داستان درفش کاویانی چیست؟ چرا مقدس بود؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
داستان درفش کاویانی چیست؟ چرا مقدس بود؟

درفش کاویانی از کجا آمده> افسانه است یا واقعیت؟ داستان درفش کاویانی چیست؟ چرا مقدس بود؟

درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک (ضحاک) برمی‌گردد. ضحاک ماردوش شاهی است که در اثر بی عدالتی و ظلم شیطان شانه‌هایش را بوسه می‌زند و از جای بوسه‌ها مارهایی می رویند. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها ب‌دهد و کاوه آهنگر نیز کسی است که هفده فرزندش قربانی مارها شده است. در این هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی می‌کند و آن را بالا می گیرد تا مردم گرد او آیند. سپس با کمک مردم، کاخ فرمانروای ضحاک خونخوار را در هم می کوبد و فریدون را بر تخت شاهی می نشاند. فریدون نیز پس از آینکه به شاهی رسید فرمان می دهد تا چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی خواند. و بدین شکل کلمه درفش کاویانی پدید آمد.

.
بعدها نیز هر پادشاهی به آن گوهری می‌افزود تا در شب نیز درفش کاویان بیشتر بدخشد. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده می‌شد

از نظر تاریخی در متون اوستایی و هیچ یک از نوشته‌های بجا مانده از دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی اشاره مستقیمی به درفش کاویانی نشده‌است. پژوهشگران امروزی در مورد اینکه آیا درفش کاویانی جدا از روایتهای اسطوره‌ای یک واقعیت تاریخی بوده‌است محتاطانه برخورد می‌کنند. [۳] بیشتر دانش ما در مورد درفش کاویانی به منابع اسلامی بر می‌گردد. محمد بن جریر طبری در کتاب خود به نام تاریخ الامم و الملوک می‌نویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، ۶۰ سانتی متر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود. ابوالحسن مسعودی نیز به همین موضوع اشاره می‌کند. ابن خلدون گزارش می‌کند که درفش کاویانی دارای ستاره‌ای بود و چنین اعتقادی وجود داشت که تا زمانی که کسی که این درفش را حمل می‌کند شکست ناپذیر است. [۳] کاوه فرخ بیان می‌کند که بالاترین نشان دوره ساسانی درفش کاویانی می‌باشد و تصویری بازسازی شده‌ای از درفش کاویان بر اساس شاهنامه ارایه می‌دهد.[۴] به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگ قادسیه درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته تاریخ بلعمی عمر خلیفه مسلمین دستور داد تا گوهرهای آنرا بردارند و آنرا بسوزانند.

درفش کاویانی نقشی نمادین در بین جنبشهای با تفکرات ملی گرایانه ایران از آغاز اسلام تاکنون بازی کرده است. یعقوب لیث صفاری در هنگام قیام خود بر علیه عباسیون در شعری که از طرف او برای خلیفة عباسی ارسال شد، چنین نوشت : «درفش کاویان (عَلَم الکابیان ) همراه من است و امیدوارم که زیر لوای آن بر ملتها حکومت کنم » [۵]

در دوران مدرن درفش کاویانی نقشی نمادین در جنبشهای ملی گرایانه و سیاسی داشت. این نماد نه تنها در جنبشهای سیاسی پوپولیست جایگاه خاصی داشت. بلکه نمادی بود که در ملی گرایی مدرن ایران تواماً داری نقشی عقیدتی، فرهنگی و روشنفکری بوده است.[۶]
پانویس

  1. ضحاک [صفحه 9]‏
  2. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی [۱]
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳
    • KHALEGHI-MOTLAGH, DJALAL.. «DERAFŠ-EKĀVĪĀN, the legendary royal standard of the Sasanian kings.». Encyclopedia Iranica. 1st Edition. 2007.
    • Kaveh Farrokh, Angus McBride.. Sassanian Elite Cavalry AD 224-642. 1st Edition. Osprey Publishing، 2005، ISBN 1-84176-713-1, 9781841767130. ‏
  4. شاپور شهبازی، نوشتار پرچم، در دانشنامهٔ بزرگ اسلامی
  5. Nationalizing Iran: Culture, Power, and the State, 1870-1940 By Afshin Marashi Published by University of Washington Press, 2008

[=Verdana]با سلام
[=Verdana]
«درفش كاويان» (Derafsh-e Kavian) نام پرچم افسانه‌اي سلطنتي ساسانيان است.
در شاهنامه‌ي فردوسي (ويراسته‌ي خالقي‌مطلق، ص 70-66، بيت 184 به بعد) چنين آمده است كه «كاوه‌ي آهنگر» در زمان شورش عليه «ضحاك» ستمگر، پيش‌بند چرمي‌اش را [به نشانه‌ي قيام و اعتراض] به شكل يك پرچم، بر نيزه‌اي چوبين آويخت.
در نتيجه‌ي اين شورش، پادشاهي ايران به «فريدون»، شاهزاده‌اي از خاندان كهن سلطنتي منتقل شد و او نيز پيش‌بند ياد شده را با طلا و زربافه و سنگ‌هاي گران‌بها و شرابه‌هاي سرخ، زرد (يا آبي) و بنفش بياراست و آن را «درفش كاويان» “= پرچم كي(ها)” (يعني: Kaviها = شاهان) يا “= پرچم كاوه” نام نهاد.
هر يك از شاهان آينده نيز گوهرهايي بدان افزودند، آن گونه كه درفش، در شب، بسان خورشيدي مي‌درخشيد.
در منابع كهن اسلامي، اين داستان به شيوه‌هاي گوناگوني، مفصلاً شرح داده شده است.
برپايه‌ي داده‌هاي مورخان سده‌ي دهم ميلادي، طبري (ج1، ص 5-2174) و مسعودي (مروج الذهب، ويراسته‌ي Pellat، ج3، ص 51)، درفش كاويان از پوست «پلنگ» ساخته شده و ابعاد آن 8 در 12 ذراع، يعني حدود 5 در 5/7 متر بود.
«خوارزمي» منابعي را ذكر كرده كه به موجب آن‌ها، درفش ياد شده، از پوست خرس يا شير بود (مفاتيح العلوم، ص 115؛ بسنجيد با: مقدسي، البدء و التاريخ، ج3، ص 142: پوست بز يا شير).
در سده‌ي چهاردهم ميلادي «ابن خلدون» (المقدمه، ج3، ص9-168) گزارش داده است كه اين پرچم، «مربعي سحرآميز داشت كه داخل آن با يك‌صد رشته‌ي طلايي بافته شده بود»، بدين باور كه سپاه حامل پرچمي با چنين مربعي، هرگز در جنگ شكست نمي‌خورد.
اين پرچم گاهي نيز «درفش جمشيد»، «درفش فريدون» (شاهنامه، چاپ مسكو، ج1، ص202، بيت 1007؛ ج6، ص113، بيت 704)، و «درفش كي‌اي» “= پرچم شاهانه” (شاهنامه، ويراسته‌ي خالقي‌مطلق، ج1، ص147، بيت 939؛ بسنجيد با: ثعالبي، غررالسير، ص 8-30) خوانده شده است.

[=Verdana]برپايه‌ي گزارش شاهنامه، هنگامي كه سپاه فراخوانده و آماده‌ي نبرد مي‌شد، درفش كاويان را پنج موبد از محل نگه‌داري‌اش بيرون مي‌آوردند، و آن را در حين لشكركشي، شاه يا فرمانده سپاه حمل مي‌كرد.
از اين پرچم بيش‌تر با صفات «همايون» و «خجسته» ياد شده است (شاهنامه، ج1، ص 118، بيت 656؛ ج5، ص102، بيت 294).
در نبردها، درفش كاويان براي نيروبخشي و روحيه‌دهي به سربازان به كار برده مي‌شد (شاهنامه، چاپ مسكو، ج3، ص42، بيت 621؛ بسنجيد با: ج3، ص 173، بيت 2654؛ ج4، ص8-97، بيت 1348 به بعد و 1389، ص140، بيت 386، ص147، بيت 498 به بعد؛ ج5، ص207، بيت 2094 و…؛ طبري، ج1، ص609؛ بسنجيد با: Procopius, Persian Wars 1.15).
از درفش كاويان در اوستا يا منابع هخامنشي و پارتي مستقيماً يادي نشده است، اما چند تن از دانشمندان معتقد بوده‌اند كه اين پرچم در بخش آسيب ديده‌ي موزاييك‌ اسكندر در پمپي (Pompeii) كه موضوع آن چيرگي اسكندر بر داريوش سوم در جنگ ايسوس است، ترسيم شده است.
هر چند گزنفون (Anabasis 1.10.12) اشاره كرده است كه پرچم هخامنشيان، عقابي طلايي نقش شده بر سپري بود كه بر بالاي نيزه‌اي حمل مي‌شد.
آرتور كريستنسن (A. Christensen) درفش كاويان را به عنوان پرچم سلطنتي ساسانيان پذيرفت و استدلال كرد كه اسطوره‌ي كاوه با توجه به شهرت خاندان «كارن» (Karen) كه تبارش را تا «قارن» (Qaren) پسر «كاوه» پي‌گرفته بود، در دوران ساسانيان تكوين يافته است.
استيگ ويكندر (S. Wikander) با اين ديدگاه موافق بود اما استدلال كرد كه اين درفش را نه كوي‌هاي (Kavi) گاهان اوستا، بل كه هشت كوي يشت‌هاي اوستا و Mairyo (= گروه مردان جنگ‌جوي عصر اوستايي؛ به ايراني ميانه: Merag، در ودا: Marya) ها اختيار كرده بودند.
وي همچنين استدلال كرد كه درفش كاويان در دوران پارتي (اشكانيان) پرچم ملي ايران شده بود.
در جنگ قادسيه (حدود 16ق/ 637 م.) كه سپاه ساساني در مقابل هجوم اعراب شكست خورد، اين پرچم به دست «ضرار بن خطاب» افتاد.
وي آن را در برابر سي هزار دينار فروخت در حالي كه بهاي واقعي آن يك ميليون و دويست هزار يا حتا دو ميليون دينار گفته شده است (طبري، ج1، ص2337؛ ابن اثير، ج2، ص482).
پس از برداشتن گوهرهاي درفش كاويان، به فرمان خليفه عمر، آن را سوزاندند (تاريخي بلعمي، ويراسته‌ي بهار، ص148).

[=Verdana]درفش کاویان،