جمع بندی معیار های برتری
تبهای اولیه
به نام خدا سلام لطفا ملاک و معیار های برتری انسان ها نسبت به یکدیگر را از دیدگاه قرآن و در احادیث بیان کنید.
_____________________________________________
با صلوات بر محمد وآل محمد
وبا سلام وعرض ادب خدمت شما
ملاک و معیار برتر ی انسان ها بر یکدیگر از منظر قرآن طبق آیه 13 سوره حجرا ت عبارتست از:« إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛بى ترديد گرامى ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. يقيناً خدا دانا و آگاه است.»
حال به چرایی این مطلب نگاهی گذرا می اندازیم:
قرآن بزرگترين امتياز را براى تقوى قرار داده و آن را تنها معيار سنجش ارزش انسان ها مى شمرد.
در جاى ديگر تقوى را بهترين زاد و توشه شمرده، مى گويد:" وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى" (بقره- 197).
و در جاى ديگر لباس تقوى را بهترين لباس براى انسان مى شمرد وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ (اعراف- 26).
و در آيات متعددى يكى از نخستين اصول دعوت انبياء را" تقوى" ذكر كرده، و بالآخره در جاى ديگر اهميت اين موضوع را تا آن حد بالا برده كه خدا را" اهل تقوى" مى شمرد، و مى گويد: هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (مدثر- 56).
قرآن،" تقوى" را نور الهى مى داند كه هر جا راسخ شود، علم و دانش مى آفريند وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره- 282).
و نيز" نيكى" و" تقوى" را قرين هم مى شمرد، وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى.
و" عدالت" را قرين" تقوى" ذكر مى كند: اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.
اكنون بايد ديد حقيقت تقوى اين سرمايه بزرگ معنوى و اين بزرگترين افتخار انسان با اين همه امتيازات چيست؟
قرآن اشاراتى دارد كه پرده از روى حقيقت تقوى بر مى دارد: در آيات متعددى جاى تقوى را" قلب" مى شمرد، از جمله مى فرمايد:
أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى:" آنها كه صداى خود را در برابر رسول خدا ص پائين مى آورند و رعايت ادب مى كنند كسانى هستند كه خداوند قلوبشان را براى پذيرش تقوى آزموده است" (حجرات- 3).
قرآن،" تقوى" را نقطه مقابل" فجور" ذكر كرده، چنان كه در آيه 8 سوره شمس مى خوانيم: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها:" خداوند انسان را آفريد و راه فجور و تقوى را به او نشان داد".
قرآن هر عملى را كه از روح اخلاص و ايمان و نيت پاك سرچشمه گرفته باشد بر اساس" تقوى" مى شمرد، چنان كه در آيه 108 سوره توبه در باره مسجد" قبا" كه منافقان مسجد" ضرار" را در مقابل آن ساختند مى فرمايد:
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ:" مسجدى كه از روز نخست بر شالوده تقوى باشد شايسته تر است كه در آن نماز بخوانى".
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مى شود كه" تقوى" همان احساس مسئوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مى شود و او را از" فجور" و گناه باز مى دارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت مى كند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگيها مى شويد.
تقوی در نگاه امام علی (ع)
امير مؤمنان على ع (در نهج البلاغه) تعبيرات گويا و زنده اى پيرامون تقوى دارد، و تقوى از مسائلى است كه در بسيارى از خطب و نامه ها و كلمات قصار حضرت علی (ع)روى آن تكيه شده است.
در يك جا تقوى را با گناه و آلودگى مقايسه كرده چنين مى گويد:
الا و ان الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فى النار! الا و ان التقوى مطايا ذلل حمل عليها اهلها، و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنة!:
" بدانيد گناهان هم چون مركب هاى سركش است كه گناه كاران بر آنها سوار مى شوند، و لجامشان گسيخته مى گردد، و آنان را در قعر دوزخ سرنگون مى سازد.
اما تقوى مركبى است راهوار و آرام كه صاحبانش بر آن سوار مى شوند، زمام آن ها را به دست مى گيرند، و تا قلب بهشت پيش مى تازند"! «نهج البلاغه" خطبه 16»
مطابق اين تشبيه لطيف، تقوى همان حالت خويشتن دارى و كنترل نفس و تسلط بر شهوات است، در حالى كه بى تقوايى همان تسليم شدن در برابر شهوات سركش و از بين رفتن هر گونه كنترل بر آنها است.
و در جاى ديگرى مى فرمايد:
اعلموا عباد اللَّه ان التقوى دار حصن عزيز، و الفجور دار حصن ذليل، لا يمنع اهله، و لا يحرز من لجا اليه، الا و بالتقوى تقطع حمة الخطايا:
" بدانيد اى بندگان خدا كه تقوا قلعه اى محكم و شكست ناپذير است، اما فجور و گناه حصارى است سست و بى دفاع كه اهلش را از آفات نجات نمى دهد و كسى كه به آن پناهنده شود در امان نيست، بدانيد انسان تنها به وسيله تقوا از گزند گناه مصون مى ماند" «نهج البلاغه" خطبه 157».
و باز در جاى ديگر مى افزايد:
فاعتصموا بتقوى اللَّه فان لها حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته.
" چنگ به تقواى الهى بزنيد كه رشتهاى محكم و دستگيرهاى است استوار و پناهگاهى است مطمئن"! «نهج البلاغه" خطبه 190».
از لابلاى مجموع اين تعبيرات حقيقت و روح تقوى به خوبى روشن مى شود.
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه تقوى ميوه درخت ايمان است، و به همين دليل براى به دست آوردن اين سرمايه عظيم بايد پايه ايمان را محكم ساخت.
البته ممارست بر اطاعت، و پرهيز از گناه، و توجه به برنامه هاى اخلاقى، بلكه تقوى را در نفس راسخ مى سازد، و نتيجه آن پيدايش نور يقین وایمان شهودى در جان انسان است، و هر قدر نور" تقوى" افزون شود نور" يقين" نيز افزون خواهد شد، و لذا در روايات اسلامى مى بينيم" تقوى" يك درجه بالاتر از" ايمان" و يك درجه پائين تر از" يقين" شمرده شده! امام على بن موسى الرضا ع مى فرمايد:
الايمان فوق الاسلام بدرجة، و التقوى فوق الايمان بدرجة، و اليقين فوق التقوى بدرجة، و ما قسم فى الناس شىء اقل من اليقين:
" ايمان يك درجه برتر از" اسلام" است، و" تقوى" درجه اى است بالاتر از" ايمان" و" يقين" درجه اى برتر از" تقوى" است و هيچ چيز در ميان مردم كمتر از" يقين" تقسيم نشده است" «بحار الانوار جلد 70 صفحه 13».
-------------------------------------------------------
تفسير نمونه، ج22، صص: 208-205-
لطفا ملاک و معیار های برتری انسان ها نسبت به یکدیگر را از دیدگاه قرآن و در احادیث بیان کنید.
سلام
در بسیاری از روایات عقل معیار برتری معرفی شده است و تقوی هم همان ظهور عقل منور به نور دین در مقام عمل است
والله الموفق