سخنان شگفت انگيز سفير روم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سخنان شگفت انگيز سفير روم

با سلام

از امام زين العابدين روايت است كه فرمود: چون سر مطهر امام حسين ع را به نزد يزيد آوردند، آن ملعون همواره مجلس شراب فراهم مى آورد و آن سر انور را در حضور خود مى نهاد و به شرابخوارى و شادمانى مى پرداخت .
روزى سفير قيصر روم كه از جمله اشراف و بزرگان آن مرز و بوم بود در آن مجلس حاضر شد و به يزيد.
متن عربى :
يَدَيْهِ وَ يَشْرِبُ عَلَيْهِ.
فَحَضَرَ ذاتَ يَوْمٍ فى مَجْلِسِهِ رَسُولُ مَلِكِ الرُّومِ وَ عُظَمائِهِمْ، فَقالَ: يا مَلِكَ الْعَرَبِ، هذا رَاءْسُ مَنْ؟ فَقالَ لَهُ يَزيدُ: ما لَكَ وَ لِهذَا الرَّاءْسِ؟ فَقالَ: انّى اذا رَجَعْتُ الى مُلْكِنا يَسْاءَلُنى عَنْ كُلِّ شَىْء رَاءَيْتُهُ، فَاءَحْبَبْتُ اءَنْ اءُخْبِرَهُ بِقِصَّةِ هذَا الرَّاءْسِ وَ صاحِبِهِ، حَتّى يُشارِكَكَ فى الْفَرَحِ وَ السُّرُورِ.
فَقالَ لَهُ يَزيدُ هذا رَاءْسُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي بْنِ اءَبى طالِبٍ. فَقَالَ الرُّومِيُّ: وَ مَنْ اءُمُّهُ؟
فَقالَ: فاطِمَةُ ابْنَةُ رَسُولِ اللّهِ. فَقَالَ النَّصْرانيُّ: اءُفٍ لَكَ وَلدينكَ، لي دينُ اءَحْسَنُ مِنْ دينكَ، انَّ اءَبى مِنْ حَوافِدِ داوُد، وَ بَيْنى وَ بَيْنَهُ آباءُ كَثيرَةُ، وَالنَّصارى يُعَظِّمُونَنى وَ يَاءْخُذُونَ مِنْ تُرابِ اءَقْدامى تَبَرُّكا بى بِاءَنّى مِنْ حَوافِدِ داوُدَ ع وَ اءَنْتُمْ تَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ، وَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ الاّ اءُمُّ واحِدَةُ، فَاءَيُّ دينٍ دينُكُمْ؟!! ثُمَّ قالَ لِيَزيدَ: هَلْ سَمِعْتَ حَديثَ كَنِيسَةِ الْحافِرِ؟

ترجمه :
گفت : اى پادشاه عرب ! اين سر كيست ؟
يزيد گفت : تو را با او چه كار است ؟
سفير گفت : سؤ ال من به اين خاطر است كه وقتى به نزد پادشاه خود بر مى گردم از همه امورى كه ديده ام از من پرسش خواهد كرد، چون ذكر حال اين سر را در خدمتش برم در فرح و سرور با تو شريك خواهد بود.
يزيد لعين گفت : اين سر از آن حسين بن على بن ابى طالب است .
رومى گفت : مادرش كيست ؟
يزيد گفت : فاطمه دختر رسول خدا ص است .
نصرانى گفت : اف بر تو و دين تو باد!
دين من از دين تو بهتر است ؛ زيرا پدر من از نبيره هاى حضرت داود ع بوده و ميان من و داود ع پدران بسيارى است و جماعت نصارى مرا بسيار تعظيم مى كنند و خاك قدم مرا به تبرك همى گيرند و مشا مسلمانان پسر دختر پيغمبر خويش را مقتلو مى سازيد و حال آنكه ميان او و پيغمبر شما بجز يك مادر فاصله نيست ؛ پس اين چه دينى است كه شما داريد؟!

بعد از آن . مرد نصرانى گفت :

آيا حكايت كنيسه حافر را شنيده اى ؟
متن عربى :
فَقالَ لَهُ: قُلْ حَتّى اءَسْمَعَ.
فَقالَ: انَّ بَيْنَ عَمّانَ وَالصّينِ بَحْرُ مَسيرَهُ سَنَةُ، لَيْسَ فيها عِمْرانُ الاّ بَلَدَةُ واحِدَةُ فى وَسَطِ الْماءِ، طُولُها ثَمانُونَ فَرْسَخا فى ثمانينَ فَرْسَخا، ما عَلى وَجْهِ الارْضِ بَلَدَةُ اءَكْبَرُ مِنْها، وَ مِنْها يُحْمَلُ الْكافُورُ وَالْياقُوتُ، اءَشْجارُهُمْ الْعُودُ وَالْعَنْبَرُ، وَ هِيَ في اءَيْدِي النَّصارى ، لا مِلْكَ لاحَدٍ مِنَ الْمُلُوكِ فيها سِواهُمْ، وَ فى تِلْكَ الْبَلَدَةِ كَنائِسُ كَثيرَةُ، اءَعْظَمُها كَنيسَةُ تُسَمّى كَنِيسَةُ الْحافِرِ، فى مِحْرابِها حُقَّةُ ذَهَبٍ مُعَلَّقَةً، فيها حافِرُ يَقُولُونَ: انَّهُ حافِرُ حِمارٍ كانَ يَرْكَبُهُ عيسى ع ، وَ قَدْ زَيَّنُوا حَوْلَ الْحُقَّةِ بالذَّهَبِ وَالدّيباجِ، يَقْصُدُها فى كُلِّ عامٍ عالَمُ مِنَ النَّصارى ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَها وَ يُقَبِّلُونَها وَ يَرْفَعُونَ حَوائِجَهُمْ الَى اللّهِ تَعالى عِنْدَها، هذا شَاءّنُهُمْ وَ دَاءْبُهُمْ بِحافِرِ حِمارٍ يَزْعُمُونَ اءَنَّهُ حافِرُ حِمارٍ كانَ يَرْكَبُهُ عيسى ع نَبِيُّهُمْ، وَ اءَنْتُمْ تَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ، فَلا بَارَكَ اللّهُ فيكُمْ وَ لا فى دينِكُمْ.
فَقالَ يَزيدُ: اءُقْتُلُوا هذَا النَّصْرانى لِئَلاّ يَفْضَحَنى
ترجمه :
يزيد گفت : بگو تا بشنوم .
نصرانى گفت : بين عمان و چين ، دريايى است كه عبور از آن يك سال مسافت است و در وسط آن بجز شهرى كه طول و عرض آن هشتاد فرسنگ در هشتاد فرسنگ است ، هيچ آبادانى نيست و بزرگتر از آن شهر در روى زمين ، شهرى نيست و از آن شهر كافور و ياقوت به شهرهاى ديگرى حمل مى نمايند و تمام درختان آن عود و عنبر است و آن شهر كاملا در دست نصارى است و هيچ يك از پادشاهان روى زمين در آن تصرف و دخالتى ندارند. در ان شهر كليسا بسيار است و بزرگترين كليساى آن ، كنيسه حافر است كه در محراب آن حقه اى از طلا نصب گرديده و در آن معلق و آويزان است و جماعت نصارى را اعتقاد چنان است كه در آن حقه ، سم خرى است كه عيسى ع بر آن مى گشت و اطراف حقه را با طلا و نقره پارچه حرير زينت داده اند و در هر سالى ، جماعتى از طائفه نصارى همى آيند و بر دور آن طواف مى كنند و آن را ميبوسند و حاجتهاى خود را از خداى مى طلبند. اين روش و عادت آنهاست در حق سم الاغى كه به عقيده ايشان همان الاغ حضرت عيسى ع ، بوده اما شما فرزند پيغمبرتان را مى كشيد و اين چنين بى حرمتى مى كنيد! خداوند خير و بركت را از ميان شما بردارد و دينتان را بر شما مبارك نگرداند!
يزيد چون اين سخن بشنيد گفت : رشته عمر اين نصرانى را بايد بريد و او را زنده نگذاشت تا مبادا در مملكت خود مرا رسوا گرداند.
متن عربى :
فى بِلادِهِ.
فَلَمّا اءَحَسَّ النَّصْرانى بِذلِكَ، قالَ لَهُ: اءَتُريدُ اءَنْ تَقْتُلَنى ؟
قالَ: نَعَمْ.
قالَ: اعْلَمْ اءَنّى رَاءَيْتُ الْبارِحَةَ نَبِيِّكُمْ فِى الْمَنامِ يَقُولُ: يا نَصْرانى اءَنْتَ مِنْ اءَهْلِ الْجَنَّةِ، فَتَعَجَّبْتُ مِنْ كَلامِهِ، وَ اءنَا اءَشْهَدُ اءَنْ لا اله الاّ اللّهُ وَ اءَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ.
ثُمَّ وَثَبَ الى رَاءْسِ الْحُسَيْنِ ع ، وَ ضَمَّهُ الى صَدْرِهِ وَ جَعَلَ يُقَبِّلُهُ وَ يَبْكى حَتّى قُتِلَ)).
قالَ: وَ خَرَجَ زَيْنُ الْعابِدينَ ع يَوْما يَمْشى فى اءَسْواقِ دَمِشْقَ، فَاسْتَقْبَلَهُ الْمِنْهالُ بْنُ عَمْروٍ، فَقالَ: كَيْفَ اءَمْسَيْتَ يابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟
قالَ: ((اءَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَنى اسْرائيلَ فى آلِ فَرَْعْونَ، يُذَبِّحُونَ اءَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُمْ.
يا مِنْهالُ اءَمْسَتِ الْعَرَبُ تَفْتَخِرُ عَلَى الْعَجَمِ بِاءَنَّ مُحَمَّدا عَرَبِيُّ، وَ اءَمْسَتْ قُرَيْشُ تَفْتَخِرْ على سائِرِ

ترجمه :
نصرانى گفت : اى يزيد! اينك مى خواهى مرا به قتل برسانى ؟ يزيد: گفت : آرى .
نصرانى گفت : پس گوش كن تا خواب خود را در اين باب بر تو بازگو نمايم . شب گذشته حضرت رسول ص را در خواب ديدم ، به من فرمود: اى نصرانى ! تو از اهل بهشت هستى . من از فرمايش حضرت محمد ص در تعجب شدم و اينك شهادت مى دهم كه ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله )).
سپس اين تازه مسلمان برخاست و سر مطهر امام شهيد را بر داشت و به سينه چسبانيد و پيوسته آن را مى بوسيد و گريه مى كرد تا اينكه به شهادت نائل آمد.

سلام و عرض ادب خدمت رضای عزیز
دوست گرامی
حکایت که شما نقل کردید
حاوی یک متن چندین پیام و یک هدف بود
هدف این حکایت آشکار بودن مظلومیت امام حسین بود
متن آن فاقد حقیقت تاریخی وجغرافیای است چنین شهری بین عمان وجین با این شرج وجود ندارد و نادانی راوی را می رساند
یکی از پیام های این حکایت برقرار بودن نقل آن است که آیا هدف وسیله را توچیه میکند
آیا با انتقال چنین متن هایی کمک به احیاء هدف میکنید؟ آنهم در جهان اطلاعات
متحیری چون من را مطمئن از تحیر!؟
بی تأثبر در باور عاشقان
این جکایات شبیه همان سنگ پرانی روضه خوان نادان نیست جهت گریاندن مستمعین
موجب استهزاء در معاندین
پیروز و موفق باشید

متحیر;189157 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت رضای عزیز
دوست گرامی
حکایت که شما نقل کردید
حاوی یک متن چندین پیام و یک هدف بود
هدف این حکایت آشکار بودن مظلومیت امام حسین بود
متن آن فاقد حقیقت تاریخی وجغرافیای است چنین شهری بین عمان وجین با این شرج وجود ندارد و نادانی راوی را می رساند
یکی از پیام های این حکایت برقرار بودن نقل آن است که آیا هدف وسیله را توچیه میکند
آیا با انتقال چنین متن هایی کمک به احیاء هدف میکنید؟ آنهم در جهان اطلاعات
متحیری چون من را مطمئن از تحیر!؟
بی تأثبر در باور عاشقان
این جکایات شبیه همان سنگ پرانی روضه خوان نادان نیست جهت گریاندن مستمعین
موجب استهزاء در معاندین
پیروز و موفق باشید

[=Century Gothic]با سلام
[=Century Gothic]مطلب آمده قسمتی از کتاب [=Century Gothic]لهوف است

[=Century Gothic]كتاب ((لُهُوف )) ابن طاوس اختصار و اشتهار را با هم جمع كرده و در نزد علماى برجسته شيعه جايگاه مهمى براى خودش باز كرده است به طورى كه شهيد محراب آيت اللّه سيّد محمد على قاضى تبريزى مى فرمايد: ((كتاب لهوف سيّد ابن طاوس - رحمة اللّه عليه -، نقليّاتش بسيار مورد اعتماد است و در ميان كتب مَقاتل كتاب مَقْتَلى به اندازه اعتبار و اعتماد به آن نمى رسد و در اطمينان بر آن كتاب در رديف اول كتب معتبره مقاتل قرار گرفته است ))
[=Century Gothic]رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى مى فرمايد:
(....وقتى ((لهوف )) آمد، تقريبا همه مقاتل ، تحت الشعاع قرار گرفت . اين مقتل بسيار خوبى است ؛ چون عبارات ، بسيار خوب و دقيق و خلاصه انتخاب شده است .

[=Century Gothic] رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنه اى - مُدَّ ظِلُّهُ العالى - در خطبه هاى نماز جمعه تهران چندين مرتبه از روى همين كتاب مقتل ابن طاوس ، ذكر مصيبت خوانده است و در نماز جمعه مورخ 18/2/77 مصادف با يازدهم ماه محرم 1419 ه‍ ق ، چنين فرمودند: ((من امروز مى خواهم از روى مقتل ابن طاوس كه كتاب ((لهوف )) است چند جمله ذكر مصيبت كنم و چند صحنه از اين صحنه هاى عظيم را براى شما عزيزان بخوانم ، البته اين مقتلِ بسيار معتبرى است .
[=Century Gothic]ابن طاوس - كه على بن طاوس باشد - فقيه ، عارف ، بزرگ ، صدوق ، موثّق ، مورد احترام همه و استاد فقهاى بسيار بزرگى است .
خودش اديب و شاعر و شخصيت خيلى برجسته يى است . ايشان اولين مقتلِ بسيار معتبر و موجز را نوشتند.
البته قبل از ايشان مقاتل زيادى است .
استادشان ((ابن نما)) مقتل دارد، شيخ طوسى مقتل دارد، ديگران هم دارند، مقتلهاى زيادى قبل از ايشان نوشته اند؛ امّا وقتى ((لهوف )) آمد، تقريبا همه مقاتل ، تحت الشعاع قرار گرفت . اين مقتلِ بسيار خوبى است ؛ چون عبارات ، بسيار خوب و دقيق و خلاصه انتخاب شده است .))

[=Century Gothic] [=Comic Sans MS]کتاب را نقد کنید تا ما هم مستحفیظ بشویم :Sham:


نام کتاب:

سوگنامه کربلا (ترجمه لهوف)

تالیف: علاّمه بزرگوار سیّد بن طاووس

مترجم: محمّدطاهر دزفولى

جهت دانلود به این لینک مراجعه فرمایید.


فهرست مطالب
مقدمه
شرح حال ابن طاوس و اهمیّت کتاب لهوف
اهمیّت کتاب لُهُوف
ترجمه لهوف
مقدمه مترجم
مقدّمه مؤ لّف
الْمَسْلَکُ الاَْوَّلُ فِى الاُْمُورِ الْمُتَقَدِّمَةِ عَلَى الْقِتالِ
مسلک اول : در مسائلى که قبل از ماجراى کربلا وقوع یافته است
تولد امام حسین علیه السّلام
سخنرانى امام حسین علیه السّلام در مکّه
شهادت قیس بن مسهر
سخنرانى امام علیه السّلام بعد از گفتگو با حُرّ
سخنرانى زُهیر و جمعى از اصحاب امام علیه السّلام
الْمَسْلَکُ الثّانى فى وَصْفِ حَالِ الْقِتالِ وَما یَقْرُبُ مِنْ تِلْکَ الْحالِ
مسلک دوم :گزارش از حوادث عاشورا و شهادت امام علیه السّلام و یاران با وفایش
نخستین سخنرانى امام علیه السلام در کربلا
جواب دندانشکن عباس علیه السّلام به شمر لعین
آخرین شب زندگى امام حسین علیه السّلام
شوخى و شادمانى اصحاب در شب عاشورا
سخنرانى امام علیه السّلام در صبح عاشورا
توبه حر رضى عندالله
برگزارى نماز ظهر عاشورا
جهاد و شهادت حضرت على اکبر علیه السّلام
شهادت حضرت على اصغر
شهادت حضرت عباس علیه السّلام
شهادت عبدالله بن حسن علیه السّلام
المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ.
مسلک سوم این بخش در بیان امورى است که پس از شهادت خامسآل عبا حضرت سیدالشهداء علیه آلاف التحیة و الثناء واقع گردیده و در این قسمت مدعاىما از این کتاب و آنچه را که در اول کتاب اشاره به آن نمودیم به انجام خواهد رسید
به خاکسپارى شهداى گلگون کفن
سخنرانى زینب علیه السّلام در کوفه
سخنرانى فاطمه صغرى سلام الله علیها
سخنرانى ام کلثوم علیه السّلام
سخنرانى امام سجاد علیه السّلام
اهل بیت علیه السّلام امام در مجلس ابو زیاد
شهادت عبدالله عفیف ازدى
فرستادن اسیران به شام
توبه و شهادت پیر مرد شامى
سر نازنین امام حسین علیه السّلام در مجلس یزید
سخنرانى زینب کبرى علیه السّلام درمجلس یزید
داستان مرد شامى در مجلس یزید
خواب دیدن سکینه سلام الله علیها در شهر شام
سخنان شگفت انگیز سفیر روم
فرمایش امام سجاد ع به منهال بن عمرو
سه درخواست امام سجاد علیه السّلام از یزید
ورود اهل بیت علیه السّلام به کربلا
سخنرانى امام سجاد علیه السّلام در نزدیک مدینه
ورود قافله به مدینه
زبان حال منزلهاى مدینه
گریه امام سجاد علیه السّلام در فراق شهیدان
سرنوشت قاتلان سید الشهدا و یارانش
در بیان بعضى از احوال مختار و کیفیت کشته شدن بعضى از قاتلان آن حضرت

موضوع قفل شده است