ارتداد فطری و ملی

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارتداد فطری و ملی

باسلام
طبق احکام فقهاهرفردتاقبل ازبلوغ به تبع دین پدرومادرخویش اصالتامسلمان وبعدازرسیدن به سن بلوغ این حق راندارددین خودراترک کندواگرچنین کندعلاوه برمصادره اموال وگرفتن همسرمحکوم به اعدام نیزهست درقران به هیچ عنوان مجازات دنیوی ازبرای ان تعین نکرده است فقط ان راگناه تلقی کرده حال سوال واضح که چرااین فردبعدازبلوغ درحالی که نمیخوادحق نداردومحکوم به اسلام است وبازجالب ترازهمه اینکه به مرتدفطری حتی اجازه توبه هم داده نمیشود
یاحق

با نام الله

کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب
دو نکته مهم در ارتباط با پرسش حضرت عالی عرض می شود:
نکته اول:
مرتد زمانی محکوم به اعدام است که ارتداد خود را علنی کرده و با این کار اعتقادات مسلمانان متزلزل کند، صرف ارتداد موجب محکومیت به اعدام نمی شود یعنی اگر کسی به زعم اینکه اسلام دین حق نبوده و دین دیگری را برگزید صرف ارتداد موجب محکومیت به مرگ نمی شود .
امام خمینی رحمه الله علیه در این مورد می فرماید: «حكم مرتد حقيقي، تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است» (خمينى، سيد روح اللَّه موسوى‏، تحرير الوسيلة، مؤسسه دار العلم، قم، ج ۱، ص ۱۱۸) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می‌شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین، خونش مباح شده، اعدام می‌شود.
آیة الله العظمی جعفر سبحانی در این باره فرموده اند:
«صرف دست شستن از اصول دين، بدون آن كه به ابراز و اظهار برسد ، موجب ارتداد نيست. بالاتر آن كه، حتّى در صورت ابراز و اظهار عقيده ى الحادى، چنين نيست كه اظهار كننده بى‌درنگ مرتد خوانده شود و ريختن خون او بر همگان مباح گردد. حكم به ارتداد كردن، محتاج محكمه اى صالح است كه پس از طى مراحل خاص و احراز شرايط ويژه اى صورت مى پذيرد» (استاد جعفر سبحانی، مقاله ارتداد و آزادی اندیشه)

نکته دوم:
این حکم، یک تدبیر برای حفظ جامعه اسلامی از فرو پاشی اعتقادی آن است. همان طور که انسان برای حفظ سلامت جسمی خود اهمیت قائل شده و هر نوع میکروبی را از بین می برد، حفط بنیه های اعتقادی و دینی از اهمّ واجبات است و باید هر گونه عاملی که اعتقادات مسلمین را متزلزل می کند معدوم شود.
براى پى بردن به فلسفه این حکم الهى باید خاستگاه وضع این حکم از دیدگاه قرآن بررسى شود. قرآن کریم نقل مى نماید: «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِيَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»جمعى از اهل کتاب (یهود) گفتند (بروید ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز کافر شوید و (باز گردید) شاید آن‏ها (از دین خود) باز گردند. (آل عمران 73)
دوازده نفر از دانشمندان یهود خیبر و نقاط دیگر، نقشه‌‏اى ماهرانه براى متزلزل ساختن باور و ایمان بعضى از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اسلام(ص) برسند و ظاهراً ایمان بیاورند، ولى در آخر روز از آیین برگردند. هنگامى که از علت کارشان سؤال شد بگویند: ما صفات محمّد را از نزدیک مشاهده کردیم. هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم، دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است، تطبیق نمى کند. از این رو برگشتیم. این موضوع سبب مى شود که عده‌‏اى بگویند این‏ها که به کتب آسمانى از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفته‌‏اند، راست مى گویند و به این وسیله ایمان مسلمانان متزلزل مى گردد.»( تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶۶)
مکر و نیرنگ کفار به وسیله خداوند آشکار گردید. خدا حدّ ارتداد را وضع نمود. این ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمى باشد، بلکه در همه زمان‏ها امکان اجراى آن وجود دارد. اسلام با وضع چنین حکمى جلوى مفاسد احتمالى را گرفته است.

نتیچه اینکه : اولا مرتدی که قلبا از دین اسلام برگشته و ارتداد خود را علنی نکرده است محکوم به اعدام نیست. ثانیا: از بین مرتدی که همانند یک غده سرطانی اعتقادات مسلمین را مورد هجمه شبهات قرار می دهد مورد تایید عقل است. لذا فلسفه اعدام چنین فردی این است که جامعه از تهاجم اعتقادی این افراد در امان باشد.

مطالعه لینک های زیر در این رابطه سودمند است:
http://www.askdin.com/thread1384.html
http://www.soalcity.ir/node/40

احمد;555980 نوشت:
باسلام
طبق احکام فقهاهرفردتاقبل ازبلوغ به تبع دین پدرومادرخویش اصالتامسلمان وبعدازرسیدن به سن بلوغ این حق راندارددین خودراترک کندواگرچنین کندعلاوه برمصادره اموال وگرفتن همسرمحکوم به اعدام نیزهست درقران به هیچ عنوان مجازات دنیوی ازبرای ان تعین نکرده است فقط ان راگناه تلقی کرده حال سوال واضح که چرااین فردبعدازبلوغ درحالی که نمیخوادحق نداردومحکوم به اسلام است وبازجالب ترازهمه اینکه به مرتدفطری حتی اجازه توبه هم داده نمیشود
یاحق

سلام
بزرگوار فکر کنم به راحتی بتونید در جامعه افرادی رو پیدا کنید که هیچ اعتقادی به اسلام ندارن ولی در مدارکشون مسلمان ذکر شده
هیچ کدام از اونها به اعدام محکوم نشدن یک موقعی هم ممکنه در جمع ها بر ضد دین و روحانیت حرف بزنند و یا نمونه ای که دیدم در محل کار دولتیشون روزه خواری کنند البته در خفی و...
اعدام مال امثال سلمان رشدی هاست که یک هزینه ای از طرف یک موسسه اسرائیلی بهش بدن تا به عقاید مسلمونا توهین کنه و کتابی برای گمراهی جوونا بنویسه و مورد حمایت دشمنان اسلام باشه و...
یا حق

با سلام و خسته نباشید
این سوال بنده نیز بود.فردی که از بچگی تابع دین پدر و مادرش است چرا بعد از تحقیق حق ندارد به دین دیگری برود و یا حتی تبلیغ کند؟ این دلایلی که گفتین برای کسی هست که از دین دیگری به اسلام بیاد بعد اظهار پشیمانی کند ولی کسی که به صرف مسلمان بودن پدر و مادرش پس از تحقیق می خواهد دین دیگری انتخاب کند و حتی تبلیغ کند چرا جلوی او گرفته می شود؟

باسلام مجدد
اگراین واقعاتوجیه خنده داریه کتابی بنویسه واعدام شه!!اگرمسلمین ایمانشان قوی باشدودینشان برحق نوشتن کتاب توجیه منطقی نیست برای اعدام
وثانیا اینکه کسی که توهین میکنه مانندهرفرددیگرطبق قانون بایدباهاش برخوردبشه این تبعیض وبی عدالتیست ثالثا چرابایددین وعقیده خودشومخفی کنداین بازخنده دارتراست

وامااستادهادی گرانقدرسلام
اولاتنهامردمحکوم به اعدام نیست تمام اموالش مصادره میشوددرحالی که شخصی که مثلازرتشتیست ومسلمان نشده اگرتوهین کندمطابق قانون رفتارمیشودوحتی احکام بین خودوفرزندانش به طبع عقیده ودین مرداست درحالی که علاوه بردلایل مذکورهمسروفرزندانش هم ازمرتدگرفته میشوددرحالی که اگرمسلمان نبودازاول مطابق دین مردقانون حکم میکرداین درحالیست که همسرش هم مسلمان نباشد!
اگردین ماحق است چرابایدفروپاشی اعتقادصورت گیردپس اگراینگونه شدیعنی حق نیست که بازهم گفته شمامنطقی نیسنت

هادی;556465 نوشت:
نکته دوم:
این حکم، یک تدبیر برای حفظ جامعه اسلامی از فرو پاشی اعتقادی آن است. همان طور که انسان برای حفظ سلامت جسمی خود اهمیت قائل شده و هر نوع میکروبی را از بین می برد، حفط بنیه های اعتقادی و دینی از اهمّ واجبات است و باید هر گونه عاملی که اعتقادات مسلمین را متزلزل می کند معدوم شود.
براى پى بردن به فلسفه این حکم الهى باید خاستگاه وضع این حکم از دیدگاه قرآن بررسى شود. قرآن کریم نقل مى نماید: «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِيَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»جمعى از اهل کتاب (یهود) گفتند (بروید ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز کافر شوید و (باز گردید) شاید آن‏ها (از دین خود) باز گردند. (آل عمران 73)
دوازده نفر از دانشمندان یهود خیبر و نقاط دیگر، نقشه‌‏اى ماهرانه براى متزلزل ساختن باور و ایمان بعضى از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اسلام(ص) برسند و ظاهراً ایمان بیاورند، ولى در آخر روز از آیین برگردند. هنگامى که از علت کارشان سؤال شد بگویند: ما صفات محمّد را از نزدیک مشاهده کردیم. هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم، دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است، تطبیق نمى کند. از این رو برگشتیم. این موضوع سبب مى شود که عده‌‏اى بگویند این‏ها که به کتب آسمانى از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفته‌‏اند، راست مى گویند و به این وسیله ایمان مسلمانان متزلزل مى گردد.»( تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶۶)
مکر و نیرنگ کفار به وسیله خداوند آشکار گردید. خدا حدّ ارتداد را وضع نمود. این ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمى باشد، بلکه در همه زمان‏ها امکان اجراى آن وجود دارد. اسلام با وضع چنین حکمى جلوى مفاسد احتمالى را گرفته است.

نتیچه اینکه : اولا مرتدی که قلبا از دین اسلام برگشته و ارتداد خود را علنی نکرده است محکوم به اعدام نیست. ثانیا: از بین مرتدی که همانند یک غده سرطانی اعتقادات مسلمین را مورد هجمه شبهات قرار می دهد مورد تایید عقل است. لذا فلسفه اعدام چنین فردی این است که جامعه از تهاجم اعتقادی این افراد در امان باشد.

مطالعه لینک های زیر در این رابطه سودمند است:
http://www.askdin.com/thread1384.html
http://www.soalcity.ir/node/40

وامانکته دوم
چرامرتدفطری محکوم به اعدام اماملی نه این اصل مکتوب ومشخص شده است به ملی اجازه توبه میدهندبه فطری نه!!چگونه چنین عملی راتوجیه میکنیددرحالی که کلما حکم بالشرع حکم بالعقل وبرعکس کجای این عقلانیست ضایع شدن حقی بیگناه یامحکوم بودن دران یاسکوت دربرابران


هادی;556465 نوشت:
مطالعه لینک های زیر در این رابطه سودمند است:
تناقض بين «لا اكراه فى الدين »و حكم قتل مرتد

"ناگفته نماند كه اسلام به گزينش آزاد توجه دارد و اگر كسى عقيده ديگرى را پذيرفت، صرف داشتن عقيده (بدون ابراز، ترويج و تبليغ) را مستوجب مجازات دنيوى نمى‏داند . به بيان ديگر، اسلام آزادى عقيده را به رسميت‏شناخته است; بدون اين كه حقانيت ديگر عقايد را بپذيرد .
عقيده گرچه ممكن است‏حاصل تفكر باشد; اما عين تفكر نيست; بلكه معمولا شكل‏دهنده و راهبر عمل است . اسلام، غير مسلمان را دعوت مى‏كند كه در حقانيت اسلام تفكر كند و اگر آن را دريافت، آن را بپذيرد و اگر نپذيرفت، او را ملزم به قبول اسلام نمى‏كند; اما در احكام فقه اسلامى خروج مسلمان از دين مبين مجاز نيست . آزادى عقيده در اسلام تا جايى است كه ضروريات دين مورد تعرض و انكار قرار نگيرد . "


خوب به نظر من فرد تا خودش دنبال حقانیت اسلام نرفته نمیشه مسلمان حسابش کرد. بعد اون وقت میان میگن کسی که پدرمادرش مسلمانن پس خودشم مسلمانه!
:moteajeb: حالا که اون فرد بعد تحقیق به این نتیجه رسیده که مثلا خدایی وجود نداره مرتد حساب میشه.مرتد یعنی از دین برگشته . وقتی قبلش دینی رو خودش انتخاب نکرده که نمیشه گفت اط دین برگشته!!

ارتداد خود را علنی کردن یعنی چه؟؟ تا چه حد علنی؟ در این حد که مطلبی جایی بنویسه یا به اشنایان و اطرافیانش بگه؟!

خدا که میگه در دین اجباری نیست چرا پس کافر رو تو اسلام نجس میدونن؟

maryam27;556628 نوشت:

"ناگفته نماند كه اسلام به گزينش آزاد توجه دارد و اگر كسى عقيده ديگرى را پذيرفت، صرف داشتن عقيده (بدون ابراز، ترويج و تبليغ) را مستوجب مجازات دنيوى نمى‏داند . به بيان ديگر، اسلام آزادى عقيده را به رسميت‏شناخته است; بدون اين كه حقانيت ديگر عقايد را بپذيرد .
عقيده گرچه ممكن است‏حاصل تفكر باشد; اما عين تفكر نيست; بلكه معمولا شكل‏دهنده و راهبر عمل است . اسلام، غير مسلمان را دعوت مى‏كند كه در حقانيت اسلام تفكر كند و اگر آن را دريافت، آن را بپذيرد و اگر نپذيرفت، او را ملزم به قبول اسلام نمى‏كند; اما در احكام فقه اسلامى خروج مسلمان از دين مبين مجاز نيست . آزادى عقيده در اسلام تا جايى است كه ضروريات دين مورد تعرض و انكار قرار نگيرد . "


خوب به نظر من فرد تا خودش دنبال حقانیت اسلام نرفته نمیشه مسلمان حسابش کرد. بعد اون وقت میان میگن کسی که پدرمادرش مسلمانن پس خودشم مسلمانه!
:moteajeb: حالا که اون فرد بعد تحقیق به این نتیجه رسیده که مثلا خدایی وجود نداره مرتد حساب میشه.مرتد یعنی از دین برگشته . وقتی قبلش دینی رو خودش انتخاب نکرده که نمیشه گفت اط دین برگشته!!

ارتداد خود را علنی کردن یعنی چه؟؟ تا چه حد علنی؟ در این حد که مطلبی جایی بنویسه یا به اشنایان و اطرافیانش بگه؟!

خدا که میگه در دین اجباری نیست چرا پس کافر رو تو اسلام نجس میدونن؟

باسلام دوست عزیزکسی که قبل بلوغ مسلمان اصالتش هست همانگونه که پدرمادربزرگش میکنن و..واگردرایران به دنیاایدبه اوایرانی میگویندو..امااینکه بعدازسن بلوغ تفکرکردوخواست ان راتغیربایددلایل کافی براثبات عدم وجودخداووجودخدایی دیگررابیاوردچراکه شخص بااین کارسلامت روانی جامعه رابرهم میزندبرای مثال کودکانش راازشنیدن حرف حق دوروازاسلام دورمیسازدو..
تمام انسان هایی که دراین اجتماع اسلام متولدشدن ودران حضوردارندیعنی ان راپذیرفتندمگراینکه دلایل قطعی برای عدم وجودخدابیاورندبعدحق دارندسلامت روانی جامعه رابرهم بزنند
گزشته ازاین هاوقتی نمیتواندحق راابات کندقطعا هدفش اموالیست که دشمنان اسلام برای اوقراردادندکه این سلامت رابرهم بزندچنین کسی به این اجتماع خیانت کرده ومستحق اعدام است
باتشکرازتوضیحات استادهادی مطلب کمی واضح شدبرام
یاحق

احمد;556630 نوشت:
دلایل کافی براثبات عدم وجودخداووجودخدایی دیگررابیاوردچراکه شخص بااین کارسلامت روانی جامعه رابرهم میزندبرای مثال کودکانش راازشنیدن حرف حق دوروازاسلام دورمیسازدو..
تمام انسان هایی که دراین اجتماع اسلام متولدشدن ودران حضوردارندیعنی ان راپذیرفتندمگراینکه دلایل قطعی برای عدم وجودخدابیاورندبعدحق دارندسلامت روانی جامعه رابرهم بزنند

با سلام
حال اگر دلایل آورد و برای شما قانع کننده نبود و برای خودش و اطرافیانش قانع کننده بود و خواست تبلیغ کند تکلیف چیه اخوی؟چرا باید اعدام بشه؟
ثانیا از دین برگشتن الزاما به معنی بی خدا بودن نیست بلکه یا می تواند دینش تغییر کنه یا اصلا دینی برای خودش اختیار نکنه (منظور ادیانه ابراهیمیه.حالا نگین خود بی دینی یه نوع دینه)

باسلام مجدد
تاحالاموردنداشتیم بتونه عقلانی اثبات کنه بلکه قانع هم شده توهمین برنامه نظریات بسیاری مطرح شدکه همه جوابشان راگرفتند
اماچرابایداعدام بشه و..درکانت قبل کامل گفتم خیانت به جامعه وشرح هم دادم حتی استادهادی ایه قران هم اوردکه دیگه بحثی نیست ااگردرجزییات موضوع اشکالی هست بفرماییداینکه تغیردهدبازهم معنی همان ارتدادبادلایل قبل رامیدهد
یاحق

خیلی موضوعات اسلام هستند که ممکنه برای من و شما قابل قبول باشه ولی برای دیگری غیر عقلانی.این موضوع هم که جامعه به خطر میفته و ... به نظرم بهونه است.چون غیر مسلمانان هم میتونن بگن هرکس مسلمان بشه اعتقاد جامعه را بهم زد پس باید اعدام بشه.چیزی که ما مسلمانان با افتخار از رشد چشمگیر اسلام در اروپا نام میبریم میتونه همون منجر به قتل تموم تازه مسلمانان شود چون جامعه سکولار یا مسیحی آنها نیز به خطر میفته.

باسلام مجدد
میشه ازاین خیلی چیزهایک نمونه رابیاورید
اصل ان اثبات وجودخداست وقتی نتوانست اثبات کندخداهست وماتوانستیم اینکه بخاطرجزییات و..مرتدشودبازهم خیانت به جامعه است
ثانیا اوباحضوردراین اجتماع دین و..ان راپذیرفته وشایدحرفی باشدکه ازنظرخودش غیرعقلانی اماازنظرجامعه ای که دران حضورداردعقلانی پس میتواندازجامعه خارج شود
اگرنشداین حق رانداردسلامت روانی جامعه ازجمله فرزندان بعدخودو..برهم زند
یاحق

با سلام
هی مدام ما حرفامون تکرار میکنیم.اخوی شما میگین فرد حق نداره سلامت روانی جامعه را بهم بزنه منم میگم در کشورهای غربی افرادی که مسلمان میشن و ابراز میکنن و تبلیغ میکنن دارن سلامت روان جامعه مسیحی و سکولاری را بهم میزنن.حالا خوبه اونا هم تازه مسلمانان رو اعدام بکنن یا مثل شما بگن باید از جامعه و کشور ما خارج شوند؟
در مورد اثبات خدا هم گفتم ربطی نداره که بگیم فرد مرتد خدا رو قبول نداره.شما مثل اینکه افراد و جوانان از دین برگشته کشورمون ندیدی.اکثرشون خدا قبول دارند و میگن دین قبول نداریم.
دلایلی که از اسلام روی برگردون شدند هم مسایلی مثل نصف بودن دیه زن، برخی خطبه های امام علی (ع) در مورد زنان، چند همسری و یا حتی احادیث عجیب و غریبی مثل نوشیدن ادرار شتر برای درمان است که بنده حتی در همین سایت صحتشان پرسیدم و کارشناس مربوط در کمال ناباوری تایید کردند که بله حدیث داریم که نوشیدن ادرار شتر باعث درمانه:Moteajeb!:
حالا من و شما قرآن میخونیم بهش ایمان داریم ولی افراد زیادی هستند که این شبهات بالا مطرح می کنند و میبینند پاسخ قانع کننده ای برای آنها وجود ندارد از دین روی برگردان میشن و دوس دارند این موضوع را اعلام کنند کسی بهشان مسلمان نگوید و حتی عقایدشو تبلیغ کنه.

احمد;556595 نوشت:
باسلام مجدد
اگراین واقعاتوجیه خنده داریه کتابی بنویسه واعدام شه!!اگرمسلمین ایمانشان قوی باشدودینشان برحق نوشتن کتاب توجیه منطقی نیست برای اعدام
وثانیا اینکه کسی که توهین میکنه مانندهرفرددیگرطبق قانون بایدباهاش برخوردبشه این تبعیض وبی عدالتیست ثالثا چرابایددین وعقیده خودشومخفی کنداین بازخنده دارتراست

وامااستادهادی گرانقدرسلام
اولاتنهامردمحکوم به اعدام نیست تمام اموالش مصادره میشوددرحالی که شخصی که مثلازرتشتیست ومسلمان نشده اگرتوهین کندمطابق قانون رفتارمیشودوحتی احکام بین خودوفرزندانش به طبع عقیده ودین مرداست درحالی که علاوه بردلایل مذکورهمسروفرزندانش هم ازمرتدگرفته میشوددرحالی که اگرمسلمان نبودازاول مطابق دین مردقانون حکم میکرداین درحالیست که همسرش هم مسلمان نباشد!
اگردین ماحق است چرابایدفروپاشی اعتقادصورت گیردپس اگراینگونه شدیعنی حق نیست که بازهم گفته شمامنطقی نیسنت

همانطور که خودتون فرمودید این توجیهات خنده دار است.صحبتتون در این پست منطقی و قابل قبول است

باسلام
این بی اهمیتی انان به دین اجتماع خودکه یاازادیس ویاهیچ باوری ندارند

خب بازهم گفته حقیرپابرجاست اگرچیزی که اجتماع قبول داردنداردحق برهم زدن سلامت روانی نسل بعدخوددراین جامعه و....رانداردبایدخارج شوداگرنمیتوانداظهارنکندکه این همان جنگ نرم وزیرپاگزاشتن عقیده سایرین است وخیانت که همان طورکه گفته شدشرایط اعدام خیلی سخت هست
یاحق

موفق باشین اخوی :Cheshmak:

حاضر
سلام علیکم و رحمة الله
:Sokhan:
«ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به كفر «ارتداد و ردّه» گفته می­شود. [1]شخص مرتد به كسی گفته می­شود كه از اسلام خارج شده و كافر شده باشد. از نظر فقیهان اسلامی مرتد دو نوع است؛ 1. فطری 2. ملی. مرتد فطری كسی است كه یكی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود. مرتد ملی كسی است كه پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او كافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار كفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار كفر نماید، مثل فرد مسیحی كه اسلام بیاورد و سپس به دین مسیحی برگردد.[2]

حكم مرتد
شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی كه مرتد فطری باشد، اعدام می­شود و عقد او یا زنش باطل است و اموال او نیز بعد از پرداخت بدهی­هایش مانند اموال شخص مرده بین ورثه اش تقسیم می­شود. اما اگر مرتد ملی باشد سه روز به او فرصت توبه داده می­شود و اگر توبه نكرد اعدام می­شود. این شخص در صورتی كه توبه نكند و اعدام شود اموالش تقسیم می­شود و عقدش باطل است. اگر شخص مرتد زن باشد- چه از نوع فطری و چه از نوع ملی – اعدام نمی­شود، بلكه زندانی می­شود تا زمانی كه توبه كند و اموال او تا زمانی كه زنده است تقسیم نمی­شود و در صورتی كه به خانه شوهر رفته باشد باید عده طلاق نگه دارد ولی اگر به خانه شوهر نرفته باشد بدون عده از شوهر جدا می­شود.[3]


شرایط لازم برای حكم به ارتداد شخص
1. بلوغ
2. عقل
3. اختیار
4. قصد[4]

موجبات ارتداد
1. انكار یكی از اصول و پایه­های اساسی دین كه یك مسلمان باید به آنها اعتقاد داشته باشد مثل توحید ، نبوت و معاد. «كسانی كه به خدا و رسولش كافر شوند و بخواهند بین خدا و پیامبرانش تفرقه بیندازند و بگویند به بعضی از آنها ایمان داریم ولی نسبت به بعضی از آنها كافر هستیم، چنین كسانی كافران حقیقی هستند.»[5]

2. انكار ضروری دین، یعنی چیزی كه جزء دین بوده و به اقامه دلیل و برهان نیاز ندارد. مثل وجوب نماز و روزه در دین اسلام یا حرمت خوردن شراب از نظر اسلام. البته برخی از فقها معتقدند این قسم فقط در صورتی موجب ارتداد شخص می­شود كه به انكار اصل دین برگردد. «و كسانی كه به آنچه كه خدا نازل كرده حكم نكنند كافرین هستند.»[6]
3. انكار ضروری مذهب مثل امامت، به نظر برخی از فقها.
4. دشنام دادن و تمسخر كردن خدا، كتاب­های آسمانی، ملائكه، یا هر یك از ضروریات دین، اگر چه مستلزم انكار هم نباشد.[7]

فلسفه حكم ارتداد و سخت گیری اسلام در این مورد
شاید این سئوال مطرح باشد كه علت این همه سخت­گیری اسلام در مورد شخص مرتد چیست؟ و اگر اسلام معتقد به آزادی عقیده هست كه هست، آیا احكام اسلام در مورد مرتد با مسئله آزادی عقیده در تعارض نیست؟

برای پاسخ به این پرسش­ها كه عمدتا هم به عنوان شبهه در مورد احكام اسلامی از سوی دشمنان اسلام و روشنفكران متاثر از جهان غرب در اذهان جوانان ما القاء می­شود باید به موارد زیر توجه كرد؛

1. در وهله اول باید به این نكته توجه داشت كه شخص مرتد به صرف شك و تردید اعدام نمی­شود بلكه در صورتی این حكم در مورد او اجرا می­شود كه شخص با قول یا عملكرد كفرآمیز ارتداد خود را اظهار كند و راه عناد و كج­روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید و الا كسی كه در ظاهر شهادتین بر زبان جاری كرده تا زمانی كه اظهار اسلام می­كند كسی حق تعرض به او را ندارد.[8] لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته می­شود که بعد از قبول اسلام، با بلوغ و سلامت عقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری در جامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد وانکار خود را آشکار و علنی نمی­کنند، اجراء نمی­شود و از سوی دیگر از نظر اسلام تجسس درحریم خصوصی افراد وتفتیش عقاید حرام است.[9] بنابراین هرکس درانتخاب هرعقیده­ای آزاد است ولی نمی­تواند با بیان عقائد انحرافی و گمراه کننده هنجارهای اعتقادی جامعه اسلامی را بشکند. برخی معتقدند برای تحقق ارتداد شخص باید دین را به صورت تحقیقی پذیرفته باشد، نه این كه انتخاب دین ازسوی او تقلیدی و ایمانش به دین غیر تحقیقی باشد. استاد جوادی آملی می­فرماید: «ارتداد آن است كه كسی محققانه دین را بپذیرد سپس دین را كنار گذارد. در ارتداد یك نكته مهم این است كه شخص پیش از این دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد. ... بنابراین ارتداد یعنی، كسی كه یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری كند.»[10]

2.نكته قابل توجه دیگر این است كه چون همه احكام اسلام از منبع علم و كمال مطلق الهی سرچشمه می­گیرد لذا همه آنها تابع مصالح و مفاسد واقعی بندگان است. ازطرف دیگر عقل انسان به دلیل محدودیت خود امكان دسترسی به علت واقعی احكام را ندارد، بنابراین اگر در مواردی انسان به علت تشریع حكمی از سوی خداوند پی نبرد نباید در مقابل آن حكم موضع­گیری كند و مثلا آن را غیرعقلانی یا خشن و غیرانسانی قلمداد كند، بلكه باید به حكم عقل در چنین مواردی تابع و تسلیم شرع باشد.

3.علاوه برمطالب ذكر شده، درمورد تشریع حكم مرتد و علت سخت­گیری دین اسلام نسبت به این مسئله دلایلی ذكر شده است كه به برخی از آنها اشاره می­شود:

الف) بازداری از انتخاب كوركورانه
اسلام دینی است كه از هر گونه تحمیل و اجبار در عقیده منع می­كند و دعوت خود را مبتنی بربینش و تعقل ساخته و از دین گرایی كوركورانه و تقلیدی محض نهی و نكوهش می­كند. لذا بندگانی را كه سخنان مختلف را می­شنوند و بهترین آنها را انتخاب می­كنند بشارت می­دهد.[11] به همین دلیل اسلام فرصت تحقیق و بررسی به اشخاص می­دهد تا بتوانند دین حق را انتخاب كنند. در روایت است كه شخصی خدمت پیامبر آمد و از ایشان دو ماه فرصت تحقیق در مورد اسلام خواست و پیامبر به ایشان به جای دوماه، چهار ماه فرصت وامان برای تحقیق درمورد حقانیت دین اسلام دادند.[12] در كنار این دعوت آگاهانه و انتخاب­گرانه، اسلام با بیان احكام ارتداد هشدار می­دهد كه هرگاه حقانیت اسلام را به خوبی شناخته و مسلمان شدید، دیگر نمی­توانید از آن بازگردید. این سخت­گیری سبب می­شود تا مردم دین را امری ساده و تشریفاتی ندانند و در پذیرش و انتخاب آن نهایت دقت را بكنند.[13]
ب) جلوگیری ازتحقیر دین و تضعیف عقاید دینی در جامعه اسلامی
طبق بیان قرآن گروهی ازاهل كتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه­های نظام اسلامی، به هم كیشان خود سفارش می­كردند كه مسلمان شوند و پس ازمدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[14] مسلما وضع و جعل احكام مرتد دشمنان اسلام را در تحقق این هدف شوم ناكام می­گذاشت. و در جامعه جهانی امروز نیز دشمن از چنین ترفند­هایی استفاده می­كند.[15]
ج) پاسداری از نظام اسلامی
برخی از بزرگان در این مورد می­فرمایند: «اگر در اسلام در امور مربوط به مرتد سخت گیری شدید كرده است، فلسفه مهمی داشته است و این موضوع جنبه سیاسی و عمیقی دارد.»[16] در واقع اگر قرار باشد ورود و خروج به اسلام، آزاد و بدون قانون باشد و خروج از آن هیچ سختی به دنبال نداشته باشد، دشمنان اسلام به آسانی وارد اردوگاه مسلمین شده پس از آگاهی براسرار مسلمانان و دست­یابی به مقاصد شوم خود از آن خارج شوند و این مسئله جامعه اسلامی را در معرض فروپاشی قرار می دهد. اندیشمندانی مانند مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو- می­گوید: «علت سخت­گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد كه درنظام حكومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلكه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه­های حكومت است، به طوری كه با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می­شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است كه نمی­تواند قابل تحمل باشد.»[17]
د) مصلحت شخصی مرتد و جامعه
اسلام زندگی انسان را محدود به زندگی دنیوی نمی­داند بلكه زندگی واقعی انسان را زندگی اخروی می­داند لذا درصدد نشان دادن راه سعادت ابدی به اوست و به همین دلیل با هرچیزی كه مانع وصول انسان­ها به این مقصود متعالی است به مبارزه برخاسته، به دنبال حذف و نابودی عوامل انحطاط و گمراهی انسان­ها است. انسان مرتدی كه از راه خدا و پیامبرش گریخته و با دین خدا به عناد می­پردازد، چه بسا باعث گمراهی دیگر افراد جامعه شود. این شخص هر لحظه از عمر خود را درجهت شقاوت و نگون­بختی بیشتر سپری كرده، رنج و عذاب بیشتری را برای خود ذخیره می كند. بنابراین دوام زندگی چنین شخصی هم برای خودش زیان بار است و هم برای جامعه اسلامی و وضع مجازات اسلامی برای چنین شخصی از طرفی نقش بازدارنده برای برخی افراد جامعه دارد تا دنبال چنین سرنوشت شومی نباشند و از طرف دیگر اگر كسی به چنین راهی روی آورد، با اجرای حكم مرتد در موردش، هم خود او از شقاوت بیشتر رهایی می­یابد و هم جامعه از گزند او مصون می­ماند.[18]

علاوه بر منابع استفاده شده در متن، برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1.ایازی، محمدعلی، آزادی در قرآن، تهران، ذکر، 1379، فصل5
2.سروش، محمد، آزادی، عقل و ایمان، قم،دبیرخانه مجلس خبرگان، مرکز تحقیقات علمی،1381، فصل3



[/HR] [1] . المفردات في غريب القران، راغب اصفهاني ، ص192و193.

[2] . تحريرالوسيله ، امام خميني(ره) ، ترجمه علي اسلامي، قم ، دفترانتشارات اسلامي، بي تا، ج4، ص11.

[3] . همان ، صص 11-12 و 243.

[4] .همان ، ص243.

[5] . سوره نساء ، آيه 150و151.

[6] . سوره مائده ،‌آيه 44

[7] . دايرة المعارف قرآن كريم ، مركزفرهنگ ومعارف قرآن ، قم ، بوستان كتاب ،1383، ج2،ص461- 462

[8] . همان ، ص468 ؛ كلام فلسفي ، محمدحسن قدردان قراملكي ، قم ، وثوق ، 1382، ص512

[9] . دین وآزادی ، محمدتقی مصباح یزدی، قم ، مرکزمطالعات حوزه علمیه ،1381، ص105- 106

[10] . روزنامه جمهوري اسلامي ، ويژه نامه صحيفه حوزه ، ش48، 30ارديبهشت ماه 1381، ص14

[11] . سوره زمر،‌ آيه 18.

[12] . اسدالغابه في معرفة الصحابه ، ج3 ، مصر ، دارالشعب ، ص22.

[13] . پرسش ها وپاسخ هاي دانشجويي ،(دفترهفتم)، حميدرضا شاكرين، قم ، دفترنشرمعارف، 1386، ص317.

[14] . سوره آل عمران ، آيه 72 . همچنين ر.ك: تفسير مجمع البيان ، طبرسي،‌ ج 2، ذيل آيه شريفه .

[15] . پرسش ها وپاسخ هاي دانشجويي،ص314-315 ؛ دايرة المعارف قرآن كريم ،ص479 .

[16] . مجله مكتب اسلام ، تيرماه سال 1363 ، ص 11.

[17] . ارتداد دراسلام ،‌ عيسي ولايتي ، تهران،‌نشر ني ، 1380، ص250.

[18] . پرسش ها وپاسخ هاي دانشجويي ، ص313 ؛ كلام فلسفي ، 513- 514 .

والسلام
:mah:

به نام خدا.

با سلام.

من از مطالعه ی پست ها این رو فهمیدم :

اسلام میگه شخص بره قشنگ و عمیق فکر بکنه و دین و آیینی رو انتخاب بکنه ( اعم از آیین های بی خدایی و چند خدایی و ادیان ابراهیمی و ... ) اما اگر اسلام رو انتخاب کرد ، از روی عقیده ی واقعی و فهم و ایمان واقعی باشه و فرداش نگه از اسلام برگشتم وگرنه مجازات سنگینی در پی داره. علتش هم این هست که کسی نیاد برای متزلزل کردن ایمان ملت مسلمان ، هی اظهار اسلام و کفر بکنه.
همچنین کسی به واسطه ی پدر و مادرش دارای دین خاصی نیست و باید خودش انتخاب کنه.

من میخواستم اگر این حرفم درسته ، یکی از کارشناسان عزیز لطف کنند و تایید کنند چون میخوام ازش در بحث با مخالفین اسلام استفاده کنم.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;579773 نوشت:
به نام خدا.

با سلام.

من از مطالعه ی پست ها این رو فهمیدم :

اسلام میگه شخص بره قشنگ و عمیق فکر بکنه و دین و آیینی رو انتخاب بکنه ( اعم از آیین های بی خدایی و چند خدایی و ادیان ابراهیمی و ... ) اما اگر اسلام رو انتخاب کرد ، از روی عقیده ی واقعی و فهم و ایمان واقعی باشه و فرداش نگه از اسلام برگشتم وگرنه مجازات سنگینی در پی داره. علتش هم این هست که کسی نیاد برای متزلزل کردن ایمان ملت مسلمان ، هی اظهار اسلام و کفر بکنه.
همچنین کسی به واسطه ی پدر و مادرش دارای دین خاصی نیست و باید خودش انتخاب کنه.

من میخواستم اگر این حرفم درسته ، یکی از کارشناسان عزیز لطف کنند و تایید کنند چون میخوام ازش در بحث با مخالفین اسلام استفاده کنم.

ستایشگر :Gol:

با سلام و عرض ادب

ضمن تشکر از حضور شما در بحث، بله یکی از دلایل اعدام مرتدّ (مرتدّی که ارتداد خود را اعلام کرده و با اسلام دشمنی داشته باشد) همان است که شما فرمودید که مضمون آیه 73 سوره مبارکه آل عمران می باشد.
دلیل دیگر مرتد اعدام این است که؛ مرتدّ همانند غده سرطانی، اعتقادات مسلمین را مورد هجمه شبهات قرار می دهد اعدام چنین فردی موجب سلامت جامعه از تهاجم اعتقادی این افراد است.

یا حق

zarif razavi;556591 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
این سوال بنده نیز بود.فردی که از بچگی تابع دین پدر و مادرش است چرا بعد از تحقیق حق ندارد به دین دیگری برود و یا حتی تبلیغ کند؟ این دلایلی که گفتین برای کسی هست که از دین دیگری به اسلام بیاد بعد اظهار پشیمانی کند ولی کسی که به صرف مسلمان بودن پدر و مادرش پس از تحقیق می خواهد دین دیگری انتخاب کند و حتی تبلیغ کند چرا جلوی او گرفته می شود؟


با سلام و عرض ادب

برادر بزرگوار وقتی حکمت اعدام مرتدّ این شد که از اشاعه افکار بی منطق جلوگیری شود فرقی نمی کند این فرد مرتد ملی باشد یا مرتد فطری، در هر حال فرد مرتدّ همانند یک غدّه سرطانی است که باید مانع پیشروی این غدّه شده و از بین برد.
مطلب دیگر اینکه خداوند با بیان این حکم خواست انسان حساب کار دستش بیاید، که تنها طریق رسیدن به کمال مطلق، و تنها طریق هدایت دین مقدس اسلام است لذا این طور نیست که خداوند هر دینی را از انسان قبول کند، طبق بیان قرآن کریم طریق رسیدن به خدا معلوم و مشخص است اگر کسی از این مسیر طی طریق کرد به خداوند خواهد رسید و الا به مقصد نمی رسد. «قد تبین الرشد من الغی» « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاسی کند.» (الإنسان:3)
لذا تنها راه رسیدن به کمال مطلق یعنی خداوند سبحان، دین اسلام (تسلیم شدن محض در برابر خدا) است؛ البته ادیان دیگر از قبیل مسیحیت و یهودیت اگر تحریف نشده بودند این ادیان نیز انسان را به خدا می رساندند اما چون این ادیان تحریف شده اند طریقیت خود را از دست داده و تنها دینی که انسان را به حقیقت رهنمون می کند دین اسلام است. « إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلا» كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، باز هم ايمان آوردند، و ديگربار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه(راست) هدايت نخواهد كرد. (نساء: 137)
لذا خداوند این حکم قطعی را بیان کرد تا هر کسی به فکر خروج از طریق هدایت نبوده، و در مسیر سالم حرکت کند.

مطلب آخر: کسی که به خیال خود با تحقیق و تفحص عقلانی دینی غیر از دین اسلام را حق تشخیص داد، اگر از اعتقاد فراتر نرفته و موجب سلب امنیت اعتقادی نشود کسی با چنین کسی کاری ندارد و آزاد است به هر دینی که دوست داشت بگرود نه خداوند با چنین کسی کاری دارد و نه قوانین حقوقی حق اعدام این فرد را دارند! امّا چنین فردی ازطریق هدایت و راه رسیدن به خداوند منحرف شده و هیچ گاه به خدا نخواهد رسید.
اینکه عرض شد خداوند نیز کاری با او ندارد بدین معنی نیست که فرد چون به اختیار خود از اسلام برگشته و دین دیگری را انتخاب کرده در آخرت با بهشتیان خواهد بود! چون بهشت نتیجه اعمال انسان در دنیاست برای مثال اگر کسی دست خود را روی آتش بگیرد یقینا خواهد سوخت و یا اگر کسی مال حرامی را بخورد تبدیل به آتش غیر مادی شده و در آخرت خواهد سوخت.
حال هر کسی آزاد است هر راهی که خواست برود چه راهی که منتهی به بهشت می شود و چه راهی که منتهی به جهنّم می شود. محال است که کسی از شهر قم به طرف مشهد برود و از بوشهر سر در آورد. راه طبیعی بهشت و جهنّم نیز مشخّص است و هیچ اجبار و اکراهی در گزینش آنها نیست.لذا فرمود: « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاسی کند.» (الإنسان:3) اما نتیجه‌ی طبیعیِ کافر بودن افتادن در هلاکت و نابودی است.
مثل اینکه بگوییم تنها راه رسیدن به مشهد مثلا راه شمال است اما اگر کسی راه جنوب را در پیش گرفت یقینا هیچ وقت به مقصد نخواهد رسید چون راه را اشتباه رفته است.

موضوع قفل شده است