جمع بندی معیار های برتری

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معیار های برتری

به نام خدا
سلام
لطفا ملاک و معیار های برتری انسان ها نسبت به یکدیگر را از دیدگاه قرآن و در احادیث بیان کنید.


با نام الله

کارشناس بحث: مجید

بی نام و نشان;349510 نوشت:
به نام خدا سلام لطفا ملاک و معیار های برتری انسان ها نسبت به یکدیگر را از دیدگاه قرآن و در احادیث بیان کنید.

_____________________________________________
با صلوات بر محمد وآل محمد
وبا سلام وعرض ادب خدمت شما
ملاک و معیار برتر ی انسان ها بر یکدیگر از منظر قرآن طبق آیه 13 سوره حجرا ت عبارتست از:« إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛بى‏ ترديد گرامى ‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. يقيناً خدا دانا و آگاه است.»
حال به چرایی این مطلب نگاهی گذرا می اندازیم:
قرآن بزرگترين امتياز را براى تقوى قرار داده و آن را تنها معيار سنجش ارزش انسان ها مى‏ شمرد.
در جاى ديگر تقوى را بهترين زاد و توشه شمرده، مى‏ گويد:" وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏" (بقره- 197).
و در جاى ديگر لباس تقوى را بهترين لباس براى انسان مى ‏شمرد وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ (اعراف- 26).
و در آيات متعددى يكى از نخستين اصول دعوت انبياء را" تقوى" ذكر كرده، و بالآخره در جاى ديگر اهميت اين موضوع را تا آن حد بالا برده كه خدا را" اهل تقوى" مى ‏شمرد، و مى‏ گويد: هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (مدثر- 56).
قرآن،" تقوى" را نور الهى مى‏ داند كه هر جا راسخ شود، علم و دانش مى‏ آفريند وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره- 282).
و نيز" نيكى" و" تقوى" را قرين هم مى‏ شمرد، وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏.
و" عدالت" را قرين" تقوى" ذكر مى‏ كند: اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏.
اكنون بايد ديد حقيقت تقوى اين سرمايه بزرگ معنوى و اين بزرگترين افتخار انسان با اين همه امتيازات چيست؟
قرآن اشاراتى دارد كه پرده از روى حقيقت تقوى بر مى‏ دارد: در آيات متعددى جاى تقوى را" قلب" مى‏ شمرد، از جمله مى‏ فرمايد:
أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏:" آنها كه صداى خود را در برابر رسول خدا ص پائين مى‏ آورند و رعايت ادب مى‏ كنند كسانى هستند كه خداوند قلوبشان را براى پذيرش تقوى آزموده است" (حجرات- 3).
قرآن،" تقوى" را نقطه مقابل" فجور" ذكر كرده، چنان كه در آيه 8 سوره شمس مى‏ خوانيم: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها:" خداوند انسان را آفريد و راه فجور و تقوى را به او نشان داد".
قرآن هر عملى را كه از روح اخلاص و ايمان و نيت پاك سرچشمه گرفته باشد بر اساس" تقوى" مى‏ شمرد، چنان كه در آيه 108 سوره توبه در باره مسجد" قبا" كه منافقان مسجد" ضرار" را در مقابل آن ساختند مى‏ فرمايد:
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ:" مسجدى كه از روز نخست بر شالوده تقوى باشد شايسته‏ تر است كه در آن نماز بخوانى".
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مى‏ شود كه" تقوى" همان احساس مسئوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مى‏ شود و او را از" فجور" و گناه باز مى‏ دارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت مى‏ كند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگيها مى‏ شويد.

تقوی در نگاه امام علی (ع)
امير مؤمنان على ع (در نهج البلاغه) تعبيرات گويا و زنده‏ اى پيرامون تقوى دارد، و تقوى از مسائلى است كه در بسيارى از خطب و نامه‏ ها و كلمات قصار حضرت علی (ع)روى آن تكيه شده است.
در يك جا تقوى را با گناه و آلودگى مقايسه كرده چنين مى ‏گويد:
الا و ان الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فى النار! الا و ان التقوى مطايا ذلل حمل عليها اهلها، و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنة!:
" بدانيد گناهان هم چون مركب هاى سركش است كه گناه كاران بر آنها سوار مى‏ شوند، و لجامشان گسيخته مى‏ گردد، و آنان را در قعر دوزخ سرنگون مى‏ سازد.
اما تقوى مركبى است راهوار و آرام كه صاحبانش بر آن سوار مى‏ شوند، زمام آن ها را به دست مى‏ گيرند، و تا قلب بهشت پيش مى‏ تازند"! «نهج البلاغه" خطبه 16»
مطابق اين تشبيه لطيف، تقوى همان حالت خويشتن دارى و كنترل نفس و تسلط بر شهوات است، در حالى كه بى تقوايى همان تسليم شدن در برابر شهوات سركش و از بين رفتن هر گونه كنترل بر آنها است.
و در جاى ديگرى مى‏ فرمايد:
اعلموا عباد اللَّه ان التقوى دار حصن عزيز، و الفجور دار حصن ذليل، لا يمنع اهله، و لا يحرز من لجا اليه، الا و بالتقوى تقطع حمة الخطايا:
" بدانيد اى بندگان خدا كه تقوا قلعه‏ اى محكم و شكست‏ ناپذير است، اما فجور و گناه حصارى است سست و بى دفاع كه اهلش را از آفات نجات نمى‏ دهد و كسى كه به آن پناهنده شود در امان نيست، بدانيد انسان تنها به وسيله تقوا از گزند گناه مصون مى‏ ماند" «نهج البلاغه" خطبه 157».
و باز در جاى ديگر مى‏ افزايد:
فاعتصموا بتقوى اللَّه فان لها حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته.
" چنگ به تقواى الهى بزنيد كه رشته‏اى محكم و دستگيره‏اى است استوار و پناهگاهى است مطمئن"! «نهج البلاغه" خطبه 190».
از لابلاى مجموع اين تعبيرات حقيقت و روح تقوى به خوبى روشن مى ‏شود.
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه تقوى ميوه درخت ايمان است، و به همين دليل براى به دست آوردن اين سرمايه عظيم بايد پايه ايمان را محكم ساخت.
البته ممارست بر اطاعت، و پرهيز از گناه، و توجه به برنامه‏ هاى اخلاقى، بلكه تقوى را در نفس راسخ مى ‏سازد، و نتيجه آن پيدايش نور يقین وایمان شهودى در جان انسان است، و هر قدر نور" تقوى" افزون شود نور" يقين" نيز افزون خواهد شد، و لذا در روايات اسلامى مى‏ بينيم" تقوى" يك درجه بالاتر از" ايمان" و يك درجه پائين‏ تر از" يقين" شمرده شده! امام على بن موسى الرضا ع مى ‏فرمايد:
الايمان فوق الاسلام بدرجة، و التقوى فوق الايمان بدرجة، و اليقين فوق التقوى بدرجة، و ما قسم فى الناس شى‏ء اقل من اليقين:
" ايمان يك درجه برتر از" اسلام" است، و" تقوى" درجه‏ اى است بالاتر از" ايمان" و" يقين" درجه‏ اى برتر از" تقوى" است و هيچ چيز در ميان مردم كمتر از" يقين" تقسيم نشده است" «بحار الانوار جلد 70 صفحه 13».

-------------------------------------------------------
تفسير نمونه، ج‏22، صص: 208-205-

بی نام و نشان;349510 نوشت:
لطفا ملاک و معیار های برتری انسان ها نسبت به یکدیگر را از دیدگاه قرآن و در احادیث بیان کنید.

سلام
در بسیاری از روایات عقل معیار برتری معرفی شده است و تقوی هم همان ظهور عقل منور به نور دین در مقام عمل است
والله الموفق
موضوع قفل شده است