جمع بندی ضرر گفتن بعضی از اذکار

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضرر گفتن بعضی از اذکار

سلام.
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.
میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

مهدی59;512615 نوشت:
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد. میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟

مراد مطلق ضرر هاي جسمي و روحي است كه ممكن است بر فرد عارض شود.

مهدی59;512615 نوشت:
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)


برفرض كه همه اذكار ياد خدا هستند،‌ اما تکرار زياد یک ذکر ممکن است خارج از ظرفيت و گنجايش ذاکر باشد كه موجب بروز مشكلاتي براي او مي شود.

باسلام

بعضی اذکار به عدد خاص و بنیت خاص و بدون استاد ضرر دارد مثلا باعث حالت قبض و... میشود!

مهدی59;512615 نوشت:
سلام.
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.
میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)
با سلام....هر چیزی در دنیا هم ضرر دارد هم نفع....ذکر که هیچ....کل قرآن کریم اگر برای کسی که در قلبش مرض است مورد مطالعه و تفکر او قرار بگیرد جز ضرر و گمراهی برای او سودی ندارد

[="DarkOrchid"]

مهدی59;512615 نوشت:
سلام.
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.
میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)

سلام و عرض ادب...
1-بعضی از اذکار اثر وضعی میگذارند و ممکنست حالتی رو برای آدم به وجود بیارند که شخص ظرفیت اون حالت رو نداشته باشه...
2- استاد باید بنا بر ظرفیت و حالات شخص ذکری رو بده و ذکر ها هم بنا بر اثری که میزارن مثل یا شدید العقاب ممکنه شخص رو از خدا نا امید کنه و استاد باید بیاد ذکری بده که این رو خنثی کنه
3- ذکری رو که استاد میده جز شاگرد و استاد احدی نباید خبر دار بشه حتی جنیان ...
4- اگه ذکر سر خود گفته بشه بعضی از موجودات تو کار آدم پیچ و خم میندازن و ممکنه شخص رو بیمار کنن
5- بعضی از اذکار بسیار سنگین هستند مثل لا هو الا هو و یا الله و ... که شخصی اگه انجام بده یا به نتیجه نیمرسه و یا مریض میشه و یا دچار امراض روحی میشه...
6- بعضی اذکار با اعدادی خاص ممکنه باعث فشار هایی برای نفس میشه و ممکنه حیله گری کنه نفس
7- بعضی اذکار مثل ذکر یا عظیم در دل شب با عددی خاص ممکنه چشم رو روی بعضی چیز ها باز کنه که شخص توانشو نداشته باشه و یا ممکنه شخص ادعای غلو کنه
__________
بهتره روش توسل به معصومین و ذکر شریف صلوات و شرکت در روضه ها و گریه بر امام حسین رو پیش بگیرید و این روش اذکار ممکنه خطرناک باشه....
:Gol::Gol::Gol::Gol:
[/]

[=arial]با سلام و عرض ادب
میشه لطف کنید اذکاری که باید به اندازه ی معینی گفته شود و تجاوز در آن اندازه موجب ضرر می شود را بیان کنید

[="DarkOrchid"]

کنیز اهل بیت;512843 نوشت:
میشه لطف کنید اذکاری که باید به اندازه ی معینی گفته شود و تجاوز در آن اندازه موجب ضرر می شود را بیان کنید

با سلام و عرض ادب...
ذکر صلوات هر چه تعدادش بیشتر باشد بهتر است و باعث برکات اخروی و دنیوی میشه...
ذکر استغفار هم عدد خاصی نیمخواد و توصیه شده با 70 تا استغفار بعد از نماز صبح و عصر و عشا که باعص نورانیت قلب میشه... و اذکاری که از معصومین نقل شده...
اما ذکری مثل یا کبیر و یا عظیم و یا علیم و یا مهیمن و یا حی قیوم و یا باسط و .... که معروف به اذکار صغیره هستند به عدد خاصی و ابجدشون نیاز به استاد دارند که ابجد ذکر رو با ابجد اسم شخص و اسم مادر شخص جمع میبندد وگاهی اوقات از این روش استفاده میکنند...
و استفاده از اذکار کبیر و اکبر و اعظم مثل لا اله الا الله و لا هو الا هو اینا هم اذن میخواند..

[/]

nothing;512792 نوشت:
کل قرآن کریم اگر برای کسی که در قلبش مرض است مورد مطالعه و تفکر او قرار بگیرد جز ضرر و گمراهی برای او سودی ندارد

سلام

اینگونه نیست. آنهایی که قرآن میگوید به ضررشان است ( وما یزید الظالمین الا خسارا)، کسانی هستند که قرآن را بعنوان کلام خدا، انکار میکنند یعین به خاطر این انکارشان، گناهی برگناه دیگرشان افزوده میشود و لذا با نزول قرآن متضرر میشدند

پس اینگونه نیست که هر کس قرآن را مورد مطالعه قرار دهد، در حالیکه در قلبش مرض است، متضرر شود. خود قرآن میفرماید تا میتوانید قرآن بخوانید (فاقروا ما تیسر منه)

لذا شاید کسی هم در قلبش مرض است با خواندن قرآن شفا پیدا کند زیرا قرآن (یشفی الصدور) است

این چیزی بود که من بلد بودم. اگر اشتباه است درستش را یادم بدهید

مهدی59;512615 نوشت:
سلام.
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.
میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟
((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)


با سلام

بعنوان نمونه وقتی شخص بر خواندن ذکر یونسیه مداومت داشته باشد به عوالم این ذکر نزدیک میشود و بدلیل لطافت بالای ذکر، حالاتی برایش پیش می آید مثلا دچار وسواس میشود که فلان کار گناه بود نبود و... این حالات عوارض گونه برای فرد عادی پیش می آید اما برای سالکی که استاد دارد خیر!


ذکر گفتن داریم تا ذکر گفتن!!!!!! یکی فقط ذکر بر لب دارد و دیگری حین ذکر غرق مذکور شده!

بجای اذکار، قرآن و ادعیه را با تدبر و تامل و کم کم بخوانید! اشعار و سخنان اولیای الهی را بخوانید! اینها کلمات نیستند بلکه نورند! و نور اینها نارِ هوای نفس را به مرور خاموش یا کم میکند اما مداومت و همت میخواهد!

دوستانی که در مورد ذکر در سایت سوال میکنند بفرمایند ذکر برای چه میخواهند تا راهنمایی شوند

[="#006400"]هوالعالم

وسواس در این مورد به صلاح نیست .

یه کلید اصلی هست میگه
مدت زمان ذکر گفتن و تعداد تکرار ذکر و ...
نه زیاد باشد و نه کم ...

اگر حد وسط رعایت بشه
فکر نمیکنم مشکلی به وجود بیاد ...

ولی نظم بخشیدن به ذکر و کمک گرفتن از افراد مجربی که ازین راه نتیجه گرفتن خیلی خوبه ...

دوستی با خدا برای منه گناهکار کاری سهل و ثانیه ای نیست
اگر نیت کنم با ذکر به سمت خدا برم باید پاک بشم و اینجا تاثیر ذکر یا رحمت خدا
پلیدیهایی که مثل کنه به من چسبیده رو دونه دونه برمیداره
که مطمعنا کمی درد و سوزش داره اما اگر صبور باشم نشانه ی عاقبت بخیری در انتظارم خواهد بود
وقتی بخوام راه و بیراه دلیل این درد و سوزش رو به اشتباه و غلط تعبیر کنم و اجازه بدم که افکار منفی بهم تلقین بشه که
یکی کم گفتی دوتا زیاد گفتی وسواسی میشم و
مطمعنا موجب شادی دشمنم خواهد شد .

البته نظر اهل ذکر شرطه [/]

صدید;512885 نوشت:
سلام

اینگونه نیست. آنهایی که قرآن میگوید به ضررشان است ( وما یزید الظالمین الا خسارا)، کسانی هستند که قرآن را بعنوان کلام خدا، انکار میکنند یعین به خاطر این انکارشان، گناهی برگناه دیگرشان افزوده میشود و لذا با نزول قرآن متضرر میشدند

پس اینگونه نیست که هر کس قرآن را مورد مطالعه قرار دهد، در حالیکه در قلبش مرض است، متضرر شود. خود قرآن میفرماید تا میتوانید قرآن بخوانید (فاقروا ما تیسر منه)

لذا شاید کسی هم در قلبش مرض است با خواندن قرآن شفا پیدا کند زیرا قرآن (یشفی الصدور) است

این چیزی بود که من بلد بودم. اگر اشتباه است درستش را یادم بدهید

احسنت به شما که قرآن می خوانی.... و برای پذیرفتن حق هیچ ترس و غروری نداری...وانسان حق طلبی هستید....اما بهتر است بدانید که این مطلب من دقیقا آیه خود قرآن است که خداوند می فرماید کسانی که در قلبشان مرض است خواندن قرآن جز بر مرضشان نمی افزاید....قرآن فقط کتاب هدایت نیست....خود خدا در قرآن فرموده یهدی من یشا و یضل من یشاء هدایت می کند هرکس را بخواهد و گمراه می کند هرکس را بخواهد....هرکس در راه خدا بود هدایت می شود و ضد خدا بود گمراه می شود....

[="Georgia"][="Blue"]

مهدی59;512615 نوشت:
سلام.
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.
میخواهم ببینم این ضرر،چه نوع ضرری است؟مادی یا معنوی؟
اصلا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟((مگر همه اش یاد خدا نیست؟؟؟)

ضمن عرض سلام و ارادت خدمت همه دوستان
همچنان که سرور گرامی ام جناب نسیم رحمت فرمودند در این موضوع، توجه به ظرفیت و گنجایش ذاکر، رکن رکین است و باید مورد اهتمام واقع شود.
عالم جليل محمود بن محمد دهدار متخلص به عيانى و صاحب کتاب مفاتيح المغاليق در اول رساله خلاصه جواهر الاسرار گويد: حضرت امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليه السلام فرموده است كه : بدانيد اسماء الله به منزله دفائن اند و عدد به منزله ذراع آن مساحت، اگر ذراع كمتر فرانهى به دفين نرسى و اگر زياده بگيرى نيز نرسى بلكه در گذرى.
به عبارت دیگر اسماء الله به وزان گنجهای پنهان شده در زیر خاکند که عدد آنها به منزله ابعاد دقیق نیل بدانها است اگر کمتر از حد دقیق آن قدم برداری و بکنی به گنج نمی رسی و اگر بیشتر از حد دقیق آن قدم برداری و بکنی باز هم بدان نمیرسی.
فاضل شوشترى فتح الله بن محمد رضا حسينى مرعشى در اوائل كتاب شريف وفق المراد فى علم الاوفاق و الاعداد گويد: اكابر اهل تحقيق گفته اند كه عدد به منزله حوض آبى است كه در آن غسل ارتماسى كنند اگر عمق آب زياده از حد باشد موجب غرق مى شود و اگر كم، غوطه خوردن ميسر نيست .
همچنین حکمای الهی گفته اند: الاعداد ارواح و الحروف اشباح، والعدد كاسنان المفتاح اذا نقصت او زادت لا يفتح الباب.
یعنی عدد حكم دندانه كليد دارد كه به زياد يا كم نمودن آن در باز نمى شود.
يكى از بزرگان روايت مى كرد كه در سوره مباركه يس اسمى هست كه به بركت آن كورى مادر زاد و پيسى بر طرف مى شود. او را گفتند كه آيا اگر كسى تمام سوره را بخواند نفعى از اين مقوله كه مى گويى به او خواهد رسيد ؟ جواب داد : هرگاه حكيم يك دوا را براى مرضى مقرر كرده باشد و آن دوا در دكان عطارى باشد و مريض برود و تمام ادويه دكان او را بخورد آيا نفعى به او خواهد رسيد ؟

[/]

عقل فعال;512845 نوشت:

و استفاده از اذکار کبیر و اکبر و اعظم مثل لا اله الا الله و لا هو الا هو اینا هم اذن میخواند..

مگه خود پیامبر نگفته:قولوا لااله الاالله تفلحوا (لااله الاالله بگویید تا رستگار شوید)؟؟؟
چرا باید با اجازه استاد باشه؟؟؟
اگه کسی استاد نداشته باشه باید چی کار کنه؟؟؟

دوستانی که در مورد ذکر در سایت سوال میکنند بفرمایند ذکر برای چه میخواهند تا راهنمایی شوند

برای مثال کسی زیاد غیبت میکند،باید چه ذکری را بگوید؟؟؟

[="DarkOrchid"]

مهدی59;513032 نوشت:
مگه خود پیامبر نگفته:قولوا لااله الاالله تفلحوا (لااله الاالله بگویید تا رستگار شوید)؟؟؟
چرا باید با اجازه استاد باشه؟؟؟

برای اینکه این ذکر در لا اله نفی است و شخصی که وابستگی به ماشین و خانه و زندگی دارد این ذکر باعث میشود این تعلقات از او گرفته بشه...
این ذکر رو جناب علامه سید مهدی بحرالعلوم در دسته ی اذکار بسیار سنگین طبقه بندی کردند و من شخصی از آشنایان شندیم گفتند سالکی که سال های زیادی تحت تربیت استادی راه رفته قرار دارند فرمودند که من فکر نکنم هیچ وقت بتونم ذکر لا اله الا الله رو توانایی گفتنش رو پیدا کنم...اما ممکنه استاد اوایل راه به شما اذن لا اله الا الله رو بده ...
دلیل استاد هم در ذکر ها به این دلیل هست که از عوالمی عبور کرده و توانایی تسلط کامل بر موجودات عالم را دارند و یا با نیم نگاهی و یا از راه دور پشت تلفن حالات شما رو میفهمند و ذکر خاصی رو بنا بر تقوی و راه رفتگی شما میدن...

[/]

[="DarkOrchid"]

مهدی59;513032 نوشت:
اگه کسی استاد نداشته باشه باید چی کار کنه؟؟؟

میگن اگه چیزی رو دنبالش باشی و علاقه مند بش باشی از هر راحی که شده راه رسیدن بشو پیدا میکنی !
اما اگه عشق محبت بهش نداشته باشی آدم بهانه تراشی میکنه...
اگه میخوای راهشو پیدا کنی راهش اینه:
(( روضه ی امام حسین ))
استاد که ممکنه گیر منو شما و یا خیلی ها که علاقه مند این راه میشن نیاد...
اما این راه توسل به معصومین و گریه و روضه و صلوات و دعای توسل و زیارت عاشورا و حدیث شریف کساء دیگه سرو کارتون با استاد و اینو اون نیست ....
سروکارتون با امام عشق حسین جان هست...
کل احمد ( رحمت الله علیه ) شب رفت خونه یکی اهل ریاضت های سنگین بود شب ها نمیخوابید و عبادتو ذکر اینا کل احمد هم خوشش اومد .... شروع کرد تا صبح با اون شخص عبادتو اینا....
شب اهل ریاضته خوابید ... توی خواب امام حسین رو دید .... امام توی خواب به ایشون فرمودند :
(( اگه میخوای با این ریاضتا حرکت کنی مشکلی نیست حرکت کن... اما کار با محبای ما نداشته باش که اینا با داشت محبت ما اهل بیت خود به خود این مراحل رو طی میکنن ))
دوستم میگفت اون مرتاض یا یگوی که این همه ریاضت میکشه تا به جایی برسه محب های اما حسین با جمع کردن دونه های برنج روی فرش مجلس امام حسین به اون مقامات میرسه....
آقای انصاری هم فرمودند : کسی که شرایط تقوا را رعایت کند خداوند استاد کامل را به او میرساند اگر آنطرف دنیا باشد... و خداوند غیور است و طالب را رها نمیکند...
و برای استاد به امام زمان متوصل بشید و اگه تونستید هر روز یا هر وقت حال داشتید نماز امام زمان رو بخونید و صلوات تقدیمشون کنید و ازشون استاد بخواید ...
:Gol::Gol:
[/]

چقدر عجیییییییییب
بعضی اذکار ضرر داشته باشه!!! میشه بیشتر توضیح بدید بامثال

این ذکر اقای بهجب (اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک) چی ؟

[=verdana]بسم الله الرحمن الرحيم عالم بر اساس اسماء الهي خلق شده است و در هر موجودي، اسمي از اسماء الهي بيشتر از ديگر اسماء ظهور دارد. انسان نيز مظهر تام اسماء الهي است كه در هر فرد از انسان اسمي بيشتر از ديگر اسماء ظهور يافته كه در ديگر افراد بدين گونه نيست. و بدين جهت آثار و احوال هر فرد از انسان با ديگر افراد انسان متفاوت است لذا احوالات و مشاهدات و امتحانات هر سالك با ديگري متفاوت است. بنابراين استادكه بر سرّ و سر السرِّ شاگرد خويش واقف است مي داند كه اين شاگرد از چه كانالي به كمالِ مقدّر شده‌ِي خود دست مي يابد و شاگرد را بر اساس دستوراتي كه مطابق همان كانال و جدول وجوديِ اوست مي پروراند كه ممكن است ديگر افراد انسان با آن دستورات به كمال خود نرسند و به جاي فتح باب، درب جانشان بر ملكوت بسته شود.
1ــ تعداد اذكار مانند دندادنه هاي كليد مي‌مانند كه بايد طبق همان قفل خود ساخته شوند. هر نوع كليد هم بايد متناسب و اندازه قفل خود باشد.
2ــ همانطور كه كليد مفتاح است و قفل را باز مي‌گشايد همين طور مغلاق است و قفل را مي‌بندد؛ ادذكار نيز بايد متناسب با حال و سرِّ سالك باشد و گرنه به جاي اينكه باز گشايي و فتح بابِ جان سالك كند، درهاي ملكوت و جبروت را بر بيشتر از قبل مي‌بندد و موجب حجاب ميگردد.
3ــ اذكار براي بيرون كشاندن دفينه ها و گنج هاي درون انسان است و همانطور كه براي يافتن گنج بر طبق نقشه ميگويند كه مثلا هفت قدم ازين نقطه بايد برداشته شود تا به نقطه گنج رسيده شود و انوقت زمين كنده شود تا گنج يافت شود و اگر فرضا جستجوگر گنج 6 يا 8 قدم بردارد هر قدر هم زمين را بكند به گنج دست نمي‌يابد؛ همين طور تعداد اذكار نيز همانند تعداد آن قدمها است كه اگر كمتر يا بيشتر از مقدار مشخص شده گفته شود هرگز به آن گنج درون نمي‌رسد
4ــ هر ذكري بر اساس ارتباطش با باطن عالم، تاثيراتي در ظواهر عالم دارد مثلا ذكر«يا باسط» بسط دهنده و ذكر «يا قابض» قبض دهنده جان است كه هر كسي نبايد سر خود و بي تجويز استاد به آن اذكار مشغول شود و گرنه ذاكر را مبتلا به برخي شدائد ميكند.
5ـــ اذكار همچون داروهاي موجود در يك داروخانه را مي ماند. همانطور كه شخص مريض، فقط دارويي كه شفا بخش مرض اوست برايش مفيد است و ديگر داروها با اين كه دارو هستند ولي به جاي فايده بخشي، براي او ضررهاي خطيري را در بر دارند. سالك نيز در پي درمان امراض دروني و باطني خود، تنها بايد از داروخانه اذكار، ذكري را بطلبد كه شفا بخش مرض او ست. و همانطور كه تشخيص بيماري جسمي و درمان آن بر عهده طبيب متخصص جسماني است همين طور تشخيص و درمان بيماري روحي نيز بايد بر عهده طبيب حاذق روحاني باشدو الا اگر اهل فن نباشد ممكن است چيزي را تجويز نمايد كه نه تنها مفيد فايده نيست بلكه براي آن بيمار خطر آفرين و مهلك هم باشد.
به حكايت زير توجه فرماييد:
آقاي محمد آزادگان متخلص به (واصل) از شعراي با اخلاص زمانه ما است و در شهر قم سكونت دارد . ايشان گفتند: به هر كاري كه دست ميزنم و به هر شغلي كه روي مي اورم ، ادامه پيدا نميكند و زندگي ام سامان نميگيرد . به يكي از آشنايان كه ميخواست به مشهد برود التماس دعا گفتم و عرض كردم اگر جناب شيخ جعفر مجتهدي را ديديد بپرسيد گير كار من كجاست؟ آن شخص به مشهد رفت و نزد آقاي مجتهدي رسيد و پيام آقاي آزادگان را عرضه داشت. آقاي مجتهدي در جواب ايشان فرمود: آقا جان ! ايشان آدم با صفائي هستند و در هر كتابي كه ذكري پيدا ميكنند به آن مشغول مي شوند ، مدتي است هم به گفتن ذكر (( لااله الا الله )) سرگرم شده اند ! اين ذكر خاص كملين است و اثرش اين است كه همه تعلق ها و دلبستگي ها را از انسان ميگيرد ! چند صباحي است كه شغل او را هدف قرار داده اند و اگر به اين ذكر ادامه دهند تمام چيزهائي كه تعلق خاطر دارند از ايشان خواهند گرفت .
از قول من به ايشان بگوئيد :
فورا ذكر لااله الا الله را قطع كند و به ذكر صلوات بپردازد . در ذكر صلوات بركتهاي مادي و معنوي زيادي است . هم كار دنياي آدمي را سامان مي دهد و هم سير اخروي او را .
آن شخص گويد: هنگامي كه به قم بازگشتم، اقاي آزادگان به ديدارم آمد . آن چه را كه از حضرت اقاي مجتهدي شنيده بودم براي او نقل كردم ، گفت :
درست فرموده اند ، مدتي است كه به گفتن ذكر لااله الا الله مشغولم ! و نمي دانستم كه اين ذكر چنين آثاري هم دارد . از اين پس به ذكر صلوات مي پردازم تا ببينم چه مي شود ؟!
پس از گذشت چند روزي ، آقاي محمد آزادگان به عنوان حسابدار يكي از فروشگاههاي عمده نساجي در قم مشقول به كار شد و سالها در همان سمت انجام وظيفه كرد تا بازنشسته شد .

[="Tahoma"]سلام
آیا ذکر "یا فتّاح" به تعداد زیاد ضرر می تواند داشته باشد؟

پس بعضی اذکار که در کتاب گنج های معنوی نوشته رضا جاهد،به عدد گفته شده اند را نباید گفت؟
یا ایرادی ندارد؟

مهدی59;513295 نوشت:
پس بعضی اذکار که در کتاب گنج های معنوی نوشته رضا جاهد،به عدد گفته شده اند را نباید گفت؟
یا ایرادی ندارد؟

بسياري از كتابها كه در مورد اذكار نوشته شده است بسان كتابهايي است كه در مورد خواص ادويه و داروهاي گياهي به رشته تحرير در آمده است.پس خواننده كتاب طبي و دارويي كه خواص داروها را دانست دليل بر اين نميشود كه به صرف دانستن خواص آنها، آن داروها را استفاده نمايد بلكه او بايد نزد طبيبي برود تا طبع و مزاج و امراض او را تشخيص دهد و متناسب همان مزاج و بيماري دارو را تجويز كند چون بسا دارويي كه براي فردي كاملا مفيد است براي فرد ديگر مضر باشد. البته بايد توجه داشت كه برخي اذكار، اذكار عمومي هستند مانند آنچه از اعمال ماهها و روزها در مفاتيح و ديگر گتب ادعيه نگاشته شده است و اذكار عمومي بسان داروهاي تقويتي است كه براي عموم مضر نيست. گرچه بهتر است همين را هم در تحت نظر استادي انجام دهد چرا كه همين اذكار هم تاثيراتي دارد كه ممكن است براي ذاكر آن اغلاق به عمل بياورد

مهدی59;513035 نوشت:
برای مثال کسی زیاد غیبت میکند،باید چه ذکری را بگوید؟؟؟
پس بعضی اذکار که در کتاب گنج های معنوی نوشته رضا جاهد،به عدد گفته شده اند را نباید گفت؟ یا ایرادی ندارد؟

باسلام

عام ترین ذکر، استغفار و صلوات است!

بنده آن کتاب را یه بار خوانده ام. زیاد یادم نیست چه دستوراتی داشت ولی بنظرم بیشتر دعا و صلوات بود یا اذکار ساده ای بود که از ائمه نقل شده بود!

تهذیب نفس: روزانه یا صبح و عصر = استغفر الله و صلوات صد بار، سوره فاتحه،فلق،ناس و اخلاص،کافرون و بعدش دعای زیر :

دعای هشتم صحیفه سجادیه: در پناه جستن به خدا از ناملائمات و اخلاق ناستوده و كردارهاى ناپسنديده

اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً، أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِي الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِيَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِي آمَالِنَا وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِيرَةِ، وَ أَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنَا الشَّيْطَانُ، أَوْ يَنْكُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ يَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِي شِدَّةٍ، وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ. وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى، وَ الْمُصِيبَةِ الْكُبْرَى، وَ أَشْقَى الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

بدون ذکر هم میتوان تهذیب نفس و سلوک کرد و آن سلوک، همنشینی با انبیاء و اولیاء است یعنی از طریق تامل در قرآن، مطالعه یا گوش دادن به سخنان اولیای الهی که کیمیاست برای ما!

هر که خواهد همنشینی با خدا ********** گو نشیند در حضور اولیاء

هست قرآن حال های انبیاء*************** ماهیان پاک بحر کبریا

چون که در قرآن حق بگریختی**************با روان انبیاء آمیختی

گر بخوانی و نه ای قرآن پذیر*************انبیاء و اولیاء را دیده گیر

مهمترین نشانه اینکه بفهمید تو راه قرار گرفتید نزول بلاها و مشکلات است!!!


چون فرود آيي به وادي طلب--------پيشت آيد هر زماني صد تعب

صد بلا در هر نفس اينجا بود -------طوطي گردون مگس اينجا بود

جد و جهد اينجات بايد سالها---------زانكه اينجا قلب گردد كارها

ملك اينجا بايدت انداختن--------------ملك اينجا بايدت در باختن

تا نماند هيچ معلومت به دست--دل ببايد پاك كرد از هر چه هست

چون دل تو پاك گردد از صفات-----------تافتن گيرد زحضرت نور ذات

چون شود آن نور بر دل آشكار-------در دل تو يك طلب گردد هزار


علــی;513274 نوشت:
سلام
آیا ذکر "یا فتّاح" به تعداد زیاد ضرر می تواند داشته باشد؟

میخواهید به چه عددی و در چه مدت بر خواندنش تداوم داشته باشید؟

saba;513247 نوشت:
چقدر عجیییییییییب
بعضی اذکار ضرر داشته باشه!!! میشه بیشتر توضیح بدید بامثال

این ذکر اقای بهجب (اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک) چی ؟

خیر ضرر ندارد!

مهدی59;513032 نوشت:
گه خود پیامبر نگفته:قولوا لااله الاالله تفلحوا (لااله الاالله بگویید تا رستگار شوید)؟؟؟

مراد از جمله لااله الا الله،‌ذكر لساني نيست بلكه مراد اعتقاد قلبي و ايمان است.

مهدی59;513032 نوشت:
چرا باید با اجازه استاد باشه؟؟؟اگه کسی استاد نداشته باشه باید چی کار کنه؟؟؟

وجود استاد اخلاق در روند تهذيب نفس بسيار مؤثر و مفيد است ولي نبود آن مانع تهذيب نيست . با وجود دعاهاي ارزنده و کتاب‏ها و تعاليم اخلاقي برگرفته از سخنان معصومين عليهم السلام گام‏ هاي بسيار بلندي مي ‏توان در اين زمينه برداشت. انسان بايد خود رادر معرض نسيم الطاف الهي قرار دهد تا از آن بهره‏ مند شد .
بله؛ اگر واقعاً استاد خوبي نصيب انسان شود، بسيار سودمند خواهد بود ، اما اگر دسترسي به استاد نيست، يا انسان اطميناني ندارد و يا به هر دليل شرايط و فرصت آن مهيا نيست ، بايد آگاهي خود را بالا ببرد و به آنچه دانسته است عمل کند. اگر چنين کند خداوند به تدريج آگاهي‏ هاي او را افزون تر مي‏ سازد و اين مسأله خلأ استاد را پر مي‏ کند.
از آية الله بهجت در همبن موضوع سؤال شد: آيا در سير به سوي خداوند، بايد استاد داشت ؟ با فرض نبودن استاد چاره چيست؟ ايشان فرمودند "استاد تو علم تو است. به آنچه مي‌‌داني عمل کن، آنچه را نمي‌داني، کفايت مي‌‌شود."
روايات و احاديث متعددي به همين مضمون وارد شده است که : «من عمل بما علم کفي علم ما لم يعلم(1)

مهدی59;513035 نوشت:
رای مثال کسی زیاد غیبت میکند،باید چه ذکری را بگوید؟؟؟

به دو نكته توجه كنيد :
1. رذايل اخلاقى و از جمله غيبت از جمله بيماري هايي هستند که براي درمان آن بايد علت آن را ريشه يابي کرد. يعني براى ريشه كن كردن اين صفت رذيله (غیبت) نخست به سراغ ريشه ها برويم، چرا كه تا ريشه ها قطع نشود، اين نهال شوم همچنان پابرجاست.
و از سوى ديگر بايد روى پيامدهاى سوء زيانبار غيبت كه سبب تيره روزى و بدبختى و رسوايى در دنيا و آخرت مى شود انديشيد، و به يقين هر كس در اين ها به ويژه در روايات پر محتوايى كه در اين زمينه وارد شده درست بينديشد تأثير مهم بازدارنده اى دارد همچنين اگر اشخاصى كه مبتلا به اين رذيله اخلاقى هستند از دوستان ناباب و اهل غيبت و محيط هايى كه آن ها را به غيبت تشويق مى كند بپرهيزند سريع تر درمان مى شوند، همان گونه كه پرهيز از افراد آلوده به بيمارى هاى جسمى و محيط هاى آلوده به ميكرب بيمارى ها سبب سرعت بهبود اين بيمارى خواهد شد.
2. هدف از ذكر،‌ ياد خدا و توجه به اوست. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «
يا أيها الّذين آمنوا اذْکروا اللَّه ذکراً کثيراً؛ (2) اي مؤمنان! خدا را زياد ياد کنيد».
هميشه و همه جا به ياد خدا بودن ، سبب مي شود انسان خدا را ناظر بر کارهاي خود ببيند و حالت توجه هميشگي به خداوند را در انسان به وجود آورد و اين همان ذكري است كه فرد مبتلا به غيبت،‌بايد ملتزم به آن باشد.


پي‌نوشت‌ها:
1. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، ج27، ص164.

2. احزاب (33) آيه 41 .

saba;513247 نوشت:
چقدر عجیییییییییب بعضی اذکار ضرر داشته باشه!!! میشه بیشتر توضیح بدید بامثال

مراجعه كنيد :
http://www.askdin.com/thread39206-2.html#post512969

saba;513247 نوشت:
این ذکر اقای بهجب (اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک) چی ؟

دعاي مذكور در روايتي از رسول خدا عليه السلام نقل شده است و خواندن و تكرار آن موجب رفع تنگدستي مي شود :
امام علي (ع) مي‌فرمايد: "به پيغمبر از قرض شکايت کردم، فرمود: بگو: اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ . اگر به قدر کوه بزرگي قرض دار باشي، خدا ادا مي‌فرمايد".(1)

پي نوشت :
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج92، ص 301.

من به تازگی یک روایت از رسول الله پیدا کردم...آیا درسته؟
حضرت میفرماید:هر كه لااله الاالله را هر روز صد مرتبه بگويد عمل هيچ كسى در روز قيامت برتر از او نباشد مگر كسى كه آن را بيشتر بگويد.​
اگر این روایت صحیح است چگونه میشود آنرا توجیه نمود؟

مهدی59;512615 نوشت:
بعضی اذکار هست که میگن استاد باید اندازشو بگه.اگه از اون اندازه تجاوز کنی،ضرر دارد.

دليل توقيفي بودن ذكر
1 ـ اسماعيل بن فضيل از حضرت امام صادق (عليه‏السلام) معناي آيه: (وسبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس وقبل غروبها) را پرسيد آن حضرت (عليه‏السلام) فرمود: بر هر مسلماني لازم است قبل از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن ده بار بگويد: «لا إله إلاّ الله، وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيى ويميت وهو حىّ لا يموت، بيده الخير، وهو علي كل شى‏ءٍ قدير» قال: قلت: لا إله إلاّ الله، وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيى ويميت ويميت ويحيى فقال: «يا هذا، لا شك فى أنّ الله يحيى ويميت ويميت ويحيى ولكن قل كما أقول»[1].
از اين حديث معلوم مي‏شود كه هر آنچه خداوند دارد و به آن موسوم يا متصف است نبايد در محدوده اذكار مأثور راه يابد مگر آنچه در قرآن كريم كه كلام خير الذاكرين است آمده باشد يا در زبان مظاهر اسماي حسناي الهي يعني انسانهاي كامل مانند انبيا و ائمّه معصوم (عليهم‏السلام) آمده باشد كه سخني از خود ندارند و هر چه به عنوان اسلام ارائه مي‏دهند برگرفته از رهنمود غيبي خداي سبحان است، لذا در حديث مزبور دستور داده شده كه گرچه خداوند زنده مي‏كند و مي‏ميراند، و مي‏ميراند و زنده مي‏كند، ليكن در اين ذكر ويژه فقط بايد جزء اول را ياد كرد و آن اينكه خداوند زنده مي‏كند و مي‏ميراند.

2 ـ علاء بن كامل گفت: شنيدم حضرت امام صادق (عليه‏السلام) مي‏گفت:
امتثال (واذكر ربّك فى نفسك تضرعاً وخيفةً ودون الجهر من القول) عند المساء به اين وضع است: «لا إله إلاّ الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيى ويميت ويميت ويحيى، وهو علي كل شى‏ءٍ قدير قال: قلت: بيده الخير، قال (عليه‏السلام): إنّ بيده الخير ولكن قل كما أقول لك عشر مرات: أعوذ بالله السميع العليم، حين تطلع الشمس وحين تغرب عشر مرات»[2]. يعني گرچه تمام خير به دست خداست و از ناحيه قدرت او هر چيزي به غير مي‏رسد، ليكن گفتن آن در اين ذكر ويژه لازم يا سودمند نيست و براي نيل به هدفِ ذكر خاصْ بايد از افزودن بر آن احتراز كرد.


3 ـ زراره از حضرت امام صادق (عليه‏السلام) در وظيفه عصر غيبت بقيّة الله (ارواح من سواه فداه) ضمن نقل دعاي معروف: «اللّهمّ عرّفنى نفسك... » كه به مثابه برهان لمّي بر نبوّت، رسالت و حجت زمان است، جملاتي را به اين مضمون به او آموخت: «يا الله، يا رحمان، يا رحيم، يا مقلب القلوب ثبّت قلبى علي دينك»[3]، زراره چنين افزود: «يا مقلّب القلوب والأبصار» حضرت فرمود: گرچه خداوند مقلّب الابصار است، ليكن در اين دعا آنچه من به تو آموختم، بگو، (نه كم و نه زياد).
تذكر: بحث كنوني پيرامون ذكر است نه دعا، گرچه هر دعايي در حد خود، ذكر خدا را به همراه دارد لذا آنچه در نمونه سوم ياد شده به مبحث دعا

مربوط است كه خارج از گفتار كنوني است و نقل آن در مسئله توقيفي بودن ذكر فقط جنبه تأييد دارد.

[1] ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 227، ح 4
[2] ـ همان، ح 6.
[3] ـ بحار، ج 52، ص 148، ح 73.

مهدی59;516958 نوشت:
من به تازگی یک روایت از رسول الله پیدا کردم...آیا درسته؟
حضرت میفرماید:هر كه لااله الاالله را هر روز صد مرتبه بگويد عمل هيچ كسى در روز قيامت برتر از او نباشد مگر كسى كه آن را بيشتر بگويد.​
اگر این روایت صحیح است چگونه میشود آنرا توجیه نمود؟

علامه عظيم الشان حسن زاده آملي در رساله نور علي نور در ضمن تبصره اي ميفرمايد:
[h=2]تبصره :[/h]الفاظى كه ذكر در ضمن آن متحقق است بسيار است نهايتش ارباب حال كلمه لا اله الا الله را اختيار كرده اند بنابر چند وجه :
از آن جمله يكى آنست كه حروف آن از حروف اشرف اسماء كه لفظ الله است تركيب يافته و حروف بيگانه در ميان نيامده .
دوم: ذكر خفى كه ايشان را نهايت اهتمام به شان آن هست در ضمن آن بيشتر متحقق مى شود چه در حروف آن حرف شفوى كه محتاج به حركت لب باشد نيست

و مى توان در ميان مردم بر وجهى به آن قيام نمود كه كسى را اطلاع حاصل نشود بخلاف اذكار ديگر مثل سبحان الله و الحمد لله والله اكبر و امثال آن كه نه بر اين وجه است .
سوم : آنكه اشتمال آن به حرف الف كه اشرف حروف تهجى است و قوام جميع حروف به اوست چنانچه هيولاى حروفش گفته اند و در ميان حروف او را قطب مى گويند بيشتر است از سايرين .
چهارم : آنكه اشتغال به آن باعث در آمدن به حصن الهى است و رستگارى از عذاب او كه لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى . و وجوه ديگر نيز گفته اند .
شيرين تر اينكه مؤيدين جندى در شرح فص شيثى([ فصوص الحكم]) در بيان مراتب توحيد گويد([ : ان العامه من اهل الله يرون التوحيد و هو سته وثلاثون مقاما كليا نطق بها القرآن فى مواضع عده فيها ذكر لا اله الا الله فى كل موضع منها نعت مقام من مقامات التوحيد([ شرح جندى بر فصوص]) ص 260 و([ مصباح الانس]) ص 195 ) با توجه به توحيد قرآنى كه در([ رساله وحدت از ديدگاه عارف و حكيم]) بطور مستوفى بيان شده است و با توجه به اينكه اسم جلاله [يعني الله] امام ائمه اسماء است و نيز با توجه به الوهت و اشتقاق معنى الله از اله و يا وله يا هاء كنايه و يا غيرها، عذوبت ذكر لا اله الا الله در كام ذاكر شيرين تر خواهد بود . در([ مصباح الانس]) برخى از اين مباحث عنوان شده است ( ص 120 ) و نكته([ 633 هزار و يك نكته]) در فضيلت لا اله الا الله مطلوبست .

و فكر و ذكر را دو بال مرغ جان ملكوتيت]) در طيران و عروج به اوج سعادتت بدان . و بدانكه خيالات تو تنها كارى كه براى تو رسيده اند اين است كه تو را از سير به ديار ملكوت يعنى از اين طيران و عروج باز داشته اند . خيالات را براى حيوانات بگذار تو انسانى با عقل و عاقل و معقول باش . زهد فروشى را حكايت كنند كه اين كريمه را انتخاب كرد و تلاوت مى كرد : قيل يا نوح اهبط بسلام منا وبركات عليك و على امم ممن معك و امم سنمتعهم ثم يمسهم منا عذاب اليم ( هود : 49 ) زيرا كه چند حرف شفوى مكرر يعنى با وميم و واو در آن جمعند و مرائى را به كار آيند بخصوص ذيل آن و على امم ممن معك الخ

دوستان من یه اصل کلی رو فهمیدم اگه این اذکار و اعمال حتی نماز بتونه افکار و اعمال ما رو عوض کنه و رو به خدا کنه پس تاثیر مثبت داره ولی اگه با تمام انجام دادن واجبات و مستحبات بازم همون اعمال و رفتار که خدا راضی نیست انجام دادیم پس هیچ فایده ای نداره.

پرسش :
برخی می گویند در خصوص برخی از اذکار، استاد باید مقدار آن را مشخص کند و تجاوز از آن ضرر دارد. مراد از ضرر در گفتن ذکر چیست ؟ و اصولا چرا باید گفتن بعضی اذکار ضرر داشته باشد؟مگر همه اش یاد خدا نیست؟

پاسخ :
مراد مطلق ضرر هاي جسمي و روحي است كه ممكن است بر فرد عارض شود.
و در برفرضی كه همه اذكار، ياد خدا باشند(1)،‌ اما تکرار زياد یک ذکر ممکن است خارج از ظرفيت و گنجايش ذاکر باشد كه موجب بروز مشكلاتي براي او مي شود.
البته به این مهم باید توجه کرد که:
در بسیاری از موارد گمان می شود که راه حل مشکلات، گفتن ذکر است اما حقیقت امر این نیست. زیرا حل گرفتاری ها متوقف بر تحصیل دو دسته از اسباب است و فراهم کردن یکی از آنها بدون دیگری، کاری از پیش نمی برد. دسته اول اسباب مادی و دسته دوم، اسباب معنوی است.
گفتن ذکر و خواندن دعا و صدقه و .... از جمله اسباب معنوی است اما جایگزین اسباب مادی نمی شود. لذا بیمار با گفتن ذکر بدون مراجعه به پزشک معالجه نمی شود.

و یا کسی که زیاد غیبت می کند، نمی تواند با گفتن ذکر تنها مشکلش را حل کند.
زیرا رذايل اخلاقى و از جمله غيبت از جمله بيماري هايي هستند که براي درمان آن بايد علت آن را ريشه يابي کرد. يعني براى ريشه كن كردن اين صفت رذيله نخست به سراغ ريشه ها برويم، چرا كه تا ريشه ها قطع نشود، اين نهال شوم همچنان پابرجاست.

و از سوى ديگر بايد روى پيامدهاى سوء زيانبار غيبت كه سبب تيره روزى و بدبختى و رسوايى در دنيا و آخرت مى شود انديشيد، و به يقين هر كس در اين ها به ويژه در روايات پر محتوايى كه در اين زمينه وارد شده درست بينديشد تأثير مهم بازدارنده اى دارد همچنين اگر اشخاصى كه مبتلا به اين رذيله اخلاقى هستند از دوستان ناباب و اهل غيبت و محيط هايى كه آن ها را به غيبت تشويق مى كند بپرهيزند سريع تر درمان مى شوند، همان گونه كه پرهيز از افراد آلوده به بيمارى هاى جسمى و محيط هاى آلوده به ميكرب بيمارى ها سبب سرعت بهبود اين بيمارى خواهد شد.
علاوه بر آنکه هدف از ذكر،‌ ياد خدا و توجه به اوست. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «
يا أيها الّذين آمنوا اذْکروا اللَّه ذکراً کثيراً؛ (2) اي مؤمنان! خدا را زياد ياد کنيد».
هميشه و همه جا به ياد خدا بودن ، سبب مي شود انسان خدا را ناظر بر کارهاي خود ببيند و حالت توجه هميشگي به خداوند را در انسان به وجود آورد و اين همان ذكري است كه فرد مبتلا به غيبت،‌بايد ملتزم به آن باشد.


پي‌نوشت‌ ها:
1. بسیاری از آن چه که به نام ذکر در بین جامعه مرسوم شده، اصلا ذکر نیست.
2.
احزاب (33) آيه 41 .

موضوع قفل شده است