جمع بندی چرا نماز واجب است؟ فایده وجوب آن چیست؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا نماز واجب است؟ فایده وجوب آن چیست؟

سلام
چرا نماز که رابطه و سخن گفتن انسان با خداست واجب است؟ در حالیکه می دانیم خیلی از موارد نماز خواندنمان فقط تکان دادن اعضاء و جوارح است و از ته قلب نیست. فایده چنین عملی چیست؟ آیا بهتر نیست فقط مواقعی که حوصله داریم نماز بخوانیم؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام
سوال شما چند بخش مجزا دارد که باید از هم تفکیک بشود.
فلسفه وجوب نماز چیست؟
چرا ما به این صورت نماز میخوانیم؟
اگر نماز برای ما فایده ندارد، ایا فلسفه وجوب نماز شامل ما میشود یا زیر سوال نمیرود؟
ایا بهتر نبود نماز را موکول کنند به زمانی که ما حوصله داشته باشیم؟

اما پاسخ.
در مورد سوال اول، فلسفه وجوب نماز مانند بسیاری از احکام شرعی، در وهله اول اموزش بندگی است و در وهله دوم، ارتقای سلامت روحی و پیشرفت در قرب الهی.
انسان در مورد نماز یاد میگیرد که هر انچه خداوند دستور داده باید انجام دهد. چه فایده انرا بداند چه نداند. همین که دانست، آن دستور، دستور خداوند است باید انرا انجام بدهد. 17 رکعت روزانه در وقت معین با اداب و شرایط خاص. علت آن چیست، چرا در این زمان خاص؟ اینها را ما نمیدانیم و شاید جز خداوند یا کسانی که او بخواهد، کسی اطلاعی از این امور نداشته باشد. نماز ازمون بندگی است و شاید به همین جهت هیچگاه از انسان ساقط نمی شود، حتی در حال غرق شدن.
این نماز یک سری شرایط ظاهری فقهی دارد و یک سری شرایط اخلاقی و عرفانی.
وقتی به هر دو دسته شرایط ان عمل میشود، هم نماز صحیح است و هم مقبول.
در این صورت، نماز معراج مومن میشود و مایه قرب وتقرب به درگاه خداوند.
اما اگر به هر یک از این دو دسته عمل نشود، وضعیت فرق میکند.
اگر به شرایط ظاهری عمل نشود، نماز باطل است و باید دوباره خوانده شود.
اما اگر به شرایط اخلاقی و عرفانی ان عمل نشود(مثلا همراه باحضور قلب نباشد) لازم نیست دوباره خوانده شود، ولی آن فایده را ندارد.
بنابراین حکمت وجوب نماز، تنها یک چیز نیست و حکمتهای متعددی دارد که شاید مهمترین آن، ارتقای بندگی از طریق نفهمیدن جزئیات حکمت اجزای آن باشد.
حال وظیفه ما مشخص است، هم باید به شرایط و وظایف مربوط به اعمال ظاهری نماز که در قالب احکام شرعی بیان شده، پایبند باشیم و هم به مسائلی که باعث قبولی آن میشود توجه داشته باشیم.
اما اگر فقط به شرایط ظاهری عمل کردیم چه میشود؟ وظیفه ما ان موقع چیست؟ ایا نمیشود در ان مواقع نماز نخوانیم؟
خداوند متعال از ما خواسته که نماز را با حضور قلب بخوانیم، ولی ما توجهی به این مسئله نداریم.
فرض کنید، پزشکان به ما میگویند، برای سلامتی بیشتر و ارامش، هنگام غذا خوردن تمرکز داشته باشیم و به قول معروف بفهمیم که چه چیزی را میخوریم و از خوردن آن لذت ببریم. حال اگر توجه به این توصیه نداشته باشیم، ایا شکممان سیر نمیشود؟ چرا، سیر میشویم ولی همراه با معده درد و خستگی و کسالت و ....
شبیه همین مسئله در نماز همراه با کسالت و بی توجهی وجود دارد. کسی که در این حالت نماز میخواند، به حکم ظاهری عمل کرده ولی نماز برایش فایده ای ندارد. فقط به دستوروجوب عمل کرده، ولی به فکر خودش نبوده که غذایی که میخورد، توجه داشته باشد و لذت آنرا ببرد. خداوند نیز دستورات را داده و توصیه ها را نیز صادر کرده است. این ما هستیم که باید به آن توجه کنیم.
حال اگر خداوند می فرمود هر موقع حوصله داشتید نماز بخوانید، به نظر شما شیطان میگذاشت اصلا انسان نماز بخواند. خیر این خودش یک فریب شیطانی است که به انسان میگوید، فعلا حوصله نداری، نماز نخوان. به جای توجه به این مسائل، باید خود را اصلاح کرد و سعی کرد با توجه به توصیه علمای اخلاق که برگرفته از روایات است، حضور قلب یافت تا موقع نماز بهترین موقع زندگی ما باشد نه بدترین وسخت ترین آن.

موفق باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

Hrm;524749 نوشت:
سلام
چرا نماز که رابطه و سخن گفتن انسان با خداست واجب است؟ در حالیکه می دانیم خیلی از موارد نماز خواندنمان فقط تکان دادن اعضاء و جوارح است و از ته قلب نیست. فایده چنین عملی چیست؟ آیا بهتر نیست فقط مواقعی که حوصله داریم نماز بخوانیم؟

سلام
وجوب یک امر در دین به معنای ضرورت آن برای رسیدن به کمال است . ابعادو شرایط امر واجب را نیز باید از شرع مقدس گرفت همچنانکه اصلش از اوست
یا علیم[/]

اين سوال از نرم افزار پاسخ 2 مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات وابسته به حوزه علميه قم مي باشد

پرسش:

چرا
خداوند متعال در ميان اين همه عبادات و اعمال،
نماز
را واجب كرده و اين قدر اهميت براي آن قائل شده است؟

پاسخ:
بر اثر حكمت خداي سبحان، هيچ كاري بيهوده از او صادر نميشود، چون خداوند حكيم است و هر حكيمي كارش را با هدف انجام ميدهد. پس كار خداوند داراي هدف است و بر اثر غناي ذاتي او هيچ چيزي نميتواند هدف ذات حق باشد. زيرا لازمهاش آن است كه ذات حق بدون آن هدف كامل نبوده و با نيل به آن هدف كامل شود و حال آنكه واجب الوجود عين كمال و نامحدود است و كمالي خارج از ذات او فرض نمي شود.
عبادت به عنوان هدف آفرينش انسان تعيين شده است و اين تعيين، حكمتي دارد كه غير از آداب و احكام آن است. احكام عبادات ، واجباتي است كه در كتب فقهي، مثل چگونگي وضو و نماز خواندن و واجبات نماز آمده است.(1)
از مهمترين عبادتها نماز است، زيرا نماز روح بندگي را در انسان تقويت ميكند.
چنانكه حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در پاسخ نامهاي كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود، چنين فرمودند: علت تشريع نماز توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار، مبارزه با شرك و بتپرستي، قيام در پيشگاه پروردگار و در نهايت خضوع و نهايت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاي بخشش از گناهان گذشته و نهادن پيشاني بر زمين، هر روز براي تعظيم پروردگار است.(2)
و نيز از اهداف خواندن نماز و دستور به آن اين است كه ضِمن مُداومت با ياد او و ذكر خداوند با توجه به شكل و قالب نماز كه ركوع و سجده بر خاك است، روح سركش و طغيانگري در انسان خاموش شده و توجه به خداوند و خضوع در برابر او انسان را از معاصي باز مي دارد.
از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ منقول است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: در وقتي كه بنده در نماز ميايستد، خداي متعال به او نظر ميافكند (خداي تعالي اقبال بر او ميكند) تا آنكه از نماز فارغ شود و رحمت بر او سايه افكند و از بالاي سرش تا افق آسمان، ملائكه او را احاطه كنند و از اطرافش تا آسمان، خداي تعالي ملكي را موكل او كند كه بالاي سرش ايستد و بگويد اي مصلي اگر بداني چه كسي بسوي تو نظر ميكند و با چه كسي مُناجات ميكني، توجه به غير نميكني و از اين موضع خود هيچ گاه مفارقت نميكني.(3)
با توجه به حكمت عبادات و اهميت عبادات بخصوص نماز كه احاديث روايت شده از معصومين ـ عليهم السّلام ـ و حتي آيات قرآن نيز بر آن تأكيد ميكند، معلوم ميشود خود نفس عمل و شكل ظاهري هم بدون تأثير نيست، اگر چه براي نماز شكل باطني و حقيقي هم قائل شدهاند،(4) لذا ميتوان نتيجه گرفت كه خداوند به دليل علاقه به انسان و عشق به او، نماز را كه يك حقيقتي نوراني است واجب كرد. تا آدمي هرچه سريعتر و بهتر به خداوند نزديك گشته و سير تكامل را طي نمايد.
نماز در همه اديان بوده به دليل اهميت آن، حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: نزد خداوند محبوبترينِ اعمال نماز است و نماز آخرين وصيت انبيا است.(5)
و باز حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: نماز وسيله تقرّب پرهيزكاران به خداست.(6) نماز ستون دين است.(7) و پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: هر چيزي چهره و نشانهاي دارد و صورت و نشانه دين شما نماز است، پس نبايد كسي از شما صورت دينش را ترك كند.(8)
ديگر اين كه اگر مشكلات روزمره بشر را در نظر بگيريم، ميبينيم عمده آن ها به خاطر فراموشي و يا بيتوجهي به قيامت است كه بوجود آورنده مشكلات و سختيهاي طاقت فرساي بشري است و دليل فراموشي قيامت، سُستي و يا بيتوجهي و يا غفلت از ياد خداست است. و قرآن علت تبهكاران را كه ميشمارد، ميفرمايد: چون روز حساب را فراموش كردند، مُستحق عذاب هستند.(9) و نمازگزار واقعي قيامت را فراموش نميكند، و آن را باور دارد.
يكي از فوائد مهم عبادت ،كه عقل و نقل بر آن اتفاق دارند و بايد آنرا يكي از اسرار عبادت بشمار آورد، آنست كه، از هر عبادتي در قلب اثري حاصل مي شود، كه از آن در روايات به زيادت يا توسعة نقطه سفيد در دل تعبير شده است و بايد دانست كه بين ظاهر و باطن و غيب و شهود انساني، يك ارتباط و علاقهاي نهفته است كه آثار هر يك و افعال و حركات هر يك در ديگري سرايتي عظيم و تأثيري شگرف دارد و اين مطلب، هم برهاني است و هم وجدان و كشف و شهود بر آن صحه ميگذارد.
چنانچه حالات صحت و مرض بدن و عوارض مزاجيه و حالات داخليه و خارجية بدن در روح و باطن مؤثر است، و به عكس حالات روحي و خلقي و ملكات نفساني آدمي در حركات و افعال بدن مؤثر است، حتي در ديگران نيز اثر ميگذارد. پس ميتوان نتيجه گرفت كه هر يك از اعمال و حتي گفتار چه خوب و چه بد در نفس تأثير گذار است. كه يا آدمي را متوجه به دنيا و زخارف آن ميكند و يا آدمي را متوجه به آخرت و محبوب حق و حقيقت مينمايد و قلب را الهي مينمايد.(10)
اينجا ميتوان نتيجه گرفت كه با توجه به اهميت و سفارش قرآن و ائمه ـ عليهم السّلام ـ به نماز و سفارش به رعايت آداب و احكام آن و توجه به باطن و با توجه به اينكه براي هر عملي و سخني، صورت حقيقي و شكل باطني وجود دارد و با در نظر گرفتن اين كه نماز محبوبترين عبادت نزد خدا و بهترين وسيله براي تقرب است و با ذكر تأثيرگذاري هر عملي و گفتاري بر نفس و قلب آدمي و تأثيرگذاري آن بر حركتها و جهتگيريها و در نهايت تعيين خط مشي و سعادت و شقاوت. معلوم ميشود كه چرا خداوند نماز را واجب كرد و چرا نميشود به جاي نماز عملي ديگري را انجام داد. چون هر عملي اثر خودش را دارد و معلوم است هيچ عملي به اندازه نماز وسيله قرب به خداوند نيست.
و نيز ميتوان به اين نتيجه رسيد كه ترك امري با اين اهميت و عظمت، كمكم منجر به ترك اعمال ديگر و بيتوجهي به آن ها و در نهايت ترك امور دين و اعمال اساسي آن و دوري از خداوند (كه خود بدترين عذاب ها است،) خواهد ديد.
با ذكر مطالب گذشته، روشن ميشود كه نماز همهاش تشكر نيست و نفس نماز براي صرف تشكر نميباشد. بلكه نماز در وهله ي اول وسيله تقرب به خداوند مي باشد.
با توجه به مطالبي كه بيان شد. معلوم ميگردد كه خداوند متعال نيازي به عبادت بندگان ندارد و اگر دستور به عبادت ميدهد، بدليل اثرگذاري هر عبادت در نفس آدمي براي كماليابي و تقرب آدمي به خداوند است.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: هنگامي كه وقت نماز مي رسيد، فرشتهاي به مردم ميگويد: اي مردم، برخيزيد و آن آتشهايي كه پشت سر خود (با گناهانتان) روشن كردهايد با نماز خاموش كنيد.
پس معلوم ميشود كه اگر كسي نماز نخواند، هم گرفتار گناه ميشود و هم گناهان قبل را از بين نبرده است و اين چيزي در پي ندارد جز غضب و عذاب الهي.


[/HR]
پاورقی:

1. جوادي آملي، عبدالله، حكمت عبادات، چاپ سوّم، قم، اسرار، 1379، ص 33.
2. جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، چاپ شانزدهم، ص 2 و 4.
3. موسوي خميني، روح الله، سر الصلوة، تهران، 1360، ص 51.
4. همان، ص 33.
5. کليني، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 3، ص 244.
6. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، ج 3، ص 30 و 18.
7. همان.
8. الكافي ، ج 3، ص 270.
9. ص: 26.
10. سرالصلاه، با تصرف، ص 52 و 53.

صدیق;525674 نوشت:
فلسفه وجوب نماز چیست؟
چرا ما به این صورت نماز میخوانیم؟
اگر نماز برای ما فایده ندارد، ایا فلسفه وجوب نماز شامل ما میشود یا زیر سوال نمیرود؟
ایا بهتر نبود نماز را موکول کنند به زمانی که ما حوصله داشته باشیم؟

ممنون
در صورت امکان در مورد سوالات دیگر نیز توضیحی بدهید.

Hrm;526934 نوشت:
در صورت امکان در مورد سوالات دیگر نیز توضیحی بدهید.

باسلام
فکر میکنم تمامی بخشهای سوال در پاسخ بنده پوشش داده شده است. البته فکر میکنم، کلمه اما جواب سوال اول، موجب آن شده تصور کنید باقی بخشها پاسخ داده نشده است.

Hrm;526934 نوشت:
چرا ما به این صورت نماز میخوانیم؟

[=microsoft sans serif]انسان در مورد نماز یاد میگیرد که هر انچه خداوند دستور داده باید انجام دهد. چه فایده انرا بداند چه نداند. همین که دانست، آن دستور، دستور خداوند است باید انرا انجام بدهد. 17 رکعت روزانه در وقت معین با اداب و شرایط خاص. علت آن چیست، چرا در این زمان خاص؟ اینها را ما نمیدانیم و شاید جز خداوند یا کسانی که او بخواهد، کسی اطلاعی از این امور نداشته باشد. نماز ازمون بندگی است و شاید به همین جهت هیچگاه از انسان ساقط نمی شود، حتی در حال غرق شدن.

Hrm;526934 نوشت:
اگر نماز برای ما فایده ندارد، ایا فلسفه وجوب نماز شامل ما میشود یا زیر سوال نمیرود؟

[=microsoft sans serif]این نماز یک سری شرایط ظاهری فقهی دارد و یک سری شرایط اخلاقی و عرفانی.
[=microsoft sans serif]وقتی به هر دو دسته شرایط ان عمل میشود، هم نماز صحیح است و هم مقبول.
[=microsoft sans serif]در این صورت، نماز معراج مومن میشود و مایه قرب وتقرب به درگاه خداوند.
[=microsoft sans serif]اما اگر به هر یک از این دو دسته عمل نشود، وضعیت فرق میکند.
[=microsoft sans serif]اگر به شرایط ظاهری عمل نشود، نماز باطل است و باید دوباره خوانده شود.
[=microsoft sans serif]اما اگر به شرایط اخلاقی و عرفانی ان عمل نشود(مثلا همراه باحضور قلب نباشد) لازم نیست دوباره خوانده شود، ولی آن فایده را ندارد.
[=microsoft sans serif]بنابراین حکمت وجوب نماز، تنها یک چیز نیست و حکمتهای متعددی دارد که شاید مهمترین آن، ارتقای بندگی از طریق نفهمیدن جزئیات حکمت اجزای آن باشد.
[=microsoft sans serif]حال وظیفه ما مشخص است، هم باید به شرایط و وظایف مربوط به اعمال ظاهری نماز که در قالب احکام شرعی بیان شده، پایبند باشیم و هم به مسائلی که باعث قبولی آن میشود توجه داشته باشیم.
[=microsoft sans serif]اما اگر فقط به شرایط ظاهری عمل کردیم چه میشود؟ وظیفه ما ان موقع چیست؟ ایا نمیشود در ان مواقع نماز نخوانیم؟
[=microsoft sans serif]خداوند متعال از ما خواسته که نماز را با حضور قلب بخوانیم، ولی ما توجهی به این مسئله نداریم.
[=microsoft sans serif]فرض کنید، پزشکان به ما میگویند، برای سلامتی بیشتر و ارامش، هنگام غذا خوردن تمرکز داشته باشیم و به قول معروف بفهمیم که چه چیزی را میخوریم و از خوردن آن لذت ببریم. حال اگر توجه به این توصیه نداشته باشیم، ایا شکممان سیر نمیشود؟ چرا، سیر میشویم ولی همراه با معده درد و خستگی و کسالت و ....
[=microsoft sans serif]شبیه همین مسئله در نماز همراه با کسالت و بی توجهی وجود دارد. کسی که در این حالت نماز میخواند، به حکم ظاهری عمل کرده ولی نماز برایش فایده ای ندارد. فقط به دستوروجوب عمل کرده، ولی به فکر خودش نبوده که غذایی که میخورد، توجه داشته باشد و لذت آنرا ببرد. خداوند نیز دستورات را داده و توصیه ها را نیز صادر کرده است. این ما هستیم که باید به آن توجه کنیم.

Hrm;526934 نوشت:
ایا بهتر نبود نماز را موکول کنند به زمانی که ما حوصله داشته باشیم؟

حال اگر خداوند می فرمود هر موقع حوصله داشتید نماز بخوانید، به نظر شما شیطان میگذاشت اصلا انسان نماز بخواند. خیر این خودش یک فریب شیطانی است که به انسان میگوید، فعلا حوصله نداری، نماز نخوان. به جای توجه به این مسائل، باید خود را اصلاح کرد و سعی کرد با توجه به توصیه علمای اخلاق که برگرفته از روایات است، حضور قلب یافت تا موقع نماز بهترین موقع زندگی ما باشد نه بدترین وسخت ترین آن.

پيامبراکرم صلى الله عليه وآله می فرمایند : اگر بر درِ خانه يكى از شما جويى بود و هر روز پنج بار خود را در آن می‏شست، آيا در بدن وى چركى باقى مى‏ماند؟ گفتيم: نه. فرمودند: پس براستى نماز، مانند همان جوى روان است كه هرگاه به جا آورده شود، گناهان ميان دو نماز را پاك مى‏كند.

تهذيب الأحكام، ج 2، ص 237، ح 938.

پرسش:
چرا نماز که رابطه و سخن گفتن انسان با خداست واجب است؟ در حالی که می دانیم خیلی از موارد نماز خواندنمان فقط تکان دادن اعضاء و جوارح است و از ته قلب نیست. فایده چنین عملی چیست؟ آیا بهتر نیست فقط مواقعی که حوصله داریم نماز بخوانیم؟


پاسخ:

سوال شما چند بخش مجزا دارد که باید از هم تفکیک بشود.
فلسفه وجوب نماز چیست؟
چرا ما به این صورت نماز می خوانیم؟
اگر نماز برای ما فایده ندارد، آیا فلسفه وجوب نماز شامل ما می شود یا زیر سوال نمی رود؟
آیا بهتر نبود نماز را موکول کنند به زمانی که ما حوصله داشته باشیم؟

اما پاسخ.
فلسفه وجوب نماز مانند بسیاری از احکام شرعی، در وهله اول آموزش بندگی است و در وهله دوم، ارتقای سلامت روحی و پیشرفت در قرب الهی. انسان در مورد نماز یاد می گیرد که هر آن چه خداوند دستور داده باید انجام دهد. چه فایده آن را بداند چه نداند. همین که دانست، آن دستور، دستور خداوند است باید آن را انجام بدهد. 17 رکعت روزانه در وقت معین با آداب و شرایط خاص. علت آن چیست، چرا در این زمان خاص؟ این ها را ما نمی دانیم و شاید جز خداوند یا کسانی که او بخواهد، کسی اطلاعی از این امور نداشته باشد. نماز آزمون بندگی است و شاید به همین جهت هیچ گاه از انسان ساقط نمی شود، حتی در حال غرق شدن.
نماز یک سری شرایط ظاهری فقهی دارد و یک سری شرایط اخلاقی و عرفانی. وقتی به هر دو دسته شرایط آن عمل می شود، هم نماز صحیح است و هم مقبول. در این صورت، نماز معراج مومن می شود و مایه قرب و تقرب به درگاه خداوند.
اما اگر به هر یک از این دو دسته عمل نشود، وضعیت فرق می کند.اگر به شرایط ظاهری عمل نشود، نماز باطل است و باید دوباره خوانده شود. اما اگر به شرایط اخلاقی و عرفانی آن عمل نشود (مثلا همراه باحضور قلب نباشد) لازم نیست دوباره خوانده شود، ولی آن فایده را ندارد. بنا بر این حکمت وجوب نماز، تنها یک چیز نیست و حکمت های متعددی دارد که شاید مهم ترین آن، ارتقای بندگی از طریق نفهمیدن جزئیات حکمت اجزای آن باشد.
حال وظیفه ما مشخص است، هم باید به شرایط و وظایف مربوط به اعمال ظاهری نماز که در قالب احکام شرعی بیان شده، پایبند باشیم و هم به مسائلی که باعث قبولی آن می شود توجه داشته باشیم. اما اگر فقط به شرایط ظاهری عمل کردیم چه می شود؟ وظیفه ما آن موقع چیست؟ آیا نمی شود در آن مواقع نماز نخوانیم؟
خداوند متعال از ما خواسته که نماز را با حضور قلب بخوانیم، ولی ما توجهی به این مسئله نداریم. فرض کنید، پزشکان به ما می گویند، برای سلامتی بیشتر و آرامش، هنگام غذا خوردن تمرکز داشته باشیم و به قول معروف بفهمیم که چه چیزی را می خوریم و از خوردن آن لذت ببریم. حال اگر توجه به این توصیه نداشته باشیم، ایا شکممان سیر نمی شود؟ چرا، سیر می شویم ولی همراه با معده درد و خستگی و کسالت و ... .
شبیه همین مسئله در نماز همراه با کسالت و بی توجهی وجود دارد. کسی که در این حالت نماز می خواند، به حکم ظاهری عمل کرده ولی نماز برایش فایده ای ندارد. فقط به دستور وجوب عمل کرده، ولی به فکر خودش نبوده که غذایی که می خورد، توجه داشته باشد و لذت آن را ببرد. خداوند نیز دستورات را داده و توصیه ها را نیز صادر کرده است. این ما هستیم که باید به آن توجه کنیم.
حال اگر خداوند می فرمود هر موقع حوصله داشتید نماز بخوانید، به نظر شما شیطان می گذاشت اصلا انسان نماز بخواند. ،بلکه این خودش یک فریب شیطانی است که به انسان می گوید، فعلا حوصله نداری، نماز نخوان.
به جای توجه به این مسائل، باید خود را اصلاح کرد و سعی کرد با توجه به توصیه علمای اخلاق که برگرفته از روایات است، حضور قلب یافت تا موقع نماز بهترین موقع زندگی ما باشد نه بدترین و سخت ترین آن.

موضوع قفل شده است