نگاه مردم ایران به روحانیت قبل و بعد از انقلاب

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نگاه مردم ایران به روحانیت قبل و بعد از انقلاب

خوب سوال مشخص است. به نظر شما جایگاره روحانیت در بین مردم قوی تر شده است یا ضعیف تر؟ میزان محبوبیت آنها چگونه شده است؟
علل این اتفاقات را در چه می بینید؟

با سلام و احترام

اکثریت کاربران سایت قشر جوان هستند که قبل از انقلاب حضور نداشتند!

[=Times New Roman]با سلام و تشکر

من قبل از انقلاب نبودم و سالها بعد از انقلاب به دنیا اومدم.
اما اگر شما سوالتان استفهام انکاری است ، باید بگم که من خودم شخصا تا یک سال پیش علی رغم احترام زیادی که برای این لباس مقدس قائل بودم اما نظر آنچنان مثبتی نسبت به روحانیون نداشتم.
که اون هم دلائلی داشت.

نه اینکه بدم بیاد ، اما خیلی هم خوشم نمی اومد.

الآن نظرم عوض شده ، چون زاویه ی دیدم عوض شده و از این بابت بسیار خوشحالم...

بحث راجع به این موضوع به نظرم جالبه و مفصل.:ok:
ای کاش دوستان دیگر هم نظر می دادند تا بلکه دفاعی بشه از روحانیونی که همیشه مظلوم واقع می شوند...

سلام من نه انقلاب را دیدم نه جنگ را سالها بعد از جنگ به دنیا آمدم اما فک می کنم این قشر ها همیشه مورد ظلم واقع می شن :Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

سلاممممممم بر بزرگواران اسک دین
راستش بحث درباره روحانیت در سایت که اکثر بزرگواران روحانی هستند ی کم ترسناکه:khandeh!:

اما نظر کلی من اینه که هر قشری خوب و بد داره چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ما امثال ............. و روحانیون دربار رو داشتیم و در مقابل روحانیت انقلابی و پایبند، امثال شهید مطهری و شهید بهشتی و ایت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی و... رو هم داریم
چیزی که اینجا مهمه و متاسفانه منشا شناخت ما شده اینه که یک شخص زو یا ی عده ای رو تعمیم میدیم به همه افراد اون قشر
مثلا اگر روحانی مرتکب اشتباه بشه(که خب هیچکس معصوم نیست جز 14 تن)میگیم پس همه روحاانی ها اینجوری هستند

و در واقع این مرض اخلاقی امثال بنده داره فراگیر میشه
و یک نکته دیگه که دوستان درباره مظلومیت این قشر گفتند من ی خاطره بگم فضا عوض بشه

ی روز ما با خانواده رفته بودیم کوه بعد صحبت شد درباره قشر روحانی و پدر و مادر من داشتند دفاع میکردند بعد من گفتم روحانیا نه میتونند سینما برند نه میتوننند پارک برند نه میتونند کافی شاپ برند(البته ملبس و به جز شهر قم):Khandidan!:
و همونطور داشتم میگفتم که روحانیا نمیتونند زندگی متوسط رو ب بالا داشته باشند چون همه مردم توقع دارند که خانواده های روحانی در سطح قشر پایین جامعه باشند و پدر و مادرم همینجور داشتند دفاع میکردند که اصلا اینجوری نیست
که از قضا یک شخص روحانی سوار بر ماشین206 آلبالویی از جلوی ما رد شد، رد شدن همانا و مامان و بابا گفتند که اوووه حاج آقا رو 206 دارند اونم از نوع آلبالوییش
مظلومیت یعنی این!!!!!!دو دقیقه پیشش داشتند میگفتند اگر یک روحانی سوار بر ماشین آخرین سیستم باشه ما عکس العملی نشون نمیدمها!!!!عکس العمل نشون ندادن هم دیدیم:khandeh!:

یا علی

مردم قبل از انقلاب از روحانيون خوششان مي امد چون روحانيت نمي توانستند با خلاف كاري هاي مردم مقابله كنند چون زمام امور دردست نظام طاغوتي بود
ولي امروزه روحانيت در مقابل اشتباهات وكجروي هاي مردم مقابله ميكنند واين امر براي مردم ناخوش آيند است

مردم از روحانيت فقط دوكار مي خواهند وبس وديگر در ساير كارهايشان دخالت نكند :

1 - وقت عروسي براي خواندن خطبه عقد
2 - وقت مردن براي خواندن نماز ميت ودعاء و.و.والسلام
دين زماني براي مردم خوب است كه براي اباد كردن زندگي شان باشد ولي اگر دين در امور زندگي مردم دخالت كند كه اين حلال است واين حرام ..........ديگر دين مزاحم مي شود

بيتاب;126882 نوشت:
مردم قبل از انقلاب از روحانيون خوششان مي امد چون روحانيت نمي توانستند با خلاف كاري هاي مردم مقابله كنند چون زمام امور دردست نظام طاغوتي بود
ولي امروزه روحانيت در مقابل اشتباهات وكجروي هاي مردم مقابله ميكنند واين امر براي مردم ناخوش آيند است

مردم از روحانيت فقط دوكار مي خواهند وبس وديگر در ساير كارهايشان دخالت نكند :

1 - وقت عروسي براي خواندن خطبه عقد
2 - وقت مردن براي خواندن نماز ميت ودعاء و.و.والسلام
دين زماني براي مردم خوب است كه براي اباد كردن زندگي شان باشد ولي اگر دين در امور زندگي مردم دخالت كند كه اين حلال است واين حرام ..........ديگر دين مزاحم مي شود


با سلام
چطور چنین نتیجه ای گرفتید که مردم از روحانیت همین دوکار را می خواهند ؟
مگر شما همه مردمید؟
آیا همه مردم را یکجا جمع ببندیم درست است؟
لطفا توضیح دهید

در مورد این موضوع باید به چند نکته توجه کرد:
اول: یک روحانی مثل بقیه ی افراد جامعه است. با این تفاوت که روحانیون در کنار تحصیل ، به تهذیب هم می پردازند. کاری که بسیاری از مردم انجام نمی دهند.

روحانی بد هم وجود داره ، اما اگر درصد بگیریم ، درصد روحانیون بد بین قشر روحانی بسیار بسیار کمتر از همین درصد بین بقیه ی اقشار جامعه است.

دوم : بعضی ها میگن روحانیون به اون چیزی که خودشون میگن عمل نمی کنند. اولا که این در مورد تعداد اندکی از اونها مصداق دارد ثانیا چه ربطی دارد که اگر یک روحانی به چیزی که خودش میگه عمل نکرد بقیه به حرفش گوش ندهند؟!
خب هرکس چنین کاری کرد خودش ضرر کرده.
بعضی ها فکر می کنند خیلی تیزبین و زرنگند میگن آخوندا خودشون بدتر از همه اند ، برای همین ما هم ...

اگر یک پزشک خودش بیمار بود کسی به او مراجعه نمی کنه؟!
بیماری گریبان همه رو ممکنه بگیره ، اما اگر یک شخص گفت این پزشک خودش مریضه من به توصیه هاش عمل نمی کنم خب به خودش ستم کرده.

سوم : شاید یک روحانی شغلش طوری بود که درآمد خوبی داشت.
مگه فراهم کردن وسائل رفاه خانواده گناهه؟

البته باید اکثریت رو دید که بسیار سخت زندگی می کنند و نه طلبکار کسی هستند و نه کسی رو مدیون خودشون می دونند.
برعکس برخی مردم که روحانیون رو مسبب همه ی مشکلات جامعه می دونند!!!

فریاد;126825 نوشت:
خوب سوال مشخص است. به نظر شما جایگاره روحانیت در بین مردم قوی تر شده است یا ضعیف تر؟ میزان محبوبیت آنها چگونه شده است؟
علل این اتفاقات را در چه می بینید؟

با سلام و تشکر از همه دوستان:Gol:

- مردم قبل از انقلاب به این گستردگی به نقش فعال و پتانسیل عظیم مرجعیت و روحانیت در هدایت و رهبری انقلاب و تحول زائی در سطح جامعه آگاهی و آشنائی نداشتند که با تحقق انقلاب این شناخت حاصل شد، بنظر نقش و جایگاه روحانیت بعد از انقلاب در ذهن و روح مردم تقویت یافته، گرچه ممکن است بخاطر عملکرد نامناسب برخی روحانیان، سؤالات و ذهنیت هایی هم در بین مردم مطرح باشد.

- از آنجائیکه قاطبۀ مردم کشور ما بعد از گذشت 30 سال از انقلاب، به مرحله و مرتبۀ بالائی از شعور و آگاهی رسیده اند، و نقش و جایگاه مرجعیت و روحانیت را بعنوان یک نهاد دینی و مردمی مؤثر در جامعه پذیرفته اند، اصل محبوبیت مردمی ثابت است.

البته عملکرد نامناسب بعضی افراد از قشر روحانیان که به تعبیر امام راحل، ایشان نفوذی اند. نتوانسته چندان تأثیر منفی در اهمیت این جایگاه بگذارد و اصولاً بدلیل ارتباط وثیق و تنگاتنگ جامعۀ دینی کشور ما با این نهاد مقدس در عرصه های مختلف، این نهاد مقدس و مردمی از محبوبیت والائی در بین قاطبۀ مردم و هم در بین اقشار مختلف مردم برخوردار است. گر چه در برخی موارد استثناءاتی هم به حسب مورد دیده می شود.

- پس اصل تقویت نقش و جایگاه روحانیت و محبوبیت این نهاد دینی و مردمی ثابت است و اگر بحثی در دلایل قابل طرح باشد در این جهت باید باشد که به چه دلیل گاهی در بعضی از موارد و موضوعات مرتبط با روحانیت، مردم اقبال چندانی نشان نمی دهند و به چه دلیل باید برخی از جامعه روحانیان با عملکرد نامناسب شان موجبات تضعیف این جایگاه مقدس را فراهم آورند؟

برای برطرف کردن عوامل و نقاط ضعف باید چه اقدامات و سیاست هایی اتخاذ نمود؟

موفق باشید ...:Gol:

فریاد;127100 نوشت:

حال من عقیده خودم را بیان می کنم و منتظر نقد و بررسی ان توسط دوستان هم هستم.
به عقیده من روحانیون در بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب منفور تر شده اند. که دلایل آن به چند دسته تقسیم شده است
.

درود
شما چقدر تاریک بین تشریف دارید.آیا با این دید می خواهید در مورد یک قشر نظر بدهید؟!از کجا به این نتیجه رسیدید که روحانیت منفورتر شده است یعنی قبل از انقلاب این قشر منفور بودند و بعد از انقلاب منفور تر؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر منفور بودند چرا مردم در تاریخ ایران تنها به این قشر اعتماد داشتند؟
آیا انقلاب ایران دلیلی بر دروغ بودن ادعای شما که غرض ورزی از آن هویدااست نیست؟همین الان در جامعه ما مردم به چه کسانی اطمینان بیشتری دارند؟
البته حساب افراد اندکی که در همۀ اقشار نیز وجود دارد از حساب این قشر هدایتگر جدااست.

فریاد;127100 نوشت:
3- اگرچه روحانیون قبل از انقلاب تند ترین انتقادها را نسبت به مسئولین روا می داشتند. ( و مثلا فردی مثل مدرس که بزرگترین خالف رضا خان بود در صحن مجلس حضور داشت !) یا حتی خود امام خمینی در مقابل انتقادهای شدید به حکومت محمد رضا شاه فقط تبعید می شود. اما بعد از انقلاب فضای خفقان حاکم شد و مردم حتی نمی توانند نقدی بر مسئولین حکومت بکنند. چه آنکه حتی نامه چند تن از نماینده های مجلس ششم بیکباره چند صد نفری را در دوره بعد محروم از کاندیداتوری کرد! یا نامه نصیحت گونه برخی افراد سرشناس ( که روزی حتی دلداده رهبری بودند ) باعث به زندان آنها شد. و یا حتی در مراتب پایین تر فیلم انتقادی مارمولک که لباس روحانیون را مورد نقد قرار می داد و می گفت شاید حتی فردی که در این لباس است ممکن است یک دزد یا جانی باشد توقیف می شود!( و اگر شاید یک نفر جرات بکند و مانند امام خمینی امروزه رهبری را نقد بکند. کمترین مجازاتش اعدام است!) و درواقع فضای نقد از جامعه رخت بربست. اگرچه ظاهر این امر نشان از این دارد که مثلا همه چیز در کشور آرام است و مردم انتقادی بر حکومت ندارند. اما مردمی که نقد را دارند و خفقان را حس می کنند به آتش زیر خاکستر تبدیل شدند و در محافل خصوصی شروع به افشاگری می کنند.
و این تصنعی بودن آن و از روی ترس بطور آشکار در جامعه حس می شود.[/QUOTE]

الحمدلله ما خارجی نیستیم و در همین جامعه زندگی می کنیم چرا خلاف واقع می فرمائید.
هم میهن گرامی در این کشور کسی به جرم انتقاد صرف زندانی نمی شود تا زمانی که مرتکب فساد نشده باشد شاید د ر مرام شما انتقاد یعنی خروج بر حاکمیت و کشتار مردم؟!
به هرحال به عنوان یک هم میهن برای شما و افکار منفی بینانه شما برایتان متاسفم.:Ghamgin:

من فکر نمیکنم کسی منکر تفاوت مقبولیت روحانیت پیش و پس از انقلاب باشد، شاید نگاه به ظاهر روحانیت انروز و قیاس با امروزیان نیز این مساله را برساند که روحانیت ان جایگاه و نفوذ را در بین عامه ی مردم ندارد! حتی میتوان محصولات این سی سال را با دوران پیش از ان سنجید و به این حقیقت رسید که راحت طلبی ، هیچکس را عالم نمیکند اینانی که ننگ دارند بمانند مولایمان علی کار کنند بمانند عموم مردم ، دیده ام کسانی را که دوبار یک نماز را دردوجاامامت میکنند یا از ... ، عموم علمای بزرگ تشیع همگی در دوران سختی زاده و بالیده شدند : شهید صدر ها ، علامه طباطبایی ها ، مطهریها ... همگی از ان دورانند حال انکه اینک بسختی بتوان بکتن نزدیک به انان پیدا کرد

فریاد;127100 نوشت:
( و اگر شاید یک نفر جرات بکند و مانند امام خمینی امروزه رهبری را نقد بکند. کمترین مجازاتش اعدام است!)

سلام
لطفا به صورت مستند و مستدل بحث کنید! چه کسی چنین حرفی زده است؟!!!
پیشنهاد می کنم کتاب داستان سیستان نوشته ی رضا امیرخانی را بخوانید!

شما شبیه به کسی هستید که فریاد می زند من عصبانی نیستم!
وقتی شما همین الآن دارید به این صراحت نقد می کنید چطور می توانید بگویید نمیشه نقد کرد؟!
نه فقط شما ، که من بارها افرادی را دیدم که علنا و آزادانه نقد می کنند و میگن نمی شه نقد کرد ، ما آزادی بیان نداریم!!
در حالی که خودشان دارند حرف خودشان را زیر سوال می برند.

و به قول جناب حسن:

hassan;127110 نوشت:
الحمدلله ما خارجی نیستیم و در همین جامعه زندگی می کنیم چرا خلاف واقع می فرمائید. هم میهن گرامی در این کشور کسی به جرم انتقاد صرف زندانی نمی شود تا زمانی که مرتکب فساد نشده باشد شاید د ر مرام شما انتقاد یعنی خروج بر حاکمیت و کشتار مردم؟! به هرحال به عنوان یک هم میهن برای شما و افکار منفی بینانه شما برایتان متاسفم.


و اما :
فریاد;127100 نوشت:
و درواقع به بیان دیگر تقدسی که روحانیون قبل از انقلاب داشتند. امروزه می خواهد به صورت تصنعی انجام گیرد. و این تصنعی بودن آن و از روی ترس بطور آشکار در جامعه حس می شود.

لطفا سربازان امام زمان رو متهم نکنید!
شما مگه با روحانیون نشست و برخاست داشتید؟
شما مگه زندگی های اونها رو دیدید؟
شما با چند تا روحانی در ارتباط هستید؟

به نظرم شما فقط خودتان و روحانی های دور و بر خودتان و افراد اطرافتان را می بینید.
کار اشتباهی که من قبلا می کردم!

شما اگر با دایره ی گسترده تری از افراد در ارتباط باشید متوجه می شوید که این طور نیست.

فریاد;127100 نوشت:
اما مردمی که نقد را دارند و خفقان را حس می کنند به آتش زیر خاکستر تبدیل شدند و در محافل خصوصی شروع به افشاگری می کنند.


اگر محافل خصوصی همین جامعه ، همین کوچه و بازار ، همین فضاهای آزاد اندیشی و همین دانشگاه و حوزه باشد ، من هم با نظر شما موافقم.

مگر دولت ، حکومت موعود است که نشود ازش انتقاد کرد؟!
اصلا خود دولت نیازمند انتقاد است برای بهتر شدن کارها.

پدر خود من از مسئولین و نماینده ی وزیر هستند در استانمان. اما بسیار بسیار از کتاب هایی که شیوه ی فعلی را نقد کنند استقبال می کنند.
و خودم هم بارها دیدم که نسبت به برخی جنبه های وضع فعلی نظر خوبی نداشتند.
اگر کسی نقدی نداشته باشد ، اصلا توانایی فکر کردن ندارد!

اما شما صحبت هایتان به نظرم کمی با حقیقت متفاوت است.
اگر فقط در فضای مطبوعات وارد شوید متوجه می شوید که بسیاری از کتاب ها و مجلات ، نقد می کنند...
مثل خود شما!

hassan;127108 نوشت:
نگاه مردم ایران به روحانیت قبل و بعد از انقلاب

سلام
در یک دیدگاه کلی ، نگاه مردم ایران به روحانیت تابعی از نگاه آنها به دین بوده است .
تا مدت زمان مدیدی مردم ایران مثل بسیاری دیگر فکر می کردند که دین چیزی جز نماز و روزه و ورد و دعا نیست لذا در همین حد هم از علماء انتظار داشتند . علماء نیز اغلب به همین امر اکتفا نموده از پرداختن به جنبه های اجتماعی جز در موارد ضروری پرهیز می کردند و آن را مصداق ورود به دنیا می دانستند .
تا اینکه امام خمینی ظهور فرمودند و نگاهها را متوجه ابعاد اجتماعی دین کردند و سطح افکار و دیدگاهها را بالا بردند تا اینکه انقلاب به ثمر نشست و حکومت دینی برپا شد . به تبع همین تغییر نگاه و بلکه تغییر موضع بخش اعظم روحانیت به مساله دین ، نگاه مردم هم به روحانیت متحول گشت .
مردم قبل از انقلاب ظاهرا در امر دین خود مشکلی نداشتند چون نگاه آنها به دین حدا اقلی بود . روحانیت هم از پاسخگویی به این نیاز مردم ناتوان نبودند لذا نگاه محترمانه به روحانیت در میان عوام زیاد بود هرچند نمی توان نگاه تحقیر آمیز غربگرایان که قشر قابل توجهی از اجتماع و بخصوص حاکمیت را شامل می شد نادیده گرفت . در نظر اینان روحانیت یعنی عنصر کاملا عقب مانده و بی اثر بلکه مخل به ترقی جامعه .
پس از انقلاب که نگاهها به دین متحول شد دو دیدگاه کم و بیش بیشتر بروز یافت . یکی گروهی که بین دین و سیاست مناسبتی نمی دیدند و قائل به حضور اجتماعی دین نبودند که به مخالفت با روحانیت پرداختند و از همان اول انقلاب به شکلی راه خود را از توده مردم جدا کردند . یک نگاه که نگاه توده مردم بود دین را دارای شان مدیریت جامعه می دانستند و به تبع آن حضور روحانیت را در اجتماع پذیرفته بلکه ضروری می دانستند .
مشکلی که این میان پیش آمد مساله توفیق در مدیریت امور مملکتی بود . برخی از مردم از آنجا با روحانیت مشکل پیدا کردند که در عین باور به حضور اجتماعی دین در بسیاری موارد عملا مشکل مدیریتی می دیدند . تبعیض ها ، بی عدالتی ها ، تقصیرها ، منفعت طلبی ها که هیچیک با روح دین سازگار نبودند در بخشهای مختلف مدیریتی نمود داشت .
حال این سوالات مهم قابل طرح است که :
منظور از توانایی دین در اداره جامعه جنبه نظری دارد یا عملی ؟ جنبه نظری با لحاظ وجود تمام شرایط است یا خیر ؟
در نگاه مدیریتی به دین باید مراتب توفیق برای دین قائل بود یا خیر ؟
نقش مردم در توفیق مدیریت دینی تا چه اندازه است ؟
آموزه های دینی در این مدیریت تا چه حد موثرند ؟
این مدیریت مدیریت کلان است یا تا به جزئی ترین امور مثل نحوه کارکرد یک کارمند هم تنزل می یابد
و اساسا کدام مدیریتها می توانند عنوان دینی داشته باشند ؟
شاید پاسخ دادن به این سوالات نگاه ما را به مدیریت دینی جامعه که مطمئنا بخش قابل توجهی از آن بر عهده روحانیت است را شفاف و منطقی تر سازد
موفق باشید

hassan;127110 نوشت:
الحمدلله ما خارجی نیستیم و در همین جامعه زندگی می کنیم چرا خلاف واقع می فرمائید. هم میهن گرامی در این کشور کسی به جرم انتقاد صرف زندانی نمی شود تا زمانی که مرتکب فساد نشده باشد شاید د ر مرام شما انتقاد یعنی خروج بر حاکمیت و کشتار مردم؟! به هرحال به عنوان یک هم میهن برای شما و افکار منفی بینانه شما برایتان متاسفم.

خدارا شکر که در ایرانید و تایید سانسور را عملی می کنید. شما در گوگل محمد نوری زاد را سرچ کنید.آنوقت شاید بتوانیم تاسف را معنا کنیم!

فریاد;128465 نوشت:
اگر نگوییم اکثریت مردم اما بجرات می توان گفت اگر از ثلث مردم نظرشان را در مورد روحانیت بپرسید و آنها بدون ترس یا تظاهر نخواهند جواب بدهند. آنها به شما می گویند که دیگر به روحانیون اعتماد ندارند!

سلام
اگر اجازه می فرمایید از این به بعد به شما بجای مرکز آمار مراجعه کنیم ؟!!
همانطور که جناب حسن فرمودند شما خیلی بدبین تشریف دارید
موفق در انصاف

با سلام

در طول تاریخ اسلام و انقلاب همواره کسانی بوده و هستند که از مقبولیت و مشروعیت علمای بزرگوار و روحانیان مومن و مخلص ناراحتند و همیشه با پراکنده گویی و کلی گویی سعی کردند زحمات و خدمات فراوان روحانیت و مراجع عظام را زیر سئوال ببرند و با دیدن عملکرد ناشایست چند روحانی نما و دنیا طلبانی که در این کسوت اشتباهی آمده اند تلاش کردند که بگویند همه روجانیت این گونه اند و بر طبل شایعات و کلی گویی و آوردن مثال هایی از همین روحانی نمایان اصرار کردند.
غافل از این که مردم ما اکنون فرق روحانی و روحانی نما را فهمیده اند و هیچ گاه خدمات و زحمات و مجاهدت های روحانیت اصیل و علما و دانشمندان و مراجع شهید و جهاد گر را نادیده نخواهد گرفت و عملکرد چند روحانی نمای دنیا طلب را به حساب روحانیت اصیل نخواهد گذاشت.
در هر قشری ممکن است آدم خوب و یا بد پیدا بشه این دلیل بر انکار اصل نهاد روحانیت و یا عملکرد آن نیست
مردم ما روحانیت را در چهره عالمان فرهیخته ای مانند شهیدان محراب ، شهید بهشتی و مطهری ؛ علامه طباطبایی ، علامه جعفری ، شیخ فضل الله ها ، امام خمینی ، آیت الله اراکی، بهاالدینی ، بهجت ، و مقام معظم رهبری مدظله العالی و هزاران مرجع و عالم فرهیخته ، مجاهد و خود ساخته دیده و می بیند و دشمن هم دقیقا از همین قشر در ترس و نگران است و همواره در صدد تخریب و ترور شخصیت آنها بوده و هست

البته خوئب آقای مدیر سایت سانسور را دوباره شروع کردند!
و خدا را شکر که در پستهای قبل این نکته را فاش گفته بودم و این سانسور تاییدی بر صداقت گفتار ما شد! و بقول معروف آفتاب آمد دلیل افتاب!
یعنی روحانیون راه نقد بر خود را می بندند! تا بدین وسیله برای خود مقبولیت مصنوعی و دروغین بخرند! ولی درواقع سر خود را شیره می مالند! و تصور می کنند اگر نقد سانسور شود مردم در گمراهی می مانند! ولی درواقع همانطور که گفتم خود را بیشتر در مظن اتهام قرار می دهند! و فضایی که نقد نباشد نشانه ضعف حاکم است! و ما می بینیم وقتی چنین جامعه ای به این کوچکی و خردی که هیچ منسب و مقامی در ان رد و بدل نمی شود اینقدر سانسور وجود دارد ! و اینقدر راحت سخنان حذف می شوند! وای به حکومتی که توسط این افراد اداره شود!!
اما من فقط می خواهم بدانم این روحانی و روحانی نما را مدیر سایت از کجا اورده اند؟ چگونه به این نتیجه رسیده اند که روحانیون همیشه خوبند و انان که بدند روحانی نما هستند؟ و چرا بالعکس فکر نمی کنند که انان که بدند روحانی هستند و انان که خوب هستند اشتباهی به این کسوت درامده اند!!
درواقع وقتی ما در همین جامعه به این کوچکی آمار می گیریم و می بینیم روحانی دارای انقدر ضعفهای عمیقی هست که از نقد می ترسد!!! چگونه می توان گفت فقط عده ای روحانی نما این قشر را خراب کرده اند!! در حالی که اکثر روحانیون از نقد می ترسند!!!!
حال از این مبحث که بگذریم. این جواب اصلا ربطی به سوال ما نداشت. گویا دوستان اساسا دوست دارند از این مبحث فرار بکنند! و حاشیه ها را بچسبند!
شاید بهتر باشد دوباره سوال ها را تکرار کنیم.
1- روحانیون بعد از انقلاب محبوبتر شدند یا منفورتر ؟ یا اساسا تغییری در نگرش مردم داده نشده است؟
2- نقش انقلاب و دخالت روحانیون در سیاست را در نوع نگرش روحانیون چگونه می بنند؟
3- در قبل از انقلاب آزادی بیشتر بوده است یا قبل از انقلاب؟ و آیا آزادی و نقد پذیری اساسا نقشی در میزان محبوبیت روحانیون داشته است یا خیر؟

فریاد;128552 نوشت:
یعنی 20 درصد مردم ایران اصلا این نظام را قبول ندارند!

سلام
درصدی از مردم که در انتخابات شرکت نکنند ، جزء افراد مخالف نظام قرار نمی گیرند!!!
در ایالات متحده هنگام انتخابات کنار صندوق ها مبلغانی می ایستند و رهگذران را به رای دادن ترغیب می کنند.
گاهی اوقات به رهگذرانی که هیچ مدرک شناسایی ندارند اجازه رای دادن می دهند فقط با اظهار کد ملی.
گویا اکنون برای ترغیب مردم غیرفعال ، رای دادن الکترونیک هم در همه ی ایالت ها قانونی شده است.(اطلاع دقیق ندارم)
یعنی اینکه هرکس بتواند بدون اینکه از کنار کامپیوترش جنب بخورد ، در رای گیری شرکت کند.

آن وقت شما درصدی از مردم را که در انتخابات شرکت کرده اند نمی گویید که دنیا بی نظیر است و می روید سراغ درصد باقی مانده و همه ی آنها رو مخالف نظام فرض می کنید؟!!!

کافیست نگاهی به سفرهای رهبری به نقاط مختلف کشور بیندازید. حتی مناطق سنی نشین.
در حساب و کتاب شما ، این همه شورمندی را از یک انسان که سر از پا نمی شناسد و به استقبال می آید ، به قاعده ی دست کم یک رای نمی توان محاسبه کرد؟!

برای همین است که گفتم کتاب داستان سیستان رو بخونید.
این کتاب داستان نیست.

فریاد;128553 نوشت:
اما اگر بازهم مدیران سایت ( که روحانی هم هستند ) از این گفتارها می ترسند و یا موقعیت شغلی خود را در خطر می بینند که باید این مطالب حذف شود من حرفی ندارم اگر پستهایم پاک شود.

[=Times New Roman]نه ، این طور نیست! :Labkhand:

چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن ، روحانیون جزء سالم ترین اقشار جامعه بوده و هستند.

اما الآن دنیا دست یهودی هاست.
یکی از پروتکل های یهود اینه که : تمامی روحانیون دینی دنیا به غیر از روحانیون خودمون رو بی آبرو کنید.
حتی اگر فرض کنیم که حرف شما درست باشه ، و نگاه مردم به مرجعیت تغییر کرده باشه (که از نظر من این طور نیست.)
حتی اگر شما درست بگید ، باید با توجه به اوضاع فعلی جهان ، به دیدگاهتون راجع به روحانیت مشکوک بشید.
ببینید این دیدگاه بد از کجا آب می خوره.

شما خودتون شرایط فعلی یک طلبه و یک روحانی رو در نظر بگیرید.
بعضی از افراد به خاطر حرف مردم از خیر طلبه شدن می گذرند.
[=Times New Roman]انصاف نیست که شما طلبه ای رو که تمام این حرفها رو پشت گوش میندازه و به خاطر دفاع از دین خدا وارد این کسوت میشه و هیچ چشم داشتی هم نداره ، متهم کنید .

[=Times New Roman]این دیدگاه از کجا آب می خوره که با واقعیت اینقدر فرق داره؟!

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ [=Times New Roman]﴿۱۱۶انعام ﴾
[=Times New Roman]

[=Times New Roman]و اگر از بيشتر کسانی كه در زمين مى‏باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى‏كنند آنان جز از گمان خود پيروى نمى‏كنند و جز به حدس و تخمين نمى‏پردازند.

سلام

عجب!

سایت تابناک گزارش جالبی از برخی سخنرانان روحانی نما آورده:

در نگاه مردم به روحانیت این رفتار ها بی تاثیر نیستند:Gol:

التماس دعا
یا علی

فریاد;128645 نوشت:
کافیه یک نفر پستهای شما را دنبال بکند تا براحتی بفهمد چون پدرتان دارای منسب دولتی است دارید حقایق آشکار را هم منکر می شوید! اما مریم خانم ! همه مثل شما پدرشان نانشان در روغن این حکومت نیست! و انتظار نداشته باشید خزعبلاتی که شما برای حفظ جایگاه پدرتان به زبان می آورید را حتی گوش بدهند!! چه برسد به آنکه باور بکنند!! تلاشتان قابل تحسین است! احتمالا پدرتان هم به شما افتخار خواهد کرد! ولی مردم دانا فقط در مقابل حرفهای شما قهقهه سر می دهند! و در دل به خود می گویند : دروغ می خوای بگی چرا اینقدر شاخدار!!

سلام
منسب دولتی پدر من جز زحمت و دردسر و ندیدن پدر و ... چیزی نداشته برام.
باز دارید تهمت می زنید.
جایگاه پدر من با حرفهای من در این جا نه حفظ می شود و نه از بین میرود!
نه اینجا کسی من رو می شناسه نه پدرم رو.
لطفا بحث رو شخصی نکنید!
من فقط پدرم رو مثال زدم!
خدا خودش نیت آدم ها و درونیاتشون رو بهتر می دونه.
پس شما در مورد درونیات بنده اینقدر راحت قضاوت بیجا نکنید!

فریاد;128645 نوشت:
من در مقابل نوشته های شما چاره ای جز خندیدن ندارم! چون وقتی حقیقتی به این واضحی را انکار می کنید و می گویید اینطور نیست!! چه حرفی برای من باقی می ماند؟ مردم که احمق نیستند! مردم که هالو نیستند!! چشمشان می بیند! هم حرفهای من را می بینند! هم پستهای حذف شده من را می بینند! هم سانسور را می بینند!! حالا شما هرچقدر دلت می خواد دروغ بباف! برای خودت توهم بکن که نه اینطور نیست!! کی باورش می شه؟

بله ، این حقیقت داره که پست های شما حذف شده اند اما این ربطی به حفظ موقعیت مدیران سایت نداره که!
شاید حق داشته باشید که بخواید این طور فکر کنید اما در این مورد در اشتباهید.
یعنی شما فکر می کنید اگر شخصی در این سایت از روحانیون انتقاد کنه ، روحانیت رو زیر سوال برده؟!
حداقل در اسک دین افراد موافق با شما بسیار اندک هستند.
پس حتی اگر شما چیزی رو هم زیر سوال برده باشید ، موقعیت روحانیون سایت نیست ، دیدگاه های خودتون هست.

حذف پست های شما دلیل دیگری داشته.

فریاد;128491 نوشت:
البته خوب آقای مدیر سایت سانسور را دوباره شروع کردند!
و خدا را شکر که در پستهای قبل این نکته را فاش گفته بودم و این سانسور تاییدی بر صداقت گفتار ما شد! و بقول معروف آفتاب آمد دلیل افتاب!
یعنی روحانیون راه نقد بر خود را می بندند! تا بدین وسیله برای خود مقبولیت مصنوعی و دروغین بخرند! ولی درواقع سر خود را شیره می مالند! و تصور می کنند اگر نقد سانسور شود مردم در گمراهی می مانند! ولی درواقع همانطور که گفتم خود را بیشتر در مظن اتهام قرار می دهند! و فضایی که نقد نباشد نشانه ضعف حاکم است! و ما می بینیم وقتی چنین جامعه ای به این کوچکی و خردی که هیچ منسب و مقامی در ان رد و بدل نمی شود اینقدر سانسور وجود دارد ! و اینقدر راحت سخنان حذف می شوند! وای به حکومتی که توسط این افراد اداره شود!!

سلام

آقای فریاد


واقعاً جای تأسف دارد که مسأله ای به این کوچکی و ابتدائی را نمی توانی هضم کنی، حذف و ویرایش مطالب خارج از دستور، کلی گویی، سخنان غیر مستند و دارای ادبیات توهین، هوچی گری و فرافکنی خارج از چارچوب مقررات و قوانین، در هر جامعه ای اعم از مجازی و غیر مجازی امری طبیعی است. این یک قاعده است هر نظامی برای خودش قواعد و ملاکات و قوانینی دارد، هر گونه رفتار و ادبیات خارج از آن ملاکات و قوانین محکوم به حذف است.

مثلاً جامعه بهداشت کشور، ملاک و قاعده اش مبارزه با ورود ویروس و هر نوع آلودگی از هر طریق به سطح جامعه است، و دلیلش هم روشن است چون با سلامت جامعه در تضاد است، حالا به هر طریقی باشد با آن ویروس مبارزه می کند و از سطح جامعه حذف و سانسورش می کند.

همه با نوع عمل بهداشت موافقند هیچکس نمی گوید جامعه بهداشتی کشور باید آزادی را به هر نوع ویروس بدهد، بگذارد بیماری از طریق مواد عذائی ناسالم، نوشیدنی های آلوده به جامعه وارد شود، بهداشت خیلی قدرت دارد و توانمند است بیاید پادزهر و راه درمان بیماری و ویروس ها را تهیه کند و در اختیار بیماران بگذارد


جامعه فرهنگی کشور، ملاک و قاعده اش ترویج اندیشه سالم به جامعه و مقابله، حذف و بازدارندگی در برابر اندیشه های مخرب است، اگر اندیشه ها و افکار مخرب بخواهد مانند یک سم وارد جامعه شود، چه باید بکند؟ آیا باید تماشاگر باشد؟

ممکن است بگویید چه اشکالی دارد بگذارید شبهه (که برای عموم و عوام، بمنزلۀ سم فکری و فرهنگی است) وارد جامعه بشود، بگذارید هر کسی راحت در هر فضائی خواست سموم فکری اش را توضیع و ترویج کند، وظیفه جامعه فرهنگی کشور و خواص اینست که پادزهر این سموم و راهکار درمان این بیماری را به سطح جامعه ارائه کنند.

می گوییم: چه تضمینی هست که وقتی شبهه (سم) وارد یک جامعه شد،(مثلاً از طریق روزنامه) وً 20 میلیون این سم را دریافت کردند، وقتی پادزهر ارائه می شود همه آن 20 میلیون پادزهر را هم دریافت کنند، تکلیف آنها که در اثر آن شبهه (سم) به کما رفته و یا هلاک شده و راه بازگشتی ندارند چه می شود؟

ضمن آنکه این موضع گیری شما در اوج بی انصافی و یک بام و دوهواست، حتی شما و هیچ انسان عاقلی (در پایین ترین سطح آی کیو) با ورود سمومی که به بیماری های جسمانی و مرگ بدن منتهی می شود موافق نیست، و وظیفه بهداشت را مقابله و پیشگیری می داند.

آیا اهمیت "روح و فکر" و "اندیشه و عقیده" را کمتر از جسم می دانید که به آزادی فکر و اندیشه و مخالفت با حذف و ویرایش اندیشه های ناسالم و ناصواب، آنهم از هر نوعش حکم می کنید.


پس ممانعت و پیشگیری جوامع فرهنگی و دینی کشور، در برابر ورود سموم فکری و فرهنگی نابخردان و دشمنان دین و ملت داخل و خارج کشور، بدون آنکه حداقل پادزهر و راه درمان آن سموم تهیه شده باشد و یا توأم با شبهه پاسخ مناسب نیز ضمیمه شود امری منطقی و عقل پسند است. رسالتی
که سایت پاسخگوی "اسک دین" در کنار ده ها سایت دیگر حوزوی و دانشگاهی دنبال می کنند.

حالا شما اسمش را هر چه می خواهی بگذار، سانسور و یا ... .

همین شبکه های جریان های روشنفکر نمای خارج از کشور که کم هم نیستند و خیلی ادعای آزادی و مردمسالاری دموکراتیک دارند و مواضع و حرفهاشان به شما هم خیلی نزدیک است. (قطع یقین آنها از شما خط نمی گیرند بلکه شمایید که آنتن هاتان را بدان سو تنظیم کرده اید). همه این شبکه ها در بحث هاشان از این قاعده حذف و سانسور و ویرایش مطالب، با آنهمه ادعایشان بهره می برند.

شما بجای آنکه از این فرصت که در این فضای دینی ایجاد شده بهره منطقی ببری و با انتقاد سازنده و در جهت رفع شبهه با ادبیاتی محترمانه و سؤال محور وارد شوی، از همان ابتدا معلوم بود که به قصد تخریب آمده ای، برای بدست آورزدن حقیقت نیامده ای؟ سؤالی نداری تا جوابی بخواهی؟ امده ای تا شبهه افکنی کنی؟ آمده ای تا با فرافکنی و هوچی گری شبهات و اندیشه های ناصوابی که خودت گرفتارش هستی را رواج دهی؟

شما در بیماری را می مانی که به ویروسی آلوده گرفتار شده، نه تنها بدنبال درمان بیماری اش نیست بلکه از سر خشم و انتقام، با فریاد می خواهد همه جامعه را آلوده کند و در این راه از هیچ مبنا و ملاک منطقی پیروی نکرده و از هیچ طریقی برای رسیدن به هدف دریغ نمی ورزد.


موفق در هدایت
...:Gol:

فریاد;128491 نوشت:
اما من فقط می خواهم بدانم این روحانی و روحانی نما را مدیر سایت از کجا اورده اند؟ چگونه به این نتیجه رسیده اند که روحانیون همیشه خوبند و انان که بدند روحانی نما هستند؟ و چرا بالعکس فکر نمی کنند که انان که بدند روحانی هستند و انان که خوب هستند اشتباهی به این کسوت درامده اند!!

سلام:Gol:

جناب فریاد

این مطلب هم چندان چیز پیچیده ای نیست. با یک مثال انشاءالله بتوانم روشنتان کنم:

اگر در یک دانشگاه، که قطعاً یکسری قوانین و مقررات آموزشی و اخلاقی و ... بر اساس نظام آموزشی و پرورشی و فرهنگی کشور حاکم است، یک عده دانشجو ضمن بی حرمتی به نظام آموزشی، قوانین و مقررات اخلاقی و فرهنگی دانشگاه را زیر پا بگذارند و در حضور همه دانشجویان این قوانین و مقررات را به باد مسخره بگیرند. باصطلاح به همه اصول و ملاکات دانشجویی شان پشت پا بزنند.

آیا برخورد مدیریت دانشگاه، پس از بررسی های بعمل آمده، و معرفی این گروه به عنوان دانشجونما و برخورد قانونی و در نتیجه اخراج، مشکلی دارد؟

آیا باید تشخیص مدیران دانشگاه را زیر سؤال برد؟ آیا اگر از هر دانشجویی دلیل این اخراج را بپرسیم و بگوید دانشجو نما بودند آیا باید بپرسیم که از کجا به این تفکیک رسیدی؟ و آیا ...

خوب برادر، اینکه روشن است از اینکه قوانین را زیر پا گذاشته اند، انتخاب نوع رفتار در برابر قوانین و مقررات و ارزشها و ملاکات هر جامعه و اجتماع قانونمدار و اصولی، می شود ملاک اصلی و نفوذی بودن، می شود ملاک انقلابی و انقلابی نما بودن، می شود ملاک تفکیک ...

این نمونه و مثال، در همه جوامع قابل تعمیم است کافی است کمی اندیشه کنید.

نظام اسلامی و انقلابی ما فاقد قوانین و مقررات و بدون حاکمیت ارزشها نیست، هر کسی با هر عنوانی که دارد روحانی باشد یا غیر روحانی، دولتی باشد یا غیر دولتی، وقتی از مدار این ملاکات و ارزشها و دامنۀ این قوانین و مقررات فاصله گرفت و به انها پشت کرد، می شود همان روحانی نما، دولتی نما، و ...نما و ...


فریاد;128491 نوشت:
درواقع وقتی ما در همین جامعه به این کوچکی آمار می گیریم و می بینیم روحانی دارای انقدر ضعفهای عمیقی هست که از نقد می ترسد!!! چگونه می توان گفت فقط عده ای روحانی نما این قشر را خراب کرده اند!! در حالی که اکثر روحانیون از نقد می ترسند!!!!

آقای فریاد:Gol:

معلوم نیست از کدام جامعه آماری سخن می رانید، اینهم از همان کلی گویی ها و پراکنده گویی های فرافکن محور است، خطای تان که ناشی از فریاد ناکامی و بن بست اندیشه ای است، بوضوح برای همگان آشکار است.

معلوم نیست در طول عمرتان با چند نفر روحانی مواجه بوده اید؟ و در چه فضائی از گفتمان به این برداشت و نتیجه و تفکیک رسیده اید؟ و حال می خواهید از این فرصت مناسب، که برای گفتمان دینی و اعتقادی و طرح آرام سؤالات و شبهات در مسیر رسیدن به پاسخ است، در جهت تعمیم باطل تان به کل جامعه روحانیت بهره برده و عقده هاتان را تخلیه کنید.

اتفاقاً روحانیت بصیر و هوشیار، که در زمانۀ انتظار گوش بفرمان رهبری معظم، خود را برای مواجهه با همه نوع هجمه دشمنان و روشنفکرنماها اماده و بِروز ساخته اند، هراسی از انتقاد ندارند، و بسته به فضای نقد، نحوه نقد و کسانی که نقد می کنند شیوه برخوردشان متفاوت است.

اصولاً نقد هم آدابی دارد ملاکی دارد، مبنائی دارد، گُتره ای که نیست، اگر نقدتان در چارچوب و قاعده مند باشد به دیده منت، روحانی اگر روحانی باشد می پذیرد حساب دیگران را نمی دانم، شرایط بیان نقد هم مهم است، فضای بیان نقد هم مهم است و اگر در جائی نقدی کردی و دیدی برخورد مناسب نیست، همیشه انگشت اشاره ات به طرف مقابل نباشد بلکه نحوه و فضای نقد را هم بررسی کن؟؟؟

نقدی که از اساس قصد تخریب گرایانه دارد را هیچکس نمی پذیرد، روحانی و غیر روحانی ندارد پس بهتر است شما هم برای نقد، شیوه تان را تغییر دهید، عده ای مثل شما نقد نمی کنند حمله می کنند و هر کسی در برابر حمله از خود دفاع می کند.

موفق در شناخت ... :Gol:


سلام
من تاحدودی ان زمان را به خاطر می اورم همچنین چند سال بعد از انقلاب که دریچه افکارم باز تر شد منقولات پدرم را حلاجی میکردم متوجه یه چیزی شدم امروزه دست روحانیت بازه ولی اون موقع نبود امروز میشه بیای تو یه سایت مذهبی و ایراد گرفت هیشکی کاری بههت نداره
اما ای داد از بیداد ان زمان اگر جایی گیر میکردی مجبورت میکردن بگی جاوید شاه وگر نه پوست
ادمو میکندن همین طوری که این کارو با خیلی از روحانیون مبارز اون زمان کردن .
حالا........

...... بهتر یکجانبه به قاضی نریم وقضاوت در مورد چیزی که اطلاع دقیقی از ان نداریم نکنیم
چه قبل و چه بعد از انقلاب هیشکی برای کسب درامد روحانی نشد و نمیشه
دوستمون که نظر دادن روحانیت برای ان دو کار باشه خوب این نظر شخصی ایشونه و عام
نیست اما تصور کنید کشوری را که در ان روحانیت بدنبال ان دو کار باشند و در ارگانهای مختلف
به عنوان نماینده ولی فقیه یا هر پست دیگری مشغول خدمت نباشند چه شود! اقا بلعیده میشیم باور کنیین اینقدر سو استفاده میشه اگر نماینده ای روحانی تو هر قسمتی نباشه...
ضمنا شرکت نکردن در انتخابات به این معنا نیست که شخصی رای نداده از حکومت ناراضیه
بلکه ممکنه هیچکدوم از کاندیداهارو نپذیره!

امروز وقتی مطلب زیر رو دیدم یاد پارسال افتادم وقتی کلاسای بدو خدمت فرهنگی داشتیم ، جلسه اخر رئیس اساتید این کلاسا اومد درباره مشکلات صحبت کرد و از همکارانش نظر خواهی کرد یکی از همکاران خانم گفت کلاس قران و تعلیمات دینی نباید برگزار میشد مثلا استاد اومده بما درباره بهشت و جهنم میگه این چه ارتباطی با سن و سال و شغل ما داره و چه کمکی میکنه تو این وقت کم که کلاسا فشرده برگزار شده بعد به استاد گفتم گفت با این هم دنیا رو دارید و هم اخرت رو! رئیس برگزاری این کلاسا ، اقای احمدی گفت این طبق بخشنامه انجام شده و دست من نبوده و درادامه گفت اره درسته هم دنیا رو دارید و هم اخرت رو مثلا ما فلان حجاقا رو دعوت کردیم برای دوروز سخنرانی در دانشگاه درخواست 300هزار تومن پول کرده بعلاوه هزینه ایاب و ذهاب و رفت و برگشت اینجوری هم دنیا رو دارین و هم اخرت !... و همه خندیدن . این مورد دانشگاهی منبر مسجد نیس اون داستانش جداس

با سلام به دوستان بزرگوار
البته حقیر قبلا در تایپیک چرا تقلید با اعتقادات فریاد بزرگوار آشنا شده ام. دوستان نیز اگر به مجموع پستهای ایشان مراجعه نمایند«که بیشترین آن در تایپیک چرا تقلید است» خواهند دید که جناب فریاد ظاهرا به نحوی به دنبال تضعیف جایگاه روحانیت و مرجعیت و حکومت دینی هستند.
البته ما با نقد مشکلی نداریم و نقد منصفانه را هم می پذیریم اما اینکه گویا در جامعه ما همه خوبند و هیچ مشکلی هم نیست مگر روحانیت، آیا اعتقادی از روی انصاف است.
البته ایشان در پست خصوصی خود ما را بی بهره از لطف خود ننمودند اما سؤال این است که جناب ایشان آنگونه که دیگران را نقد می کنند آیا تاب نقد خود را دارند؟

موضوع قفل شده است