راستش را بخواهید خیلی سردرگم شده ام!

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راستش را بخواهید خیلی سردرگم شده ام!

نیاز به مشاور سطح بالا و پاسخگویی دقیق با جزئیات!
با عرض سلام و خسته نباشید.
من پسر 16 ساله ای هستم که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام و به شدت دریافت علم و متقابلا عمل کردن به آن علاقه مندم مثلا هر بار که از دین چیز های تازه ای می فهمم سعی می کنم به بهترین شکل آن عمل کنم.
چند هفته ای است که این فکر به شدت مشغولم کرده که هدف از این همه تحصیل در دبیرستانم چیست مگر هدف اصلی انسان آخرت آن نمی باشد؟
و این همه تحصیل اگر در راه خدا و برای کامیابی در آخرت نباشد چه سودی خواهد داشت؟ لذا چندی است که در دوران تحصیل خود که از آن هیچ هدفی ندارم و دچار شک و تردید شده ام از طرفی خانواده اصرار بر این دارند که به حوزه علمیه مشرف شوم اما در عین حال که راجع به علایق و استعداد های خود نسبت به تحصیل علمی و مذهبی هیچ نمی دانم لذا دچار سر در گمی شدیدی شده و سوالات زیر برایم پیش آمده اند.

آیا ادامه تحصیل در حوزه صرفا برای هدایت اصولی مردم بهتر از تحصیل بی هدف در دانشگاه نیست؟
علاقه شدیدی که قبلا و شاید اکنون به ادامه تحصیل در دنشگاه داشته ام چه؟ و این که چگونه ممکن است بدون هدف اینقدر علاقه در من پدید آمده باشد اصلا واقعا علاقه ای دارم یا نه؟
و این که شنیده ام ادامه تحصیل در حوزه صرفا برای عالم شدن می باشد و بدون آن نیز می توان در آخرت کامیب شد و چه بسا که من هیچ اطلاعاتی از دروس آن ها ندارم و صرفا هدف آن مرا جلب کرده است و شاید اصلا علاقه مند به کتاب های آن ها نباشم.
حتی اکنون که در رشته ریاضی در حال تحصیل هستم گه گاهی فکر تغییر رشته به تجربی فکرم را مشغول می کند.
و این که آیا در این همه روایات آمده که مسلمان باید به دنبال علم باشد کدام علم؟ معنوی یا مادی؟
راستش را بخواهید نگران این هستم که همه ی این ها جزو احساسات دوران نوجوانی باشد و در سرنوشت من تغییر ایجاد کنند.
من خصوصیات رفتاری و اخلاقی و آن چه که از استعداد هایم می دانم را برای شما شرح می دهم تا ضمن پاسخگویی به سوالات بالا اگر نظری در این باره داشتید ارائه دهید:

من فردی منطقی و در عین حال کمی احساساتی هستم.
در حال حاضر در رشته ریاضی تحصیل می کنم ریاضیات قوی ای داشته اما جدا از شرایط محیطی و زودگذر درس فیزیک را خوب نمی فهمم و این خودش باعث ایجاد شبهه برای ماندن در این رشته می کند.
به زیست شناسی بسیار علاقه مند هستم اما حفظیات ضعیفی دارم.
رشته ریاضی را صرفا برای عملی کردن آن مثل کار های عملی و اختراع و... خوانده ام.
به درک حقایق خلقت به شدت علاقه مندم و از قدرت ادراک بالایی برخوردارم شاید برای همین کمی به سمت تحصیل در حوزه گرایش یافته ام.

راستش را بخواهید خیلی سردرگم شده ام جزو نفرات متوسط کلاس هستم و بعضی وقت ها این حس به من دست می دهد که در هیچ جایگاهی استعداد خاصی ندارم و استهداد های من در همه ی ضمینه های پخش شده است.



با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
برای اینکه دوست خوبم ، بتونید خوب تصمیم بگیرید، لازم است به این نکات توجه کنید:
1. هر کار یا هدفی را که انسان به خاطر خدا انجام دهد، عبادت است.
حال با این مبنا فرقی نمی کند که تحصیل علوم حوزی باشد یا تحصیل دروس دانشگاه.
پس انسانی که دنبال خدمت به خلق الله است، در همه جا با هر تلاش و کاری می تواند با نیت خدایی بهترین کارها را انجام دهد.
پس مبنا و ملاک اصلی در زندگی باید اصلاح و تقویت نیت و انگیزه باشد، اگر این نیت اصلاح شد، و حرکت ما الهی شد، عاقبت بخیر هم می شویم. و بزرگترین خدمت را به بشریت انجام خواهیم داد.
2. علاقه و رغبت و داشتن استعداد دو کلید مهم در انتخاب مسیر تحصیل موفق فرد هستند.
باید ملاحضه کنید، ببینید که علاقه و استعداد شما به کدام رشته بیشتر است.
برای مثال:
برای کشف رغبت و علاقه:
وقتی وارد کتابخانه می شوید، کدام کتابها را بیشتر ورق می زنید، توجه دارید، دنبال آنها هستید.
برای فرض وقتی وارد کتابخانه شدید: دنبال زندگی اهل بیت علیهم السلام، اخلاق زندگی، و... معلوم است که گرایش و رغبت شما به مباحث دینی بیشتر است.
برای تشخیص دقیق استعداد باید یک تست هوش بدهید تا معلوم شود.
البته اینکه می گویید استعداد متوسطی دارید، با مقداری پشتکار بیشتر جبران می شود، و می توانید آینده بسیار خوبی را داشته باشید.( چه مسیر حوزه را انتخاب کنید یا مسیر دانشگاه)
در لابلای سخنانتان گفتید، به دانشگاه هم گرایش دارید ، ولی هدفتون خیلی مشخص نیست، این نکته بیانگر این است که شما به علم علاقه دارید، این روحیه ی خیلی خوبی است.
3. در کنار استعداد و علاقه، اهداف هم باید تعیین شوند، تا حرکت، متوازن و همسو باشند.
برای اینکه تصمیمتون دقیق باشد، باید دقیقا برای خود تعیین کنید که دنبال چی هستید، تمام اهداف و علاقه خودتان را بنویسید، بعد به راحتی می توان از تردید خارج شد، و یک تصمیم قاطع و نتایج خوبی را گرفت.
4. نگرانی از فکر مادی، برای انتخاب هدف وتعیین راه و مسیر تحصیل، مشکل ساز خواهد شد.
برخی فکر می کنند اگر مسیر طلبگی را انتخاب کنند، گشنگی، بدبختی، و...سراغ آنها خواهد آمد، در عوض اگر مسیر دانشگاه را انتخاب کنند، به نان و نوایی می رسند و یا بر عکس
این تصورات کلا اشتباه است، اولا روزی انسانها مقدر است، خدای متعال روزی اهل علم را تضمین کرده است، و همچنین بستگی به لیاقت فرد دارد، که خود را به کدام سطح موفقیت رسانده، برای مثال: یک طلبه حوزوی هم می تواند یکی از اساتید موفق دانشگاه بشود، و یک دانشجو هم چنین توانایی را دارد.
اما از هر دو گروه هم داریم که شاید خیلی موفق نیستند، پس رزق و روزی وموفقیت بستگی به تلاش فرد دارد، نه به وجود موقعیت خاص.
5. هر دو راه( دانشگاه و حوزه) می توانند برای شما مسیر موفقی باشند، منتها به هر کدام که بیشتر علاقه مند هستید و اهداف متعالی در آینده برای آن دارید،
انتخاب کنید، و نگران اینده نباشید،آینده را ما خودمان می سازیم، پس این تلاش و همت ماست که ما را به اهدافمان نزدیک می کند.
6. با توجه به روحیه ای که دارید، از هر دو محیط تحقیق کنید، وحضور داشته باشید، ببنید آیای فضای آنها مورد پسند شما هست، می توانید در چنین فضاهای بمانید.
7. اگر علاقه داشتید می توانید هر دو مسیر هم انتخاب کنید، ولی مختصری سخت است، مثلا: بعد از اتمام سطح حوزه می توانید برای مقاطع عالی در دانشگاه ادامه تحصیل دهید.
8. انتخاب یک رشته بدون علاقه و انگیزه، چه بسا تباه کردن عمر خواهد شد.( پس خوب فکر کنید، و بعد تصمیم بگیرید)
9. اگر باز نمی توانید از تردید خارج شوید، حتما پیش یک مشاور متخصص در زمینه تحصیل و انتخاب رشته صحبت کنید، تا از نزدیک بتوانند به حل مشکل شما کمک کنند.

سلام
منم همین جور بودم
به زمینه های مختلف علاقه داشتم.
....

راستی بزرگانی مثل پروفسور حسابی و ... همزمان در رشته های مختلف و متباینی کاملا به درجات بالا رسیدند. چطور این امر انجام شده؟ در حالیکه در نظام آموزشی دانشگاهی حال حاضر ما این امر غیر ممکن است.

یاقوت احمر;762019 نوشت:
سلام
منم همین جور بودم
به زمینه های مختلف علاقه داشتم.
....

راستی بزرگانی مثل پروفسور حسابی و ... همزمان در رشته های مختلف و متباینی کاملا به درجات بالا رسیدند. چطور این امر انجام شده؟ در حالیکه در نظام آموزشی دانشگاهی حال حاضر ما این امر غیر ممکن است.

با سلام
متاسفانه همت ها و تلاش ها خیلی کم شده، و یا خود را خوب نشناخته ایم، یعنی به استعداد و توانایی خودمان ایمان نداشته ایم، خوب طبیعی است که اینها در نتایج اثر گذار هستند.

نشاط;762021 نوشت:
با سلام
متاسفانه همت ها و تلاش ها خیلی کم شده، و یا خود را خوب نشناخته ایم، یعنی به استعداد و توانایی خودمان ایمان نداشته ایم، خوب طبیعی است که اینها در نتایج اثر گذار هستند.

سلام
استاد ، اولا که افراد با همت و خوش استعداد ، همیشه کمند. ثانیاً استحضار دارید که الان کسی نمی تواند در دانشگاه همزمان در دو رشته تحصیل کن چه برسد به چند رشته! مگر اینکه جزء استعدادهای درخشان باشد. اینم آزمونی گویا دارد و اگر در آن قبول نشد ، جزء استعدادهای درخشان حساب نمی شود هر چند علم دوست و اهل تلاش در راه علم باشد.

واقعاً چرا نظام آموزشی اجازه تحصیل در چند رشته را نمی دهد؟ من حاضرم تععهد بدهم که نمی خواهم پس از اتمام تحصیلات ، با مدرکم کار کنم. در مدرکم بنویسند: غیر قابل اشتغال!

ما که علاقه به ذات علم داریم نه بحث کاریابی با آن ، علم را از کجا به دست بیاوریم که رسمی هم باشد؟ زیرا اگر با مطالعه غیر رسمی به دست بیاید ، قابل استناد نیست. مثلا نمی توان تحقیق کرد و مقاله ای در یک همایش داد. زیرا می پرسند شما در این رشته تحصیل کرده اید؟ می گوییم: نه. خودم شخصاً در منزل در این زمینه مطالعه کرده ام. جواب آنها را می توان حدس زد: برو بیرون (محترمانه).
ضمنا مطالعه غیر رسمی ، استاد و آزمون ندارد. لذا ممکن است من در یک مطلبی اشتباه بکنم ، اما کسی نباشد که از من آزمون بگیرد و مرا بسنجد.
مشکل بعدی هم اینکه در آموزش رسمی ، مواد آموزشی و ترتیب تدریس سلسه وار آنها مشخص است. اما در مطالعات غیر رسمی ، من نمیدانم چه موادی را باید بخوانم و طبق چه ترتیبی بخوانم.

پس نتیجه می گیریم: کسب علم ، باید از طریق رسمی (دانشگاه) باشد. که این امر هم در نظام فعلی آموزشی ما ، امکانپذیر نیست. و طالبان علم ، مجبور به انتخاب فقط یک زمینه علمی هستند.

یاقوت احمر;762024 نوشت:
سلام
استاد ، اولا که افراد با همت و خوش استعداد ، همیشه کمند. ثانیاً استحضار دارید که الان کسی نمی تواند در دانشگاه همزمان در دو رشته تحصیل کن چه برسد به چند رشته! مگر اینکه جزء استعدادهای درخشان باشد. اینم آزمونی گویا دارد و اگر در آن قبول نشد ، جزء استعدادهای درخشان حساب نمی شود هر چند علم دوست و اهل تلاش در راه علم باشد.

واقعاً چرا نظام آموزشی اجازه تحصیل در چند رشته را نمی دهد؟ من حاضرم تععهد بدهم که نمی خواهم پس از اتمام تحصیلات ، با مدرکم کار کنم. در مدرکم بنویسند: غیر قابل اشتغال!

با سلام
عرض کنم؛
در همان رشته واحد هم از بس مطالب گسترده ای هست که می توان از جوانب مختلف بحث کرد، چه بسا وقت کم هم بیاریم،اگر بتوانیم در یک رشته واحد و در چند بخش مشخص متخصص بشویم، این هنر است و به درد بشریت هم می خورد( ضمنا ما آنقدر وقت و عمر نداریم که در اکثر رشته ها واقعا متخصص شویم)
متخصص بودن غیر از داشتن اطلاعات بیشتر است.
تخصص ها اگر خوب جا بیافتد، واقعا تحولی ایجاد می شود.

خوب بروی حوزه واسه دنیا واخرتت خوبه
شاید دچار روزمرگی شدی ؟

یاقوت احمر;762024 نوشت:
واقعاً چرا نظام آموزشی اجازه تحصیل در چند رشته را نمی دهد؟ من حاضرم تععهد بدهم که نمی خواهم پس از اتمام تحصیلات ، با مدرکم کار کنم. در مدرکم بنویسند: غیر قابل اشتغال!

سلام...تا جایی که می دانم....طبق قانون، در دانشگاه های دولتی و معمول...اگر سه ترم معدل بالای 17 داشته باشید...این اجازه را داریم که، در رشته ای دیگر هم تحصیل داشته باشید(در همان دانشگاه محل تحصیل)....سه ترم معدل 17 شدن، فکر نمی کنم برای کسی که به درسش اهمیت می دهد سخت باشد...من دیدم کسی را در یک دوره پنج ساله...سه مدرک دانشگاهی گرفته....و بعضی از رشته ها هم هستند که اینها واحد های درسی مشترکی دارند....مثلا اختلاف برق با مکانیک شاید سی چهل واحد باشد...کسی با دو ترم مازاد، می تواند مهندس برق هم بشود....در دانشگاه های آزاد هم فکر می کنم...پولی و آزاد است دیگر..آنها از خداشان باشد شما بیایید سراغشان...(البته نه هر دانشگاه آزادی!)

پیروز;762397 نوشت:
سلام...تا جایی که می دانم....طبق قانون، در دانشگاه های دولتی و معمول...اگر سه ترم معدل بالای 17 داشته باشید...این اجازه را داریم که، در رشته ای دیگر هم تحصیل داشته باشید(در همان دانشگاه محل تحصیل)....سه ترم معدل 17 شدن، فکر نمی کنم برای کسی که به درسش اهمیت می دهد سخت باشد...من دیدم کسی را در یک دوره پنج ساله...سه مدرک دانشگاهی گرفته....و بعضی از رشته ها هم هستند که اینها واحد های درسی مشترکی دارند....مثلا اختلاف برق با مکانیک شاید سی چهل واحد باشد...کسی با دو ترم مازاد، می تواند مهندس برق هم بشود....در دانشگاه های آزاد هم فکر می کنم...پولی و آزاد است دیگر..آنها از خداشان باشد شما بیایید سراغشان...(البته نه هر دانشگاه آزادی!)

سلام.
اگر چنین قانونی باشد ، خیلی خوب است. البته ظاهراً مححدودیت دارد: یعنی شما باید رشته دوم و سومتان ، خویشاوند همان رشته اول باشد. و مثلاً نمی شود که رشته اولتان فیزیک اتمی باشد و رشته دومتان فلسفه و رشته سومتان پزشکی.

واقعاً چرا این اجازه را نمی دهند؟ آنها راه را باز بگذارند ، شاید کسی خواست و توانست. اگر هم کسی نخواهد یا نتواند ، مثل این است که راه بسته باشد. قانون هم بگذارند که اگر معدل در هر رشته از فلان حد پایین آمد ، از آن رشته اخراج بشود.

شایدئ هر صد سالی یک ابن سینایی پیدا شد! اینها راه را بسته اند که اصلاً پیدا نشود.

مدرک دانشگاه آزاد را نه مفت ، حتی اگر بهم پول بدهند تا بگیرمش ، هم نمی خواهم.

موضوع قفل شده است