذا به صورت حیوانات،مثلا سالاد اولویه رو به صورت لاک پشت و.....درمیارن حرامه و لااقل جوری باید درستش کرد که کاملا شبیه اون حیوان نشه مثلا لاک پشت درست کنی اما پاهاشو نسازی!!!.....در صورتی که این کار خودش ی جور خلاقیت و البته تزیین هست ......ب هر حال نظرتونو در این مورد هم جویا هستم!

باسلام "شما بخشی از سخن را آورده اید ومنظور آنکه اصل براباحه وحلال بودن شغل است مگر دلیلی بر حرمت آن در روایات وآیات باشد ومسئله خود را از بخش احکام سوال نمایید.

موضوع قفل شده است