جمع بندی آیا طبق این احادیث «ولد الزنا» به بهشت داخل نمی‌شود؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا طبق این احادیث «ولد الزنا» به بهشت داخل نمی‌شود؟

هيثمي در مجمع الزوايد (6/257) نقل مي كند كه: ابوهريره روايت كرده از رسول الله (ص) كه: «لا يدخل ولد الزنا الجنه و لا شي ءمن نسله، الي سبعه آباء = داخل نمي شود ولدالزنا به بهشت، و نه كسي از نسل او، تا هفت پدر!»

نيز در همين كتاب (6/258) از ابوموسي روايت مي كند از پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «لا يبغي علي الناس الا ولد بغي، و الا من غيه عرق منه = مردم آزاري نمي كند مگر ولدالزنا، يا كسي كه رگي از حرام زادگي در او باشد!».

عظيم آبادي در عون المعبود (10/359) حديث متواتر و مشهور پيامبر اكرم (ص) را نقل نموده: «ولد الزنا شر الثلاثه = زنا زاده، بدترين سه نفر است» (يعني از ميان پدر و مادر و فرزند، فرزندي كه حرام باشد از پدر و مادر زناكار خود بدتر است)

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صدرا


با سلام و عرض ادب

1) باید توجه داشت که در افرادی که ثمره زنا هستند، هر چند زمینه و بستر انحراف وجود دارد؛ اما این امر فی نفسه علت تامه برای انحراف فرد نخواهد بود، و این امر به تنهایی باعث آن نخواهد بود که شخص قدرت بر انتخاب را نداشته و جبرا در مسیر شقاوت قرار گیرد، که چنین فرضی با عمومیت امتحان و مکلف بودن عباد در تعارض است؛ زیرا امتحان در مورد کسی است که قدرت بر انتخاب خیر و شر را داشته؛ نه این که مجبور به ارتکاب شر بوده باشد. علاوه بر این که عقاب نمودن شخص مجبور امری قبیح خواهد بود. بنابراین ولد زنا نیز مکلف است و او قدرت بر حرکت در صراط مستقیم را خواهد داشت و او تنها مسؤول عمل خویش خواهد بود؛ نه مسؤول عمل والدین؛ همچنان که قرآن می‌فرماید:
«ولا تزر وازرة وزر أخرى» (1) و هيچ بار بردارى بار (گناه) ديگرى را بر نمى‏‌دارد. و از آن جا که پاداش الهی برای مطیعین بوده، و موانع پیش رو در مورد ولد زنا، بیش از دیگران بوده؛ تبعا خود مستلزم پاداش بیشتری خواهد بود؛ نه این که خداوند بنده مطیعی را به جرم این که وی نا خواسته ثمره ی زنا بوده را از ورود به بهشت منع نماید، که این امر با هیچ ملاک عقلی و شرعی‌ای سازگاری نداشته و با عدالت الهی نیز در سر ستیز است.
2) وجود این اخبار که اسناد آن عامی هستند و همگی در زمره اخبار آحادی هستند که از طریق افراد غیر موثق نقل شده‌اند نمی‌تواند به تنهایی امری را در این موضوع ثابت نماید؛ علاوه بر تعارض با ادله عقلی و نقلی؛ از این رو، صاحبان کتاب‌های حدیثی که احکام روایات را نیز بیان نموده‌اند، حکم به ضعف چنین اخباری داده‌اند. (2)
3) در باره خبر اول هیثمی، وی خود حکم به ضعف روایت نموده است: «و عن أبي هريرة قال قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) لا يدخل ولد الزنا الجنة و لا شئ من نسله إلى سبعة آباء. رواه الطبراني في الأوسط و فيه الحسين بن إدريس وهو ضعيف» (3) عن أبي هريرة قال قال رسول الله لا يدخل ولد الزنا الجنة ولا شئ من نسله إلا سبعة آباء * لم يرو هذا الحديث عن إبراهيم إلا عمرو» یعنی عمرو تنها راوی روایت کننده این روایت است. و در رتبه او شاهد و متابعی وجود ندارد.
با توجه به مطالب فوق متن این حدیث مورد پذیرش نیست ولو اینکه فرضا با اصح اسناد نیز نقل شود.
4) در مورد روایت دوم : «لا يبغي على الناس إلا ولد بغى وإلا من فيه عرق منه» می‌گوئیم: هیثمی بعد از نقل روایت می گوید: که رجال این حدیث رجال صحیح ند، به جز ابوالولید. از جهت سندی می توان ضعف این روایت را اصلاح نمود، واز جهت متن نیز متن آن قابل توجیه است، از این رو، نمی‌توان حکم به وضع آن داد.
5) درباره روایت سوم می‌گوئیم: حدیث به صورت مشروط نیز نقل شده است: «ولد الزنا شر الثلاثة إذا عمل بعمل أبويه» (4)؛ یعنی زنازاده بدترین سه نفر است در صورتی که او نیز همانند والدین خود عمل کند؛ زیرا وی در این صورت زنا زاده‌ای است که زناکار نیز هست؛ از این رو، این روایت با این زیاده از جهت متن دارای اشکال نیست؛ هرچند که سند آن ضعیف است.
6) بررسی اسناد این روایات به این که اثبات موضوع بودن آنها شود احتیاج به تتبع بیشتری دارد.

منابع:

1. فاطر: 35/ 18.
2.
این روایات اگر هم مجعول نباشند به واسطه ی تعارض با ادله دیگر قابل پذیرش نیستند و علم به صدور آنها حاصل نمی‌گردد؛ علاوه بر این که ممکن است این اخبار دارای اصلی بوده‌اند که دچار تحریف شده‌اند.
3.
هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج 6، ص 257.
4.
مناوی، محمد، فیض القدیر، ج 6، ص 472.

سلام در احادیثی دیگر آمده که مثلا کسی حضرت علی را دوست نداشته باشد ولد الزنا است
یا شراكت شيطان در نطفه دشمن حضرت علی بیان شده و امثال این احادیث
آیا برفرض صحیح بودن سند چنان احادیثی ،قابل قبول هستند؟
آیا حتما ولد الزنا دشمن علی است و کسی که دشمن علی باشد حرامزاده است؟

vivaziba;374669 نوشت:
سلام در احادیثی دیگر آمده که مثلا کسی حضرت علی را دوست نداشته باشد ولد الزنا است
یا شراكت شيطان در نطفه دشمن حضرت علی بیان شده و امثال این احادیث
آیا برفرض صحیح بودن سند چنان احادیثی ،قابل قبول هستند؟
آیا حتما ولد الزنا دشمن علی است و کسی که دشمن علی باشد حرامزاده است؟

دکتر عصام عماد یک وهابی شیعه شده صراحتا اظهار می کند که در زمان وهابی بودن رسما دشمن امیرالمومنین امام علی ع بود و بعد از تشرف به تشیع افتخار می کند که جزو محبان و دوستداران آن امام همام شده است.
آیا می توان گفت در زمان دشمنی با امام علی ع ایشان حرامزاده بودند و حالا حلال زاده شده اند ؟

[="Tahoma"]دوستان اگر واقعا دنبال هدایت هستید به قول امام علی ع علیکم بالقرآن
روایات مثل قوطی عطاری می مانند هرچیزی که بخواهی دارند. اصلا عقلی نیست به سخنی که در صحت و سقم آن شک است رجوع کنید.
قرآن خیلی دقیق از جزیی ترین تا کلی ترین ها را بیان کرده و به خاطر همین است که می فرماید تبیان لکل شی
پس:
اگر دنبال هدایت هستید این احادیث که اکثرا جعلی هستند را به فراموشی بسپارید و به سوی قرآن بروید.

[="Blue"]

ma44;375293 نوشت:
قرآن خیلی دقیق از جزیی ترین تا کلی ترین ها را بیان کرده و به خاطر همین است که می فرماید تبیان لکل شی

سلام
شما می توانید به من بگید که قرآن همه چیز داره و روایات به قول شما قوطی عطاری است چطور ما زکات بدهیم؟ چقدر زکات بدهیم؟ از کجای قرآن برای ما این را بیان می کنی؟[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

ma44;375293 نوشت:
دوستان اگر واقعا دنبال هدایت هستید به قول امام علی ع علیکم بالقرآن
روایات مثل قوطی عطاری می مانند هرچیزی که بخواهی دارند. اصلا عقلی نیست به سخنی که در صحت و سقم آن شک است رجوع کنید.
قرآن خیلی دقیق از جزیی ترین تا کلی ترین ها را بیان کرده و به خاطر همین است که می فرماید تبیان لکل شی
پس:
اگر دنبال هدایت هستید این احادیث که اکثرا جعلی هستند را به فراموشی بسپارید و به سوی قرآن بروید.

قرآن تبیان لکل شیء است.ما هم قبول داریم.اما خود این کتاب شریف که همه چیز را تبیین می کند،تبیین کرده که برای تبیین و تشخیص بعضی امور رجوع کنید به معصوم (ع).بنابراین رجوع به احادیث و روایات منافاتی ندارد با تبیان لکل شیء بودن قرآن.بلکه رجوع به معصوم (ع) داخل در تبیان بودن قرآن است و یکی از تبیین های قرآن محسوب می شود.
حالا شما به سوال جناب ask جواب بدید.کیفیت و کمیت پرداخت زکات را برای ما بیاورید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

شايد منظورشون این بود که به هر حدیثی نباید رجوع شود
حتی بعضی از احادیث صحیح!!
نظر من هم همین است

ask;375325 نوشت:
شما می توانید به من بگید که قرآن همه چیز داره و روایات به قول شما قوطی عطاری است چطور ما زکات بدهیم؟ چقدر زکات بدهیم؟ از کجای قرآن برای ما این را بیان می کنی؟

لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدیثاً یُفْتَرى‏ وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
111 يوسف


خداوند هرآنچه لازم بوده تفصيل داده است. مگر مي شود زكاتي كه هم پاي نماز به كرار در قرآن آمده است معلوم نباشد و براي شرح آن به كلام غير خدا رجوع كرد.
لذا جهت اينكه بحث زكات در قرآن مشخص شود پيشنهاد مي شود تاپيكي ايجاد كنيد تا مفصلا بررسي كنيم زيرا به احتمال زياد اگر بخواهيم اين مبحث را اينجا باز كنيم مثل بقيه تاپيك ها به عنوان عدم ارتباط با موضوع تاپيك حذف مي شود.


بن موسی;375341 نوشت:
قرآن تبیان لکل شیء است.ما هم قبول داریم.اما خود این کتاب شریف که همه چیز را تبیین می کند،تبیین کرده که برای تبیین و تشخیص بعضی امور رجوع کنید به معصوم (ع).بنابراین رجوع به احادیث و روایات منافاتی ندارد با تبیان لکل شیء بودن قرآن.بلکه رجوع به معصوم (ع) داخل در تبیان بودن قرآن است و یکی از تبیین های قرآن محسوب می شود.

روايات بايد بر قرآن عرضه شوند.

صدا;373143 نوشت:
اين حديث ها درستند يا جعلي اند؟

سلام، وقتي متن روايتي با عقل يا با قرآن سازگار نبود، ديگر فرصت به بررسي سند نمي رسد.
اين روايت با عقل كه قطعا سازگار نيست . آيات متفاوتي نيز دلالت دارند كه عمل هر كس به خودش مربوط است و حسب و نسب ارتباطي به انسان ندارد: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‏اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد. (97)

اين آيه شرط رسيدن به حياط طيبه را ايمان و عمل صالح معرفي مي كند و روايتي كه با قرآن نسازد، ارزشي ندارد: الكافي ج‏1 69 باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب ..... ص : 69
1 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوه‏
اصول كافى-ترجمه مصطفوى ج‏1 88 1 - ..... ص : 88
رسول خدا (ص) فرمود: براى هر امر حقى و حقيقتى موجود است (كه بسوى آن حق رهبرى ميكند) و بر سر هر امر درستى نورى موجود است، پس آنچه موافق قرآنست اخذ كنيد و آنچه مخالف قرآنست ترك نمائيد (زيرا قرآن نور است و حقيقت كه مردم را بحق و صواب دلالت كند)


(45) الجاثية : 6
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ

با سلام

قبلا بحثهايي داشته ايم :

http://iranclubs.net/forums/showthread.php?t=5319&page=3

سؤال:
آیا حدیث: داخل نمی‌شود ولد الزنا به بهشت و نه كسي از نسل او تا هفت پدر!» معتبر می باشند؟

پاسخ:
1) هر چن
د در افرادی که ثمره ی زنا بوده زمینه و بستر انحراف وجود داشته؛ اما این مسئله به تنهائی علت تمام برای انحراف این افراد نبوده و چنین مانعی به تنهایی باعث آن نخواهد بود که شخص قدرت بر انتخاب را نداشته و جبرا در مسیر شقاوت قرار گیرد، که در این صورت این امر با عمومیّت امتحان و مکلّف بودن بندگان در تعارض خواهد بود؛
زیرا امتحان در مورد کسی است که قدرت بر انتخاب خیر و شر را داشته؛ نه این که مجبور به ارتکاب شر بوده باش
د. علاوه بر این که عقاب نمودن شخص مجبور نیز امری قبیح بوده؛ بنابراین ولد زنا نیز مکلف است و او قدرت بر حرکت در صراط مستقیم را خواهد داشت و او تنها مسؤول عمل خویش خواهد بود؛ نه مسؤول عمل والدین؛
همچنان که قرآن می‌فرماید:
«ولا تزر وازرة وزر أخرى» (1) و هيچ بار بردارى بار (گناه) ديگرى را بر نمى‏‌دارد. و از آن جا که پاداش الهی برای مطیعین بوده و موانع پیش رو نیز در مورد ولد زنا، بیش از دیگران است؛ تبعا چنین مانعی خود مستلزم پاداش بیشتری در حق اوست؛ نه این که خداوند بنده ی مطیعی را به جرم این که وی نا خواسته ثمره ی زنا بوده را از ورود به بهشت منع نماید، که چنین امری با هیچ ملاک عقلی و شرعی‌ای سازگاری نداشته و با عدالت الهی نیز ناسازگار است.

2) با توجه به مطالب فوق اگر روایتی نقل شده باشد که مخالف اصول عقلی و نقلی قطعی بوده باشد، در صورت عدم امکان توجیه متن آن؛ روایت طرح گردیده و در زمره ی اخبار مردود قرار می گیرد.

3) این اخبار از متون اهل سنت نقل شده که هیثمی در کتاب: «مجمع الزوائد» حکم روایی آنها را بیان نموده است. بر این اساس وی سند روایت اول را ضعیف دانسته است: «و عن أبي هريرة قال قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) لا يدخل ولد الزنا الجنة و لا شئ من نسله إلى سبعة آباء. رواه الطبراني في الأوسط و فيه الحسين بن إدريس وهو ضعيف». (2)
در مورد روایت دوم: « لَا يَبْغِي عَلَى النَّاسِ إِلَّا وَلَدُ بَغِيٍّ وَإِلَّا مَنْ فِيهِ عِرْقٌ مِنْهُ». (3) هیثمی بعد از نقل روایت می گوید: راویان این خبر به جز «ابوالولید»که شخصی مجهول است از رجال صحیح می باشند؛ لذا این خبر به واسطه ی وجود شخص مجهول ضعیف می باشد؛ هر چند که از جهت متن دارای اشکال خاصی نیست.
در مورد روایت سوم نیز که به نقل از کتاب «عون المعبود» ذکر شده، هیثمی آنرا در «مجمع الزوائد» به شکل مشروط روایت نموده:
«ولد الزنا شر الثلاثة إذا عمل بعمل أبويه»؛ (4) یعنی زنازاده بدترین سه نفر است در صورتی که او نیز همانند والدین خود عمل کند؛ زیرا وی در این صورت زنا زاده‌ای است که زناکار نیز هست؛ از این رو، این روایت با این زیاده از جهت متن دارای اشکال نخواهد بود؛ هرچند که سند آن ضعیف است.

منابع:

1. فاطر: 35/ 18.
2.
هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج 6، ص 257.
3.
همان، ص258.
4. همان، ص257.


موضوع قفل شده است