چگونه جادوگران جادو کردند؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه جادوگران جادو کردند؟

سلام سوالی است که چند وقتی ذهنم رو مشغول کرده و کم کم داره روی ایمانم اثر میذاره

در داستان حضرت موسی همه ی ما میدانیم که عصای حضرت موسی به وسیله ی خدا به ازدها تبدیل شد و دیگر مار ها را از بین برد

اما طناب جادوگران چگونه مار شد؟مگر جادوی اینگونه داریم؟شما دیده اید جادوگری طنابی را مار کند؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام

amirhasan.king;380721 نوشت:
طناب جادوگران چگونه مار شد؟

طناب جادوگران مار نشد بلكه به خيال و تصور اينگونه مي آمد كه آنها حركت مي كنند . قرآن كريم به اين امر تصريح مي نمايد:
...فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى(1)
پس ناگهان ريسمانها و چوبدستى ‏هايشان بر اثر سحرشان در خيال او [چنين] مى ‏نمود كه آنها به شتاب مى ‏خزند

amirhasan.king;380721 نوشت:
مگر جادوی اینگونه داریم؟شما دیده اید جادوگری طنابی را مار کند؟

همانگونه كه عرض كرديم ريسمانهاي ساحران به طناب تبديل نشدند بلكه سحر سحره موجب گشت كه در نظر بيننده ، طنابها به حركت در آيند و چون مار بخزند .
اصولا حوزه ي تاثير سحر ، تصورات و خيال است و سحر نمي تواند واقعيت را تغيير بدهد مگر اينكه فرد مسحور شده خودش بر اساس تصور و خيال سحر شده اش كاري در واقعيت انجام بدهد كه واقعيت را عوض كند .
استاد جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايند :
" حوزهٴ تأثير سِحر در خيال است واقعيت را عوض بكند نيست در حوزهٴ خيال افراد اثر مي‌گذارد منتها چون انسان با انديشه كار مي‌كند و ضبط قواي دروني هم مقدور بسياري از افراد نيست همين كه انسان چيزي را تصوّر كرده بعد باور كرده برابر او هم اقدام مي‌كند ديگر چون برابر آن اقدام مي‌كند آثار خارجي خود را به همراه دارد " (2)
لذا هيچ تغييري در طنابها رخ نداد فقط ساحران اينگونه در تصور و خيال بيننده تاثير گذاشتند و به خيال او آوردند كه اين ريسمانها ، در حال حركتند و چون مار مي خزند .

(1)- طه/66
(2)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه طه ، جلسه 26

با سلام

در علومه غریبه چند فاکتور مهم داریم:
سیمیا،کیمیا،لیمیا و ریمیا
اینها چند روش جادوگری هستند که جادوگران و ساحران ماهر از این شیوه استفاده میکنند و هر کدام از اینها برای خود توضیح مفصلی دارد.

هدی;381384 نوشت:

اصولا حوزه ي تاثير سحر ، تصورات و خيال است و سحر نمي تواند واقعيت را تغيير بدهد مگر اينكه فرد مسحور شده خودش بر اساس تصور و خيال سحر شده اش كاري در واقعيت انجام بدهد كه واقعيت را عوض كند .


سلام
با این نظر مخالفم !
سحر می تواند دخل و تصرف مادی انجام دهد. به عنوان نمونه کشتن انسانها.( در فیلم ملک سلیمان هم دیدیم که جادوی جادوگران باعث کشته شدن همسر حضرت سلیمان شد ).
به نظر من مهمترین سوالی که اینجا مطرح میشه اینه که با وجود سحر و جادو و چشم زدن و امثالهم - که کم هم نیستند - جایگاه اختیار انسان چی میشه ؟! و همچنین با توجه به اینکه انسان ممکن از این ناحیه دچار مشکل بشه پس باید بره و این علوم - که اسلام توصیه کرده دنبال اوان نرید - رو یاد بگیره !!!!!!!!!
بعد از همه اینا تازه می رسیم به جایگاه رما و دعانویس و دعا گر - که البته همه ما اونا رو به زبون قبول نداریم ولی اگه پاش بیفته سراغشون می ریم - و امثالهم !!!!!!!!!!!!!!!

پریشان;391260 نوشت:
سلام
با این نظر مخالفم !
سحر می تواند دخل و تصرف مادی انجام دهد. به عنوان نمونه کشتن انسانها.( در فیلم ملک سلیمان هم دیدیم که جادوی جادوگران باعث کشته شدن همسر حضرت سلیمان شد ).

اولا جسدي كه بر تخت حضرت سليمان عليه السلام افتاده بود جسد همسرش نبود بلكه روايات در اين باب مختلف است اما هيچ يك در تفاسير الميزان و نمونه به جسد همسر حضرت سليمان دلالت ندارند (1)
وثانيا خداوند در قرآن كريم اين كار را به خودش نسبت مي دهد و مي فرمايد : " وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ"0ص/34)
و قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم پس به توبه باز آمد
بنابراين اين مساله از سر سحر و جادو نبود .


(1)- ر.ك : الميزان ، ج 17، ص 314و نيز ر.ك: تفسير نمونه ، ج 19 ، ص 280


سئوال از کارشناس محترم بحث:

سلام.
در فقه آمده که حد جادوگر، قتل است. و روایاتی داریم که جادو را کفر شمرده است.

اگر جادوگر یا ساخر با خواندن وردی، موجب رویداد حادثه مورد نظرش می شود، خوب ما در اسلام هم این مطلب را داریم که مثلا با خواندن فلان سوره باعث شفای بیمار یا افزایش رزق می شوند. فرق این کار با سحر چیست؟

با سلام

رهروی شهدا;410145 نوشت:
اگر جادوگر یا ساخر با خواندن وردی، موجب رویداد حادثه مورد نظرش می شود، خوب ما در اسلام هم این مطلب را داریم که مثلا با خواندن فلان سوره باعث شفای بیمار یا افزایش رزق می شوند. فرق این کار با سحر چیست؟

در روايتي آمده است كه"فردي از امام صادق (ع) سؤال كرد كه: مرا خبر دهيد از سحر كه اصل آن چيست و چگونه ساحر مي‌تواند كارهاي عجيبي كه وصف مي‌نمايد انجام دهد؟ حضرت فرمودند: سحر اقسامي دارد: 1ـ يك نوع آن به منزلة پزشكي است، همچنان كه پزشكان براي هر مريضي دوايي پيدا كرده‌اند، علم سحر هم براي هر سلامتي مرَضي و براي هر عافيتي، آفتي و براي هر معنايي حيله‌اي، چاره انديشي كرده‌اند. 2ـ نوع ديگري از سحر، تردستي و سرعت در عمل و چشم‌بندي است. 3ـ نوع ديگر از سحر آن است كه راه جلب شيطان از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنان توسط دوستان شيطان انجام مي‌شود...."(1)
لذا همانگونه كه ملاحظه مي شود ، در سحر غالبا انجام امور منفي مد نظر است ، تخريب ، ايجاد ضرر ، ايجاد بيماري ، جدايي، ايجاد گرفتاري و غم و ... انجام مي شودو در ثاني راه انجام برخي از انواع آن ، جلب شيطان يا كمك گرفتن از دوستان شيطان است . حتي استفاده از سحر براي ايجاد امور مثبت نظير ايجاد محبت بين زن و شوهر، افزايش روزي ، فرزند دار شدن و... نيز حرام است ،در روايت وارد شده است كه زني خدمت حضرت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد يا رسول الله همسري دارم كه از من بدش مي‌ آيد و من كاري كرده‌ام (سحر و جادو) كه او را نسبت به خود مهربان سازم. حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «واي بر تو دينت را تيره نمودي، و سه بار فرمود: «ملائكة بزرگوار بر تو لعنت مي‌كنند، پس فرمود: «ملائكة آسمان بر تو لعنت مي‌فرستند، ملائكة زمين بر تو لعنت مي‌فرستند.»(2) در اسلام ،هدف ، وسيله را توجيه نمي كند .

(1)- بحارالانوار، ج 10، ص 164، روايت 2، باب 13
(2)- ميزان الحكمه، ج 4، ص 410

اما استعانت از قرآن و نماز و ادعيه اولا براي جلب روزي يا شفاي بيماران يا رفع گرفتاري و ... است و ثانيا به دستور و تاكيد خداوند و يا توصيه نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) و ائمه عليهم السلام است .
توسل به ابليس و دوستان او كه دشمن قسم خورده ما هستند حتي براي بهترين و مثبت ترين امور هم جايز نيست ؛ مى ‏گويند:" يك بار شيطان و ابليس بر عيسى بن مريم عليهما السلام تمثّل يافت و به او گفت: بگو، لا اله الا الله. عيسى عليه السلام گفت: نمى گويم. شيطان گفت: مگر اين كلمه كلمه توحيدی نيست؟ مگر اين شعار هم انبياء نيست؟ مگر اين شعار، شعار خداپرستان نيست؟ پس چرا آن را نمى ‏گويى؟ عيسي عليه السلام گفت: براى اين كه كلّ وجودِ تو، شر است و تو از اين تقاضا، هدفى منفى دارى؛ براى همين من اين لااله الا الله‏اى كه تو مى‏ خواهى، نمى‏ گويم. ولى اگر خدا از من بخواهد كه لا اله‏ الا الله را بگويم، گوشت، پوست، استخوان، رگ و پى من هم آن لا اله الا الله را مى ‏گويد."
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد :" وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا "(اسراء/82)
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى ‏كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى ‏افزايد
بنابراين قرآن مايه شفا و رحمت است و توسل به آيات ، كلمات و سور شريفش بر طبق دستور العمل معصومين عليهم السلام ، شفا و رحمت در هر مساله اي را در پي دارد و راه رفع گرفتاريها و تسكين آلام و جلب نعم و منفعتها همين است و توسل به سحر و جادو حكم بيراهه هاي منجر به بيابان و باتلاق را در برخورد با آنها دارد .

از سوي ديگر ممكن است گرفتاري يا مشكل بوجود آمده ، حاصل عملكرد بد ما در حال يا گذشته باشد پس بايد مشكل را از ريشه درمان كرد نه اينكه به سحر و جادو متوسل شد .از كسي كه شر محض است و دشمن قسم خورده بني آدم ، اميد خير داشتن ، ساده لوحي است :
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(ص/82)
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى ‏برم
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلًا(اسراء/62)
[سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه‏ كن خواهم كرد

سلام

هدی;410226 نوشت:
توسل به ابليس و دوستان او كه دشمن قسم خورده ما هستند حتي براي بهترين و مثبت ترين امور هم جايز نيست ؛ مى ‏گويند:" يك بار شيطان و ابليس بر عيسى بن مريم عليهما السلام تمثّل يافت و به او گفت: بگو، لا اله الا الله. عيسى عليه السلام گفت: نمى گويم. شيطان گفت: مگر اين كلمه كلمه توحيدی نيست؟ مگر اين شعار هم انبياء نيست؟ مگر اين شعار، شعار خداپرستان نيست؟ پس چرا آن را نمى ‏گويى؟ عيسي عليه السلام گفت: براى اين كه كلّ وجودِ تو، شر است و تو از اين تقاضا، هدفى منفى دارى؛ براى همين من اين لااله الا الله‏اى كه تو مى‏ خواهى، نمى‏ گويم. ولى اگر خدا از من بخواهد كه لا اله‏ الا الله را بگويم، گوشت، پوست، استخوان، رگ و پى من هم آن لا اله الا الله را مى ‏گويد."

با آیه الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه چگونه قابل جمع است؟

هدی;410226 نوشت:
از كسي كه شر محض است و دشمن قسم خورده بني آدم ، اميد خير داشتن ، ساده لوحي است :

شیطان، شر محض نیست. هم در منطق و فلسفه اثبات شده است که موجودی که شر محض باشد، وجود ندارد؛ و هم آفرینش شیطان خلقت خدا بوده و فعل خداوند شر محض نخواهد بود. تمام افعال خداوند مطابق با حکمتند و فعل حکیمانه، شر محض نخواهد بود. بلی شر نسبی امکان دارد.

(جنبه خیر بودن شیطان هم این است که با مقاومت کردن در برابر او، باعث ورزیدگی انسانها در امر بندگی خداوند می شود - همچنین باعث میشود امکان امتحان فراهم شود تا فقط افرادی که شایستگی دارند به درگاه خداوند راه یابند و افرادی که شایستگی ندارند به آن بارگاه نرسند).

با سلام

رهروی شهدا;410495 نوشت:
با آیه الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه چگونه قابل جمع است؟

پيروي از موجودي كه جز عداوت براي انسان ندارد و لحظه اي از فريب او دست نمي كشد و خداوند هم بصورت مطلق فرموده است او دشمن آشكار شماست و او هم قسم خورده كه بني آدم را گمراه كند و در جريان فريب آدم و حوا هم خير خواهيش را ثابت كرده است و "فدلا هما بغرور" اتباع احسن به اين است كه انسان از سخن خداوند تبعيت كند كه فرمود "فلا تتبعوا خطوات الشيطان" ، گام اول را براي تبعيت از سخن احسن كه سخن خداوند متعال باشد در پشت شيطان برندارد هر چند اين گام گفتن كلمه "لا اله الا الله " باشد . گفتن "لا اله الا الله" مستحب است اما پيروي از دستور خدا مبني بر عدم تبعيت محض از شيطان ، واجب است و اتباع احسن ايجاب مي كند كه انسان بدنبال واجب باشد .
رهروی شهدا;410499 نوشت:
شیطان، شر محض نیست. هم در منطق و فلسفه اثبات شده است که موجودی که شر محض باشد، وجود ندارد؛ و هم آفرینش شیطان خلقت خدا بوده و فعل خداوند شر محض نخواهد بود. تمام افعال خداوند مطابق با حکمتند و فعل حکیمانه، شر محض نخواهد بود. بلی شر نسبی امکان دارد.
(جنبه خیر بودن شیطان هم این است که با مقاومت کردن در برابر او، باعث ورزیدگی انسانها در امر بندگی خداوند می شود - همچنین باعث میشود امکان امتحان فراهم شود تا فقط افرادی که شایستگی دارند به درگاه خداوند راه یابند و افرادی که شایستگی ندارند به آن بارگاه نرسند).

بنده از بعد فلسفي عرض نكردم . از جنبه بروز و ظهور اعمال و نيات او نسبت به بني آدم عرض كردم كه تمام نيات و اعمال او شر است .بله در مجموعه دستگاه خلقت ، وجود او خير است اما در برابر انسان به جهت عداوتي كه دارد جز شر براي بشر نمي خواهد .
اجازه بفرماييد از موضوع تاپيك دور نشويم . اگر در خصوص بحث اصليمان سوالي باقي مانده بحث را ادامه دهيم .
با تشكر از شما

رهروی شهدا;410495 نوشت:
با آیه الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه چگونه قابل جمع است؟

ایشان هم حرف شیطان را استماع کرده ولی از شیطان تبعیت نکرده.
البته از خود حرف لااله الا الله تبعیت کرده یعنی موحد بوده
ولی از حرف شیطان که گفته هرچی من میگم تو هم بگو تبعیت نکرده. یعنی خواسته بگه من از تو تبعیت نمیکنم. و این بدان معنی نیست که از خود حرف لا اله الا الله تبعیت نمیکنه.

چگونه جادوگران جادوگري كردند ؟
پرسش: در داستان حضرت موسی همه ی ما میدانیم که عصای حضرت موسی به وسیله ی خدا به ازدها تبدیل شد و دیگر مار ها را از بین برد . اما طناب جادوگران چگونه مار شد؟ مگر جادوی اینگونه داریم؟شما دیده اید جادوگری طنابی را مار کند؟

پاسخ: طناب جادوگران مار نشد بلكه به خيال و تصور اينگونه مي آمد كه آنها حركت مي كنند . قرآن كريم به اين امر تصريح مي نمايد:
...فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى(1)
پس ناگهان ريسمانها و چوبدستى ‏هايشان بر اثر سحرشان در خيال او [چنين] مى ‏نمود كه آنها به شتاب مى ‏خزند
همانگونه كه عرض كرديم ريسمانهاي ساحران به طناب تبديل نشدند بلكه سحر سحره موجب گشت كه در نظر بيننده ، طنابها به حركت در آيند و چون مار بخزند .
اصولا حوزه ي تاثير سحر ، تصورات و خيال است و سحر نمي تواند واقعيت را تغيير بدهد مگر اينكه فرد مسحور شده خودش بر اساس تصور و خيال سحر شده اش كاري در واقعيت انجام بدهد كه واقعيت را عوض كند .
استاد جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايند :
" حوزهٴ تأثير سِحر در خيال است واقعيت را عوض بكند نيست در حوزهٴ خيال افراد اثر مي‌گذارد منتها چون انسان با انديشه كار مي‌كند و ضبط قواي دروني هم مقدور بسياري از افراد نيست همين كه انسان چيزي را تصوّر كرده بعد باور كرده برابر او هم اقدام مي‌كند ديگر چون برابر آن اقدام مي‌كند آثار خارجي خود را به همراه دارد " (2)
لذا هيچ تغييري در طنابها رخ نداد فقط ساحران اينگونه در تصور و خيال بيننده تاثير گذاشتند و به خيال او آوردند كه اين ريسمانها ، در حال حركتند و چون مار مي خزند .

پرسش: با این نظر مخالفم !
سحر می تواند دخل و تصرف مادی انجام دهد. به عنوان نمونه کشتن انسانها.( در فیلم ملک سلیمان هم دیدیم که جادوی جادوگران باعث کشته شدن همسر حضرت سلیمان شد ).

پاسخ: اولا جسدي كه بر تخت حضرت سليمان عليه السلام افتاده بود جسد همسرش نبود بلكه روايات در اين باب مختلف است اما هيچ يك در تفاسير الميزان و نمونه به جسد همسر حضرت سليمان دلالت ندارند (3)
وثانيا خداوند در قرآن كريم اين كار را به خودش نسبت مي دهد و مي فرمايد : " وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ"(4)
و قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم پس به توبه باز آمد
بنابراين اين مساله از سر سحر و جادو نبود .

پرسش : فرق سحر و جادو با دعا و توسل چيست ؟ ساحر هم با خواندن وردي موجب بروز يك حادثه يا جرياني كه مطلوبش هست مي شود و ما هم با ادعيه همين كار را انجام مي دهيم .
پاسخ: در روايتي آمده است كه"فردي از امام صادق (ع) سؤال كرد كه: مرا خبر دهيد از سحر كه اصل آن چيست و چگونه ساحر مي‌تواند كارهاي عجيبي كه وصف مي‌نمايد انجام دهد؟ حضرت فرمودند: سحر اقسامي دارد: 1ـ يك نوع آن به منزلة پزشكي است، همچنان كه پزشكان براي هر مريضي دوايي پيدا كرده‌اند، علم سحر هم براي هر سلامتي مرَضي و براي هر عافيتي، آفتي و براي هر معنايي حيله‌اي، چاره انديشي كرده‌اند. 2ـ نوع ديگري از سحر، تردستي و سرعت در عمل و چشم‌بندي است. 3ـ نوع ديگر از سحر آن است كه راه جلب شيطان از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنان توسط دوستان شيطان انجام مي‌شود...."(5)
لذا همانگونه كه ملاحظه مي شود ، در سحر غالبا انجام امور منفي مد نظر است ، تخريب ، ايجاد ضرر ، ايجاد بيماري ، جدايي، ايجاد گرفتاري و غم و ... انجام مي شودو در ثاني راه انجام برخي از انواع آن ، جلب شيطان يا كمك گرفتن از دوستان شيطان است . حتي استفاده از سحر براي ايجاد امور مثبت نظير ايجاد محبت بين زن و شوهر، افزايش روزي ، فرزند دار شدن و... نيز حرام است ،در روايت وارد شده است كه زني خدمت حضرت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد يا رسول الله همسري دارم كه از من بدش مي‌ آيد و من كاري كرده‌ام (سحر و جادو) كه او را نسبت به خود مهربان سازم. حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «واي بر تو دينت را تيره نمودي، و سه بار فرمود: «ملائكة بزرگوار بر تو لعنت مي‌كنند، پس فرمود: «ملائكة آسمان بر تو لعنت مي‌فرستند، ملائكة زمين بر تو لعنت مي‌فرستند.»(6) در اسلام ،هدف ، وسيله را توجيه نمي كند .
اما استعانت از قرآن و نماز و ادعيه اولا براي جلب روزي يا شفاي بيماران يا رفع گرفتاري و ... است و ثانيا به دستور و تاكيد خداوند و يا توصيه نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) و ائمه عليهم السلام است .
توسل به ابليس و دوستان او كه دشمن قسم خورده ما هستند حتي براي بهترين و مثبت ترين امور هم جايز نيست ؛ مى ‏گويند:" يك بار شيطان و ابليس بر عيسى بن مريم عليهما السلام تمثّل يافت و به او گفت: بگو، لا اله الا الله. عيسى عليه السلام گفت: نمى گويم. شيطان گفت: مگر اين كلمه كلمه توحيدی نيست؟ مگر اين شعار هم انبياء نيست؟ مگر اين شعار، شعار خداپرستان نيست؟ پس چرا آن را نمى ‏گويى؟ عيسي عليه السلام گفت: براى اين كه كلّ وجودِ تو، شر است و تو از اين تقاضا، هدفى منفى دارى؛ براى همين من اين لااله الا الله‏اى كه تو مى‏ خواهى، نمى‏ گويم. ولى اگر خدا از من بخواهد كه لا اله‏ الا الله را بگويم، گوشت، پوست، استخوان، رگ و پى من هم آن لا اله الا الله را مى ‏گويد."(7)
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد :" وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا "(8)
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى ‏كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى ‏افزايد
بنابراين قرآن مايه شفا و رحمت است و توسل به آيات ، كلمات و سور شريفش بر طبق دستور العمل معصومين عليهم السلام ، شفا و رحمت در هر مساله اي را در پي دارد و راه رفع گرفتاريها و تسكين آلام و جلب نعم و منفعتها همين است و توسل به سحر و جادو حكم بيراهه هاي منجر به بيابان و باتلاق را در برخورد با آنها دارد .از دشمن قسم خورده بني آدم ، اميد خير داشتن ، ساده لوحي است :
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(9)
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى ‏برم
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلًا(10)
[سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه‏ كن خواهم كرد

(1)- طه/66
(2)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه طه ، جلسه 26
(3)- ر.ك : الميزان ، ج 17، ص 314و نيز ر.ك: تفسير نمونه ، ج 19 ، ص 280
(4)- ص/34
(5)- بحارالانوار، ج 10، ص 164، روايت 2، باب 13
(6)- ميزان الحكمه، ج 4، ص 410
(7)- إحياء علوم الدين، جلد 8، ص 53
(8)- اسراء/82
(9)- ص/82
(10)- اسراء/62
كليدواژه ها: سحر، تاثير جادو، تصرف در خيال ، تصرف مادي ، تفاوت سحر و دعا

موضوع قفل شده است