جمع بندی انواع گناهان

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انواع گناهان

سلام
لطف کنید چند نمونه از گناهانی که ممکن است بعضی از ما گرفتار باشیم .ولی گناه بودن انرا کمتر شنیده ایم عنوان کنید.مثلا زنا-دروغ-غیبت را همه میدانیم گناه است.اما مثلا من در جایی خواندم ریا در گفتار نیز نوعی گناه است که این مثلا کمتر عنوان شده بود.لطفا کلیه افراد اگر گناهی سراغ دارید که ممکن است بعضی از ما دچار باشیم و ندانیم را بیان کنید.
ممنون

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: استاد

vitamind 66;333595 نوشت:
سلام
vitamind 66;333595 نوشت:

لطف کنید چند نمونه از گناهانی که ممکن است بعضی از ما گرفتار باشیم .ولی گناه بودن انرا کمتر شنیده ایم عنوان کنید.مثلا زنا-دروغ-غیبت را همه میدانیم گناه است.اما مثلا من در جایی خواندم ریا در گفتار نیز نوعی گناه است که این مثلا کمتر عنوان شده بود.لطفا کلیه افراد اگر گناهی سراغ دارید که ممکن است بعضی از ما دچار باشیم و ندانیم را بیان کنید.
ممنون

سلام علیکم
با تشکر از سوال خوب شما،برای آشنائی شما با گناهان،نام گناهانی را که شهید سید عبدالحسین دستغیب در کتاب گناهان کبیره آورده اند را خدمتتان عرض می کنم،هر کدام نیاز به توضیح داشت،بفرمائید تا خدمتتان عرض کنم.

1-شرک به خدا 2-یأس 3-القنوط من رحمة الله(نا امیدی از رحمت خدا) 4-الأمن من مکر الله(ایمن دانستن خود از مکر خدا) 5-آدم کشی 6-عقوق والدین 7-قطع رحم 8-خوردن مال یتیم 9-ربا خواری 10-زنا 11-لواط 12-قذف(نسبت زنا یا لواط دادن به دیگران) 13-شرابخواری 14-قمار 15-اشتغال بملاهی(سرگرمی به آلات موسیقی) 16-غنا 17-دروغ 18-سوگند دروغ 19-گواهی دروغ 20-گواهی ندادن 21-پیمان شکنی 22-خیانت به امانت 23-دزدی 24-کم فروشی 25-حرام خواری 26-حبس الحقوق(با وجود داشتن حق دیگران را ندادن) 27-فرار از جهاد 28-کمک به ستمگران 29-یاری نکردن ستم دیدگان 30-سحر 31-اسراف 32-کبر ورزیدن 33-خوردن مردار و خون و گوشت خوک 34-ترک عمدی نماز 35-زکات ندادن 36-ترک یکی از واجبات 37-اصرار بر گناه 38-غیبت 39-نمیمه(سخن چینی) 40-ریختن آبروی مومن 41-مکر و نیرنگ 42-احتکار 43-حسد 44-دشمنی کردن با مومن 45-مساحقه(همجنس بازی دو زن) 46-قیادت(واسطه گری برای زنا و لواط) و دیاثت 47-استمناء 48-بدعت 49-حکم ناحق 50-کفران نعمت 51-فتنه 52-بهتان 53-هتک قرآن 54-هتک کعبه 55-هتک مساجد 56-هتک مشاهد مشرفه 57-هتک تربت حسینی

سلام
ممنون از پاسختون ولی من فکر کردم گناهانی که تو کتاب شهید دستغیب (ره)هست شاید گناهان کبیره باشه.نه تمام گناهان.لطفا اگه خودتون گناهانی را میدونید که مردم بی اطلاعند توضیح بدید.
ممنون

vitamind 66;336044 نوشت:
سلام
ممنون از پاسختون ولی من فکر کردم گناهانی که تو کتاب شهید دستغیب (ره)هست شاید گناهان کبیره باشه.نه تمام گناهان.لطفا اگه خودتون گناهانی را میدونید که مردم بی اطلاعند توضیح بدید.
ممنون

به نظر من یکی از گناهان دل شکستن است که شاید خیلی از ما اونو گناه ندونیم.چه بسیار دلها که راحت شکستیم و از کنارش رد شدیم.
ساده تر بگم،هرچی که باعث بشه بنده ی خدا از ما به هردلیلی رنجیده بشه حق الناس محسوب میشه.
یا یکی دیگه از گناهان که میشه بهش اشاره کرد انجام ندادن فرایض الهی است،یعنی انجام ندادن واجبات؛مثلا امربه معروف و نهی از منکر بر من واجب است و بنده این کار را انجام نمیدم و چه بسا به خاطر کوتاهی در انجام این واجب الهی ،مشکلات بیشتر و بزرگتری گریبانگیر جامعه بشه که من نیز توی اون مشکل نقش داشتم چراکه اگر امر به معروف و نهی از منکر میکردم شاید تاثیرگذار بود و مثلا اون مشکل پیش نمیومد و ....

پرسش: خشونت در گفتار

سلام

لطفا در موردگناه خشونت در گفتار كه مربوط به زبان ميباشد كمي توضيح داده و مصاديق انرا بيان كنيد.

ممنون

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

خشونت در گفتار شامل موارد زيادي مي شود، يعني در هر حالتي انسان بايد با لسان نرم و لين سخن بگوي. اما مستدل و محكم. حتي در سوره طه وقتي به موسي و هارون دستور به صحبت با فرعون مي كند سخن با زبان لين و نرم را به آنان سفارش مي كند. كه در آيات 40 تا 60 سوره طه مطرح شده است.

يكي از مصاديق بارز خشونت در گفتار، ناسزاگويي است كه يكي از گناهان بزرگ است و در آيه ده سوره حجرات، خداوند آن را نهي نموده است و پيامبر اكرم(ص) فرمود كه ورود به بهشت بر هر كسي كه فحش و ناسزا گويد، حرام است.(1)

امام باقر(ع) مي فرمايد: ناسزاگويي، اسلحه فرو مايگان بدكار است.(2)

«مقتضاي اطلاق روايات، حرام بودن فحش است با هر كس كه باشد، خواه مسلمان و مومن، يا كافر و فاسق، كوچك يا بزرگ.(3)

روزي اميرالمومنين(ع) شنيد كه مردي به جناب قنبر دشنام مي­دهد و قنبر خود را آماده كرد او را فحش بدهد، حضرت فرياد زد: قنبر، آرام باش! دشنام گويت را با خواري واگذار كه با اين كار خدا را خشنود مي­كني و شيطان را خشمگين مي سازي و دشمنت را كيفر مي دهي.

سپس امام سوگند ياد كرد كه «هرگز شخص با ايمان، پروردگار خود را از چيزي همانند« حلم و خويشتن داري» راضي نساخته، شيطان را با سكوت خشمگين نكرده، احمق را با خاموشي، مجازات ننموده است.(4)

در روايات براي فحش و ناسزاگويي يا ترك آن به خاطر اطاعت از خدا و ترس از عذاب الهي، آثار و نتايجي ذكر شده است.

امام صادق(ع)فرمود: هر كه به مسلماني فحش دهد، خدا بركت را از روزي اش مي گيرد و لطف و رحمتش را از او بر مي دارد او را به خودش واگذار مي نمايد، و زندگي اش را به سوي فساد و تباهي سوق مي دهد.(5)

پيامبر اكرم(ص)فرمود: براي هر كس كاري زشت و ناسزا يا شهوتي رخ نمايد و او به خاطر ترس از خدا از آن بپرهيزد، خدا آتش جهنم را بر وي حرام مي كند و از هول و ترس بزرگ قيامت، نجاتش مي دهد.(6)

دين اسلام نه تنها از دشنام گويي در برخورد با دشنام و ناسزا بر حذر داشته، بلكه حتي از صفات نيك مؤمنان مي­داند كه به هنگام شنيدن ناسزا با رفتار نيك و سلام و درود پاسخ گوييم:«و بندگان خداي رحمان آنان اند كه روي زمين به نرمي (بدون غرور) راه مي روند و چون نادانان آنها را طرف خطاب قرار دهند، به ملايمت پاسخ دهند(سلام گويند)».(7)

از موارد ديگر خشونت در گفتار زخم زبان زدن و با نيش و كنايه حررف زدن است. كه اگر چه ظاهري مثل كلامهاي معمولي دارد. اما در باطن همراه باخشونت فراوان است. قرآن كريم از طعنه زدن و خواندن افراد با لقبهاي ناپسند منع كرده است: َّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‏ (8): يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند!

از ديگر موارد خشونت در گفتار مسخره كردن است كه در ابتداي آيه 11 سوره حجرات به اين مطلب هم اشاره شده است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُم‏(9):
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند.
اينها نمونه هايي از موارد خشونت در گفتار بود اما جهت آگاهي بيشتر مطالعه كتاب گناهان كبيره شهيد دستغيب جلد دوم توصيه مي شود.

پي نوشت ها:

1. هندي، كنزالعمال، الاضواء بيروت، چ 3، 1397، ج3، ص598.

2. سفينةالبحار، چاپ سنگي، ج2، ص346(چاپ قديم)

3. شهيد دستغيب، گناهان كبيره، پارسايان، چ8، 1379، ج2، ص299.

4. سفينةالبحار، همان، ج1، ص300، واژه حلم.

5. كليني، اصول كافي، دارالكتب، چ 4، 1365، ج2، ص226.

6. مجلسي، بحارالانوار، دارالكتب، چ 1 ، ج67، ص378.

7. فرقان(25)آيه 63.

8 و 9. حجرات (49) آيه 11.



موفق باشید.

[="trebuchet ms"]سقط جنین حرام و از گناهان کبیره است و مرتکب آن باید توبه کند و کفاره (دو ماه روزه متوالی) دارد. دیه آن هم از قرار زیر می باشد:
جنین از وقتى که در رحم قرار مى‌ گیرد، به مدت 40 روز، نطفه است. و دیۀ اسقاط آن در این مدت 20 مثقال شرعى طلاى سکه ‌دار است که هر مثقال، هیجده نخود مى ‌باشد، پس از آن، 40 روز علقه یعنى خون بسته شده است و دیۀ آن 40 مثقال است، بعد، 40 روز مضغه یعنى پارۀ گوشتى است، که دیۀ آن 60 مثقال است. (که مجموع چهار ماه مى ‌شود) پس از آن به صورت استخوان مى‌ شود. و دیۀ آن 80 مثقال است. بعد گوشت روییده و صورت‌بندى مى ‌شود، و دیۀ آن 100 مثقال است. و همین که روح در آن دمیده شد، چنانچه پسر باشد دیۀ او هزار مثقال و اگر دختر باشد 500 مثقال شرعى طلاى سکه ‌دار است. و در تمام این صور، اگر عوض هر یک مثقال طلا، ده درهم نقره بدهند کافى است و اگر زن حامله از روى عمد کارى کند که جنین او سقط شود باید دیۀ آن را به تفصیلى که بیان شد به وارث جنین بپردازد و خود او از این دیه ارث نمى‌برد، بلى چنانچه ورثۀ جنین، او را عفو کنند دیه ساقط مى ‌شود ولى در جنینى که روح دمیده شده، کفاره قتل بر او واجب است.[1]
اما در هر حال تا زنده به دنیا نیامده باشد مطلقاً قصاص ندارد.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است: [2]
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
سقط جنین شرعاً حرام است و در هیچ حالتى جایز نبوده و توبه جدى از آن لازم است و باید دیه سقط جنین پرداخت شود که ‏اگر علقه باشد دیه آن چهل دینار است و اگر مضغه باشد شصت دینار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد ‏دینار است و دیه به وارث جنین با رعایت طبقات ارث پرداخت مى‏شود ولى وارثى که مباشر سقط جنین بوده از آن، سهمى ‏ندارد.‏دینار شرعى معادل سکه طلا به وزن یک مثقال شرعى (6 /3 گرم) مى‌باشد و قیمت آن را مى‌توان از بازار بدست آورد.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
انداختن حَمْل پس از انعقاد نطفه ، جایز نیست و دیه وکفاره (دو ماه روزه متوالی) دارد ، مگر این که باقى ماندن حمل براى مادر ضرر جانى داشته باشد ، یا مستلزم حرج شدیدى باشد که معمولاً تحمل نمى‏شود ، که در این صورت قبل از دمیدن روح و جان گرفتن جنین اسقاط آن جایز است ، و بعد از آن مطلقاً جایز نیست . و اگر مادر حمل خود را بیاندازد ، دیه آن بر مادر واجب است ، و باید آن را به پدر یا دیگر ورثه‏ اش بپردازد . و اگر پدر حمل را بیاندازد ، دیه‏اش بر او واجب است ، و باید آن را به مادر بپردازد . و اگر پزشک این عمل را انجام دهد، دیه بر او واجب است ، مگر اینکه وارث ببخشد، هر چند اسقاط جنین به درخواست پدر و مادر باشد. و کافى است در دیه جنین پس از جان گرفتن آن پرداختن پنج هزار و دویست و پنجاه مثقال نقره ، اگر جنین پسر باشد، و نصف این مقدار اگر دختر باشد. و ـ بنابر احتیاط واجب ـ دیه جنینى که در رحم بمیرد نیز همین مقدار است . و اگر جنین جان نداشته باشد در صورتى که نطفه باشد کافى است در دیه آن یکصد و پنج مثقال نقره و اگر خون بسته باشد دویست و ده مثقال ، و اگر گوشت باشد سیصد و پانزده مثقال ، و اگر استخوان داشته باشد چهارصد و بیست مثقال ، و اگر اعضا و جوارحش کامل باشند پانصد و بیست و پنج مثقال . و ـ بنابر احتیاط واجب ـ فرقى بین پسر و دختر در فرض جان نداشتن نیست .و دمیده شدن روح در نطفه در ماه چهارم است مگر اینکه توسط دستگاه های جدید غیر از آن ثابت گردد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
اسقاط جنین حرام است، ولى هرگاه جنین در مراحل ابتدایى باشد، و به صورت انسان کامل در نیامده باشد، و باقیماندن جنین در آن حالت و سپس تولّد ناقص آن به تصدیق اهل اطّلاع متدیّن باعث عسر و حرج شدید براى پدر و مادر گردد، پایان دادن به حاملگى جایز است، و احتیاطاً باید دیه را بدهند و دیه جنین بر کسانی است که در سقط دست داشته اند، و چنانچه مادر با میل و اختیار، خود را در اختیار طبیب قرار داده که سقط کند نیمی از دیه بر عهدۀ اوست، و باید علاوه بر پرداخت دیه از گناه بزرگی که مرتکب شده اند بطور جدی توبه کنند و با اعمال نیک آینده گذشته را جبران نمایند و توجه داشته باشید جنین قبل از آن که روح در آن دمیده شود دارای پنج مرحله است، نطفه، علقه، مضغه، عظام و لحم، و دیۀ آن بنابر احتیاط واجب به شرح زیر است: در بیست روز اوّل (که نطفه است) 15 مثقال معمولی طلا، و در بیست روز دوّم (که علقه است) 30مثقال، و در بیست روز سوّم (که مضغه است) 45 مثقال، و در بیست روز چهارم (که عظام است) 60 مثقال، و در بیست روز پنجم ( که لحم است) قبل از آن که خلقت جنین کامل شود و در شکم مادر به حرکت درآید 75 مثقال، و پس از دمیدن روح در پسر دیۀ کامل، و در دختر نصف دیۀ کامل تعلّق می گیرد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
کشتن جنین مطلقا حرام است و دیه دارد که به وارث او در صورتی که سبب سقط نباشند می رسد و چنانچه ولوج روح هم شده باشد(جنین روح داشته باشد) کفاره هم دارد ولی تا زنده به دنیا نیامده باشد مطلقاً قصاص ندارد.
________________________________
[1]. لنکرانى، محمد فاضل موحدى، جامع المسائل، ج‌1، ص 515‌، انتشارات امیر قلم، قم - ایران، یازدهم، ه‍ ق؛ اقتباس از نمایه 16783 (سایت: 16500).
[2]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.
[/]

بسمه تعالی

غیر از مواردی که دوستان فرمودند،می توان به این موارد نیز اشاره کرد:
1-نگاه کردن به داخل خانه ای که درب یا پنجره اش باز است.

2-تنها نشستن با فرد نامحرم .

3-لعنت گفتن بر انسان و يا حيوان .

4-راز كسـي را به ديگران افــشاء كـردن .

ريا در گفتار

و رياى دينداران در موعظه و تذكار و به حكمت سخن گفتن و حفظ اخبار و آثار براى به كارگيرى در مكالمات روزمرّه تا اظهار كنند كه علم بسيار دارند و سخت به احوال پيشينيان صالح توجّه دارند. اينان در حضور مردم لبهايشان را به ذكر خدا مى‏جنبانند و در حضور مردم، امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و در برابر منكرات خشم خود را نشان مى‏دهند، و از اين كه مردم مرتكب گناهان مى‏شوند اظهار تأسف مى‏كنند. آهسته سخن مى‏گويند و در خواندن قرآن صدا را نازك مى‏كنند تا اظهار اندوه و ترس كنند؛ و مدّعى حفظ حديث و ديدار اساتيد و كوبيدن در خانه راويان حديث براى بيان ايراد موجود در لفظ حديث هستند تا بصيرت خود را به احاديث اعلام دارند و براى اظهار دانش در علم حديث به صحيح يا غير صحيح آن مى‏پردازند و به قصد ساكت كردن حريف با دليل با او مجادله مى‏كنند تا به مردم نشان دهند كه در علم دين نيرومندند. رياكارى در گفتار بسيار است و انواعش بى‏شمار، امّا رياكارى دنياداران در گفتار به حفظ اشعار و ضرب المثلها و آوردن عبارتهاى شيوا و از بر كردن قواعد نحوى دور از ذهن براى به شگفت واداشتن دانشمندان و اظهار دوستى به مردم براى به دست آوردن دل آنهاست.

زخم زبان زدن

به طور کلي آزار و اذيت مومن در اسلام حرام است و به طور كلي شكستن دل انسان مؤمن كه به تعبير روايات، احترام او از كعبه بيشتر است، داراي آثار وضعي و جانبي فراواني است و دلي كه شكست به سادگي التيام نمي يابد و جبران آن دشوار است؛ پس در مرحله اول بايد انسان مراقب باشد دل كسي را نشكند و قلبي را جريحه دار نسازد و اگر خداي ناخواسته اين اتفاق افتاد بايد به سرعت جبران و تلافي كند و دل شكسته را التيام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش كافي نيست مگر اين كه به آن فرد دسترسي نداشته و يا از انسان دور باشد و انسان، قدرت جبران نداشته باشد كه در اين صورت علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از درگاه الهي بايد در حق آن فرد دعاي خير كرد و خير دنيا و آخرت او را از خداوند درخواست نمود و با اين كار انشاءالله قلب او در باطن از شما راضي و خشنود مي گردد.
در حديث آمده است كه خداوند مي فرمايد: «انا عند المنكسرة قلوبهم؛ من همدم قلب هاي شكسته هستم» يعني انسان دل شكسته، در پيشگاه خداوند داراي جايگاه ويژه اي است و مورد توجه خداوند مي باشد و دعا و نفرين انسان دل شكسته خيلي زود اثر مي بخشد.
شكستن دل انسان و ناراحت كردن او از گناهاني است كه داراي عواقب بدي است و بايد خيلي سريع از آن توبه كرد و به نحوي دل آن فرد را به دست آورد و او را از خود راضي و خشنود نمود. مثلا با عذرخواهي و جبران كردن به وسيله احسان و يا هديه اي و يا كلمات دلنشيني اندوه و گرفتگي را از آن فرد برطرف نمود؛ چون دل شكستن آثار بدي به دنبال دارد و شكستگي او نه تنها در اعمال و زندگي و آسايش ما تأثير منفي دارد، بلکه اگر جبران نشود، ناخشنودي الهي و عذاب اخروي را نيز در پي دارد.زخم زبان موجب ناراحتي افراد و شکستن دل آنها و دلگيري مي شود و موجب خدشه دار شدن و تيره گي روابط ميان افراد و گسستن پيوند ها مي شود و عرفا عملي ناپسند و شرعا چون نوعي اذيت محسوب مي شود حرام است, اگر چه به عنوان گناه کبيره از آن ياد نشده است .
اگر انسان بدون جهت حرفي بزند که ديگري را نارحت کند وغرض و منظوري هم نداشته باشد هر چند از نظر آثار نامطلوب با حرفي که از روي غرض به قصد آزردن کسي گفته مي شود تفاوت دارد اما به دليل ناراحت شدن آن فرد اثر نامطلوبي به جا مي گذارد که بايد به گونه اي از دلش در آورد و او را راضي و خشنود نمود .
آن چه در روايات مورد تاکيد است اين است که نبايد به کسي ظلم کرد و اگر کسي از روي ظلم و ستم حقي را ضايع کند و توصيه شده که از آه مظلوم برحذر باشيم که آثار ناگواري در زندگي ما دارد .
امام زين العابدين(عليه السلام) در حديث شريفي مي فرمايد: پدرم در لحظات آخر عمر عزيزش، در آن شرايط سخت روز عاشورا در حالي كه خون در رگ هايش مي غلطيد مرا در آغوش گرفت و به من فرمود: تو را به آن چه پدرم نزديك وفاتش به من فرمود وصيت مي كنم و آن اين كه: «يا بني! اياك و الظلم من لا تجد عليك ناصرا الا الله؛ پسر عزيزم! از ظلم و ستم به كسي كه يار و ياوري جز خدا ندارد بپرهيز. آن چه دراين روايت مورد توجه است اين است که با وجود لزوم پرهيز از هر نوع ظلم و ستمي و حرام بودن آن ، ظلم به مظلوم و انسان بي پناه و ضعيف آثار سوء و نامطلوب بيشتري دارد که بر آن انگشت گذاشته شده است .

سلام در ضمن هر گناهی که مکرر انجام شه گناه کبیرس

گاهی خدای نکرده با نگاهمان کار گناه کسی را تایید می کنیم. مثل یک لبخند، یا سکوت یا...

از خوبی کسی می گوییم که راضی نیست و همین موجب غیبت وی میشود.

شنیده ام رفتاری با والدین که حتی ممکن است خودشان راضی باشند مثل شوخی و... باز هم گناه باشد.

در تفسیر نمونه امده که شرک از مورچه سیاهی در شب سیاه نا معلوم تر است گاهی ، اینکه عوامل را بغیر خدا نسبت بدهیم.

از خدا می خواهم تمام بندگان از همه گناههان در امان باشند.

استاد;337366 نوشت:
بسمه تعالی

غیر از مواردی که دوستان فرمودند،می توان به این موارد نیز اشاره کرد:
1-نگاه کردن به داخل خانه ای که درب یا پنجره اش باز است.

2-تنها نشستن با فرد نامحرم .

3-لعنت گفتن بر انسان و يا حيوان .

4-راز كسـي را به ديگران افــشاء كـردن .


سلام
1-ایا موارد فوق گناه هستند.بخصوص مثلا تنها نشستن با نامحرم فی حد نفسه گناه است .یا چون بخاطر تبعات سوئی که دارد از ان نهی شده.
2-منظور از لعنت گفتن چیست.مثلا در مورد حیوان و شامل چه مصادقی میشود.
ممنون

همره;337431 نوشت:
گاهی خدای نکرده با نگاهمان کار گناه کسی را تایید می کنیم. مثل یک لبخند، یا سکوت یا...

از خوبی کسی می گوییم که راضی نیست و همین موجب غیبت وی میشود.

شنیده ام رفتاری با والدین که حتی ممکن است خودشان راضی باشند مثل شوخی و... باز هم گناه باشد.

در تفسیر نمونه امده که شرک از مورچه سیاهی در شب سیاه نا معلوم تر است گاهی ، اینکه عوامل را بغیر خدا نسبت بدهیم.

از خدا می خواهم تمام بندگان از همه گناههان در امان باشند.


سلام
ایا واقعا شوخی با پدر و مادر حتی اگر خودشان هم راضی باشند نوعی گناه است.واصولا چه نوع شوخی هایی با انها مجاز است و چه نوع شوخی هایی نه .ضمنا من هم شنیده ام که در عاق والدین شدن این مهم نیست که انها از شما دلگیر باشند .ممکن است دلگیر نباشند.ولی شما رفتاری انجام داده باشید که عاق والدین باشید.چه رفتاری با والدین مناسب نیست که انجام شود و گناه است.
ممنون

vitamind 66;337511 نوشت:
سلام
ایا واقعا شوخی با پدر و مادر حتی اگر خودشان هم راضی باشند نوعی گناه است.واصولا چه نوع شوخی هایی با انها مجاز است و چه نوع شوخی هایی نه .ضمنا من هم شنیده ام که در عاق والدین شدن این مهم نیست که انها از شما دلگیر باشند .ممکن است دلگیر نباشند.ولی شما رفتاری انجام داده باشید که عاق والدین باشید.چه رفتاری با والدین مناسب نیست که انجام شود و گناه است.
ممنون

با سلام
این رو من از جناب دکتر رفیعی تو سمت خدا شنیدم ، که متاسفانه ممکنه باعث بی برکتی تو ازدواج ، فرزند مال و... بشه، البته ان شاءالله همه ما از این گناه ها در امان باشیم.
فکر می کنم شوخی که باعث بشه حدود حرمت خوب حفظ نشه...
مثلا گاهی بکار بردن بعضی کلمات برای ما و حتی والدینمون عادی شده اما نزد خدا زشت هستن.
اما شوخی های معمولی که حدود حرمت توش حفظ میشه مشکلی ندارند.

امیدوارم به لطف و عنایت خدای منان مهمون بتونیم کمال احترام به والدین رو حفظ کنیم.

از دیگر گناهان میشه به کم فروشی،رعایت نکردن حقوق دیگران،کم کاری معلمین در تدریس،کم کاری مسئولین کشوری و اجحاف حق مردم بر اثر این کمکاریها و ... اشاره کرد.

سلام
یکی از چیزهایی که ممکنه بعضی ها ندونن اینه که نظر مراجع در مورد نگاه کمی فرق میکنه .مثلا از نظر مقام معظم رهبری(حفظه الله)بطور کلی نگاه به نامحرم (بجز دستها تا مچ و گردی صورت که در وضو واجب است شسته شود)حتی بدون لذت و بدون خوف مرتکب گناه شدن جایز نیست .ممکن است بعضی ها بگویند نگاه با قصد لذت اشکال دارد . نگاه بدون قصد لذت یا خوف گناه را اشکالی ندانند .در صورتی که نگاه حتی به روی پا و یا سایر قسمت ها بدون قصد و خوف هم جایز نیست .
ممنون

[="Tahoma"][="Navy"]

vitamind 66;337507 نوشت:
سلام
1-ایا موارد فوق گناه هستند.بخصوص مثلا تنها نشستن با نامحرم فی حد نفسه گناه است .یا چون بخاطر تبعات سوئی که دارد از ان نهی شده.
2-منظور از لعنت گفتن چیست.مثلا در مورد حیوان و شامل چه مصادقی میشود.
ممنون

سلام علیکم

بله این موارد را در ردیف گناهان صغیره قرار داده اند.
در مورد تنها نشستن با نامحرم در مکانی که رفت و آمد در ان نباشد،مثلا درب ورودی اش بسته باشد.باید گفت که قیدی مبنی بر تحریک شدن یا نشدن ذکر نکرده اند،لذا ظاهرا این کار فی نفسه اشکال دارد.
منظور از لعن استفاده از عباراتی مانند(لعنت خدا بر . . .)(لعنت بر. . . .)و امثال اینها نسبت به انسان یا حیوانات است.[/]

[="Times New Roman"][="Indigo"]

vitamind 66;333595 نوشت:
سلام
لطف کنید چند نمونه از گناهانی که ممکن است بعضی از ما گرفتار باشیم .ولی گناه بودن انرا کمتر شنیده ایم عنوان کنید.مثلا زنا-دروغ-غیبت را همه میدانیم گناه است.اما مثلا من در جایی خواندم ریا در گفتار نیز نوعی گناه است که این مثلا کمتر عنوان شده بود.لطفا کلیه افراد اگر گناهی سراغ دارید که ممکن است بعضی از ما دچار باشیم و ندانیم را بیان کنید.
ممنون

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام و خداقوت
یک سری موارد به ذهنم می رسه، عرض می کنم، تصحیح و تکمیلش جسارتا بعهده کارشناسان بزرگوار

الف) تلف کردن وقت و عمر در کارهای بیهوده مثل تماشای آگهی تلویزیون یا سریال های تکراری و...
ب) رعایت نکردن قوانین حکومت اسلامی
ج)بعضی تعارفات که در حقیقت، دروغ محسوب می شوند. مثل اینکه صاحبخانه پذیرایی کند و مهمان با اینکه گرسنه است و میل هم دارد، بگوید میل ندارم.
د) بوق زدن بیجا در رانندگی. مثلا بجای سلام و خداحافظی کردن یا ...
ه) استفاده از امانت، در مواردی غیر از آنچه که تعهد داشتیم. مثلا کتابی از کتابخانه امانت بگیریم برای مطالعه، اما به عنوان زیردستی از آن استفاده کنیم.
و) شرکت در مراسمی که در آن گناه انجام می شود، مثلا مجلس عروسی که موسیقی و رقص در آن هست. حتی حضور ما، هرچند به همراهی آنها نپردازیم، تاییدی است بر گناه آن افراد.
ز) مراقبت نکردن از جسم. مثل مسواک نزدن و ...
ح) سیگار کشیدن، چون هم برای جسم فرد -که امانتی ست از طرف خداوند متعال- مضرست، و هم برای اطرافیان فرد.
ط)اسراف در منابع انرژی. مثلا در آشپزخانه کاری نداریم، اما لامپش همیشه روشن است. (اسراف برق) یا مثلا برای چای درست کردن برای دو نفر، کتری را پر از آب کنیم(اسراف گاز)
ی) اینکه در بعضی مسائل، بگوییم "آدم باید پارتی داشته باشد!" این شرک خفی است. به قول یکی از اساتید "آدم باید خدا رو داشته باشه!"
ک) میخ زدن به دیوار در منزل اجاره ای، بدون اجازه صاحبخانه.
ل) پارک کردن ماشین، در جائیکه برای عبور سایر ماشین ها، یا افراد، مشکل ایجاد شود.

....

منتظر نظر کارشناسان بزرگوار هستیم.
یا علی مدد

[/]

**بنده‌ی خـدا**;338318 نوشت:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام و خداقوت
یک سری موارد به ذهنم می رسه، عرض می کنم، تصحیح و تکمیلش جسارتا بعهده کارشناسان بزرگوار

الف) تلف کردن وقت و عمر در کارهای بیهوده مثل تماشای آگهی تلویزیون یا سریال های تکراری و...
ب) رعایت نکردن قوانین حکومت اسلامی
ج)بعضی تعارفات که در حقیقت، دروغ محسوب می شوند. مثل اینکه صاحبخانه پذیرایی کند و مهمان با اینکه گرسنه است و میل هم دارد، بگوید میل ندارم.
د) بوق زدن بیجا در رانندگی. مثلا بجای سلام و خداحافظی کردن یا ...
ه) استفاده از امانت، در مواردی غیر از آنچه که تعهد داشتیم. مثلا کتابی از کتابخانه امانت بگیریم برای مطالعه، اما به عنوان زیردستی از آن استفاده کنیم.
و) شرکت در مراسمی که در آن گناه انجام می شود، مثلا مجلس عروسی که موسیقی و رقص در آن هست. حتی حضور ما، هرچند به همراهی آنها نپردازیم، تاییدی است بر گناه آن افراد.
ز) مراقبت نکردن از جسم. مثل مسواک نزدن و ...
ح) سیگار کشیدن، چون هم برای جسم فرد -که امانتی ست از طرف خداوند متعال- مضرست، و هم برای اطرافیان فرد.
ط)اسراف در منابع انرژی. مثلا در آشپزخانه کاری نداریم، اما لامپش همیشه روشن است. (اسراف برق) یا مثلا برای چای درست کردن برای دو نفر، کتری را پر از آب کنیم(اسراف گاز)
ی) اینکه در بعضی مسائل، بگوییم "آدم باید پارتی داشته باشد!" این شرک خفی است. به قول یکی از اساتید "آدم باید خدا رو داشته باشه!"
ک) میخ زدن به دیوار در منزل اجاره ای، بدون اجازه صاحبخانه.
ل) پارک کردن ماشین، در جائیکه برای عبور سایر ماشین ها، یا افراد، مشکل ایجاد شود.

....

منتظر نظر کارشناسان بزرگوار هستیم.
یا علی مدد


مورد( ب )فکر کنم بین مراجع اختلافی باشه .و کمی تفاوت در فتوا وجود داره.
شاید مورد (د)اگه مردم ازاری باشه گناه باشه و در غیر اینصورت مشکلی نداشته باشه.
مورد(ه)شاید کتابخانه اینقدر اختیار به ما داده باشه که مثلا از کتاب به عنوان زیر دستی استفاده کنیم و فقط نظر اونا به سالم نگه داشتن کتاب باشه.و باید مراقب باشیم که مثلا جلد اون پاره نشه اما شاید دقت های این حدی لازم نباشه.
مسواک زدن مستحب موکد هست اما ایا شما جایی دیده اید که مسواک نزدن حرام باشه.
لطفا کارشناسان در این مورد نظر بدن
ممنون

[="Tahoma"][="Navy"]

**بنده‌ی خـدا**;338318 نوشت:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام و خداقوت
یک سری موارد به ذهنم می رسه، عرض می کنم، تصحیح و تکمیلش جسارتا بعهده کارشناسان بزرگوار

الف) تلف کردن وقت و عمر در کارهای بیهوده مثل تماشای آگهی تلویزیون یا سریال های تکراری و...
ب) رعایت نکردن قوانین حکومت اسلامی
ج)بعضی تعارفات که در حقیقت، دروغ محسوب می شوند. مثل اینکه صاحبخانه پذیرایی کند و مهمان با اینکه گرسنه است و میل هم دارد، بگوید میل ندارم.
د) بوق زدن بیجا در رانندگی. مثلا بجای سلام و خداحافظی کردن یا ...
ه) استفاده از امانت، در مواردی غیر از آنچه که تعهد داشتیم. مثلا کتابی از کتابخانه امانت بگیریم برای مطالعه، اما به عنوان زیردستی از آن استفاده کنیم.
و) شرکت در مراسمی که در آن گناه انجام می شود، مثلا مجلس عروسی که موسیقی و رقص در آن هست. حتی حضور ما، هرچند به همراهی آنها نپردازیم، تاییدی است بر گناه آن افراد.
ز) مراقبت نکردن از جسم. مثل مسواک نزدن و ...
ح) سیگار کشیدن، چون هم برای جسم فرد -که امانتی ست از طرف خداوند متعال- مضرست، و هم برای اطرافیان فرد.
ط)اسراف در منابع انرژی. مثلا در آشپزخانه کاری نداریم، اما لامپش همیشه روشن است. (اسراف برق) یا مثلا برای چای درست کردن برای دو نفر، کتری را پر از آب کنیم(اسراف گاز)
ی) اینکه در بعضی مسائل، بگوییم "آدم باید پارتی داشته باشد!" این شرک خفی است. به قول یکی از اساتید "آدم باید خدا رو داشته باشه!"
ک) میخ زدن به دیوار در منزل اجاره ای، بدون اجازه صاحبخانه.
ل) پارک کردن ماشین، در جائیکه برای عبور سایر ماشین ها، یا افراد، مشکل ایجاد شود.

....

منتظر نظر کارشناسان بزرگوار هستیم.
یا علی مدد


بسمه تعالی

موارد را به همان ترتیبی که بیان شده است ذکر می کنم:
الف)چنین مواردی گناه فقهی نیستند،بلکه تحقیقا می توان اصطلاح گناه اخلاقی را برای آنها بکار برد.این موارد مانند دیگر گناهان مورد عقاب قرار نمی گیرند،هر چند موجب ضرر و حسرت عظیمی در آخرت خواهند شد(از اسامی قیامت یوم الحسرة است).
ب)در اینگونه موارد بین فقهای گرامی اختلاف نظر وجود دارد،مثل مرحوم آیت الله بهجت(ره)رعایت نکردن قوانین را در صورتی که مزاحم دیگران نشود و حقی را ضایع نکند،حرام نمی دانستند.مانند رد شدن از چراغ قرمز در نیمه شب که کسی نیست.
ج)بنا بر حدیثی از امام صادق علیه السلام اینگونه موارد نهی شده اند،در حدیث امام به کسی که همراهشان بودند تعارف نکردند داخل منزل شوند و در هنگام سوال یکی از افراد مبنی بر دلیل این کار،فرمودند که چون میل نداشتم داخل بیاید تعارف نکردم چون دروغ محسوب می شد.
د)در صورت مزاحمت ایجاد کردن،اشکال دارد. (در اسلام
عسر و حرج نیست و نباید زندگی اجتماعی را چنان ضیق کرد که اوضاع برای مردم مشکل شود،چون اسلام جامع نگر است و همه افراد در یک سطح نیستند،نباید به یک صورت با همه برخورد کرد.حسنات الابرار سیئات المقربین)
ه)اینگونه موارد را می توان از مسئولش سوال کرد که گرفتار شبهه نشویم
و)اگر خودمان گناه نکنیم ولی حضورمان تایید گناه باشد،حتما گناه محسوب می شود
ز)اگر اینگونه موارد را گناه به حساب آوریم،باید چنان دقتی کنیم که حتی در غذا خوردن نیز دچار عسر و حرج می شویم و طبق همین قاعده که قبلا هم عرض شد،گناه محسوب نمی شود.
ح)بستگی به نظر مرجع تقلید دارد.
ط)اسراف حرام است،البته نیاز به شاید نیاز به دقت عقلی نباشد و دقت عرفی کافی است.
ی)مربوط به بحث توحید است که بحثی تشکیکی است،هر مقدار که توحید نباشد،شرک است.البته این موارد حکم قسمت (الف) را دارند.
ک)بستگی به شروط صاحبخانه دارد،استفاده معمول و عرفی در صورتی که صاحبخانه شرط خاصی نکرده باشد،ایراد ندارد.
ل)در صورت مزاحمت حق الناس محسوب می شود.[/]

سلام
مسامحه در اداى حقّ مردم که جز گناهان کبیره است(به نقل از سایت ایت الله مکارم حفظه الله) به چه معناست و شامل چه مواردی و مصداقهایی است.
ممنون

·

[=&quot]پرسش: انواع گناه[/]
[=&quot]سلام عليكم[/]
[=&quot]منظور از دو رويي و بخصوص دو زباني كه در روايات از ان نهي شده چيست .لطفا مصداقهايي از ان را بياوريد.وچه مواردي از ان گناه محسوب ميشود.و اين موضوع و گناه را كمي توضيح دهيد.[/]
[=&quot]ممنون[/]
[=&quot]پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی[/]
[=&quot]نفق (بر وزن فرس) نقبى است در زير زمين كه درب ديگرى براى خروج دارد و نفاق مصدر است به معنى منافق بودن.(1) و منافق كسي است كه كفر خود را پنهان و ايمان آشكار نمايد.(2) پس معناي نفاق به زبان ساده همان دورويي و دو زباني است و بر سه گونه است:[/]
[=&quot]الف ـ نفاق در عقيده مانند كسي كه به زبان مدّعي اسلام و مسلماني است؛ ولي«مسلمان» شناخته نمي‏شود و يا تظاهر به ايمان مي‏كند؛ ولي « مؤمن » شمرده نمي‏شود.[/]
[=&quot]ب ـ نفاق در گفتار مانند كسي كه سخني مي‏گويد، ولي خود در دل بدان اعتقاد ندارد. با اين بيان « دروغگو » منافق است؛ زيرا كه زبان و دلش يكي نيست.[/]
[=&quot]ج ـ نفاق در كردار مانند كسي كه «عملِ» ظاهرش با نيّت باطني او متفاوت و متضاد است. همچون كسي كه در ظاهر خود را نمازخوان و يا امانتدار نشان مي دهد ولي در واقع «بي‏نماز» و «خائن» است. [/]
[=&quot]بنابراين منافق هم كسى است كه در باطن كافر و در ظاهر اظهار مسلماني مي كند. خداوند مي فرمايد: «يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ »(3)؛ به زبان چيزى اظهار كنند كه در دل خلاف آن پنهان داشته‏اند.[/]
[=&quot]منافق از كافر خطرناك تر و عذاب او در آخرت از كافر سخت تر است. زيرا پلى است كه كفّار به وسيله آن به خراب كارى در اسلام راه مي يابند. قرآن مجيد مي فرمايد: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ »(4)؛ منافقان در پائين‏ترين درجه آتش هستند. [/]
[=&quot]در صدر اسلام منافقان در كارهاى رسول خدا بسيار كار شكنى كردند. حالاتشان اغلب در سوره توبه كه در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهاى ديگر مذكور است و نشانه ها و علامات ايشان را جهت شناسايى و افشاي چهره واقعى آنها در اين سوره ها بيان كرده است. به عنوان نمونه در آيه چهارم سوره منافقون آمده است:[/]
[=&quot]« وَ اذ رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ اجْسامُهُمْ وَ انْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَانَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ‏الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ‏اللَّهُ انَّى يُؤْفَكُونَ‏»(5)؛ هنگامى كه آنها را مى‏بينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى‏برد. اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مى‏دهى؛ امّا گويى چوب‏هاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شده‏اند هر فريادى از هر جابلند شود، بر ضدّ خود مى‏پندارند؛ آنها دشمنان واقعى تو هستند؛ پس، از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مى‏شوند.[/]
[=&quot]آيه فوق، به بررسى ويژگى‏هاى آنان پرداخته و به سه ويژگى عمده منافقان اشاره شده است كه به خوبى چهره واقعى آنان را برملا مى‏كند. [/]
[=&quot]1 - «وَ اذ رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ اجْسامُهُمْ»: اوّلين ويژگى منافقان كه در اين آيه مطرح شده است اين است كه آنها ظاهرى جذّاب و فريبنده دارند. منافقان چون ضعف درونى دارند و شخصيّت ثابتى ندارند، به ظاهرشان رسيدگى زيادى مى‏كنند؛ ظاهرى‏ قوى، زيبا، آراسته و منّظم دارند؛ امّا حقيقت و واقعيّت آنها چيزى ديگراست.[/]
[=&quot]2- «وَ انْ يَقُولُوا تَسْمَعْ ‏لِقَوْلِهِمْ كَانَّهُمْ خُشُبٌ ‏مُسنَّدَةٌ»: در دومين ويژگى مطرح شده در اين آيه، خداوند منافقان را به چوب‏هاى خشك كه بر ديگرى تكيه مى‏زند، [/]
[=&quot]3 - «يَحْسَبُونَ كُلَ‏صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ»: ويژگى سوم منافقين طبق آيه اين است كه نسبت به همه سوء ظن دارند. هر سرو صدا و فريادى، از هر كسى و از هر كجا برخيزد، تصوّر مى‏كنند كه بر ضدّ آنهاست. [/]
[=&quot]4- «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»: منافقان با ويژگى‏هايى كه گفته شد، دشمنان اصلى شما هستند؛ هر چند دشمنان ديگرى نيز داريد، ولى خطر آنها به اندازه خطر منافقين نيست. پس بيشتر مواظب اعمال و رفتار و كردار آنها باشيد و از آنها اجتناب كنيد. [/]
[=&quot]مصاديق متعددي براي منافقان مي توان بر شمرد. در سوره توبه صفات كساني آمده است كه منافق معرفي شده اند. از جمه اينكه هر گاه پناهگاهي بيابند و بتوانند فرار كنند حتما خواهند گريخت(6) يا اينكه توطئه خود عليه مسلمانان را شوخي معرفي مي كنند(7) و ... [/]
[=&quot]كه اين مصاديق را در زندگي خودمان و اطراف خود نيز مي توانيم ببينيم.[/]
[=&quot]پي نوشت ها:[/]
[=&quot]1. قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج‏7، ص 98.[/]
[=&quot]2. مهيار، رضا، فرهنگ أبجدي، ص 867 .[/]
[=&quot]3. آل عمران(3)آيه167.[/]
[=&quot]4. نساء(4)آيه145.[/]
[=&quot]5. منافقون(63)آيه4.[/]
[=&quot]6. توبه (9) آيه 57.[/]
[=&quot]7. توبه (9) آيه 65.[/]


[=&quot]موفق باشید.[/]

سلام
ایا موارد زیر گناه هستند.
1-اظهار غضب2-کثرت مزاح و خنده3-مراء و جدال(به چه معناست)4- سؤال عوام از امور مشکله(به چه معناست)5-تکلم بدون علم.6- تکلم بی فایده7-. از خدا شکوه کردن(شامل چه مصداقهایی است)8-دعای خیر برای ستمگران9-چون و چرا کردن در کار خدا(شامل چه مصداقهایی است)10- با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن11-احکام را با قیاس سنجیدن12- تفسیر به رأی کردن قرآن(شامل چه مصداقهایی است)13-فاسق را عزیز شمردن(مثالی بیاوریدوشامل چه مصداقهایی است)14-مؤمن را خوار کردن(مثالی بیاوریدوشامل چه مصداقهایی است)15-مؤمن را ترساندن.(شامل چه مصداقهایی است)16-راز خود را به دیگران گفتن. 17-به مال و منال دیگران غبطه خوردن18- صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن.19- فال بد زدن.20- عذرتراشی برای ظلم ظالمان20-سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن21-منّت کشیدن(مثالی بیاوریدوشامل چه مصداقهایی است)22-در کیفیت خدا سخن گفتن.
ممنون

سلام علیکم
1-ایا ما در اسلام مجاز نیستیم در گوشی صحبت کنیم .و اگر مثلا کار خصوصی با کسی داشته باشیم .باید چه کار کرد.ایا این نوعی گناه محسوب میشود. ویا فقط این کار مذمت شده است.ایا این دستور تبصره و قوانینی هم دارد که مثلا در جایی فقط در گوشی صحبت کردن حرام باشد و یا استثناعاتی هم دارد.
2- ایا بلند سخن گفتن و بالا بردن صدا برای دیگران نوعی گناه است و ایا ماحق نداریم صدای خود را برای دیگران بلند کنیم.ایا این مورد استثنایی هم دارد لطفا در مورد این گناه کمی توضیح دهید.
3-ایا اظهار بخل نوعی گناه است.صفت بخل در کجا مصداق گناه پیدا میکند.در جایی دیدم اظهار بخل و حسد را از گناهان زبان برشمرده که در این صورت منظور چیست.
4-ایا به زبان اوردن موسیقی های لهوی که مثلا خیلی قبل شنیده ایم و انها را تکرار کنیم.اشکالی دارد.و گناه محسوب میشود.
ممنون

پرسش :
لطفا برخی از گناهان کبیره که کمتر به آنها توجه می شود را بیان کنید.

پاسخ :
برای آشنائی شما با گناهان کبیره، نام گناهانی را که شهید سید عبدالحسین دستغیب در کتاب گناهان کبیره آورده اند، عرض می کنیم:
1-شرک به خدا 2-یأس 3-القنوط من رحمة الله(نا امیدی از رحمت خدا) 4-الأمن من مکر الله(ایمن دانستن خود از مکر خدا) 5-آدم کشی 6-عقوق والدین 7-قطع رحم 8-خوردن مال یتیم 9-ربا خواری 10-زنا 11-لواط 12-قذف(نسبت زنا یا لواط دادن به دیگران) 13-شرابخواری 14-قمار 15-اشتغال بملاهی (سرگرمی به آلات موسیقی) 16-غنا 17-دروغ 18-سوگند دروغ 19-گواهی دروغ 20-گواهی ندادن 21-پیمان شکنی 22-خیانت به امانت 23-دزدی 24-کم فروشی 25-حرام خواری 26-حبس الحقوق(با وجود داشتن حق دیگران را ندادن) 27-فرار از جهاد 28-کمک به ستمگران 29-یاری نکردن ستم دیدگان 30-سحر 31-اسراف 32-کبر ورزیدن 33-خوردن مردار و خون و گوشت خوک 34-ترک عمدی نماز 35-زکات ندادن 36-ترک یکی از واجبات 37-اصرار بر گناه 38-غیبت 39-نمیمه(سخن چینی) 40-ریختن آبروی مومن 41-مکر و نیرنگ 42-احتکار 43-حسد 44-دشمنی کردن با مومن 45-مساحقه(همجنس بازی دو زن) 46-قیادت(واسطه گری برای زنا و لواط) و دیاثت 47-استمناء 48-بدعت 49-حکم ناحق 50-کفران نعمت 51-فتنه 52-بهتان 53-هتک قرآن 54-هتک کعبه 55-هتک مساجد 56-هتک مشاهد مشرفه 57-هتک تربت حسینی

موضوع قفل شده است