جریان ملاقات حضرت ابراهیم علیه السلام با عابد

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جریان ملاقات حضرت ابراهیم علیه السلام با عابد

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید: حضرت ابراهیم علیه السلام براى عبرت گرفتن از مخلوقات خدا در شهرها مى‌گشت، روزى گذرش به بیابانى افتاد، شخصى را دید جامه مویین پوشیده و با صداى بلند نماز مى‌خواند.

ابراهیم علیه السلام از نماز او تعجب کرد، نشست و انتظار کشید تا نماز او تمام شود، ولى او نماز را رها نمى‌کرد، چون بسیار به طول انجامید ابراهیم علیه السلام او را با دست تکان داد و گفت: با تو کارى دارم نمازت را تمام کن .

عابد دست از نماز کشید و کنار ابراهیم علیه السلام نشست.

ابراهیم علیه السلام از او پرسید براى چه کسى نماز مى‌خوانى؟

گفت: براى خدا .

پرسید: خدا کیست؟

گفت: آن کس که من و تو را خلق کرده است.

گفت: طریق تو مرا خوش آمد، دوست دارم براى خدا با تو برادرى کنم، خانه‌ات کجاست که هر گاه خواستم تو را ملاقات کنم به دیدنت بیاییم ؟

عابد گفت: خانه من جایى است که تو را به آنجا راه نیست .

ابراهیم علیه السلام گفت: یعنى کجاست؟

گفت: وسط دریا.

پرسید: پس تو چگونه مى‌روى؟

گفت: من از روى آب مى‌روم .

ابراهیم علیه السلام گفت: شاید آن کس که آب را براى تو مسخر کرده است، براى من نیز چنین کند، برخیز تا برویم و امشب را با هم باشیم .

آن دو حرکت کردند، وقتى به دریا رسیدند، مرد عابد بسم الله گفت و بر روى آب حرکت کرد، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز بسم الله گفت و به دنبالش رفت .

آن مرد از این کار ابراهیم علیه السلام خیلى تعجب کرد. وقتى به خانه آن مرد رسیدند، ابراهیم علیه‌السلام از او پرسید: خرج و مخارج زندگى‌ات را از کجا تامین مى‌کنى؟

گفت: از میوه این درخت، آن را جمع مى‌کنم و در تمام سال با آن معاش مى‌کنم.
ابراهیم علیه السلام از او پرسید: کدام روز از همه روزها بزرگتر است؟

گفت: روزى که خدا خلایق را بر اعمالشان جزا مى‌دهد.

ابراهیم علیه السلام گفت: بیا دست به دعا برداریم، یا تو دعا کن من آمین مى‌گویم و یا من دعا مى‌کنم تو آمین بگو.

عابد گفت: براى چه دعا کنیم؟

ابراهیم علیه السلام گفت: دعا کنیم که خدا ما را از شر آن روز نگاه دارد، دعا کنیم که خدا مؤمنان گناهکار را مورد آمرزش قرار دهد.

عابد گفت: نه، من دعا نمى‌کنم .

پرسید: چرا؟

گفت: براى این که سه سال است حاجتى دارم هر روز دعا مى‌کنم ولى هنوز دعایم مستجاب نشده است و تا آن برآورده نشود شرم مى‌کنم که از خداوند چیز دیگرى بخواهم .

ابراهیم علیه السلام گفت: خداوند متعال هرگاه بنده‌اش را دوست داشته باشد، دعایش را به درجه اجابت نمى‌رساند تا او بیشتر مناجات و اظهار نیاز کند، اما وقتى بنده‌اى را دشمن دارد، یا زود دعایش را مستجاب مى‌کند و یا ناامیدش مى‌کند که دیگر دعا نکند و بیشتر از آن با خدا صحبت نکند.

آن گاه ابراهیم علیه السلام از او پرسید: حالا بگو ببینم چه چیزى از خدا خواسته‌اى که او براى تو برآورده نکرده است؟

مرد عابد گفت: روزى در همان جاى نمازم مشغول نماز بودم که ناگاه کودکى را در نهایت زیبایى و جمال، با سیمایى نورانى، موهایى بلند و مرتب دیدم که چند گوسفند چاق و فربه و چند گاو که گویى بر بدن آنها روغن مالیده بودند، مى‌چرانید. من از آنچه دیده بودم بسیار خوشم آمد. گفتم: اى کودک زیبا، این گاو و گوسفندها مال کیست؟ گفت: مال خودم است . گفتم: تو کیستى؟ گفت: من پسر ابراهیم خلیل خدا هستم . من در همان موقع دست به دعا بلند کردم و از خدا خواستم که خلیلش را نشان من دهد. (ولى سه سال است که هنوز خبرى نیست .)

ابراهیم علیه السلام گفت: منم ابراهیم، خلیل خدا و آن کودک که مى‌گویى پسر من است .

عابد گفت: الحمدلله رب العالمین که دعاى مرا مستجاب کرد. و

آنگاه دست در گردن ابراهیم علیه السلام انداخت و دو طرف صورت او را بوسید و گفت: حالا بیا و تو دعا کن تا من آمین بر دعاى تو بگویم .

ابراهیم علیه السلام دست به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا گناهان مؤمنین و مؤمنات را تا روز قیامت ببخش و از آنها راضى باش.
و عابد آمین گفت.

آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: دعاى ابراهیم علیه السلام کامل است و شامل حال شیعیان گناهکار ما تا روز قیامت مى‌شود.

منبع:برگرفته از کتاب عاقبت بخیران عالم,جلد2,اثر علی محمد عبداللهی

به نام خدا.

یعنی ما خیالمون راحت باشه هرکاری میخوایم بکنیم؟

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

ستايشگر;240403 نوشت:
به نام خدا.

یعنی ما خیالمون راحت باشه هرکاری میخوایم بکنیم؟

با تشکر ، ستایشگر :gol:


امام ما فرمودند این دعا شامل شیعیان ما میشود نه محبان ما.شیعه یعنی پیرو.

ستايشگر;240403 نوشت:
به نام خدا.

یعنی ما خیالمون راحت باشه هرکاری میخوایم بکنیم؟

با تشکر ، ستایشگر :gol:

حضرت ابراهیم از خداوند میخواهد تا گناهان مومنین و مومنات را ببخشد و مومن کسی است که بر ناظر بودن خدا بر اعمالش باور دارد حال چگونه ممکن است کسی خدا را ناظر ببیند و از گناه شرم نکند یعنی اگر شرم نمیکند پس مومن نیست و فقط نام مومن را یدک میکشد .

دوستانی که داستان رو خوندند لااقل دکمه ی تشکر رو بزنند

چرا این اسامی که تشکر کردند توی لیست کاربرانی که موضوع را مشاهده کردند نیست چه اتفاقی افتاده این تاپیک وتاپیکهای دیگه ای که ایجاد کردم پر اسامی بود ولی الان نیست