جمع بندی چگونه میتوان کسی که به وجوب نماز شک داره را متقاعد کرد؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه میتوان کسی که به وجوب نماز شک داره را متقاعد کرد؟

به نام حق

سلام
من يك همكلاسي دارم كه خانواده ي مذهبي و خوبي نداره.
راستش نه باباش و نه برادرش هيچكدوم نماز نميخونن.
و فكر نميكنم مادرش با اينكه نماز ميخونه خيلي به نماز اهميت بده.
خب مشخصه اون توي يك همچين خانواده اي اعتقادات
قوي و درستي نداره.و متآسفانه يك روز كه توي اينترنت كار ميكرده با تبليغاتي منحرفانه برخورد ميكنه و آنها رو ميخونه و به قول خودش
اين مطالب قانعش ميكنن.

حالا ديگه اون نماز نميخونه چون براش شبهه ايجاد شد و دنبال
شبهه اش نرفت.
من تا حالا كاري نكردم چون نميخواستم عجولانه كاري كنم كه شايد در اينده بفهمم راه بهتري هم بوده و اين كار من اوضاع رو بهتر نكرده
كه هيچ بدتر هم كرده.
و خب اين موضوع مهميه و جاي شوخي توش نيست.

البته بايد بگم نميدونم چرا ولي اون اين موضوع رو فقط به
من گفته و هنوز اونقدر بد نشده كه بخواد اين كار رو علني كنه.فكر ميكنم توي دلش هنوز به درستي نماز اعتقاد داره.
ممنون ميشم كه اگر راهي به ذهنتون ميرسه ما رو بي نصيب نذارين.(شما راهي به ذهنتون ميرسه كه قانعش كنيد؟؟)

کارشناس بحث : میقات


[=Arial Black]بسمه تعالي
سلام...
وقتي ميخواهيم كسي روقانع كنيم به نظرحقيراول بايدبريم سراغ مقبولات طرف مقابل ببينيم چه چيزهايي روقبول داره وازاونجاشروع كنيم
مثلاكسي چندان به آيه وروايت اعتقادي نداره امابه عقلش هميچي بهاي زيادي ميده به نظرم ازمباحث عقلاني استفاده بشه
كسي هم باآيه وروايت ونقل قانع ميشه
به هرحال اول شناسايي مقبولات طرف موجب ميشه راه براي رسيدن زودترفراهم بشه
به هرحال منتظرپاسخگويي كارشناس بزرگوارهستيم وبنده فقط نظروتجربه شخصيموگفتم:ok:

شبهه ای که براش پیش اومده دقیقا چیه؟

[="Tahoma"][="Black"]

*زهرا*;274625 نوشت:


ممنون ميشم كه اگر راهي به ذهنتون ميرسه ما رو بي نصيب نذارين.(شما راهي به ذهنتون ميرسه كه قانعش كنيد؟؟)

با سلام و درود

باید دید شبهه اش از چه ناحیه ای است. آیا نماز را قبول ندارد چون در حوزه بالاتر آن یعنی خود اسلام، شبهه دارد؛ یا این که در اسلام و حقانیت آن شبهه ای ندارد و فقط در این که نماز از آداب و واجبات دینی است شبهه دارد؟

لذا ابتدا باید شبهه ایجاد شده را شناسایی کرد و در همان راستا درصدد پاسخ شبهه برآمد.

اگر حقانیت اسلام را قبول دارد ولی در اصل وجوب نماز شبهه دارد باید گفت در قرآن آیات متعدد و صریحی داریم که وجوب نماز را ثابت می کند و جای هیچ شک و شبهه ای ندارد، از جمله:

«وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»
و نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و رسول (خدا) را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت (او) شويد. (نور، 56)

اما یک نکته را هم شما فراموش نکنید و آن نکته این است که دوستی و رفاقت با او را قطع نکنید. دوست مؤمن و پاک، بسیار می تواند تاثیر گذار باشد.

اگر هم او روی تذکر شفاهی و ... حساس است، شما بدون تذکر زبانی، همین که همیشه به آداب دینی و اخلاقی پایبند و عامل هستید، بهترین امر به معروف و نهی از منکر است تا زمانی ایشان متذکر شود و به آگاهی لازم برسد:

"كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَة"
مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فرا خوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه این که این گونه دعوت کردن، اثرگذار است. (الكافي، ج ‏2، ص 78، ح 14)


[/]

سلام.
منم یه سوالی دارم... در مورد واجب بودن نماز... نمیدونم چرا خدا نماز رو واجب کرده ؟؟؟ مگه ما نمیگیم که خدا به پرستش و عبادت مخلوقات نیازی نداره ؟

تنها هدف خلقت ما پرستشه

[="Tahoma"][="Black"]

میقات;275777 نوشت:

در قرآن آیات متعدد و صریحی داریم که وجوب نماز را ثابت می کند و جای هیچ شک و شبهه ای ندارد،

برخی آیات که به صراحت دلالت بر وجوب نماز دارد:


«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْل‏» (هود، 114)

«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْر» (اسراء، 78)

«إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه، 14)

«أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنکبوت، 45)

«أَقيمُوا الصَّلاةَ» (بقره، 43 و 83 و 110؛ انعام، 72؛ نور، 56؛ و ...)
[/]

ستاره بي فروغ;275779 نوشت:
سلام.
منم یه سوالی دارم... در مورد واجب بودن نماز... نمیدونم چرا خدا نماز رو واجب کرده ؟؟؟ مگه ما نمیگیم که خدا به پرستش و عبادت مخلوقات نیازی نداره ؟

خدا نیاز نداره ما نیاز داریم

۩۞۩ محمد ۩۞۩;276186 نوشت:
خدا نیاز نداره ما نیاز داریم

میشه بیشتر توضیح بدی... یه سوال دارم اگه نماز اجباری نبود باز هم نماز رو به این شکل می خوندید ... منظورم 5 بار در شبانه روزه... من خیلی به این سوال فکر کردم ولی به جوابی نرسیدم ... گاهی هم به جواب نه رسیدم... نمیدونم شاید چون ضرورتش رو به این شکل درک نکردم ... اگه نیازه منه ، من چرا نباید هروقت که خواستم یا هر وقت که احساس نیاز رو کردم با خدا حرف بزنم ؟؟؟؟ چرا باید به این شکل خاص ، در زمان معین و ... نماز خونده شه ؟؟؟

ستاره بي فروغ;276319 نوشت:

با کسب اجازه از دوستان من جواب سوال ایشون رو میدم

شما وقتی بعد از مدت ها نماز می خونید حسی که اون لحظه دارید و لذت بخش هم هست رو کاملا درک می کنید و این حس همیشه تکرار میشه
اما دقت کنید که فلسفه نماز یه چیز دیگه است و بعد از مدتی که شما ثابت نماز وظیفه ی الهی تون رو انجام میدید
بهش عادت می کنید در حالی که نباید اینطوری باشه باید جوری نماز بخونید که مثل روز اول که اون احساس آرامش رو بهتون میده رو داشته باشه

دکتر شریعتی جمله ی داشتند :
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز خواندن پدر و مادرم دوست دارم
چون آن دختر هندی با عشق می رقصد ولی پدر و مادر من از روی عادت نماز می خوانند
شما دقت کنید بعد از اینکه مومن نماز می خونه دیگه اون شرایط اولیه که بهش احساس آرامش میده تکرار نمیشه و تقریبا میشه گفت که خیلی ها از روی عادت نماز می خونند
تداوم نماز به این خاطر هست که معرفت شما رو به خدا نشون میده
چون بعد از مدتی که با خدا شدید دیگه گناه نمی کنید که نماز از اون گناها دورتون کنه و به آرامش برسونه (دلیل اصلی اینکه اولین نماز آرامش بخش هست)

امیدوارم که تونسته باشم مفهوم رو انتقال بدم

seraj73;276332 نوشت:
شما وقتی بعد از مدت ها نماز می خونید حسی که اون لحظه دارید و لذت بخش هم هست رو کاملا درک می کنید و این حس همیشه تکرار میشه اما دقت کنید که فلسفه نماز یه چیز دیگه است و بعد از مدتی که شما ثابت نماز وظیفه ی الهی تون رو انجام میدید بهش عادت می کنید در حالی که نباید اینطوری باشه باید جوری نماز بخونید که مثل روز اول که اون احساس آرامش رو بهتون میده رو داشته باشه دکتر شریعتی جمله ی داشتند : من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز خواندن پدر و مادرم دوست دارم چون آن دختر هندی با عشق می رقصد ولی پدر و مادر من از روی عادت نماز می خوانند شما دقت کنید بعد از اینکه مومن نماز می خونه دیگه اون شرایط اولیه که بهش احساس آرامش میده تکرار نمیشه و تقریبا میشه گفت که خیلی ها از روی عادت نماز می خونند

سلام . ممنون كه جواب داديد ... ولي هنوز جواب سوالم رو نگرفتم ... اگه نماز خوندن واجب نبود ، باز هم شما به همين شكل ( 5 بار درشبانه روز ، در ساعات معين ، با تعداد ركعت معين و ... ) نماز ميخونديد ؟ اگر بله ، چرا ؟ چه ضرورتي در اين شكل نماز خوندن حس كرديد ؟ و اگر نه باز هم چرا ؟

يه سوال ديگه ... ميشه بگيد اين فلسفه از نظر شما چيه ؟؟؟

با بخش آخر حرفاتون هم كاملا موافقم ... در مورد عادت كردن به نماز ... وقتي آدم به اين شكل نماز مي خونه و هر روز براش تكرار ميشه به نماز خوندن عادت ميكنه ، شايد به خاطر همين عادته كه ضرورتش رو حس نميكنه ، احساس نياز نميكنه و ... چون :
ساكنان دريا پس از مدتي صداي امواج دريا را نمي شنوند ... چه تلخ است قصه عادت ...
مثل بقيه عادت هاي زندگي حتي مثل عادت به نفس كشيدن ...
حالا اين نماز خوندن از روي عادت چه ارزشي داره ؟؟؟ وقتي هر روز از سر عادت ، در يك ساعت معين ، يه عملي رو تكرار كني ، بدون اينكه هيچ احساسي داشته باشي ، هيچ لذتي ببري و ... اصلا خوندن و نخوندن اين نماز فرقي ميكنه ؟

سلام
یه خانم اشنایی داشتیم ما اونم می گفت چرا اینطور باید نماز خوند؟بعضی ها همیشه دنبال اینن یه راهی واسه نماز نخوندن پیدا کنن ،اون خانم می گفت چه لزومی داره حتما اینطوری نماز بخونی من شبا وقتی می خوام بخوابم از خدا تشکر میکنم
نماز یه شکر و سپاسگذاری از خداست همونطور که شما از استادتون بخاطر تعلییم تشکر می کنید نماز هم همین طور کارایی داره
نماز خوندن حتی از روی عادت هم باشه درسته که اون ارزش اصلی رو نداره ولی هزاران برابر ارزشش بالاتر از کسانی هست که نماز رو نمی خونن
از خیلیا پرسیدم زمانی که نماز رو نمی خونن انگار یه چیزی کم دارن انگار تو وجودشون یه ارامش رو از دست دادن
بنظر من تشکر از کسی که ما رو افریده و خودش هم توی قران سفارش کرده لازمه

مسافر زمان;276524 نوشت:
سلام
یه خانم اشنایی داشتیم ما اونم می گفت چرا اینطور باید نماز خوند؟ بعضی ها همیشه دنبال اینن یه راهی واسه نماز نخوندن پیدا کنن ،اون خانم می گفت چه لزومی داره حتما اینطوری نماز بخونی من شبا وقتی می خوام بخوابم از خدا تشکر میکنم
نماز یه شکر و سپاسگذاری از خداست همونطور که شما از استادتون بخاطر تعلییم تشکر می کنید نماز هم همین طور کارایی داره
نماز خوندن حتی از روی عادت هم باشه درسته که اون ارزش اصلی رو نداره ولی هزاران برابر ارزشش بالاتر از کسانی هست که نماز رو نمی خونن
از خیلیا پرسیدم زمانی که نماز رو نمی خونن انگار یه چیزی کم دارن انگار تو وجودشون یه ارامش رو از دست دادن
بنظر من تشکر از کسی که ما رو افریده و خودش هم توی قران سفارش کرده لازمه

دوست عزيز ... من دنبال راهي كه ميگي نيستم ... سالهاي زيادي نماز نخوندم و اين حس نداشتن آرامش و خيلي چيزهاي ديگه رو واقعا حس كردم ، تجربه كردم ... راستش همين نداشتن آرامش يكي از دلايلي بود كه تصميم گرفتم نماز بخونم ... ولي حالا كه ميخوام نماز بخونم ، اين سوال و هزار سوال ديگه مياد تو ذهنم كه آزارم ميده و فقط دنبال يه جوابم كه بفهمم ،‌حس كنم ، درك كنم كه چرا بايد نماز بخونم ... فقط همين...

[="Tahoma"][="Black"]

ستاره بي فروغ;275779 نوشت:
سلام.
منم یه سوالی دارم... در مورد واجب بودن نماز... نمیدونم چرا خدا نماز رو واجب کرده ؟؟؟ مگه ما نمیگیم که خدا به پرستش و عبادت مخلوقات نیازی نداره ؟

«أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»
نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد، و ياد خدا بزرگتر است‏. (عنکبوت، 45)


«أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري»؛ نماز را براى ياد من بپادار. (طه، 14)



با سلام و درود

بله خداوند بی نیاز مطلق است و این ما هستیم که نیازمندیم.

نماز در منظر نخست، تشکر از خداوند است. و این کاملا معقول و پذیرفتنی است.

در مورد فلسفه نماز هم مطالب زیادی بیان شده که از بین آنها به دو روایت اشاره می شود.

در روایت از پیامبر اکرم(ص) آمده:
"نماز درست همانند اين آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مى‏ خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى‏رود." (وسائل الشیعه، ج 4، ص 12، ح 3)


امام رضا علیه السلام در پاسخ نامه ‏اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمودند:
علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بت پرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار.

و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.

علاوه بر اين كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى‏گردد، سبب مى ‏شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد.

و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى ‏دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى ‏كند.( وسائل الشیعه، ج 4، ص 10، ح 7)

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

ستاره بي فروغ;276319 نوشت:

اگه نماز اجباری نبود باز هم نماز رو به این شکل می خوندید ... منظورم 5 بار در شبانه روزه... من خیلی به این سوال فکر کردم ولی به جوابی نرسیدم ... گاهی هم به جواب نه رسیدم... نمیدونم شاید چون ضرورتش رو به این شکل درک نکردم ... اگه نیازه منه ، من چرا نباید هروقت که خواستم یا هر وقت که احساس نیاز رو کردم با خدا حرف بزنم ؟؟؟؟ چرا باید به این شکل خاص ، در زمان معین و ... نماز خونده شه ؟؟؟

دو نکته:

تجربه نشان داده كه اگر مسائل تربيتى تحت انضباط و شرائط معين قرار نگيرد عده‏ اى آن را به دست فراموشى مى‏ سپارند، و اساس آن به كلى متزلزل می گردد.
اين گونه مسائل حتما بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد تا هيچ كس عذر و بهانه ‏اى براى ترك كردن آن نداشته باشد.

2. انجام عبادات در وقت معين مخصوصا به صورت دسته جمعى داراى شكوه و تاثير و عظمت خاصى است كه قابل انكار نمى‏ باشد و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسان سازى تشكيل مى ‏دهد.(تفسیر نمونه، ج 4، ص 106)

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

ستاره بي فروغ;276518 نوشت:

... حالا اين نماز خوندن از روي عادت چه ارزشي داره ؟؟؟ وقتي هر روز از سر عادت ، در يك ساعت معين ، يه عملي رو تكرار كني ، بدون اينكه هيچ احساسي داشته باشي ، هيچ لذتي ببري و ... اصلا خوندن و نخوندن اين نماز فرقي ميكنه ؟

نماز باید همراه با توجه باشد لذا بدون توجه خواندن و اثر ندیدن، دلیل بر بی معنا بودن و یا بی اثر بودن نماز نیست.

با این حال به این روایت توجه نمایید:
"أن فتى من الأنصار كان يصلي الصلاة مع رسول الله ص و يرتكب الفواحش فوصف ذلك لرسول الله ص فقال إن صلاته تنهاه يوما"

جوانى از انصار نماز را با پيامبر (ص) ادا مى‏ كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود، اين ماجرا را به پيامبر (ص) عرضه داشتند و پیامبر فرمودند: سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى‏كند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 447)[/]

ممنون . كمك بزرگي به من كرديد ... جواب بعضي از سوالام رو گرفتم ...

*زهرا*;274625 نوشت:
به نام حق

سلام
من يك همكلاسي دارم كه خانواده ي مذهبي و خوبي نداره.
راستش نه باباش و نه برادرش هيچكدوم نماز نميخونن.
و فكر نميكنم مادرش با اينكه نماز ميخونه خيلي به نماز اهميت بده.
خب مشخصه اون توي يك همچين خانواده اي اعتقادات
قوي و درستي نداره.و متآسفانه يك روز كه توي اينترنت كار ميكرده با تبليغاتي منحرفانه برخورد ميكنه و آنها رو ميخونه و به قول خودش
اين مطالب قانعش ميكنن.

حالا ديگه اون نماز نميخونه چون براش شبهه ايجاد شد و دنبال
شبهه اش نرفت.
من تا حالا كاري نكردم چون نميخواستم عجولانه كاري كنم كه شايد در اينده بفهمم راه بهتري هم بوده و اين كار من اوضاع رو بهتر نكرده
كه هيچ بدتر هم كرده.
و خب اين موضوع مهميه و جاي شوخي توش نيست.

البته بايد بگم نميدونم چرا ولي اون اين موضوع رو فقط به
من گفته و هنوز اونقدر بد نشده كه بخواد اين كار رو علني كنه.فكر ميكنم توي دلش هنوز به درستي نماز اعتقاد داره.
ممنون ميشم كه اگر راهي به ذهنتون ميرسه ما رو بي نصيب نذارين.(شما راهي به ذهنتون ميرسه كه قانعش كنيد؟؟)

کارشناس بحث : میقات



به نام خدا
اوضاع دوست من خيلي بده.و كلآ در حقانيت دين اسلام شك كرده.نميدونم
چه جوري ولي اون تبليغات كتاب سلمان رشدي لعين رو خونده و همينطور كه گفتم
دنبال شبهه اش نرفته.
من الآن كه بيشتر باهاشم مي بينم كم كم داره خيلي عوض ميشه و اين
باعث ميشه من روز به روز بيشتر نگران بشم كه آيا واقعآ حرف هاي
من رو قبول ميكنه يا نه. اون لذت هاي معنوي رو درك نكرده، و تازه داره غرق ظواهر
دنيايي ميشه.
مثل بچه اي كه شير مادر نخورده و فكر ميكنه شير خشكش بهترين غذاي دنيايه!
البته اينا رو گفتم كه دقيق تر به موضوع نگاه كنين
نه اينكه خداي نكرده نا اميد بشين.
در نوميدي بسي اميد است پايان شب سيه سپيد است

سوالاتي كه من دنبالشان هستم:
1-اگر جاي من بوديد چيكار ميكرديد؟
2-اگر حديث كارسازي براي نماز بلدين بفرماييد.
3-اگر نكته اي در اين موضوع ميبينيد.
4-...

[="Tahoma"][="Black"]

*زهرا*;277992 نوشت:
به نام خدا
اوضاع دوست من خيلي بده.و كلآ در حقانيت دين اسلام شك كرده.نميدونم
چه جوري ولي اون تبليغات كتاب سلمان رشدي لعين رو خونده و همينطور كه گفتم
دنبال شبهه اش نرفته.
من الآن كه بيشتر باهاشم مي بينم كم كم داره خيلي عوض ميشه و اين
باعث ميشه من روز به روز بيشتر نگران بشم كه آيا واقعآ حرف هاي
من رو قبول ميكنه يا نه. اون لذت هاي معنوي رو درك نكرده، و تازه داره غرق ظواهر
دنيايي ميشه.

سوالاتي كه من دنبالشان هستم:
1-اگر جاي من بوديد چيكار ميكرديد؟
2-اگر حديث كارسازي براي نماز بلدين بفرماييد.
3-اگر نكته اي در اين موضوع ميبينيد.
4-...

با سلام و درود

خود آن شخص باید بخواهد تا زحمات شما نتیجه داشته باشد یعنی اگر او خودش دنبال پاسخ شبهاتش نباشد و یا اصلا احتمال حقانیت اسلام و قرآن را ندهد، کار چندانی نمی توان برای او کرد.

«وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ في‏ آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً»
و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) تو آنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند! (نوح، 7)


«وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها»
اگر تمام نشانه ‏هاى حق را ببينند، ايمان نمى ‏آورند. (انعام، 25)

البته اگر در ظاهر هم به این حد هم رسیده باشد به خاطر ناآگاهی و یا دیدن رفتار غیر اسلامی ما مسلمین است که زده شده است لذا شما رابطه دوستی خود را با او حفظ کنید و همین اعمال و رفتار شما که مطابق با ارزشهای دینی و اخلاقی است، خود بهترین تذکر می تواند باشد.

اگر هم با او مجادله علمی می کنید، جدال احسن باشد:

«ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏»
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن.‏ (نحل، 125)


مطلب دیگر این که به او به گونه ای که خود شما مناسب می دانید بفهمانید که لااقل طبق ارزشهای عقلی و وجدان انسانی عمل نماید یعنی از این محدوده خارج نشود. دین الهی مطابق با فطرت بشری است و خلاف فطرت دستور نمی دهد.

فطرت دچار غبار غفلت و خظا می شود ولی راه بازگشت هم برای او فراهم است، مگر این از یک حدودی گذشته باشد، که البته کسی که از محدوده معیارهای عقلی و فطرت انسانی خارج نشود زمینه بازگشت و هدایت برایش فراهم است.

خلاصه به او بفهمانید که تا خلاف اعتقادات و باورهای دینی اش برایش ثابت نشده (اثبات علمی)، آن ها نگهدارد و به آن ها پایبند باشد، نه این که به محض شک در برخی اعتقادات، همه آن ها را رها کند و بی قید شود.


«وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْر وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ»
ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است‏. (حجرات، 7)

هم چنین روایتی که قبلا عرض کردم روایت قابل تاملی است:
جوانى از انصار نماز را با پيامبر (ص) ادا مى‏ كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود، اين ماجرا را به پيامبر (ص) عرضه داشتند و پیامبر فرمودند: سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى‏كند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 447)

[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]سلام ممنون از پاسخ های خوب دوستان و کارشناسان.
سوالات تاحدودی قابل تامل بود و جواب های کوتاه و بلندی که داده میشد هم،جالب بود.
چیزی که تو این تاپیک نظرمو جلب کرد این بود که یه تیکه از صحبت های زهرا، جواب ستاره بی فروغ بود:

اونجا که گفتن: مثل بچه اي كه شير مادر نخورده و فكر ميكنه شير خشكش بهترين غذاي دنيايه!
--
یه نکته ای که یکی از دوستام بهم گوشزد کرد وقتی شبهه ای شبیه شبهه ی ستاره بی فروغو داشتم چیزی شبیه همین جمله بود: تا لذت خوردن سیب رو درک نکنی نمی تونی راجع به فضایل سیب خوردن صحبت کنی!
تا اصل نماز خوندن اونطور که خدا به بنده ی مومنش (بخاطر فطرت خداجویی که بهش داده) تکلیف کرده رو تجربه نکنیم نمی تونیم به حس خودمون اکتفا کنیم و بگیم چون نماز خوندن رو بهش تمایل نداریم، پس یعنی بهش نیاز هم نداریم.
--
چه بسا من نیاز دارم به پزشک مراجعه کنم و دارویی تهیه کنم اما هزار و یک دلیل من جمله تنبلی هام یا بی علاقگیم به اون نوع دارو، نمیذاره به سمتش برم.
آدم ها خیلی پیچیده انتخاب می کنن. اونقد پیچیده که بیشتر وقتا نمی تونن مطمئن باشن تصمیم درست و از سر نیاز واقعی شون گرفتن یا نه.
اگه بخوان به درست ترین ها برسن باید دربرابر تموم احکام خدا خاشع بشن و بپذیرن که اگه نماز واجبه یعنی بندگی بدون نماز ممکن نبوده و نیست و نخواهد شد.
یا حق

[/]

سلام
نماز و سایر واجبات اجابت دعوت خداست پس دعوت خدارا اجابت کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند
این متن روی در امامزاده نوشته شده بود خیلی دلنشین بود البته با کمی تأمل جواب بسیاری از سوالهامون پاسخ داده میشه...
اگر سوالی بود من اینجام :Cheshmak:

ستاره بي فروغ;276518 نوشت:
سلام .
اگه نماز خوندن واجب نبود ، باز هم شما به همين شكل ( 5 بار درشبانه روز ، در ساعات معين ، با تعداد ركعت معین و ... ) نماز ميخونديد ؟ اگر بله ، چرا ؟ چه ضرورتي در اين شكل نماز خوندن حس كرديد ؟ و اگر نه باز هم چرا ؟

به نام خدا.
سلام :
سوالای خوبی دارید اما حتمآ به دنبال جوابشون برید به این حد اکتفا نکنید اخه برای دین هر جی دنبال جواب سوال بریم تموم نمیشه که هیچ،جوابای
بیشتری هم پیدا میکنیم.
اما بریم سر بحث اصلی:
بله اگر نماز خوندن واجب نبود من باز هم نماز رو به همین شکل
میخوندم.چون اینو باور کردم که همه کار های خدا از روی حکمت است. حالا بشر تا جایی که بتونه متناسب با علم زمان
خودش این راز ها رو درک میکنه.
مثلآ برای نماز صبح من از یکی شنیدم که زمان نماز صبح زمان
خاصی از روز است که بدن دقیقااز همان جاهایی که در سجده روی زمین
میگذاریم(زانو ها و دست ها و...)از زمین انژی مثبت برای کل روز دریافت میکند.همچنین اون بنده خدا این رو به من
متذکر شد که کسانی که یوگا کار میکنند این موقع از روز بیدار میشوند اما وقتشان را به انجام کار های بیهوده میگذرانند
درحالی که ما مسلمانان در آن موقع قشنگ ترین کار ها مثل نماز خواندن را انجام میدهیم.
حالا شما باز هم میتونید تحقیقات دقیق تری داشته باشد.و خب بعد به ما هم خبر بدبد.

ستاره بي فروغ;276518 نوشت:
سلام.
يه سوال ديگه ... ميشه بگید این فلسفه از نظر شما چیه؟؟؟

وقتي آدم به اين شكل نماز مي خونه و هر روز براش تكرار ميشه به نماز خوندن عادت ميكنه ، شايد به خاطر همين عادته كه ضرورتش رو حس نميكنه ، احساس نياز نميكنه و ... چون :
ساكنان دريا پس از مدتي صداي امواج دريا را نمي شنوند ... چه تلخ است قصه عادت ...
مثل بقيه عادت هاي زندگي حتي مثل عادت به نفس كشيدن ...
حالا این نماز خوندن از روی عادت چه ارزشی داره؟؟؟
وقتي هر روز از سر عادت ، در يك ساعت معين ، يه عملي رو تكرار كني ، بدون اينكه هيچ احساسي داشته باشي ، هيچ لذتي ببري و ... اصلا خوندن و نخوندن اين نماز فرقي ميكنه ؟



چیزی که من در مورد فلسفه ی نماز به ذهنم میرسه
"فُتُوات شیطان" است.
یعنی شیطان "گام به گام" و با خیزش نرم شروع به پیشروی
در دل انسان میکند.
یکهو نمیگه آدم بکش؛اول میگه نمازتو یکم دیر تر بخون بعد نماز هایت قضا میشه بعد با خودت میگی اصلا نماز جه اهمیتی داره
بعد کم کم نماز نمیخونی بعد بی هویت میشی در نهایت هم لازم نیست
شیطان بهت بگه نماز نخون خودت به راحتی کار هر کی رو ازش
بدت میاد تموم میکنی!به همین راحتی!
حالا خدا یه جارو و خاک انداز میده دستت بهت میگه بیا بنده!
هر چی شیطان از صبح رو دلت گرد و غبار غفلت پاشیده رو بااین تمیز کن
تا دوباره دلت یه آینه باشه که بتونی منو توش ببینی.
تا همه با نگاه کردن به تو منو بشناسن.
مثل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
تا دلت دوباره خونه ی من بشه.
بعد هم این بنده های ناسپاس (مثل من و امثال من)با کودنی هر جه تمام تر این جارو و خاک انداز رو میذارن تو گنجینه و وقتی از اون یادشون میاد که به مشکلی برخورد کرده باشن...
سرتون رو درد نیارم...حالا این نماز خوندن دست و پا شکسته ی ما خیلی بهتر از کنار گذاشتن این جارو و خاک انداز است.......حتی اگر از روی عادت باشه.

جمع بندی

پرسش:
من يك همكلاسي دارم نماز نمي خواند چون برایش شبهه ايجاد شده و البته به دنبال حل شبهه اش نرفت. اگر راهي به ذهنتان مي رسد بگویید تا قانعش کنم.

پاسخ:
باید دید شبهه اش از چه ناحیه ای است. آیا نماز را قبول ندارد چون در حوزه بالاتر آن یعنی خود اسلام، شبهه دارد؛ یا این که در اسلام و حقانیت آن شبهه ای ندارد و فقط در این که نماز از آداب و واجبات دینی است شبهه دارد؟
لذا ابتدا باید شبهه ایجاد شده را شناسایی کرد و در همان راستا درصدد پاسخ شبهه برآمد.
اگر حقانیت اسلام را قبول دارد ولی در اصل وجوب نماز شبهه دارد باید گفت در قرآن آیات متعدد و صریحی داریم که وجوب نماز را ثابت می کند و جای هیچ شک و شبهه ای ندارد، آیات متعددی داریم که به صراحت دستور به وجوب اقامه نماز می دهند «أَقِمِ الصَّلاةَ».(1)
نکته: دوستی و رفاقت با او را قطع نکنید. دوست مؤمن و پاک، بسیار می تواند تاثیر گذار باشد.
اگر هم او روی تذکر شفاهی و ... حساس است، شما بدون تذکر زبانی، همین که همیشه به آداب دینی و اخلاقی پایبند و عامل هستید، بهترین امر به معروف و نهی از منکر است تا زمانی ایشان متذکر شود و به آگاهی لازم برسد:
"كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَة"
مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فرا خوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه این که این گونه دعوت کردن، اثرگذار است.(2)

خود آن شخص باید بخواهد تا زحمات شما نتیجه داشته باشد یعنی اگر او خودش دنبال پاسخ شبهاتش نباشد و یا اصلا احتمال حقانیت اسلام و قرآن را ندهد، کار چندانی نمی توان برای او کرد.
«وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ في‏ آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً»
و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) تو آنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند!(3)
«وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها»؛ اگر تمام نشانه ‏هاى حق را ببينند، ايمان نمى ‏آورند.(4)
البته اگر در ظاهر هم به این حد هم رسیده باشد به خاطر ناآگاهی و یا دیدن رفتار غیر اسلامی ما مسلمین است که زده شده است لذا شما رابطه دوستی خود را با او حفظ کنید و همین اعمال و رفتار شما که مطابق با ارزشهای دینی و اخلاقی است، خود بهترین تذکر می تواند باشد.
اگر هم با او مجادله علمی می کنید، جدال احسن باشد:
«ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏»
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن.‏(5)
مطلب دیگر: به او به گونه ای که خود شما مناسب می دانید بفهمانید که لااقل طبق ارزشهای عقلی و وجدان انسانی عمل نماید یعنی از این محدوده خارج نشود. دین الهی مطابق با فطرت بشری است و خلاف فطرت دستور نمی دهد.
فطرت دچار غبار غفلت و خظا می شود ولی راه بازگشت هم برای او فراهم است، مگر این از یک حدودی گذشته باشد، که البته کسی که از محدوده معیارهای عقلی و فطرت انسانی خارج نشود زمینه بازگشت و هدایت برایش فراهم است.
خلاصه، به او بفهمانید که تا خلاف اعتقادات و باورهای دینی اش برایش ثابت نشده (اثبات علمی)، آن ها نگهدارد و به آن ها پایبند باشد، نه این که به محض شک در برخی اعتقادات، همه آن ها را رها کند و بی قید شود.
«وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْروَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ»
ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است‏.(6)
هم چنین این روایت قابل تامل است:
جوانى از انصار نماز را با پيامبر (ص) ادا مى‏ كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود، اين ماجرا را به پيامبر (ص) عرضه داشتند و پیامبر فرمودند: سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى‏كند.(7)

چرا خدا نماز را واجب کرده؟ مگر ما نمی گوییم که خدا به پرستش و عبادت مخلوقات نیازی ندارد؟
خداوند می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»
نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مى ‏دارد، و ياد خدا بزرگتر است‏.(8)
هم چنین می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري»؛ نماز را براى ياد من بپادار.(9)
لذا در پاسخ به این سؤال باید گفت: بله خداوند بی نیاز مطلق است و این ما هستیم که نیازمندیم.
نماز در منظر نخست، تشکر از خداوند است. و این کاملا معقول و پذیرفتنی است.
در مورد فلسفه نماز هم مطالب زیادی بیان شده که از بین آنها به دو روایت اشاره می شود.
در روایت از پیامبر اکرم(ص) آمده:
"نماز درست همانند اين آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مى‏ خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى‏رود."(10)
امام رضا علیه السلام در پاسخ نامه ‏اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمودند:
علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بت پرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار.
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اين كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى‏گردد، سبب مى ‏شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد.
و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى ‏دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى ‏كند.(11)

چرا پنج بار در شبانه روز؟ اگر نیاز من است، چرا نباید هر وقت که خواستم یا هر وقت که احساس نیاز کردم با خدا حرف بزنم؟ چرا باید به این شکل خاص، در زمان معین و ... نماز خوانده شود؟
دو نکته عرض می شود:
1. تجربه نشان داده كه اگر مسائل تربيتى تحت انضباط و شرائط معين قرار نگيرد عده‏ اى آن را به دست فراموشى مى‏ سپارند، و اساس آن به كلى متزلزل می گردد.
اين گونه مسائل حتما بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد تا هيچ كس عذر و بهانه ‏اى براى ترك كردن آن نداشته باشد.
2. انجام عبادات در وقت معين مخصوصا به صورت دسته جمعى داراى شكوه و تاثير و عظمت خاصى است كه قابل انكار نمى‏ باشد و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسان سازى تشكيل مى ‏دهد.(12)

وقتی نماز خواندن از روي عادت باشد چه ارزشي دارد؟
نماز باید همراه با توجه باشد لذا بدون توجه خواندن و اثر ندیدن، دلیل بر بی معنا بودن و یا بی اثر بودن نماز نیست.
با این حال به این روایت توجه نمایید:
"أن فتى من الأنصار كان يصلي الصلاة مع رسول الله (ص) و يرتكب الفواحش فوصف ذلك لرسول الله (ص) فقال إن صلاته تنهاه يوما"
جوانى از انصار نماز را با پيامبر (ص) ادا مى‏ كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود، اين ماجرا را به پيامبر (ص) عرضه داشتند و پیامبر فرمودند: سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى‏كند. (13)

 

پی نوشت ها:
(1) هود، 114؛ اسراء، 78؛ طه، 14؛ عنکبوت، 45.
(2) الكافي، ج ‏2، ص 78، ح 14.
(3) نوح، 7.
(4) انعام، 25.
(5) نحل، 125.
(6) حجرات، 7.
(7) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 447.
(8) عنکبوت، 45.
(9) طه، 14.
(10) وسائل الشیعه، ج 4، ص 12، ح 3.
(11) وسائل الشیعه، ج 4، ص 10، ح 7.
(12) ر.ک: تفسیر نمونه، ج 4، ص 106.
(13) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 447.

 

موضوع قفل شده است