تكليف 11هزار راوی چه می شود ؟؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تكليف 11هزار راوی چه می شود ؟؟

ایت الله قزوینی در جایی فرمودند :

ما حدود 13 هزار راوي داريم که مرحوم حضرت آيت الله العظمي خويي (ره) به 16 هزار راوي رسانده است و حدود 7 هزار راويِ آن در کتب أربعه آمده و در مانند أمالي و خصال و علل الشرايع شيخ صدوق (ره) و غيره مي‌توان گفت حدود 5 هزار راوي هم در آنها آمده است. از اين تعداد، تكليف كمتر از 2 هزار راوي مشخص است كه ثقه هستند يا نه. مثلاً مرحوم نجاشي (ره) ـ تمام سعي و تلاش و تمام عمر خود را صرف رجال كرده و حرف اول و آخر را در علم رجال شيعه او مي‌زند ـ فقط تكليف حدود هزار و دويست نفر را روشن كرده است. شيخ طوسي (ره) هم در الفهرست همين کار را کرده و تكليف حدود 2 هزار راوي را مشخص كرده كه ثقه هستند يا نه و حدود 11 هزار راوي بلا تكليف مانده‌اند كه يا مجهول‌اند يا مهمل. با اين وضعيت، چه کار مي‌توان کرد؟ آيا روايات آنها را عمل نکنيم و روايات‌شان را به دريا بريزيم؟ يا برويم سراغ قرائن ديگر و به هر قرينه‌اي كه شده، تکليف آنها را نيز مشخص کنيم؟ غير از اين، راه ديگري نداريم و بايد تكليف اينها را باشد مشخص كنيم.
ك قاعده كلي هست كه روايات ضعيف كه ضعف‌شان به ارسال راوي يا مجهول بودن يا اهمال بودن راوي است، در كنار هم، به يكديگر كمك مي‌كنند و ضعف‌شان برطرف مي‌شود و يا در کنار روايات صحاح، مفيد فايده قرار مي‌گيرند.
نكته
ميان متقدمين و متأخرين، بين راوي «مجهول و مهمل» فرق است:
از ديدگاه متأخرين ـ يعني از علامه حلي (ره) به اين طرف ـ : «راوي مجهول» به كسي مي‌گويند که نامش در کتب رجالي آمده باشد، اما مدح و ذمي درباره او ذکر نشده باشد و «رواي مهمل» به كسي مي‌گويند كه با وجود اين‌که نام او در سلسله روايات آمده، اما اسمي هم از او در کتب رجالي ذکر نشده باشد.
اما از ديدگاه متقدمين ـ يعني از علامه حلي (ره) و يا ابن داوود (ره) به قبل ـ : «رواي مهمل» کسي است که اسمش در کتاب‌هاي رجالي آمده، ولي مدح و ذمي درباره او نيامده است و «رواي مجهول» كسي است كه جزء رجال ضعيف است و کلمه مجهول از الفاظ دال بر ذم است.
ميان متقدمين و متأخرين اختلاف شديد است در اين‌که: «اگر درباره کسي مدح و يا ذم نيامد، آيا مي‌توانيم به روايات او عمل کنيم يا نه؟» متقدمين مي‌گفتند: ملاک براي ضعف راوي، ورود مذمت است و اگر چنين چيزي نيامده باشد، مي‌توانيم به روايات او عمل کنيم و دليلي بر عدم اعتبار اين راوي نداريم. به ما گفته‌اند از راوي ضعيف، أخذ روايت نکنيم و آنچه در آيه نبأ آمده، مبني بر اين که درباره فاسق تحقيق کنيد، کلمه فاسق در اين آيه، موضوعيت دارد. اگر کسي فاسق بودنش ثابت شد، در اين صورت نبايد روايت و خبر او را قبول کرد. اما کسي که فاسق بودنش ثابت نشد، أعم از اين‌که وثاقتش ثابت شود يا نه، مي‌توان به روايت او عمل کرد. در اين‌جا مرحوم حضرت آيت الله العظمي خويي (ره) بحث إصاله العدالة را مطرح کرده که بحث مفصلي دارد و ما هم در کتاب المدخل في علم الرجال مفصل آورده‌ايم
سایت ولی عصر
منبع سایت ولی عصر عج
----------------
خوب سوالم این جاست 11هزار راوی مجهول هستند یا مهمل چه شکلی ما تشخیص دهیم که ثقه هستند یا ضعیف ؟؟
می دانم این بحث اجتهادی است و هر کس باید به این درجه برسید تا نظر بدهد ولی این قدر راوی بر چه معیاری راویات ان ها را می پذیریم و بر چه معیاری نمی پذیریم ؟؟
با تشکر

با نام الله


کارشناس بحث: استاد پیام

سلام "نکته ای که باید راجع به راویان بدانیم آنکه همه راویان به یک اندازه روایت نکرده اند تا 11هزار راوی مقابل 7هزار قرار گرفته وگمان کنیم چه حجم عظیمی از روایات متروک می شود .لطفا به آمار ذیل توجه کنید:

1. ابوالحسن علی بن ابراهیم بن هاشم قمی

علی بن ابراهیم قمی بزرگترین شیخ کلینی است. تعداد روایات کلینی از او بالغ بر 7068
(. مورد است( معجم رجال الحدیث، ج 18 ، ص 54
2. محمد بن یحیی العطار
8
ابو جعفر محمد بن العطار القمی بعد از علی بن ابراهیم قمی بزرگترین شیخ کلینی است .تعداد
روایات کلینی از او 5073 حدیث است( همان)
3.ابوعلی اشعری
احمد بن ادریس معروف به ابو علی اشعری یکی دیگر از مشایخ کلینی است تعداد روایات
کلینی از او 1029 حدیث است( همان)
4. حسین بن محمد بن عمران
ابو عبد الله حسین بن محمد بن عمران بن ابی بکر الاشعری القمی معروف به ابن عامر از
دیگر مشایخ کلینی است که کلینی حدود 830 حدیث از او روایت کرد است.
5. محمد بن اسماعیل
محمد بن اسماعیل نیشابوری ملقب به بندفر می باشد تعداد روایات کلینی از او حدود 758
حدیث است.
6. حمید بن زیاد
حمید بن زیاد از دیگر مشایخ کلینی است که حدود 450 حدیث از وی نقل می کند.
7. علی بن محمد بن علی بن محمد بن ابی القاسم بندار یکی دیگر از مشایخ کلینی است.
کلینی 99 حدیث رااز او روایت می کند.

( پژوهشی در زمینه کتاب کافی و مولف آن، ص 98شاگردان کلینی)

نکته دیگر آنکه همانگونه که فرمودید تشخیص ثقه وغیر آن درمعیارهای علما متفاوت می باشد ودر این صورت کنار گذاشتن روایات برای همه علما وفقهایکسان نبوده و گستردگی کنار گذاشتن روایت پیش نمی آید

موضوع قفل شده است