توده مردم و تبعیت از مثلا عالم!!!

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توده مردم و تبعیت از مثلا عالم!!!


برای اینکه در دام مثلا عالمانی مانند شریح قاضی و .... گرفتار نشویم باید چکار کنیم؟
تکلیف کسانی که از اینگونه افراد تبعیت کرده اند چیست؟

سلام
باید امام شناسی رو تقویت کنیم .
امام علی می فرماید :لا یحمل هذا العلم الا بالبصر و الصبر
اینجا است که باید به سخرانی مقام معظم رهبری درباره عوام و خواص مراجعه گردد فکر می کنم با سرچ در اینترنت بتونید فایلهای صوتی و تصویری اون سخنرانی رو پیدا کنید

ممنون از جناب مهدی محترم ، منتظر پاسخ کارشناسان نیز هستم.

نیایش سبز;4261 نوشت:

برای اینکه در دام مثلا عالمانی مانند شریح قاضی و .... گرفتار نشویم باید چکار کنیم؟
تکلیف کسانی که از اینگونه افراد تبعیت کرده اند چیست؟

با سلام و عرض ادب

به دلیل عدم ورود دوستان کارشناس در این تاپیک ، حقیر مطالبی را عرض میکنم ..انشاءالله که مفید واقع شود.

برای اینکه به دام عالمان بی عملی چون شریح قاضی نشویم باید در ابتدا نسبت به خصوصیات این عالمان آگاه باشیم تا باشناخت آنها فریب حرفهایشان را نخوریم ودر دام آنها گرفتار نشویم....مواردی را درچند پست به استناد روایات عرض میکنم:
1- علی علیه السلام می فرماید: خداوند از عالم پیمان گرفته که بر ظلم ظالم وبر گرسنگی مظوم ساکت ننشینند
(لذااگردیدید عالمی ، ظلمی را ببیند ویا مظلومی را در گرسنگی ورنج ببیند وساکت باشداو از دسته عالمان بی عمل است فریبش را نخورید)

2- پیامبر گرامی اسلام : هنگامی که بدعتها ظاهر شود باید
عالمان علمشان را ظاهر کنند و اگر عالمی اینچنین نکرد
لعنت خدا بر او خواهد بود.
( پس اگر عالمی را دیدید که در مقابل بدعتهای در دین سکوت میکند عالم بی عمل است فریبش را نخورید)

3- امام صادق علیه السلام
بعضی از علما ترجیح میدهند علمشان را در نزد ثروتمندان و بزرگان بگویند و به مسکینان وبیچارگان کاری ندارند آنهادر بدترین عذاب الاهی خواهند بود.

( پس اگر عالمی را دیدید که چنین خصوصیتی دارد
فریبش را نخورد )

4- امام صادق:پیامبر فرمودند فقیهان وعالمان امین پیامبران هستند تا وقتی که دنیا طلب نشوند
پرسیدند: ای رسول خدا دنیا طلبی چیست؟
فرمود: تبعیت از سلطان ظالم
سپس فرمود: اگر اینگونه شدند و از ظالم تبعیت کردند
نسبت به دینتان بترسید.

(واقعا از این گروه بترسید که هیچ بویی از راه انبیاء
را نبرده اند )

5- امام صادق علیه السلام: علماء کسانی هستند که
علمشان را رعایت کنند وسفیهان کسانی هستند که
فقط روایت میکنند ومردم را موعظه می نمایند.

( در نتیجه اصلا عالم بی عمل را عالم ننامید)
فعلا همین روایات را داشته باشید تا بعد....
التماس دعا

نقل قول:
( پس اگر عالمی را دیدید که در مقابل بدعتهای در دین سکوت میکند عالم بی عمل است فریبش را نخورید)

سلام خدا بر شما دوست نازنينم .

سوال : فرض كنيد شخصي از مثلا روشنفكران كه جوياي نام است ، شروع كند به مخالفت با قرآن و حرف هايي را در برخي دانشگاه ها عليه دين بزند. چنان كه مصاديق آن زياد پيش امده است و خود اين شخص به دليل اين كه بتواند شهرتي به هم بزند و در تيتر رسانه ها قرار بگيرد پيوسته بگويد من مي خواهم با عالمان ديني مناظره كنم. ولي هيچ يك از عالمان ديني برجسته پاسخي به او ندهند به دليل اين كه اين شخص واقعا به دنبال پاسخ نيست و از طرف ديگر اگر قرار مناظره بگذارند يا مثلا در نامه اي يا مقاله اي و ... پاسخ بدهند ، شخص مزبور به هدف خود رسيده و بيشتر مورد توجه مردم قرار مي گيرد. لذا براي اين كه شخصيت كوچكش بزرگ نشود پاسخي به او نمي دهند. در اين حال شاگردان ايشان پاسخ مي دهند .
خوب سوال اين است.
آيا ما مي توانيم حكم كنيم كه اين عالمان در مقابل بدعت ها و شبهات و ... ساكتند. چون واقعا حركتي از آن ها مشاهده نمي شود!‌ در اين صورت آيا اين قضاوت صحيح است يا خير؟ ممنون مي شوم اگر اين مساله را باز كنيد تا براي پرسشگران عزيز بيشتر زواياي بحث آشكار شود.

با تشكر از شما

نقل قول:
(واقعا از این گروه بترسید که هیچ بویی از راه انبیاء
را نبرده اند )

من يكي از علماي بزرگ را ديدم كه با ماشين ضد گلوله ايشان را به جايي مي بردند. ايا ايشان از مصاديق اين حديثند ؟

askari110;4319 نوشت:
امام صادق علیه السلام: علماء کسانی هستند که علمشان را رعایت کنند وسفیهان کسانی هستند که فقط روایت میکنند ومردم را موعظه می نمایند.


الان علمايي كه درس هاي ديني ، فقهي و حديثي دارند كارشان اين است كه روايت مي كنند. آيا اينان عالمان بي عملند؟
فرض سوال اين است كه از كجا بدانيم كسي بي عمل است يا خير؟ آيا هر جا ديديم كسي علم خود را منتشر مي كند و روايت مي كند معنايش اين است كه وي پس اهل عمل نيست ؟ چرا كه هميشه روايت مي كند.

بچه با حال;4357 نوشت:
سلام خدا بر شما دوست نازنينم .

سوال : فرض كنيد شخصي از مثلا روشنفكران كه جوياي نام است ، شروع كند به مخالفت با قرآن و حرف هايي را در برخي دانشگاه ها عليه دين بزند. چنان كه مصاديق آن زياد پيش امده است و خود اين شخص به دليل اين كه بتواند شهرتي به هم بزند و در تيتر رسانه ها قرار بگيرد پيوسته بگويد من مي خواهم با عالمان ديني مناظره كنم. ولي هيچ يك از عالمان ديني برجسته پاسخي به او ندهند به دليل اين كه اين شخص واقعا به دنبال پاسخ نيست و از طرف ديگر اگر قرار مناظره بگذارند يا مثلا در نامه اي يا مقاله اي و ... پاسخ بدهند ، شخص مزبور به هدف خود رسيده و بيشتر مورد توجه مردم قرار مي گيرد. لذا براي اين كه شخصيت كوچكش بزرگ نشود پاسخي به او نمي دهند. در اين حال شاگردان ايشان پاسخ مي دهند .
خوب سوال اين است.
آيا ما مي توانيم حكم كنيم كه اين عالمان در مقابل بدعت ها و شبهات و ... ساكتند. چون واقعا حركتي از آن ها مشاهده نمي شود!‌ در اين صورت آيا اين قضاوت صحيح است يا خير؟ ممنون مي شوم اگر اين مساله را باز كنيد تا براي پرسشگران عزيز بيشتر زواياي بحث آشكار شود.

با تشكر از شما

سلام بر دوست عزیز واستاد خودم

بحمدلله اساتید وکارشناسان در سایت حضور دارند ، دیگه از من کم سواد بیش از این انتظار نداشته باشید....
اما به اندازه سواد خودم به سؤالات شما پاسخ میدهم
درمورد این سؤال شما باید عرض کنم که: مهم این است که در مقابل بدعت ها ، موضع گیری مناسبی شود تا این افرادی که در جامعه با ایجاد بدعت مردم را نسبت به اصول دینی وارزشها؛ به انحراف می کشانند؛ دیگر جرأت نکنند و مردم هم هوشیار شوند...حال اگر علمای بزرگوار ،شاگردانی تربیت کنند که به این امر بپردازند ، قطعا نقش اصلی را همین علمای بزرگوار درمقابله با این بدعتها ایفا کرده اند.از طرفی گاهی سکوت هم در برخی از مقاطع ،نوعی مخالفت محسوب میشود ویک نوع تدبیر می تواند باشد؛مهم این است که دراین امر بی تفاوت نباشند.

بچه با حال;4358 نوشت:
من يكي از علماي بزرگ را ديدم كه با ماشين ضد گلوله ايشان را به جايي مي بردند. ايا ايشان از مصاديق اين حديثند ؟

باسلام مجدد

درپاسخ به این سؤال شما باید عرض کنم : بین دنیا پرستی واستفاده از امکانات دنیایی فرق است.آنچه که مذمت شده ؛این است که به دنیا وامور دنیایی دلبستگی و وابستگی وجود نداشته باشه .گاهی شرایط ایجاب میکند که برای حفظ جان مثلا ( به خاطر وجود دشمنان اسلام و وجود منافقینی که در صدد ترور شخصیتها هستند ) از ماشین ضد گلوله هم استفاده کنند ، شاید استفاده این ماشین علارغم میل باطنی این شخصیت دینی باشد.ولی از سر ناچاری وبرای ضرورت ازآن استفاده میکند.پس نمی توان استفاده صحیح ازامکانات دنیایی را که خلاف شرع و عرف وعقل نیست را نشانه دنیاپرستی افراد دانست.

بچه با حال;4358 نوشت:
من يكي از علماي بزرگ را ديدم كه با ماشين ضد گلوله ايشان را به جايي مي بردند. ايا ايشان از مصاديق اين حديثند ؟

بچه با حال;4359 نوشت:

الان علمايي كه درس هاي ديني ، فقهي و حديثي دارند كارشان اين است كه روايت مي كنند. آيا اينان عالمان بي عملند؟
فرض سوال اين است كه از كجا بدانيم كسي بي عمل است يا خير؟ آيا هر جا ديديم كسي علم خود را منتشر مي كند و روايت مي كند معنايش اين است كه وي پس اهل عمل نيست ؟ چرا كه هميشه روايت مي كند.

باسلام مجدد

دوست عزیز ؛ ظنوا بالمؤمنین خیرا ....را شاید زیاد شنیده باشید.
اصل بر این است که همه علما وراویان روایات اهل عمل به گفته های خودشان هستند مگر این که خلافش ثابت شود وتا زمانی که خلافش ثابت نشده ، همه اهل علم ؛ اهل عمل نیز به حساب می آیند.
التماس دعا...(از اینکه جسارت کردم طلب عفو دارم.)

با سلام خدمت دوست عزیز
حضرت علی (ع) چندصد سال پیش چنین افرادی را معرفی کرده وبه بنده وشما فرموده که اول حق وباطل را بشناس و بعد افراد را با این معیار بسنج .
کسانی که کرفتار چنین افرادی می شوند حق و باطل را با افراد می شناسند و وقتی این افراد را اشتباهی رفتند بین حق و باطل نمی توانند تمیز دهند
پس به جای شناخت افراد اول حق و باطل را بشناسیم و بعد افراد را با این معیار بسنجیم

نیایش سبز;4261 نوشت:

برای اینکه در دام مثلا عالمانی مانند شریح قاضی و .... گرفتار نشویم باید چکار کنیم؟

با سلام خدمت دوست خوبمان نیایش سبز

از طرح سوال خوبتان سپاسگذارم چرا که در آخر الزمان شناخت خوب از بد کمی دشوار میشود .

اگر ملاک هایی را که اسلام ؛ برای خوب بودن و برتر بودن ؛ معرفی کرده خوب بشناسیم هیچگاه دچار مشکل جدی نخواهیم شد. به برخی از این ملاک ها اشاره میشود .

[=Calibri]1- گرامی بودن نزد خدا


ممکن است انسان ها به خاطر عدم شناخت صحیح افراد، هر کسی را احترام کنند ویا به خاطر مطامع مادی و ... شخصی را اکرام نمایند ؛ ولی خداوند چون نیاز به کسی ندارد اگر کسی را گرامی میدارد قاعدتا بایستی علت و حکمت عقلایی پشتوانه آن باشد. بنابر این در هر زمانی باید از عالمی پیروی کرد که نزد خدا گرامی ترین افراد باشد . و طبق صریح آیات قرآن ، گرامی ترین افراد نزد خداوند با تقوا ترین آنهاست . ( ان اکرمکم عند الله اتقیکم )


[=Calibri]2- محبوبیت داشتن پیش خدا


همه انسان ها نیاز به محبت دارند از کودک خردسال گرفته تا پیر مردها و پیر زنها ، همه دوست دارند محبوب القلوب بزرگان و شخصیت های مطرح در خانواده یا اجتماع باشند چرا که این محبوب بودن منافعی را برای انسان به دنبال خواهد داشت به طور مثال اگر ما پیش رئیس جمهور عزیز و محبوب بودیم قاعدتا از امکانات و اختیارات رئیس جمهور؛ ما نیز برخوردار بودیم حال اگر ما نزد خدا محبوب باشیم با توجه به اینکه همه عالم در اختیارخداست ؛ آیا ما بهره ای از آن نداشتیم و چه بهره ای بهتر از اینکه انسان دینش در سلامت کامل باشد و راهبر و پیشرو جمعی از انسانها باشد . برخوردار بودن از سلامتی دین آنقدر مهم است که وقتی پیامبر اکرم کیفیت به شهادت رسیدن امیر المومنین را برا ی علی (ع )بیان کرد حضرت امیر از قاتل و محل قتل و زمان قتل چیزی نپرسید بلکه از چیزی سوال کرد که دارای اهمیت بود و آن سلامت دینش بود . بنابر این که یکی از نعمتهای الهی که به محبوبان درگاهش عنایت می کند سلامتی دین است پس هر که محبوب درگاه بود می تواند مطاع مردم باشد .

در قرآن کریم کیفیت محبوب شدن نزد خدا بیان شده است ، آن جا که می فرماید : ( ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ) تبعیت و پیروی از پیامبر گرامی اسلام سبب محبوب شدن نزد پروردگار عالمیان است و از آن جا که پیامبر گرامی اسلام چیزی جز وحی را به مردم نمیگوید ، (و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی )
پس تبعیت از پیامبر یعنی اطاعت از دستورات خداوند ، بنابر این هر عالمی که نسبت به خدا فرمان بردار تر باشد موفقیت هایش بیشتر و لغزشهایش کمتر خواهد بود.


[=Calibri]3- گفتارشان موافق با قرآن باشد


ملاک دیگری که جهت حفظ از گمراهی لازم است انسان بدان توجه داشته باشد عمل کردن به این جمله حکیمانه است که فرموده اند : ( انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال ) هر گاه عالمی سخنی را به زبان آورد به صرف اینکه فلان عالم چنین سخنی را گفته نپذیرید بلکه ببینید چه مطلبی را بیان نموده و آیا با گفتار خداوند سازگار است و مخالف صریح قران هست یا نه ؟ اگر مخالف قرآن نبود بپذیریم و عمل کنیم و الا نه !!

چنانچه خود اهل بیت چنین دستوری را به ما داده اند که اگر از ناحیه ما به شما مطلبی را القا کردند به قران ارجاع دهید اگر موافق با قرآن بود بپذیرید و الا آن را به دیوار بکوبید .

یقینا ملاکهای دیگری نیز وجود دارد ولی فعلا به همین مقدار بسنده میشود .

التماس دعا :Gol::Gol::Gol:

نیایش سبز;4261 نوشت:
برای اینکه در دام مثلا عالمانی مانند شریح قاضی و .... گرفتار نشویم باید چکار کنیم؟ تکلیف کسانی که از اینگونه افراد تبعیت کرده اند چیست؟

با سلام خدمت دوست عزیز

حضرت علی (ع) چندصد سال پیش چنین افرادی را معرفی کرده وبه بنده وشما فرموده که اول حق وباطل را بشناس و بعد افراد را با این معیار بسنج .
کسانی که کرفتار چنین افرادی می شوند حق و باطل را با افراد می شناسند و وقتی این افراد را اشتباهی رفتند بین حق و باطل نمی توانند تمیز دهند
پس به جای شناخت افراد اول حق و باطل را بشناسیم و بعد افراد را با این معیار بسنجیم

askari110;4405 نوشت:
سوال : فرض كنيد شخصي از مثلا روشنفكران كه جوياي نام است ، شروع كند به مخالفت با قرآن و حرف هايي را در برخي دانشگاه ها عليه دين بزند. چنان كه مصاديق آن زياد پيش امده است و خود اين شخص به دليل اين كه بتواند شهرتي به هم بزند و در تيتر رسانه ها قرار بگيرد پيوسته بگويد من مي خواهم با عالمان ديني مناظره كنم. ولي هيچ يك از عالمان ديني برجسته پاسخي به او ندهند به دليل اين كه اين شخص واقعا به دنبال پاسخ نيست و از طرف ديگر اگر قرار مناظره بگذارند يا مثلا در نامه اي يا مقاله اي و ... پاسخ بدهند ، شخص مزبور به هدف خود رسيده و بيشتر مورد توجه مردم قرار مي گيرد. لذا براي اين كه شخصيت كوچكش بزرگ نشود پاسخي به او نمي دهند. در اين حال شاگردان ايشان پاسخ مي دهند . خوب سوال اين است. آيا ما مي توانيم حكم كنيم كه اين عالمان در مقابل بدعت ها و شبهات و ... ساكتند. چون واقعا حركتي از آن ها مشاهده نمي شود!‌ در اين صورت آيا اين قضاوت صحيح است يا خير؟ ممنون مي شوم اگر اين مساله را باز كنيد تا براي پرسشگران عزيز بيشتر زواياي بحث آشكار شود.

با سلام خدمت دوست عزیز
برادر عزیز عالمانه دینی مطالب خود را فقط در مناظره ها مطرح نمی کنند بلکه همین عالمان بیشتر مطالب خود را در کلاسهای خود در بین شاکردان و در کتابهای خود مطرح می کنند واین که با هرکسی مناظره نمی کنند خوب اشاره کردید برای این که از این راه سواستفاده نکرده مطرح نشوند
واز طرفی شاکردان عالملن دینی جواب این افراد را به فراخور حالشان در سخنرانی ها و ومقالات بدون ذکر نامی مطرح می کنند
ونمی شود به این افراد کفت این عالمان در مقابل بدعتها ساکت اند
از طرفی ما شاید جواب ایشان را نمی شویم و نمی شود کفت که تا من نشنیدم پس جواب نداده اند به طور کلی این طور می توان کفت که معمولا جواب می دهند

طاها;4442 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : Askari110 سوال : فرض كنيد شخصي از مثلا روشنفكران كه جوياي نام است ، شروع كند به مخالفت با قرآن و حرف هايي را در برخي دانشگاه ها عليه دين بزند. چنان كه مصاديق آن زياد پيش امده است و خود اين شخص به دليل اين كه بتواند شهرتي به هم بزند و در تيتر رسانه ها قرار بگيرد پيوسته بگويد من مي خواهم با عالمان ديني مناظره كنم. ولي هيچ يك از عالمان ديني برجسته پاسخي به او ندهند به دليل اين كه اين شخص واقعا به دنبال پاسخ نيست و از طرف ديگر اگر قرار مناظره بگذارند يا مثلا در نامه اي يا مقاله اي و ... پاسخ بدهند ، شخص مزبور به هدف خود رسيده و بيشتر مورد توجه مردم قرار مي گيرد. لذا براي اين كه شخصيت كوچكش بزرگ نشود پاسخي به او نمي دهند. در اين حال شاگردان ايشان پاسخ مي دهند . خوب سوال اين است. آيا ما مي توانيم حكم كنيم كه اين عالمان در مقابل بدعت ها و شبهات و ... ساكتند. چون واقعا حركتي از آن ها مشاهده نمي شود!‌ در اين صورت آيا اين قضاوت صحيح است يا خير؟ ممنون مي شوم اگر اين مساله را باز كنيد تا براي پرسشگران عزيز بيشتر زواياي بحث آشكار شود. با سلام خدمت دوست عزیز برادر عزیز عالمانه دینی مطالب خود را فقط در مناظره ها مطرح نمی کنند بلکه همین عالمان بیشتر مطالب خود را در کلاسهای خود در بین شاکردان و در کتابهای خود مطرح می کنند واین که با هرکسی مناظره نمی کنند خوب اشاره کردید برای این که از این راه سواستفاده نکرده مطرح نشوند واز طرفی شاکردان عالملن دینی جواب این افراد را به فراخور حالشان در سخنرانی ها و ومقالات بدون ذکر نامی مطرح می کنند ونمی شود به این افراد کفت این عالمان در مقابل بدعتها ساکت اند از طرفی ما شاید جواب ایشان را نمی شویم و نمی شود کفت که تا من نشنیدم پس جواب نداده اند به طور کلی این طور می توان کفت که معمولا جواب می

با سلام خدمت شما دوست عزیز
ظاهرا درنقل قول دچار اشتباه شدید...حقیر چنین مطلبی را ننوشته ام .لطفا دقت فرمایید.التماس دعا

طاها;4420 نوشت:
پس به جای شناخت افراد اول حق و باطل را بشناسیم و بعد افراد را با این معیار بسنجیم

به نکته خوبی اشاره فرمودید ، ولی مشکل اینجاست که حق و باطل توسط افراد مذکور (مثلا عالم ) به توده مردم دیکته می شود ، همه مردم که نمی توانند یعنی توانایی این را ندارند که دنبال حق و باطل بروند و شناسایی کنند. نتیجه این می شود که توده مردم از حق و باطلی که افراد مذکور معرفی می کنند پیروی می کنند.

سوالی داشتم می خواستم اگر امکان دارد کارشناسان محترم تاریخ خصوصیات مردم کوفه در زمان شریح قاضی چگونه بود؟ آیا اطلاعاتی در دسترس هست؟




نیایش سبز;4893 نوشت:
سوالی داشتم می خواستم اگر امکان دارد کارشناسان محترم تاریخ خصوصیات مردم کوفه در زمان شریح قاضی چگونه بود؟ آیا اطلاعاتی در دسترس هست؟

با سلام به نیایش سبز
لطفا سوالات تاریخی را در انجمن تاریخ مطرح فرمایید تا کارشناسان انجمن یاد شده به شما پاسخ دهند .
با تشکر از شما

باسمه تعالی
با سلام و سپاس از دوست عزیز
ملاک سنجش فردی از علما در اینکه آیا قابل اعتماد است یا نه عمل کردن وی به دستورات اسلام است.در مثالی که شما بیان نمودید عالم با واسطه، جواب اهل شک را داده و وظیفه عالم دین، حفظ دین مردم است که نحوه انجام آن بستگی به شرایط دارد.در مثال مذکور وضعیتی که بیان شده می تواند عالم را وادار کند که خودش مستقیم جواب فرد را ندهد تا به این وسیله آن شخص به هدفش نرسد.و در مطلب دوم باید گفت که صرف سوار شدن در ماشین ضد گلوله دلیل بر عدم اعتماد نیست چون اگر سوار شدن بر این گونه ماشین برای حفظ جان باشد تا بتواند به اسلام خدمت کند این امر بنابر دستورات دین لازم است اما اگر فرد راکب قصدش و عملش در مسیر اسلام نباشد همین سوار شدن او هم ناصواب است تا چه رسد به چیزهای دیگر.


نیایش سبز;4893 نوشت:
به نکته خوبی اشاره فرمودید ، ولی مشکل اینجاست که حق و باطل توسط افراد مذکور (مثلا عالم ) به توده مردم دیکته می شود ، همه مردم که نمی توانند یعنی توانایی این را ندارند که دنبال حق و باطل بروند و شناسایی کنند. نتیجه این می شود که توده مردم از حق و باطلی که افراد مذکور معرفی می کنند پیروی می کنند.

با سلام
بنده با اين حرف شما موافق نيستم

در اسلام هيچ برنامه اي عنوان نشده مگر اين كه يا پشتوانه عقلي داشته باشد كه به سبب ان پشتوانه عقلي ان مطلب را قبول مي كنيم مثل احكام الهي كه علما مي گويند ويا اين كه مستقما با تعقل و تفكر به حكمت ان پي مي بريم مثل بيشتر معارف دين و اصول دين و....

علماي دين فقط انچه را كه از معصومين در مورد دين رسيده است را به ما ابلاغ مي كنند

برفض هم كه علما همه چيز را مي گويند، خوب ، خداوند براي هركدام از ما پيامبر درون قرار داده به نام عقل كه بايد تمام حرفهاي ديگران هرچند علما را با ان بسنجيم اگر درست بود را مي پذيريم والا كنار مي گذاريم

بيشر اصول و معارف دين ما عقلي هستند و ما خود بايد جهد و تلاش و كوشش كنيم و انها را درك كنيم

علما فقط معارف دين مي كويند خوب همين معارف را با عقل بسنجيم اگر خلاف بود كنارش نمي كذاريم

اصول و معارف دين را كه خداوند براي عده خاصي نفرموده براي تمام بشريت نازل كرده و هركس اكر ديد كه علما راه خطا مي روند بر خود است در شناخت معارف دين بيشتر وقت صرف كند و تا به دين حق برسد

شايد همه مردم توانايي رفتن به دنبال معارف دين را ندارند و لي همه مردم عقل كه دارند و مي توانند راه خوب را از راه بد تشخيص دهند اين را هم نمي توانند؟

موضوع قفل شده است