نام پیامبران در قرآن

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نام پیامبران در قرآن

نام های پیامبران درقرآن1

1. آدم؛ اين كلمه عبري و غير منصرف است و به معناي خاك سرخ ميباشد. اصل آن «آدام» بوده كه براي تعريب الف وسط آن حذف شده است. 25 بار در قرآن تكرار شده است. وي نخستين انسان از نسل كنوني است؛‌ از اين روي او را ابوالبشر مي¬نامند و نخستين پيغمبر است.
2. ادريس؛ اين كلمه غير عربي است؛ از اين روي غير منصرف مي باشد. دو بار در قرآن آمده است. ميان شيث (جانشين آدم) و او چهار نسل فاصله است.
3. نوح؛ اين كلمه عربي است. چون بسيار گريه مي كرده به او نوح گفته اند. 43 بار در قرآن تكرار شده است. عمرش از همه پيامبران بيش¬تر بوده و دوران نبوت او 950 سال بوده است؛ از اين روي به او شيخ الانبيا لقب داده اند.
4. هود؛ اين كلمه عربي است. وي پس از نوح – با چند واسطه – آمده است. وي در سرزمين احقاف و ميان قوم عاد زندگي مي كرد. در تورات به نام «عابر» خوانده شده است. اين كلمه ده بار در قرآن آمده كه سه مورد آن به معناي يهودي است.
5. صالح؛ اين كلمه عربي است و وي از پيامبران عرب مي باشد. وي در سرزمين حجر (ميان شام و حجاز) مبعوث شد. معجزه او شتري بود كه از درون كوه بيرون آمد كه او را پي كردند و دچار عذاب صيحه آسماني شدند. اين كلمه 43 بار در قرآن تكرار شده است كه در7 مورد حضرت صالح مراد است.
6. ابراهيم؛‌ اين كلمه غير عربي و سرياني است و به معناي پدر مهربان مي باشد. وي از پيامبران اواالوالعزم ميباشد كه داراي كتاب و شريعت است. وي در شهر بابل در عراق به دنيا آمد و به پيامبري رسيد و در دوره جواني بت ها را شكست و نمرود دستور داد او را در آتش افكنند كه خداي متعال آتش را بر او گلستان كرد. اين كلمه 68 بار در قرآن تكرار شده است.
7. اسماعيل؛ اين كلمه غير عربي است و در زبان عبري «اسما» و «ئيل» به معناي بشنو، خدا بوده است. وي فرزند بزرگ ابراهيم است و مادرش هاجر ميباشد كه در نوجواني ابراهيم او را به قربانگاه برد. اين كلمه 12بار در قرآن تكرار شده است كه در آيه 54 سوره مريم اختلاف است كه منظور از اسماعيل كيست

نام های پیامبران درقرآن2 8.اسماعيل بن حزقيل؛ طبق روايات و نظر بخشي از تفاسير، اسماعيل در آيه 54 سوره مريم اسماعيل بن حزقيل است كه او را اسماعيل صادق الوعد لقب داده¬اند. در روايتي كه از امام صادق عليه السلام نقل شده مي فرمايد: اين اسماعيل، اسماعيل بن ابراهيم نيست. او پيامبري از پيامبران است.
9.اسحاق؛ اين كلمه عربي نيست و غير منصرف مي باشد. وي فرزند دوم ابراهيم است كه مادرش ساره مي باشد. اين كلمه 15 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
10.لوط؛ ظاهراً اين كلمه عربي است. وي در زمان حضرت ابراهيم مي زيست و با آن حضرت خويشاوند بود. وي پيامبر مردم شهر سدوم بود. مردم اين شهر به جهت عمل زشت هم جنس بازي دچار زلزله شديد شده و نابود گشتند. اين كلمه 27 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
11.يعقوب؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است و غير منصرف مي باشد. وي فرزند اسحاق است. لقب وي «اسرائيل» است كه به معناي عبد خدا مي باشد. (اسرا = عبد و ئيل = خدا) كلمه يعقوب 16 بار در قرآن تكرار شده و كلمه اسرائيل 43 بار در قرآن تكرار شده است.
12.يوسف؛ اين كلمه عبري است. يعقوب دوازده پسر داشت كه يوسف زيباترين و محبوب ترين آنان بود. داستان زندگي او به صورت يكپارچه در سوره يوسف آمده است. كلمه يوسف 24 بار در قرآن تكرار شده است.
13.ايوب؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است و غير منصرف مي باشد. خداي متعال براي امتحان او را سال ها به مرضي مزمن دچار كرد و او صبر و مقاومت كرد؛ از اين روي صبر ايوب ضرب المثل شده است. كلمه ايوب 4 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
14.شعيب؛ ظاهراً اين كلمه عربي است. وي در شهر مدين (شهري در كنار درياي سرخ) زندگي مي كرد. كلمه شعيب 11 بار در قرآن كريم آمده است.
15.موسي؛ اين كلمه معرب «موشه» (از آب كشيده شده) در زبان عبري است. وي از پيامبران الواالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني است و نام كتاب وي تورات مي باشد. يه پيروان وي يهودي مي¬گويند. داستان زندگي موسي و بني اسرائيل در سوره ها و آيه هاي متعددي آمده است،‌ مانند سوره بقره، اعراف، طه، قصص، شعراء و... نام پدر موسي عمران و نام مادرش يوكابد است. كلمه موسي135 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
ادامه دارد....

16.هارون؛ اين كلمه عبري و به معناي محبوب است و غير منصرف مي باشد. وي برادر موسي است و در كنار او بود و موسي از خدا خواست كه او را وزيرش قراردهد و خدا درخواست او را اجابت كرد و او را در نبوت شريك موسي قرارداد؛ از اين روي هر دو با هم به سوي فرعون رفتند. كلمه هارون 20 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
17.الياس؛ اين كلمه عبراني است و تعريب شده است. در قرآن كريم دو بار اين كلمه آمده است و زندگاني او توضيح نداده است. گفته اند كه او همانند خضر هم اكنون زنده است.
18.يسع؛ ظاهراً اين كلمه عبري و معرب ايشاع است. اين كلمه در قرآن كريم دو بار تكرار شده است.
19.ذوالكفل؛ اين كلمه عربي است و غير منصرف مي باشد و دو بار در قرآن كريم آمده است. چون سرپرستي بازماندگان يسع را برعهده گرفت او را به ذاالكفل لقب دادند.
20.داود؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است. در چند جاي قرآن كريم به داستان زندگي داود اشاره شده كه از آن موارد داستان جنگ جالوت و طالوت است كه جالوت به دست داود كشته شد. (سوره بقره، آيه¬246-251) اين كلمه 16 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
21.سليمان؛ اين كلمه غير عربي و معرب شلومه و غير منصرف است. و فرزند داود است. وي علاوه بر مقام نبوت داراي مقام پادشاهي هم بود و زبان حيوانات را مي فهميد و باد و جنيان مسخر او بودند و تخت او به وسيله باد حركت مي كرد. اين كلمه 17 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
22.يونس؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً از يوناني ايونس گرفته شده است و غير منصرف مي اشد. قرآن كريم او را «ذا النون» و «صاحب الحوت» لقب داده است. وي در نينوا مبعوث گرديد. از اعجايب زندگي او اين است كه پس از اين كه قومش را نفرين به عذاب كرد و از ميان قومش به سوي دريا فراركرد و بر كشتي سوار شد طبق قرعه به سوي نهنگ پرتاب شد و او را بلعيد و در شكم آن زنده ماند و بر اثر ذكر «لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين» خداي متعال او را نجات داد و اگر اين ذكر را نگفته بود تا روز قيامت در شكم نهنگ زندان بود. اين كلمه بار در قرآن كريم تكرار شده است.

23.زكريا؛ اين كلمه معرب و اصل آن عبري است. وي كه از متوليان بيت المقدس بود طبق قرعه سرپرستي مريم، مادر عيسي را بر عهده گرفت. وي مأموران حكومت جبار به درون درختي مخفي شد كه مأموران درخت را با اره دو نيم كردند. اين كلمه 7 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
24.يحيي؛ اين كلمه هم مي تواند عربي باشد، برگرفته از واژه حيات و مي تواند عبري باشد (معرب يوحنّا) وي پسر زكريا است و با عيسي پسر خاله مي باشند. وي شباهت هايي به امام حسين عليه السلام دارد، از آن جمله كه در شش ماهگي به دنيا آمد و به دست حاكم عياشي سر از تنش جدا شد. اين كلمه 5 بار در قرآن كريم آمده است.
25.عُزَير؛ اين كلمه معرب عزرا است. يك بار در قرآن كريم سوره توبه آيه 30 آمده است و مفسران گفته اند آن شخصي كه آيه 259 سوره بقره مي گويد كه خداي متعال او را صد سال ميراند و سپس زنده كرد، عزير است.
26.عيسي؛ اين كلمه معرب كلمه «ايشوع» در زبان عبري است و به معناي مرد بزرگ و مبارك است. وي از پيامبران اولواالعزم است و كتاب او تورات مي باشد. به پيروان وي مسيحي مي گويند. مادر وي مريم از چهار زن بزرگ بهشتي است كه بدون شوهر و با تمثل فرشته الهي (جبرئيل) برابر او باردار شد و در مدتي كوتاه عيسي را به دنيا آورد. و عيسي در گاهواره به سخن آمد و خود را عبدالله، پيامبر و صاحب كتاب معرفي كرد. يهوديان مخالف او مي خواستند او را به دار بياويزد، ولي خداي بزرگ او را نجات داد و فردي مشابه او را به دار آويختند. اين كلمه 25 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
27.محمد؛ اين كلمه عربي و به معناي ستوده است. و از پيامبران اواالعزم و صاحب شريعت اسلام و كتاب آسماني او قرآن است. وي آخرين پيامبر الهي و پس از او پيامبري نخواهد آمد و هر كس پس از ايشان ادعاي پيامبري كند دروغگو است. اين كلمه 4 بار در قرآن كريم آمده است و يك بار به عنوان «احمد» از او يادشده است.

موضوع قفل شده است