جمع بندی مسلمان واقعی، خوشحال است یا غمگین؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مسلمان واقعی، خوشحال است یا غمگین؟

السلام علی من اتبع الهدی

رسول اکرم- صلی الله و علیه و آله و سلم- و حضرت امیرمؤمنان علیه السلام، همواره متبسم بودند و شادی از چهره ی آنان پیدا بود. به حدی که خلیفه ی دوم -عمربن الخطاب-، یکی از شروط عدم صلاحیت امام را برای خلافت "شوخی کردن زیاد" بیان می کند!
و از طرف دیگر، حضرت یعقوب علیه السلام و همچنین حضرت امام سجاد علیه السلام، در اندوه بوده و بسیار گریه می کردند به طوری که آنها نیز با اعتراض اطرافیان مواجه می شدند.

حال سوال بنده این است که می بایست مطابق با کدام روش عمل کنیم؟
آیا باید همواره شاد باشیم؟ یا اینکه از غم دوری حضرت ولیعصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- غمگین؟
آیا باید همواره تبسم به لب داشته باشیم یا اینکه چهره ای گریان؟
اگر هردو لازم است لطفاً بیان بفرمایید که جمع بستن این دو چگونه امکان پذیر است که حق دین مبین اسلام ادا شود؟
متشکرم

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

روشن شدن پاسخ سوالات شما در گرو بيان نكاتي است كه در ذيل چند تاپيك به آنها اشاره مي شود. اميد آن كه با مطالعه آنها پاسخ سوالات خود را بيابيد :

انسان موجودی نيازمند به شادي و نشاط
انديشمندان بر اين اعتقادند كه انسان موجودى دو بعدي است و از جسم و روح پديد آمده است که هر كدام نيازها و آسيب‏هاى خاص خودش را دارد. همان گونه كه بدن انسان براي حفظ سلامتي و بقاي خود به انواع غذاها احتياج دارد، روح آدمى نيز به شادابى و تفريحات سالم نيازمند است.
از اين رو، ‌صرف نظر از اختلاف آراء در چيستي شادي و تعريف و تشريح اين پديده از زواياي گوناگون، اين مطلب مورد اتفاق دانشوران است كه :
شادي،نياز فطري انسان است كه فقدانش به آرامش روح و روان فرد لطمه زده و موجب بداخلاقى و كاهش شوق زندگى و در نهايت افسردگى فرد و بلكه اجتماع را به دنبال دارد. (1)

به گفته ناصر خسرو:
همان بهتر كه دائم شاد باشيم زهر درد و غمى آزاد باشيم‏
به خوش رويى و خوش خويى در ايام همى روتا شوى خوش دل در انجام
اگر خوش دل شوى در شادمانى ‏ بماند شادمانى، جاودانى‏

پي نوشت :
1. رك: مايكل آيزنك،‌ روانشناسي شادي .

نظام شاد هستي
اساس جهان هستى و پديده ‏هاى آن به گونه‏اى طراحى شده‏اند كه در آدمى شادى مي آفرينند. طبيعت زيباي اطراف ما،‌ تنوع رنگ ها، آواي زيبا و دلنشين تك تك موجودات پيراموني ما، همه و همه سرود شادي سر مي دهند و به زندگي انسان، فرح و مسرت هديه مي كنند.
البته در جهانى كه ما در آن زندگى مى‏ كنيم، بديهي است زندگى نمى‏ تواند سراسر با شادى و سرور همراه باشد. ناملايمات در عرصه زندگى، امرى گريزناپذير است و آدمي در عرصه ناملايمات پخته و آبديده مي شود.
به گفته رودكى:
خداي عرش، جهان را چنين نهاد كه گاه مردم، شادان و گه بُود ناشاد.
ولي اين آميختگي تنها در زندگي انسان مطرح است و در جهان طبيعت و عوالم هستي، آنچه مشاهده مي شود، سراسر شادي و حركت و تازگي است و اثري از غم و اندوه در آن مشاهده نمي شود.

جايگاه شادي و غم در اسلام
اسلام يك مكتب انسان ساز است و با هدف تربيت انسان در يك بستر كاملا معتدل و مناسب با موضوعات زندگي برخورد مي كند. بايد توجه نمود طرح مسئله غم و شادي در آموزه هاي ديني به دور از نگرش كلي آن نسبت به انسان نيست.

اسلام دين شادي
بر خلاف نظر كساني كه چهره دين را خشک و بی روح تصور مي كنند، اسلام دين شاداب و سرزنده‌اي است. دين شادي ، نشاط و تحرک است. در اين آيين رهنمودهايي وجود دارد كه عمل کردن به آنها باعث سرور و شادي واقعي انسان مي شود و زمينه تحرک و فعاليت بيشتر او را فراهم مي كند. فرد مومن از اين نظر كه شاد زندگي مي كند، کارهايش را به نحو احسن انجام می دهد و در تلاش بدني، روحي وفکري خود به موفقيت بيشتري دست مي يابد .
براي اثبات اين موضوع کافي است به آموزه‌هاي ديني و سفارشات اولیائش توجه شود :
رسول اکرم(ص) می فرماید : «مؤمن شوخ و شاداب است».(1)
امام علي(ع) در كلامي فرموده اند: هرکس شادى‏اش اندک باشد، آسايش او در مرگ خواهد بود»(2)
امام رضا(ع) مي فرمايد: کوشش کنيد اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتى براى عبادت و خلوت با خدا، زمانى براى تأمين معاش، وقتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانى که شما را به عيب‏ هايتان آگاه مى‏سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند.
وقتى را هم به تفريحات و لذايذ خود اختصاص دهيد . از شادى ساعت‏هاى تفريح، نيروى لازم براى عمل به وظايف وقت‏هاى ديگر را تأمين کنيد»(3).
تأکيد اسلام بر تفريح سالم و خنده بر لب داشتن، مزاح و شوخي کردن، ديدار با برادران مؤمن ، سلام کردن، هديه دادن، لبخند بر چهره ديگران نشاندن (4) ، پرهيز از اخم و عبوس بودن، استفاده از بوي خوش و پوشيدن لباس‌هاي روشن و شادي‌آور و... گواه بر اين مدعا است.
البته بحث شادي در اسلام بسيار گسترده است و با عناوين بسياري پيوند دارد. لذت، سعادت، آرامش، تفريح، نشاط، اخلاق، عبادت، تقوي، ايمان و و هم چنين ساير آموزه هاي ديني از جهتي براي رسيدن به آرامش و ايجاد روحيه شاد و با نشاط برنامه ريزي شده است. لذا به جرئت مي توان گفت: يكي از مهمترين نتايج دين داري، رسيدن به آرامش و شادي است.
در اسلام، اعياد بسياري مانند عيد فطر و عيد قربان و عيد غدير و هم چنين روزهاي میلاد امامان (عليه السلام ) هست كه در آنها توصيه به ديد و بازديد و در بعضي از آنها توصيه به نماز، روزه، يعني خوشنود ساختن خداوند وهديه دادن و شاد ساختن ديگران، شده است.
تمامي مراسمات مذهبي در آیین اسلام به نحوي زمينه شادي، جشن و سرور مومنين را فراهم مي كند و شاهد اين معنا است كه اسلام، نه تنها موافق جشن و سرور است، بلكه خود بهترين مروج شادي و شادماني در سطح جامعه مي باشد.

پي نوشت ها :
1. حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 هجرى قمرى، ص‏49.
2. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمري، ج‏75، ص‏11.
3. همان، ص‏321.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسي، ج‏2، ص‏663.


گريه از اسباب شادي آفرين

حتي در اسلام آنگاه که به گريه در دعا و مناجات و مانند آن توصيه مي شود، هدف آن رسيدن به نوعي آرامش و شادي معنوي و دروني است. اشکي كه اسلام بدان توصيه كرده، نتيجه اش شادي، نشاط و نوعي خوشحالي باطني است. حالتي از شادي که انسان در هنگام خارج شدن از يک مجلس ذکر مصايب اهل بيت(ع) يا مجلس دعا و مناجات دارد، قابل توصيف نيست.
[SPOILER]گريه هاي امام سجاد عليه السلام از اين قبيل بوده است[/SPOILER]

البته بايد پذيرفت در جامعه اسلامي به بُعد شادی در اسلام کم‌تر توجه شده و در مواردي نيز كه به آن پرداخته شده،‌ متصدیان، ضعيف برخورد کرده‌اند و چه بسا آن را با امور غير اخلاقي آميخته‌اند، در حالي که اسلام هرگز با برنامه‌هاي شادي (که در چارچوب مصالح عمومي و اخلاق اجتماعي باشد) مخالفتي ندارد. اگر ملتزمان به فرهنگ اسلام خاصه فرهنگ شيعه سرور و شادماني خود را به صورت عزاداري ها علني نمي كنند، اشكال از فرهنگ نيست؛ بلكه پيروان اين فرهنگ كوتاهي كرده اند.
برخي برگزار کنندگان مراسم ديني مي‌پندارند که هيچ مسئوليتي جز گرياندن مردم ندارند و به هر بهانه‌اي در صدد گرياندن هستند! اين پندار محصول برداشت يک سويه و افراطي از برخي روايات و معارف دين است. البته در برابر اين دسته، گروه ديگري راه تفريط را بر گزيده و به استناد برخي يافته‌هاي علمي مبني بر آسيب‌زا بودن غم و ماتم، تمام همت خود را صرف شاد بودن و شاد کردن ديگران مي‌کنند.
اما از ديدگاه اسلام نه اين صحیح است و نه آن. اسلام کسي را به گريه کردن به عنوان گريه ترغيب نکرده، به شاد بودن به عنوان شادي، امتياز نداده است، مگر به واسطه مقدمات و نتايج آن.
خنده و گريه، شادى و غم و سرور و ماتم، هيچ‏كدام مطلوبيت ذاتى، استحباب نفسى و ارزش ماهوى ندارند تاچه رسد به آنكه يكى بر ديگرى رجحان و برترى داشته باشد.
شادي و غم، مانند بسياري موضوعات ديگر مي تواند داراي دوگونه كاركرد مثبت و منفي باشد. اسلام كوشيده است تا رابطه انسان با اين موضوعات را به گونه اي تنظيم نمايد كه سلامتي و نشاط مادي و معنوي انسان به درستي و به گونه اي تامين شود كه جنبه هاي افراطي آن آسيب رسان نباشد.

البته در حالت عادي، روحيه حاکم بر زندگي انسان، بايد شادي و نشاط باشد، نه غم و گريه. هيجان اصلي و هميشه جاري در کالبد فرد و اجتماع انساني، شور و نشاط است، پس شاد بودن سبب نمي‌خواهد، بلکه بايد امکانات آن را فراهم ساخت، ولي براي غم و گريه، بايد منتظر بود تا فرصت آن فرا برسد.
مهم آن است كه اين حالات، بر تعامل اجتماعى مطلوب و بندگى خداوند تأثير منفى نداشته باشد؛ بلكه تأثير مثبت بر آنها بگذارد. غم و گريه‏ اى كه به آدمى آسيب رساند و يا مانع خدمت به بندگان خداوند و بندگى شود و انسان را از رسيدن به هدفش باز دارد، مذموم است؛ همان‏ گونه كه شادى آسيب زا و مانع عبادت و انجام وظايف دينى و انسانى نيز سخت مذمت شده است.


مرز شادى و نشاط

براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از ديدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏باشد. معيار كلي اسلام براي ارزيابي، داوري و مرزبندي ميان جنبه هاي مثبت و منفي موضوعاتي از اين دست، مانند لذت، بازي، سرگرمي، كاركرد مثبت آنها در جهت زندگي سالم، ايماني و هدفمند است.
اسلام با هر عاملي كه به نحوي زمينه انحراف، بيماري، غفلت، خود فراموشي و خدا فراموشي را فراهم مي كند، مخالف است و همواره اموري را ترويج و تشويق مي كند كه ياد خدا و توجه به توحيد و ذات هستي را در انسان نهادينه مي كند.
در این راستا، محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نیز به عنوان يک نياز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مى‏باشد، كه با روح توحيدى و انسانى دين اسلام ، در تضاد و تنافى نباشد؛ بلکه در رسيدن به آن، مددکار انسان باشد. لذا هر پديده‏اى که انسان را از آرمان و غايت اصلى خويش دور سازد، به هيچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
یعنی اگر انگيزه و هدف از شادی و شادمانی، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، اين پديده حق، مفيد و سودمند خواهد بود. اگر انگيزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، اين پديده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراين مى‏توان مرز شادى و نشاط را انگيزه و هدف آن دانست.


لبیک یا علی النقی;525458 نوشت:
حال سوال بنده این است که می بایست مطابق با کدام روش عمل کنیم؟
آیا باید همواره شاد باشیم؟ یا اینکه از غم دوری حضرت ولیعصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- غمگین؟
آیا باید همواره تبسم به لب داشته باشیم یا اینکه چهره ای گریان؟
اگر هردو لازم است لطفاً بیان بفرمایید که جمع بستن این دو چگونه امکان پذیر است که حق دین مبین اسلام ادا شود؟

دقت در نكات بالا پاسخ اين سوالات را روشن مي كند :
شادى و نشاط از ديدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏ باشد. معيار كلي اسلام براي ارزيابي، داوري و مرزبندي ميان جنبه هاي مثبت و منفي موضوعاتي از اين دست، مانند لذت، بازي، سرگرمي، كاركرد مثبت آنها در جهت زندگي سالم، ايماني و هدفمند است.
از اين رو در دين اسلام چيزي به عنوان غم وجود ندارد بلكه آن چه در اسلام مطرح است،‌ شادابي و سرزنده‌اي است. نشاط و تحرک است. در اسلام آنگاه که به گريه در دعا و مناجات و مانند آن توصيه مي شود، هدف آن رسيدن به نوعي آرامش و شادي معنوي و دروني است.
فرد مومن از اين نظر كه شاد زندگي مي كند، کارهايش را به نحو احسن انجام می دهد و در تلاش بدني، روحي وفکري خود به موفقيت بيشتري دست مي يابد .

پرسش :
آیا باید همواره شاد باشیم و همواره تبسم به لب داشته باشیم یا اینکه چهره ای گریان؟ اگر هردو لازم است لطفاً بیان بفرمایید که جمع بستن این دو چگونه امکان پذیر است ؟

پاسخ :
از سويي، بر خلاف نظر كساني كه چهره دين را خشک و بی روح تصور مي كنند، اسلام دين شاداب و سرزنده‌اي است. دين شادي ، نشاط و تحرک است. در اين آيين رهنمودهايي وجود دارد كه عمل کردن به آنها باعث سرور و شادي واقعي انسان مي شود و زمينه تحرک و فعاليت بيشتر او را فراهم مي كند.
تأکيد اسلام بر تفريح سالم و خنده بر لب داشتن، مزاح و شوخي کردن، ديدار با برادران مؤمن ، سلام کردن، هديه دادن، لبخند بر چهره ديگران نشاندن (1)، پرهيز از اخم و عبوس بودن، استفاده از بوي خوش و پوشيدن لباس‌هاي روشن و شادي‌آور و... گواه بر اين مدعا است.

و از سويي ديگر اسلام کسي را به گريه کردن به عنوان گريه ترغيب نکرده، به شاد بودن به عنوان شادي، امتياز نداده است، مگر به واسطه مقدمات و نتايج آن.
خنده و گريه، شادى و غم و سرور و ماتم، هيچ‏كدام مطلوبيت ذاتى، استحباب نفسى و ارزش ماهوى ندارند تا چه رسد به آنكه يكى بر ديگرى رجحان و برترى داشته باشد.
شادي و غم، مانند بسياري موضوعات ديگر مي تواند داراي دوگونه كاركرد مثبت و منفي باشد. اسلام كوشيده است تا رابطه انسان با اين موضوعات را به گونه اي تنظيم نمايد كه سلامتي و نشاط مادي و معنوي انسان به درستي و به گونه اي تامين شود كه جنبه هاي افراطي آن آسيب رسان نباشد.

البته در حالت عادي، روحيه حاکم بر زندگي انسان، بايد شادي و نشاط باشد، نه غم و گريه. هيجان اصلي و هميشه جاري در کالبد فرد و اجتماع انساني، شور و نشاط است، پس شاد بودن سبب نمي‌خواهد، بلکه بايد امکانات آن را فراهم ساخت، ولي براي غم و گريه، بايد منتظر بود تا فرصت آن فرا برسد.
مهم آن است كه اين حالات، بر تعامل اجتماعى مطلوب و بندگى خداوند تأثير منفى نداشته باشد؛ بلكه تأثير مثبت بر آنها بگذارد. غم و گريه‏ اى كه به آدمى آسيب رساند و يا مانع خدمت به بندگان خداوند و بندگى شود و انسان را از رسيدن به هدفش باز دارد، مذموم است؛ همان‏ گونه كه شادى آسيب زا و مانع عبادت و انجام وظايف دينى و انسانى نيز سخت مذمت شده است.
البته شادى و نشاط از ديدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏ باشد. معيار كلي اسلام براي ارزيابي، داوري و مرزبندي ميان جنبه هاي مثبت و منفي موضوعاتي از اين دست، مانند لذت، بازي، سرگرمي، كاركرد مثبت آنها در جهت زندگي سالم، ايماني و هدفمند است.
از اين رو در دين اسلام چيزي به عنوان غم وجود ندارد بلكه آن چه در اسلام مطرح است،‌ شادابي و سرزنده‌اي است. نشاط و تحرک است. در اسلام آنگاه که به گريه در دعا و مناجات و مانند آن توصيه مي شود، هدف آن رسيدن به نوعي آرامش و شادي معنوي و دروني است. گريه هاي امام سجاد (عليه السلام) از اين قبيل بوده است.

پي نوشت :
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسي، ج‏2، ص‏663.

موضوع قفل شده است