آیا ما گنهکار بدنیا می آییم ؟
تبهای اولیه
سلام
آیا ما گنهکار به دنیا می آییم؟
نظرتان چیست
اختلاف علمای اسلام و مسیحیت در این مورد از کجا ناشی می شود ؟
والله الموفق
کارشناس بحث : اندیشمند
سلام
مسیحیت اعتقاد دارد که حضرت ادم مرتکب گناه شد و بواسطه او همه فرزندانش نیز گناهکار بدنیا می ایند.
و این گناهکار بودن همواره با انها هست.
مسیح به صلیب کشیده شد تا کفاره گناه همه ادمیان باشد.
ولی اسلا معتقد هست که انسانها با فطرتی پاک به دنیا می ایند
به نام خدا.
به نظر من علمای مسیحیت کشف کردند که برای اینکه جایگاهشان حفظ شود و توانایی کسب درآمد داشته باشند باید تنها راه دسترسی به خدا باشند. به همین دلیل داستان های دنباله داری را ساختند که به لزوم وجود آنها برای ارتباط با خدا ختم می شد.
با تشکر ، ستایشگر:Gol:
[="]نظر قرآن درباره انسان[/]
[="]تعریف ما از انسان، در نحوه نگاهمان به مباحث اقتصادی بسیار جهت دهنده است. از این روی در ابتدای مباحث اقتصادی بایسته است که از دیدگاه قرآن در باره انسان جویا شویم![/]
[="]قرآن می گوید: هر چند انسان در بدو تولد از هیچ علمی بر خوردار نبود ولی خداوند به او قلبی داده بود 1 که کشش به سمت توحید داشت 2 و می توانست میزانی از زشتیها و نحوه بازدارندگی خود از آنها را بداند و بفهمد.3 ولی از طرفی چون دارای خواسته های مادی بود، به طرف لذائذ بی مرز کشش داشت. 4[/]
[="]خداوند بوسیله ملائکه 5 و انبیاء 6 انسان را به طرف کششهای روحانی هدایت کرد و شیاطین جن و انس او را به سمت خواسته های نفسانی سوق می دادند. 7 [/]
[="]از آنها که بیشتر به سمت معنویت متمایل بودند به مؤمن تعبیر شد و دیگران نیز کافر نام گرفتند. [/]
[="]هریک از مؤمنین و کافرین دارای صفاتی بودن:. مؤمنین انسانهای خود ساخته بودند و لی کافرین، عنان نفس خود را رها نموده بودند. [/]
[="]مع الاسف اکثر انسانها بیشتر به نفس و شیطان مایل شدند! آنقدر که قرآن «انسان» را دارای صفات زشتی معرفی می کند و دیگرانی را که مؤمن بودند از اینان استثناء می کند! [/]
[="]قرآن انسان خود نساخته را اینگونه معرفی میکند:[/]
[="]1. ستمگری و تعدی کننده از حدود و قانون گریز! 8 ؛ 9[/]
[="]2. نادان آنقدر که حتی آکاه به نادانی خود نیز نبوده و فکر می کند خیلی آگاه است! 9[/]
[="]3. به شدت ناسپاس! 8؛ 10[/]
[="]4. بسیار جدل کننده و متمایل به برهان تراشی برای اثبات نظر خود! 11[/]
[="]5. حریص و قناعت نکردن به آنچه نیازهای او را کفایت می کند! 12[/]
[="]6. بخیل و مانع رسیدن خیر به دیگران! 12؛ 13[/]
[="]7. بسیار کم طاقت طوری که با اندکی ناملایمات جزع و فزع می کند 12 ؛ 14[/]
[="]8. به سرعت ناامید شونده 15؛ 21[/]
[="]9. شتابزده و عجول 18[/]
[="]10. خواهان زدودن همه موانعی که او را هوسش باز می دارد 18[/]
[="]11. اهل طغیان به وقت بی نیازی و ثروتمندی 19 [/]
[="]12. دارای تصوری غلط از نقش خداوند در نعمتها و محرومیتها 16؛ 20[/]
[="]13. به شدت بدنبال ثروت 21[/]
[="]همین انسان اگر تحت تعالیم انبیاء خودش را بسازد و بر نفسش مهار زند و در مقابل وسوسه ها صبوری کند همه زشتیهای فوق را از خود می زداید و از انها فاصله می گیرد. 12؛ 15[/]
[="]1. [/][="]النحل : 78 وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[/]
[="]و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمىدانستيد و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد![/]
[="]2. [/][="]الروم : 30 فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ[/]
[="]پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمىدانند! [/]
[="]3. [/][="]الشمس: 7 و 8 وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا (7) فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقْوَئهَا[/]
[="]و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، (7) سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است،[/]
[="]4. [/][="]يوسف : 53 وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ [/]
[="]من هرگز خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مىكند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»[/]
[="]* البلد : 10 وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ[/]
[="]و او را به راه خير و شرّ هدايت كرديم![/]
[="]5. [/][="]الأحزاب : 43 هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً [/]
[="]او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مىكنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرك گناه) به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است![/]
[="]6. [/][="]إبراهيم : 1 الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ [/]
[="]الر، (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها (ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد. [/]
[="]7. [/][="]سوره: ناس قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1) مَلِكِ النَّاسِ(2) إِلَهِ النَّاسِ(3) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ(4) الَّذِى يُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ(5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ[/]
[="]بگو: پناه مىبرم به پروردگار مردم، (1) به مالك و حاكم مردم، (2) به (خدا و) معبود مردم، (3) از شرّ وسوسهگر پنهانكار، (4) كه در درون سينه انسانها وسوسه مىكند، (5) خواه از جنّ باشد يا از انسان![/]
[="]* البقرة : 257 وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ [/]
[="]خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. [/]
[="]8. [/][="]إبراهيم : 34 إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ [/]
[="]انسان، ستمگر و ناسپاس است![/]
[="]9. [/][="]الأحزاب : 72 إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً[/]
[="]ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد)![/]
[="]10. [/][="]الإسراء : 67 كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً [/]
[="]انسان، بسيار ناسپاس است![/]
[="]11. [/][="]الكهف : 54 كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً [/]
[="]انسان بيش از هر چيز، به مجادله مىپردازد![/]
[="]12. [/][="]إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20) وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْيرُْ مَنُوعًا(21) إِلَّا الْمُصَلِّينَ(22) الَّذِينَ هُمْ عَلىَ صَلَاتهِِمْ دَائمُونَ(23) وَ الَّذِينَ فىِ أَمْوَالهِِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ(24) لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُومِ(25) وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(26) وَ الَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِِّم مُّشْفِقُونَ(27) إِنَّ عَذَابَ رَبهِِّمْ غَيرُْ مَأْمُونٍ(28) وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(29) إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِينَ(30) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُونَ(31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتهِِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ(32) وَ الَّذِينَ هُم بِشهََادَاتهِِمْ قَائمُونَ(33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلىَ صَلَاتهِِمْ يحَُافِظُونَ [/]
[="]به يقين انسان حريص و كمطاقت آفريده شده است، (19) هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مىكند، (20) و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مىشود (و بخل مىورزد)، (21) مگر نمازگزاران، (22) آنها كه نمازها را پيوسته بجا مىآورند، (23) و آنها كه در اموالشان حق معلومى است ... (24) براى تقاضاكننده و محروم، (25) و آنها كه به روز جزا ايمان دارند، (26) و آنها كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند، (27) چرا كه هيچ كس از عذاب پروردگارش در امان نيست، (28) و آنها كه دامان خويش را (از بىعفّتى) حفظ مىكنند، (29) جز با همسران و كنيزان (كه در حكم همسرند آميزش ندارند)، چرا كه در بهرهگيرى از اينها مورد سرزنش نخواهند بود! (30) و هر كس جز اينها را طلب كند، متجاوز است! (31) و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مىكنند، (32) و آنها كه با اداى شهادتشان قيام مىنمايند، (33) و آنها كه بر نماز مواظبت دارند، (34)[/]
[="]13. [/][="]الإسراء : 100 قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً[/]
[="]بگو: «اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساك مىكرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است![/]
[="]14. [/][="]فصلت: 51 وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلىَ الْانسَانِ أَعْرَضَ وَ نََا بجَِانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ[/]
[="]و هر گاه به انسان (غافل و بىخبر) نعمت دهيم، روى مىگرداند و به حال تكبّر از حق دور مىشود ولى هر گاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمرّ (براى بر طرف شدن آن) دارد! [/]
[="]15. [/][="]هود : 9 - 11 وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ (9) وَ لَئنِْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيَِّاتُ عَنىِّ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (10) إِلَّا الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ[/]
[="]و اگر از جانب خويش، نعمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود! (9) و اگر بعد از شدّت و رنجى كه به او رسيده، نعمتهايى به او بچشانيم، مىگويد: «مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مىشود (10) مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! [/]
[="]16. [/][="]فصلت: 50 وَ لَئنِْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَاذَا لىِ[/]
[="]و هر گاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم مىگويد: «اين بخاطر شايستگى و استحقاق من بوده،[/]
[="]17. [/][="]الأنبياء : 37 خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ [/]
[="]انسان از عجله آفريده شده[/]
[="]18. [/][="]القيامة : 5 بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ [/]
[="](انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند![/]
[="]19. [/][="]العلق : 6 و 7 كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى (6) أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ[/]
[="]چنين نيست (كه شما مىپنداريد) به يقين انسان طغيان مىكند، (6) از اينكه خود را بىنياز ببيند![/]
[="]20. [/][="]الفجر : 15 و 16 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ، وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ [/]
[="]امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مىكند و نعمت مىبخشد (مغرور مىشود و) مىگويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» (15) و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مىگيرد (مأيوس مىشود و) مىگويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!» [/]
[="]21. [/][="]فصلت: 49 و 50 لَّا يَسَْمُ الْانسَنُ مِن دُعَاءِ الْخَيرِْ وَ إِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَُوسٌ قَنُوطٌ [/]
[="]انسان هرگز از تقاضاى نيكى (و نعمت) خسته نمىشود و هر گاه شرّ و بدى به او رسد، بسيار مأيوس و نوميد مىگردد! [/]
[="blue"]سلام
بنده حقیر از حاج حسن حق شناس فرزند آیت الله حق شناس(ره) شنیدم که فرمودند تمامی انسانها با فطرت پاک به دنیا می آیند و برای آنچه می شوند هیچ جبری نیست. این خودشان هستند که راه و منش خودشان را انتخاب می کنند.
در مورد مسیحیت هم فکر می کنم نوشته های ستایشگر صحیح باشد.[/]
سلام
به نظر می رسد تعبیر اسلام عزیز و مسیحیت در مورد گناه در این خصوص متفاوت است . گناه در شرع اسلام مخالفت آگاهانه با امر و نهی شرع مقدس است و مسلم است که یک کودک در هنگام تولد مبری از چنین گناهی است لذا منظور از گناه در اینجا گناه تشریعی است اما مسیحیت قائل است که اثر گناه آدم ع ( بلکه آباء و اجداد فرزند به طریق اولی ) در کودک وجود دارد و هرچند فرزند تشریعا گناهکار نیست اما تکوینا آلوده به آثار گناهان دیگران است که این هم قابل انکار نیست و تعالیم بسیاری در اسلام نشان از این حقیقت دارد مانند مباحث مربوط به فرزند زنا یا وراثت خوبیها و بدیها یا تاثیر دین پدر و مادر در دین فرزند و امثال . آن پس منظور مسیحیت از گناه اثر گناه و بیان یک مساله تکوینی است الا اینکه این اثر با چیزی به نام غسل تعمید منتفی شود هم یک اعتقاد اغراق آمیز و دور از واقعیت است
والله الموفق
مسیحیان معتقدند گناه آدم ، همه انسانها را دچار گناه کرد و به سبب آن طهارت و معصومیت اولی از بین رفت و صورت الاهی کدر شد، به گونهای که همه با ذاتی شرور و گناه آلود متولد شده و برده گناه هستند و مرگ و بینظمی وارد جهان شده است.. در اسلام با تأکید بر آزادی اراده و اختیار انسان در انتخاب خیر و شر و اینکه هر کس مسئول گناه خویش است، اصل مسئله گناه و تأثیر مخرب آن بر روح و روان انسان به صورتی واضح تبیین گردیده و ریشه آن پیروی از شهوات و هواهای نفسانی و شیطانی دانسته شده است.[4]
[1] .( Paul Helm, Faith & Understanding, Eerdmans Pulishingco. Edinburgh University Press, 1997, P. 153)