یکی از دلایل اصلی ناتوانی دیدار با امام زمان (عج)...

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یکی از دلایل اصلی ناتوانی دیدار با امام زمان (عج)...



استاد علامه حسن‌زادة آملي‌ دام‌عزّه‌العالي، با بیان خاطره‌ای شخصی، یکی از دلایل اصلی ناتوانی دیدار با حضرت صاحب العصر و زمان (عج) را چنين عنوان کرد:

علامه فرمود: به آقاي سيد محمدحسن الهي، برادر بزرگتر مرحوم علامه طباطبايي (‌ره) كه در عرفان و سير و سلوك از شاگردان مرحوم سيد‌علي‌آقا قاضي (ره) بود، مكرر عرض مي‌كردم: وقتي خدمت آقا (علامه قاضي) مي‌رسيد، از جانب من از ايشان خواهش كنيد كه مرا هم در تشرف به خدمت حضرت بقية الله (عج) شريك خود نماييد و براي من نيز اجازه ملاقات بگيريد (چون مي‌‌دانستم اين دو بزرگوار به اين سعادت عظمي مي‌رسند).

روزي در شهر آمل بعد از ظهر خواستم استراحت كنم، بچه‌ها داد و فرياد كردند و مانع استراحتم شدند. من عصباني شدم و با آنها تندي نمودم و پرخاش كردم؛ ولي بعد از آن، خودم پشيمان شدم و از اين كه بچه‌ها را ناراحت كردم، وجدانم ناراحت بود. عصر رفتم بازار و مقداري شيريني و ميوه خريدم و به منزل آوردم كه شايد بدين وسيله دل بچه‌ها را به دست آورم. با اين حال، وجدانم آرام نمي‌‌گرفت و آشفته خاطر بودم.بالاخره، تصميم گرفتم در سفري به تبريز با مرحوم سيدمحمدحسن الهي ملاقات كنم. وقتي به خدمت ايشان رسيدم، پيش از اين كه علت مسافرتم را بگويم،

گفتم: عرض مرا به خدمت استاد (سيدعلي قاضي) رسانديد؟

فرمود: وقتي پيام شما را به آقا عرض كردم، آقا تأملي كرد و سپس با ناراحتي فرمودند: ايشان چگونه مي‌خواهند اين راه را طي نمايند، با آن اخلاقي كه نسبت به همسر و كودكان انجام داده و با آن ها دعوا كرده‌اند؟!

با آن اخلاق و تندي چگونه مي‌شود به اين رتبه و مقام رسيد؟!



امام زمان در یکی از توقیعات معروفشان فرموده اند: ... اگر کسی ادعا کرد در غیبت کبرا مرا دیده او را تکذیب کنید ...
اصلی ترین علت ناتوانی در دیدار با امام زمان خوا ست خودشان است.

شيربيشه;200486 نوشت:
خوا ست خودشان است.

يعني چي ؟؟

سادات;200463 نوشت:
دلایل اصلی ناتوانی دیدار با امام زمان (عج)...

لطفا اين موضوع را ادامه دهيد....

فرمانده;200489 نوشت:
يعني چي ؟؟

یعنی خود وجود مبارکشان انطور که از توقیعاتشان برمی اید نمی خواهند با کسی دیدار داشته باشند

فرمانده;200490 نوشت:
لطفا اين موضوع را ادامه دهيد....

آیت الله العظمی بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره حضرت حجت(عج) می‌فرمایند: واى بر كسى كه حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ بداند كه او در تحصیل موافقت و رضاى آن حضرت، و یا در مخالفت آن حضرت بى اعتنا و لااُبالى است.

در امور مالى به مردم بگوید كه دست من دست او است و نماینده او هستم، و در كارهاى دیگر چنین نباشد!

خدا نكند ما این گونه باشیم!

خصوصا این كه میل داریم در آخر زندگى و دم مرگ به داد ما برسد و به شفاعتش بلاهاى ما رفع شود.

آیا مى شود از اول كار از او جدا باشیم و در آخر كار تمایل داشته باشیم از ما دستگیرى كند؟!

آقاى طبیبى در نزدیكى وفاتش، به همه انوار معصومین ـ علیه السّلام ـ سلام كرد و تعظیم نمود ولى هیچ كدام از حضار كسى را نمى دیدند!

آن بزرگواران كه در وقت وقتش به آنها احتیاج داریم، نباید كارى كنیم كه دم آخر بگویند: ما این شخص را نمى‌شناسیم!

تفاوت مراتب ایمان و تقوا و یقین ما و علماى گذشته بسیار است، صد سال فاصله ى بین ما و آنها، مانند هزار سال است! دعا كردن و زود مستجاب شدن براى آنها اصلاً چیز عادى عادى بوده؛ ولى حالا اگر كسى بگوید: دعا كردم و مستجاب شد، خیلى نادر است.

نقل كرده اند كه آقایى ـ كه فاصله ى وفاتش با وفات مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حایرى ـ رحمه اللّه ـ یك هفته بود، در مشهد بود و خانواده اش در عراق بودند ـ به حرم امام رضا ـ علیه السّلام ـ مشرّف شد و عرض كرد: خانواده ام...(ا ین قسمت در اصل از قلم افتاده است، شاید عرض كرده است: خانواده ام در عراق هستند و من در مشهد، تقاضا دارم كه هزینه ى راه را مرحمت فرمایید تا به عراق بروم.) بلافاصله شخصى از كنارش گذشت و مقدارى پول به او داد؛ ولى او رو كرد به حضرت و عرض نمود: « این نه مناسب كرم شما است! » تا این كه مقدار دیگرى به او مى رسید. باز گفت: « كم است! » پس از جریان یكى از علماى مشهد در صحن به او مى رسد و مى گوید:

« معلوم مى شود معامله ى شما با حضرت خوب است! » همان اندازه كه مى خواسته از جیبش در مى آورد و به او مى دهد

موضوع قفل شده است