باذن یا باذام یمنی کیست؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
باذن یا باذام یمنی کیست؟

باذام یا باذان یمنی کیست؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

[=&quot] باذان‌[=&quot] یا [=&quot]باذام فرمانرواي‌ ايرانى‌ یمن [=&quot]از سوي‌ خسرو پرويز مقارن‌ ظهوراسلام .[=&quot] باذان یا باذام فرمانروای ایرانی یمن از وی خسرو پرویز مقارن ظهور اسلام بود،پس از نامه پیامبر (ص) به خسرو پروز ، وی باذان را مامور دستگیری حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم نمود،باذان علی رغم دستور خسرو با مشاهده کراماتی از پیامبر(ص)اسلام آورد و پیامبر وی را بر حکومت یمن ابقاء کرد، وی اولین فرمانروای ایرانی مسلمان، که در اسلام ایرانیان ساکن در یمن نقش داشت ، همچنین وی را ازصحابه پیامبر صلی الله علیه واله دانسته اند .نسل باذان در یمن در علاقه مردم یمن و ایران به اهل بیت نقش داشتند .
باذان‌ پنجمين‌ حاكم‌ يمن‌ از ابناء كه‌ به‌ دستور خسرو پرويز فرمانروايى‌ را در دست‌ گرفت(1)و از مركز حكومت‌ خود، صنعا كه‌ تختگاه‌ تاريخى‌ تبابعة يمن‌ بود، برابناء و آن‌ ديار فرمان‌ مى‌راند

(1)طبري‌ ج2ص148،ابن‌ اثير،ج1ص451،ابن‌ هشام‌، ج1ص71



[/HR]

چطور یمن زیر نظر ساسانیان بوده است ؟ فاصله زیاد است ؟



یمن ابتدا تحت سیطره حاکم حبشه بود که از طرف امپراطور روم حمایت می شدند ، اختلاف روم و ایران به آن نواحی هم کشید ، یکی از بزرگان یمن به نام سیف بن ذی یزن از ساسانیان در مقابل رومیان استمداد جست ، از روزگار انوشيروان‌، ايرانيانى‌ كه‌ برايی كمك‌ به‌ سيف‌ بن‌ ذی يزن‌ برضد حبشيان‌ وارد يمن‌ شدند، پس‌ از پيروزی در همانجا ساکن شدند. اينان‌ و فرزندانشان‌ كه‌ به‌ ابناء موسوم‌ گشتند، بر بخشهای مهمى‌ از يمن‌ چيره‌ شدند و سر كردی ايشان‌ به‌ عنوان‌ نايب‌ شاه‌ ايران‌، و به‌ انتخاب‌ يا تأييد او بر يمن‌ فرمان‌ مى‌راند.

باذان‌ پنجمين‌ حاكم‌ يمن‌ از ابناء كه‌ به‌ دستور خسرو پرويز فرمانروايى‌ را در دست‌ گرفت‌(1)، و از مركز حكومت‌ خود، صنعا كه‌ تختگاه‌ تاريخى‌ تبابعه يمن‌ بود، بر ابناء و آن‌ ديار فرمان‌ مى‌راند(3)


1.طبري‌ ج2ص148،ابن‌ اثير،ج1ص451،ابن‌ هشام‌، ج1ص71
2. قلقشندی، ج5ص46

عماد;476223 نوشت:
و از مركز حكومت‌ خود، صنعا كه‌ تختگاه‌ تاريخى‌ تبابعه يمن‌ بود، بر ابناء و آن‌ ديار فرمان‌ مى‌راند(3)

ابناء یعنی چه ؟

در زمان ~انوشیروان~، دولت ~حبشه~ به ~یمن=یمن=4770~ حمله کرد و حکومت این منطقه را برانداخت. ~سیف بن ذی یزن=سیف بن ذی یزن=8020~ پادشاه یمن از دربار ~ایران=ایران=4776~ برای رفع تجاوز استمداد طلبید.
پادشاه ایران پس از مشورت گروهی از زندانیان محکوم به اعدام را به امداد پادشاه یمن گسیل داشت و آنان به فرماندهی «وهرز» توانستند سپاه سی هزار نفری حبشیان را شکست دهند. پس از مردن سیف بن ذی یزن همین فرمانده به حکومت یمن رسید و از دولت ایران متابعت کرد. در آغاز بعثت حکومت یمن در دست ایرانیان بود.

چگونگی اسلام آوردن حکمران یمن در زمان دعوت اسلام:
در هنگام ارسال پیام دعوت اسلام به ~خسروپرویز~ و رد کردن نامه ~پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم=پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم=4731~ توسط وی، پادشاه ایران نامه ای به «باذان» حکمران یمن نوشت و از او خواست در خصوص پیامبر جدید تحقیق کرده و او را به نزد پادشاه اعزام نماید. پیامبر به فرستادگان باذان اعلام داشت که خسروپرویز به دست پسرش «شیرویه» به هلاکت رسیده و بزودی مملکت ایران به تصرف مسلمین درخواهد آمد و به ایشان گفت که به باذان خبر دهید که اسلام آورد.
باذان پس از اطلاع از صحت خبر، اسلام آورد و با مسلمان شدن وی گروهی از ایرانیان که آنها را «ابناء» و «احرار» می گفتند نیز مسلمان شدند و اینان نخستین ایرانیانی هستند که به شریعت مقدس اسلام گرویدند. باذان از سوی رسول اکرم همچنان بر حکومت یمن ابقا شد و پس از مرگ وی نیز فرزندش شهر بن باذان از طرف پیامبر به جای پدرش به حکومت منصوب شد و همانند روش پدرش به ترویج اسلام و مبارزه با مخالفین و معاندین پرداخت.

جریان ادعای نبوت کردن ~أسود عنسی=اسود عنسی=7260~:
پس از مراجعت نبی اکرم از حجة الوداع (آخرین حج ایشان)، «اسود عنسی» که شنید پیامبر کسالت دارند و پنداشت که نبی اکرم از این ناخوشی رهائی پیدا نخواهد کرد، در یمن ادعای نبوت کرده و گروهی کثیری از اعراب یمن پیرامون وی جمع شدند.
ارتداد وی نخستین ارتداد تاریخ اسلام محسوب می شود. عنسی با قبایل عرب به صنعا (پایتخت یمن) حمله کرده و شهر بن باذان حاکم یمن برای دفع فتنه به جنگ با او پرداخت ولی در این جنگ کشته شد و او نخستین فرد ایرانی بود که در راه اسلام به شهادت رسید.
«اسود عنسی» پس از کشتن شهر بن باذان با زن وی ازدواج کرد و بر همه یمن تا حضرموت، ~بحرین=بحرین=7827~، احساء و بیابان های بین ~نجد~ و طائف تسلط پیدا کرد و همه قبایل یمن را مطیع خود ساخت و تنها تنی چند از اعراب تسلیم او نشده و به طرف ~مدینه=مدینه=7778~ مراجعت نمودند.

دستور پیامبر به امیران یمن برای دفع فتنه أسود عنسی:
پس از شنیدن خبر ارتداد أسود عنسی، پیامبر اکرم برای فیروز و داودیه که بعد از مرگ شهر بن باذان ریاست ایرانی ها را در دست داشتند، نامه نوشت که آشکار و پنهان بر علیه اسود بجنگند. پیامبر به دیگر جماعات نامه نوشته و فرمان دادند که از فیروز و داودیه پشتیبانی کنند.
ایرانیان به همراه «آزاد» زن شهر بن باذان که در تصرف أسود بود، توانستند که با کشیدن نقشه وارد اطاق أسود شده و او را به قتل برسانند. قتل او به دست فیروز انجام شد. اصحاب أسود پس از کشته شدن وی به بیابان های بین صفا و نجران پناه بردند و از مداخله در امور ممنوع شدند و دوباره اوضاع و احوال یمن به حالت عادی قبل از ارتداد بازگشت.
خبر کشته شدن أسود به سرعت به اطلاع مسلمانان رسید.
~عبدالله بن عمر=عبدالله بن عمر=9491~ روایت می کند که در شبی که أسود کذاب کشته شد، از طریق وحی خبر کشته شدن وی به اطلاع نبی اکرم رسید و حضرت فرمودند:
عنسی کشته شد و قتل وی به دست مبارک که از یک خانواده مبارک می باشد واقع گردیده است. مسلمانان از حضرت رسول پرسیدند: کدام مرد وی را کشت؟ فرمود: فیروز.

مرتد شدن قیس بن عبد یغوث در یمن:
قیس بن عبد یغوث که با فیروز و سایر ایرانیان مقیم یمن با أسود کذاب مبارزه می کردند، پس از درگذشت حضرت رسول، مرتد شده و با فیروز به جنگ پرداخت. قیس با حیله و مکر و نقشه های شیطانی فیروز را مستأصل کرد و بار دیگر اوضاع یمن بخصوص اوضاع مسلمانان ایرانی پریشان شد.
~ابوبکر=ابوبکر=5471~ که تازه به خلافت رسید به چند نفر نامه نوشت که از فیروز و مسلمانان ایرانی که موجب هلاکت أسود کذاب شدند پشتیبانی کنند. قیس برای مقابله با مسلمانان برای اصحاب أسود که در کوهها پراکنده بودند نامه نوشت و در اثر این دعوت جماعتی از اصحاب أسود عنسی در صنعا اجتماع نمودند و خود را برای جنگ با ایرانیان آماده کردند.

در این حین رؤسای قبایل عرب از یاری فیروز و ایرانیان مسلمان دست برداشتند و دوباره راه أسود کذاب در پیش گرفتند. قیس دستور اخراج همه ایرانیان را از یمن داد. هنگامی که فیروز از این جریان اطلاع پیدا کرد تصمیم گرفت که با قیس بن عبد یغوث جنگ کند. برای این منظور فیروز برای چند قبیله از اعراب نوشت که وی را در جنگ با مرتدین یاری کنند.
قبایل عک و عقیل متفقاً مردان خود را به یاری فیروز فرستادند و همگان بر مرتدین که در رأس آنها قیس قرار داشت حمله کردند و در نتیجه قیس بن عبد یغوث شکست خورد و از میدان جنگ فرار کرد و یاران أسود عنسی نیز از هم پاشیدند.
وی را دستگیر کرده و به مدینه آوردند ولی خلیفه اول او را عفو کرد و او تبرئه شد ولی همه می دانستند که قیس مرتد شده و نیز دستش به قتل آلوده است.
پس به طور کلی ایرانیان یمن اولین گروه ایرانی بودند که قبل از ورود اسلام به سرزمین ایران، در یمن اسلام آورده و در زمره مبلغان اسلام درآمدند.

همچنین این فایل در مورد ابناء هست

http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/6003113892403.pdf

با سلام

عماد;476012 نوشت:
باذان‌ یا باذام فرمانرواي‌ ايرانى‌ یمن از سوي‌ خسرو پرويز مقارن‌ ظهوراسلام . باذان یا باذام فرمانروای ایرانی یمن از وی خسرو پرویز مقارن ظهور اسلام بود،پس از نامه پیامبر (ص) به خسرو پروز ، وی باذان را مامور دستگیری حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم نمود،باذان علی رغم دستور خسرو با مشاهده کراماتی از پیامبر(ص)اسلام آورد و پیامبر وی را بر حکومت یمن ابقاء کرد، وی اولین فرمانروای ایرانی مسلمان، که در اسلام ایرانیان ساکن در یمن نقش داشت ، همچنین وی را ازصحابه پیامبر صلی الله علیه واله دانسته اند .نسل باذان در یمن در علاقه مردم یمن و ایران به اهل بیت نقش داشتند .
باذان‌ پنجمين‌ حاكم‌ يمن‌ از ابناء كه‌ به‌ دستور خسرو پرويز فرمانروايى‌ را در دست‌ گرفت(1)و از مركز حكومت‌ خود، صنعا كه‌ تختگاه‌ تاريخى‌ تبابعة يمن‌ بود، برابناء و آن‌ ديار فرمان‌ مى‌راند

آیا ایشون بعد از رحلت (شهادت) پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم کنار امیرالمومنین علی علیه السلام موندن یا اینکه عقلشونو دادن دست عمر و ابوبکر لعنت الله علیهما؟

همانطور که دوست گرامی گفتند ، ابناء خاندان ایرانی ساکن در یمن بودند که به از طرف شاهان ساسانی در آنجا حکومت می کردند، بعضی ابناء را کسانی می دانستند که پدرشان ایرانی و مادرشان یمنی بوده است.(1) نام دیگری که بر آنان گذاشته بودند بنی الاحرار بودند یعنی آزادگان (2)
اینان سالها در یمن حکومت می کردند، و نهایت پنجمین آنها باذان پس از دیدن پیشگویی پیامبر صلی الله علیه واله وسلم مسلمان شد.
1. ابن کثیر ، البدایه والنهایه ، ج 2ص225
2.همان ص 227

الحیاة;477429 نوشت:
آیا ایشون بعد از رحلت (شهادت) پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم کنار امیرالمومنین علی علیه السلام موندن یا اینکه عقلشونو دادن دست عمر و ابوبکر

سلام علیکم
در جریانات سیاسی ابناء و مردم یمن تقریبا طرفدار حضرت علی علیه السلام و اهل بیت بودند،سفر حضرت علی علیه السلام به دستور پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به یمن و اسلام آنان بدست مبارک حضرت علیه السلام این علاقه را ایجاد کرده بود.
لدا یمن و ابناء در جریانات بین حضرت علی(ع) و معاویه پیرو معاویه بودند، معاویه در ادامه در آغاز سال ۴۰ ه ق، بُسرارطاة را با سه هزار سپاهی از شام گسیل کرد تا به یمن بتازد.(1)
هدف از این اقدام، تعقیب و کشتار و غارت شیعه و هواخواهان امیرالمؤمنین و ارعاب مردم و اخذ بیعت از آنان بود.(2)
وی در راه صنعا، دو پسر خردسال عبید الله بن عباس راسر برید،(3)وشماری از ایرانیان یمن (ابناء) که به دو پسر عبید الله پناه داده بودند، به قتل رسیدند.(4)
افزون بر این پیشنهاد عبدالله بن عباس(5) یا محمد بن حنفیه (6)به امام حسین علیه السلام در مورد سفر به سوی یمن به جای کوفه می تواند گویای آن باشد که مردم یمن دوستدار اهل بیت بودند چه آنکه این افراد به امام پیشنهاد کردند به یمن برود چون دوستداران پدرش در آنجا هستند.
حضور امامان زیدیه که از نوادگان اهل بیت بودند در یمن و تشکیل حکومت چند صد ساله نیز نشان از علاقه ابناء و یمنیان به اهل بیت است.


[/HR][1].الغارات، ج۲، ص۵۵۴و ص۵۹۱-۶۰۲.،.یعقوبی،ج۲، ص۱۹۷.،. طبری، ج۳، ص۱۰۶-۱۰۷. .ابن ابی الحدید، ج۲، ص۶ .
[2].نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، ص۴۳۹..الغارات، ج۲، ص۵۹۸-۶۰۰وج۲، ص۶۵۳-۶۵۶.ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۲
[3].الغارات،ج۲، ص۶۱۴-۶۱۶. .
[4]الغارات،ج۲، ص۶۲۱..،.مروج الذّهب ،مسعودی، ج۳، ص۲۱۱.
[5]. مقرم، مقتل الحسین، ص 167.
[6]. بلاذرى، أنساب الاشراف، ج 3، ص 374..مقرم، مقتل الحسین، ص 168 .

سلام.روز خوش
چرا در جریان اسلام آوردن ایرانیان میگویند که اولین منطقه از ایران که اسلام آورده یمن بوده؟؟
مگر در آن زمان در یمن همان قبیله معروف عرب یعنی همدانی ها(باسکون م)نبوده اند؟؟پس چطور ایرانی؟؟
اینکه حاکمش ایرانی وپارسی بوده چه به مردم.مثل اینکه بگیم چون مغول ها دوره ای در ایران حکومت کرده اند مناطق ایران که به دست آنان بوده پس مردم ایران در آن دوره مغول بوده اند؟؟!!

شما فرمودید خسرو پرویز نامه پیامبر(ص) را پاره کرد اما دوستی داشتم می گفتم چنین اتفاقی نیفتاده واتفاقا خسرو شاه با نامه پیمبر خوب بر خورد نمود.
ایا کسی این قائل این حرف است؟

شاپرک;478667 نوشت:
چرا در جریان اسلام آوردن ایرانیان میگویند که اولین منطقه از ایران که اسلام آورده یمن بوده؟؟

اگر کسی چنین بگوید اشتباه است ، بلکه اولین ایرانیانی که اسلام آوردند بعد از سلمان ، ایرانیانی بودند که در یمن ساکن بودند ، و تعداد آنان نیز کم نبود، ابناء از همان ابتدا با سپاه هشتصد نفره رفتد(1) آنان با هشت کشتی عازم یمن شدند(2) این ابتدای کار بود از این بعد ایرانیان بیشری به سمت یمن رفتند تا جاییکه ایرانیان با اهالی یمن مخلوط شدند چنانکه آنان را ابناء خواندند. (3) پیرامون ابناء بیان این مطلب ضروری می باشد که تقریباً اکثر مورخان آنها را بنوالاحرار یا آزادگان نامیده اند و این بدان علّت است که دیگرانرا به بندگی و خدمتگزاری می گرفتند و خود به بندگی دیگران در نمی آمدند. (4)


1.
ابن بلخی، فارسنامه، به تصحیح گای لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، ص 95
2.آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ص 266
3.تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب خوئی،ص395

4.ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1، ص 283 [=Times New Roman]


شاپرک;478667 نوشت:
مگر در آن زمان در یمن همان قبیله معروف عرب یعنی همدانی ها(باسکون م)نبوده اند؟؟پس چطور ایرانی؟؟

بله همدان در یمن بودند ، علاوه بر همدان قبایل دیگر مثل اشعر، مذحج ،و.... در یمن بودند ، اما همان طور که عرض کردم ، اولین ایرانی هایی که به اسلام آوردند ایرانیان ساکن دریمن بودند البته بعد از سلمان
نه اینکه یمن اولین نقطه ایران بود که اسلام آورد
این دو حرف تفاوت وجود دارد.

موضوع قفل شده است